هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 شدت خستگی
به نقل از همسر شهيد
محمود ایزدی
┄═❁❁═┄
صدای در زدنش را شناختم.
از پلهها پایین رفتم و در را باز کردم. محمود بود.
سلام کرد و وارد شد و همان جا روی پلهها نشست.
گفت: «دنبال چند تن از منافقین هستیم،
مخفیگاه شان چند کوچه بالاتر است. آمده ام یک لیوان آب بخورم و برم.... آب می آوری؟»
خندیدم و از خدا خواسته گفتم :
«بله! چرا که نه؟»
چند دقیقه بعد با لیوان آب برگشتم. دیدم سرش را روی دیوار گذاشته و خوابش برده است. از شدت خستگی و بی خوابی پای چشم هایش گود رفته بود. تردید کردم که بیدارش کنم یا نه؟ لیوان آب را جلوی صورتش گرفتم و گفتم:
«محمودآقا! آب آوردم.»
پلکهایش را آرام باز کرد. چشمهایش
قرمز بود. نفس عمیقی کشید و گفت: «خیلی وقته خوابیدم؟»
گفتم: «میبخشی که بیدارت کردم، نه
فقط به اندازه یک آب آوردن.»
خندید و لیوان آب را برداشت و نوشید و
گفت:
«ببخشید زحمت دادم. اگه خدا بخواهد
بعد از این ماموریت بر می گردم.»
بعد در را باز کرد و رفت.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_کوتاه #شهید
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂
🔻 هنگ سوم | ۵
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═┄
🔸 اقدامات دولت بعث
قبل از شروع رسمی جنگ با ایران
فعالیت دیگر وزارتخانه تبلیغات، تهیه فیلمی در مورد زندگی صدام از زمان تولد تا به قدرت رسیدن او بود. این فیلم که بر اساس سناریوی یک فرد بعثی به نام "تحسین معله" تحت عنوان "روزهای طولانی" ساخته شد، از امکانات مادی گزاف و همکاری رسانه های تبلیغاتی برخوردار گردید و در کلیه سینماهای عراقی به نمایش در آمد.
براساس بخشنامه ای که از سوی حزب منتشر شد بعثی ها ملزم شدند برای تماشای این فیلم به سینماها بروند. همچنین فیلم دیگری تحت عنوان «قادسیه» ساخته شد. این فیلم نبرد قادسیه را که طی آن مسلمانان صدر اسلام سرزمینهای فارس را به تصرف آوردند به تصویر می کشید ولی حوادث را به گونه ای نشان میداد که انگار جنگ بین اعراب و ایرانیها واقع شده و اعراب در مقابل حریف خود به پیروزی دست یافته اند. این جعل تاریخی از سوی مورخین عرب و بنا به درخواست صدام صورت گرفت و رسانه های تبلیغاتی با تهیه این قبیل فیلمها که میلیونها دینار عراقی هزنیه در برداشت، سعی کردند احساسات قومی ملت عراق را تحریک نمایند.
هدف اصلی از ساختن این فیلمها تمجید از صدام به عنوان یک رهبر عرب و زنده کردن حس برتری نژادی نسبت به ایرانیها بود.
از کارهای دیگر وزراتخانه تبلیغات، چاپ و انتشار تصاویر رنگی متعدد صدام و تهیه و توزیع مدالهایی با عکس صدام بود. دانش آموزان هنگام ورود به مدرسه این مدالها را بر روی سینه هایشان نصب می کردند، علاوه براین، زیر شیشه ساعتهای مچی، تصاویری از صدام حک شد و مجسمه هایی با فیگورهای مختلف از او ساخته و در مبادی ورودی شهرهای بزرگ نصب گردید. آنها به این حد هم اکتفا نکردند و بالاخره سکه های ۵ دیناری باعکس صدام به جای سر اسب قبلی ضرب شد.
وزارتخانه تبلیغات همچنین چند جشنواره فرهنگی و هنری در شهرهای عراق به ویژه بغداد، موصل و حله برپا ساخت تا ضمن بزرگداشت تمدنهای جاهلی قبل از ظهور اسلام چون، بابلیها و آشوریها، پیوندی بین حکومت صدام با این تمدنها برقرار کند. بارزترین آنها جشنواره «بخت النصر» در شهر حله بود که با شعار «بخت النصر ديروز صدام حسین امروز» گشایش یافت، در کنار این جشنواره ها محافل و مجالس مستهجنی با هزینه های گزاف برپاشد در حالی که کوچکترین توجهی به ترمیم مساجد و قبور مطهره که در شرف فروپاشی قرار دارند نشده و نمی شود.
