eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
586 ویدیو
820 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. و هی اعظم 🏴 مصیبت فاطمه (س) سخت‌تر از مصیبت سیدالشهدا (ع) شیخ عباس قمی در بیت الاحزان می‌نویسد: «می‌توان گفت برخی از مصیبت‌های حضرت زهرا سلام الله عليها از مصیبت فرزندش حسین علیه‌السلام که هر مصیبتی در برابرش کوچک می‌نماید بزرگ‌تر است.» در کتاب خود نفس المهموم، در شرح حادثه‌های روز عاشورا به نقل از طبری آورده‌ام: شمر بن ذی‌الجوشن جنگ را به آنجا رساند که نیزه‌اش را در خیمه‌ی حسین فرو برد و نعره زد آن آتش را به من بدهید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. زنان جیغ کشیدند و از خیمه بیرون دویدند. حسین علیه‌السلام بر سر شمر فریاد زد: «پسر ذی‌الجوشن تو آتش می‌طلبی که خیمه‌ام را بر اهلش بسوزانی! خدا تو را به آتش بسوزاند.» أبومخنف می‌گوید: سلمان بن أبی راشد از حمید بن مسلم برای من روايت کرد که به شمربن ذی‌الجوشن گفتم: سبحان الله! این کار به تو نمی‌آید. مگر می‌خواهی این هر دو خصلت را بر خودت بار کنی که هم خود را در عذاب خدا بسوزانی و هم کودک و زنان را به قتل برسانی؟! همین کشتن مردان برای امیرت کافی است. و نیز مردی به نام شبث بن ربعی نزد شمر آمد. وی حتی پیش از من به فرمان شمر گردن می‌نهاد؛ اما به او گفت تا به حال سخنی زشت‌تر از این حرف تو ندیده‌ام و جایگاهی پست‌تر از این جایگاه تو مشاهده نکرده‌ام. کار تو به جایی رسیده است که زن‌ها را می‌هراسانی. أبومخنف می‌گوید: من شاهد بودم که شمر چگونه شرمگین شد و تصمیم گرفت که باز گردد. مؤلف می‌گوید: همین شمر با وجود اینکه کافری بی‌شرم، احمق و خشک و خشن بود از حرف شبث خجالت کشید و بازگشت؛ اما آن مرد نمایی که به در خانه‌ی امیرالمومنین علیه‌السلام و اهل بیت او آمد و آن‌ها را به سوزاندن تهدید کرد، گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست سوگند، یا باید بیرون بیاید یا خانه را با هر آنچه در آن است، آتش می‌زنم. به او گفتند: فاطمه علیهاسلام، دختر و فرزندان و یادگارهای رسول خدا در این خانه هستند. شهادت می‌دهم که حیا نکرد و برنگشت بلکه آنچه اراده کرده بود، انجام داد. 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، صفحه ۱۲۶ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۰۰ .
. 🏴 گریه مردان و زنان امّت بر مصائب اهل بیت علیهم‌السلام رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ صَلَِی الله عَلَیه و آله ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ عَلَیها سَلام بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ‏ بَکَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: «فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟» فَقَالَ النَّبِیّ ُصَلَِی الله عَلَیه و آله: «یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة» روایت شده: هنگامى که پیغمبر اسلام صلی‌الله ‌علیه ‌وآله فاطمه اطهر علیهاسلام را از شهادت فرزندش حسین علیه السلام و آن مصائبى که دچار آن حضرت شد آگاه نمود، حضرت زهرا علیهاالسلام گریه شدیدى کرد و گفت: «پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟» فرمود: «زمانى که من و تو و على علیه السلام در دنیا نباشیم.» گریه حضرت زهرا علیهاسلام شدیدتر شد و گفت: «پدر جان! پس چه کسى براى حسینم گریه خواهد کرد و چه کسى متصدى عزادارى وى خواهد شد!؟» پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «اى فاطمه علیهاسلام! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند.» «هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد. هر کس که در مصیبت امام حسین علیه‌السلام گریه کند، ما دست او را می‌‌گیریم و داخل بهشت می‌‌‌نمائیم. اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند، زیرا صاحب آن چشم، خندان و مژده نعمت‌هاى بهشت به وى داده خواهد شد.» 📚منبع کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۰۳ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۲۲۵ بحار الأنوار‏، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۹۳ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷ .
