eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
804 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
مساعدت اهلبیت به ارادتمندان ⚫️عاقبت خدمت به اهل بیت علیه السلام! 🔆يونس نقاش، در سامرا همسايه امام هادي عليه السلام بود، 🍃پيوسته به حضور امام عليه السلام شرفياب مي شد و به آن حضرت خدمت مي كرد. 🔰يك روز در حالي كه لرزه اندامش را فرا گرفته بود محضر امام آمد و عرض كرد: سرورم! وصيت مي كنم با خانواده ام به نيكي رفتار نماييد! 🌹امام فرمود: چه شده است؟ عرض كرد: آماده مرگ شده ام. امام با لبخند فرمود: چرا؟ عرض كرد: 💥موسي بن بغا نگين پر قيمتي به من فرستاد تا روي آن نقشي بندازم. ♻️موقع نقاشي نگين شكست و دو قسمت شد. فردا روز وعده است كه نگين را به او بدهم، او اگر از اين قضيه آگاه شود، يا مرا مي كشد، يا هزار تازيانه به من مي زند. 🌸امام عليه السلام فرمود: برو به خانه ات،جز خير و نيكي چيز ديگر نخواهد بود. 🍃فرداي آن روز يونس در حال لرزان خدمت امام رسيد و عرض كرد: فرستاده موسي بن بغا آمده تا نگين انگشتر را بگيرد. 🌻امام فرمود: نزد او برو جز خوبي چيزي نخواهي ديد. 🌿يونس رفت و خندان برگشت و عرض كرد: سرورم! چون نزد موسي بن بغا رفتم، گفت: زنها بر سر نگين با هم دعوا دارند ممكن است آن را دو قسمت كني تا دو نگين شود؟ اگر چنين كني تو را بي نياز خواهم كرد. 🌺امام عليه السلام خدا را سپاسگزاري كرد و به يونس فرمود: به او چه گفتي؟ - گفتم: مرا مهلت بده تا درباره آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم. 🌸امام فرمود: خوب پاسخ دادي. ☘بدين گونه، يونس نقاش، به پاس خدمت به امام هادی از مشكلي كه زندگي او را تهديد مي كرد رهايي يافت. 📚بحارالانوار،ج50، ص 125 .............. ✨﷽✨ در زمان (ع) شخصی به نام عبدالرحمن که از اهل سنت بود میگه رفتم کنار کاخ متوکل عباسی، شنیدم متوکل مردی را احضار کرده و قصد جانشو داره! تصميم گرفتم اونجا بمونم تا ببينم كار به كجا ميکشه؟ پرسیدم این مرد کیه؟ گفتن این امام رافضی‌هاست! همین که چشمم به امام هادی افتاد محبتش تو دلم جای گرفت! دعا كردم خداوند وجود نازنينشو از شر متوكل حفظ كنه.. همچنان نگران امام بودم که حضرت در ميان جمعيت به من رسيد و فرمود: خداوند دعاتو مستجاب کنه، مال و فرزند و عمرت هم زیاد کنه! میگه من از اينكه امام چنين از نهان خبر داد متحير شدم بطوري كه رنگم تغيیر كرد! حاضران گفتند چه شده؟ چرا چنين حيرت زده اي؟! گفتم خير است، ولي اصل ماجرا را به كسي نگفتم، بعدا كه به اصفهان برگشتم كم‌كم بر مال و فرزندم افزوده شد و ثروتمند شدم و اكنون بيش از هفتاد سال دارم! اين بود علت تشيع من كه اين‌گونه به حقيقت رسيدم. 📚 المحجة البيضاء، ج4، ص314 . ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ .
. وجوه تسمیه حضرت به نام مبارک «» 📗📗📗محمّد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانى رضى اللّٰه عنه مى‌گويد:عبد العزيز بن يحيى جلودى از مغيرة بن محمّد از رجاء بن سلمه،از عمرو بن شمر از جابر جعفى در ضمن حديث طولانى اسامى مبارك امير المؤمنين عليه السّلام در تورات و انجيل و زبور و نزد اهل هند و روم و فارس و ترك و زنگ و نزد كهنه و اهل حبشه و پيش پدر و مادر و دايه و نزد عرب را ذكر نموده سپس هر يك از اسامى را تفسير فرموده و در آخر حديث آمده است: اهل معرفت با هم اختلاف دارند در اين كه چرا امير المؤمنين عليه السّلام به نام على موسوم گرديده‌؟ طائفه‌اى مى‌گويند:احدى قبلا نه در عرب و نه در عجم به اين نام موسوم نگرديده،البتّه در عرب بسا كسى مى‌گفت:پسرم على است ولى اين نه به آن معنا بو كه نام پسرش را على گذارده است بلكه مرادش على از ماده علوّ بود و به عبارت ديگر مقصود از عبارت فوق اين بود كه بگويد پسرم عالى مرتبه و رفيع المنزله است، بارى نام‌گذارى به اين نام بعد و در زمان موسوم شدن امير المؤمنين عليه السّلام به آن صورت گرفت. دسته‌اى ديگر مى‌گويند:امير المؤمنين به خاطر آن موسوم به«على»شد كه بر هر كسى كه با او مبارزه نمود غالب گشت و علوّ پيدا نمود. گروهى ديگر مى‌گويند:امير المؤمنين عليه السّلام را على ناميدند به خاطر آن كه منزل حضرت در بهشت به حدّى رفيع و عالى است كه محاذى منازل انبياء مى‌باشد. برخى ديگر مى‌گويند: امير المؤمنين عليه السّلام را به خاطر اين على ناميده‌اند كه به منظور اطاعت خدا بالاى دوش رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله رفت تا بت‌ها را از وسط‍‌ خانه خدا به زير آورد و احدى بالاى دوش نبىّ‌ اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله غير از آن حضرت نرفت. جماعتى ديگر مى‌گويند:امير المؤمنين عليه السّلام را به اين جهت على خوانده‌اند كه در اعلا و بالاترين طبقات آسمان تزويج فرموده و احدى غير از آن حضرت در آن مكان ازدواج ننموده. طائفه ديگر گفته‌اند:امير المؤمنين عليه السّلام را به اين خاطر على مى‌گويند كه از نظر علم بعد از رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله اعلا و برتر از همه مردم مى‌باشد. 📝📝📝📝نشانی : علل الشرایع ج ۱، ص ۱۳۶ .
