.
📋تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زینب (س)
.............................................
تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی
آنقدر دلخوری که نگاهم نمی کنی
آتش زدم به توشه ی عمرم، مرا ببخش
فکری برای عمر تباهم نمی کنی؟
در چاه نفس خویش اسیرم، ولی مرا
هرگز رها به ظلمت چاهم نمی کنی
با این بزرگواری تو آب می شوم
وقتی مؤاخذه به گناهم نمی کنی
بی منت است لطف کثیرت، نظاره بر
اعمال کمتر از پَر کاهم نمی کنی
تا بر دلم نوای علی نور می دهد
دیگر نظر به روی سیاهم نمی کنی
خیری ندیدم از سفری غیر کربلا
خیر مرا دوباره فراهم نمی کنی؟
رو کرد سوی نیزه و زینب به گریه گفت:
بالانشین! نگاه به ما هم نمی کنی؟
دیدی که همسفر شده ام با سنان و شمر!
فکری برای سختی راهم نمی کنی؟
شاعر : #محمد_جواد_شیرازی✍
.............................................
📋از حال و روزم بی خبر بودم برادر
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_حضرت_زینب(س)
🏴 ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان
.............................................
از حال و روزم بی خبر بودم برادر
.(آدم داغدار همه چیزه عزیزش تو نظرش میاد ، فلذا دیدید
بعضی موقع ها آدم بی تاب میشه کسی خورده نمیگیره میگن داغ دیده ، اما حرف زینب جنسش یه چیز دیگه است!).
با شمر و خولی همسفر بودم برادر
.(امام رضا فرمود : «إنَّ یومَ الحُسَین، أقرَحَ جُفُونَنا، أسبَلَ دُمُوعَنا» اینقدر گریه می کنیم مژه ها میریزه
یکی از مصادیق اینه که آقای مارو میخواستن ذلیل کنن این بود آب رو بستن ، این زن و بچه تو خیمه ها از گرما و عطش می سوزن ، به خدا آدم اگه ببینه ناموس یه نفر یا دشمنش تو خطره بیچاره میشه ، اینکه ناموس خودشه ، بنا بنا نسلکشی آقای ما رو اومدن ذلیل کنن
رو کرد سمت لشکر دشمن فرمود «مُنّو عَلَی» به من منت بگذارید.).
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند
هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
روی دستم گل بی برگوبرم را کشتن
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
.(یه وقت نگاه کرد دید علی با دست کوچکش تیر و گرفته).
علی عادت به انگشت عمو داشت
به جایش تیر را محکم گرفته
پدر در پشت خیمه دم گرفته
سرت را با تنت با هم گرفته
و در گهواره بویش مانده زینب
و سوغات عمویش مانده زینب
به روی پیراهنهایش که تازه ست
دوتا از تار مویش مانده زینب
عزیزم روی نیزه ناز مانده
برای مادرش این راز مانده
بگو تقصیر نیزه یا سه شعبه ست
زبان بسته دهانت باز مانده
سرت بر روی نیزه تاب میخورد
بمیرم نیزه دارت اب میخورد
.............................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
مناجات.mp3
29.32M
🎧 #مناجات
🔊 | ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان
🎤#حاج_مسعود_پیرایش
زمینه.mp3
5.57M
📋ذکر تعجیل فرج ابی عبدالله
#زمینه
🏴 ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان
.............................................
ذکر تعجیل فرج ابی عبدالله
عشق ثامن الحجج ابی عبدالله
هرکی سینه زنه / با من برادره
هرشب نگم حسین / خوابم نمیبره
لبیک یا حسین
...............................................
🎤#حاج_مسعود_پیرایش
.
.
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
♦️با نام "خدیجه" هر لَبی وا بشود
خشنود دل حضرت زهرا بشود
درباره او رسول اکرم فرمود:
هیهات که چون "خدیجه" پیدا بشود...
امّ سلمه گوید:
فَلَمَّا ذَکَرْنَا خَدِیجَةَ بَکَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ قٰالَ
🔹روزی به مناسبتی نام خدیجه کبری علیهاالسلام را در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بردیم، آن حضرت گریان شد و فرمود:
خَدِیجَةُ؟! وَ أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ؟ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنِی عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا
🔹«خدیجه!؟ دیگر کجا مثل خدیجه پیدا میشود!؟ خدیجه در آن زمان که مردم مرا تکذیب میکردند، مرا تصدیق کرد و ثروت خود را در راه پیشرفت دین خدا بذل کرد.
