eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
568 ویدیو
802 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. بخشِ مَقتَل الحُسین (ع) . ✅ . نورى كه بر پيشانى مادران به هنگام باردار شدن به يكى ازاجدادپيامبر(ص ) ظاهر مى شد و همچنين بر جبين آمنه به وقت باردار شدن به پيامبر اسلام ظاهر شد، نشانه آن است كه آن مادران از اين انوار نيستند؛ بنابراين وقتى به آن نور حامله مى شدند، اثر نور در پيشانى آنان ظاهر مى شد، اما آنجا كه مادر خود از انوار باشد، وجهى براى ظهور نور نيست و بويژه نور بر چهره ظاهر نمى شود. به همين خاطر وقتى حضرت زهرا سلام الله عليها به امام حسن مجتبى عليه السلام حامله شد، نور ديگرى بر چهره زهرا ظاهر نشد؛ لكن ويژگى امام حسين عليه السلام طورى است كه وقتى مادر به حسين عليه السلام حامله شد، پيامبر اسلام (ص ) به فاطمه فرمودند: ((من در چهره تو نورى مى بينم و به زودى حجتى براى خلق خدا از تو متولد مى شود.)) و زهرا (س ) فرمود: ((چون به اين فرزند حامله شدم ، در شب نيازى به چراغ نداشتم .)) . ◀️بنابراين خصوصيت نور حسين اين است كه بر نور ظاهر مى شود و بر آن غالب مى گردد؛ لذا شخصى كه در هنگام شهادت آن حضرت ، در وسط روز پيكر مباركش را بر زمين افتاده ديد، گفته است : ((به خدا سوگند نور سيماى او مرا به خود مشغول كرد، بدان گونه كه از نظر و تاءمل در كيفيت قتل آن بزرگوار غافل شدم .)) . ◀️و از ديگر ويژگى هاى آن حضرت اين كه ؛ هيچ مانع و حاجبى نور ايشان را نمى پوشاند، همان شخص راوى مى گويد: ((نديدم كشته آغشته به خاك و خونى را كه نورانى تر از چهره حسين باشد.)) خاك و خون ، مانع از نور حسين كه بر هر نورى غالب است ، نشده بود. @gorizhaayemaddahi .
. روضه شهادت و گریز به روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 📝📝📝📝📝📝📝📝📝 👇 وقتی میخواستن حلقوم شهید حججی رو ببرّن دستاش بسته بود. اما دستای اربابتون باز بود.یه وقت دید آقا دستشو گذاشت رو خنجر فرمود:اگه دستتو برداری میگذارمت تو آغوش پیغمبر،نجات پیدا میکنی. (فدات بشم آقا جان) آی اونایی که مثل من در خانه ارباب آبرو ندارید،یه وقت نا امید نشی❗️ آقا به اون ملعون هم عنایت کرد❗️ فرق بعدی‼️ تا خنجرُ رو حلقوم شهید محسن کشید دیدم خون جوشید، اما اون نانجیب هرچی خنجرُ کشید دید نمی بُره ،فکر کرد اثر تشنگیه❗️ آی روزه دارا تشنه شدی❓ آخه آدم تشنه پوستش سفت میشه❗️فکر کرد اثر تشنگیه،فرمود نه مادرم بوسیده،جدّم بوسیده،زینبم بوسیده❗️ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 گریز یعنی ایجاد حلقه ارتباطی بین روضه ای که در آن واقع هستیم و روضه حضرت ابا عبدالله،که اعظم مصیبات است حال آنکه دو راه برای این کار وجود دارد ۱- اشاره به تفاوت روضه ها مثال: زمانی که امام رضا علیه السلام در لحظات آخر عمر شریفشان بودند ،امام جواد علیه السلام از مدینه خود را به مرو رساند و سر پدر را به دامن گرفت 👈هر پدری آرزو داره لحظات آخر سرش روی دامن پسرش باشه❗️ولی کربلا برعکس شد ،وقتی ابی عبدالله رسید کنار بدن علی اکبرس دیگه زانوهاش توان نداشت..... ۲- اشاره به شباهتها در فایل پیوستی ،استاد معظم ابتدا به شباهت شهادت و حضرت اباعبدالله اشاره کردند و در نهایت به تفاوتها ختم شد اگه سر از تن شهید حججی جدا کردند دستاش بسته بود اما اربابش اباعبدالله..... 