eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
636 ویدیو
857 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. وقتی اسرای کربلا به مدینه برگشتند، به حضرت ام‌البنین خبردادند: چهار پسرت به شهادت رسیدند، فرمود از اباعبدالله الحسین به من خبر دهید!😭 عن ام البنین (علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین» «از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! …فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!» حسون، اعلام النساء، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶-۴۹۷ ................ . سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام 🩸فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام ... در نقل‌ها آمده است: چون بشير وارد مدينه شد، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه‌السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت‌ علیهم‌السلام. حضرت ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات كرد و فرمود: 📋 أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین علیه‌السلام ▪️اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام چه خبر برایم آورده‌اى؟ 🥀 بشير گفت:  ای ام البنين! خدا تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است. 📋فَلَمّا سَمِعَتْ بِذٰلک وَضَعَت یَدَها عَلَی قَلبِها ▪️وقتی که خبر شهادت ابالفضل العباس علیه‌السلام را شنید، دست روی قلبش گذاشت. سپس فرمود: از اباعبدالله الحسین علیه‌السلام خبر ده! 🥀 بشیر، خبر شهادت فرزندان ام‌البنین سلام‌الله‌علیها را به او داد، که در آخر، آن حضرت فرمود: 📋 أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فِداءٌ لِأبی عَبدِاللهِ الحُسین علیه‌السلام ▪️تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام. 🥀 بشیر گفت: 📋 عَظَّمَ اللهُ لَکِ الأجرَ بِالحُسین علیه‌السلام، فَقَد خَلّفناه بِأرضِ کربلاء جُثةً بِلا رأسٍ ▪️خدا تو را صبر دهد از داغ اباعبدالله الحسین علیه‌السلام؛ او را با بدنی بی‌سر در کربلا رها کرده‌ایم. 📋 فصاحَتْ وا وَلَداه، وا حسیناه؛ و س‍َقَطتْ عَلَی الأرضِ مَغشیًّا عَلَیها ▪️در آن حال، ام‌البنین علیهاالسلام ناله زد: وا وَلَداه، وا حسیناه؛ سپس بی هوش بر روی زمین افتاد. 🥀 وقتی که به هوش آمد، رو به بشیر نمود و فرمود: 📋 قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! ▪️ای بشیر! با این خبر، بند بند دلم را پاره‌ کردی! برگرفته از: 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام،ج۳ ص۲۵۳ 📚رياحين الشّريعه، ج۳ ص۲۹۳ 📚شرح الاخبار ج۳ ص۱۷۶(به نقل از تنقیح المقال) «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ...... سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها 🩸ای امّ البنين! مصیبت‌های سنگین، زينب را پیر کرده است ... در نقلی آمده است: وقتی که حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به مدینه رسیدند، به خانه برادرشان حضرت سیدالشهدا علیه‌السـلام آمدند. 📋 لا تَكادُ تَحمِلُها رِجْلاها ▪️دیگر از شدت غصه، زانوان حضرت، یارای حرکت نداشت. 🥀 در آن هنگام، حضرت ام البنین علیهاالسلام آمدند و زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را در آغوش گرفتند و فریاد و ناله میزدند که: وَا وَلَداه... وا حسيناه... 🥀 بعد از آنکه کمی آرام گرفتند، ام‌البنین علیهاالسلام اشک ها را از روی صورت مبارک زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پاک نمودند و ناگهان بغض، راه گلویش را بست و گریه‌اش دوباره جاری شد و عرضه داشت: 📋 سَيّدَتي يا زينبُ! أراكِ وقد ضَعُفَ بَدنَكِ و أصفَرَّ وَجهَكِ، وأسرَعَ الشيبُ إلىٰ رَأسِكِ؟! ▪️ای سروَر من! ای زینب کبری! شما را در حالی می‌بینم که بدنتان ضعیف گشته و روی مبارکتان زرد شده است. چه زود مویتان سفید گشته و پیری به سراغ تان آمده است؟! 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها که توان صحبت کردن را نداشتند و کلمات از حلقوم مبارکشان بالا نمی‌آمد، خطاب به حضرت ام البنین عليهاالسلام فرمودند: 📋 لَقَد شَیَّبَتْنِی المَصَائِب. ▪️مصیبت های سنگینی که دیدم، مرا پیر کرده است... 📚المجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص ۷۵ .
