.
|⇦•کاش میشد باز برگردی...
#روضه و توسل به بابب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
*تو زیارتنامه دو تا از شهداء کربلا مظلوم قید شده یکی مسلمه یکی عباس. تو حرمش هم که میری تو مسجد کوفه نوشته: مظلومنا... حالا میگم که یه مظلوم دیگه هم هست چقدر شباهت بین این مظلوم با اون مظلومه. این مظلوم کوفه ست. ولی اون مظلوم مدینه ست.
کاش می شد باز برگردی به شهر مادرت
تا که راحت جان دهد این کفتر نامه برت
من نوشتم که بیا ای کاش دستم می شکست
کاش می شد پیک من هرگز نیاید محضرت
حسین جان حسین جان
نامه هاش رو نخوانده پاره کن آتش بزن
هیچکس اینجا نخواهد ماند یار و یاورت
یکمی هم رحم کن بر دلخوشی ها ی رباب
جان من برگرد تا زنده بماند اصغرت اصغرت
نقشه ها دارند در سر کارها هم با سرت
*آقا جان تو این شهر دارن میچرخن می بیننم اینا بازارهاشون بعضی از مغازه هاشون شبانه روز دارن کار می کنن
می دونی کدوم مغازه ها ؟آهنگراشون شبانه روز دارن شمشیر تیز می کنن، نعل تازه به اسب می زنن. همه ی شهر دارن آماده میشن بعضی از این بچه هاشون دارن سنگ جمع می کنن نمی دونم چه خبره..*
نیزه داری نیزه اش را تیز تیز تیز کرد
تا بیفتد با تمام آن به جان اکبرت
مشک هایت را حسابی پر کن اینجا آب نیست
رحم کن بر آبروی حضرت آب آورت
لااقل اهل و عیالت را ببر یک جای امن
گنگ و سربسته بگویم وای موی دخترت
چشم های مردمِ اینجا هرزه است
وای می ترسم بیفتد در نگاه خواهرت
غریب و تنها
با دست بسته می برنم با سر شکسته
سیلی که خوردم
مزه ی دست بی حیاها رو چشیدم
روضه های مدینه رو من دیگه دیدم
طعنه ها که علی شنید منم شنیدم
بی هوا سیلی خوردن و من فهمیدم
توی غریبی مردنو من فهمیدم
پسر عمو میکشنت برگرد برگرد
بروی خاک می کشنت برگرد برگرد
این روزا خیلی خرابه کوفه
جون رقیه نیا به کوفه
تو شهر کوفه هیچکسی نیست منتظر اومدن تو
نقشه کشیدن برای پیروهن تو
اینا نمی خوان که باشه سر رو تن تو
نقشه دارن واسه سرت آقا برگرد
کینه دارن از پدرت آقا برگرد
نامه ها رو بزار کنار جون مسلم
دخترا تو کوفه نیار جون مسلم
حرفای کوفی همش دروغه
این روزا بازار خیلی شلوغه
هجوم آوردن..
یکی خنجر می خره یکی یه نیزه
یکی به اسبش می زنه نعلای تازه
یکی سه شعبه برای تیراش میسازه
زنده ات نمیذارن اینا وای وای وای
یه حرمله دارن اینا وای وای
چه بیحیان چه بد دهن وایوای وای
*اگه بخوام روضمو بخونم اینطوری امشب میگم.. روضه ی شباهت این آقا به مدینه اینه.. اینجا شما شنیدید کوچه اونجا هم شما می شنوی کوچه، اینجا میشنوی طناب اونجا هم شما میشنوی طناب، اینجا میشنوی غریب گیرش آوردن اونجا تو مدینه تو کوچه ها غریب گیر آوردن، اینجا می شنوی چند نفر ریختن سر یه نفر
تو کوچه ها امام حسن میگه یهو دیدم ریختن سر مادرم.. حسین ....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روز_عرفه #عرفه
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_مسلم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
حجت الاسلام میرزامحمدیArafeh_Mirzamohamadi_1404_c.mp3
زمان:
حجم:
5.28M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا مسلم بن عقیل
🔊 با قطره قطره خون هوادار تو هستم
تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم
◾️ #روضه_حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
|⇦•ترسم این نیست...
