.
🔴 چگونگی #شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها در بیان پدر بزرگوارش
◾️ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
🔹 كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ...
🔵 انگار میبینم آن لحظهای را که ذلت وارد خانه او (فاطمه سلام الله علیها) شده، حرمتش پایمال گشته،
حقش غصب شده، از ارث خود منع شده، پهلوی او شكسته شده و فرزندی را كه در رحم دارد، سقط شده؛
در حالی كه پیوسته فریاد میزند: وا محمداه ! ولی كسی به او پاسخ نمیدهد، کمک میخواهد؛ اما كسی به فریادش نمیرسد..
و او اوّل كسی است كه از خاندانم به من ملحق میشود ؛
و در حالی بر من وارد میشود كه محزون و غمگین است حقش غصب شده و شهید شده است.
📚 منبع شیعه: الامالی صدوق، ص ۱۱۴
📚 منبع سنی: فرائد السمطين ج۲ ، ص ۳۵
#ایام_فاطمیه #فاطمیه #حضرت_زهرا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
.
.
#فاطمیه
#دفن_شبانه
انس بن مالک می گوید : از دفن رسول خدا (ص) فارغ شدیم . فاطمه زهرا (س) آمد فرمود : ای انس !چگونه دلتان آمد که خاک بر روی رسول خدا (ص) بریزید ؟گریست و فریاد زد پدر جانم !پروردگارت را اجابت کردی که تو را بخواند ....
عرض میکنم : اینجا حال فاطمه پس از دفن پدر اینچنین است . میفرماید : چگونه دلتان آمد روی رسول خدا خاک بریزید ؟ من نمی دانم حضرت علی امیرالمؤمنین چطور دلش اومد زهراشو بخاک بسپاره.... شایدم علی هم دلش نمی اومد و لذا دو دست شبیه دستای پیغمبر در قبر نمایان شد، یعنی علی امانتیِ من رو بهم برگردون
.
#شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_سازگار
دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
بیوجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود
جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب
بی تو جز خون جگر در دیدهء زهرا نبود
دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را
جای سیلی بر رخ نورانی ات پیدا نبود
جان بابا نقش این سیلی گواهی میدهد
از على مظلوم تر مردى در آن دنیا نبود
دخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زدند
هرچه میپرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟
جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود
چارهای جز صبر بین دشمنان او را نبود
دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند؟
شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟
جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود
ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود
دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من
بوسهء گل میخ در اجر ذوی القربا نبود
جان بابا خانه ما پر شد از دشمن ولی
هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#فاطمیه
....................
.
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#زبانحال_مولا(ع) و حضرت زهرا(س)
دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این #بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است دخترکم
هدیه کن بر رباب و در بغلش
نوه ام را ببوس اصغر را
دوّمین اش برای بی کفن است
به تنش تا که کرد،خنجر را
بوسه ای زن به گودی زیرش
قبل تیغ و سنان و سر نیزه
قبل از اینکه خنجرش با زور
می زند نانجیب بر نیزه
بعد غارت حرامیان را دید
تبر و دشنه تیز می کردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز می کردند
دید حتی لباس اصغر نیست
نخ قنداقه هم به غارت رفت
وای دست رباب را بستند
بین نا محرمان اسارت رفت
شاعر: #حسن_لطفی
.
.
*صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود #بقچه ای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گرهها رو باز کرد ، دید سه تا کفن میونه بقچه ست ...
دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه ... میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! ...
یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظهای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس ...
داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یهمرتبه صدا زد « یابن الزهرا ... »
تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد ... کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود ..
اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکستهها رو کنار زد ...
آی حسین ....
#وصیت #حضرت_زهرا به #حضرت_زینب
@gorizhaayemaddahi
.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا امینَ اللهِ فی اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبادِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ(ع)》🔶🔸
✅طبق نقل تاریخ، امام علی(ع) در دو جا با صورت مبارک بر زمین افتاده اند.
اما بسی جای تعجب است، که این دو جا در میدان جنگ و نبرد نبوده است.
چون امام علی(ع) در بخشی از نامه ای که به عثمان بن حُنیف، حاکم بصره نوشته بود، فرمود :
📋《وَاللهِ لَو تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَی قِتَالِی
لَمَّا وَلَّیتُ عَنْهَا!》
♦️به خدا سوگند! اگر تمام عرب به قصد قتال من، پشت در پشت هم درآیند و مقابل من قرار بگیرند، و علیه من شمشیر بکشند، هرگز به آنها پشت نمی کنم و از مقابلشان نمی گریزم.(۱)
امام علی(ع) با این یک جمله، معرفی شد!