خدا به من دستور داد خدیجه را بشارت دهم که در بهشت صاحب قصری از زمرد خواهد شد که هیچ رنج و زحمتی در آن نیست.
📚بحارالانوار، ج ۴٣، ص ١٣١.
ایام #وفات_حضرت_خدیجه
.
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
◾ وصیّت حضرت خدیجه سلاماللهعلیها به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله:
یا رسول الله! کسی دخترم را سیلی نزند...
نَقل کردهاند:
چون بیماری حضرت خدیجه علیهاالسلام شدت یافت، فرمود: یا رسول الله! چند وصیت دارم:
أوَلًّا فَإنّي قاصِرَةٌ فِي حَقّكَ فَأعفِنِي يٰا رَسُولَ الله
▪️اول اینکه من در حق شما کوتاهی کردم، پس مرا عفو نما؛ ای رسول خدا.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
هرگز از تو کوتاهی ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی، در خانهام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا صرف کردی.
سپس حضرت خدیجه سلاماللهعلیها عرضه داشت:
أُوصِيكَ بِهٰذهِ وَ أَشارَتْ اِلٰى فَاطمةَ فإنَّها غَريبةٌ مِن بَعدي
▪️وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها اشاره کرد و فرمود:
چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد.
فَلَا يُؤذِيها أحَدٌ مِن نِساءِ قُرَيش، وَ لَا يَلطِمَنَّ خَّدَها وَ لا يَصِحنَ فِي وَجهِها وَ لَا يَرَينَها مَكرُوهاً
▪️پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند...
▪️مبادا کسی به صورتش سیلی بزند...
▪️مبادا کسی بر سر او فریاد بکشد...
▪️مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زنندهای داشته باشد...
📚شجرۀ طوبی،حائری مازندرانی،ج۲ ص۲۳۵
📚الوقائع والحوادث، ملبوبی،ج۱ ص۱۳۲
✍نگاهت از غمی جانکاه می گفت
ز صدها داغ با هر آه می گفت
میان کوچه خالی بود جایَت
که زهرای تو «وا اُمّاه» می گفت...
ایام #وفات_حضرت_خدیجه
.
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
♦️خدایمتعال، هر روز چندین مرتبه به وجودِ ذیجود حضرت خدیجه سلاماللهعلیها مباهات میکند...
آنگاه که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مأموریت یافت که برای انجام یک برنامه عبادی، چهل شبانه روز به دور از همسر باوفایش به نیایش بپردازد، برای حضرت خدیجه علیهاالسَّلام پیام فرستاد که:
« ای خدیجه! گمان نکنی که دوری گزیدن من از تو به خاطر بیزاری و تنفر است، بلکه پروردگارم مرا به این [ برنامه عبادی ] فرمان داده تا امرش را اجرا نمایم.
فَلَا تَظُنِّی یَا خَدِیجَةُ إِلَّا خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یَوْمٍ مِرَاراً
🔹 ای خدیجه! گمانی جز خیر نداشته باش که خدایمتعال هر روز چندین مرتبه به وجود شایسته تو بر فرشتگان گرانمایهاش مباهات میکند و میبالد.»
📚بحارالأنوار، ج۱۶، ص ۷۸
✍خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمهی کوثر، بهشتی در زمین باشی
خدا هرشب برایت میفرستد تهنیتهایی
که در تنهاییات همصحبت روحالامین باشی
علی تنها علی باید امیرالمؤمنین باشد
و تنها تو سزاواری که امُّالمؤمنین باشی...
ایام #وفات_حضرت_خدیجه
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
◾️کفنی را ز خدا و کفنی را ز رسول
بوریا ماند، برای پسر فاطمهات...
... اما وصیت سوم را حیا میکنم برایتان بگویم، آن را به دخترم فاطمه سلاماللهعلیها میگویم تا برایتان بازگو کند؛ سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام را فراخواند و به وی فرمود:
نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم میگوید:
أنَا خائِفةٌ مِنَ القبرِ أُريدُ مِنكَ رِدائكَ الّذي تَلبسُهُ حينَ نُزولِ الَوحيِ تُكفِّنُني فيه
▪️من از قبر در هراسم؛ از شما میخواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتید، کفن کنید.