. 13 جمادی الثانی 1 ـ ﻭﻓﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ علیها ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 64 هـ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺣﻠﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. (1) ﻧﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭک ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﻭ ﻛﻨﻴﻪ ی ﺷﺮﻳﻔﺶ ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻨﻴﻪ ﻣﻌﺮﻭﻓﻨﺪ. ﭘﺪﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺰﺍﻡ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ، ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﻟﻴﻠﻰ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻋﺎﻣﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻯ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﻀﺮﺕ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﻋﺒّﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻋﺒﺪالله، ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻛﻪ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﺎﻧﻮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ی ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺯن ها ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﺧﻄﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﻣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﻧﺨﻮﺍﻧﻴﺪ ...». (2) امام باقر علیه السلام می فرماید : «آن حضرت به بقیع می رفت ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﻣﺮﺛﻴﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺴﺎﻭﺕ ﻗﻠﺐ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ». ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻭ ﺯﺍﺭﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﻭﺩ ﺣﻴﺎﺕ ﮔﻔﺖ. (3) علّامه مامقانی می نویسد : از علوّ مقام امّ البنین علیها السلام همین بس که وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت فرزندانش را به او داد، فرمود : «رگ های قلبم را بریدی ! فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان است به فدای ابا عبدالله الحسین علیه السلام باد». (4) 📚 منابع : 1. ﺍﻡّ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﻴّﺪﺓ ﻧﺴﺎﺀ ﺍﻟﻌﺮﺏ : ﺹ 84. 2. ﺭﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ : ﺝ 3، ﺹ 294. مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) : ص 181. 3. بحار الأنوار : ج 45، ص 40. مقاتل الطالبین : ص 56. 4. ﺭﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ : ﺝ 3، ﺹ 294. 4. تنقیح المقال : ج 3، فصل کنیه ها، ص 70. العقیلة و الفواطم علیهنّ السلام : ص 124. ............ سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام 🩸ای‌کاش می‌دانستم که با دستان ابالفضلم چه کردند ... از جمله مرثیه‌های حضرت ام البنین علیهاالسلام این بود که می‌فرمود: 📋 یا لَیْت شِعْری اَکَما اَخبَروا بِاَنَّ عبَّاسا مَقْطُوعَ الیَدَیْنِ ▪️ای کاش! می‌دانستم آیا این خبر درست است که دست‌های فرزندم عباس علیه‌السلام را از تن جدا کردند یا نه؟! 📚ابصار العین، ص ۶۴ 📚معالی السبطین، ص ۴۳۳ ✍ آه یا امّ البنین... غمِ این «دستانِ‌مبارک» نه فقط اشک تمام عالم را جاری نمود؛ بلکه پُشت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام را هم شکست... در همان ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام پا در رکاب گذاشت و رو به میدان نمود تا بر بالین برادر حاضر شود؛ که ناگاه ذوالجناح ایستاد و قدم از قدم بر نداشت و سر خود را به جانب حضرت اباعبداللّه علیه‌السلام بلند کرد و شروع نمود به گریه و نوحه و زاری کردن و اشاره به جانب زمین می‌نمود. 🥀 حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام فهمیدند مطلبی دارد، فرمودند: چه می‌گویی ای ذوالجناح؟ که ناگاه به قدرت کامله الهی قفل خاموشی از زبان آن حیوان برداشته شد؛ عرض کرد: 📋 یا سَیِّدی اَما تَنْظُرُ اِلَی الأرْضِ؟ ▪️ای آقای‌من! آیا نگاه نمی‌کنید به سوی زمین!؟ 📋 فَلَمّا نَظَرَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام اِلَی الأرْضِ رَأی اَیْدی اَخیهِ الْعَبّاسَ مَقْطُوعَةً وَ فِی التُّرابِ مَوْضُوعَة ▪️همین که حضرت نگاه کرد، دید دستان برادرش عباس علیه‌السلام قطع شده و بر روی خاک افتاده است. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام خم شد و آن را برداشت و به سینه خود چسبانید و فرمود: 📋 اَلاْنَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی ▪️الآن دیگر پشتم شکست ... الان دیگر بیچاره شدم ... 📚 انوار الشهادة،یزدی،ص۱۲۹ 📝 شد وقت آنکه در غمِ شَه نوحه سر کنم از سوزِ آهِ خویش، جهان پُر شرر کنم چون شاه دید پیکر عباس روی خاک گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟ خوش گفت آن که گفت چنین این زبانحال آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم: از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟! قامت ز من شكسته و از تو به روی خاك كو قامتی كه خواهر خود را خبر كنم؟! عباس! خوش بخواب شدی‌ راحت از جهان اما بگو چه چاره منِ خون جگر كنم؟! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ..
4_6032753274900189340.m4a
1.05M
علیه‌السلام ✍ سقامو می‌باره کرامت و سخاوت از دستامو عالمی می‌گرده تا میگردونم چشمامو جلوه‌ی جانبازی / مظهر ایمانم من کفیلُ الزینب / حافظ قرآنم خاک پای من میشه یکی مثه سلمانم باب حاجات منم، سامع الاصوات منم اصل ایثار منم، روح مواسات منم تا ابد بهترین، عموی سادات منم مولانا ابوفاضل * عباسم علم غیرت و مردونگی و احساسم روی اسم بچه‌های فاطمه حساسم مرد بی تکرارم / شیر لا فرارم وسط هر میدون / حیدر کرارم واسه زینب و حسین شارگمو میذارم شیر کرار منم، ساقی و سردار منم تو سپاه حسین، میر و سپهدار منم دل زینب قرصه، وقتی علمدار منم مولانا ابوفاضل * سردارم توی لشکر حسین همیشه پرچمدارم از امان‌نامه‌ی شمر و حرمله بیزارم تا نفس دارم توو / لشکر اربابم مادرم یادم داد / نوکر اربابم همه زندگیِ من فدا سر اربابم دُرّ نایاب منم، زمزمه‌ی ناب منم باب حاجات منم، فاتح ابواب منم اولین نوکر، حضرت ارباب منم مولانا ابوفاضل *** میجنگم زیر لب دمِ علی علی علی آهنگم توو دلاوری نمیشه هیچ کسی هم سنگم توو دل میدون با / نغمه‌ی تکبیرم می کنم طوفانی / با دم شمشیرم انتقام کوچه و مادرمو می‌گیرم شیر بی باک منم، چیره و چالاک منم قمر هاشمی، ماهِ در افلاک منم اونکه روزی گرفت، از پدر خاک منم مولانا ابوفاضل «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»