اما باید این دو جائی که حضرت(ع) در آن با صورت به زمین افتاده است، باید حادثه سنگینی باشد که حضرت(ع) را مجبور به افتادن به این حالت کرده است.
1⃣جایی که ابن ملجم لعین در صبح روز نوزدهم سال ۴۰ هجری، در حین نماز، به امام علی(ع) حمله ور شد، و با شمشیر سمّی، ضربتی سنگین بر فرق مبارک حضرت(ع) زد، که تاریخ می نویسد :
📋《فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ》
♦️پس ابن ملجم با شمشیر بر فرق سر مبارک امام علی(ع) فرود آورد.(۲)
📋《ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ، فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ(ع) بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه》
♦️پس ضربه ی شمشیر آن لعین، سر مبارک امام علی(ع) را تا سجده گاهِ آن حضرت(ع) شکافت.
پس در این هنگام، امام(ع) اثر ضربه ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد.
اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود و ناگهان با صورت بر زمین افتاد.(۳)
2⃣اونجایی است که اسماء بعد از اینکه متوجه شد حضرت فاطمه(س) از دنیا رفته است، بلافاصله حسنین(ع) را به دنبال پدرشان به مسجد فرستاد و گفت :
📋《يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!
انْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ(ع) فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا!》
♦️ای فرزندان پیامبر اکرم(ص) نزد پدرتان بروید و او را از رحلت مادرتان، آگاه سازید.
در این هنگام، حسنین(ع) سراسیمه وارد مسجد شدند و امام علی(ع) وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید :
📋《مَا الخَبَرُ؟》
♦️چه اتفاقی افتاده است؟
آنان گفتند :
📋《قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ(س)!》
♦️مادرمان فاطمه(ع) از دنیا رفته است
وقتی امام علی(ع) این سخن آنان را شنید، در این هنگام ؛
📋《فَوَقَعَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى وَجْهِهِ》
♦️علی(ع) با صورت بر زمین افتاد.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
داغ تو بُرد تاب پدر را وگر نه صد
لشگر حریف فاتح خیبر نمی شود!
👤احمدی
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۵۱۴
۲)اعلام الوری طبرسی، ج۱، ص۳۰۹
۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۹
۴)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۵۰۰
#شهادت_حضرت_زهرا
.
.
#شهادت_حضرت_زهرا
نکته:
تعدادی از علمای شیعه مانند علامه مجلسی،علامه اِربِلی،علامه مُقَرَّم و شیخ عبدالحسین بندانی و...
در کتب خود شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را ۱۸۵ روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و اله در سوم ماه مبارک رمضان آورده اند!
همچنین تعدادی از مورخان اهل تسنن هم قول #سوم_ماه_رمضان را در کتب خود آورده اند مانند مومن بن حسن شبلنجی،خوارزمی و ابن حجر عسقلانی!
بنابراین شایسته است که شیعیان و دوستداران حضرت زهرا سلام الله علیها چنین روزی را تکریم کنند و در این روز توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و یاد حضرت را فراموش نکنند
.
.
🔛اسناد #هجوم_به_بیت_وحی و شهادت #حضرت_زهرا سلام الله عليها در منابع اهل سنت
🔹روايات بسياري در كتابهاي اهل تسنن وجود دارد كه ثابت ميكند ، خليفه اول به همراه عدهاي از دشمنان اهل بيت ، به خانه وحي همجوم برده و آن جا را به آتش كشيدهاند ؛ در حالي كه فاطمه زهرا سلام الله عليها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بودهاند .
🔸ما در اين جا به چند روايت به نقل از علماي اهل سنت اشاره كرده و فقط چهار روايت : ابن أبي شيبه ، بلاذري ، طبري و روايت پشيماني ابوبكر در آخرين روزهاي زندگيش را از نظر سندي بررسي ميكنيم .
🔛1. امام جويني (730هـ) :
از آن جايي كه روايت جويني اهميت بيشتري داشت و نيز تصريح به مقتوله بودن صديقه طاهره دارد ، ما نخست اين روايت را نقل و بقيه روايات را بر طبق سال وفات صاحب كتاب ، ميآوريم .
🔸جويني « استاد ذهبي » از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اين گونه روايت مي کند :
روزي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علي بر او وارد شد ، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد ، اشك آلود شد ، سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پيامبر گريست . در پي آن دو ، فاطمه و علي عليهما السلام بر پيامبر وارد شدند ، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد ، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه را پرسيدند ، فرمود :
وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة .
فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين .
📚منبع:
فرائد السمطين ج2 ، ص 34 و 35 .
🔛ترجمه:
زماني كه فاطمه را ديدم ، به ياد صحنهاي افتادم كه پس از من براي او رخ خواهد داد ، گويا ميبينم ذلت وارد خانۀ او شده ، حرمتش پايمال گشته ، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، پهلوي او شكسته شده و فرزندي را كه در رحم دارد ، سقط شده ؛ در حالي كه پيوسته فرياد ميزند : وا محمداه ! ؛ ولي كسي به او پاسخ نميدهد ، کمک مي خواهد ؛ اما كسي به فريادش نميرسد .
🔹او اول كسي است كه از خاندانم به من ملحق ميشود ؛ و در حالي بر من وارد ميشود كه محزون ، گرفتار و غمگين و شهيد شده است .
🔸و من در اينجا ميگويم : خدايا لعنت كن هر كه به او ظلم كرده ، كيفر ده هر كه حقش را غصب كرده ، خوار كن هر كه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هر كه به پهلويش زده تا فرزندش را سقط كرده و ملائكه آمين گويند .
🔹ذهبي در شرح حال امام الحرمين جويني مي گويد: وسمعت من الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام صدر الدين ابراهيم بن محمد بن المؤيد بن حمويه الخراساني الجوينى ... وكان شديد الاعتناء بالرواية وتحصيل الاجزاء حسن القراءة مليح الشكل مهيبا دينا صالحا .
📚منبع:
تذکرة الحفاظ ج 4 ، ص 1505- 1506 ، رقم 24 .
🔛ترجمه:
از امام روايت کننده و حديث گوي يگانه کامل فخر اسلام و صدر دين ابراهيم بن محمد بن المويد بن حمويه الخراساني الجويني روايت شنيدم ( درس گرفتم ) ... و وي بسيار به روايات و بدست آوردن کتب حديثي اهميت مي داد خوش صدا و خوش سيما بود و شخص با هيبت و دين دار و صالحي بود .
#روضه_حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#شهادت_حضرت_زهرا در_منابع_اهل_سنت
#مقتل_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#کودتای_سقیفه
.
1115365122_-2034098243.opus
154.4K
▪️#پیش_زمینه #زمینه
▪️#فاطمیه سال ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
پدر کجا رفتی که بی تو دلگیرم
کشیده شد آتش به برگ تقدیرم
دگر نمی بیند رنگ خوشی زهرا
بریده ام دل از تمامی دنیا
شده لاله ی سرخ تو پرپر
شده چشم من از غم تو تر
روزی ام شده داغ مکرر
ابتا ابتا رسول الله
1402.09.06_2.mp3
22.44M
🔻 #فاطمیه_اول
حجت الاسلام استاد #میرزامحمدی
🔊 مقتل خوانی
◾️ظهر #شهادت_حضرت_زهرا «سلاماللهعلیها»
📆 دوشـــنبه ۶ آذر مــاه ۱۴۰۲
🕌 صفاییه | حسینیه شهداء
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
خوارزمی از ابن عباس روایت کرده است زمانی که رحلت فاطمه سلاماللهعلیها نزدیک شد به هیچ وجه اندوهگین به نظر نمی رسید، در روز شهادتش دست امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام را گرفت و به سوی قبر پیامبر برد، سپس ایستاد و دو رکعت نماز میان قبر و منبر پیامبر خواند، سپس آن دو را در آغوش کشید و فرمود: فرزندانم ساعتی در نزد پدرتان در مسجد بمانید و خود به خانه بازگشت
سپس با باقی مانده حنوط پیامبر که جبریل آن را آورده بود غسل نمود و با مابقی کفن پیامبر را بر تن پوشید؛ بعد از آن اسماء را صدا زد و فرمود: بعد از ساعتی، مرا صدا بزن؛ اگر جواب دادم که هیچ، والا بدان که من به پدرم ملحق گشته ام. سپس برخواست و دو رکعت نماز خواند (بنا بر نقلی حضرت در حال سجده نماز رحلت کردند)اسماء می گوید بعد از ساعتی، فاطمه سلاماللهعلیها را صدا زدم ولی او جوابی نداد
گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم
ادامه روایت
👇
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
📣 سفارشات آخر حضرت فاطمه (س)
در كتاب مصباح الانوار از امام جعفر صادق(ع) از پدران مقدّسش عليهم السّلام روايت شده است:
حضرت زهرا(س) مابين نماز مغرب و عشا از دنيا رفت.
