eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.1هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
756 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. هر کجا مجلس عزا برپاست با ادب باش فاطمه آنجاست باز ، گر چشم دل بود ، بینی ز انبیا و ملائکه غوغاست فرش مجلس پر ملائکه است عطرمحفل زجنّت المأوی است عرشیان می شوند خاک نشین چون به آنجانزول عرش عُلاست محفلی کاندر آن عزاداری شودآن جابه حق که بیت الله است به مریضی که شد علاجش سخت گو به آن جا برو که دار شفاست تربت کربلای ثارالله به مرض های بی علاج دواست گریه بر حضرت امام حسین سرّ ترفیع اولیای خداست چشم پیغمبران والاقدر در عزای حسین، غرق بکاست فاش می گویم و یقین دارم به عزاداریش خدا اولی است قدر دانید ای عزاداران اجرتان با خدای بی همتاست قطره ای اشک در عزای حسین چاره ی دردها به روز جزاست " ملتجی " در مجالس روضه صاحب مجلس عزا زهراست غم مخور روز حشر و نشر و حساب دستگیر تو سیّد الشّهداست. ✍ .
۱ |⇦•میشود حال شیعیان... روضه‌ وتوسل ویژهٔ ۸ شوال سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── میشود حال شیعیان بد حال از ستم های هشتم شوّال زخم این داغ کاری و سخت است وَ دهان باز میکند هر سال روضه باید از این مصیبت خواند از همان بُقعه ای که شد تخریب از جسارات و هَتکِ حرمت ها از قبوری که خاکی است و غریب چقدَر غرق غربت است اینجا نه رِواقی نه صحن و ایوانی نیست گلدسته و نه گنبد هست لعنت حق به قوم سُفیانی زائری نیست در حریم بقیع سوت و کور است نیمه شب هایش نه چراغی نه شمع و نه زائر وای از این داغ و سوگ عظمایش آرزویم همین بُوَد تنها بنشینم میان قبرستان روضه از مادری بخوانم که پهلویش را شکسته اند ! ... امان چِشم سر را ببند و یک لحظه برو با پای دل میان بقیع روی قبر حسن ضریح ببین و بهاری کن این خزانِ بقیع در کنار مزار اُمِ بَنین بابُ العباس را تصوّر کن با توسل به ساقی عطشان کاسه آب خویش را پر کن نوش جان کن تو آب را یادِ تشنه ای که سرش شده است جدا یا حُسَینی بگو برو سمتِ صحن زیبای حضرت زهرا قدم آهسته از زمین بردار این مکان هست قَوس اَو اَدنی زیر لب با نوای خویش بخوان گر نگاهی به ما کند زهرا بعد عرضِ ارادتت به بتول رو بیاور به بابُ الاِحسانش آری اینجا کَرَم فراوان است میشود عرش و فرش مهمانش چار گنبد چهار گلدسته یک‌ طرف صحن حضرت قاسم آن طرف بابُ العلم و بابِ کَرَم دور تا دور صحن ها خادم کاش میشد که چَشم وا نشود و نبینم غم و غریبی را چه کنم چاره ای به غیرش نیست کاش آید همان امام زمان شیعه آخر بنا کند روزی با شکوه و مجلل و زیبا در کنار همان امامی که هست از نسل حیدر و زهرا میفرستم ز راه دور سلام خدمت ساحَت چهار امام و علیکَ السلام میخواهم نکنم بیش از این اطاله کلام :یونس‌وصالی‌ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
۲ روضه‌ وتوسل ویژهٔ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── عبدُالزهرا روضه خون بود، روضه ی امام‌مجتبی رو‌خوند رفت خونه خوابید. در عالم رؤیا خواب امام‌ مجتبی رو‌ دید، سلام‌ عرضه داشت خدمت آقاجان، آقاجان جواب سلام داد، آقا فرمود:عبدُالزهرا ازت گله دارم. چرا روضه ی مارو‌نمیخونی؟ عبدالزهرا با تعجب گفت: آقاجان! من عمریه روضه‌ خون شماهستم، نکنه هر روضه ای که تا الان به ما رسیده اشتباه بوده؟! مگه روضه ی شما تشت و زَهر و جگرهای پاره نیست؟ فرمود: روضه ی ما هست. اما روضه ی منِ حسن این نیست... چندسال بیشتر نداشتم، بچه‌که به کودکی میرسه غیرتی میشه روی مادرش، گفتم: بابا! خیالت راحت من با مادر میرم... دستم‌ تو‌ دست مادرم بود با چه‌ دل خوشی میرفتیم مسجد... عبدالزهرا! روضه ی من اینه:...