💯جهت دستیابی به این شباهتها و تفاوتها ،توصیه می شود کتاب ارزشمند را مطالعه کنید و یا می توانید مباحث آن را در کانال پیگیری کنید❗️ ✅اشاره به حوائج مستمع🔸 در این فایل، استاد فراهانی ،به این مطلب اشاره داشتند که اگه مثل من گنهکاری اما نا امید نباش چون اربابمون دست شمر رو هم میخواست بگیره،، که برای ایجاد امید و نرم کردن دل مستمع و آمادگی برای پذیرش روضه بسیار مفید است 🔻اما توصیه میشود در جلساتی که نزد مستمع مقبولیت دارید خودتان را مثال بزنید چون در مجلس خودشان می خواندند مقبولیت کامل داشتند🔸 بارها گفته شده که اگر مداح بخواهد روی مستمع تاثیر بگذارد مهمترین عامل آن تاثیر گرفتن خود از روضه ای که میخواند ،به همین دلیل بود که تاثیر کلام استاد فراهانی روی مستمع بیشتر شد که ایشان خودشان از روضه بیشترین تاثیر را گرفته بودند و حال گریه داشتند چون مستمع ایشان در جلسه هیات روزه دار بود ایشان از احساس تشنگی مستمع برای لمس بیشتر روضه توسط مستمع استفاده کردند❗️ آدم وقتی تشنه میشه پوستش سفت میشه ..... 🔆 @gorizhaayemaddahi .
. ‍ 03/02/96 زندگینامه شیخ جعفر شوشتری کتاب خصائص الحسینیه توسط آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر شوشتری(اعلی الله مقامه الشریف) تألیف گردید. آن بزرگوار در شوشتر متولد شد و پس از دوران صباوت و خواندن مقدمات و ادبیات، به نجف اشرف مهاجرت کرد و بعد از بازگشت به شوشتر مرجع تقلید مردم خوزستان شد و ریاست تامّه پیدا کرد. به واسطه اختلافی که با حشمت الدّوله عموی ناصرالدین شاه والی شوشتر پیدا کرده بود ابتداء امر، به بستن درب حسینیه نمود و بعداً با اهل بیت خویش قهراً از شوشتر مهاجرت به نجف اشرف نمود و به وظایف دینی خود از اقامه جماعت و تدریس و وعظ و ارشاد پرداخت. ✅توجه حضرت امام حسین علیه السلام به شیخ (ره) مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ جعفر شوشتری نوّر الله مرقده الشریف می فرماید: «زمانی که از تحصیلات علمی در نجف اشرف فارغ شدم و به وطن خویش شوشتر مراجعت نمودم، روزهای جمعه و بعدها با رسیدن ماه مبارک رمضان به ، تفسیر صافی را به دست می گرفتم و از روی آن مردم را موعظه می کردم و در آخر، از کتاب روضه الشهداء کاشفی نیز مقداری مرثیه می خواندم. متأسفانه بدون در دست داشتن کتاب نمی توانستم مردم را موعظه کنم، از طرفی مردم هم بهره کافی نمی بردند. تا اینکه در این حالت از شدت نگرانی به خواب رفتم و در عالم رؤیا دیدم که در زمین کربلا هستم، آن هم درست در موقعی که موکب حسینی علیه السلام آنجا نزول اجلال کرده. چشمم افتاد به خیمه ای که برافراشته بود. جلو رفتم و داخل خیمه شدم. دیدم حضرت در آنجا نشسته اند بعد از سلام آن حضرت مرا در نزدیکی خود جای دادند و به حبیب بن مظاهر (رحمه الله علیه) فرمودند: فلانی - اشاره کردند به سوی من - مهمان ما می باشد، از مهمان می بایستی پذیرائی کرد. آب در نزد ما پیدا نمی شود و لکن آرد و روغن موجود است برخیزید با آنها برای ایشان طعامی درست کنید. حبیب بن مظاهر حسب الامر حضرت، از جای برخاستند و بعد از چند لحظه به داخل خیمه آمدند و طعامی با خود آوردند و آن را در پیش روی من گذاشتند. چند لقمه از آن طعام بهشتی صفت خوردم، سپس بلافاصله از خواب بیدار شدم، دریافتم که از برکت زیارت آن حضرت مُلهَم به نکات و لطائف و کنایاتی در آثار اهلبیت معصومین صلوات الله علیهم اجمعین شده ام.» 