eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
803 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از امام حسین ع
تشرف علی بن مهزیار.mp3
9.01M
علی بن مهزیار که بود؟ داستان تشرف به محضر علیه‌السلام از زبان حجت‌الاسلام دکتر قربانی مقدم بیا یارت میشم هوادارت میشم گرفتارت میشم علی ابن مهزیارت میشم
. . قابل توجه اونایی که میگن گریه غم میاره و ... توجه:🔽 بعد از این همه گریه ،قیامت با ما چه خواهند کرد؟‍ آیت الله شبیری فرمودند: 👈 چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود. 🌹(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )🌹 یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند . از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!! "رانده میشوند" تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحار الانوار برخورد نمودم .که می فرماید: مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند .امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد. ~~~~~~~~~~ تصویر قشنگی ست که در صحنه محشر ما دورحسینیم ،بهشت است که مات است صلی الله علیه علیک یا ابا عبدالله ..
. ✨﷽✨ 🔴عاقبت رباخواری! ✍️آقا سید مهدی کشفی که از یاران مخصوص میرزا جواد نقل می‌کرد: شبی توی خانه خوابیده بودم، دیدم که صدای ناله سوزناکی از حیاط می‌آید. از بس شدید و سوزناک بود، هراسان از خواب برخاستم که چه خبر است؟رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است، یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می‌باشد و صدا از یک حجره می‌آید. دویدم پشت حجره هر کار کردم در باز نشد. از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است! دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده‌اند. و یک شخص بد هیبت از آن بالا، توی حلقوم دهان او چیزهایی می‌ریزد. ناراحت شدم، هرچه کردم در باز نشد. هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور می‌کنی! اصلا نگفت: تو کی هستی؟ این قدر ایستادم که خسته شدم برگشتم آمدم توی رختخواب، ولی خواب از سرم به کلی پرید. نشستم تا صبح شد. حال نماز خواندن نداشتم. رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم. میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره؟ چه خبره؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟! گفتم من همچو چیزی دیدم. گفت بله، شما مقامی پیدا کرده‌اید. این مکاشفه است. آن رفیق بازاری شما رباخوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده) می‌شد. من تاریخ برداشتم. بعد خبر آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است. 📚کتاب شرح حال آیت اللّه العظمی اراکی,ص299 .
✨﷽✨ ■شهادت امام جعفرصادق (ع) تسلیت■ ✍امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دیدند، دستور دادند که تمام خانواده و خویشان بر بالینش جمع شوند و پس از آنکه همه در کنار امام حاضر شدند ، چشم باز کرد و به صورت تک تک آنها نظر افکند و فرمودند: «اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَلاةِ» شفاعت ما شامل کسی نمی شود که نمازش را سبک بشمارد. ❶ هرگز از دین و معتقدات مردم جستجو مکن که بدون دوست خواهی ماند. ⇦وسائل الشیعه ج12 ص86 ❷ محبوب ترین برادرانم نزد من کسی است که عیب های مرا نزد من هدیه آورد. ⇦اصول کافی ج3 ص452 ❸ هرکس به پدر و مادر خود با نگاه خشمگین و دشمنی نگاه کند در حالیکه آن دو به او ظلم کرده باشند، خداوند نمازش را قبول نکند ⇦وسائل الشیعه ج21 ص 501 ❹ خداوند بندگانش را به چیزی سخت تر از خرج کردن پول آزمایش نکرده است. ⇦خصال ج1 ص8 ❺ کسی که هنگام صبح صدقه بدهد، خداوند نحوست و شومی آن روز را از او دور مےکند. ⇦مکارم الاخلاق ص243 📚‍ احادیث الطلاب ص712 تا 727 🏴شهادت رئیس مذهب شیعه، امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد ‌‌‌‌.
✨﷽✨ 🔸داستان‌های بحارالانوار 💠 خطر وسواسی ✍زراره و ابوبصیر می‌گویند: به امام صادق علیه السلام عرض کردیم: مردی در نماز شک میکند که چند رکعت خوانده و چند رکعت مانده، و هرچه نمازش را تکرار می‌کند باز همین شک و وسواس را دارد. چه کند؟ حضرت فرمودند:« به شک خود اعتنا نکند و نمازش را با همان وضع به آخر برساند.» سپس فرمودند: وسواس کار شیطان است، شیطان خبیث را با شکستن نماز و تکرار آن به طمع نیندازید و به او اجازه نفوذ ندهید، زیرا که او دست بردار نیست، بار دیگر شما را به وسوسه و شک می‌اندازد، بنابراین به شک خود اعتنا نکنید. وقتی شما اعتنا نکردید او مأیوس شده و به سراغ شما نخواهد آمد. إنما یرید الخبیث أن یطاع فإذا عصی لم یعد إلی أحدکم: به راستی شیطان ناپاک می‌خواهد از او پیروی شود. پس هرگاه از او پیروی نشد دیگر به سوی شما باز نمی گردد. آری! وسواسی بودن نه تنها در نماز، کار شیطان است بلکه درکارهای دیگر نیز کار اوست و یک نوع مرض روحی و روانی است که باید جدأ از آن پرهیز نمود. 📚بحار ج 27، ص 8 و 270 ‌‌‌‌.
. قسمتی از دعای بصورت شعر : خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی آن لحظه که دل دارد ، از تو طلب یاری بسپارم خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر خود را به خدا بسپار .
. ✨﷽✨ ⏰نشکن من نمی گویم ✍یکی از علمای ربانی نقل می کرد: در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست میداشت، همواره به یاد آن بود که نشکند و گم نشود یاآسیبی به آن نرسد، روزی بیمار شد و در اثر آن بیماری آنچنان حالش بد شد که به حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد،در این میان یکی از علمای قم در آنجا حاضر بود و او را تلقین میداد و میگفت بگو لااله الا الله، او در جواب میگفت "نشکن نمیگویم" ما تعجب کردیم که چرا او به جای ذکر خدا میگوید نشکن نمیگویم، همچنان این معما برای ما باقی ماند تا آن دوست بیمار اندکی بهبود یافت و من از او پرسیدم: این چه حالتی بود پیدا کرده بودی، ما میگفتیم بگو لااله الا الله و تو در جواب میگفتی نشکن نمیگویم. وی گفت اول آن ساعت را بیارید تا بشکنم، آن را آوردند و شکست، سپس گفت من دلبستگی خاصی به آن ساعت،هنگام احتضار شما میگفتید بگو لااله الا الله، شخصی(شیطان) را دیدم که آن ساعت را در یک دست گرفته بود و میگفت اگر بگویی لا اله الا الله آن را میشکنم، من بخاطر علاقه ام به آن ساعت میگفتم نشکن "لااله الا الله" نمیگویم. 📚هزار و یک داستان: نویسنده محمد محمدی اشتهاردی .