. ⚫️ سر امام حسين (ع) در دير راهب و زيارت حضرت فاطمه علیهاالسلام از آن عَنْ أبی سعیدِ الشّامی ، قالَ : کنتُ یَوماً مَعَ الکفرةِ اللِّئامِ الَّذینَ حَمَلُوا الرؤُوسَ وَ السَّبایا إِلی دمشقِ ؛ فَوَصَلوا إِلی دِیْر النَّصاری . قالَ : فَلَمّا نَظَر القِسّیسُ إِلی رَأسِ الحُسینِ و إِذا بالنّور ساطِعٌ منه إِلی عَنانِ السَّماء ، فَوَقع فی قَلبِه هَیْبةٌ منه . فقال القِسّیسُ : دِیْرنا ما یَسِعُکم بَلْ ادخُلوا الرؤُوسَ و السَّبایا إِلی الدِّیرِ و حیطوا بِالدیرِ مِنْ خارِجٍ فإذا دَهَمَکم عدوٌّ قاتِلوه و لا تکونُوا مضطرِبین عَلی الرؤُّوسِ و السَّبایا . فَاسْتحسَنوا کلامَ القسّیس و قالوا : هذا هُو الرّأیِ . فَحَطّوا رأسَ الحسینِ فی صندوقِ و قَفَلوه وَ أَدخَلوه إِلی الدِّیرِ وَ النساءَ و زینَ العابدینِ و جَعَلوهُم فی مکانٍ یلیقُ بِهم. ثُمَّ إنَّ صاحِبَ الدیرِ أرادَ أنْ یَری الرأسَ الشَّریفِ و جَعَلَ یَنْظُرُ حولَ البیتِ الَّذی فیه الصَنددقُ – و کاَن له رازونةٌ – فحَطّ رأسُه فیها، فرأیَ البیتَ یَشرِقٌ نوراً و رأیَ أنَّ سقفَ البیتِ قد انشقَّ وَ نَزلَ مِنَ السّماءِ تَختَ عظیم، و إذا بِإمرأهٍ أَحَسَنَ مِن الحُورِ جالِسَةً علی التَّختِ و إِذا بشخصٍ یصیحُ : أَطْرقوا و لا تَنْظُروا، و إِذا قَدْ خَرجَ مِن ذلک البیتِ نساءٌ … قال : فَأخرِجْنِ الرأسَ مِن الصندوقِ وَ کلٌّ مِن تلک النساءِ واحدةٌ بَعدَ واحدةٌ یُقبِّلنَ الرأسَ الشّریفِ . فَلَمّا وَقَعتِ النوبةُ لمولاتی فاطمة الزهراء عَلَیها سَلام غُشِی علیها و غُشِی صاحبُ الدیر، و عادَ لا یَنظُر بالعینِ بَل یَسْمَعُ الکلامَ، و إذا بقائِلة تقول: السلامُ علیک يا قتیلَ الأُمِّ ، السلام علیک یا مظلومَ الأُمِّ السلام علیکَ یا شهیدَ الأُمِّ، لا یَتَداخَلک همٌّ و لا غمٌّ، و إنَّ اللهَ تعالی سَیفرِجُ عنّی و عنکَ؛ یا بنیَّ! من ذا الذی فرَّقَ بینَ رأسِک و جَسدِک ؟ یا بنیَّ ! مَن ذا الّذی قَتَلک و ظَلَمَک؟ یا بنیَّ! من ذا الّذی سُبی حَریمُک؟ یا بنیَّ! مَن الذی أَیتم أطفالَک. ثمَّ إِنَّها بَکَتْ بکاءاً شدیداً. فلمّا سَمِع الدیُرانی ذلک إِندَهَشَ وَ وقَعَ مَغْشِیّاً علیه. ابو سعید شامی می‌گوید: روزی همراه کفار پستی که سرهای شهدا و اسیران را به شام می‌بردند، بودم. پس به کلیسای مسیحیان رسیدند. هنگامی‌که قسیس به سر امام حسین علیه‌السلام که نوری از آن به سمت آسمان ساطع بود نگريست، هیبت آن حضرت در قلبش واقع شد. قسیس به آن‌ها گفت: دیر ما به اندازه‌ی جمعیت شما بزرگ نیست. سرها و اسیران را وارد دیر کنید و از بیرون دیر را احاطه کنيد. اگر دشمنی حمله نمود او را بکشید و به خاطر سرها و اسیران نگران نباشید. آن‌ها کلام قسیس را پسندیدند و گفتند این نظر خوبی است. پس سر حسین علیه‌السلام را داخل صندوق قرار داده و قفل نمودند و همراه زنان و امام زین‌العابدین وارد دیر کردند و آن‌ها را در مکانی که تحت نظر داشته باشند قرار دادند. صاحب دیر خواست تا سر مطهر را ببیند و به خانه‌ای که صندوق در آن قرار داشت نگاه می‌کرد. او رازیانه‌اى داشت كه سر را در آن پیچید. در آن هنگام نورخانه را فرا گرفته و سقف خانه شکافته شد و از آسمان