ماه رجب ۳.mp3
12.46M
🔖منبر کوتاه🔖 🔅این همه سفارش به استفاده از برای چیست؟ • آیا اگر کسی نتواند از ماه رجب بهره‌برداری کند، خسارتی هم متوجهش می‌گردد یا صرفاً استفاده از رجب، فقط یک امر مستحبی است؟ 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋 سروى در مناقب آورده : چهل زن نزد عمر رفته از او از شهوت آدمى پرسش نمودند عمر گفت : مرد داراى یک جزء و زن داراى نه جزء است پرسیدند، پس چگونه است که مردان از انواع زنان دائم و متعه و کنیز استفاده مى کنند ولى براى زنان جزء یک مرد جایز نیست ؟! عمر پاسخشان را ندانست ، از امیرالمؤمنین علیه السلام سوال کرد امیرالمؤمنین علیه السلام به آنان دستور داد هر کدام ظرفى پر از آب بیاورند، و آنگاه فرمود تا همه آبها را در ظرف بزرگى بریزند و سپس به هر یک فرمود: حالا هر کدامتان آبى را که ریخته اید بردارد گفتند: قابل تمیز نیست! امام علیه السلام نتیجه گرفت که اگر آن قانون نبود فرق بین اولاد و نسب ممکن نبود و میراث و نسب باطل مى گشت. مناقب ، سروى ، ج ۱، ص ۴۹۲
4_5962847828844743972.mp3
47.01M
شام شهادت «سلام الله علیه» سخنران: آیة الله سید مهدی میرباقری چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱
🔘استاد حاج منصور ارضی: ⚪️اگر می خواهیم خوب بخوانیم و مردم با خواندن ما گریه کنند و به خدا و اهل بیت وصل بشوند، باید وقتی پشت میکروفون قرار می گیریم، خودمان را واقعا آلوده تر از همه بدانیم. .
4_5960927720765394398.mp3
18.66M
📻 بشنوید | 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۹ تداوم در
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5983059137485866634.mp3
3.13M
🌸 (ع) ♨️اگر مشکل دارید به امام جواد(ع) توسل کنید 👌 🎤حجت الاسلام
. ، دهم رجب سال 195 هجری است و مدینه غرق در جشن و سرور از ولادت مولودی است که با برکت‌تر از او در اسلام به دنیا نیامده است، زیرا که عمر امام رضا(ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و هنوز امام نهم متولد نشده بود، مسأله جانشینی امام رضا(ع) اصحاب و شیعیان حضرت(ع) را متأثر کرده بود، این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلایل مادی و تصرف سهم امام  و عدم بازگرداندن آن به امام رضا(ع)، قائل به غیبت امام کاظم(ع) شده بودند و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا(ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می‌دانستند تا جایی که یکی از همین افراد در نامه‌ای خطاب به حضرت نوشت: چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !ثامن الحجج(ع) در پاسخ فرمودند: تو از کجا می‌دانی که فرزندی ندارم، به خدا سوگند روزها و شب‌ها سپری نمی‌شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد.(1) در این رابطه على بن اسباط مى‌گوید: وقتى امام جواد(ع) بیرون آمد، من به قیافه و قد و قامت آن حضرت نگاه مى‌کردم تا وقتى که به مصر رسیدم، بتوانم او را توصیف کنم و هنگامى که حضرت نشست، فرمود: اى على! خداوند کما اینکه درباره نبوت، احتجاج و استدلال کرده، در مورد امامت نیز چنین کرده است. خداوند مى‌فرماید: «وَ آتَیْنٰاهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا» و همچنین مى‌فرماید: «وَ لَمّٰا بَلَغَ أَشُدَّهُ» وَ «بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً» پس فرقى نمى‌کند ممکن است که خداوند به یکى در کودکى حکمت عطا کند و به دیگرى در چهل سالگى. ابن اسباط و عبّاد مى‌گویند: در منا خدمت امام رضا(ع) بودیم که امام جواد را-در حالى که خردسال بود- آوردند، عرض کردیم: این همان مولود مبارک است؟ فرمود: آرى! همان مولود مبارک است که در اسلام با برکت‌تر از او زاده نشده است.(2) در ادامه به برخی از کرامات جواد الائمه(ع) به مناسبت این روز فرخنده اشاره می‌شود: *اداى قرض‌هاى امام رضا(ع) 6-مطرفى مى‌گوید: هنگامى که امام رضا(ع) از دنیا رفت، چهار هزار درهم به من مقروض بود، با خودم گفتم: دیگر پول‌ها از کفم رفت! ابو جعفر(ع) به من سفارش داد که فردا پیش او بروم و با خود ترازو هم ببرم، پس خدمت آن جناب رسیدم، فرمود: ابوالحسن(ع) از دنیا رفت و چهار هزار درهم به تو بدهکار بود. پس حضرت جانمازى را که بر روى آن بود، بلند کرد و از زیر آن دینارهایى بیرون آورد و به من داد. دیدم به اندازه همان چهار هزار درهم است که به من بدهکار بود.(3) *طلای 16 مثقالی که جوادالائمه(ع) به نیازمند داد اسماعیل بن عباس هاشمى مى‌گوید: روز عیدى بود که خدمت امام جواد(ع) رسیدم و نزد آن حضرت درباره تنگى زندگى و معاش نالیدم، حضرت سجاده‌اش را بلند کرد و از خاک، تکه طلایى بیرون آورد و به من داد. آن را به بازار بردم به اندازه شانزده مثقال طلا بود.(4) *بخشش پیراهن امام رضا(ع) ١٢-حسن بن على وشّاء مى‌گوید: در قریه‌اى نزدیک مدینه به نام «صریا» با امام جواد(ع) در اتاقى نشسته بودیم که حضرت برخاست و به من فرمود: از جایت حرکت نکن. با خود گفتم: مى‌خواستم پیراهنى از لباس‌هاى امام رضا(ع) را از او بگیرم ولى موفق نشدم، اما وقتى که امام جواد(ع) برگشت از او آن را در خواست مى‌کنم. قبل از اینکه من طلبم را عرضه بدارم و امام برگردد. پیراهن را توسط شخصى برایم فرستاد و قاصد گفت؛ امام فرمود: این یکى از لباس‌هاى امام رضاست که در آن نماز مى‌گزارده است.(5) پی‌نوشت‌ها: 1- اصول کافی ج 1، ص320، مدینه المعاجز ج 7،ص 274، اثبات الهداه ج3، ص 247 – 342. 2- ارشاد مفید، ص ٣٢٧. 3- کافى:١/4٩٧، حدیث ١١.