#قسمت_اول #روضه و توسل به باب الحوائج #حضرت_مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
*گفت حسین...*
ترسم این نیست سفیر تو سرِ دار رود
*یه عده نانجیب گفتن که، به توام میگن یار حسین! سفیر حسین! حالا که خودتو یه قدمی مرگ دیدی داری گریه میکنی؟ گفت نانجیب برا خودم گریه نمی کنم. کاشکی دستم شکسته بود نمی گفتم بیا. دست زن و بچه اتم بگیر آقا بیا همه اینا بیعت شون با تو شده.اما شب اولو خیلی از بزرگترای ما پیر غلام ها، تو روضه های امام حسین، اشاره روضه حضرت زهرا داشتن. گفتش که به توام میگن یار حسین داری گریه میکنی؟ وقتی این نانجیب هل فردای شهادت اومدن. مقداد از درِ خونه اومد بیرون، گفت کجا میرین ؟ گفت داریم میریم تشییع جنازه دختر پیغمبر. گفت اصن برای اینکه شماها نیاین بی بی نوشت: علی جان! "غسلنی بالیل و کفِّنّی بالیل" میگن این نانجیب یه سیلی زد تو صورت مقداد. مقداد افتاد رو زمین شروع کرد گریه کردن. گفت به توام میگن یار علی. با یه سیلی من داری گریه میکنی. گفت نانجیب برا خودم گریه نمی کنم. به من بگو فاطمه رو هم با همین دست زدی؟ دستت بشکنه. چه دست سنگینی! تازه مُحَرمت شد محرم. وقتی برا فاطمه گریه کنی تازه ابی عبدالله بهت اذن ورود میده...*
ترسم این نیست سفیر تو سرِ دار رود
ترسم این است رقیه سرِ بازار رود
کوهی از سنگ سر بام ببینی چه کنم ؟
دخترت را ملأ عام ببینی چه کنم؟
* از همون شب اول مسیر گریه ات با گریه ای که امام زمان عجل الله براش خون گریه میکنه یکی شده. حضرت فرمود :من برا این روضه ها خونه گریه میکنم. آخه عمه ما کجا و وسط بازار. یه عده حرامی دورشو گرفتن. از امشب برا این باید داد بزنی...*
ترسم این است به دل کینه تلنبار کنم
خواهرت را دم دروازه گرفتار کنم
*حسین! یه وقت گمان نکنی مسلم داره برا خودش گریه میکنه. عزیز دلم...*
راضی ام از تن من جامه به غارت ببرند
راضی ام دختر من را به اسارت ببرند
راضی ام طعنه به من عالم و آدم بزند
راضی ام حرمله با تیر به چشمم بزند
در عوض مجلس اغیار نیاید زینب
بین انظار به اجبار نیاید زینب
من خجالت زده ام بابت فردا ای داد
جگرم سوخت جگرگوشهٔ زهرا ای داد
جگرم سوخت جگرگوشه زهرا برگرد
بابت کشتن تو آمده فتوا برگرد
چه بلاها که سر نامه برت آوردند
یادم آمد چه به روز پدرت آوردند
من نوشتم که بیایی همه تقصیر من است
تشنگی پسر فاطمه تقصیر من است
چه بگویم که در این بغض سخن می ماند
تن عریان تو بی غسل و کفن می ماند
ای تشنه لب حسین، عشق زینب حسین
ای بی کفن حسین جان حسین جان
بی پیروهن حسین جان حسین جان
*خیلی روضه ها و شهادتش مثل مولا و اربابش شبیه بوده. اون رو هم گیر انداختن، با سنگ زدن، تیر باران کردن. انگار لحظه لحظه حسینو داره می بینه. از خدا خواسته مثل ابی عبدالله به شهادت برسه. وقتی از بالای دار العماره انداختن بدن مسلم رو. حتما اون لحظه رو میدید: بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد. شب اولیه بخونیم عیبی نداره. گفت...*
بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد
همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد
تو نیزه خوردی و یک بار بر زمین خوردی
هزار مرتبه زینب برابرت افتاد
همین که از وسط جمعیت دو تا چکمه
رسید اول گودال، مادرت افتاد
به سوی گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•ز عرش پیراهن... #روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ کربلایی مه
.
|⇦•خیمه ماه محرم زده شد...
#روضه #حضرت_مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةًكَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.."