تختی بزرگ فرود آمد. ناگهان زنی که از حوری‌ها نیکوتر بود بر آن تخت نشست و شخصی فریاد می‌زد: راه باز کنید و نگاه نکنید. در آن لحظه از آن خانه زن‌هایی خارج شدند. آن زن‌ها سر را از صندوق بیرون آوردند و هر کدام یکی پس از دیگری سر شریف را می‌بوسیدند. هنگامی‌که نوبت به مولای ما فاطمه زهرا علیها سلام رسید، حضرت غش كردند و صاحب دیر نیز غش كرد. راهب با چشم نمی‌دید بلکه تنها کلام و سخن آن‌ها را می‌شنید که گوینده‌ای می‌گفت: «سلام بر تو ای کشته‌ی مادر! سلام بر تو ای مظلوم مادر ! سلام بر تو ای شهید مادر! ناراحتی به خود راه مده و غصه نخور. زیرا خداوند در آینده فرج من و تو را می‌رساند.» «ای پسرم چه كسى بین سر و بدنت جدایی انداخته است؟ ای پسرم چه کسی تو را کشته و به تو ظلم روا داشته است؟ ای پسرم! چه کسی خانواده‌ات را به اسارت در آورده؟ ای پسرم چه کسی اطفال و کودکان تو را یتیم كرده است؟» سپس به شدت گریست. هنگامی‌که صاحب دیر این کلام را شنید، مدهوش شد و غش کرد. 📚منبع الدمعة الساکبة، بهبهانی، جلد ۵، صفحه ۷۰ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۶۰ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شب_جمعه 🏴 گریه مردان و زنان امّت بر مصائب اهل بیت علیهم‌السلام رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ ا
. ⚫️ پيراهن خونين را به طاق عرش می‌زنند اذا قامَتِ القیامهُ نادی مُنادٍ مِنْ بَطنانِ العَرْشِ: «یا أَهلَ المَحْشَرِ، غُضّوا أَبصارَکُم، فَإِنَّها تُریدُ أَنْ تَجُوزَ فاطمةُ عَلَیها سَلام بنتُ محمدٍ صلی الله علیه و آله. فَتَأتی فاطمةُ و عَلی رأسِها ثَوبُ الحسینِ مخضبٌ بالدماء، فَتَأخُذُ بقائِمةِ العَرشِ وَ تَقولُ: «اللّهُمَ احکُمْ بَینی و بَینَ قَتَلةِ وَلَدی الحُسَیْن »، فَیُدخِلُ اللّهُ تَعالی قتلةَ الحسینِ النّارَ. (وفاطمةُ علیها سلام تَقولُ بَعدَ ذلک: «اللّهمَ اقْبَلْ شَفاعَتی فَیمَنْ بَکی عَلی وَلدی الحُسینِ». فَیَقبلُ اللّهُ شفاعَتَها و یُدخِلُ الباکینَ علی الحسینِ عَلَیه السَّلام فِی الجنهِ) هنگامی‌که قیامت بر پا می‌شود، منادی از قلب عرش ندا می‌دهد: «ای اهل محشر چشم بر بندید که همانا فاطمه علیهاسلام دختر محمد صلى‌ اللَّه‌ عليه ‌و آله و سلم قصد دارد از محشر عبور کند.» پس فاطمه علیهاسلام می‌آید در حالی که بر سرش لباس خون‌آلود حسین علیه‌السلام است. آن را به ستون عرش آویخته و می‌گوید: «خداوندا بین من و قاتلان فرزندم حسین علیه السلام حکم بفرما.» پس خداوند قاتلان حسین علیه‌السلام را وارد آتش می‌کند و فاطمه علیهاسلام می‌گوید: «خداوندا شفاعت مرا در حق کسانی که بر فرزندم حسین علیه‌السلام گریستند، قبول کن خداوند هم شفاعت او را می‌پذیرد و گریه کنان بر حسین علیه‌السلام وارد بهشت می‌شوند.» 📚منبع الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری، ج ۲۴، ص۹۹ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۶ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ⚫️ پيراهن خونين را به طاق عرش می‌زنند اذا قامَتِ القیامهُ نادی مُنادٍ مِنْ بَطنانِ العَرْشِ: «یا