. دلایل برتری حضرت علی(ع) بر انبیاء از امام پرسید «شما فضیلت بیشتری دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست که کسی از خودش تعریف نماید» لکن از این جهت که خداوند فرموده است: «نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید... در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی(علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن(علیه السلام) فرمود: به شیعیانی که جلو درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: «قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سؤالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.» یکی از سؤال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایات او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین می باشد. از امام پرسید «شما فضیلت بیشتری دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست که کسی از خودش تعریف نماید»(1) لکن از این جهت که خداوند فرموده است: «نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید: } وَأَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ{(2) باید بگویم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: «برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام، و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام». منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هر کسی از دنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند. سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: «نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نکرده و کاملاً صبر پیشه کردم». ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند: «در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود.»(3) منظور امام این است که هر کس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است. آنگاه صعصعه پرسید: «شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟» ایشان پاسخ داد: «من از ابراهیم افضل می باشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم(علیه السلام) چنین می فرماید: } رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی{; پروردگارا چگونگی زنده کردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد».(4) اما من گفتم: «اگر کشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد».(5) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد. در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: «وقتی که خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: } رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَأَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ{; «خداوندا من از آنان یک نفر را کشته ام و می ترسم که آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید; زیرا می ترسم آن ها رسالتم را تکذیب نمایند».(6) اما موقعی که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم با آن که در آنجا کمتر کسی را می توان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم» این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است; چون هر کس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیتشری دارد و موسی کلیم الله
.👆 به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود. همچنین امام علی(علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: «از خانه بیت المقدس بیرون آی ، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.»(7) به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من فاطمه بنت اسد درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه کعبه متولد شدم. بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس مکانی پائین تر از مکه نهی شد; ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه مکانی برتر از بیت المقدس دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است. بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید، امام حنبل، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نقل نموده اند که فرمود: «هر کس می خواهد به علم آدم نظر کند، به علم علی توجه کند. هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی بن ابی طالب(علیه السلام) نظر کند».