خیمه ماه محرم زده شد در دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نَبُود سودایی
عشق شیرین تو آمیخته شد با گِل ما
باز آسمان دل چه شد ابر عزا گرفت
باز آه و ناله صحنهٔ عالم فرا گرفت
این نوحه از کجاست که باز از نوای غم
بلبل به باغو گُل به گلستان عزا گرفت
*خدا را شکر گذاریم که آنقدر به ما عمر داد یه بار دیگه پرچم عزای ابی عبدالله را ببینیم. هلال ماه محرم رو ببینیم. بیایم تو مجلس عزای ابی عبدالله برای غربت و مظلومیتش ناله بزنیم و اشک بریزیم. در آستانه ماه محرم امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود:" إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ فِيمَا مَضَى يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ "یعنی محرم ماهی بود که مردم زمان جاهلیت جنگ و خونریزی رو در این ماه حرام میدونستن نمیجنگیدن. اما این مردم حرمت ماهو نگه نداشتن. با پسر پیغمبر خدا جنگیدن حجت خدا را مظلومانه کشتن."إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ" برای هرچه خواستی گریه کنی برای حسین علیه السلام گریه کن" إنَّ يَومَ الحُسَينِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا" به درستی که روز حسین علیه السلام پلک چشمهای ما رو مجروح کرده اشک چشم ما رو جاری نموده، روز اول ماه محرم برا اول شهید در راه ابی عبدالله مسلم بن عقیل علیه السلام گریه کنیم.هی دیدن بالای دارالعماره داره گریه میکنه گفتن مسلم باید فکر اینجا رو هم میکردی.. فرمود: گریه ام برا خودم نیست گریه ام برا اون آقایی که به دعوت شما دست زن و بچهاشو گرفته داره میاد به تعبیر من:
با من این گونه رفتار کردید
که فرستاده اویم با او چه میکنید..
به شهر کوفه گشتم بی کس و بیار میگریم
غریبانه نه همسر بر دل دیوار میگریم
اگر این است رسم میهمانی کردن کوفی
گذشت از من به حال سید ابرار میگریم
نوای بانوان کاروان هر دم به گوش آید
به حال زینب و این کوچه و بازار میگریم
برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه
اما من، به طفلان و جوانان شه ابرار میگریم
نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه
اینجا به همه حرمله با دست نشان داد
تیری که جدا کرده برای پسر تو
حسین جان !
غوغاست برای زدن چشم اباالفضل
اینجا همه خارند به پیش قمر تو حسین
نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه میا کوفه
ولی صد حیف بگذشته است کار از کار میگریم
*بین راه ابی عبدالله به او دو نفر رسید فرمود: از کوفه چه خبر دارین؟ گفتن آقا از کوفه بیرون نیامدیم مگر اینکه دیدیم ریسمان بهت بدن بی سر مسلم بستن، تو کوچه و بازار میکشن. حسینیا، کربلاییا، گریه کنا با فرستاده ابی عبدالله علیه السلام این گونه رفتار کردن با خودش چه کردن؟ دستور دادن ده نفر اسبها را نعل تازه زدند" وَ بِجُرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" کاری کردن وقتی امام زین العابدین میخواست بدن بابا را از روی خاک برداره با حصیر و بوریا برداشت..*
«حسین جان حسین جان»
بوریا بود بهانه که بدن جمع شود
ورنه جز خاک بیابان کفنی نیست تو را
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•کعبه دلهای ما...
#روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی سماواتی
●━━━━━━───────
کعبه دلهای ما کرب و بلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
«حبیبنا یا حسین سیدنا یا حسین»
چون به عزا خانهاش میروی آهسته رو
بال ملائک بود فرش عزای حسین
«حبیبنا یا حسین سیدنا یا حسین»
خنده کنان میرود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
«حبیبنا یا حسین.. سیدنا یا حسین »
*یکی از گریهکناش مسلم بن عقیله، اون همه سختی کشیده، اون همه بلا به سرش اومده، اون همه تهمت شنیده، اون همه جراحت برداشته لحظات آخرشه چیزی نمانده سر از بدنش جدا کنند دیدن داره گریه میکنه گفتن باید فکر اینجا رو هم میکردی فرمود: گریهام خودم نیست گریهام برای اون آقایی که به دعوت شما نامردا داره میاد دست زن و بچهاش هم گرفته.. طفل شش ماهه داره، دختر سه ساله داره، جوان داره، نوجوان داره خواهرش داره میاد..
نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه
ولی صد حیف بگذشته است کار از کار میگریم
برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه
اما من، به طفلان و جوانان شه ابرار میگریم
*یه زبان حالش این بود حسین جان برگرد *
اینجا به همه حرمله با دست نشان داد
تیری که جدا کرده برای پسر تو
حسین جان
غوغاست برای زدن چشم اباالفضل
اینجا همه خارند به پیش قمر تو
*آب طلب کرد ظرف آبو بهش دادن اما خون جراحات لب و دندانش نگذاشت بنوشه آبو برگرداند.با لب تشنه یه نگاه به طرف ابی عبدالله کرد صدا زد "السلام علیک یا اباعبدالله" لحظات آخر به یاد ابی عبدالله بود. ابی عبدالله هم لحظات آخر او رو یاد کرد بگم کجا؟ آمادهای بشنوی: تکیه به نیزه غریبی داد یارانشو صدا زد..اولینشون رو که نام برد صدا زد یا مسلم بن عقیل! یا هانی بن عروه! یا بُریر! یا زُهیر! و یا اخی ابالفضل العباس! عوض اینکه اینا جواب بدن دشمن جواب حسینو داد نانجیبی سنگ پرتاب کرد....حسین*
بیهوده مرا سنگ زنید از در و دیوار
من عاشق دلباختهام دار بیارید
خواهید اگر عاقبت کار ببینید
فردا همگی روی به بازار بیارید
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•روضه برای حضرت مسلم...
#قسمت_اول #روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی #محمد_عطااللهی
●━━━━━━───────
ماه محرم آمده یا صاحب العزاء
بر دوش توست شال عزا صاحب العزاء
قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب
*قربون اون چشمایی که این چند شبه از گریه زخم میشه امام رضا علیه السلام برا روصه جدشون مجلس عزا میگرفتن
اونایی که میومدن مجلس امام رضا میدیدن چشمشون زخم شده میفرمودن : برا جد غریب ما بلند بلند گریه کنید*
قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب
روضه گرفته ای تو کجا صاحب العزاء
آقاجان ای صاحب عزای محرم بیا دگر
یک سر بزن به مجلس ما صاحب العزاء
بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی
کجا خیمه عزا زدی حجه ابن الحسن
بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی
در کوفه یا که کرب و بلا صاحب العزاء
روضه برای حضرت مسلم گرفته ایم
مجلس به پاست بی تو چرا صاحب العزاء
*بی مقدمه بریم حرم قشنگ مسلم ابن عقیل خوش بحال زائرایی که امشب کوفه کنار مضجع شریف مسلم ابن عقیلن
تو زیارتنامش اومده"السلام عليك أيها الفادى بنفسه و مُهجته، الشّهيد الفقيه المظلوم، المغصوب حقّه، المنتهك حرمته"
سلام به اون آقای جان نثار فقید، شهید، مظلوم که حقش غصب شد حرمتش شکست. مسلم وقتی وارد کوچه شد همون هجده هزار نفری که نامه نوشته بودن باهاش بیعت کردن.اول ابتدا وارد کوفه شد تا قبل از این که ابن زیاد وارد کوفه بشه مردم بیعت کردن گروه گروه میومدن
اما یه دلشوره ای ته دل مسلمه اینجا بود نامه نوشت به ابی عبدالله حسین جان بیا آقا..قربون مظلومیتت برم اما بعد چندین روز گذشت از اومدن مسلم یه شب نماز مغربو خوند به عشا که نرسیده دید مسجد خالیه همه رفتن.تنها و مظلوم ایستاد بین مسجد فهمید اینا دیگه دلاشون با ابی عبدالله نیست.لذا یکه و تنها کوچه های کوفه رو گذر میکرد...*
شکنجه دیده امو و خسته و پریشانم
از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم
تو را به جان رقیه حسین کوفه نیا
فدای تو بشوم ای پسر عمو جانم
سرم به سر در دارالاماره نذر تو شد
ببین فدای سرت که شکسته دندانم
آخه براش آب آوردن دندون افتاد میون ظرف آب اینقدر که سنگ زدن.اینقدر حضرت رو هتک حرمت کردن نذاشتن حتی حضرت حرف بزنه*
نیا تو را قسمت میدهم به جان ریاب
برای آل رقیه عجیب حیرانم
برای طفل رضیع تو حرمله امروز
سه شعبه داده سفارش اگر که گریانم
من سنگ میخورم به گناه محبتت
این صورت شکسته به قربان صورتت
*همینطور خون از صورت مسلم جاری بود
هی دورو برشو نگاه میکرد تنها مونده بود دیگه*
افتاده ام زمین و به یاد تن توام
من غصه دار زیر لگد بودن توام
حسینجان!