. ▪️ روضه‌خوانی حضرت زهرا علیها سلام برای حضرت سیدالشهداء در محشر قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیه و آله إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام فِي لُمَّةٍ مِنْ نِسَائِهَا فَيُقَالُ لَهَا ادْخُلِي الْجَنَّةَ فَتَقُولُ لَا أَدْخُلُ حَتَّى أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوُلْدِي مِنْ بَعْدِي فَيُقَالُ لَهَا انْظُرِي فِي قَلْبِ الْقِيَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَى الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَائِماً لَيْسَ عَلَيْهِ رَأْسٌ فَتَصْرُخُ صَرْخَةً فَأَصْرَخَ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِكَةُ لِصُرَاخِنَا فَيَغْضَبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عِنْدَ ذَلِكَ فَيَأْمُرُ نَاراً يُقَالُ لَهَا هَبْهَبُ قَدْ أَوْقَدَ عَلَيْهَا أَلْفَ عَامٍ حَتَّى اسْوَدَّتْ لَا يَدْخُلُهَا رَوْحٌ أَبَداً وَ لَا يَخْرُجُ مِنْهَا غَمٌّ أَبَداً فَيُقَالُ الْتَقِطِي قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَیه السَّلام فَتَلْتَقِطُهُمْ فَإِذَا صَارُوا فِي حَوْصَلَتِهَا صَهَلَتْ وَ صَهَلُوا بِهَا وَ شَهَقَتْ وَ شَهَقُوا بِهَا وَ زَفَرَتْ وَ زَفَرُوا بِهَا فَيَنْطِقُونَ بِأَلْسِنَةٍ ذَلْقَةٍ طَلْقَةٍ يَا رَبَّنَا لِمَ أَوْجَبْتَ لَنَا النَّارَ قَبْلَ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ فَيَأْتِيهِمُ الْجَوَابُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ عَلِمَ لَيْسَ كَمَنْ لَمْ يَعْلَمْ از پيامبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و ‌آله نقل است که فرمودند: «در روز قيامت فاطمه عليهاسلام در ميان جمعی از زنان وارد محشر می‌شود. به ايشان عرضه می‌شود: وارد بهشت شوید.» می‌فرمايد: «داخل نمی‌شوم تا بدانم بعد از من با فرزندم چه کردند.» پس به او می‌گويند: «به ميان محشر نگاه کن.» پس نگاه می‌کند به حسين علیه السلام که ايستاده درحالی‌که سر در بدن ندارد و فرياد می‌کشد. من نيز با فرياد و شيون او فرياد می‌کشم و ملائکه با او شيون می‌کنند. (در روايتی آمده که ناله می‌کند: ای پسرم! ای ميوۀ قلبم. در آن لحظه خداوند غضب می‌کند. پس به آتشی -که آن را «هب هب» می‌خوانند و هزار سال افروخته شده تا سياه شده و روحی داخل آن نشده و از آن خارج نشده است-دستور می‌دهد که قاتلان حسين علیه السلام را دربرگيرد. پس آن‌ها را برمی‌گيرد. هنگامی که آن‌ها را بر می‌چيند فرياد می‌کشد و آنان فرياد می‌کشند؛ ناله می‌زند و آن‌ها می‌نالند؛ بر افروخته می‌شود و آن‌ها برافروخته می‌شوند. سپس با زبان گويا به سخن می‌آيند: پروردگارا! چرا آتش را قبل از بت پرستان بر ما واجب کردی؟ پس جواب از جانب خداوند عز و جل می‌آيد: «کسی که علم دارد و آگاه است مانند کسی نيست که نمی‌داند.» 📚منبع الملهوف، ابن طاووس، صفحه ٢٨ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۷