* دست در دست حسن بود که بیرون‌آمد  مِهر با ماه از اشراق مدینه سر زد  سوی مسجدبه شکوه و عظمت گشت روان  گوییا حیدر کرار رود در میدان  نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و عَلَمی   قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی  گامِ مردانه او لرزه به عالم انداخت   گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت  کوچه ها گرمِ تماشای خداوند جلال  عرش در زیرِ قدمهاش رسیده به کمال  خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر  *مادر آمد تو مسجد، امام‌حسن داره نگاه میکنه مادر داره چه غوغایی میکنه ..* محضر هیبت او کوه اُحد زانو زد   آسمان سجده به خاک قدم بانو زد  بانگ زد دست از این خوابِ گران بردارید  هر چه دارید همه از من و حیدر دارید  سرِ این سفره اگر روزی خود را بستید  همگی ریزِخورِ حیدر و زهرا هستید گردش چرخُ فلک نیز به دستان علی است   در رگ و ریشه زهرا به خدا جانِ علی است  اگر از بند به بند تن من جان برود   نگذارم که علی بی کس و تنها برود  به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم   تا زمانی که نفس هست علی میگویم  حُرمت نان و نمک حق علی بود علی  غرض از باغ فدک حق علی بود علی  آن چنان تیغ کلامش نفس از دشمن بُرد   عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد  تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند  با خجالت فدکِ فاطمه را پس دادند  حسنش بود که تکبیرِ مکرر می گفت  وَن یَکاد از نفس حضرت مادر می گفت  ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
۳ روضه‌ وتوسل ویژهٔ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── آفرین بر تو، بر خطبه ی تو مادر من   همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن   *انگار تو‌این‌خانواده دخترا خطبه خوندن رو از مادر به ارث بردن، از مادر یاد‌گرفتن... آخه یه بار دیگه زینب خطبه خوند. اینجا مادر میخواست فدک رو‌ پس بگیره، کربلا زینب می گفت به خدا ما مُسلمونیم ..* دست در دست حسن بود که بیرون آمد   بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد  گرچه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور  کوچه ها از قدمش پرشد از احساس غرور  ناگهان سایهٔ یک پست به دیوار افتاد   بند بند فلک از دست ستم شد فریاد  *همه ائمه دستور به اشک‌دادن امام رضا فرمود: "إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ" اگه‌ خواستی گریه‌ کنی "فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ" گریه کن بر حسین... فرمود: اما گریه ی بر حسین پلکهای مارا زخم‌ کرد. امام صادق فرمود: آی گریه‌کنا! اگه روضه ی مادر من شد، بلند بلند گریه کنید.... آخه امام‌حسن آستین به دهان گرفت..* تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید  دست شب رنگ سیاهی به رُخ دَهر کشید  کوچه ای تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند   حضرت حوریه و جنگ خدا رحم کند  *پیغمبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: دختر من انسیة الحوراست. میدونی یعنی چی؟ یعنی برگ‌ گُل رو صورتش بشینه جا میندازه..