🔻سپس حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود؛ رسول خدا آن عبای را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد، هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله غسل و کفن وی را به عهده گرفت، ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و فرمود:
یا رسول الله! خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید:
يٰا محمّد إنَّ كفنَ خديجَة وَ هوَ مِن اَكفانِ الجَنّةِ أهدَى اللهُ إلَيها
▪️ای محمد! کفن خدیجه سلاماللهعلیها از کفنهای بهشتی است که خدای متعال آن را به او هدیه داده است؛
پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله جنازه مطهّره حضرت خدیجه سلاماللهعلیها را ابتداءاً در عبای خود و بعد، در آن کفنی که جبرئیل هدیه آورده بود، کفن نمود.
📚 شجره طوبی،حائری، ج۲ ص۲۳۵
✍ آه... یا أمّ المؤمنین! یا حضرت خدیجه!
چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشتهاند:
... وقتی که امام سجاد "علیهالسلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند:
حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم...
دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند.
🔻 و این "بوریا" ماند و ماند تا زمان متوکل ملعون که دستور نبش قبر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام را به ابراهیم دیزج ملعون داد؛ که خود آن ملعون گوید: وقتی که با غلامان خود، قبر حسین "علیهالسلام" را شکافتم،
فَوَجَدْتُ بَارِيَةً جَدِيدَةً وَ عَلَيْهَا بَدَنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ وَجَدْتُ مِنْهُ رَائِحَةَ الْمِسْكِ
▪️یک حصیرِ تَر و تازه را در آن قبر یافتم که بدن حسین بن علی "علیهماالسلام" در آن پیچیده شده بود و بوی مُشک از آن به مشام میرسید...
زیراندازِ خانههای دهات
کفنِ شاهِ بی کفن شدهبود...
📚الامالی، شیخ طوسی ص۳۲۴
📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳
📚سحاب رحمت ص ۶۵۳
ایام #وفات_حضرت_خدیجه
.
نذر گل نرگس #امام_زمان
چشمه ی چشمان تو آب حیات من است
زورق دستان تو فُلک نجات من است
وادی هجران تو باعث افتادنم
کوی وصالت یقین صبر و ثبات من است
طاق دو ابروی تو مأمن و محراب دل
مهر تو و لطف تو صوم و صلات من است
با تو دهد زندگی بوی خوش عاشقی
بی تو به سر بردنم عین ممات من است
بردن نامت هنوز آب حیاتم دهد
گفتن یَابْنَ الْحَسَنْ از نغمات من است
مُحرم کوی وی ام زآن سبب ای عاشقان
خیمه ی صاحب الزمان حج و زکات من است
با صلوات آمدم تا به وصالش رسم
همنفس آسمان این صلوات من است
«یاسر» ازین رهگذر هر که بچیند گلی
این غزل غرق گل شاخه نبات من است
**
محمود تاری «یاسر»✍
.
استغاثه با #امام_زمان در #شب_قدر
. . . . . . .
دستم بگیر ای تو پناه همیشگی
با یک نگاه، مثل نگاه همیشگی
مویم سفید گشته ولیکن شکسته دل
سویت رسید نامه سیاه همیشگی
این بنده ی حقیر که دارد فغان چنین
آورده است حال تباه همیشگی
شب های قدر آمد و من غرق محنتم
دارم هنوز جرم و گناه همیشگی
چشم انتظار مانده ام ای صاحب الزمان
دارم ز هجر ناله و آه همیشگی
این دل، دل صبور به همراه اشک و آه
دنبال توست خسته ز راه همیشگی
درمانده ایم کوی تو را برگزیده ایم
این کوی توست پناهگاه همیشگی
تیغی شکافت فرق علی را به سجده گاه
در خون فتاد جلوه ی ماه همیشگی
افتاده بود در دل محراب غرق خون
گفت ای اله، ای تو گواه همیشگی
در سجده گاه عشق، علی گشت رستگار
این مرگ سرخ بوده رفاه همیشگی
«یاسر» ز اشک آینه آورده ای به کف
چون اشک ماست نور پگاه همیشگی
OO
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
.