. ✅ خانه فاطمه سلام الله علیها از انس بن مالک و بُرَیده نقل شده است که رسول خدا(ص) این آیه را خواند: «فِی بُیُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» «در خانه‌ای که خداوند اجازه داده است که بالا برده شود (رفیع گردد) و نام خداوند در آنها برده شود.»(۱) مردی برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! این خانه‌ها که خداوند این چنین وصفشان نموده کدام خانه‌هایی است؟ فرمودند: «خانه‌های پیامبران.» ابوبکر برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! این خانه هم از آن خانه‌هاست؟ خانه فاطمه و علی؟ فرمودند: «بله از بهترین آنهاست.» چرا بهترین خانه نباشد خانه‌ای که اهل بیت پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین علیهم السلام در آن زندگی می‌کنند. خانه‌ای که نه ماه پیامبر(ص) می‌آمد درب آن خانه موقع نماز صبح و می‌فرمود: «همانا خدا اراده فرموده است که رجس و پلیدی را از شما اهل بیت(ع) دور کند و شما را پاکیزه قرار دهد.»(۲) 📚منبع (۱) سوره نور، آیه ۳۸ (۲) سوره احزاب، آیه ۳۳ الدّرالمنثور، سیوطی، ج ۵، ص ۵۰ روح المعانی، آلوسی، ج ۱۸، ص ۱۴۷ مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج ۷، ص۱۴۴ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۱، ص ۱۳۸ .
. اَنْتِ مِنّيِ وَ اَنَا مِنْكِ، ✳️ سخن فاطمه (س) مايه‌ی نشاط قلب پيامبر بود (ص) فاطمه (س) فرمودند: هنگامی كه اين آيه (۶۳ نور) نازل گرديد: «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً.» «دعوت پيامبر را در ميان خود مانند دعوت بعضی از شما نسبت به بعضی ديگر تلقّی نكنيد.» (يعنی پيامبر (ص) را با احترام صدا كنيد.) من رسول خدا (ص) را با جمله «ای رسول خدا» صدا می‌زدم، ولی آن حضرت مايل بود كه به او بگويم: «ای پدر!» سه بار چيزی نفرمود تا اينكه به من رو كرد و فرمود: «يا فاطِمَةُ اِنَّها لَمْ تُنْزَلْ فِيكِ، وَ لا فِي اَهْلِكِ وَ لا نَسْلِكِ، وَ اَنْتِ مِنّيِ وَ اَنَا مِنْكِ، اِنَّما نَزَلَتْ فِي اَهْلِ الْجَفاءِ وَ الْغِلَظَةِ مِنْ قُرَيْشٍ، اَصْحابِ الْبَذْخِ وَ الْكِبْرِ.» «ای فاطمه! اين آيه در مورد تو و خاندان و نسل تو نازل نشده و تو از من هستی و من از تو می‌باشم، بلكه اين آيه در مورد افراد بی‌مهر و خشن قريش، همان افراد متكبّر و خودخواه نازل شده است.» سپس فرمود: «قُولِي لِي يا اَبَهْ! فَاِنَّها اَحْيي لِلْقَلْبِ، وَ اَرْضي لِلرَّبِّ.» «به من بگو ای پدر! كه اين گونه سخن تو، قلب مرا زنده‌تر می كند (برای قلب من نشاط انگيزتر است) و خدا را خشنودتر می‌سازد.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص۳۷
. ✅ توصیف فاطمه زهرا (س) «ابن جوزی» عالم برجسته اهل سنت درباره عظمت و مقام والای حضرت زهرا سلام الله علیها می‌نویسد: شگفتا که خداوند در ضمن آیات سوره انسان(که در مدح امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام است) نعمت‌های بهشتی از جمله پوشیدنی‌ها، نوشیدنی‌ها، خوردنی‌ها، قصور و چشمه‌های جاری سخن گفته اما از حوریان بهشتی که برترین لذات و نعمت‌های بهشتی است، سخنی نگفته است و دلیل این امر رعایت احترام فاطمه سلام‌الله‌علیها است، و کسی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را توصیف می‌کند، دیگر نامی از حور نمی‌برد.» 📚منبع التبصره، ابن جوزی، ج۱، ص۴۵۴ .