* می وزید از دلِ کوچه خبری سرخ کبود   دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود  دور و بر را نظری کرد نباشد خبری   یا مبادا که ازاین ره گذرد رهگذری  هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد   عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد ناگهان سایهٔ دستی روی خورشید افتاد   پسرش سینه سپر کرد مقابل اِستاد  جگر شیر حسن داشت، ولیکن اَفسرد  دستی از روی سرش رد شد بر مادر خورد  ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پر درد  رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد  : موسی علیمرادی *امام صادق فرمود: یه ضربه زد اما دو تا گوشواره های مادرم شکست. صورتش نزدیک‌ دیوار بود تا نانجیب سیلی زد مادر یه سیلی هم از دیوارخورد... تا خیلی بعد میگفت: "مُعَصَّبَةَ الرَّأْس" همش سرش رو می بست، حسن! سرم‌ درد میکنه مادر... طبیبا میگن اگه کسی بار شیشه داشته باشه هر چی بشه تا چند ماه بعدش باید تو بستر باشه. اما مادر ما بلند شد تا چشم‌ وا کرد گفت: فضه! علی کجاست ؟... میگه بلند شد رفت.چهل نفر تو کوچه دارن علی رو‌ میکِشن تا دست گرفت به کمربند علی، با دستِ یدالله فاطمه چهل نامرد عرب زمین‌خوردن... امام‌صادق میفرماید:سندِ قتل مادر ما رو اینجا امضا کردن... نانجیب یه نگاه کرد به قنفذ گفت آبرومون رو برد، نمیخواین این دست رو‌کوتاه کنید ؟....* گردیده بود همدست قنفذ با مغیره این با غلاف شمشیر او‌ تازیانه میزد ــــــــــــــــــ کربلایی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
@babolharam_net/کربلایی حسین طاهری14010220eheyat-taheri-roze.mp3
زمان: حجم: 7.84M
|⇦•میشود حال شیعیان... اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین طاهری
. 🔘 وقتی دلت گرفت، فقط فَٱبکِ لِلحُسین... ⚡️ دستورالعمل إمام سجاد علیه‌السلام برای حسرت به‌دلانِ زیارت کربلا... نقل کرده‌اند: شخصی آمد نزد امام سجاد علیه‌السلام و عرض کرد: مدتی است آرزوی زیارت پدرتان مولا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام را دارم اما برایم میسّر نمی‌شود؟! 🔻امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: بر پدرم گریه کن، که اگر بر او گریستی چنان است که او را زیارت کرده‌ای و حضرت زهرا و علی مرتضی علیهماالسلام را از خود راضی کرده‌ای. 📚مقتل بیاض (نسخه‌خطی) ص ٢٠٩ ‌‌.
♦️ بنویسید که ای کاش شوَم مثل "حبیب" تا کِشم سُرمه ز خاکِ رَهِ آن شاهِ غریب... نقل کرده‌اند: یک روز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با گروهی از اصحاب در حال عبور بودند. ناگاه به کودکانی برخوردند که بر سر راه مشغول بازی بودند. پیامبر نزد یکی از آنان _ که حبیب بن مظاهر بود _ نشست و میان چشمان او را بوسید و نسبت به او محبت نمود، سپس او را در کنار خود نشانید و وی را بیش از پیش بوسید. وقتی دلیل این کار را از حضرت پرسیدند، فرمود: إِنِّی رَأَیْتُ هَذَا الصَّبِیَّ یَوْماً یَلْعَبُ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ رَأَیْتُهُ یَرْفَعُ التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْهِ وَ یَمْسَحُ بِهِ وَجْهَهُ وَ عَیْنَیْهِ 🔻یک روز دیدم که این کودک با حسینم بازی می‌کرد و خاک پای حسین علیه‌السلام را برمی‌داشت و به صورت و چشمان خود می‌مالید. فَأَنَا أُحِبُّهُ لِحُبِّهِ لِوَلَدِیَ الْحُسَیْنِ وَ لَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ أَنَّهُ یَکُونُ مِنْ أَنْصَارِهِ فِی وَقْعَةِ کَرْبَلَاءَ. 🔻 من این کودک را به این خاطر دوست دارم که او حسینم را دوست دارد. جبرئیل به من خبر داده، این کودک در کربلا از یاران حسین علیه‌السلام خواهد بود. 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۲۴۲. 📚 المنتخب ص۲۰۲ .