📌وفات شیخ شیخ جعفر شوشتری28 صفر سال 1303 ه ق یعنی حدود 115 سال قبل، وفات نمود و جنازه اش به نجف اشرف حمل و در مقبره دالان شمالی صحن شریف مدفون گردید. . @gorizhaayemaddahi
. ‍ ✅قسمت دوم✅ توضیحات 📔📓📙📘 📌مقدمه شیخ جعفر شوشتری در سير از نفس خويش، گفتم: اى نفس! آنقدر كه به ديگران رحم مى كنى بر خود رحم كن؛ مجهز شو و به داد خويش برس كه در آستانه رحيلى. پيش از آنكه مرگ تو را بربايد، فرصت ها را درياب. آنگاه او را به زبان هر پيامبر و امامى موعظه كردم و آنقدر گفتم كه اندك تنبهى برايش حاصل شد؛ كه تفصيل آن چنين است: 📌حالت نخست: ايمان موجب نجات است. به ايمان كه مدار قبول اعمال و شرط تحصيل نجات از اهوال و خطرات است، نظر افكندم؛ متأسفانه از نشانه هاى آن، چه ناقص و چه كامل اثرى نديدم، كه بتواند مانع از جاودانگى در آتش باشد. بعد ، به اخلاق پسنديده نظر كردم؛ شگفتا كه رذايل را در خويش يافتم. اعمال صالح و طاعات و انجام واجبات را مورد دقت قرار دادم؛ ديدم كه صحت پذيرش آن شرايطى دارد كه من حتى يك بار هم توفيق كسب آن را نداشته ام. در اينجا بود كه خوف بر من چيره شد و به سر حد ناامیدی و يأس نزديك شدم. 📌حالت دوم: ولايت اهل بيت كشتى نجات است. در همان حال كه خوف و يأس بر من چيره شده بود، وسايل سفر به سوى حق را مورد دقت قرار دادم؛ ديدم كه اولا من از امت نبى اکرم صلوات الله عليه و بخصوص از شيعيان على و از مواليان اهل بيت عليهم السلام مى باشم؛ آنان كه صراط مستقيم و كشتى نجاتند، كه هر كس در آن كشتى بنشيند حتما نجات يابد. در اين حال، حالت رجاء بر من عارض گرديد و چراغ اميدى در دلم برافروخت. 📌حالت سوم: محبت اهل بيت عليهم صلوات الله نشانه هايى دارد. پس دريافتم كه وارد شدن در امت نبى اسلام صلى الله عليه و آله، نياز به اقتدا به آن حضرت و پيروى عملى از او دارد. و ديدم كه شيعه راستين على بودن نياز به پيروى از آن بزرگوار، در اعمال و اوصاف دارد و شخصى كه محب اهل بيت عليهم السلام است، بايد يكى از نشانه هاى محبت و ولايت در او محقق شده باشد؛ در حالى كه من هيچ يك از آن نشانه ها را در وجود خود نمى يابم. در اين هنگام بود كه مضطرب شده و خوف بر من چيره گشت. 📌حالت چهارم: وسايل حسينى كارسازتر و داراى خصوصيتى ويژه است. در حال خوف و يأس غوطه ور بودم كه ديدم جليل ترين و عظيم ترين وسیله، همانا وسايل حضرت ابا عبدالله الحسين مى باشد. و همه ائمه عليهم السلام كشتى هاى نجاتند، اما كشتى حسينى سرعت بيشترى دارد. در اين دم در نفس من شوق بيشتر شد، بويژه درباره آنچه كه قبلا از علايم ايمان در وجود خود نااميد شده بودم، آنها را در وسايل حسينى يافتم و به دو مطلب دست يافتم كه اولى دليل بر وجود ايمان و مطلب دوم دليل بر وجود اعمال و عدم بطلان آنها بود .