تیر سه شعبه دیده امو و آب از سرم گذشت
یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت
گودال براش کندن آقای ما رو انداختن میان گودال دورش رو گرفتن یه عده با سنگ میزدن نتونه نگاه کنه و گرنه مسلم ابن عقیل دلاوری بود جنگاوری بوده بعد شمشیر و نیزه ها رو پرتاب کردن حصرت نشست میان گودال چه کردن؟دستان حضرت رو بستن کشون کشون تو کوچه های کوفه دارن میبرنش هی گریه میکرد.
اولش اینه آدم میپرسه مگه مرد جنگی گریه میکنه؟دلاور بوده مسلم ابن عقیل
وقتی بردنش بالای دارالاماره هی میومد سرک میکشید اینطرفو اونطرفو نگاه میکرد
اون نانجیب طعنه زد مسلم چرا گریه میکنی مگه مرد گریه میکنه..چرا این ور واون ورونگاه میکنی.حیران چه هستی مسلم فرمود: نامرد برا خودم گریه نمیکنم من نامه نوشتم حسین مردم تو رو میخوان آماده ان..گریه ام برا اینه آقای من با زن و بچه ش داره میاد آوره بیابونا شده*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•ترسم این است...
#روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی
●━━━━━━───────
*به امر امام اومده بود کوفه. کوفیا نامه نوشته بودن حسین باغ هامون آباده. فصل میوه است. از امام دعوت کردند با خانواده بره برا کوفه. می خواستند با امام بیعت کنند. امام برا صحت سنجی نامه هاشون هزار هزار امضا کرده بودند امام رو دعوت کرده بودند. مسلم سلام الله علیه فرستاد. وقتی مسلم رسید مقاتل معتبر نوشتن کوفیا گریه می کردند. می گفتند سفیر امام حسین آمده به کوفه. اما به بعضی از گریه ها نمیشه دل خوش کرد. وقت امتحان رفوزه شدند. یه شب نماز روخوند برگشت دید هیشکی پشتش نمونده. توو شهر کوفه از این کوچه به اون کوچه، تکیه به دیواری زد. طوعه سلام الله علیها آن زن بهشتیِ مومنهی عفیفهی کوفه، اومد جلو در. گفت: مرد مگه نمی دونی حکومت نظامیه؟ برو خونه ات. برو پیش زن و بچه ات. سه مرتبه این سوال رو پرسید. مسلم سلام الله علیه فرمود: من توو این کوفه غریبم. جایی رو ندارم. کجا برم؟ درهای خانه هاشون رو به روی من بستند. رحمت به این زن مومنه که در تاریخ خودش رو ماندگار کرد. طوعه دعوتش کرد به خانه آبش داد. غذا براش برد. شب رو در خانه طوعه ماند. اما پسر طوعه لو داد مسلم رو. به یک نقل امروز نگاه می کردم سه هزار نفر عبیدالله بن زیاد برای دستگیری مسلم فرستاد. برای اینکه حرمت این زن حفظ بشه خود مسلم از خانه آمد به بیرون. جنگ سختی کرد. رفته بودند از بالای بام کوفی ها سنگ می انداختند سر مسلم سلام الله علیه. چاله جلوش درست کردند. با حیله و با مکر انداختنش داخل چاله و دستاش رو بستند. بردنش کاخ عبیدالله ابن زیاد علیه لعنت والعذاب. دستاش رو همین طور که بسته بودند عبیدالله اومد اول یه فحش به علی ابن ابی طالب داد. به خدا من از تاریخ می خونم براتون ها. حالا اگه روون میگم برا اینکه نوجوونا هم می شینند. اقشار مختلف می شینند. همینجوری روون میگم اما تاریخ رو میگم. اومد مسلم رو اذیت کنه دید دستای مسلم بسته است فحش به امیرالمومنین داد. مسلم سلام الله علیه شروع کرد برای غربت علی ع گریه کردن. دندونش شکسته بود. آب طلب کرد. فرمود: میشه آب برام بیارید. عطش مستولی شده بود. آب آوردند برا مسلم. اومد آب رو بخوره مسلم فقیه بود. آگاه بود به علوم و به احکام شریعه آگاه بود. تا اومد آب بخوره، خون از دهانش جاری شد به کاسه آب. آب قلیل بود. نجس شد. آب رو نخورد. همین طور که گریه می کرد. اومد نیش و کنایه بزنه. گفت: مسلم تو مگه فرستاده حسین ع نیستی؟ داری گریه می کنی؟ مرد که نمی ترسه. از مرگ ترسیدی؟ چرا داری گریه می کنی؟ فرمود: من برای خودم گریه نمی کنم."ابکی للحسین و آل الحسین". من برا اون آقایی گریه میکنم که براش نامه نوشتم بیا. برای اون آقایی که داره شیرخوارش رو میاره. برا اون آقایی دارم گریه می کنم که زن و بچه اش را داره میاره...*
ترسم این نیست سفیر تو سرِ دار رود
ترسم این است رقیه سرِ بازار رود
*نانجیب، من برای خودم گریه نمی کنم.*
ترسم این است به دل کینه تلنبار کنند
خواهرت را دم دروازه گرفتار کنند
چه بلا که سر نامه برت آوردند.