. 🔰آخرین وصیت مسلم ابن عوسجه لحظه شهادت يكي از اصحاب و ياران باوفاي سيدالشهدا ع كه روز جان خود را فداي ع كرد است. وقتي خبر زخمي شدن او را به امام حسين ع دادند حضرت به همراه به بالين او آمد وسرش را به زانو گرفت، حبيب در همان لحظات آخر مسلم از او مي خواهد اگر وصيتي دارد به بگويد، مسلم با همان حالت زخمي ناتوان اشاره مي كند به امام حسين ع و مي گويد: حضرت را تنها نگذار و جان خود را فداي ايشان كن،. حبيب در جواب مي گويد به خداي كعبه اين چنين خواهم كرد. ............................ واژه_نمایه: ع_حبيب ابن مظاهر_ امام حسين ع ابن عوسجه اسم کتاب: ابصارالعين ص59،61،63 .
. فضیلت حضرت معصومه (س) عده‌ای از "شیعیان" وارد شهر مدینه شدند، و "پرسش‌" های زیادی‌ داشتند که خواستند از امام‌کاظم علیه‌السلام بپرسند امام علیه‌ السلام در سفر بود. برای‌همین‌ سوالات را نوشتند و به دودمان " امامت" تقدیم نمودند، چون عزم سفر کردند برای پاسخ پرسش‌‌ها به‌منزل امام رفتند. اما حضرت هنوز برنگشته بود و آنها نیز امکان توقف بیشتر نداشتند، لذا حضرت"فاطمه معصومه" سلام‌ الله‌علیها پاسخ پرسش‌ ها را نوشتند و به آنها دادند. آنان با مسرت فراوان از شهر مدینه خارج‌ شدند، در بیرون شهر مدینه با امام کاظم علیه السلام روبرو شدند ، داستان انتظار دیدار و پاسخ پرسش های خود را برای "امام" شرح دادند حضرت پرسش آنان و پاسخ‌ ها را ملاحظه‌کردند و سه بار فرمودند: فداها ابوها، پدرش به قربانش باد. این روایت نشان از مقام والا ودانش بالای فاطمه معصومه علیها السلام حکایت می کند. (س) .
.🌸 ‏عليها السلام نمايى از حضرت زهرا عليها السلام‏🌸 شباهت‏هاى متعددى را مى ‏توان بين حضرت زهرا (س) و حضرت معصومه (س) بيان كرد كه همه، حكايت از شرافت ذاتى حضرت دارند. مرحوم آيه اللّه العظمى مرعشى نجفی ‏قدس سره از پدر بزرگوار خود -آيه اللّه سيد محمود مرعشى- نقل مى‏ كند كه او در نجف اشرف زندگى مى ‏كرد و بسيار مشتاق بود به طريقى محل دفن جده‏ اش حضرت زهرا عليها السلام را پيدا و زيارت كند. براى اين مقصود ختم مجرّبى را -كه شامل چهل شب عبادت در حرم اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و امور ديگر بود- انجام داد تا شايد حضرت على‏ عليه السلام او را به محلّ قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام راهنمايى كند. شب چهلم، بعد از انجام ختم و توسّل فراوان، به بستر خواب رفت. در عالم خواب به محضر امام باقر عليه السلام يا امام صادق‏ عليه السلام رسيد. امام به او فرمود: «عليك بكريمه اهل البيت- به زيارت كريمه اهل بيت‏ عليهم السلام برو-» پدرم تصور كرده بود منظور امام، زيارت حضرت زهرا عليها السلام است لذا به امام عرض مى‏ كند: قربانت گردم من نيز برنامه ختم را براى همين منظور انجام داده ‏ام تا قبر آن حضرت را نشانم دهيد. امام مى ‏فرمايد: «منظور من قبر شريف حضرت معصومه ‏عليها السلام در قم است. محلّ دفن حضرت زهرا از اسرار الهى است. طبق وصيت خانم بايد قبر مخفى بماند و من نمى ‏توانم قبر حضرت فاطمه‏ عليها السلام را بر خلاف وصيّت او معلوم كنم. به زيارت حضرت معصومه‏ عليها السلام برو گويا به زيارت حضرت زهراعليها السلام رفته‏ اى» 📚منبع: کريمه اهل بيت‏ عليهم السلام، على اكبر مهدى پور، ص ۴۳
. ☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃 ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 💫💫 🌸 ✍مرحوم آيه اللّه العظمى مرعشى نجفی ‏قدس سره از پدر بزرگوار خود -آيه اللّه سيد محمود مرعشى- نقل مى‏ كند كه او در نجف اشرف زندگى مى ‏كرد و بسيار مشتاق بود به طريقى محل دفن جده‏ اش حضرت زهرا عليها السلام را پيدا و زيارت كند. براى اين مقصود ختم مجرّبى را -كه شامل چهل شب عبادت در حرم اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و امور ديگر بود- انجام داد تا شايد حضرت على‏ عليه السلام او را به محلّ قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام راهنمايى كند. شب چهلم، بعد از انجام ختم و توسّل فراوان، به بستر خواب رفت. در عالم خواب به محضر امام باقر عليه السلام يا امام صادق‏ عليه السلام رسيد. امام به او فرمود: «عليك بكريمه اهل البيت- به زيارت كريمه اهل بيت‏ عليهم السلام برو-» پدرم تصور كرده بود منظور امام، زيارت حضرت زهرا عليها السلام است لذا به امام عرض مى‏ كند: قربانت گردم من نيز برنامه ختم را براى همين منظور انجام داده ‏ام تا قبر آن حضرت را نشانم دهيد. امام مى ‏فرمايد: «منظور من قبر شريف ‏عليها السلام در قم است. محلّ دفن حضرت زهرا از اسرار الهى است. طبق وصيت خانم بايد قبر مخفى بماند و من نمى ‏توانم قبر حضرت فاطمه‏ عليها السلام را بر خلاف وصيّت او معلوم كنم. به زيارت حضرت معصومه‏ عليها السلام برو گويا به زيارت حضرت زهراعليها السلام رفته‏ اى» 📚منبع: کريمه اهل بيت‏ عليهم السلام، على اكبر مهدى پور، ص ۴۳ .