. ‍ 🔴قسمت سوم🔴 حالت چهارم: وسايل حسينى كارسازتر و داراى خصوصيتى ويژه است. در حال خوف و يأس غوطه ور بودم كه ديدم جليل ترين و عظيم ترين وسیله، همانا وسايل حضرت ابا عبدالله الحسين مى باشد. و همه ائمه عليهم السلام كشتى هاى نجاتند، اما كشتى حسينى سرعت بيشترى دارد. در اين دم در نفس من شوق بيشتر شد، بويژه درباره آنچه كه قبلا از علايم ايمان در وجود خود نااميد شده بودم، آنها را در وسايل حسينى يافتم و به دو مطلب دست يافتم كه اولى دليل بر وجود ايمان و مطلب دوم دليل بر وجود اعمال و عدم بطلان آنها بود. اما مطلب اول: وجود ایمان حسين عليه السلام فرمود: «من كشته اشك چشم هستم. نزد هيچ مؤمنى از من ياد نمى شود مگر اينكه براى مصيبت هاى ما غمگين شود و گريه كند.» و اين از صفات همه انبياء عليهم السلام است. من اين حالت را هنگام شنيدن نام آن حضرت در خود يافتم از اين رو به اندكى از ايمان در وجودم پى بردم. آنگاه كه ماه محرم و عاشورا فرا مى رسد حزن و اندوه بر من روى مى آورد. ائمه عليهم السلام نيز چنين بوده اند، و اين امر را دليل بر وجود اثرى از ولايت ائمه و ایمان در خود يافتم، چرا كه گفته اند: «شيعيان ما كسانى هستند كه از زيادى گل طينت ما آفريده شده اند و به نور ولايت ما عجين گرديده اند» ملاحظه غمزدگى، هنگام ورود به كربلا همان گونه كه در روايات آمده، اين از صفات پدرش على عليه السلام و خواهرش زينب سلام الله عليها هنگام ورود به كربلا است. دليل ديگر، جارى شدن اشك چشم هنگام بوئيدن تربت پاك آن حضرت است كه اين از صفات جدش و على عليهما السلام بوده است. اما مطلب دوم: وجود اعمال و عدم بطلان آنها وقتى به دقت به اعمال خود نگريستم، دريافتم كه به خاطر نداشتن شرايط پذيرش، نمى توان بر بيشتر آنها نام واقعى عمل را اطلاق كرد؛ مثلا نمازم را در نظر گرفتم. نمى دانم نماز است يا نماز نيست، روزه ام نيز به همين گونه است. ساير اعمال عبادى ام نيز همين وضعيت را دارند. اما از سوى ديگر به گريه ام بر امامى كه "صاحب اشك جارى" است، نظر افكندم، ملاحظه نمودم كه حداقل اگر تباكى حاصل گردد به راستى كه تباكى است. و در روايت آمده است كه «كسى كه بر حسين عليه السلام گريه كند يا به گريه آورد يا خود را شبيه گريه كننده قرار دهد، بهشت بر او واجب است.» و چون اين نشانه هاى ايمان را در خود يافتم و اطمينانم بيشتر شد، آنگاه حالت بعد بر من عارض گرديد. حالت پنجم: تأمل در اعمال اندكى در امر خود تأمل كردم و با خود گفتم: آنچه را احساس مى كنم، مى تواند براى جزئى از ايمان، علامت باشد و شايد به ميزانى باشد كه تو را بعد از طى مراحل عذاب در روز حشر و تحمل عذاب در دوران طولانى برزخ، از آتش ابدى نجات دهد، و حال آنكه تو از ناتوانى ات در مقابل بلاى اندك دنيا و عقوبات آن، آگاه هستى. بلكه تو مى دانى كه تحمل نعمت را هم ندارى و از دوام نعمت ملول مى شوى و دچار تكبر و فخر و خودنمايى مى گردى. از سوى ديگر اگر ايمان ضعيف باشد، چه بسا كه با كوچكترين حادثه اى زايل شود و به هنگام روى آوردن بلاها و هنگام مرگ، قلب دچار گمراهى شود، پس چه اطمينانى دارى؟ آنگاه مضطرب شدم و حالتى ديگر بر من عارض شد. حالت ششم: زيارت حسين زيارت خدا در عرش است. تا اینکه در امور مربوط به امام حسين عليه السلام مطلبى يافتم كه باعث كمال ايمان و تقويت و ثبات آن مى شود؛ مانند اين روايت كه فرمود: «كسى كه حسين عليه السلام را زيارت كند، مانند كسى است كه خدا را در عرش زيارت كرده باشد.» و زيارت خداى تعالى، كنايه از نهايت نزديكى به خدا است كه اين معنا نمى تواند براى ايمان قلبى باشد كه بعد از هدايت، منحرف شده است. همچنين است روايتى كه مى فرمايد: «زائر امام حسين عليه السلام، بعد از آنكه قصد مراجعت مى كند، ملكى مى آيد و به او مى گويد كه خداى تو سلام مى رساند و مى فرمايد كه دوباره آغاز كن، خداوند گذشته را آمرزيد.» شخصى كه خداوند بر او سلام مى فرستد، غيرممكن است كه او را از بزرگترين مصيبت ها - كه همان از دست دادن ايمان است - در امان نگه ندارد. پس اطمينان پيدا كردم و دانستم كه در وسايل حسينى چيزى است كه از زوال و نيستى مصون است. حالت هفتم: وسايل حسينى حسنه است. بى شك وسايل حسينى، اعمال حسنه است. اما ممكن است در ميان اعمال تو گناهان و سيئاتى باشد كه آن اعمال را حبط كند؛ از اين رو بار ديگر نگران شدم و دچار حالت ديگرى گرديدم. 🔅 @gorizhaayemaddahi
. ‍ ✍ 🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩 😭گریه شمشیر 🗡و تیر و نیزه و حتی قاتلان، بر امام حسین علیه السلام 🚩 حتى وسايلى كه به واسطه آنها حضرت به شهادت رسيد نيز از جمله گريه كنندگان بر امام حسين عليه السلام هستند. قاتلان آن حضرت هم خارج از گريه كنندگان بر ايشان نيستند؛ زيرا آنها نيز با توجه به ماهيتشان دچار انكسار مى شوند و به جهت فطرتشان بر حسين عليه السلام گريانند، ولى به مقتضاى صفات افعالى اختيارى ، در آتش جاودانند. و گريه نمى كنند مگر وقتى كه از اعمال خود غافل باشند كه در اين حال گريه ظاهرى و اختيارى دارند، مانند کافرانی كه خدا را از روى ستم و طغيان انكار مى كنند، اما جان و روحشان به خدا يقين دارد. «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» لذا گاهی بزرگی مصیبت به حدی بود که دشمن در حالیکه مشغول کشتن، غارت کردن و به اسارت بردن بود، گریه می کرد. مثلا ابن سعد ملعون، وقتی دستور قتل امام را صادر کرد، گریان شد. آن ملعونی که گوشواره فاطمه بنت الحسین را غارت کرد، گریه می کرد. یزید ملعون، با آنهمه شقاوت، چون نگاهش به اسرای اهل بیت علیهم السلام افتاد، دلش دچار رقت و نرمی شد(سوخت) و گفت: قبیح باد پسر مرجانه. (من نمی دونم تو این عالم خلقت این اشک ریختن حسابش با همه حساب کتابا فرق داره – تو درگاره خدا اشک یه جایگاه متفاوتی داره که حضرت آدم و انبیاء همه به اشک بر امام حسین (ع) بخشیده شدند. این گریه کردن و خدا یه جور دیگه ای دوست داره. اگه گریه کردن ما رو به تحرک در نیاره و به سمت معشوقش و معبودش حرکت نده فایده ای نداره. گریه باید حرارتی تو دل ما ایجاد کنه که ما رو به سمت امام حسین (ع) بالا ببره. عاشق در انتظار معبودش باید انقدر از خودش خرج کنه، انقدر رو خودش کار کنه که اشکاش به اینجا برسه. حاج سعید می گفت با اشک زنگارهایی که جلو چشتون و گرفته بشورید و به اون نتیجه بالا برسید. استادِ حاج منصور ارضی : تو مجلسی که همه اهل نماز شب و مراقبت و تقوا بودن یه روز می گه تا الان روضه براتون خوندم، الان می خوام روضه رو بهتون نشون بدم، دست می کشه به پرده پشت سرش، پرده از جلو چشم همه کناره می ره، اینا کاروان اسرای اهل بیت (ع) روز یازدهم می بینی. گریه کن امام حسین(ع) به خیلی جاها می تونه راه پیدا کنه. @gorizhaayemaddahi