(8) بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: «نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد که در کس دیگر نمی باشد».(9) البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید می فرماید: } وعَلَّمَ آدَمَ الأسْماء کُلَّها{; «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت»(10) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه السلام)به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود: } إنَّ إبْراهِیمَ لأوَّاهٌ حَلیمٌ{; به درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود».(11) بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد. بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایه الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابی طالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است.(12) منبع:شبهای پیشاور ص 129-126 1 . الامام علی(علیه السلام)، ص369 ; اللمعه البیضاء، ص220 ; شبهای پیشاور، ص474 «تزکیه المرء لنفسه قبیح». 2 . ضحی (93): 11 3 . الغدیر، ج 10، 4 . بقره (2): 260 5 . شرح الاسماء الحسنی، ج 1، ص190 ; شبهای پیشاور، ص475 «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً». 6 . قصص (2): 33 7 . الامام علی(علیه السلام) ص369 ; اللمعه البیضاء، ص221 ; شبهای پیشاور، صص476 و 814 «اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العباده لا بیت الولاده». 8 . کفایه الطالب، باب 33 ; مسند احمد بن حنبل ; فخر رازی در تفسیر آیه مباهله ; محی الدین عربی 172 ; یواقیت و جواهر ص121، فصول المهمه، باب 40 ، ینابیع المودّه و... 9 . ینابیع الموده لذوی القربی، ج 2، صص307 و 80 ; الامام علی(علیه السلام)، ص301 ; شبهای پیشاور، 10 . بقره (2): 31 11 . توبه (9): 114 12 . ینابیع المودّه باب 40 مناقب خوارزمی، کفایه الطالب، باب 2
.. روضه حضرت زینب آن بانوی بزرگوار با تأسّی به جد بزرگوار و پدر و مادر عزیز خویش، اهل عبادات و فضایل فراوانی بوده است. آن بانوی مکرّمه آن‌قدر بر این سیره نبوی پافشاری می‌نمود که حتی در دوران اسارت نیز عبادات خویش را ترک نگفت چنانچه در روایت دارد: قالت: فاطمة بنت الحسین۸: و أمّا عمّتی‏ زینب۳ فإنّها لم‏ تزل‏ قائمة فی تلک اللیلة (أی العاشرة من المحرّم) فی محرابها تستغیث إلى ربّها، فما هدأت لنا عین، و لا سکنت لنا رنّة. جناب فاطمه دختر امام حسین۸ می‌فرماید: و اما عمه من زینب۳ همانا در شام غریبان نیز در محراب عبادت به عبادت قیام نموده‌ بود و به سوی خداوند متعال استغاثه می‌نمود در حالی که اشک ما قطع نشد و ناله ما آرام نگرفت. اما در مسیر پر از مصیبت کوفه و شام، همین زینب کبری۳ است که در محراب عبادت است اما چگونه؟ در روایت از امام سجاد۷ وارد شده است: إنّ عمّتی زینب کانت تؤدّی صلواتها من قیام، الفرائض و النوافل عند سیر القوم بنا من الکوفة إلى الشام، و فی بعض المنازل کانت تصلّی من جلوس. فسألتها عن سبب ذلک؟ فقالت: اصلّی من جلوس لشدّة الجوع و الضعف منذ ثلاث لیال، لأنّها کانت تقسّم ما یصیبها من الطعام على الأطفال، لأنّ القوم کانوا یدفعون لکلّ واحد منّا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة.[۲۴] همانا عمه ما زینب۳ در مسیر کوفه به شام، نمازهایش را چه واجب و چه مستحب، ایستاده اداء می‌نمود ولی در بعضی از منازل دیدم نشسته نماز می‌خواند. از آن حضرت دلیل نماز نشسته‌اش را پرسیدم. ایشان فرمود: سه شب است که به خاطر شدت گرسنگی و ضعف نشسته نماز می‌خوانم. بعد علت این ضعف را خود امام سجاد۷ بیان می‌نماید. ایشان می‌فرماید: دلیل نماز نشسته حضرت زینب۳ این بود که عمه‌ام سهم غذایش را بین اطفال تقسیم می‌کرد، زیرا دشمنان برای هر نفر از ما در هر شبانه روز یک قرص نان می‌دادند. دوباره روضه‌ی تلخ اسارت زینب مرور متن ِ کتاب شرافت زینب وجود معجری از نور پرده درپرده دلیل محکم حکم قداست زینب مسیر دین خدا را نشان مان داده چراغ روشن ِ برج هدایت زینب رموز جمله‌ی «من را دعا نما خواهر» نهفته در ثمراتِ عبادت زینب نماز سینه زنان رو به کعبه‌ی گودال غروب روز دهم با امامت زینب برای قتل حسینش دیه به او دادند کلوخ‌ها شده سهمِ غرامت زینب سکوت محض جرس‌های لشگر دشمن نشانِ معجزه‌ای از رسالت زینب به پیشِ کعب نی و سنگ؛ راست قامت بود رقیه درس گرفت از صلابت زینب لغات خطبه‌ی زینب، لغات قرآن بود ملائکه همه ماتِ بلاغت زینب نهیب حیدری‌اش کاخ ظلم را لرزاند یزید شوکه شده از شهامت زینب صدای قاری قرآن به روی نی نگذاشت نگاه ها برود سمتِ ساحت زینب .