عبد اللَّه بن حسن روايت مىكند كه هنگامى كه رحلت حضرت زهرا(س) نزديک شد، نظرى خاص كرد و فرمود:
«سلام بر جبرائيل، سلام به رسول خدا، بار خدايا! مرا با رسول خود محشور كن.
پروردگارا! مرا در بهشت و جوار خود جاى بده. خانه تو خانه سلامتى است.»
سپس فرمود: «آيا آنچه را كه من مىبينم شما هم مىبينيد؟ زيرا اين مركبهاى اهل آسمانهاست.
اين جبرئيل و اين پيغمبر خداست كه به من مىفرمايد: دخترم بيا، زيرا اين نعمتهايى كه تو در پيش دارى برايت بهتر است.»
زيد بن على عليه السّلام مى گويد: زمانى كه وفات حضرت فاطمه(س) نزديك شد آن بانو به جبرئيل و حضرت رسول(ص) و ملك الموت سلام كرد: حاضرين احساسات ملائكه را شنيدند و بهترين بوى مشك را استشمام نمودند.
و امام باقر عليه السّلام فرمودند: «فاطمه عليها السّلام بعد از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم شش ماه زندگى كرد و در روايت ديگر از آن حضرت آمده است فاطمه پانزده روز بيمار بود و سپس وفات نمود.»
امام صادق(ع) فرموده است: «شاهدان دفن حضرت فاطمه(س) سلمان فارسى، مقداد بن اسود، ابوذر غفارى، عبد اللَّه بن مسعود، عبّاس بن عبد المطّلب و زبير بن عوام بودند.»
امام باقر عليه السّلام از پدرانش روايت نمودند: «حضرت فاطمه(س) در دوره شش ماهه زندگانى بعد از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هرگز نخنديد.»
همچنین از امام باقر عليه السّلام روايت است: «فاطمه عليها السّلام را در هفت قطعه پارچه كفن كردند. ابتداى بيمارى حضرت فاطمه پنجاه شب بعد از وفات رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بود و وقتى آن حضرت دريافت كه از اين بيمارى بهبود نخواهد جست لذا توصيههايش را به على عليه السّلام فرمود و در اين حال على عليه السّلام بسيار ناله و زارى مىكرد و پس از آن نيز به همه توصيه ها و سفارشهاى فاطمه عليها السّلام عمل كرد.»
فاطمه عليها السّلام به على عليه السّلام گفت: «اى ابو الحسن! رسول خدا به من خبر داده كه اوّلين شخص از خانواده او هستم كه به حضرتش خواهم پيوست، پس گريزى از مرگ نيست، در مقابل امر خداوند صبر پيشه كن و به رضاى او راضى باش.»
امام باقر عليه السّلام میفرمایند:
«على عليه السّلام را به غسل، كفن و دفن شبانه خويش سفارش كرد و على نيز اطاعت نمود و او را درباره صدقات و ارثيهاش توصيههايى كرد.»
هنگامى كه على عليه السّلام از دفن فاطمه عليها السّلام فراغت يافت دو نفر او را ملاقات كرده و پرسيدند: آن دو چيزى كه با خود حمل مىكنى چيست؟ على عليه السّلام فرمود: «وصيّت فاطمه و سفارشهاى اوست.»
📚منبع
مصباح الانوار، عبدالله شبر
#حضرت_زهرا
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
پس از آنكه فاطمه رحلت كرد اسماء گريبان خود را پاره كرد و خارج شد، آنگاه با حسنين مصادف شد.
ايشان به وى فرمودند:
«مادر ما كجاست؟»
اسماء جوابى نداد. آنان وارد خانه شدند، ديدند مادر بزرگوارشان خوابيده است. امام حسين مادر خود را حركت داد ديد از دنيا رفته است.
آنگاه در حالى خارج شدند كه مىفرمودند:
«يا محمّداه! يا احمداه! امروز به علّت فوت مادرمان مصيبت تو براى ما تجديد شد.»
پس از اين جريان متوجه حضرت امير(ع) كه در مسجد بود شدند و آن حضرت را از رحلت مادرشان آگاه نمودند.
امير المؤمنين بعد از شنيدن اين خبر غش كرد، آب به صورت آن حضرت پاشيدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنين را برداشت و داخل خانه شد.