‍ . 🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 🌧 📌گریه مخلوقات بر امام حسین علیه السلام😭😭😭 بنابراين چون حسين اولين مخلوقى است كه از روز اول ايجاد شده است و هر مخلوقى تابع خلقت آن حضرت است . اگر همه موجودات بر حسين عليه السلام گريانند، جاى شگفتى نيست و اگر مى گوييم هر مخلوقى بر او اشك مى ريزد، مبالغه نكرده ايم ، چنانچه از باب تمثيل و استعاره هم نمى باشد؛ حتى زبان حال و يا فرض ديگرى هم در كار نيست ، بلكه همه موجودات از جمله پيامبر، فرشته ، ملَك ، جن و انس ، شيطان ، بهشت و جهنم ، درخت و گياه و حيوان ، خورشيد و ماه ، همه حقيقتا بر او گريانند. و نه تنها در اين عالم ، بلكه خورشيدهاى همه جهان ها، ماه ها و آسمان ها، زمين ها و ساكنان آنها هم ، همه براى او گريه مى كنند، و گريه هر موجودى ، گريه حقيقى است و منظور از گريه ، گريه بعد از شهادت آن حضرت نمى باشد، بلكه مقصود گريه موجودات قبل از قتل امام عليه السلام نيز هست . همان طور كه در زيارت منقول از حضرت حجت (عج ) در ماه شعبان آمده است كه: «بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمّا يَطَأْ لابَتَيْهَا » آسمان و هر كه در آن است و زمين و هر چه در روى آن است ، به حال آن حضرت گريانند در حالیکه هنوز به دنیا نیامده بودند. (شیخ جعفر مجتهدی که خیلی برا امام حسین (ع) گریه می کرد یه روز که پیاده به مشهد می رفت، خیلی گریه می کرد، به زمین گفت: ای زمین چه جور صبر کردی حسین بن علی رو سر بریدند، به آسمون گفت چه جوری صبر کردی، تماشا کردی حسین بن علی رو سر بریدند. می گه از آسمون ندایی اومد کنار برو، صاعقه ای از آسمون اومد زمین و شکاف داد. تو اون عالم بهش گفتند که ما مأمور بودیم که ساکت باشیم، و گرنه ما هنوز هم از داغ سیدالشهداء پریشانیم. شیخ جعفر گریه می کرد زمین گل می شد، بعد روی گل می نوشت حسین، دوباره به قدری گریه می کرد که اون حسین محو می شد و بعد از حال می رفت. می گفت 40 سال گریه کردیم تا منیت را از ما گرفتند، تا اینکه الان به اذن خدا و اهل بیت (ع) هر چه خواهیم می شود. یه نوکر امام حسین (ع) باید به این درجه برسد انقدر گریه کنه که بهش اختیار بدن، اسم اعظم بدن، راهش بدن به خودشون.) @gorizhaayemaddahi
. ‍ ✅حسين علیه السلام اولین مخلوق خدا❗️ بيشتر حكما، علما و متكلمان در تعيين اولين مخلوق با هم اختلاف نظر دارند، اما بر اساس روايات صحيح فراوان ، اولين مخلوق ، نور پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد، كه عقل سليم نيز بر آن دلالت دارد؛ چرا كه اشرفيت و محبوبيت در پيشگاه خداوند تعالى ، موجب تقدم در آفرينش است . در بعضى روايات (ديگر) آمده است كه نور پيامبر اسلام (ص ) و ائمه عليهم السلام اولين مخلوق است . پس چون اين حقيقت به اثبات رسيده است كه اولين مخلوق نور نبى (ص ) و يا نور آن حضرت و ائمه عليهم السلام است ، مى توان گفت كه اولين مخلوق همان نور حسين عليه السلام است ؛ زيرا پيامبر (ص ) فرمودند: ((حسينٌ منى و انا من حسين )) حسين از من است و من از حسين .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ‍ #خصائص_الحسینیه #حضرت_آیت_الله_شیخ_جعفر_شوشتری_ره #دکتر_محمد_فراهانی 🔴قسمت سوم🔴 حالت چهارم:
. ‍ 📕قسمت چهارم📕 حالت هشتم: اعمال شخصى قابل حبط است. در مورد حبط عمل انديشيدم. ديدم كه اعمال قابل حبط، اعمال خود شخص است و در وسايل حسينى اعمال صالحى است كه در نامه عمل افراد به ثبت مى رسد؛ كه خوشبختانه از اعمال خود شخص به حساب نمى آيد تا در معرض حبط قرار گيرد. چنانچه در روايات مربوط به فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام آمده است كه براى زائر، حجى از حج هاى پيامبر نوشته مى شود و حجى كه پيامبر انجام دهد از اعمال شخص نيست تا حبط گردد. و از عجايب اين روايات، رواياتى است كه