بسم الله الرحمن الرحیم زوایای زندگی علیه السلام آنچه می خوانید، فشرده ای از زوایای حیات پربار جوان ترین پیشوای هدایت، نهمین مقتدای مکتب امامت، حضرت جوادالائمّه علیه السلام است. زندگی کوتاه آن امام همام، که با مشکلات فراوان توأم بود؛ در بخش های ذیل قابل بررسی است: 1. از تولّد وی تا شهادت پدرش ( 195ـ 203 ه .). 2. دوره امامتش (203 ـ 220 ه .)؛ این بخش، در دو مرحله قابل طرح است: الف) عصر مأمون عباسی (203ـ 218 ه.)؛ ب) زمان معتصم عباسی (218 ـ 220 ه.). تولّد و شهادت مورّخان در تاریخ تولّد امام جواد علیه السلام ، اختلاف دارند؛ عده ای میلاد آن حضرت را دهم رجب، برخی 15 ماه رمضان و بعضی نیز 19 ماه رمضان سال 195 ه . در شهر مدینه می دانند.1 پدر بزرگوار جواد الائمّه علیه السلام ، امام رضا علیه السلام می باشد؛ شخصیت ارجمندی که میزان فضایل و حیطه حیات علمی، عبادی و دینی اش، برکسی پوشیده نیست. مادر امام جواد علیه السلام ، بانوی گرامی و پاکدامنی بود به نام «سبیکه» (سکینه) و به روایت دیگر «خیزران». آن بانوی مؤمنه به خاندان شایسته امّ المؤمنین «ماریّه قبطیّه»2 تعلّق داشت. بعضی ها نام وی را «ریحانه» و «درّه» نیز گفته اند.3 امام جواد علیه السلام بعد از 25 سال زندگی افتخارآمیز، سرانجام در آخر ذیقعده سال 220 ه . با تحریک معتصم عباسی و به وسیله همسرش امّ الفضل مسموم و به شهادت رسید. بدن مطهّرش در گورستان قریش در بغداد، کنار قبر جدّ بزرگوارش امام کاظم علیه السلام ـ کاظمین ـ به خاک سپرده شد.4 سخنان آغازین امام جواد علیه السلام در روز سوم میلادش؛ لب به سخن گشود و بعد از حمد و ستایش خداوند متعال، به پیامبراکرم و خاندان عترت علیهم السلام درود فرستاد. از حکیمه دختر موسی بن جعفر علیه السلام ، آن بانوی متدیّن و شایسته، که سرپرستی امور تولّد امام جواد علیه السلام را به عهده داشت، نقل شده است که گفت: ... امام جواد علیه السلام بعد از تولّد، فرمود: «اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه.» و در روز سوم بعد از میلادش فرمود: «الحمد للّه و صلّی اللّه علی محمّد و علی الائمّة الرّاشدین.» و نیز افزود: در روز سوم تولّدش، چشمانش را گشود و به سوی آسمان چشم دوخت و سپس به سمت راست و چپ نگاه کرد. آنگاه فرمود: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه، و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»؛ از دیدن حالت های وی تعجب کردم و هنوز در عالم شگفتی فرو رفته بودم که پدرش امام رضا علیه السلام آمد. به آن حضرت گفتم: از چیزهایی که از این کودک شنیدم، به شگفت آمده ام! پرسید: چه چیز شنیده ای؟ آنچه دیده و شنیده بودم، برایش تعریف کردم. حضرت فرمود: «یا حکیمة! ماترون من عجائبه اکثر؛ ای حکیمه! شگفتی هایی که بعد از این، از او خواهید دید؛ بیشتر از آنچه تاکنون دیده اید، خواهد بود.»5 القاب، کنیه و نقش انگشتر برای پیشوای نهم، القاب متعدّدی ذکر کرده اند؛ مهم ترین آنها عبارتند از: جواد؛ تقی؛ مرتضی؛ قانع؛ رضی؛ مختار؛ باب المراد؛ زکی؛ متوکّل؛ منتجب6. کنیه آن حضرت «ابوجعفر» می باشد که معمولاً در روایات تاریخی به «ابوجعفرثانی» معروف است تا با «ابوجعفر اوّل»، یعنی امام باقر علیه السلام اشتباه نشود. نقش انگشتر آن امام همام، «العزّة للّه» بود.7 از نگاه دانشمندان اهل سنّت سیمای پرفروغ و عالمتاب امام جواد علیه السلام نه تنها شیعیان را شیدای جمال و جلال خویش ساخته، که دانشمندان اهل سنّت را نیز از سکوت و خاموشی رهانیده است. آنان در منابع تاریخی و حدیثی خویش، به قدر ایمان و معرفت خود، زبان به حقیقت گشوده اند و شخصیت آسمانی پیشوای نهم شیعیان را چنین به تصویر کشیده اند: 1. سبط ابن جوزی حنفی (متوفّای 654 ق.): «و محمد، الامام ابوجعفر الثانی کان علی منهاج أبیه فی العلم و التقی و الزهد و الجود... و کان یلقّب بالمرتضی والقانع...».8 2. کمال الدین محمد بن طلحه شافعی (متوفّای 652 ق.): «... و ان کان صغیر السّنّ فهو کبیرالقدر، رفیع الذّکر...».9 3. شمس الدّین ذهبی (748 ق.): «کان محمّد یلقّب بالجواد و بالقانع والمرتضی، و کان من سروات آل بیت النبی صلی الله علیه و آله وسلم ... و کان أحد الموصوفین بالسّخاء فلذلک لقّب الجواد...».10 4. ابن صبّاغ مالکی (متوفّای 855 ق.): «و هو الامام التّاسع... عرف بأبی جعفرالثانی، و ان کان صغیرالسّنّ فهو کبیر القدر، رفیع الذّکر، القائم بالامامة بعد علیّ بن موسی الرّضا... للنصّ علیه والاشارة له بها من أبیه کما أخبر بذلک جماعة من الثّقات العدول».11 5. عبداللّه بن محمّد بن عامر شبراوی شافعی (متوفّای 1154 ق.): «... و کراماته رضی اللّه عنه کثیرة و مناقبه شهیرة، ثمّ ذکر بعض مناقبه و ختم حدیثه بقوله: و هذا من بعض کراماته الجلیلة و مناقبه الجمیلة».12 در طاعت کردگار امام جواد علیه السلام عابدترین فرد زمانش بود.