اسماء را ديد كه بالاى سر زهرا(س) نشسته گريه مىكند و مىگويد:
يتيمان حضرت محمّد(ص) چه كنند، بعد از فوت جدّ شما دل ما به فاطمه(س) خوش بود! بعد از فاطمه به چه كسى دل خوش كنيم! آنگاه حضرت على صورت مبارك فاطمه زهرا را باز كرد رقعهاى نزد سر آن بانوى معظّمه يافت كه در آن نوشته بود:
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، اين وصيّتى است كه فاطمه دختر پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كرده است:
فاطمه شهادت مى دهد كه خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد، حضرت محمّد بنده و پيامبر خدا مىباشد. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قيامت خواهد آمد و شكّى در آن نخواهد بود، خداوند كليه افرادى را كه در قبرها مدفونند بر خواهد انگيخت.
يا على! من فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىباشم. خدا مرا در دنيا و آخرت براى تو تزويج نمود.»
«يا على! تو از ديگران براى (غسل و كفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط كن، غسل بده، شبانه مرا دفن كن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاكم بسپار، احدى را از فوت من آگاه منماى، من تو را به خداوند مىسپارم و فرزندانم به درود تا روز قيامت!»
و چون شب فرا رسيد حضرت على پيكر مقدّس حضرت فاطمه را غسل داد و در ميان تابوت نهاد و به حضرت حسن(ع) فرمودند: «ابوذر را بياور!»
هنگامى كه ابوذر آمد بدن مبارک آن بانوى مظلومه را به محل نماز آوردند و بر آن نماز خواندند، آنگاه على عليه السّلام دستهاى مبارك خود را به جانب آسمان بلند كرد و گفت:
«پروردگارا! اين جنازه دختر پيغمبر توست كه او را از دنياى ظلمانى به طرف نور بردى و نور وجودش وجب به وجب به وسعتى تامّ و تمام زمين را درنورديد و روشن و منوّر نمود.»
هنگامى كه تصميم گرفتند جنازه آن بانو را دفن كنند صدايى از يكى از بقعههاى بقيع شنيدند كه مىگفت:
«بيا به سوى من! زيرا تربت و خاك وى از من گرفته شده است.»
و چون نگاه كردند با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند. تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. سپس حضرت امير(ع) بر فراز قبر نشست و فرمود: «اى قبر! من امانت خود را به تو مىسپارم، اين جنازه دختر رسول خداست.»
ناگاه ندايى شنيدند كه مىگفت:
«يا على! من از تو به وى مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش!»
على عليه السّلام بازگشت و قبر را مسدود و با زمين هم سطح نمود. آن قبر تا قيام قيامت معلوم نخواهد شد.
📚زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام، ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۶۷۸
........
▪️ ای مادرم! با من سخن بگو
اسماء شهادت فاطمه (س) گريبانش را پاره كرد و سراسيمه از خانه بيرون آمد، حسن(ع) و حسين (ع) را در بيرون خانه ملاقات كرد.
آنها گفتند: «مادر كجاست؟»
اسماء، سخنی نگفت، آنها به سوی خانه روانه شدند و ديدند كه مادرشان رو به قبله دراز كشيده، حسين (ع) مادرش را حركت داد، ناگهان دريافت كه مادرش از دنيا رفته است، به برادرش حسن (ع) رو كرد و گفت:
«خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد (آجَرَكَ اللَّهُ فِی الْوالِدَةِ).»
حسن (ع) خود را به روی مادر انداخت، گاهی او را میبوسيد و گاهی میگفت: «ای مادرم! با من سخن بگو، قبل از آنكه روح از بدنم بيرون رود.»
امام حسين (ع) پيش آمد و پاهای مادرش را میبوسيد، و می گفت: «مادرم! من پسرت حسين (ع) هستم، قبل از آنكه قلبم شكافته شود و بميرم، با من سخن بگو».
اسماء به حسن و حسين (ع) گفت: برويد نزد پدرتان علی (ع)، و وفات مادرتان را به او خبر دهيد.
حسنین (ع) از خانه بيرون آمدند، در حالی كه فرياد میزدند:
«يا مُحَمَّداه! يا اَحْمَداه! اَلْيَوْمُ جُدِّ دَلَنا مُوْتُكَ اِذْ ماتَتْ اُمُّنا»
«آه! ای محمد! ای احمد (ص)! امروز مصيبت فقدان تو برای ما تجديد شد، چرا كه مادرمان از دنيا رفت.»
سپس وارد مسجد شدند، علی (ع) در مسجد بود، آنها شهادت فاطمه (س) را به او خبر دادند، علی (ع) از اين خبر آنچنان دگرگون شد كه بیحال افتاد، آب به صورتش پاشيدند، وقتی كه حالش خوب شد با ندایی جانسوز فرمود:«ای دختر محمّد (ص) به چه كسی خود را تسليت بدهم، تا زنده بودی مصيبتم را به تو تسليت میدادم، اكنون بعد از تو چگونه آرام گيرم؟»
📚بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص۲۵۱
.