. 📗 فاضل ترین زنان بهشت «انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: « بهترین زنان عالم مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیْلِد و فاطمه بنت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند.» 📚منبع اسدالغابه، ابن اثیر، ج ۵، ص ۴۳۷ .
📢 نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شد پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خلق نور فاطمه «ع» قبل ان تخلق الارض و السماء.» فقال بعض الناس: یا نبی الله! فلیست هی انسیه؟! فقال: «فاطمه حوراء انسیه.» «نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شد.» بعضی از مردم عرض کردند: ای پیامبر خدا! پس زهرا از آدمیان نیست؟ فرمود: «فاطمه حوریه بشری است.» 📚 منبع العوالم، عبدالله بحرانی، ج ۶، ص ۹ .
🌸 این قبه زهرا، برای فاطمه (س) است الْحَسَنُ بْنُ يَزِيدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ قَالَ لِأَنَّ لَهَا فِي الْجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ يَاقُوتٍ حَمْرَاءَ ارْتِفَاعُهَا فِي الْهَوَاءِ مَسِيرَةُ سَنَةٍ مُعَلَّقَةً بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ لَا عِلَاقَةَ لَهَا مِنْ فَوْقِهَا فَتُمْسِكَهَا وَ لَا دِعَامَةَ لَهَا مِنْ تَحْتِهَا فَتَلْزَمَهَا لَهَا مِائَةُ أَلْفِ بَابٍ عَلَى كُلِّ بَابٍ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَرَاهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ كَمَا يَرَى أَحَدُكُمُ الْكَوْكَبَ الدُّرِّيَّ الزَّاهِرَ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ فَيَقُولُونَ هَذِهِ الزَّهْرَاءُ لَفَاطِمَةُ. حسن بن یزید می‌گوید به امام صادق علیه‌السلام عرضه داشتم چرا فاطمه زهرا، زهرا نامیده شد؟ ﺣﻀﺮت ﻓﺮﻣﻮد: «زیرا برای فاطمه علیهاالسلام قبّه‌ای از یاقوت سرخ در بهشت وجود دارد که بلندای آن قبّه به قدر یک سال راه است و به قدرت حق تعالی در میان هوا ایستاده است و برای آن هزار دَر است و برای هر دَری هزار ملک ایستاده است، آن قبّه را اهل بهشت مانند شما که ستارگان را در آسمان مشاهده می‌کنید، می‌بینند. پس می‌گویند که: این قبّه‌ی زهرا (نورانی) از آن فاطمه ﺍﺳﺖ.» 📚منبع مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۳۰ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۰ .
. علیه_السلام مرحوم ، در کتاب قیّم و شریفِ می‌نویسد: می‌گوید: وقال الأحنف‌ بن قيس: دخلت على معاوية فقدّم إليّ من الحلو والحامض ما كثر تعجّبي منه، ثم قدّم ألوانا ما أدري ما هو فقلت: ما هذا؟ فقال: مصارين البطّ محشوّة بالمخ، قد قلي بدهن الفستق، وذرّ عليه الطبرزد، فبكيت. فقال: ما يبكيك؟ فقلت: ذكرت عليا (عليه‌السلام) بينا أنا عنده فحضر وقت افطاره، فسألني المقام إذ دعا بجراب مختوم، فقلت: ما هذا الجراب؟ قال: سويق الشعير. فقلت: خفت عليه أن يؤخذ أو بخلت به؟ قال: لا ولا أحدهما لكنّي خفت أن يليته الحسن والحسين (عليهماالسلام) بسمن أو زيت. قلت: محرّم هو؟ قال: لا ولكن يجب على أئمة الحقّ أن يقتدوا بالقسم من ضعفة الناس، كيلا يطغي الفقير فقره، فقال معاوية: ذكرت من لا ينكر فضله. 📝 احنف بن قيس روايت كرده است: بر معاويه🔥 وارد شدم. به حدي از غذاهاي شيرين و ترش برايم آورد كه مايه تعجب فراوان من شد. سپس نوعي غذا برايم آورد كه برايم ناآشنا بود. از او پرسيدم: اين چيست؟ پاسخ داد: روده مرغابي است كه آن را با مغز حيوان پر كرده اند و با روغن پسته، سرخ شده و شكر سفيد بر روي آن ريخته شده است. در اين هنگام من شروع به گريه كردم. معاويه🔥 پرسيد: چرا گريه مي‌كني؟ گفتم: به ياد علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام افتادم. روزي نزد او بودم كه وقت افطار فرا رسيد. از من خواست تا نزد ايشان بمانم. سپس كيسه‌اي مهر شده آورد. گفتم: اين چيست؟ پاسخ داد: قاووت جو! گفتم: آيا بيم آن داشتي از آن استفاده كنند يا بخل ورزيدي؟ امام فرمود: نه! بلكه ترسيدم كه آن را با روغن بياميزند. پرسيدم: آيا اين كار حرام است؟ پاسخ داد: خير! بلكه بايد ائمه حق سلام و درود خدا بر آنان باد، مانند مردم فقير زندگي كنند تا فقر بر نيازمندان چيره نشود. در اين هنگام معاويه🔥 گفت: از كسي ياد كردي كه فضايلش غير قابل انكار است. 📚 حلية الأبرار في أحوال محمد وآله الأطهار (علیهم‌السلام)، ج۲ ص۲۳۳ .
YEKNET.IR - vahed 4 - fatemie 2 - 1401 - motiee.mp3
6.88M
|⇦•می روی از خانه ... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج‌میثم‌مطیعی ●━━━━━━─────── می روی از خانه آرام و قرارِ حیدر شمعِ این کاشانه ای دار و ندارِ حیدر بی تو بی قرارم...بی تو بی قرارم حرف رفتن میزنی طاقت ندارم غصه دارم بی قرارم ای قرارم جانِ من ای کاش دست از جان مَشویی دیگر این عَجِّل وَفاتی را نگویی می روی و غمگسارِ دیگری ندارم بی پناهم بی سپاهم یاوری ندارم حالِ گریه دارم بی تو بی قرارم لااقل دیگر تو از من رو مگردان رخ مَپوشان ماهِ خانه رخ مَپوشان هم تو دلداری بده این بچه ها را هم نگاهی کن نگاهِ مرتضی را پر کشیدی ای پرستویِ شکسته بالم مانده ام من با تمام غصه هایِ عالم یارِ رهسپارم بی تو بی قرارم... آمده جانِ مرا دشمن بگیرد بهترین یارِ مرا از من بگیرد بی تو من می مانم و پیمان شکن ها بی تو بوی طعنه آید از سخن ها عاقبت شد جانِ تو قربانیِ ولایت بی تو جانا تشنه ام من، تشنه ی شهادت «جانِ من کجایی آه از این جدایی..» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. بند اول مادر به پشت درب خانه از نفس افتاد جوری جسارت شد که گفتم مادرم جون داد دار و ندار حیدر کراره این بانو نامرد حیا کن بار شیشه داره این بانو هستی خانواده در پشت در افتاد ، براش بمیرم درِ آتش گرفته روی مادر افتاد ، براش بمیرم شنیدم بین شعله ناله های آ ، تشینی را صدای استغاثه ناله‌ی فضه ، خذینی را بند دوم دستم تو دست مادرم بود و جسارت شد یه ردّ خون دور و برم بود و جسارت شد ثانی میان کوچه بود و حرف بد می زد به پهلوی مادر جلو بابام لگد می زد حرمت دختر پیغمبر و شکستند ، آه و واویلا با یه ضربه پهلوی مادر و شکستند ، آه و واویلا همین که صورتش نیلی شد از دستا ، یِ پُر کینه یه جوری راه میرفت انگار که هیچ جا رو ، نمیبینه بند سوم با ناله‌ی خلوا بن عمی کوچه غوغا شد ریختن سر مادر ، مغیره تازه پیدا شد مادر خودش رو روی خاکا می کشید ای وای از زخم سینه رو زمین خون می چکید ای وای مادر فقط ضجه میزد نبر مولا را ، وای از غریبی ثانی نعره زد مغیره بزن زهرا را ، وای از غریبی قلاف و بازوی انسیة الحورا ، بمیرم من ز کار افتاد دست مادرم زهرا ، بمیرم من ____ 👇