محبّت و علاقه اش نسبت به باریتعالی وصف نشدنی و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنی است. برای ترسیم جلوه های عبادی آن حضرت، به چند نمونه بسنده می کنیم: الف) نماز امام جواد علیه السلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصی داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت می نمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار می کرد.13 هرگاه وارد ماه جدید می شد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جای می آورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهای ماه (30 مرتبه) سوره توحید را می خواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل رکعت اوّل تلاوت می کرد.14 ب) روزه روزه های مستحبّی آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه می گرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهی می کردند.15 علاوه بر این، گاهی میزان عبودیت و بندگی خویش را نسبت به مقام لایزال الهی با اذکار و ادعیه ابراز می نمود. برخی از مناجات و ادعیه آن حضرت عبارت است از: الف) در حال قنوت «اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّلیّة معدودة، و الآخر بلا آخریّة محدودة، أنشأتنا لا لعلّة اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجة اقتداراً، و ابتدعتنا بحکمتک اختیاراً، و بلوتنا بأمرک و نهیک اختباراً، و ایّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و کلّفتنا الطّاقة، و جشمتنا الطّاعة، فأمرت تخییراً و نهیت تحذیراً، و خوّلت کثیراً، و سألت یسیراً، فعصی أمرک فحلمت، و جهل قدرک فتکرّمت...»16 ب) بعد از نماز «رضیت بااللّه ربّاً، و بالاسلام دیناً، و بالقرآن کتاباً، و بمحمّد نبیّاً، و بعلیٍّ ولیّاً، والحسن، والحسین، و علیّ بن الحسین، و محمّد بن علیّ، و جعفر بن محمّد، و موسی بن جعفر، و علیّ بن موسی، و محمّد بن علیّ، و علیّ بن محمّد، والحسن بن علیّ، و الحجّة بن الحسن بن علیّ، أئمّةً. اللّهمّ ولیّک الحجّة فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فی عمره، و اجعله القائم بأمرک، المنتصرلدینک و أره ما یحبّ و تقرّبه عینه فی نفسه و فی ذرّیته و أهله و ماله و فی شیعته و فی عدوّه، و أرهم منه ما یحبّ و تقرّبه عینه، واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنین.»17 ج)برای برآورده شدن حاجت راوی می گوید: نامه ای خدمت امام جواد علیه السلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا کرده بودم که دعایی برایم یاد بدهد. آن حضرت این گونه برایم نوشت: تقول اذا اصبحت و أمسیت: «اللّه اللّه اللّه، ربّی الرّحمن الرّحیم، لا اشرک به شیئاً» و ان زدت علی ذلک فهو خیر، ثمّ تدعو بما بدأ لک فی حاجتک، فهو لکل شی ء باذن اللّه تعالی، یفعل اللّه ما یشاء.18 اصحاب و شاگردان امام جواد علیه السلام با توجّه به اینکه در سنّ جوانی به شهادت رسیدند، در عمر کوتاه و با برکت خویش علاوه بر انجام وظایف سنگین رهبری امّت، به تربیت شاگردانی که بتوانند پیام آسمانی خاندان نبوّت و امامت را به نسل های بعد منتقل سازند، توجّه خاص داشت. دانشمندان علم رجال و تراجم، تعداد یاران و شاگردان امام جواد علیه السلام را 110 نفر ذکر کرده اند.19 اسامی برخی از آن چهره های تابناک، بدین قرار است: «حسین بن سعید اهوازی، حسن بن سعید اهوازی، محمد بن اسماعیل بن بزیع، احمد بن أبی عبداللّه برقی، علی بن مهزیار، صفوان بن یحیی، عبداللّه بن صلت، علی بن اسباط، ابراهیم بن أبی محمود خراسانی، ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن محمد بن أبی نصر بزنطی کوفی، احمد بن معافی، جعفر بن محمد بن یونس احول، حسین بن بشار مداینی، حکم بن علیاء اسدی، حمزة بن یعلی اشعری قمی، داود بن قاسم بن اسحاق بن عبداللّه بن جعفر بن ابی طالب، صالح بن محمد همدانی، عبدالجبّار بن مبارک نهاوندی، زکریّا بن آدم، عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن أبی طالب، عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، علی بن بلال بغدادی، فضل بن شاذان بن خلیل ابومحمّد ازدی نیشابوری، محمد بن عبدالجبّار، ابوعلی محمد بن عیسی بن عبداللّه بن سعد بن مالک اشعری، نوح بن شعیب بغدادی، یعقوب بن اسحاق سکیت (ابویوسف)، ابویوسف الکاتب یعقوب بن یزید بن حمّاد انباری، ابوالحصین بن الحضین الحضینی».20 انوار هدایت در منابع تشیّع و تسنّن، از امام جواد علیه السلام حدود 250 گوهر ماندگار در زمینه های مختلف فقهی، اخلاقی و اجتماعی به ما رسیده است. شایسته است که به ذکر چند نمونه که بیشتر در منابع اهل سنّت است، اشاره کنیم؛ امید است که این جملات نورانی مشعلهای فروزانی باشند در دهکده ظلمانی جهان امروز و چراغ هایی در کوره راه های دشوار زندگی. 1. مَنِ اسْتَغْنی بِاللّهِ افْتَقَرَ النّاسُ اِلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّقیَ اللّهَ اَحَبَّهُ النّاسُ؛ کسی که با اتکاء به خدا، روی نیاز از مردم بگرداند، مردم به او نیازمند می شوند. و کسی که پرهیزکاری پیشه سازد، محبوب مردمان م