. 7⃣زیارت نامه ! ✅علامه مجلسی در کتاب‌ بحارالانوار روایتی را از علی بن ابراهیم قمی و او از پدرش ابراهیم بن هاشم و او از سعد بن سعد اشعری قمی و او از امام رضا(ع) نقل می‌کند که؛ امام ‌رضا(ع) به سعد فرمود: 📋《يَا سَعْدُ، عِنْدَكُمْ قَبْرٌ مِنَّا!》 ♦️ای سعد! از ما نزد شما قبری است! سعد گفت : پدر و مادرم به فدای تو باد! منظورتان فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع) است؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《نَعَمْ! مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ》 ♦️بله! کسی که با معرفت و شناخت ایشان را زیارت کند، پاداشش بهشت است. سپس در ادامه فرمود : هنگامی که به نزد قبر فاطمه معصومه(س) رفتی رو به قبله بايست؛ ۳۴ مرتبه الله اكبر، ۳۳ مرتبه سبحان الله، و ۳۳ مرتبه الحمد الله را بگو و سپس این زیارنامه را بخوان! 📜《اَلسَّلاَمُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى نُوحٍ نَبِيِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُوسَى كَلِيمِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِيسَى رُوحِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ خَلْقِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ خَاتَمَ اَلنَّبِيِّينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيَّ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا يَا سِبْطَيْ نَبِيِّ اَلرَّحْمَةِ وَ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ سَيِّدَ اَلْعَابِدِينَ وَ قُرَّةَ عَيْنِ اَلنَّاظِرِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ بَاقِرَ اَلْعِلْمِ بَعْدَ اَلنَّبِيِّاَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقَ اَلْبَارَّ اَلْأَمِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَلطَّاهِرَ اَلطُّهْرَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى اَلرِّضَا اَلْمُرْتَضَى اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ اَلتَّقِيَّ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلنَّقِيَّ اَلنَّاصِحَ اَلْأَمِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِكَ وَ سِرَاجِكَ وَ وَلِيِّ وَلِيِّكَ وَ وَصِيِّ وَصِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ وَلِيِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُخْتَ وَلِيِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا عَمَّةَ وَلِيِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اَللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي اَلْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ وَ سَقَانَا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْكُمْ أَسْأَلُ اَللَّهَ أَنْ يُرِيَنَا فِيكُمُ اَلسُّرُورَ وَ اَلْفَرَجَ وَ أَنْ يَجْمَعَنَا وَ إِيَّاكُمْ فِي زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ ص وَ أَنْ لاَ يَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ أَتَقَرَّبُ إِلَى اَللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ اَلتَّسْلِيمِ إِلَى اَللَّهِ رَاضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ وَ لاَ مُسْتَكْبِرٍ وَ عَلَى يَقِينِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ رَاضٍ نَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَكَ يَا سَيِّدِي اَللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ اَلدَّارَ اَلْآخِرَةَ يَا فَاطِمَةُ اِشْفَعِي لِي فِي اَلْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اَللَّهِ شَأْناً مِنَ اَلشَّأْنِ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ فَلاَ تَسْلُبَ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ اَللَّهُمَّ اِسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عَافِيَتِكَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ》 البته علامه مجلسی در کتاب تحفة الزائر پس از ذکر این زیارتنامه می نویسد : محتمل است که زیارت از تتمّه حدیث نباشد و از تألیف علماء بوده باشد.(۲) 📚منابع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۹۹، ص۲۶۶ ۲)تحفة الزائر مجلسی، ص۶۶۶ .
. 🌸مهدی شناسی ۵۰۰🌸 🌼زیارت آل یاسین (۶)🌼 🌹السَّلامُ عَلَیْكَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ🌹 💠‌‌‌داعی الله، مقام 🌸🌼 امام عصر علیه‌السلام در زیارت آل یاسین است💠 ◀️در این زیارت می خوانیم: «السَّلامُ عَلَیْكَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ». «داعی الله» یعنی کسی که دعوت می‌کند به سوی خدا. مثل اینکه بگوییم: «السلام علیک یا رسول الله»، یعنی فرستاده خدا. ◀️«داعی» خدا کسی است که خدا او را به عنوان دعوت کننده انتخاب کرده؛ پس این مقامی است که از شئونات رسالت و امامت برخوردار است. ویژه کسی است که خداوند به او اذن می‌دهد که دیگران را به جایگاهی دعوت کند. ◀️یک موقع کسی صاحب مجلس است. می‌گوید فلانی برو دیگران را دعوت کن که بیایند. این کلمه "فلانی برو" موضوع آن محرمیت و خودی است. حالا می‌گوید تو که خودی و مَحرم هستی، برو و دیگران را دعوت کن. ◀️«داعی الله» یعنی کسی که خودش به آن جایگاه الهی و انسانی رسیده و آن قرب الی الله را دارد و حالا از طرف خدا بقیه را به دین و هم به طاعت خدا دعوت می‌کند. ◀️مقام داعی مقام خیلی مهمی است؛ یعنی اعتبار فوق‌العاده‌ای دارد. این مقام اولاً و بالذات و اصالتاً برای پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است و بعد برای بقیه معصومین علیهم‌السلام. ◀️در مورد پیغمبر قرآن می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً* وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ= ای پیامبر! ما تو را به رسالت فرستادیم تا گواه باشی و مژده دهی و بترسانی* و به اذن حق (خلق را) به سوی خدا دعوت کنی». (سوه احزاب/آیات 46-45) ◀️گاهی کسی به ما فیزیک و شیمی و... یاد می‌دهد. او واسطه است تا ما را با رمز و راز آن علوم آشنا ‌کند. یک کسی هم ما را به جایی می‌برد که بالاتر از آن امکان‌پذیر نیست؛ یعنی تا پیش خدا. این نزدیک شدن را «شفع شدن» می‌گویند. ◀️«شفع» یعنی جفت شدن. یعنی در معرض ارتباطی‌اش قرار می‌گیری و ذهن و دلت را به او می‌سپاری. همین که دل و ذهنت را به او سپردی، ذهن و دلت را می‌گیرد. حالا اگر بطور ذهنی ارتباط بگیری یا دلی فرقی نمی‌کند. او ذهن و دلت را به یک جایی می‌برد. اگر ذهنی ارتباط بگیری، ذهنت را پیش خدا می‌برد. عقل و فکرت را می‌برد. در عقل و فکرت نورانیت و شناخت ایجاد می‌کند؛ اما اگر دل بدهی، دلت را می‌برد و عاشقت می‌کند.   ◀️ کسی که در راه سلوک می‌افتد و به سمت امام زمان علیه‌السلام و خانواده آسمانی می رود، روحش آزاد می‌شود. همین آزاد که شد، شاد می‌شود. دیگر شرائط سخت زندگی اذیتش نمی‌کند. هر طوری هست می‌سازد و قناعت دارد. چون می داند که قرار نیست در این شرایط و  در اینجا بماند. ◀️این را باید بفهمید که واقعاً خدا و اهل بیت و خانواده آسمانی‌تان منتظر شما هستند و توقع دارند شما خودتان را سالم به آنجا برسانید و در این طرف معطل نکنید. ◀️پس اگر می‌خواهیم پیش خانواده اصلی ‌مان برگردیم، باید دل به جایی بدهیم که ما را پیش خانواده‌مان ببرد. در اینجا نقش «داعی» خیلی مهم است. داعی یعنی آن کسی که می‌آید تو را سالم به خانواده‌ات می‌رساند. به آن جایی که قبلاً بودی؛ به آنجایی که اصل و خانه و وطن و ریشه تو است. امام زمان آمده که تو را پیش آباء و اجداد طاهرینت ببرد؛ پیش خودش که زنده است. همین که پیش خودش باشی، کافی است. چون پیش همه هستی. او آمده تو را به مقام خودش ببرد. ◀️داعی بودن اذن می‌خواهد. هر کسی هم نمی‌تواند داعی باشد؛ یعنی هر کسی نمی‌تواند از کسی دستگیری کند که بخواهد دیگران را به جایی برساند. باید خودش اذن داشته باشد. مؤمنین حقیقی بعد از ائمه داعی هستند. برای همین هم مسئله داعی آنقدر مهم است که به شما می‌گویند وقتی می‌خواهید با امام زمان علیه‌السلام حرف بزنید، این داعی بودن را از او بخواهید. بگو آقا من می‌خواهم مثل شما باشم. مثل بعضی شاگردها که از استادشان می خواهند شبیه آن‌ها شوند.
کانال امام حسین (_۲۰۲۱_۰۹_۰۳_۰۸_۱۶_۵۳_۳۵۷.mp3
5.05M
▫️"به شیعیانم بگویید برای ظهور من دعا کنند..." ❗️ داستان تشرف عاشقی از یزد خدمت وجود مقدس امام عصر【ع】 و سفارش آن حضرت برای دعای فرج
. ✨﷽✨ ❣️✨پیرمردی به نام مشهدی غفار ،حدود صد و بیست سال پیش ، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان شهر خوی،سالها بود ڪه اذان می گفت. پسر جوانے داشت ڪه به پدرش می گفت: ای پدر صدای من از تو سوزناڪ تر و دلنشین تر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره رفته و اذان بگویم. ❣️✨پدر پیر مےگفت: فرزندم تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست . من مےترسم از آن بالا سقوط ڪنے ،مےخواهم همیشه زنده بمانے و اذان بگویے. بگذار تو جوان هستے عمری از تو بگذرد و سپس بالای مناره برو. ❣️✨از پسر اصرار بود و از پدر انڪار. روزی نزدیڪ ظهر پدر پسر خود بالای مناره برای گفتن اذان فرستاد. مشهدی غفار تیز بود و از پایین پسرش را ڪنترل مےڪرد. دید پسرش هنگام اذان گاهے چشمش خطا رفته و در خانه مردم نظر مےڪند. ❣️✨وقتی پایین آمد مشهدی غفار به پسر جوانش گفت: فرزندم من می دانم صدای تو بلندتر از صدای پدر پیر توست، می دانم دلنشین تر از صدای من است. و هیچ پدری نیست بر ڪمالات و هنر فرزندش فخر نڪند. من امروز به خواسته تو تسلیم شدم تا بر خودت نیز ثابت شود، آن بالا جای جوانے چون تو نیست و برای تو خیلے زود است. ❣️✨آن بالا فقط صدای خوش جواب نمی دهد، نفسے ڪشته و پیر مے خواهد ڪه رام موذن باشد . تو جوانے و نفست هنوز سرکش است و طغیان گر، برای تو زود است این بالا رفتن. به پایین مناره ڪفایت ڪن، و بدان همیشه همه بالا رفتن ها به سوی خدا نیست. چه بسا شیطان در بالا ها ڪمین تو ڪرده است ڪه در پایین اگر باشے ڪاری با تو ندارد. ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ جوانی که هنوز نفس اماره اش ، سرکش است ، اگر بر بلندای مناره برود، بجای یاد خدا، شیطان دلش را و چشمش را متوجه ی حیاط خانه های مجاور مسجد میکند. و از شاید کلا بلغزد و امکان جبران نداشته باشد. .
. 📖 🔊 ماجرای ملاقات علیه السلام با پیرمرد کشاورز * لَنگون لَنگون اومد تو حرم، کشاورز،تا حالا هم حرم نیومده بود، هر سال میزد بیاد پولش جور نمیشد،آخر بار این پول رو جمع کرد، به زنش گفت: بریم حرم.... وارد حرم شد کِیف میکرد،هی با خودش می گفت: کاش زودتر می اومدم...اما بلد کار نبود،حرم کجاست؟ضریح کجاست؟چی به چیِ؟ یه جا دید چهار پنج تا لباس یه رنگِ، فهمید مال اونجان، سلام کرد، سلامش رو جواب دادن،گفت: حرم کجاست؟ یه نگاهی کردن،فهمیدن غریب ِ و ساده اس، گفتند:تا حالا نیومدی؟ گفت: نه بار اوّلمِ، کجا باید برم؟ گفت: اون در و می بینی،پله هارو بگیر برو بالا، اوناها اون گنبد اتاق امام رضاست...دستت درد نکنه لَنگون لَنگون حرکت کرد، اومدم آقا....در رو باز کرد، هی میگفت: امام رو دیدم چی بگم؟...پاشو گذاشت رو پله ی اول،از اون بالا صدای بلندی شنید: نیا! نیا من اومدم، مگه پات درد نمیکنه؟ آقاش اومد روبروش، خوش اومدی... یه حال و احوالی،یه عشقی کرد، بغلش کرد،حرفاشو زد، راشو گرفت بره، امام رضا فرمود: دفعه بعد خواستی صِدام کن خودم میام.... اومد بیرون اون سه چهارتا خادم رو دید، تا دیدنش گفتن: رفتی بالا یا نه؟ آقاتو دیدی؟ گفت: آره دستت درد نکنه.گفتن دیدی؟ گفت: آره،آقام بغلمم کرد، صورتم رو هم بوسید،گفت: دفعه بعد خودم میام او نیا.... 🎤 حاج حيدر خمسه .
. ‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 🍁تشرف مرحوم علامه حلی محضر حضرت بقیه الله 🔹علامه حلی در شب جمعه‏ای تنها به زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏رفت. سواره بود و شلاقی در دستش. اتفاقاً در راه عربی که پیاده به سمت کربلا می‏رفت، با او همراه شد. 🔸بین راه مرد عرب مسئله‏ای را مطرح کرد. علامه حلی خیلی زود فهمید مرد عرب بسیار با اطلاع و عالم است. چند سوال کرد تا بفهمد مرد عرب چه عیار علمی‏ای دارد. او هم همه را جواب داد. علامه از علم مرد عرب به وجد آمده بو، جواب تمام مشکلات علمی‏اش را یکی یکی می‏گرفت. 🔹در بین سوال و جواب‏ها نظرشان متفاوت شد. علامه فتوای عرب را قبول نکرد و گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و روایتی برای استناد ندارد. 🔸مرد عرب گفت: دلیل این حکم که من گفتم، حدیثی است که شیخ طوسی در کتاب تهذیب نوشته است. علامه گفت: این حدیث را در تهدیب ندیده‏ام. مرد گفت: در آن نسخه‏ای که تو از تهذیب داری از ابتدا بشمارد، در فلان صفحه و فلان سطر پیدا می‏کنی. 🔹علامه از شدت علم و دانستن غیب شک برد که شاید همراهش امام زمان "عجل‏الله تعالی فرجه‏الشریف" است. ناگاه شلاق از دستش افتاد. مرد عرب خم شد تا شلاق را بردارد. 🔸علامه گفت: به نظر شما ملاقات با امام زمان "عجل‏الله تعالی فرجه‏الشریف" امکان دارد؟ مرد عرب شلاق علامه را در دستش گذاشت و گفت: چطور نمی‏شود در حالی که دستش در دستان توست. 🔹علامه از بالای مرکبش پایین افتاد و پای امام را بوسید و از شوق زیاد بیهوش شد. به هوش که آمد، هیچ کس در آنجا نبود. ناراحت شد و افسرده. 🔸وقتی به خانه برگشت، کتاب تهذیبش را برداشت. به صفحه‏ای که امام گفته بود نگریست و حدیث را دید. کنار حدیث و در حاشیه کتاب نوشت: این حدیثی است که مولای من صاحب‏الامر من را به آن خبر دادند.(1) 📚منبع: تنكابنی، قصص العلما، ص 355
. 🍁مكاشفه مجلسى اول و نظر امام زمان علیه السّلام راجع به زیارت جامعه 🌴ایشان خود مى‌فرماید: «چون خداوند، مرا موفق به زیارت حضرت امیر المۆمنین علیه السّلام فرمود، در حوالى روضه مقدسه، شروع به مجاهدات كردم و خداوند به بركت مولاى ما (حضرت امیر المۆمنین علیه السّلام) درهاى مكاشفاتى كه عقول ضعیفه توانایى هضم آن را ندارند بر من گشوده، در عالم مكاشفه و اگر خواستى بگو میان خواب و بیدارى به هنگامى‌كه در رواق عمران نشسته بودم، دیدم كه در سامرّا هستم و قبر دو امام-حضرت هادى و حضرت عسكرى علیهم السّلام-در نهایت ارتفاع و بلندى بود و جامه و پارچه‌اى سبز رنگ از جامه‌هاى بهشت كه همانند آن را در دنیا ندیده بودم بر روى آن دو قبر مطهر مشاهده كردم. و مولاى خود و مولاى همه مردم، صاحب العصر و الزمان علیه السّلام را دیدم كه نشسته و پشت مباركش به قبر و رویش به در است چون چشم من به آن حضرت افتاد با صداى بلند مانند مدّاحان، مشغول خواندن زیارت جامعه شدم و چون زیارت را تمام كردم آن حضرت فرمود: 🌸 «نِعمَتِ الزیارةُ» چه خوب زیارتى است. عرض كردم: مولاى من جانم فداى تو زیارت جدّ شما-امام هادى و به انشاء ایشان-است؟ - و اشاره به قبر امام هادى كردم-فرمود: آرى. داخل شو. چون چشم من به آن حضرت افتاد با صداى بلند مانند مدّاحان، مشغول خواندن زیارت جامعه شدم و چون زیارت را تمام كردم آن حضرت فرمود: «نِعمَتِ الزیارةُ» چه خوب زیارتى است. عرض كردم: مولاى من جانم فداى تو زیارت جدّ شما-امام هادى و به انشاء ایشان-است؟ - و اشاره به قبر امام هادى كردم-فرمود: آرى چون داخل شدم نزدیكى در ایستادم امام عصر «صلوات اللّه علیه» فرمود: 🌧جلو بیا عرض كردم: مولایم مى‌ترسم كه به سبب ترك ادب، كافر شوم آن بزرگوار «صلوات اللّه علیه» فرمود: «لا باس اذا كان باذننا» وقتى كه به اذن خود ما باشد اشكالى ندارد. من با ترس و لرز، كمى پیشتر رفتم. فرمود: پیش بیا، من پیش رفتم تا نزدیك آن حضرت صلوات اللّه علیه گردیدم. 🌴فرمود: بنشین، عرض كردم: مولایم مى‌ترسم. امام «صلوات اللّه علیه» فرمود: «لا تحف» نترس. پس چون مانند بندگان در برابر مولاى جلیل نشستم آن حضرت فرمود: «استرح و اجلس مربّعا فانّك تعبت حبت ماشیا حافیا» راحت باش و مربّع بنشین چه آنكه به زحمت افتادى پیاده با پاى برهنه راه آمدى. حاصل آنكه از آن بزرگوار نسبت به عبد خودشان الطاف عظیم و مكالمات و گفتگوهاى لطیفى صورت گرفت كه به شماره نمى‌آید و من اكثر آنها را فراموش كردم. 💥سپس از آن خواب، بیدار شدم و با آنكه مدّت زیادى مى‌گذشت كه راه سامرّا مسدود و موانع بزرگى از زیارت در كار بود همان روز به فضل خدا، وسائل زیارت، فراهم گردید و همانگونه كه حضرت صاحب علیه السّلام فرموده بودند پیاده با پاى برهنه به زیارت سامرّا مشرّف شدم و شبى در حرم مطهر بودم و مكرّر این زیارت-زیارت جامعه-را خواندم و در راه و در حرم، كرامات عجیب بلكه معجزات شگفت‌انگیزى ظاهر شد، حاصل آنكه بعد از خواب براى من شكّ و تردیدى نیست كه زیارت جامعه از حضرت ابو الحسن امام هادى علیه السّلام صادر شده زیرا حضرت صاحب علیه السّلام آن را تقریر فرمودند، چنانكه شكّ ندارم كه زیارت جامعه، كاملترین و نیكوترین زیارات است و بعد از آن رۆیا اكثر اوقات، ائمه طاهرین «صلوات اللّه علیهم» را با زیارت جامعه زیارت مى‌كنم و در عتبات عالیات زیارت نكردم مگر به زیارت جامعه. [1]» 📕منبع: 1 . روضة المتقین . ج 1 . ص 451 .