از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است كه حسين عليه السلام روزى در دامن پيامبر (ص ) بود و حضرت با او بازى مى كرد و او را مى خنداند؛ عايشه گفت: «چقدر به اين بچه محبت دارى؟» پيامبر فرمود: «چگونه او را دوست نداشته باشم و از او به شگفت نيايم؛ كه ميوه قلب من، و روشنايى چشمان من است؛ اما امت در آينده او را مى كشند. پس، كسى كه او را بعد از وفاتش زيارت كند، خداوند براى او حجى از حج هاى من مى نويسد.» عايشه تعجب كرد و گفت: «حجى از حج هاى شما؟!» فرمود: «بلى، دو حج از حجهاى من.» عايشه گفت: «دو حج از حج هاى شما؟!» فرمود: «بلى چهار حج.» و اين رقم را آنقدر بالا برد تا رسيد به 90 حج از حج هاى رسول خدا با عمره هايش. @gorizhaayemaddahi
. ‍ 📓📙📘 مطلب ديگر اينكه ممكن است شخص با عملی به همه وسايل حسينى دست يابد كه پائين ترين درجه آن تباكى بر آن حضرت است و بالاترين آن، شهادت در پيشگاهش ‍ مى باشد. مثلا اگر مجلسى براى ذكر مصيبت هاى امام حسين عليه السلام برپا شد و در آن مجلس آنچه را بر ايشان رفت يادآور شوند و در آن مجلس بگريانند و گريه كنند و تباكى و حزن و غم و اندوه حاصل شود و دل به آن حضرت توجه پيدا كند و بر او درود و سلام بفرستد و اين حالت با معرفت و توجه به مقام و عظمت آن حضرت و تصور حالت ايشان و آرزوى نصرت و يارى او و شهادت در پيشگاهش باشد، چنين شخصى به ثواب تمام وسايل حسينى دست يافته و همه عبادت هاى خدا را به جا آورده و حتى به ثواب شهادت در راه خدا نائل گشته است. @gorizhaayemaddahi علاوه بر اينها، بر اساس آنچه كه از اخبار و روايات استنباط مى شود، چنان مجلسى، جميع صفات مشاهد شريفه را داراست و داراى چهارده ويژگى مى باشد. مجلس حسين عليه السلام : مصلاى خدا، يعنى محل صلوات خداوند بر اهل آن مجلس است ، مشهد ملائكه مقرب درگاه الهى است ، محل نيل به دعاى پيامبر، على، زهرا و مجتبى عليهم السلام است ، مورد عنايت امام حسين عليه السلام است و به آن نظر دارند، محلى است كه حسين عليه السلام اهل آن مجلس را مخاطب قرار داده و با آنان سخن مى گويد، مورد عنايت و علاقه امام صادق عليه السلام است ، عرفه است ، مشعرالحرام است ، حطيم است ، محل طواف خانه خداست ، قبة الحسين است ، خاموش كننده شعله هاى فروزان آتش است ، آبى است در بهشت به نام آب حيوان ، و سرانجام مجلس حسين عليه السلام از مجالسى است كه اولين آن قبل از خلق عالم و آخر آن محشر است. و چون در اين معانى تأمل و تعمق نمايى چگونه مى توان تصور كرد كه از اين مجالس و مشاهد - با وجود اين حالات و عبادات و فراهم بودن صفات - دست خالى و نااميد بيرون مى آيى؛ و هر چند موانعى بر سر راه تأثيرات وجود داشته باشد، اما اندكى از پائين ترين مراتب يكى از تأثيرات، براى تو كافى است. غرض نهایی بعد از آنكه به اين امور يقين پيدا كردم، به گفتگو با نفس پايان دادم و امید واثق خالص به وسايل حسينى برايم حاصل گرديد، آنگاه به صاحب اين وسايل و مجالس روى آورده و پيمان بستم كتابى تأليف كنم كه جامع تمام خصايصى باشد كه آن حضرت را از همه مخلوقات، حتى انبياء و امامان عليهم السلام، ممتاز مى گرداند. من اين كتاب را «خصايص الحسين و مزايا المظلوم » نام نهادم. اميد به فضل پروردگار دارم كه آن را موجب روشنايى و نور قبرم قرار دهد و مرا از اهوال فزع اكبر ايمن بدارد و به وقت دادن نامه اعمال به دست بندگان، برايم عمل صالحى باشد و در آن روز باعث كرامت و سرور شود و در طول قرن ها موجب شود كه نام و يادى از من فراهم آيد. ..