ی گردد.21 2. حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ کَمالِ الْمُرُوَّةِ اَنْ لا یَلْقی اَحَداً بِما یَکْرَهُ؛ کمال مروّت آن است که انسان با هیچ کس چنان رفتار نکند که برخودش نمی پسندد.22 3. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً کانَ شَریکاً فیهِ؛ آنکه کار زشتی را نیکو شمارد، در آن کار شریک است.23 4. مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ؛ کسی که برادر مؤمن خود را پنهانی پند دهد، او را آراسته، و کسی که آشکارا و در حضور دیگران نصیحت کند، چهره اجتماعی او را زشت ساخته است.24 5. عُنوانُ صَحیفَةِ الْمُسْلِمِ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ سرآغاز نامه عمل مسلمان در قیامت، نیک خُلقی اوست.25 6. مَنْ وَثِقَ بِاللّهِ وَ تَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ نَجاهُ اللّهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ حَرَزَ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ؛ هرکس به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توکلّ کند، خدا او را از هر بدی نجات می بخشد و از هر دشمنی حفظ می کند.26 7. اَلْکَمالُ فِی الْعَقْلِ؛ کمال آدمی در خردمندی است.27 8. اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعینُ عَلَیْهِ وَالرّاضی شُرَکاء؛ ستمکار و یاری کننده ستمکار و کسی که به ستم او راضی است، همه در گناه آن شریکند.28 9. یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَی الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَی الْمَظْلُومِ؛ روز دادخواهی و عدالت بر ستمگر سخت تر از روز ستم بر ستمدیده است.29 10. ثَلاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تعالی: کَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ وَ لینُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ وَ ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ لَمْ یَنْدَمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَالْمَشْوَرَةُ وَالتَّوَکُّلُ عَلَی اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛ سه چیز انسان را به خشنودی خدا می رساند: بسیار آمرزش خواستن از خدا؛ نرم خویی با مردم؛ و بسیار صدقه دادن. و سه خصلت است که در هر کس باشد، پشیمان نمی شود: شتاب نکردن در کارها؛ مشورت در کارها؛ توکّل بر خدا هنگامی که بر انجام کاری تصمیم می گیرد.30 11. اَلْعِفافُ زینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زینَةُ الْغِنی، وَالصَّبْرُ زینَةُ الْبَلاءِ، وَالتَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَالْحِفْظُ زینَةُ الرِّوایَةِ، وَخَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَحُسْنُ الاَدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْکَرَمِ، وَ تَرْکُ المَنِّ زینَةُ الْمَعْرُوفِ، وَالْخُشُوعُ زینَةُ الصَّلوةِ، وَ تَرْکُ مالا یَعْنی زینَةُ الْوَرَعِ؛ پارسایی زینت فقر، شکر زینت توانگری، شکیبایی زینت بلا، فروتنی زینت شأن و بزرگی، گویایی زینت سخن، نگهداری و ضبط دقیق زینت روایت، تواضع زینت دانش، ادب زینت خرد، گشاده رویی زینت کرم و بخشندگی، منّت ننهادن زینت احسان و نیکی، توجّه و حضور قلب زینت نماز، ترک کارهای بیهوده زینت تقوا و پرهیزکاری است.31 12. کَیْفَ یَضیعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَ کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّهُ طالِبُهُ؛ چگونه ممکن است کسی که خدا سرپرست اوست، تباه شود؛ و چگونه ممکن است کسی که خدا در تعقیب اوست، رهایی یابد؟32 13. عِزُّالْمُؤْمِنُ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛33 عزّت مؤمن در بی نیازی از مردم است. 14. اَلْعُلَماءُ غُرَباءٌ لِکِثْرَةِ الْجُهّالِ بَیْنَهُمْ؛34 علما با زیاد بودن جاهلان، غریبند. پی نوشت ها: 1. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 471، به نقل از: اصول کافی، ج 1، ص 452؛ الارشاد، ص 297؛ التهذیب، ج 6، ص 90؛ مسار الشیعه، ص 7؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 343؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 379. 