28.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه خانگی صبح
▪️روز #شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🎤مقتل خوانی
#حجه_الاسلام_بیگدلو
خورآباد/جاده اصلی/منزل #مهدی_کبیری
.
#فاطمیه
#زبانحال_مولا امیرالمؤمنین
ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی
بانوی بوتراب چرا پا نمی شوی
پهلوی من هم از خبر رفتنت شکست
رکنم شده خراب چرا پا نمی شوی
با قطره قطره اشک سلامت نموده ام
زهرا بده جواب چرا پا نمی شوی
خورشید لطمه دیده حیدر بلند شو
بر جمع ما بتاب چرا پا نمی شوی
رفتی و روی صورت خود را کشیده ای
ای مادر حجاب چرا پا نمی شوی
بی تو تمام ثانیه ها دق نموده اند
رفته زمان بر آب چرا پا نمی شوی
روی کبود تو به نگاهم اشاره کرد
مردم از این خطاب چرا نمی شوی
می میرد از تنفس دل گیر کوچه ها
ای غنچه های ناب چرا پا نمی شوی
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا #رحمان_نوازنی ✍
.................
نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَى الْفُقَرَاءِ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا ابْنَةَ مَنْ صَلَّى بِالْمَلَائِكَةِ فِي السَّمَاءِ مَثْنَى مَثْنَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ كَلِّمِينِي فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَالَ فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى وَ قَالَ مَا الَّذِي تَجِدِينَهُ فَأَنَا ابْنُ عَمِّكِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَتْ يَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّي أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ .... فَيُصْبِحَانِ يَتِيمَيْنِ غَرِيبَيْنِ مُنْكَسِرَيْنِ فَإِنَّهُمَا بِالْأَمْسِ فَقَدَا جَدَّهُمَا وَ الْيَوْمَ يَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا فَالْوَيْلُ لِأُمَّةٍ تَقْتُلُهُمَا وَ تُبْغِضُهُمَا. ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُول:
ابْكِنِي إِنْ بَكَيْتَ يَا خَيْرَ هَادٍ وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ يَوْمُ الْفِرَاقِ
يَا قَرِينَ الْبَتُولِ أُوصِيكَ بِالنَّسْلِ فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِيفَ اشْتِيَاقٍ
ابْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاقِ
فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا يَتَامَى حَيَارَى يَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ يَوْمُ الْفِرَاق
قَالَتْ فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ مِنْ أَيْنَ لَكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ هَذَا الْخَبَرُ وَ الْوَحْيُ قَدِ انْقَطَعَ عَنَّا فَقَالَتْ يَا أَبَا الْحَسَنِ رَقَدْتُ السَّاعَةَ فَرَأَيْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ ص فِي قَصْرٍ مِنَ الدُّرِّ الْأَبْيَضِ فَلَمَّا رَآنِي قَالَ هَلُمِّي إِلَيَّ يَا بُنَيَّةِ فَإِنِّي إِلَيْكِ مُشْتَاقٌ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَشَدُّ شَوْقاً مِنْكَ إِلَى لِقَائِكَ فَقَالَ أَنْتِ اللَّيْلَةَ عِنْدِي وَ هُوَ الصَّادِقُ لِمَا وَعَدَ وَ الْمُوفِي لِمَا عَاهَدَ فَإِذَا أَنْتَ قَرَأْتَ يس فَاعْلَمْ أَنِّي قَدْ قَضَيْتُ نَحْبِي فَغَسِّلْنِي وَ لَا تَكْشِفْ عَنِّي فَإِنِّي طَاهِرَةٌ مُطَهَّرَةٌ وَ لْيُصَلِّ عَلَيَّ مَعَكَ مِنْ أَهْلِيَ الْأَدْنَى فَالْأَدْنَى وَ مَنْ رُزِقَ أَجْرِي وَ ادْفِنِّي لَيْلًا فِي قَبْرِي بِهَذَا أَخْبَرَنِي حَبِيبِي رَسُولُ اللَّه.[2]
ترجمه:
به هنگام رحلت حضرت زهرا سلامالله علیها، امام علی علیهالسلام نماز ظهر را خوانده به سوی منزل بازگشت. کنیزان را در راه دید درحالیکه گریان و محزون بودند. امام علیهالسلام به ایشان فرمود: چه خبر شده، چرا شما را ناراحت و مضطرب میبینم؟! گفتند: یا امیرالمؤمنین! دخترعموی خود زهرا را دریاب، گر چه گمان نمیکنیم حاصلی داشته باشد. حضرت علی بهسرعت به سوی اتاق فاطمه رفت و بر آن بانو وارد شد، ناگاه دید فاطمه در میان بستر خویش افتاده و بهطرف راست و چپ میغلتد.