. 📖 🔊 مدح و حکایت زائر امام رضا علیه السلام 🔻 **** پیش رخ تو ماه هویدا نشود بی چاره کسی که بر تو شیدا نشود از نوکر بد هم که بپرسی گوید ارباب به خوبی تو پیدا نشود یارضا یا رضا دلم ی کربلا میخواد یارضا یا رضا ی گنبد طلا میخواد یا رضا یا رضا دلم امام رضا میخواد باید شکست ساغر و از می وضو گرفت باید ز دست بانی باده سبو گرفت از عرش آمده است... زمین آبرو گرفت هر عاشقی که باده ی خود را از او گرفت گفته است این که از همه ی دلبران سر است نامش رضاست زاده ی موسی ابن جعفر است گیسو کمند، خوش قد و بالا و محشری کارت شده است از همه ی خلق دلبری پیغمبری و حضرت زهرا و حیدری یعنی صفات حضرت حق را تو مظهری ای نام دلربات دوای فقیرها اصلا رسیده ای تو برای فقیرها آقا تو هر جایی که کم آوردم گفتم تو با منی هر جا که دیدم پشت و پنام خالی اسم تو رو بردم خیلی زدم بیام حرمت نشد آقا تو این ایام سرت شلوغه اصلا حواست به من هست یا نه آقا چیزی از شما کم نمیشه ی چهار پنج روز دیگه ب ولادتت مونده قولت میدم دست خالی نیان حرمت شنیدم چشم خیس ی کارت میاد آقا باید که سر دهیم همه بی مقدمه با عشق تو ز هول قیامت چه واهمه سلطان ماسوایی و عبد تو ما همه روحی فداک یابن علی، یابن فاطمه ما،ما،ما سال هاست ریزه خور سفره ی توایم هشتم امام ! ما همه آواره ی تو ایم گف هر کاری کرد نتونست بره حرم کشاورز،اوضاع و احوال مال خراب ، دهات کوره ها ،زدو و ی سال پیرمرد شده پول و پله رو جمع کرد ،گف امسال میرم پابوسش ، اولین بار بود اومد مشهد امام رضا ،ی خورده پاشم می لنگید لنگون لنگون اومد تو صحن امام رضا دید سه چهار نفر لباسشون یه رنگه فهمید اینا مال حرمن اومد جلو سلام آقا سلام گف این امام رضا کجاس دیدن ساده س گف ی خورده سر به سرش بزاریم گف او گنبدو میبینی گف آره گف اتاق امام رضاس گف از کجا باید برم گف او درو ببین پله ها رو بری بالا میرسی اتاقش گف دستتون درد نکنه راه افتاد از دره رفت تو میخندیدن ی س ربعی گذشت دیدن بشکن زنون داره میاد صداش کردن اومد جلو دستتون درد نکنه گف چی شده گف بابا خیلی مشتیه پامو رو پله اول گذاشتم داد زد گف نیا تو پات درد میکنه یزار خودم بیام گف چی میگی پیرمرد گف دیدی آقا رو بغلم کرد صورتکو بوسید گف این دفعه کار داشتی صدا کن من میام آی ی ی چی بخوام بگم آقا امشب ما کارت داریم میدونم سرت گرم زواراته اما ی دلگرمی داریم اینجا اول جاده ی امام رضاست دیدی سر میدون ورودی اسم امام رضا خودنمایی میکنه دلمو از اینجا راهی میکنم حرمت آقا شنیدم اول بدرد نخورا رو میخری حالا میبینی چن شب دیگه حرمو نشون میدن جا برا من برو سیاه نداری تو صحنت امشب بیا ی عیدی به ما بده ولادتی بیایم حرمت مجنونم و جنون دل زار بی حد است جانم ز دوری حرمت بر لب آمده است مثل کبوتری که به امید گنبد است اصلا دوای این دل بیمار مشهد است آخر به من اجازه ی پابوس می دهی اذن زیارت حرم طوس می دهی آقای من اما ی عیدی دیگم میخوام اربعین نزدیکه ما اگه اربعین کربلا نریم دق میکنیم ببینم چنتاتون دلاتون گرفته یکبار هم محل به من بی نوا بده قلبم سیاه گشته، تو آن را جلا بده آقا دردی که داده اید برایش دوا بده جان جواد کرب و بلای مرا بده مردم همه به لطف تو حاجت روا شدند امروز اگر مسافر کرب و بلا شدند حالا که چند وقت دگر ماه ماتم است عاشق به فکر نوکری اش در محرم است با تو بساط گریه ی ما هم فراهم است آقا گریه برای روضه ی کرب و بلا کم است روضه بخوان که ابن شبیب تو ایم ما هر شب به یاد جد غریب تو ایم ما یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب جد مرا با عصا زدند بعضیا دستاشون رفت بالا یاد یه جا افتادم چوب که میرفت بالا دست بچه ها بالا میرفت پایین میومد چوب به صورت میخورد یابن شبیب عمه ی ما را چه بد زدند نامردها برای رضای خدا زدند وقتی حسین در دل گودال رفته بود بسه یا حسین زهرا کنار پیکرش از حال رفته بود 🎤 حاج حيدر خمسه
. گریز روضه ی حضرت مسلم علیه السلام👇🏻 ⭕ دو نفر را در کوچه گیرانداختن یکی حضرت زهرا و یکی مسلم بن عقیل علیهم السلام ⭕ دو نفر را اتش زدند از روی بام اتش میانداختند روی سر مسلم گریز به اتش زدن خانه ی حضرت زهرا و خیام سیدالشهدا ، اتش ریختن روی سر اسرا مردم ملعون شام ⭕ السلام علیک یا بنت امیرالمومنین ، دو نفر را خیلی باسنگ زدند یکی مسلم بن عقیل بود یکی حضرت زینب که حضرت رقیه پشت حضرت زینب بود عمه سپر همه بود ⭕ روضه ی امان دادن به مسلم بن عقیل(اشعث ملعون گفت بتو امان میدهیم با ابن زیاد صحبت کن) البته توانی برای اقا نمانده بود و او را سوار استر کردند گریز به اقا ابالفضل امان دادن شمر ملعون به اقا ابالفضل که سیدالشهدا گفتند برو جوابش را بده گریز به اقا علی اکبر که در میدان جنگ به او امان دادند و اقا فرمود امان خدا از امان شما ملعونین بالاتر است ⭕ امان دادن سیدالشهدا به حر بعد از ان همه گناه اقا امانش داد و فرمود وارد بهشت نمیشوم تا واردت کنم (کامل بهایی) طفلان مسلم ، امان دادن زندان بان به طفلان مسلم و امان دادن ان خانم ⭕ اگر روضه شب جمعه بود امان حضرت زهرا سلام الله علیها به زائران سیدالشهدا هرکس شب جمعه زیارت کند امام حسین را امان من النار .
