.
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع
یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه
المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
امشب از همینجا...
سلام بدیم به بی بی ام البنین...
ان شاء الله وعده همه ما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
خیلی آبرو داره این خانم...
خیلی احترام داره...
امام باقر فرمودند...
و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى
خانم ام البنین مادر چهار شهید هست...
میدونی کدوم شهدا...
شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس...
مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند...
خیلی عظمت داره این بانو...
🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی
آی اونی که گفتی مریض دارم...
گرفتارم...
امشب مجلس بنام مادر عباسه...
مطمئن باش ابالفضل العباس...
به گریه کن های مادرش نظر داره...
مواظب باش دست خالی از این مجلس نری...
🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین
🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین
مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته...
بعد واقعه کربلا...
وقتی بشیر وارد مدینه شد...
اومد محضر بی بی ام البنین...
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸تمام زندگیم مال حسینه
🔸دلم همواره دنبال حسینه
بشیر همه بچه هام فدای حسین...
به من بگو...
الان آقام حسین کجاست...
یدفعه بشیر صدا زد...
بی بی جان...
حسینت رو...
با لب تشنه سر از تنش جدا کردند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین
🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین
🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت
🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#روضه_حضرت_ام_البنین
.👇
.
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸امّالبنین با بچههای اباالفضل «علیهماالسلام» روزها جلوی آفتاب مینشست و گریه میکرد...
در نقلی آمده است:
🥀 امام باقر علیهالسلام فرمودند: روزی همراه با پدر بزرگوارم به خانه عموی شهیدم عباس علیهالسلام رفتم؛ دیدم امالبنين علیهاالسلام دست دو کودک را گرفته و در پیش آفتاب نشسته است؛
🥀 گاهی ناله «واحسيناه» میكرد و گاهی گریهکنان به آن اطفال نظر کرده و میگفت: نمیدانم پدر و عموهای شما کودکان چگونه جاننثاری کردند؟! آیا رسم جانبازی را درست به عمل آوردند؟! یا آنچنانکه باید و شاید به یاری گوشواره عرش ربالعالمین (وجود مقدس سیدالشهداء علیهالسلام) نپرداختند و مرا در خدمت مادرش شرمسار ساختند؟!
🥀 پدر بزرگوارم چون گفتگوی او را شنید، در کمال مهربانی به آن مخدّره فرمود: ای امالبنین! هیچ کدام از جاننثاران و یاران سیدالشهداء صلواتاللهعلیه مانند فرزندت عباس علیهالسلام نبودند! خدای متعال هم نیز به لطف خود، جزای شهادتش را بهتر از سایر شهدا داد و پایه سعادتش را برتر از تمام ایشان نهاد.
📚 تحفه الذاکرین،کرمانشاهی، مجلس دوازدهم، ص۴۰۳ (نسخه خطی)
✍️ مویم که شد سفید فدای سرت حسین
عباس من فدای علی اکبرت حسین
گفتم سکینه جان ، عمویت را حلال کن
شرمنده ام هنوز هم از دخترت حسین
از چار نازنین پسرم یک سپر رسید
با کاروان غمزده خواهرت حسین
اینجا همه ز گریه من گریه می کنند
اما تو خنده شد به دو چشم ترت حسین
این گریه ها برای دو دست بریده نیست
گریم به دست بسته دو خواهرت حسین
تیر سه شعبه چشم اباالفضل را درید
ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین
عباس آخرین نفسش روی پای تو
تو زیر دست و پا نفس آخرت حسین
طبق سفارشم همه جا همره تو بود
جز کنج آن تنور که رفته سرت حسین
از خواهرت شنیدهام ای شاه بیکفن
مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین
از خواهرت شنیدهام غارت شد از تنت
پیراهن و عمامه و انگشترت حسین
زهرا اگر نبود بگرید برای تو
من گریه میکنم عوض مادرت حسین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
.
.
