ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

«بِسم‌رَب‌مَعشوق‌‌دِل‌علـٰے‌..💕»

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

تاحالا شده با خودت بگی من خیلی گناه کردم به اندازه ای که ممکنه خدا منو نگاه هم نکنه...؟

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

#امروز میخوام یه داستان بگم... داستانِ تحول پسری که دخترباز بود و هر گناهی که فکرشو بکنی کرده بود!

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

یه جوون حدود ۳۰ ساله تعریف میکرد که:

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

من حدود دو سال پیش گناهی نبود که نکرده باشم... به هیچی هم اعتقاد نداشتم حتی امام حسین و عاشورا و...

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

زندگیم شده بود دختر بازی! با چند تا رفیقام تو خونه مجردی هر غلطی که بگی کردیم...

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

منم به هر زوری که بود سوارش کردم بردمش خونه مجردی اونم از اولش فقط گریه میکرد و میگفت بابا مگه تو غی

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

منم میگفتم من این چیزا حالیم نیست تو عاشورا دو تا عرب باهم دعواشون شده خب به ما چه؟

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

اون دختر هم میگفت تو رو به زهرا قسمت میدم که کاری با من نداشته باشی ولی من که نه زهرایی میشناختم نه

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

دخترخانم چادری بهم گفت بیا فقط امشبو به خاطر حضرت زهرا گناه نکن ببین چجوری دستتو میگیره اصلا اگه دست

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

#منم.غیرتی.شدم و اون دخترو دوباره رسوندمش دم حسینیه اونم پیاده شد و همینجوری که گریه میکرد گفت خدا خ

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

منم که #ضد.حال خورده بودم رفتم خونمون کسی خونه نبود همه رفته بودن عزاداری چون فقط من توی خانواده لات

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

تلویزیون رو روشن کردم دیدم داره کربلا رو به صورت زنده نشون میده من همونجا #دلم.شکست و تا جون داشتم گ

Haj Mahmood Karimi - Abde Gonahkaret (320).mp3

12.74M

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

نزدیکای سحر بود که مامان و بابام و داداشم اومدن یهو مامانم اومد گفت رضا کجا بودی؟ چقدر بوی حسین میدی

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

از اون شب به بعد تصمیم گرفتم برم هیئت لباس مشکی هامو پوشیدم و رفتم زنجیر زدم! به یاد تموم سیلی هایی

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

خیلی یهویی یه نفر اومد گفت رضا میای بریم کربلا؟ هنوز ماه صفر تموم نشده بود یهو دیدم وسط بین الحرمینم

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

حدود یک سال بعد مامانم اومد بهم گفت رضا جان حالا که با امام حسین رفیق شدی حالا که آبروتو به دست اورد

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

منم قبول کردم و رفتیم خواستگاری بابای دختره از قبل تحقیق کرده بود و منو برد تو اتاق گفت من از گذشته

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

اون دختر خانم هم با یه سینی چای اومد تا منو دید سینی از دستش افتاد و گفت یا زهرا:)💔

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

میخواست بره یهو خورد زمین! همه اومدن بلندش کردن بردنش تو اتاق منم فقط صدای گریه و یا زهرا میشنیدم

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

مامانم اومد گفت رضا میدونی این دختر چی میگه؟ گفتم چی میگه؟گفت میگه من دیشب خواب حضرت زهرا را دیدم که

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

حضرت زهرا گفت این تازه با حسینِ من رفیق شده ردش نکن😭💔 آخ مادر...

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله

آقا گناه کردی؟خب اشکالی نداره چرا برنمیگردی چرا میگی خدا دیگه منو نگاه نمیکنه!