2. «ماریّه قبطیه» کنیزی بود که به همسری رسول خدا(ص) در آمد. از وی ابراهیم فرزند پیامبر به دنیا آمد که در کودکی چشم از جهان فروبست. 3. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 472، به نقل از: فرق الشیعه، ص 100. 4. اصول کافی، ج 1، ص 497؛ التهذیب، ج 6، ص 90. 5. اعلام الهدایة، مجمع جهانی اهل بیت، ج 11، ص 28، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 151 و 152؛ مناقب، ج 4، ص 394. 6. اعلام الهدایه، ج 11؛ ص 52، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 27 ـ 29. 7. همان؛ به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 31. 8. اصول کافی، ج 1، ص 353؛ بحارالانوار، ج 50، ص 68. 9. مطالب السّؤول، ابن طلحه شافعی، ص 239؛ الفصول المهمّه، ص 252. 10. الوافی بالوفیات، ج 4، ص 105. 11. الفصول المهمّه، ص 251. 12. الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 168. 13. اعلام الهدایه، ج 11، ص 39، به نقل از حیاة الامام محمد الجواد(ع)، ص 67. 14. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 220. 15. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 222. 16. همان، ص 41، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 212. 17. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 214 و 215. 18. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 218. 19. رجال شیخ طوسی، ص 397 ـ 409. 20. اعلام الهدایه، ج 11، ص 198 ـ 209
. 🔖منبر کوتاه🔖 علیه السلام 🔻جواد کیست ؟ 💠جود و سخا 🔹 همه ما می ‌دانیم که اگر کسی در راه خدا خدمتی انجام بدهد، خدا می ‌کند؛ اما این را وجود مبارک امام کاظم و بعدها هم وجود مبارک امام جواد (سلام الله علیهما)[1] خوب توضیح دادند. فرمودند اگر کسی در راه کار خیر بردارد: «مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیةِ»؛[2] یعنی درست است اگر شما شنیدید که کسی کار خیر بکند و در راه خیر قدم بردارد، خدا می‌ کند، ولی نمی ‌دانید که چه وقت جبران می ‌کند و چطور جبران می‌ کند! 🔹 یک وقت است که قطعه سنگی در باغی در اثر باران در این خاک فرو رفته است، این سنگ را که شما بردارید، تا جای آن پُر بشود چند ماهی طول می ‌کشد. یک وقت است که شطّ و نهر روانی مثل چشمه روان است، شما یک سطل آب که بردارید همان وقت جایش پُر می ‌شود. این ‌طور نیست که باید مدت ها صبر بکند. فرمودند اگر شما در راه خدا قدمی برداشتید، حالا آن را توسعه می ‌دهیم، همان وقت خدا آن را پُر می‌ کند؛ منتها شما دیر متوجه می ‌شوید! این ‌طور نیست که خَلَف و جای آن بعدها پُر شود؛ نظیر آن قلوه سنگی که چند ماه طول می ‌کشد تا جای آن پُر شود نیست. الآن شما یک سطل آب که از چشمه روان یا نهر بردارید، همان وقت جایش پُر است. فرمود ذات أقدس الهی این‌ طور پُر می ‌کند، نه اینکه بعدها پُر بکند، شما بعدها می ‌فهمید! آن ‌گاه این را توضیح دادند، فرمودند یک وقت است که کسی مالی را در راه خدا خیر می ‌کند، این سبک ‌ترین و کم ‌ارزش‌ ترین کار است، چون گذشت از مال خیلی مهم نیست. یک وقت است که به او اهانت شده است، حرف تلخی زدند و او رنجید، او اگر فوراً این را داشته باشد، این را داشته باشد که ببخشد، دیگر غده بدخیم طلاق و امثال طلاق در جامعه نخواهیم داشت. این رفتار ده برابر آن پول اثر دارد! پاگذاشتن روی غرور کار مهمی است. گذشت اخلاقی کار مهمی است. آن وقت ما نه در دستگاه قضایی پانزده میلیون پرونده داریم، نه طلاق داریم و نه مانند آن. 🔹 انسان جواد و بخشنده آن است که از بی ‌ادبی دیگری بگذرد، از اهانت دیگری بگذرد، یعنی پا بر روی غرور خود بگذارد و از این حق خود بگذرد؛ این می‌شود سخا و خدا همان لحظه پُر می‌ کند. اگر همین یک جمله امام جواد و امام کاظم (سلام الله علیه) بود، ما طلاقی نداشتیم. شوهر یک حرف می‌ زند، او فوراً می ‌رنجد؛ او حرفی می‌ زند، این می‌ رنجد. هیچ‌ کدام هم گذشت ندارند؛ آن وقت این می ‌شود. آن وقت دو طرف تا زنده‌ اند زندگی می ‌کنند. ما وقتی وارد حرم مطهر ائمه شدیم، در و دیوار را می ‌بوسیم، حق هم با ماست، این کار را هم می کنیم و باید هم بکنیم، برای اینکه اینها ما را کردند. [1]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال مستدرك سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏23ـ الجوادع، ص274. [2]. تحف العقول، ص403. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا