eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. استاد عالی موضوع: بلاکشی امام حسین(ع) و سلوک با عاشورا عاشورای امام حسین(ع) ظرفیت عظیمی برای رشد دادن انسانها دارد . شاید یکی از دلایل اینکه سایر ائمه (ع) عاشورایی دیگر را تکرار نکردند این بوده که همین یک صحنه عاشورا برای رساندن همه انسانها به نهایت قرب خداوند کافی است و سایر ائمه تلاششان بر حفظ عاشورا بوده است.انسان باید با عاشورای امام حسین(ع) سالک شود و درسنامه این سلوک هم زیارت عاشوراست. قدم اول: قدم اول برای این سلوک را امام(ع) برمی دارد. قدم اول عبادت بزرگ امام حسین(ع) است که همه بشریت را رشد می دهد. این عبادت بزرگ همان بلای بزرگی است که امام حسین(ع) تحمل نمودند. عبادت بزرگ امام(ع) این بود که در دل سنگین ترین مصیبت ها نه تنها صابر بلکه شاکر بود. امام در کربلا در دل سخت ترین بلاها خدا را اینگونه حمد می فرماید:«اُثْنِى عَلَى اللّه اَحْسَنَ الثَّناءِ وَاَحْمَدُهُ عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّراءِ»؛ خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهایش سپاسگزارم. این بلاکشی و عبادت بزرگ امام(ع) رحمت خدا را نه فقط بر خود امام(ع) بلکه بر تمام عالم و در همه تاریخ نازل می کند تا هرکس به اندازه معرفت و ظرفیت خودش از این باران رحمت بهره مند شود و با آن سالک شود. پس اولین قدم سلوک عاشورایی بلاکشی امام(ع) است که رحمت واسع خدا را نازل کرد. قدم دوم: کاسه وارونه از باران بهره ای ندارد.  بهره مند شدن از رحمتی که به واسطه بلاکشی معصوم(ع) نازل می شود قدمی است که ما باید برداریم و خودمان را به این رحمت برسانیم و از آن استفاده کنیم. کسی از این رحمت بهره مند می شود که به اندازه ظرفیت و معرفت خودش به بلای معصوم(ع) مبتلا شود. انسانها نسبت به حادثه عاشورا و مصیبت امام حسین(ع) چند دسته هستند. برخی از این مصیبت شادمان می شوند. «هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ» برخی هم بودند که بی تفاوت از کنار  این ابتلای بزرگ می گذرند و بهره ای از آن نخواهند داشت.   اما بعضی از انسانها با این بلا همراه می شوند و به اندازه خودشان و در حد ظرفیت خودشان به بلای معصوم(ع) نزدیک می شوند و سنخیت پیدا می کنند. دلشان با مصیبت امام(ع) همراه می شود در این مصیبت با امام(ع) شریک می شوند. اینها از آن رحمت عظیم خداوند بهره مند می شوند و با آن سالک می شوند. **** اولین قدم را در این سلوک خودِ ولی خدا بر می دارد و آن قدم بلاست و بزرگترین بلا، بزرگترین عبادت معصوم است. به واسطه این بلا که معصوم می کِشد، پروردگار عالم به عالم پایین هم نظری می کند و رحمت واسعه اش را می فرستد. خداوند بندگان راضی و شاکری دارد که حق بندگی را در این عالم ادا می کنند * دومین قدم را در این سلوک ما باید برداریم و از این رحمت واسعه استفاده کنیم. اگر کسی مبتلا به بلای معصوم شود، به اندازه ابتلایش به رشد می رسد * سومین قدم این است که در این سلوک اگر کسی مبتلا به بلای عاشورا شود به این مرحله می رسد که مقام لعن و سلام است و فقط صرفاً لعن و سلام لفظی نیست، بلکه فرد مومن باید موضع گیری کند و این روح دین است که انسان به این حب و بغض برسد. انسان باید نسبت به دشمن اباعبدالله (ع) تبرّی داشته باشد. آخرین قدم، مقام محمود است یعنی مقامی که در دنیا و آخرت معیت با اهلبیت را داشته باشیم و حجابی بین ما و اباعبدالله (ع) نباشد
آداب ظاهری محرم و عاشورا ، سیاه پوشی و ... است. اما باطن آدابِ عاشورا این است که بواسطه ی عاشورا ما رشد کنیم و به قرب خدا برسیم. در بلا نباید کفر گفت ، بلکه باید صبر کرد. اما امام حسین هم صبر کرد و هم اضافه برآن ، شکر کرد. الحمدلله علی عظیم رزیتی . بخاطر همینه که امام رضا فرمود کلنا سفینه النجاه لیکن سفینه الحسین اسرع و اوسع چون امام حسین ،هم صبر کرد، و هم اضافه برآن شکر کرد. ما هم اگه میخواهیم بگیم حسینی هستیم باید در مصائب امام حسین ، بسوزیم و صبر کنیم و همچنین در مصائب زندگانی دنیا هم صبر کنیم و شاکر باشیم. لذا اگه کسی میخواد اهل سیر و سلوک باشه ، باید بر بلایای الهی صبر کنه . چون ممکنه ما نماز شب بخونیم ولی گرفتار عجب بشویم. اما بلا از سوی خداست و لذا صبر ما باعث تقرب ما میشه. حضرت ابراهیم را وقتی صبر کرد بر امتحان قربانی کردن فرزند، آنوقت مقام امامت جایزه داد. اما امام حسین شخصا وعده ی شهادت داشت، اما طفل شش ماهه اش را هم قربانی کردند ، جوانش رو هم قربانی کردند و امام حسین صبر کرد. لذا بخششِ محبان، بخاطر قطره ی اشکی بر مصائب حضرت ، کمترین مزد امام است ، بجهت صبرش و شکرش . خدا ما رو دوست داره که به کفاره ی گناه مان، ما رو به بیماری و فقر و .. امتحان میکنه. اما امام معصوم را برای ارتقاء درجه ، به بلا مبتلا میکند. لذا حضرت زینب ، مصائب کربلا را زیبایی می بیند ، آنرا ضیافت الهی برای اهلبیت می بیند. ما هم بواسطه ی این ضیافت الهی که برای اهلبیت در عاشورا گسترده شده بود ، بهره مند میشویم و از رحمت خدا ما هم بهره می بریم. مثل صبر یوسف که باعث شد خدا خطر قحطی را از مردم مصر دور کرد. حالا امام حسینی که اعظم مصائب عالم رو کشیده، میشه کشتی نجات و خدا رحمت واسعه اش را نصیب حسین و محبانش میکند. لذا کشتی حسین میشه اسرع و اوسع. وقتی امام زمان برخی مشرکین و معاندین رو به قتل میرسونه، برخی ها اعتراض میکنن که چرا میکشی؟ لذا امام زمان یه صحنه عاشورا را نشان آنها میدهد و میگویند که ما دشمنانی را می کشیم که اگر رها کنیم ، دوباره چنین خواهند کرد. چرا میگن اعظم مصائب؟ چون وقتی مصائبی در برخی انبیا وارد میشد و جبرئیل به آنها راهنمایی میکرد و میگفت به این پنج تن متوسل شوید . انبیا وقتی شرح مصائب امام حسین را می شنیدند ، میگفتن مصیبت ما ، در مقابل مصائب حسین ، هیچ است. حسین جان؛ لا یوم کیومک یا ایاعبدالله. حالا چرا لقب اباعبدالله به امام حسین دادند؟ چون حسین هم عبدالله است (خدا را بندگی میکند) و هم " اَب =پدر" است بر بندگان خدا.لذا از راه حسین میشه بندگی خدا را کرد . آدم و حوا وعده داده بودند که از گندم بهشت نخورند ، اما ترک اولی کردند ، ولی امیرالمؤمنین که وعده و قول و قراری نداشت که نان گندم نخورد، ولی از گندم دنیا نخورد و فقط نان جو خورد. مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد ابراهیم قرار بود اسماعیلش رو قربانی کند ، ولی خدا نخواست ، اما امام حسین رو ابتدا به داغ فرزندان و برادران و عزیزانش مبتلا کرد و بعد خود امام هم قربانی شد. پذیرش این مصائب توسط امام ، بزرگترین خدمتی بود که به انسانها کرد ، چون بواسطه تحمل این مصائب از سوی امام، خدا رحمت واسطه اش را جاری کرد. قنداقه حضرت زینب فقط در آعوش امام حسین آرام گرفت. پس ما هم اگه آرامش میخواهیم ، باید خودمون رو به آغوش امام بیندازیم. . سخنان استاد میرباقری در شب یازدهم محرم باطن عاشورا، رحمت اکمل و اعظم است و جذباتی است که انسان را سالک و مقرب می کند. آنقدر این ابتلا، عظیم است که نه فقط ما،‌ بلکه ملائکه مقربین و انبیاء مرسلین هم در این وادی، سالکند و مراتبی از قربشان با بلای سیدالشهداء (ع) حاصل می شود
. در رثا و شهادت امام حسین(علیه السلام) فقیر خسته دلی بر در سرای حسین نوشته بود یکی نامه از برای حسین که ای کریم کریمان به بذل و لطف و کرم در این مدینه من از هرکسی فقیر ترم نه از برای گدایی ز خلق رو دارم نه پیش اهل و عیال خود آبرودارم دل شکسته و قد هلالی آوردم دلی زغصه پرو دست خالی آوردم امام با گل لبخند رو به او آورد ولی به نامه بنوشته اش نگاه نکرد براو بسی کرم از لطف دلنوازش کرد فقیر بود که یک لحظه بی نیازش کرد سؤال کرد یکی کی عزیز پیغمبر به بذل و جود و سخا دست خالق اکبر توکه به نامه او چشم خویش نگشودی چه گونه این همه لطف و عطاش فرمودی امام گفت فقیری که آبرو دارد خجل شود چو به سوی کریم رو آرد روا نبود که با آن عطای بسیارم به قدر خواندن یک نامه اش نگه دارم ** کسی که این همه آقایی و کرم دارد فقیر را به برخویش محترم دارد چرا به بازوی اطفال او زدند طناب چه گونه دشمنشان برد سوی بزم شراب چرا سه ساعت برروی پای استادند به سوی راس پدر چشم خویش بگشادند سکینه از غم و اندوه پاره شد جگرش دمی که چوب جفا خورد بر لب پدرش سری که جان و تن عالمی به قربانش کبود شد لب خشک و شکست دندانش سلام بر رخ بهتر ز ماه تابانش سرشک دیده عاشق نثار قرآنش ‌.
🔸🔶《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یَا اَبٰا عَبْدِاللهِ الحُسَین(ع)》🔶🔸 ✅طبق روايات فراوان، اهل بیت(علیهم السلام) در مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریسته اند. از جمله؛ 1⃣گريه : نقل شده است که روزی حضرت رسول اکرم(ص) امام حسین(ع) را در دامان خود نشانده بود که در این هنگام، جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرضه داشت : 📋《یَا مُحَمَّد(ص)! اِنَّ اُمَّتَکَ تَقتُلُ اِبنَکَ هَذَا مِن بَعدِکَ!》 ♦️اى محمد(ص)! همانا امت تو فرزندت حسین(ع) را شهید خواهند کرد. 📋《فَأَومَأُ بِیَدِهِ اِلَى الحُسَینِ(ع) فَبَکَى رَسُولُ اللهِ(ص) وَ وَضَعَهُ اِلَى صَدرِهِ》 ♦️پس جبرائیل به حسین(ع) اشاره کرد و آنگاه رسول خدا(ص) گریست، سپس حسین(ع) را در آغوش گرفت و او را به سینه چسبانید.(۱) 2⃣گريه : نقل شده است که؛ امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟! ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و افزود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 3⃣گريه : در نقلی آمده است که؛ 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت. اشک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(ع) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۳) 4⃣گريه : پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، امام حسین(ع) به نزد برادرش آمد. امام حسین(ع) وقتی چشمش به امام حسن(ع) افتاد گریه کرد. امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِكَ》 ♦️گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می شود. امام حسن(ع) فرمود : 📋《إِنَّ الَّذِي يُؤْتَى إِلَيَّ سَمٌّ يُدَسُّ إِلَيَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَكِنْ لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِالله(ع)!》 ♦️ظلم و ستمی که بر من می شود همین زهری است که به من داده می شود و به سبب آن به قتل می رسم، ولی بدان که هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نمی باشد ای ابا عبدالله! 📋《يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّد(ص) وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِي أُمَيَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ》 ادامه مطالب :👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️هرگاه ماه محرّم فرا مي رسيد، پدرم حضرت موسی بن جعفر(ع) ديگر خندان ديده نمي شد و غم و افسردگي بر او غلبه مي يافت، تا آن که ده روز از محرّم مي گذشت، روز دهم محرّم که مي شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.(۹) 🔟گریه : از ابی بکار نقل شده است که؛ 📋《أَخَذْتُ مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِی عِنْدَ رَأْسِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) فَإِنَّهَا طِینَةٌ حَمْرَاءُ! فَدَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا(ع) فَعَرَضْتُهَا عَلَیْهِ فَأَخَذَهَا فِی کَفِّهِ ثُمَّ شَمَّهَا ثُمَّ بَکَی حَتَّی جَرَتْ دُمُوعُهُ ثُمَّ قَالَ : هَذِهِ تُرْبَةُ جَدِّی》 ♦️از تربتی که بالای سر قبر حضرت حسین بن علی(ع) بود مقداری برداشتم، این تربت سرخ رنگ بود، پس بر حضرت رضا(ع) وارد شده و آن را به حضرت(ع) عرضه داشتم. آن حضرت(ع) تربت را در کف دستشان نهاده و بوئیدند، سپس چنان گریستند که اشک های مبارک شان جاری شد، سپس فرمودند : این تربت جدّم می باشد.(۱۰) 1⃣1⃣گریه : در زیارت ناحیه مقدسه از زبان امام زمان(عج) که ایشان در حق جدّ مظلومشان می فرماید : 📋《فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً》 ♦️هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مى كنم و در مصيبت تو به جاى اشك، خون مى گريم.(۱۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : باز اين چه شورش است که در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامي ذرات عالم است گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست اين رستخيز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جاي ملال نيست سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است جن و ملک بر آدميان نوحه مي کنند گويا عزاي اشرف اولاد آدم است 👤محتشم کاشانی 📚منابع : ۱)مستدرک على الصحیحین حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۶ ۲)مقتل الحسین خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۹۳ ۴)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۶ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۴ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۲۰۴ ۷)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۲۴۲ ۸)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۴۷۳ ۹)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۱ ۱۰)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۴۷۴ ۱۱)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۱
♦️زیرا روزی بر تو خواهد آمد که سی هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان می دانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد(ص) می باشند، تو را محاصره می نمایند، و برای کشتن تو و جسارت به اهل بیت تو و اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام می نمایند، در این هنگام است که خداوند لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد واز آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند. سپس حضرت(ع) گریست.(۴) 5⃣گریه : در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین(ع)، زینب(س) ندبه کنان از خیمه بیرون آمد. راوی می گوید : 📋《فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ(ع) تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ(ع) وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ : يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》 ♦️سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی‏ كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می‏ گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى‏ زد : فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده ‏اند، فرزندانت كشته شده‏ اند و باد صبا بر بدنشان مى ‏وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده ‏اند، عمامه و لباسش را به يغما برده‏ اند. راوی می گوید: سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۵) 6⃣گریه : امام صادق(ع) می فرماید : 📋《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)! فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً ، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!》 ♦️گريه كنندگان عالم پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و فاطمه زهرا(س) وامام سجاد(ع)! حضرت صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود : حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر حضرت حسين(ع) گريست. هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى ‏گذاشتند مگر اينكه گريان مى‏ شد. كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت : اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى‏ ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!  امام(ع) می فرمود : 📋《إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》 ♦️من چيزهايى را مى‏ دانم كه شما نمى ‏دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى‏ شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى‏ كند.(۶) 7⃣گریه : نقل شده است که؛ کمیت اسدی خدمت امام باقر(ع) رسید و با درخواست ایشان، ابیاتی را در مصیبت امام حسین(ع) خواند : 📋《وَ بَکَی اَبُوجَعفَرِِ(ع) ثُمَّ قَالَ : يَا كُمَيْتُ! لَوْ كَانَ عِنْدَنَا مَالٌ لَأَعْطَيْنَاكَ مِنْهُ، وَ لَكِنْ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ : لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ اَلْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا اَهلَ البَیتِ(ع)》 ♦️در این هنگام، امام باقر(ع) گریستند و فرمودند : ای کمیت! اگر ما مالى مى‏ داشتيم به تو مى‏ داديم ولى از آن توست آنچه پيامبر اكرم(ص) درباره حسّان بن ثابت فرمود : مادامى كه از ما دفاع مى‏ كنى پيوسته روح القدس با توست.(۷) 8⃣گریه : عبدالله بن سنان می گوید: در روز عاشورا خدمت امام صادق(ع) رسیدم. 📋《فَاَلْفَیْتُهُ کَاسِفَ اللَّوْنِ، ظَاهِرَ الْحُزْنِ، وَدُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ مِنْ عَیْنَیْهِ کَاللُّؤْلُؤِ الْمُتَسَاقِطِ》 ♦️دیدم که رنگش تغییر نموده و اشک‌هایش همانند دانه‌های مروارید از چشمان او فرو می‌ریزد. پس به ایشان عرض کردم : 📋《یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! مِمَّ بُکَاؤُکَ؟ لَا اَبْکَی اللَّهُ عَیْنَیْکَ!》 ♦️ای فرزند رسول خدا(ص)! برای چه گریانی؟خدا چشمان تو را گریان نکند! حضرت(ص) فرمودند : 📋《اَ وَ فِی غَفْلَةٍ اَنْتَ!! اَمَا عَلِمْتَ اَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ(ع) قُتِلَ فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ؟》 ♦️مگر تو غافلی؟ آیا نمی‌دانی که حسین بن علی(ع) در چنین روزی به شهادت رسیده است؟ 📋《وَ بَکَی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) حَتَّی اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِدُمُوعِهِ》 ♦️سپس امام صادق(ع) به‌ اندازه‌ای گریست، که محاسن او به وسیله اشک‌هایش تر شد.(۸) 9⃣گریه : امام رضا(ع) می فرماید : 📋《اِنَّ اَبي اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُري ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّي يَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ》 ادامه مطالب :👇
. 🌔چند ویژگی منحصر به فرد امام حسین علیه السلام🌔 🌗--تنها امامی که شش ماهه به دنیا آمدند 🌗--تنها امامی که ازهیچ بانویی‌شیر نخوردند و تغذیه ی ایشان تنها توسط پیامبر اکرم (ص) صورت گرفته اسـت . 🌗--تنها امامی که روز ولادتشان،پدر و مادر و جد و نزدیکانشان برای ایشان گریه کردند 🌗--تنها امامی که در معرکه جنگ به شهادت رسیدنـد . 🌗--تنها امامی که در دعای توسل ازایشان به عنوان (ایّها الشهید)یاد شده با اینکه همه ائمه ما شهید شده اند. 🌗--تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شدند علی اکبر(ع) و علی اصغر (ع ) 🌗— تنها امامی‌که‌اربعین وزیارت‌اربعین‌دارند. 🌗— تنها امامی‌که قبر مطهرشان بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تااثری ازآن باقی نمانَد! اما همچنان پابرجاسـت . 🌗— تنها امامی‌که بدون‌غسل وکفن‌دفن شدند 🌗— تنها امامی‌که‌سرمبارکش ازبدن‌جدا شد. 🌗--تنها امامی که تشنه لب با هزاران زخم تیر و نیزه وشمشیر وسنگ بربَدن به‌شهادت رسیدند. 🌗--تنها امامی که بعد از شهادتش،خانواده اش اسیر شدند. 🌗— تنها امامی که پدر و مادر و 9 نسلش معصوم بودند. 🌗--تنها امامی ک تولدش در ماهی است ک هیچ شهادتی درآن نیست و شهادتش در ماهی است که هیچ تولدی درآن نیسـت . 🌗--تنها امامی که خوردن خاک قبرش شفابخش است. 🌗--تنها امامی‌که دعاتحت‌قبه‌ایشان به‌اجابت می رسـد . 🌗--تنها امامی‌که امام زمان شبانه روز حداقل دو مرتبه بر او گریه می کند! 🌗--تنهاامامی‌که‌سرعت‌ووُسعت کشتی نجاتش از سایر امامان بیشتر اسـت . 🌗--تنها امامی که یک درِ بهشت به نام اوست: باب الحسین اَلسلامُ عَلی الحُسین وَعَلی علی بن الحُسین وَعَلی اُولاد الـحسین وعَلی اَصحاب الحُسین. .