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📌تنها جایی که امام حسین علیه السلام ،دشمن را نفرین کردند مالک بن عسر به آقا شمشیر زد ولی آقا چیزی نگفتند، اما بعد که به امام فحش داد و شماتت کرد، امام او را نفرین کرد. چون شماتت و استخفاف دشمن موجب ذلت است ِلذا حضرت نفرین کرد. چون شعار امام بود که: مَوْتٌ فِي عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ فِي ذُلٍّ وَ أَنْشَأَ عَلَيْهِ السَّلامُ يَوْمَ قُتِلَ: اَلْمَوْتُ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْعَارِ، وَ الْعَارُ أَوْلَي مِنْ دُخُولِ النّارِ. مرگ باعزّت، بهتر از زندگي ذلّت‌بار است. آن حضرت در روز شهادت خود اين ابيات را مي‌خواند: مرگ بهتر است از ننگ و ننگ سزاوارتر از آتش (دوزخ) است. پاورقي بحارالانوار، ج 44، ص 192. گوينده امام حسين عليه السلام منبع مناقب آل ابي‌طالب(ع)نويسنده محمد بن علي بن شهر آشوب مازندراني (مم588ق)
. ‍ تحلیل🔎 روضه شهادت و گریز به علیه السلام 📝📝 👇 وقتی میخواستن حلقوم شهید حججی رو ببرّن دستاش بسته بود. اما دستای اربابتون باز بود.یه وقت دید آقا دستشو گذاشت رو خنجر فرمود:اگه دستتو برداری میگذارمت تو آغوش پیغمبر،نجات پیدا میکنی. (فدات بشم آقا جان) آی اونایی که مثل من در خانه ارباب آبرو ندارید،یه وقت نا امید نشی❗️ آقا به اون ملعون هم عنایت کرد❗️ فرق بعدی‼️ تا خنجرُ رو حلقوم شهید محسن کشید دیدم خون جوشید، اما اون نانجیب هرچی خنجرُ کشید دید نمی بُره ،فکر کرد اثر تشنگیه❗️ آی روزه دارا تشنه شدی❓ آخه آدم تشنه پوستش سفت میشه❗️فکر کرد اثر تشنگیه،فرمود نه مادرم بوسیده،جدّم بوسیده،زینبم بوسیده❗️ 🔰🔰 گریز یعنی ایجاد حلقه ارتباطی بین روضه ای که در آن واقع هستیم و روضه حضرت ابا عبدالله،که اعظم مصیبات است حال آنکه دو راه برای این کار وجود دارد ۱- اشاره به تفاوت روضه ها مثال: زمانی که امام رضا علیه السلام در لحظات آخر عمر شریفشان بودند ،امام جواد علیه السلام از مدینه خود را به مرو رساند و سر پدر را به دامن گرفت 👈هر پدری آرزو داره لحظات آخر سرش روی دامن پسرش باشه❗️ولی کربلا برعکس شد ،وقتی ابی عبدالله رسید کنار بدن علی اکبرس دیگه زانوهاش توان نداشت..... ۲- اشاره به شباهتها در فایل پیوستی ،استاد معظم ابتدا به شباهت شهادت و حضرت اباعبدالله اشاره کردند و در نهایت به تفاوتها ختم شد اگه سر از تن شهید حججی جدا کردند دستاش بسته بود اما اربابش اباعبدالله..... 💯جهت دستیابی به این شباهتها و تفاوتها ،توصیه می شود کتاب ارزشمند را مطالعه کنید و یا می توانید مباحث آن را در کانال پیگیری کنید❗️ ✅اشاره به حوائج مستمع🔸 در این فایل، استاد فراهانی ،به این مطلب اشاره داشتند که اگه مثل من گنهکاری اما نا امید نباش چون اربابمون دست شمر رو هم میخواست بگیره،، که برای ایجاد امید و نرم کردن دل مستمع و آمادگی برای پذیرش روضه بسیار مفید است 🔻اما توصیه میشود در جلساتی که نزد مستمع مقبولیت دارید خودتان را مثال بزنید چون در مجلس خودشان می خواندند مقبولیت کامل داشتند🔸 بارها گفته شده که اگر مداح بخواهد روی مستمع تاثیر بگذارد مهمترین عامل آن تاثیر گرفتن خود از روضه ای که میخواند ،به همین دلیل بود که تاثیر کلام استاد فراهانی روی مستمع بیشتر شد که ایشان خودشان از روضه بیشترین تاثیر را گرفته بودند و حال گریه داشتند چون مستمع ایشان در جلسه هیات روزه دار بود ایشان از احساس تشنگی مستمع برای لمس بیشتر روضه توسط مستمع استفاده کردند❗️ آدم وقتی تشنه میشه پوستش سفت میشه ..... 🔆