علی علیهالسلام ردا را از دوش خود و عمامه را از سر مبارک خویش افکند و لباس خود را درآورد، آنگاه آمد و سر مبارک حضرت زهرا را به دامن گرفت و فرمود: ای زهرا! ولی حضرت فاطمه سخنی نگفت. برای دومین بار فرمود: ای دختر محمد مصطفی! فاطمه زهرا باز جوابی نداد! علی علیهالسلام برای سومین بار صدا زد: ای دختر آنکسی که زکات را در دامن عبای خود برای فقرا میبرد! جوابی نشنید. ای دختر آنکسی که با ملائکه نماز خواند! حضرت زهرا علیهاالسّلام جوابی نداد. علی علیهالسلام صدا زد: ای فاطمه، با من سخن بگو! من پسرعموی تو علی بن ابیطالب هستم. فاطمه چشمان خود را به روی او باز کرد، آنگاه آن بانو گریست و علی علیهالسلام هم گریان شد و به زهرای اطهر فرمود: تو را چه شده؟ من پسرعمویت علی هستم. فاطمه گفت: ای پسرعمو! من اکنون مرگ را مشاهده میکنم که نمیتوان از دست آن گریخت. سپس راجع به فرزندانش خصوصاً امام حسن و امام حسین سفارشهایی فرمود و گفت:
01 68056.mp3
18.1M
📻 #سخنرانی
🎤#حجت_الاسلام_دکتر_معصومی
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۸/۲۰
🔷#شهادت_حضرت_زهرا
◾️#فاطمیه به روایت ۷۵ روز
🔊 سخنرانی (دکتر معصومی)
Fadaeian-shahadat-hazrat-zahra-14030824-00.mp3
35.65M
#شهادت_حضرت_زهرا
👈 اصفهان، امامزاده شاه میرحمزه
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین موسوی
📆 پنجشنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۳
.
#زمزمه
#هجوم_به_بیت_وحی
توی خونه علی محشری شد
پشت در شکسته بال و پری شد
چی آوردن به سرش تو کوچه ها
توو خونه سه ماه تموم بستری شد
حق دارم اگر که شرمنده باشم
پیش تو باید سرافکنده باشم
ترسم از اینه که بعد رفتنت
من بدون تو زیاد زنده باشم
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#اسماعیل_روستایی ✍
.
﷽
#روضه_حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_فاطمه
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
شب جمعه ست روضه رو از زبان امام زمان بخونیم امشب
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
نمیدونم چرا شاعر تو همین بیت اول ، روضه رو سخت کرد
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
آی مردم ،
یک مرد هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
از شدت خجالت از هم در این سه ماه
راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود
میدونید چی میخاد بگه هم علی از فاطمه خجالت میکشید فاطمه جان منو ببخش، دستهام بسته بود جلو چشمم تو رو می زدن
امیرالمومنین خجالت میکشید هم بی بی فاطمه ی زهرا خجالت می کشید علی جان، حلالم کن، نتونستم تو رو از دست این نامردها رها کنم ، این خجالت فاطمه، علی رو بیچاره کرد.
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
اما ببین مظلومیت تا کجاست،
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود
علی رو بردن تو مسجد، نامرد شمشیرش رو از غلاف در آورد گذاشت رو گلوی مبارک امیرالمومنین، صدا زد یا علی، یا با این نامرد اولی بیعت میکنی یا همین جا سر از بدنت جدا میکنم از اون طرف دیدن بی بی فاطمه ی زهرا وارد مسجد شد تا این صحنه رو دید دیدن فاطمه ، دیگه طاقت نیاورد صدا زد اگه الان ، علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم ، سلمان میگه دیدم ستونهای مسجد داره تکان میخوره، گرد و غبار بلند شد امیرالمومنین صدا زد سلمان ، زودی به فاطمه بگو، مبادا نفرین کنی، ما خاندان رحمتیم، از همینجا ببرمتون کربلا
اینجا بی بی فاطمه ی زهرا، یه شمشیر رو گلوی امیرالمومنین دیدو طاقت نیاورد ، اما روز عاشورا ، یه موقعی زینب اومد بالای گودال، دید نیزه دار داره با نیزه میزنه، شمشیر دار با شمشیر میزنه، امام سجاد فرمود پیرمردهاشون با عصا می زدند
شب جمعه ست هر جا نشستی ناله بزن
یا حسین....