🏷#واحد_سنگین | مادر نبین که
#شهادت_حضرت_زهرا(۹۵روز)
#فاطمیه
#مصطفی_مروانی
#زبانحال_حضرت_محسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر نبین که انقده خستم
غصه نخور مراقبت هستم
از مادری دست بر نمیدارم
حتی اگه که بشکنه دستم
نترس اگه آتیش گرفت خونه
نترس اگه خونه پر از خونه
درد تو رو کسی نمیبینه
درد منو کسی نمیدونه
اگه مادر به سمت من
لگد اومد نترسیا
اگه نامرد توی کوچه
بلند داد زد نترسیا
چطور دلت میاد
جدا شی اینطوری
آخه دیگه چرا
تکون نمیخوری
شیش ماه من همراه تو بودم
من بچهی تو راه تو بودم
از وقتیکه صداتو حس کردم
مشتاق روی ماه تو بودم
تو اولین پناه من بودی
مادر بی گناه من بودی
چیشد که دستامو رها کردی
تویی که چشم به راه من بودی
از این پهلو به اون پهلو
شدن واست نفس گیر بود
رسید فضه توی کوچه
به داد تو ولی دیر بود
منی که زخمی این شعله ها شدم
همین که در شکست ازت جدا شدم
آتیش گرفت همه بود و نبود تو
من دست و پا زدم توی وجود تو
من پشت در گرما رو حس کردم
من غربت بابا رو حس کردم
اون لحظه ای که تو زمین خوردی
من ضربه های پا رو حس کردم
من بودمو زخم لب مسمار
زخمی شدم بین در و دیوار
یادم نمیره نیمه های شب
از درد پهلو میشدی بیدار
چهل تا مرد، که نه، نامرد
گذشتن از در خونه
کسی درد تو رو
جوری که من میدونم نمیدونه
قربون تو برم همینه سرنوشت
من رفتنی شدم قرارمون بهشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
Fatemiyeh_Dovom1403_Shab2 (6).mp3
16.1M
🖋سنگین|مادر نبین که
🎤 #کربلایی_مصطفی_مروانی
🚩 شب #حضرت_محسن
📆چهارشنبه ۱۴ آذرماه ۱۴۰۳ ه ش
💠 #زبانحال_حضرت_زهرا با حضرت محسن
#زبانحال_حضرت_محسن با مادر
.
#حضرت_ام_البنین سلام اللّه علیها
#مستزاد
جز گریه برایِ زخمِ تو نیست دوایی
اُمُّالشُهدایی
استادِ زبردستِ علومِ کربلایی
اُمُّالشُهدایی
یعقوب هم اندازهیِ تو گریه نکرده
این اشک نبردِ ....
طاغوتِ زمان باشد و بانویِ ولایی
اُمُّالشُهدایی
تو اُمِّ ادب اُمِّ حیا اُمِّ بنینی
بیتاب و حزینی
بیچارهیِ خشکیِ لبِ فاطمههایی
اُمُّالشُهدایی
مانندِ تو وَاللّه نداریم و نبوده
شد کلِّ وجودِ .....
بانویِ علی نذرِ ولی وقفِ خدایی
اُمُّالشُهدایی
اِی آهِ مدامِ سحر و شامِ مدینه
از رویِ سکینه
شرمنده نباشی که شما مهدِ وفایی
اُمُّالشُهدایی
از روزِ اَزل تا اَبدُالدّهر یگانه
اُلگویِ زمانه
تو مونس و غمخوارِ علیِ مرتضایی
اُمُّالشُهدایی
بر سینه زدی روضهیِ ارباب بگیری
بیتابِ اسیری
بیچارهیِ آهِ حرم و شامِ بلایی
اُمُّالشُهدایی
تو چشمبهراهِ سحرِ روزِ تقاصی
دلدادهیِ یاسی
بر سینه زدی زار زدی مهدی کجایی ؟!
اُمُّالشُهدایی
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حسین_ایمانی ✍
.