پسرعمو برگرد.
چه بلا که سر نامه برت آوردند
یادم آمد چه به روز پدرت آوردند
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#حجت_الاسلام_سید_حسین_موسوی
#روضه_حضرت_مسلم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•ای کشته ای که جان #اذن_نوکری
#قسمت_اول #روضه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج #میثم_مطیعی
●━━━━━━───────
بی بی سلام ماه محرم شروع شد.همین الان یه نگاه به ما بنداز ما دیر رسیدیم. نوکرات،عاشقای پسرت،خیلی قبل تر رزق گریه محرم رو گرفتن.خیلی هاشون فاطمیه،همون شب شام غریبان کار رو تموم کردند.از اون موقع تا الان منتظر محرمند.ما دیر رسیدیم یه نگاه به ما بنداز.به خاطر دل علی یه نگاه به ما بکن؛ما بتونیم برا پسرت گریه کنیم.شب اوله شب حضرت زهراست.بی بی جانم به حق اون لحظه ای که اگه پسرت گودی قتلگاه تمام توانش رو جمع کرد؛روی زانو نشست؛یه نگاهی به سمت خیمه ها انداخت.به حق اون لحظه ای که تمام توانت رو جمع کردی از جا بلند شدی..دنبال حیدر می دوید.بلند شد.دنبال علی می دوید.زبان حال علی این شد.*
زهرای من!
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
زهرای من!
چرا شده گوشهٔ چشمت کبود؟!
به من بگو: مگر علی مرده بود؟!
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه زهرای من
*یه زنی بین در و دیوار صدا زد:"یا ابتاه هکذا یُفعلُ لابنَتِه"همین بانو عصر عاشورا صدا زد:"بنی قتلوک،ذبحوک و من الماء ذبحوک"*
میان این همه نوکر به فکر من هم باش
منی که از همه جز تو،عجیب، خسته شدم
بوی بهشت می وزد از کربلای تو
ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو
دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو
*یه وقت صدا زد"هل من مُغیث یغاثنا لوجه الله؟! " *
در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب
وقتی شنید، ناله وا غربتای تو
*عصر عاشورا شد"وَ عَزَمَ علی لِقاء قومِه بِمُهجتِه" دیگه خودش اراده میدان کرد.یه نگاه به راست و چپ کرد."و نظراََ یمینا و شمالا"هی نگاه کرد" فَلَم یَره مِن اصحابِه اَحَداََ"هیچ کسی رو ندید.اول صدا زد: "یا مسلمَ بنَ عقیل"مسلم کجایی؟!"یا هانی بن عروه"مسلم که کربلا نبود.مسلم کوفه شهید شد،نهم ذی الحجه.حاج آقامجتبی می فرمود: مسلم ابن عقیل باب الحوائجه پیغمبر فرمود:من عقیل رو دوبار دوست دارم...یکی به خاطر اینکه عقیل رو دوست داشتم.یکی اینکه خدا یه پسری به عقیل میده؛در راه محبت نوه من شهید میشه.آی مسلم آقا صدات کرد.تو کجا صداش کردی آی غریب کربلا؟! آی غریبا! آی بی کسا!نماز عشا رو در مسجد خوند، پشت سرش رو نگاه کرد؛ دید سی نفر باهاشن.آمد آستانه مسجد؛یه نگاه انداخت،دید فقط ده نفر موندن.همچین که پا به آستانه کوچه گذاشت، یه نگاه به عقب انداخت، دید هیچ کسی باهاش نمونده" فَمَشی مُتَلَدِّدا فی اَزِقَّه الکوفه"تنها و سرگردون و حیرون تو این کوچه ها میگشت؛رسید در خونه این بانو،در خونه پیرزن نشست؛طوعه در رو باز کرد.یه مقداری صبر کرد،دید نمیره.صدا زد ای بنده خدا چی میخوای؟ گفت: یه ذره به من آب بده. آب خورد؛همین جور نشست. صدا زد:"یا عبدَ الله اَلَم تَشرَب؟! "مگه آب نخوردی؟"لا، جُلوس علی بابی"درست نیست در خونه من بشینی.بلند شو برو سراغ زن و بچه ات.برو سراغ خانواده ت."ما لی مثلی اهل و لا عشیره"من تو این شهر،کسی رو ندارم. کی هستی؟من مسلم بن عقیلم..*
کرم نما و فرود آی که خانه،خانه توست.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_مسلم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. . #شب_اول_محرم #روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام متن روضه ۳ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ
.