. 🔳 شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع) در نقل الفتوح پس، عبيد الله روى به جانب مسلم كرد و گفت: و تو اى پسر عقيل! تقرير كن كه چرا بدين شهر آمدى بعد از آنكه احوال و اعمال اين شهر منتظم بود، پريشان ساختى؟ مسلم گفت: نه من به جهت متفرّق گردانيدن مردمان اين شهر اينجا آمده ‏ام و لكن چون شما قوانين بد نهاديد و رسم فراعنه مصر و روم و ايران پيش گرفته با مردمان زندگانى خلاف سنّت مى‏كرديد و امر معروف به كلى منسوخ شده بود و كسى از منكر نهى نمى‏كرد، اميرالمؤمنين* حسين (ع) مرا بدينجا فرستاد تا مراسم امر معروف و نهى منكر را احيا كنم و هم مردمان را به حكم خداى تعالى و سنّت محمّد مصطفى (ص) خوانم. به حكم آنكه بعد از واقعه اميرالمؤمنين على (ع) خلافت حقّ ماست و شما را اين حال معلوم است، خواهيد راضى باشيد بر اين سخن خواهيد نباشيد. اوّل كس كه بر اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب (ع) كه امام بر حق و خليفه مطلق بود، بيرون آمد، شما بوديد. مثل ما و شما همچنان است كه خداى تعالى در قرآن مجيد مى‏فرمايد: وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ. عبيد الله بن زياد چون اين كلمات بشنيد، زفان وقاحت دراز كرد و از خدا و رسول(ص) نينديشيده بر اميرالمؤمنين على (ع) و حسين (ع) و مسلم(ع) دشنامها داد و سخنان ناسزا گفت. پس، مسلم گفت: خاكت بر دهان باد. تو و پدر تو و آن كس كه تو را امارت داد، بدين سخنان سزاواريد. اى دشمن خداى، پدر تو را از ياد پدرى نبود تا آنكه معاويه پا از دايره مسلمانى بيرون نهاده زياد ولد الزنا را به خود ملحق ساخت و معنى الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ به ظهور آورد. آنچه خواهى بكن و بگوى. ما از اهل بيت نبوتيم و بلايا هميشه بر سر ما موكّل است و بدان راضى باشيم. عبيد الله خشمناک گفت: او را بر بام كوشک بريد و گردن بزنيد. مسلم گفت: اگر تو از قريش بودى و ميان من و تو قرابتى صورت بستى، مرا چنين نكشتى و اگر تو پسر [پدر] خود بودى، چنين عداوت با خاندان نبوّت روا نداشتى. از اين سخنان خشم عبيد الله زيادت شده، مردى را از اهل شام كه مسلم در اثناى محاربه او را زخمى بر سر زده بود، بخواند و او را گفت: مسلم را بگير و بر بام كوشک بر و به دست خويشتن گردن او بزن و كينه خويش از او باز خواه. آن مرد مسلم را دست بگرفت و بر بام كوشک برد. مسلم در راه تسبيح مى‏گفت و كلمه استغفار بر زفان مى‏راند و مى‏گفت: أللّهمّ احكم بيننا و بين قوم خذلونا. پس، شامى او را بنشاند و سر مباركش از تن جدا كرد- رحمة اللّه عليه. آنگاه مدهوش‏وار از بام فرود آمد و نزد پسر زياد شد. عبيد الله چون او را بدان حال بديد، گفت: تو را چه مى‏شود؟ مسلم را كشتى؟ گفت: بلى كشتم. امّا، مرا عجب عارضه‏ اى پيش آمد. چون او را گردن زدم، مردى سياه فام كريه منظر را ديدم كه لب خويش به دندان گرفته و به خشم در من مى‏نگريست و به انگشت به من اشاره مى‏كرد، چنان از او بترسيدم كه از هيچ چيز در عمر خويش چنان نترسيده بودم. عبيدالله خنديد و گفت: اين كارى بود كه هرگز نكرده بودى از آن سبب پريشان خاطر شدى. سهل باشد، دل به خويش آر و مترس. *طبق روایات و اعتقادات شیعی، سزاوار نیست لقب امیرالمومنین جز برای حضرت امام علی علیه السلام استفاده شود. 📚منبع: ترجمه الفتوح، ص۸۶۳ ۱۴۴۴ .
. ✅ چند خواهش از ذاکران محترم اهل بیت علیهم السلام در آستانه ماه محرم: 1⃣ لطفا در مداحی ها و اشعار دهه محرم انقدر "عقل" را نکوهش نکنیم زیرا در قرآن و روایات بسیار بر آن تاکید شده است. آن عقلی که باید در برابر عشق، محکوم شود عقل معاش است نه عقل معاد. "عقل" طبق روایات ما حجت خداست و خدا به چیزی برتر از آن عبادت نشده است: ما عُبِدَ اللّه ُ بِشَىْ ءٍ اَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ. (کافی، ج ۱، ص ۱۸) 2⃣ سعی کنیم مردم را در خوف و رجا نگاه داریم. آنان را از عذاب الهی ایمن نکنیم. اگر چه روایات فراوان در باب رحمت خدا از طریق امام حسین(ع) و بر حضرتش وجود دارد و دهه محرم نیز دهه رحمت سیدالشهدا(ع) ست ولی باید مراقب باشیم این بیان روایات رجائی، مردم را به گناه کردن جری نکند و خلاصه بدانیم و بدانند که: انما یتقبل الله من المتقین: خدا فقط از اهل تقوا قبول می کند. (مائده، ۲۷) و الا طبق تاریخ عمر سعد هم در کربلا و در جریان نهیب حضرت زینب(س) گریه کرده است. (أیُقتَل ابوعبدالله و انت تنظر الیه؟!) (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۵) 3⃣ در بیان "زبان حال" مراقب باشیم اولاً طوری بگوییم که مردم بفهمند این زبان حال است نه بیان تاریخ. ثانیاً زبان حال باید در راستای واقعه تاریخی باشد و نه در تضاد و تناقض با آن. ثالثاً زبان حال حد و مرز دارد و قرار نیست هرچه می خواهیم را به بهانه زبان حال بر زبان بیاوریم. باید بسیار مراقب باشیم که خدای ناکرده به وادی دروغ نیفتیم که