✨﷽✨ 💠نظم امام رضا (ع) مثال زدنی بود.💠 ✍یاران امام (ع) هربار که همراه ایشان می‌شدند، متوجه سبک زندگی خاص و زیبای ایشان می‌شدند. مثلا امام (ع)، برای اینکه برای همه امور خود فرصت کافی داشته باشند، هر روزِ خود را به چهار قسمت تقسیم می‌کردند و به یاران خود هم می‌فرمودند: «بکوشید روزتان را در چهار بخش تنظیم کنید: بخشی برای عبادت و خلوت با خدا، بخشی برای تأمین معاش، بخشی برای معاشرت و مصاحبت با برادران و بخشی برای تفریح. از نشاط به‌دست‌آمده از تفریح، نیرویی برای انجام وظیفه در بخش‌های دیگر به‌دست می‌آورید» از موارد جالب دیگر این بود که ایشان نه تنها به پاکیزگی و مرتب بودن اهتمام داشتند، حتی برای مثال، مسواکدانی داشتند که پنج مسواک در آن بود. بر هریک نام یکی از نمازهای پنجگانه را نوشته بودند و هنگام هر نماز، با یکی از آنها مسواک می‌زدند. 💥رفتار امام (ع) همیشه به اطرافیان نشان می‌داد زندگی یک انسان باایمان و باخدا، یک زندگی پریشان نیست؛ بلکه پر از نظم و ترتیبی است که لحظه‌ها را پر می‌کند آرامش و زیبایی 📚برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع). ج2 ‌‌‌
📜 🚦علت حضور در ایران سالروز ولادت امام رضا علیه السلام استاد دکتر محمدحسین بسم الله الرحمن الرحیم 🔸به عرض می رساند که می خواهیم در این سخن کوتاه علت آمدن امام رضا سلام الله علیه به ایران را جویا شویم .امام هشتم سلام الله علیه در دوره امامت خود با سه خلیفه ی جبار بنی عباس معاصر هست . 📍اول هارون الرشید است که بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام، مراقب امام رضا علیه السلام بود که اگر امام تحرکاتی داشته باشد با حضرت برخورد کند. لذا امام رضا سلام الله علیه در دوران هارون جانب تقیه را مراعات می کردند و بهانه ای به دست او ندادند تا اینکه درسال ۱۹۳ یعنی ده سال بعد از آنکه امام رضا علیه السلام به امامت رسیده بودند، هارون مرد و فرزند او امین به خلافت رسید. 📍امین از همان ابتدای رسیدن به خلافت با برادر خود مامون که در خراسان حکومت می کرد سر ناسازگاری گذاشت و می خواست او را از ولایتعهدی خود عزل کند و برای پسر خود بیعت بگیرد. لذا با مقاومت مامون مواجه شد و درگیری شدیدی بین آنها رخ داد. 📍لذا در پنج سالی که امین به عنوان خلیفه مطرح هست امام رضا علیه السلام از یک آزادی نسبی برخوردار بود و می توانست مردم را مورد خطاب قرار دهد و آنها را در جهت حق رهنمون باشد. اما در سال ۱۹۸ مامون موفق شد در یک نبرد نظامی امین را شکست دهد و بغداد را بگیرد و به دستور او امین کشته شد و خودش به خلافت رسید. 📍خلافت مامون مواجه با تنش های زیادی بود. از جمله این تنش ها زیر بار نرفتن عباسیان، خویشاوندان او در بغداد بود که او را به خاطر کشتن برادرش که پیش از این خلیفه بوده است سرزنش می کردند و همچنین از جانب اکثریت عالم اسلام که اهل تسنن بودند او را به خاطر قتل امین در جایگاه خلافت شایسته نمی دیدند و بعضاً مشروعیت او را زیر سوال برده بودند. 📍از سویی دیگر شماری از علویان خویشاوندان امام رضا علیه السلام هم به سبب ظلم هایی که عباسیان به آنها کرده بودند قیام کردند و موفق شده بودند بخش های وسیعی از عراق امروز، حتی سرزمین حجاز تا یمن و همچنین بخش هایی از ایران مانند خوزستان امروز را فتح کنند و مشکلات فراوانی را برای حکومت مامون ایجاد کردند. مامون با سختی و زحمت بسیار موفق شد که این قیام را سرکوب کند اما می دانست که آتش زیر خاکستر است لذا با یک تیر چندین نشان را در نظر داشت و آن اینکه امام رضا علیه السلام را به سوی پایتخت خود مرو مرکز خراسان بزرگ قدیم بیاورد و با این کار هم عباسیان را تهدید کند که اگر بخواهید با من در بیافتید کاری خواهم کرد که خلافت از خاندان شما بیرون بیاید و به رقبای شما علویان سپرده شود و همچنین برای اکثریت عالم اسلام که مشروعیت او را زیر سوال برده بودند به این وسیله، یعنی با همکاری نزدیکی که از امام رضا علیه السلام خواهد گرفت و ولایت عهدی که به آن حضرت خواهد داد موجب می شود که آنها به خاطر حرمت فرزند رسول خدا و زهد و علم و تقوای او دیگر مشکلی با مشروعیت خلافت مامون نداشته باشند، چرا که اگر این حکومت مشروعیت نداشت، فرزند و نواده ی بزرگوار رسول خدا همکاری با آنها را نمی پذیرفت؛ 📍هدف دیگر او هم این بود که علویانی که مرتب قیام می کردند و خواهان سرنگونی حکومت عباسی بودند خلع سلاح خواهند شد. چرا که اگر امام رضا علیه السلام به عنوان مقام دوم به این مملکت معرفی شود دیگر علویان نمی توانند دست به قیام و انقلاب بزنند، چرا که بزرگ آنها و سرشناس ترین شخصیت علویان که امام رضا علیه السلام باشد در این حکومت حضور دارد و نفر شماره دو حساب می شود. 