♦️ «حبیب‌بن‌مظاهر»، آن عاشق شیدایی که «دو بار» برای امام حسین علیه‌السلام جان سپرد... نقل کرده‌اند: حبیب بن مظاهر نوجوانی بود که روزی پدرش "مظاهر" از او پرسید: ای پسرم! چه آرزو داری؟ حبیب گفت: آرزو دارم حسین علیه‌السلام به خانهٔ ما بیاید؛ "مظاهر" قبول کرد و نزد امیرالمومنین علیه‌السلام آمد و حضرت دعوت او را پذیرفت. ➖روز مهمانی فرارسید و حبیب مشتاقانه به بالای بام خانه آمد و از دور، آمدن إمام حسین علیه‌السلام را به نظاره نشست. سرانجام لحظه دیدار سر رسید و سراسیمه از پشت بام پایین می‌آمد که پای او لغزید و از پشت بام به زمین افتاد. ➖پدرش خود را به او رسانید اما حبیب دیگر جان در بدن نداشت؛ "مظاهر" سریع او را پنهان کرد و به خاطر رعایت حال مهمان، چیزی به امیرالمومنین علیه‌السلام نگفت، امّا حضرت بارها اصرار کرد که حبیب کجاست که در آخر "مظاهر" قصه را گفت. امام علیه‌السلام خواست تا مظاهر جسد حبیب را بیاورد؛ چون امیرالمومنین علیه‌السلام جسد حبیب را دید، گریه کرد و به إمام حسین علیه‌السلام فرمود: إبنٖی حُسَین! إنّ هٰذا الشّابّ یُحبُّکَ وَ قَد ماتَ شَوقاً إلیک،فَماذا تَصنَعُ لَه؟ 🔻حسین‌جان ای پسرم! این جوان تو را دوست داشته و از شوق تو مُرده است، برای او چه می‌کنی؟ سیدالشهداء علیه‌السلام هم گریست؛ سپس رو به آسمان کرد و دعایی نمود و حبیب زنده شد؛ در آن حال امیرالمومنین علیه‌السلام رو به حبیب کرده و فرمودند: لِحُبّکَ لِلحُسینِ یٰا حَبیب! سَتَکونُ مُسَجِّلَ زُوّارِ وَلَدیَ الحُسین فَلا یَزورُه الّا مَن سَجَّلتَ اِسمَهُ یا حبیب. 🔻به خاطر محبّتت به حسین علیه‌السلام، تو ثبت‌کنندهٔ اسامی زوّار او خواهی بود و او را زیارت نکند کسی مگر آن‌که تو اسمش را نوشته باشی. 📚حسین،سیدالشهداء،حقیقت بلاانتهاء، ص۵۳۴ .
♦️ از علم مَنایا و بلایا تا ختم کل قرآن در هر شب... ⚡️ پاره‌ای از مقامات والای «حبیب بن مظاهر» ➖ شاید بالاترین فضلیتی که برای جناب حبیب بن مظاهر بتوان گفت، حال و مَقال سیدالشهداء علیه‌السلام به هنگام شهادت حبیب است؛ که مقاتل اینگونه نوشته‌اند: لمّا قُتل العبّاسُ و حبيبُ بن مظاهر، بانَ الانكسارُ في وَجه الحسين عليه‌السلام. ▪️وقتی که حضرت عباس علیه‌السلام و حبیب بن مظاهر به شهادت رسیدند، آثار شکستگی در چهره مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام نمایان شد. ثمّ قال: لِلَّه دَرَّكَ يا حبيب، لقَد كُنتَ فاضلًا تَختمُ القرآنَ فِي لَيلةٍ واحِدة ▪️سپس فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای حبیب؛ به درستی تو یک انسان فاضلی بود که در هرشب قرآن را ختم می‌نمودی.(۱) ➖نقل کرده‌اند: إنّ حَبيباً نزَلَ الكوفةَ، و صَحِبَ عليّاً عليه‌السلام فٖي حُروبه كِلّها، وَ كانَ مِن خاصّتِه وَ حَمَلةِ علومِه 🔻حبیب بن مظاهر از آن زمان که وارد کوفه شد در تمام جنگ‌ها همراه امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود و از خواصّ آن حضرت و حامل علوم امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود.(۲) ➖ در جایی دیگر نقل کرده‌اند: و كانَ هُو مِمَّن عَلّمَهُ عليُّ عليه‌السلام عِلمَ المَنايا والبَلايا 🔻حبیب بن مظاهر از آن کسانی بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام علم مَنایا (علم به کم و کیف مرگ و میرها) و بلایا ( علم به بلاهایی که قرار است به وقوع بپیوندد) را به او تعلیم داد.(۳) 📚 منابع: ۱. مقتل أبي مخنف،ص۶۶ ۲. إبصار العين،السّماوي،ص ۵۶ ۳.العیون‌العبری،میانجی،ص۱۴۰ / زینب الکبری علیهاالسلام ،النقدی،ص۱۰۲ .