بزرگترین گناه است و دروغ در روضه قطعاً مجازات بیشتری خواهد داشت. 4⃣ تلاش کنیم از روی خود مقتل روضه بخوانیم و تاریخ را هنرمندانه بیان کنیم. بیان مقتل شنیداری (مثلا از حاج فلانی شنیدم که ...) را رها کنیم زیرا علی(ع) به حارث همدانی فرمودند: «وَ لَا تُحَدِّثِ‏ النَّاسَ‏ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِبا: برای مردم هر چه را که شنیدی نقل مکن، که در دروغگو بودن تو همان بس!» (نهج البلاغه (صبحی صالح) ص ۴۵۹ ، از نامه ۶۹) در میان مقاتل نیز آنانکه قدیمی تر هستند و در قرون نخست نوشته شده اند دارای اعتبار بیشتری هستند تا مقاتل قرن ۷ به بعد. البته اگر از محدثین و مورخین مطمئن مقتلی در دست ما باشد می توان به آن استناد کرد زیرا آن دانشمند مقاتل قبلی را بررسی کرده و با شاخصه های علمی خود برخی قضایا را نقل کرده است و ما هم به استناد او نقل می کنیم. 5⃣ داغ شدن مجلس و به قول معروف به هوا رفتن آن و ... اولاً اصلا وظیفه ما نیست. ما فقط موظفیم که بگریانیم: «یا موسی اعلم انه من بکی علیه او ابکی او تباکی حرمت جسده علی النار: ای موسی! بدان! هرکه بر او گریه کند یا بگریاند یا تباکی کند جسدش را بر آتش حرام می کنم.» (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۰۸ ) ثانیاٌ بخشی از میزان گریه مردم به ایمان آنان مربوط است و دست ما نیست زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً: براى شهادت حسین(ع) حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۵۶) ثالثاً قطعاً بیان خود مقتل بالاخص مقاتل روایی که از زبان معصومان است، از هر شعر و سخنی جانسوزتر است. 6⃣ حرکت حضرت سیدالشهدا (ع) کاملاً سیاسی بوده است و اگر گفته شود مجلس روضه را سیاسی نکنید اصولاً مخالف جریان عاشورا سخن گفته شده است. اهل بیت علیهم السلام "ساسة العباد: سیاست‏مداران مردم" (زیارت جامعه کبیره) هستند و اگر کار سیاسی نمی کردند کسی آنان را به شهادت نمی رساند. خلفای جور با نماز و روزه و حج امامان ما هیچ مشکلی نداشتند بلکه با کارهای اجتماعی سیاسی آنان نزاع داشتند. مولای ما و شما برای تشکیل حکومت اسلامی در کوفه به سوی آن حرکت کرد که تشکیل حکومت اسلامی بالاترین درجه امر به معروف و نهی از منکر است. لذا کار به کار حکومت نداشتن به بهانه مجلس روضه، آب به آسیاب دشمن ریختن و تقویت تشیع انگلیسی است. البته بیان معارف سیاسی شامل استکبار ستیزی، بصیرت افزایی انقلابی، دفاع از مظلومان عالم، تبیین ضررهای دوستی با آمریکا و لزوم دفاع از ولایت فقیه و زنده نگهداشتن یاد شهداست و به معنای دخالت در هر امر سیاسی کوچک و حزبی و اهانت مصداقی به افراد سیاسی نیست. 7⃣ مردم را به پای منبر نشستن و گوش دادن معارف دین دعوت کنیم و خود نیز پای منبر علما زانو بزنیم. حضرت امام باقر(ع) فرمودند: « عالم ينفع بعلمه، افضل من سبعين الف عابد: دانشمندي که از علمش بهره ببرند، برتر از هفتاد هزار عابد است.» (ميزان الحکمه، ج ۸، ص ۳۹۴۲) التماس دعا خاک پای ذاکران اباعبدالله(ع) حسین محمدی فام .
. 🔳 روضه خوانی در آخر عمر مرحوم حاج شیخ رمضان علی قوچانی از علمای معروف و ائمه جماعت، موصوف به زهد و ورع و تقوای مسجد گوهرشاد بودند ایشان بیمار و مشرف به مرگ شدند و اقوام و ارحام و دوستان آمده بودند که او را تشییع کنند، ناگهان مشاهده کردند که ایشان حرکت کرده و بار دیگر چشم به جهان گشود و با صدای ضعیف همه را دور خود فراخوانده و گفت: بیایید برایتان روضه بخوانم، همه تعجب کردند چون ایشان منبری و روضه خوان نبودند. فرمودند: « الان صحرای محشر را دیدم و هاتفی به صدای بلند اعلام کرد که حاج شیخ رمضان علی قوچانی اهل بهشت است به سوی بهشت برود.» پس من دیدم دری به سوی بهشت باز است و جماعتی بسیار در صف طولانی ایستاده که به نوبت بروند، گفتند: این صف علما می باشد. من در اواخر صف بودم تا نوبت به من برسد هلاک می شوم به عقب نگاه کردم و در دیگری را دیدم به سوی بهشت باز است ولی این در خلوت است، با خود گفتم: من که اهل بهشتم از این در نشد از آن در می روم پس به سوی آن در آمدم نزدیک شدم، دیدم دربان جلوی من را گرفت و گفت: نمی شود، این در مخصوص اهل منبر و روضه خوان های حضرت حسین (ع) است تو که روضه خوان نیستی. پس متحیر بودم، دیدم حاج میرزا عربی خوان معروف به ناظم، سوار اسب از بهشت بیرون آمد رفتم جلو سلام کردم و گفتم: من را کمک کن و به بهشت ببر. گفت: نمی توانم چون این در مخصوص روضه خوان هاست. اصرار کردم گفت: یک راه دارد من از اسب پیاده می شوم و می نشینم و تو روضه بخوان و من مستمع می شوم و شاید بتوان به این وسیله تو را ببرم، آن گاه پیاده شد و نشست و من برای او روضه خواندم پس برای شما هم روضه می‌خوانم. سپس بعد از چند کلمه روضه خواندن از دنیا رفت. 📚 منبع: معجزات و کرامات امام حسین(ع)، عباس عزیزی، صفحه ۳۰۹، به نقل از گنجینه دانشمندان، ج۹، صفحه ۲۶۳ ۱۴۴۴ .