#شب_اول_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
متن روضه ۴
اَلسَّلاَمُ عَلَي الْمَهْدِيِّ و عَلَی آبائِه
🔸به بزم ماتم جدّت ، بیا اباصالح
🔸شده مُحرّم جدّت ، بیا اباصالح
خیمه عزای جَدِّ غریبِت رو زدیم
کجایی صاحب عزا
🔸شعار صبح ظهور تو یالثارات است
🔸به زیر پرچم جدّت، بیا اباصالح
🔸به اشک چشم محبان سیدالشهداء
🔸که ریخت در غمِ جَدّت، بیا اباصالح
بزار امشب اینطوری قسمش بدم
🔸هنوز خون گلوی حسین میجوشد
مولای من، ای منتقم
🔸هنوز خون گلوی حسین میجوشد
🔸به حُرمتِ دَمِ جدّت، بیا اباصالح
یا بن الحسن ... یا بن الحسن
بریم در خانه اون آقایی که ملائکه الله براش گریه میکنند
تو کوچه های کوفه
غریب و تنها
صدای ناله اش بلند بود
🔸شده دیدنی حال آشفته ام
🔸به هر کوچه من یا حسین گفته ام
کجایی طبیبم، غریبم غریبم
حسین یا حسین
فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِي أَزِقَّةِ الْكُوفَةِ (۱)
حیران و سرگردان نمیدونه کجا بره
🔸دلم را غریبانه بشکسته اند
🔸در خانه بر روی من بسته اند
کسی را ندارم، خزان شد بهارم
حسین یا حسین
🔸تو ای کوفه از من بسوزان جگر
🔸ولی پیش من نام زینب مَبر
دو دستش نبندید به اشکش نخندید
حسین یا حسین
بمیرم برای غربت آقا مسلم بن عقیل
حضرت رو بردند بالای دارالاماره
همه منتظرند
یک وقت ببینند
بدن بی سر مسلم از بالای بام به زمین افتاد
صدای هلهله دشمن بلند شد
این یک آقایی بود وقتی به زمین افتاد
صدای هلهله دشمن بلند شد
من یک آقای دیگه هم میشناسم کربلا
وقتی از روی ذوالجناح به زمین افتاد صدای هلهله دشمن بلند شد
آماده ای بگم...
🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
🔸نه سیدالشهداء بر جِدال طاقت داشت
🔸بلند مرتبه شاهی ز صَدر زین اُفتاد
🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
آی غریب حسین ...
▫️توی گودال دست و پا زد
▫️پیرمردی با عصا زد
▫️خدا تو عرش گریه میکرد
▫️مادرش رو تا صدا زد
▫️چه غریبونه تو گودال
▫️بدن تو شد لگدمال
▫️خواهرت رُو تَل میبینه
▫️ضربهها رو میره از حال
خواهرش داشت نگاه میکرد
یک عده با شمشیر میزدند
یک عده با نیزه میزدند
یک عده ای با سنگ میزدند
پیرمردها هم با عصا بر بدن عزیز زهرا حسین
▫️پیرمردا تو رو با عصا زدن
▫️یه سهشعبه به تو بیهوا زدن
هر کجا نشستی
نذر فرج ناله بزن بگو یا حسین
🔸دشمنت کشت ولی نور خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#مناجات_با_امام_زمان
#روضه_حضرت_مسلم
-👇