━━━━━━───────
#شهادت_حضرت_زهرا (سلام الله علیها )
#استادحاج_اسماعیلی🎤
#دستگاه_همایون
.👇
﷽
#مناجات_با_امام_زمان
#شهادت_حضرت_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻#ماهور #خاوران
بیا یابن الحسن دل بی قراریم
پر از بغضیم و هر دم ناله داریم
امام زمان
به یاد مادر پهلو شکسته
روی زانوی غم سر می گذاریم
آقاجان، صاحب عزا شمایید شما باید برای ما روضه بخوانید
بیا یابن الحسن فصل عزا شد
عزای حضرت خیرالنسا شد
بیا با ما بگو با اشک و ناله
چه غوغایی میان کوچه ها شد
من از امام زمان معذرت می خوام آقای من ، ما هر موقع میایم تو روضه ها، مخصوصا روضه های فاطمیه، دلمون پر می زنه برا مدینه، همون مدینه ای که مادر شما فاطمه ی زهرا یه روزی اونجا غریب بود اونجا نفس می کشید اونجا گریه می کرد
یابن الحسن
🔻#ماهور #اوج
دلم می خواد یه شب مدینه باشم
زائر اون شکسته سینه باشم
دلم می خواد پشت بقیع بشینم
قبر غریب مادر و ببینم
اوناییکه مدینه رفتن، میگن آنقدر قبرستان بقیع مظلومه، حتی اجازه نداری اونجا گریه کنی ، آقاجان یابن الحسن، برا چی میخام مدینه رو ببینم؟
دلم می خواد تو کوچه ها بمیرم
انتقام مادرمو بگیرم
من از سیدا عذر می خوام
تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
همونجا که یاس علی چو پژمرد
آه ، حالا میخای گریه کنی روضه بشنو
میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
از اون کوچه تا به خونه عصاش بود
میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
رو صورتش یه لاله حکاکی شد
فقط اشاره میکنم سادات منو ببخشید
میگن بی بی فاطمه ی زهرا یه طوری چادر سر می کرد یه طوری راه می رفت مثل همه ی زنها، کسی نمیدونست این فاطمه ی زهرا یا خانم دیگه ایه، وقتی چادر سر می کرد اصلا شناخته نمی شد
اما ، اون روزی که از مسجد قباله ی فدک و به دست گرفت داشت میومد خونه ، فاطمه ی زهرا یه نشونه ای داشت نامرد تا از دور دید شناخت، فهمید این خانوم کیه، (بگم چی بود نشانه؟) نگاه کرد دید یه آقازاده ی پنج شیش ساله ، دستش تو دست این خانومه، تا نگاه کرد امام حسن و شناخت، فهمید این مادر ساداته، فهمید این دختر پیغمبره، فهمید این همسر امیرالمومنینه، اومد جلوی مادرو گرفت
🔻#آواز_دشتی
تا صدا زد فاطمه، قباله رو به من بده، بی بی فرمود نمیدم ، آنچنان بی هوا دستشو بالا برد، امام مجتبی نگاه کرد دید یه ضربه از دست یه ضربه از دیوار ، مادر سادات رو زمین افتاد
آی... هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا....
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
✍#مهدی_شریفی
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
#دستگاه_ماهور و #آواز_دشتی
#استادحاج_اسماعیلی 🎤
👇
.
.
#زمینه
#فاطمیه
#تشییع_جنازه
#مهدی_میرداماد 🎤
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد است رسول الله . علیا ولی الله...
(تشییع جنازه حضرت زهراست همه بگن...)
(فکر کن الان مدینه ای)
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
ای یار علی خدا نگهدار
غمخوار علی خدا نگهدار
من ماندم این بستر خالی
بیمار علی خدا نگهدار (2)
باور نکنم من / ای شمع خموشم
تابوت تو باشد/ امشب سر دوشم (2)
من بی تو غروب آفتابم
من بی تو دگر چاره ندارم
دگر نکند کسی ز من یاد
من بی تو سلام بی جوابم (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
هم پیکر خسته را بشویم
هم دیدۀ بسته را بشویم
با اشک دو دیدۀ خود امشب
من دست شکسته را بشویم(2)
دستی به سوی خدا گرفتی
بیمار علی شفا گرفتی
با رفتنت ای رفته ز دستم
حآجت خود از خدا گرفتی
اما بخدا فاطمه جانم
تو دلخوشی مرا گرفتی
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
#تشییع_شبانه #حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#مثل_زهرا_پای_حق_می_ایستیم
.👇