. 🔳 ورود کاروان حسینی به کربلا در نقل الفتوح چون اميرالمؤمنين* حسين (ع) بر زمين كربلا فرود آمد، فرمود تا بارها بر يک طرف از آب فرات بنهادند و خيمه‏ها بر پا كردند. برادران و پسران عمّ او هر يک به جهت خود خيمه بزدند چنانچه خيام اصحاب و موالى آن حضرت اطراف خيمه اميرالمؤمنين حسين (ع) بود. چون ساعتى در خيمه‏ ها بياسودند، اميرالمؤمنين حسين (ع) شمشير خويش اصلاح مى‏فرمود و اين اشعار با خود مى‏خواند: يا دهر افّ لك من خليل کم لك بالإشراق(۱) و الأصيل‏ من صاحب أو طالب قتيل و الدهر لا يقنع بالبديل و إنّما الأمر إلى الجليل و كلّ حىّ سالك السبيل خواهران آن حضرت زينب(س) و امّ كلثوم آواز آن سرور را شنيدند و گفتند: اى برادر! اين سخن سخن كيست كه يقين دانسته است كه او را خواهند كشت؟ حضرت فرمود: لو ترك القطا [ليلة] لنام. زينب(س) گفت: وا ثكلاه؛ اى كاشكى مرده بودم تا اين روز را نمی دیدم. وفات جدّ خويش محمّد مصطفى (ص) بديدم، وفات پدر خويش على مرتضى (ع) مشاهده كردم، وفات مادر پاكيزه خود فاطمه زهرا(س) را ديدم و به فراق او مبتلا بودم، محنت وفات برادر خويش حسن مجتبى (ع) بكشيدم و حال برادرم حسين (ع) كه در جهان او را دارم مرا چنين سخنى مى‏گويد و خبر وفات خويش مى‏دهد، هلاک از من برآمد. واى بر اين جان درمانده به چنگال بلا و مشقّت. زينب(س) اين سخنها مى‏گفت و مى‏گريست و ساير اهل بيت به مرافقت او مى‏گريستند. امّ كلثوم مى‏گفت: وا محمّداه وا عليّاه بعدك يا أبا عبد اللّه. اميرالمؤمنين حسين (ع) ايشان را دلدارى مى‏داد و مى‏فرمود: صبر كنيد اى خواهران من و به قضاى خداى تعالى راضى باشيد كه خداى تعالى هيچ آفريده را در زمين و آسمان حيات ابد نداده و نخواهد داد بلكه همه فانى شوند. كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ. خداى تعالى همه را به كمال قدرت بيافريد و به مشيّت و ارادت خود نيست خواهد كرد. اى عزيزان، جدّ و پدر و مادر و برادر من از من بهتر و عزيزتر بودند همچنان طعم مرگ چشيدند و به زير خاک شدند. جمله عالميان كه از وفات محمّد مصطفى (ص) برانديشند، مرگ بر دل ايشان خوش شود. پس فرمود: اى خواهران، اى امّ كلثوم، اى زينب و اى فاطمه، چون مرا بكشند، زينهار زينهار تا جامه پاره نكنيد و روى مخراشيد و سخنى كه نبايد گفت، مگوييد كه در آن رضاى خداى تعالى نباشد. *طبق روایات و اعتقادات شیعی، سزاوار نیست لقب امیرالمومنین جز برای حضرت امام علی علیه السلام استفاده شود 📚منبع: ترجمه الفتوح، ص۸۸۵ ۱۴۴۴ .
. معنی سلام، یعنی من ولایت تو را میپذیرم و آزاری از من به شما نمیرسد، یعنی کارها و گناهانی که شما رو میرنجاند، انجام نمیدهم. مگه اعمال ما به امام زمان عرضه نمیشه. مگه حضرت گریه نمیکنه. پس باید جاصل سلام به امام، این باشد که من مطیع محض شمایم.لذا تا به حبیب بن مظاهر، نامه ی امام رسید، حبیب ۹۰ ساله با مسلم بن اوسجه از رود گذشتند و خودشان را به کربلا رساندند. لذا در روزی که فوج فوج لشکر به کربلا میرسید، وقتی به ابی عبدالله گفتن دونفر دارن از دور میان، حضرت فرمودند، لشکر ما هم آمد. لذا مبنای دوستی ما میشه؛ دوستم با کسی که شما رو دوست داره،(انی سلم لمن سالمکم) مثل پذیرایی عراقی ها ،که علیرغم تعصبی که به عشیره و عرب بودن دارند، اما از سایر عشیره ها و غیر اعراب در اربعین پذیرایی مخلصانه میکنند.. و متقابلا امام هم ،با همه ،با محبت رفتار میکند.لذاست که امام حسین،مدام با سپاه دشمن احتجاج میکنن، و بهمین دلیل امیرالمومنین سفارشِ به مراعات با ابن ملجم را میکنند، و خود اباعبدالله به عبیدالله حر جعفی فرمودند؛ حالا که از ما حمایت نمیکنی، برو که صدای ما رو نشنوی ، که اگر بشنوی و حمایت نکنی، با رو به آتش جهنم می افتی. پس علاوه بر دوست داشتن امام، باید ولایت حضرت را هم در عمل بپذیریم. حتی برخورد حضرت رقیه با امام حسین، رفتارِ امام و مامون است. از کجا این حرف رو میزنم؟ اگه دختر بچه ای داشته باشی و سفر باشی، در ایام سفر شما ، مثلا دست بچه سوخته باشه ، اولین کاری که به محض بازگشت و ملاقاتِ با شما میکنه، اینه که میگه بابا ببین دستم سوخته.... اما به محض اینکه سر بابا رو دید ، نگفت بابا منو زدن ، موهام سوخته یا سفر بما سخت گذشت..... بلکه ابتدا گفت ابتا من الذی قطع وریدک ، بابا کی رگای گردنت رو بریده ، یعنی اول به ولی خدا توجه کرد و بعد گفت :کی منو تو این سن یتیمم کرده.... محبت ما به اهلبیت باید با ولایت همراه باشد. دوست داشتن صرف بدون ولایت بی ارزش است.یعنی محبت ما از سر ولایت است.من کنت مولا فهذا علی مولا یعنی هرکس رو من ولی او (نه دوست او)هستم، علی ولی او خواهد بود. .
. هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به کربلا مشرف شد نخست به زیارت سالار شهیدان رفت و آنگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام و دیگر شهدای کربلا علیهم السلام را زیارت کرد. اما به زیارت حُر، آن آزاده روزگار که قبرش با قبر سالارش فاصله دارد، نرفت. پرسیدند: «چرا؟»   استدلال کرد که اگر توبه او پذیرفته شده بود از سالارش حسین علیه السلام دور نمی‌ماند.   توضیح دادند که: «شا‌ها! از آنجایی که او در سپاه یزید فرمانده لشکر بود و آشنایانی داشت پس از شهادت در راه حق و در یاری حسین علیه السلام بستگانش بدن او را با تلاش و با اصرار بسیار از میدان جنگ خارج ساختند ودر اینجا به خاک سپردند.»        شاه گفت: «من می‌روم با این شرط که دستور دهم قبر او را بشکافند و درون قبر را بنگرم اگر شهید باشد نپوسیده است و برای او مقبره می‌سازم. در غیر این صورت دستور تخریب قبرش را صادر خواهم کرد.» پس از این تصمیم به همراه گروهی از علما، سران ارتش و ارکان دولت خویش، کنار قبر حر آمدند و دستور نبش قبر را صادر کرد.   هنگامی که قبر گشوده شد شگفت زده شدند چرا که دیدند پیکر به خون آغشته آن آزاده قهرمان پس از گذشت بیش از یک هزار سال صحیح و سالم است. زخم‌های بی شمار گویی تازه وارد آمده و دستمالی نیز که سالارش حسین علیه السلام بر فرق او بسته و مدال بزرگی است بر پیشانی دارد.   شاه اسماعیل گفت: این دستمال از امام حسین علیه السلام است و برای ما مایه برکت و پیروزی بر دشمنان و مایه شفای بیماران. به همین جهت با دست خویش آن را باز کرد و دستمال دیگری بست، اما به مجرد باز کردن آن دستمال، خون جاری شد و هرگونه کوشش برای متوقف ساختن آن بی حاصل ماند.   به ناچار شاه همان دستمال را بر سر حُر بست و گوشه‌ای از آن را به عنوان تبرک برداشت و خون هم متوقف شد. به همین جهت دستور داد برای او مقبره ساختند و مردم را به زیارت ایشان فراخواند.   مرقد حُرّ بن یزید ریاحی نزدیک منطقه‌ای قرار دارد که به کمالیه معروف است. علت اینکه جنازه حر را به خارج از میدان معرکه منتقل کردند، این بود که قبیله او یعنی بنی تمیم، جنازه او را برداشت و به مکان فعلی آورد و به خاک سپردند.