🔸با این انگیزه ها مامون امام رضا علیه السلام را به ظاهر به ایران دعوت کرد اما در واقع یک الزام و اجباری در آوردن امام سلام الله علیه بود به گونه ای که بیشتر در نظر داشت که ارتباط امام سلام الله علیه با بدنه جامعه قطع کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💢لقب رضا💢 چه کسی لقب رضا را به امام هشتم گذاشتند؟ امام هشتم بعد از امیرمومنان ع (در بین ائمه ع)بیشترین القاب را دارند.و این چه بسا متاثر از شرائط زندگی ایشان بوده و با پذیرش ولیعهدی مورد اقبال و توجه و مرکز توجهات سیاسی اجتماعی قرار گرفتند... ⭕️اما در مورد لقب رضا معروف ترین لقب امام هشتم رضاست. اما جالب است بدانید که این لقب را دشمن امام(ع) یعنی مامون به آن حضرت داده بود. چنان که طبری و دیگران می نویسند، بعد از ولایتعهدی امام (ع) مامون دستور داد به نام آن حضرت سکه بزنند. روی این سکه ها که الان درموزه آستان قدس است. نوشته شده: «الامیر الرضا ولیعهد المسلمین علی بن موسی» مامون، لقب رضا را از شعار «الرضا من آل محمد» گرفته بود که اشعاری است که اولین بار مختار در قیامش که به خونخواهی امام حسین(ع) بود، در کوفه از آن استفاده می کرد(سال 76ق) این شعار یعنی «ما فقط به حکومت کسی از آل محمد راضی هستیم.» این شعار را بعدها داعیان عباسی (کسانی که برای قیام به نفع بنی عباس و علیه بنی امیه دعوت می کردند، مثل ابومسلم خراسانی) هم به کار بردند و حالا مامون می خواست وانمود بکند که اوست که این شعار و آرزوی قدیمی را تحقق بخشیده است. البته سیاسی بودن اقدام مامون، از همان زمان هم برملا شده بود. و مثلاً دعبل خزاعی- شاعری که معاصر امام (ع) و مامون بوده (متوفای 246ق)- درشعری سروده است: «ایا عجبا منهم یسمونک الرضا / وتلقاک منهم کلحه وغضون» یعنی در تعجبم ازآنها که شما را «رضا» می نامند ولی از جانب ایشان رنج ها وسختی ها به شما می رسد. 📗عيون أخبار الرضا عليه السلام / ترجمه غفارى و مستفيد / ج2 / 310 / باب 40 📒مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) / ج4 / 377 / سمي علي بن موسى ع الرضا لأنه كان رضي لله تعالى ذكره في سمائه و رضي لرسوله و الأئمة بعده ع في أرضه و رضي به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه امام هشتم على بن موسى عليهما السلام را «رضا» ناميدند، زيرا مورد پسند خداى تعالى در آسمان، و پيامبر و ائمه در زمين بود، و مخالفان و دشمنانش نيز او را براى امامت پسنديده بودند (و اتفاق دوست و دشمن بر خوشنودى از او، خاص آن حضرت بود). 📕معاني الأخبار ص65 محضر امام ابو جعفر ثانى محمد بن على عليهما السلام عرض كردم: گروهى از مخالفينشما تصور مىكنند مأمون نام پدر شما را رضا گذارده به خاطر آن كه آن حضرت به ولايت عهدى مأمون راضى بودند. حضرت فرمودند: به خدا قسم ايشان دروغ مىگويند و مرتكب فجور و فسق شدهاند، خداوند متعال آن حضرت را رضا خواند به خاطر آن كه حضرتش از خداوند متعال در آسمانش و از رسول و ائمه عليهم السلام كه بعد از رسول بودند در زمين راضى و خشنود بود. راوى مىگويد: محضر مباركش عرضه داشتم: مگر تمام پدران شما عليهم السلام از خدا و رسولش و ائمه بعد از آن حضرت راضى و خشنود نبودند؟ حضرت فرمودند: آرى. عرض كردم: پس چرا بين ايشان تنها پدر شما به رضا موسوم گرديد؟ فرمود: زيرا مخالفين و دشمنانش از او خشنود بودند همان طورى كه موافقين و دوستانش از آن حضرت خشنود بودند در حالى كه اين امتياز براى هيچ يك از آباء گرامش عليهم السلام نبود لذا از ميان همه تنها آن حضرت به رضا موسوم گشت. 📚علل الشرائع / ج1، ص: 761
. ✍️ شخصی به آیت‌الله بهاء‌الدینی (ره) گفت: آقا‌جان! دعا کنید من آدم شوم ! 👌 فرمودند: «با دعا کسی آدم نمی‌شود.» ❓شده است بدون ریختن چای خشک در آب جوش، چایی بخوری؟! ❓شده است بدون مایه زدن به شیر، پنیر درست شود؟! ❓‌شده است بدون خوردن آب و غذا سیر شوی؟! ❓شده است بدون الکتریسیته، لامپ روشن شود؟! 🌸 بدون علم و عمل صالح نیز آدم شدن، محال است. .