وقاحت و بیشرمی صدام به جایی رسید که به «امین اسکندر» روزنامه نگار مسیحی مصری اجازه داد کتابی در مورد زندگی او منتشر سازد و در این کتاب شجره نامه ای از انتساب صدام به امام علی (ع) جعل کند. حال چه کسی جرات داشت که این جعل آشکار تاریخ را مورد انتقال قرار دهد و سخنی در مورد هویت و شجره نامه حقیقی صدام برزبان جاری سازد، من نمیدانم.
در کنار همه اینها، رادیو و تلویزیون هم ابزارهایی برای مدح و توصیف صدام و به تصویر در آوردن حرکات، سکنات و سخنرانیهای او و در مقابل انعکاس اخبار و گزارشاتی غیر واقعی در مورد انقلاب اسلامی و رهبران آن به کار گرفته شد. آنها با بی شرمی تمام انقلاب و رهبران آن را به باد ناسزا گرفته و شخص امام خمینی، آقای بهشتی، آقای خامنه ای و آقای رفسنجانی را آماج حملات تبلیغاتی خودشان قرار دادند. اما بنی صدر و دار و دسته او زیاد مورد فحاشی واقع نشدند.
من آن روزها دلیل این امر را نفهمیدم، ولی زمانی که به ایران قدم گذاشتم و با این شخصیتها بیشتر آشنا شدم، به علت آن تبلیغات پی بردم. من شخصاً از زبان اسیر نزار السامرائی، بعثی عالیرتبه و مسئول تبلیغات روزنامه الثوره ارگان حزب بعث عراق شنیدم که می گفت «دستوراتی از سوی دفتر صدام به وزارت تبلیغات در مورد عدم اهانت شدید به شخصیت بنی صدر صادر شده است.» این حقایق را خیانتهای بنی صدر در طول جنگ فاش ساخت.
کنگره های شعر مردمی از بارزترین فعالیتهای تبلیغاتی علیه امام و انقلاب اسلامی و محملی برای تعریف و تمجید از صدام و رژیم او بود. در این کنگره ها جمعی از شعرای بومی نقاط مختلف عراق، که عمدتاً دارای فساد اخلاقی هستند شرکت میجستند و هجویاتی را در قالب شعر مردمی ارائه میکردند آنها انتظار داشتند در تقدیر از این یاوه سراییها به دریافت هدایایی از قبیل وجه نقد، اتوموبیل و زمینهایی برای سکونت موفق شوند. مضامین اشعار غالباً مدح و توصیف از صدام و تحریک ملت عراق علیه ملت ایران و امام خمینی بود.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#هنگ_سوم
نشر همراه با لینک
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گزارش به خاک هویزه ۳۵
خاطرات یونس شریفی
قاسم یاحسینی
┄═❁๑❁═┄
🔸 پیرمرد دائم از ما ماهی میخواست. به غفار گفتم
- این دارد میمیرد. برو برایش ماهی پیدا کن. غفار با تعجب و حیرت گفت
- ماهی؟! تو این اوضاع ماهی کجا بود؟
- برو و برایش تن ماهی پیدا کن و به او بده .
در همین حین یک صاحب مغازه خواربار فروشی که عراقی الاصل هم بود در حالی که سوار دوچرخه بود از کنارمان عبور کرد. مغازه اش را باز کرد و گفت:
- بیایید هر چه میخواهید بیرید.
مغازه اش را در اختیارمان قرار داد و به ما کمپوت کنسرو و تن ماهی داد. مقداری هم نان ساندویچی داد. مائده آسمانی بود که از غیب برایمان رسیده بود. تن را باز کردیم و به پیرمرد دادیم. دو دستی
و با اشتها خورد و سپس گفتم تا او را به جایی امن ببرند.
روز ۲۵ آبان شهر سوسنگرد، تقریباً در حال سقوط کامل بود. دو، سه خیابان بیشتر در دست ما نبود. از همان صبح زود که از خواب بیدار شدم احساس کردم روز شهادت من است! خشاب هایمان خالی بود و کسی هم نبود که به فریادمان برسد. درگیری از لب رودخانه کرخه شروع شد. ما از روی پشت بام ها از این خانه به آن خانه می رفتیم و با سربازان دشمن در بعضی جاها جنگ تن به تن داشتیم. ساعت نه صبح بود و من در بازار کویت در صد متری عراقی ها قرار داشتم. درگیری اصلی در همین جا شروع شد. یکی از سربازان عراقی تیری به طرف یکی از بچه های ما انداخت. تیر از کنار گوش او عبور کرد. یکی از بچه ها گفت:
- پدر سوخته
این را گفت و تیری به قلب سرباز عراقی زد و همانجا او را مجروح کرد. سرباز عراقی روی زمین افتاد. ما که تا آن لحظه روحیه هایمان خرد شده بود با صدای بلند، الله اکبر گفتیم و با باقی مانده فشنگهایمان به دل دشمن زدیم و با سربازان پیاده دشمن درگیر شدیم. عراقی ها وقتی رفیقشان مجروح شد فرار را بر قرار ترجیح دادند. همه هم و غم من این بود که خود را به عراقیها برسانم و فشنگهای آنها را بگیرم. بالای سر یک عراقی زخمی رسیدیم. داشت در خون خود می غلتید. رفیقم اصرار کرد که او را بکشد. اما من نگذاشتم و گفتم ما مسلمانیم و جنگمان هم باید اسلامی باشد. یک مسلمان اسیر را نمی کشد. اما دوستم دست بردار نبود و میخواست هر طور شده کلک آن عراقی را بکند. زیر لب میگفت
- پدر سوخته میخواست مرا بکشد .حالا هم من باید او را بکشم! ما سه، چهار نفره دوستمان را گرفتیم و آرام کردیم. عراقی اسیر ناله میکرد و میگفت
- دخیل خمینی من سید هستم اسمم حمید است! دخیل خمینی. بوی بسیار گندی میداد. مثل کسی که دو ماه بود حمام نکرده است! در این حین یک مرد کاملی آمد. دوست ما هنوز تلاش می کرد
که عراقی را بکشد. آن مرد رو به دوستمان کرد.
- اگر مردی اسیر را بکش خدا شاهد است تو را میکشم.
مرد با اراده تمام این حرف را زد. بعد در حالی که صدایش را بلند کرده بود ادامه داد:
- مگر تو سرباز امام نیستی؟ مگر این اسیر نیست؟ مگر تو مسلمان نیستی؟ ما که عراقی نیستم که اسیرمان را بکشیم
ه اسیر زخمی را بلند کردند و برای مداوا به مسجد جامع بردند. در لحظه، متوجه شدیم تانکهای عراقی تا چند متری ما آمده اند.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#گزارش_بخاک_هویزه
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 مارک کیمیت، معاون وزارت خارجه آمریکا در دولت جورج بوش: رهبر ایران و فرماندهان نظامی این کشور هوشمند هستند؛ ایران این توانایی را دارد که به پایگاههای آمریکا حمله کند.
فرزین ندیمی، کارشناس امور نظامی BBC:
🔹قدرت بازدارندگی آمریکا در برابر ایران بسیار ضعیف شده است.
هدایت شده از پایگاه شهید با هنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وحشتناک ترین موشک خوشه ای ایران که اینبار بلای جان صهیونیستها خواهد شد
آبشار مرگ را با موشک خرمشهر تجربه خواهید کرد
در این نوع موشک ، یک موشک شلیک میشود ولی ۸۰ موشک اصابت میکند
یعنی ۱۰۰ تا از این موشکها ۸۰۰۰ اصابت خواهد شد
#وعده_صادق۳
#آنتی_فتنه
#نکته_بصیرتی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
لطفا عضو بشید :
Eitaa.com/efshagari57
هدایت شده از پایگاه شهید با هنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چند روز پیش کاربر عرب، اسرائیل را سگ فرض کرده بود و این فیلم رو براشون فرستاده و نوشته بود:
⭕️ ایران ببر خفته است بیدارش نکنید. هیچ کس نیست به دادتون برسه
┄┅═☫ همیشه بیدار، با ما ☫═┅┄
🇮🇷@Asrebidarry
هدایت شده از پایگاه شهید با هنر
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆ویتنام اینگونه آزاد شد...
نه با شعار هرزگی..وادادگی..و خفت..
پل پیروزی در تمام دنیا زنان هستند.
پس زنان قدر خودشان را بدانند و گول دشمنان را نخورند،و از عفت خود مواظبت کنند..
✍هدف جنبش زن.زندگی.آزادی به فساد کشیدن بانوان پاکدامن ایرانی هست
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گزارش به خاک هویزه ۳۵
خاطرات یونس شریفی
قاسم یاحسینی
┄═❁๑❁═┄
🔸 پیرمرد دائم از ما ماهی میخواست. به غفار گفتم
- این دارد میمیرد. برو برایش ماهی پیدا کن. غفار با تعجب و حیرت گفت
- ماهی؟! تو این اوضاع ماهی کجا بود؟
- برو و برایش تن ماهی پیدا کن و به او بده .