💢محرم چه ماهی است؟💢 محرم الحرام ماه اول از سال قمری است. در این ماه ابتدا به جنگ حرام بوده و حتی جاهلیت عصر رسول ص؛هم متعهد و پایبند به آن بودند. در این ماه در سال 61 ق ؛امام حسین ع به کربلا رسیده و طی درگیری هایی که با لشکر یزید؛داشتند روز دهم (عاشورا)به شهادت رسیدند. بهتر است؛توضیف این جریان را از زبان امام رضا ع بخوانیم: 🔴ريان بن شبيب گويد روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا رسيدم بمن فرمود: اى پسر شبيب به راستى محرم همان ماهى است كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم‏ و قتال را بخاطر احترامش در آن حرام مى‏دانستند و اين امت حرمت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيغمبرش را در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را اسير كردند و اموال‏ش را غارت كردند خدا هرگز اين گناه آنها را نيامرزد. اى پسر شبيب اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين (ع) گريه كن كه چون گوسفند سرش را بريدند و هجده كس از خاندانش با او كشته شد كه روى زمين مانندى نداشتند و آسمانهاى هفت‏گانه و زمين براى كشتن او گريستند و چهار هزار فرشته براى ياريش بزمين آمدند و ديدند كشته شده و بر سر قبرش ژوليده و خاك آلود باشند تا قائم (ع) ظهور كند و ياريش كند و شعار آنها يا لثارات الحسين است اى پسر شبيب پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين (ع) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد... 📚الأمالي (للصدوق) ص129 .
. ✅ روضة الاصحاب ♦️جون غلام ابوذر غفاری جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاه‌ پوست اهل نوبَه (منطقه‌ای در آفریقا) و غلام فضل بن عباس بود که امیر المومنین علیه السلام او را خریده به ابوذر غفاری بخشید. او تا زمان وفات ابوذر در ربذه همراه او بود و سپس به نزد امام علی علیه السلام برگشت و در خدمت اهل بیت علیهم السلام ماند. در نقلی از امام سجاد علیه السلام آمده است: شب عاشورا جون در چادر امام حسین علیه السلام بود و شمشیر او را آماده می‌کرد.۱ روز عاشورا خدمت امام حسين عليه السلام رسید و اجازه جهاد خواست. حضرت به او فرمود: «تو از من اجازه داری كه نجنگى زيرا تو براى عافيت در پی ما آمده اى، پس خود را درگير گرفتارى ما مكن». جون عرض کرد: «اى فرزند پيامبر خدا! من به گاه راحتی از شما بهره ببرم و به هنگام سختی رهايتان كنم؟ به خدا سوگند، بوى من بد و تبارم پست و رنگ پوستم سياه است. آيا بهشت را از من دريغ مى دارى تا بويم خوش و تبارم نيكو و رويم سپيد شود؟ به خدا سوگند از شما جدا نمى شوم تا اين خون سياه با خون هاى شما در آميزد».۲ سپس به ميدان آمد به صف دشمن، حمله ور شد و چنین رجز خواند: «فاجران ، چگونه مى بينند شمشير زدن سياهى را كه با شمشير مَشرَفى بُرَنده تيز مى زند؟ با شمشيرى آخته، از فرزندان محمّد دفاع مى كنم. از آنان با زبان و دستم دفاع مى كنم با اين كارها رستگاری روز قیامت را از معبود يگانه اميد دارم زمانى كه شفاعت كننده اى همانند احمد ص در پيشگاه او نيست».۳ اين پیر غلام امام حسین و این خادم اهل بیت علیهم السلام نيز جنگيد تا به فیض عظیم شهادت نائل آمد. در گزارشی آمده كه امام عليه السلام بر سرِ جنازه او ايستاد و براى او ، اين چنين دعا كرد: «اللّهُمَّ بَيِّض وَجهَهُ وطَيِّب ريحَهُ وَاحشُرهُ مَعَ الأَبرارِ ، وعَرِّف بَينَهُ وبَينَ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ» خداوندا! صورت او را نورانى و بويش را خوش گردان و او را با نيكان محشور كن و ميان او و محمّد و خاندانش صلى الله عليه و آله، آشنايى برقرار نما. از امام باقر عليه السلام روايت شده كه پس از ده روز كه مردم براى دفن شهدا آمدند، از جنازه او بوى مُشك استشمام مى شد.۴ در «زيارت ناحيه مقدّسه» به این یار با وفای سیدالشهدا چنین سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلى جَونِ بنِ حَرِيٍّ مَولى أبي ذَرٍّ الغِفارِيِّ»۵ ✍️ تحقیق و‌نگارش: سعید نسیمی 📚 منابع: ۱.ارشاد شیخ مفید ج۲، ص۹۳ ۲.الملهوف : ص ۱۶۳ ۳.مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج۲ ص ۱۹ ۴.بحار الأنوار : ج ۴۵، ص۲۳ ۵.اقبال الاعمال، ج۳، ص ۷۸ .
. 🔳 شهادت سیدالشهداء(ع) در نقل الفتوح پس، روى به اهل كوفه آورد و فرمود: اى اهل كوفه! واى بر شما. كشتيد اهل بيت پيغمبر خود را و بر برنا و پير ابقا نكرديد و در ريختن خون ما مبالغه و غلوّ كرديد حال آنكه شما جميعا مى‏دانيد كه ما كيستيم و مى‏دانيد كه دشمنى شما با كيست. نه شما مرا طلبيديد و عهدها كرديد؟ چون رضاى شما را بر جناح عجلت و قدم مسارعت پيش آمدم، شمشيرهايى كه به جهت اعداى دين نگاه داشته و مهيّا كرده بوديد، روى به من آورديد و با دشمنان من در ساختيد بى آنكه از جانب من در رعايت حقّ شما اهمالى رود و يا از من گناهى در وجود آيد. يا ليت كه پيش از آنكه با دشمنان يار شويد، مرا اعلام مى‏داديد و از كيفيّت نقض عهد اطلاع مى‏داديد تا من عزم آمدن بدين جانب فسخ كردمى. واى بر شما چون آمدم، خود را پروانه‏وار بر شمع بيعت زديد و چراغ ايمان خود را به دست خود خاموش كرديد. آن حضرت اين سخنان مى‏فرمود و از كسى جوابى شنيده نمى‏شد. بعد از آن، آن حضرت شمشير بكشيد مانند كسى كه دل از جان برگرفته باشد و از حيات نوميد شده باشد، روى بدان قوم آورده مبارز خواست و جمعى را از آن طايفه به زخم شمشير به دار البوار فرستاد. آخر شمر ذى الجوشن با فوجى انبوه از سوار و پياده روى بدو آورد. امير المؤمنين*‌ حسين (ع) ساعتى به تنهايى با آن گروه انبوه جنگ كرد. ايشان در ميان او و اهل حرم جدايى افگندند و آنگاه روى به خيمه‏هاى اهل بيت رسول خدا (ص) آوردند. آن حضرت از اين معامله برآشفت و آواز داد: اى آل أبو سفيان، گرفتم كه شما را دين نيست آخر نه از عربيد؟ از عار نمى‏انديشيد كه تعرّض حرم من مى‏كنيد؟ شمر آواز داد: اى حسين! چه مى‏گويى و مقصود تو چيست؟ فرمود: چرا متعرض اهل بيت من مى‏شويد؟ مقصود شما كشتن من است اينک اينجا ايستاده‏ام و با شما جنگ مى‏كنم نگذاريد كه كسى حوالى خيمه‏هاى حرم من گردد. شمر گفت: اى پسر فاطمه! التماس تو به اجابت مقرون است. پس، بانگ بر آن جماعت زد كه سوى خيمه‏هاى او مى‏رفتند و گفت: باز گرديد و بدان خيمه ‏ها هيچ تعلّق مسازيد و روى به حسين (ع) آوريد كه غرض جز او نيست. 📚منبع: ترجمه الفتوح، ص ۹۰۹ ۱۴۴۴ .
. 🏴چرا شیعیان از شب اول محرم محزون میشوند؟ ◾️به امام صادق صلوات الله عليه عرض شد: آقای من به فدایتان شوم، وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند؛ و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه عزا می کنید. ◾️حضرت فرمودند:این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود، ملائکه پیراهن امام حسین عليه السّلام را آویزان می کنند در حالیکه از ضربه های شمشیر پاره پاره شده و آغشته به خون است؛ ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل (و نه با چشم ظاهری) می بینیم، پس اشک های ما سرازیر می شود. 📚خصائص الزینبیة، ص 49 - ثمرات الأعواد .
. یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ...، بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...! ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟ گفت الحمدلله جام خوبه ارباب این باغ و قصر رو بهم داده دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن. گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟ گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ، صدا زد آقا مشهدی علی خوش آمدی .. مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی ... این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ... میگفت دیدم مشت علی گریه کرد . گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟ گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم ، هم چایی میبردم ... عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید... چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم استاد مظاهری .
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ》🔷🔹 ✅حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید : 📋《غَسَلْتُ النَّبِیَّ(ص) فِی قَمِیصِهِ! فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَقُولُ : أَرِنِی الْقَمِیصَ! فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ غَیَّبْتُهُ》 ♦️وقتی پیامبر اکرم(ص) را غسل می دادم، پیراهن مبارک را به عنوان تبرک نگه داشتم. فاطمه(س) همواره از من می خواست که آن پیراهن را به نشان دهم. و هنگامی که آن را می بویید، بیهوش می شد و من هم وقتی این جریان را دیدم، آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کردم.(۱) اما یه طفل سه چهار ساله ای هم هست که وقتی تو خرابه ی شام، بهانه ی پدرش رو کرد، سر بریده پدر رو روی دامن او گذاشتند. 🏴عمادالدین طبری می‌‌ نويسد که؛ در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. 📋《کان‏َ لِلحُسَین‏ِ(ع) بِنت‏ُ صَغیرَة لَها أربَع‏َ سِنین‏َ، قامَت‏ لَیلةً مِن‏ مَنامِها و قالَت‏ : أَین‏َ أبی‏ الحُسَین‏ِ(ع)؟》 ♦️امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : پدرم حسین(ع) کجاست؟ 📋《فَإنِّی‏ رأیَتُه‏ُ الساعةَ فی‏ المَنام‏ِ مُضطَرِباً شَدیداً》 ♦️من اکنون او را در خواب دیدم! 📋《فَلَمَّا سَمِعن‏َ النِسوَةُ ذلک‏َ، بَکین‏َ و بَکَى‏ مَعَهُن‏ََّ سائرُ الَأطفال‏ِ و ارتَفَع‏َ العَویل‏ُ》 ♦️چون زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. 📋《فَانتَبَه‏َ یَزیدُ مِن‏ نَومِه‏ و قال‏َ : ما الخَبَرُ؟ فَفَحَصَوا عَن‏ِ الواقعَة و قَصُوها عَلیَه‏!》 ♦️یزید بیدار شد و پرسید : چه‌ خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند. 📋《فَأَمَرَ بأَن‏ یَذهَبُوا بِرأس‏ِ أبَیها إِلیها، فَأتُوا بِالرَأس‏ِ الشَریف‏ِ و جَعَلُوُه‏ فی‏ حِجرِها》 ♦️یزید گفت : سر پدرش را نزد او ببرید. پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد. 📋《فَقالَت‏ : ما هذا راسُ؟》 ♦️آن دختر گفت : این سر کیست؟! 📋《قالُوا: رأس‏ُ أبیک‏!》 ♦️گفتند : سر پدرت! 📋《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 ♦️آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بلبلی امشب به ویران نغمه خوانی می‌کند  تلخ‌کامی دیده و شیرین‌زبانی می‌کند  دعوت از مهمان بجا آورده در بزم یزید  و ز وفای عهد مهمان قدردانی می‌کند  اشک و مژگان آب و جارو کرده آن ویرانه را  بین چه با احساس طفلی میزبانی می‌کند  دیده ی اختر شمارش بر پدر روشن شده ست  مه به روی دامن و اختر فشانی می‌کند  گرچه طفل است و زمان جست و خیز او ولی  شکوه چون پیران زدرد و ناتوانی می‌کند  گفت: بهر دیدن تو زنده ماندم تاکنون  مرگ دیر است از چه با من سرگرانی می‌کند؟  بهر ره رفتن زطفلان دگر گیرم کمک  کودکت جان بر لب است و سخت جانی می‌کند 👤علی انسانی 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۷ ۲)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
. نامگذاری ایام دهه محرم به اسم یکی از شهدای کربلا سندی دارد؟ چنین نامگذاری و بزرگداشتی در سیره اهل بیت ع و فرمایش ایشان نبوده است و کاملا زاییده فرهنگ عرف مردمان محب اهل بیت ع و سلیقه و ذوق آنها می باشد. لذا اینکه مثلا شب اول: مسلم بن عقیل شب دوم: ورود به کربلا ﺷﺐ ﺳﻮﻡ: ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻗﯿﻪ(ﺱ) ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﻡ: ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺮﹼ(ﻉ) حضرت زهیر(ع) و طفلان حضرت زینب شب_پنجم_محرم حضرت عبدالله ﺷﺐ ﺷﺸﻢ: ﺣﻀﺮﺕ ﻗﺎﺳﻢ(ﻉ) ﺷﺐ ﻫﻔﺘﻢ: ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﺻﻐﺮ(ﻉ) ﺷﺐ ﻫﺸﺘﻢ: ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ(ﻉ) و روز تاسوعا مختص علمدار کربلا ع باشد.فقط برای تعظیم و بزرگداشت آنهاست که این دهه را به نام یکی از شهدا مزین کنند و ایام عزاداری متبرک به آنها شود. پس واضح است که معنای این نامگذاری این نیست که در این روز به شهادت رسیده باشند مثلا اختصاص روز هفتم به حضرت علی اصغر ع به معنای شهادت ایشان در این روز نیست.... ..