در همین حین یک صاحب مغازه خواربار فروشی که عراقی الاصل هم بود در حالی که سوار دوچرخه بود از کنارمان عبور کرد. مغازه اش را باز کرد و گفت:
- بیایید هر چه میخواهید بیرید.
مغازه اش را در اختیارمان قرار داد و به ما کمپوت کنسرو و تن ماهی داد. مقداری هم نان ساندویچی داد. مائده آسمانی بود که از غیب برایمان رسیده بود. تن را باز کردیم و به پیرمرد دادیم. دو دستی
و با اشتها خورد و سپس گفتم تا او را به جایی امن ببرند.
روز ۲۵ آبان شهر سوسنگرد، تقریباً در حال سقوط کامل بود. دو، سه خیابان بیشتر در دست ما نبود. از همان صبح زود که از خواب بیدار شدم احساس کردم روز شهادت من است! خشاب هایمان خالی بود و کسی هم نبود که به فریادمان برسد. درگیری از لب رودخانه کرخه شروع شد. ما از روی پشت بام ها از این خانه به آن خانه می رفتیم و با سربازان دشمن در بعضی جاها جنگ تن به تن داشتیم. ساعت نه صبح بود و من در بازار کویت در صد متری عراقی ها قرار داشتم. درگیری اصلی در همین جا شروع شد. یکی از سربازان عراقی تیری به طرف یکی از بچه های ما انداخت. تیر از کنار گوش او عبور کرد. یکی از بچه ها گفت:
- پدر سوخته
این را گفت و تیری به قلب سرباز عراقی زد و همانجا او را مجروح کرد. سرباز عراقی روی زمین افتاد. ما که تا آن لحظه روحیه هایمان خرد شده بود با صدای بلند، الله اکبر گفتیم و با باقی مانده فشنگهایمان به دل دشمن زدیم و با سربازان پیاده دشمن درگیر شدیم. عراقی ها وقتی رفیقشان مجروح شد فرار را بر قرار ترجیح دادند. همه هم و غم من این بود که خود را به عراقیها برسانم و فشنگهای آنها را بگیرم. بالای سر یک عراقی زخمی رسیدیم. داشت در خون خود می غلتید. رفیقم اصرار کرد که او را بکشد. اما من نگذاشتم و گفتم ما مسلمانیم و جنگمان هم باید اسلامی باشد. یک مسلمان اسیر را نمی کشد. اما دوستم دست بردار نبود و میخواست هر طور شده کلک آن عراقی را بکند. زیر لب میگفت
- پدر سوخته میخواست مرا بکشد .حالا هم من باید او را بکشم! ما سه، چهار نفره دوستمان را گرفتیم و آرام کردیم. عراقی اسیر ناله میکرد و میگفت
- دخیل خمینی من سید هستم اسمم حمید است! دخیل خمینی. بوی بسیار گندی میداد. مثل کسی که دو ماه بود حمام نکرده است! در این حین یک مرد کاملی آمد. دوست ما هنوز تلاش می کرد
که عراقی را بکشد. آن مرد رو به دوستمان کرد.
- اگر مردی اسیر را بکش خدا شاهد است تو را میکشم.
مرد با اراده تمام این حرف را زد. بعد در حالی که صدایش را بلند کرده بود ادامه داد:
- مگر تو سرباز امام نیستی؟ مگر این اسیر نیست؟ مگر تو مسلمان نیستی؟ ما که عراقی نیستم که اسیرمان را بکشیم
ه اسیر زخمی را بلند کردند و برای مداوا به مسجد جامع بردند. در لحظه، متوجه شدیم تانکهای عراقی تا چند متری ما آمده اند.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#گزارش_بخاک_هویزه
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
هدایت شده از مهر
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ای انسان چه چیز تو را به خود مغرور کرده است؟!
📙 نهجالبلاغه، خطبه۱۶۳
🌏 #تخریبچی👇
🆔 @takhribchi110
هدایت شده از مهر
27.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اینـم جواب اونایی که مـیگن: پولی
که میدین به لبنان رو باید بدید به مردم سیستان
✅ مجید جوادی
گروهجهادیرسانهایهَــتـنـا
#جمهوری_اسلامی_ایران
-----------------------------------------------
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری...
به سوی ظهور🌷
@zohore_emamezaman