eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 حکایات مناجاتی 9⃣ نوجوانی که از هول قیامت قبض روح شد. شهید آیت الله دستغیب نقل کرده است؛ مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی گفت: شخصی پسرش را به مکتب فرستاد تا درس بخواند. درس مکتب هم فارسی بود و هم قرآن یک روز ظهر که پسر او از مکتب بازگشت، پدرش دید حال و روز فرزندش با روزهای دیگر فرق می‌کند و غیرعادی است و بدنش داغ و بی حس و رنگش پریده و زرد شده است. پدر با نگرانی از او پرسید فرزندم چه شده است پسر شروع کرد به گریستن و گفت ای پدر! استاد امروز به ما این آیه شریفه را درس داد: "و کیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا" پس اگر کافر شوید چگونه می‌ترسید از روزی که کودکان و نوجوانان از حول و سختی آن روز پیر می شوند. مزمل؛ آیه ۱۷ در نهایت آن پسر بیمار شد و با همان تب شدید از خوف قیامت از دنیا رفت. پیش از آن که به سن تکلیف برسد و مکلف به انجام احکام الهی گردد. وقتی جنازه او را دفن کردند پدر سر خاک فرزندش نشست و شروع کرد به گریستن و باحال حزن و اندوه گفت: ای فرزند سزاوار بود که من از ناپاکی خود بترسم و قالب تهی کنم نه تو که پاک و معصوم بودی و هیچ گناهی نداشتی. 📚منبع: قیامت و قرآن، تفسیر سوره ی طور، ص ۲۸ ۱۴۴۳ .
. 🟢 حکایات مناجاتی 9⃣ نوجوانی که از هول قیامت قبض روح شد. شهید آیت الله دستغیب نقل کرده است؛ مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی گفت: شخصی پسرش را به مکتب فرستاد تا درس بخواند. درس مکتب هم فارسی بود و هم قرآن یک روز ظهر که پسر او از مکتب بازگشت، پدرش دید حال و روز فرزندش با روزهای دیگر فرق می‌کند و غیرعادی است و بدنش داغ و بی حس و رنگش پریده و زرد شده است. پدر با نگرانی از او پرسید فرزندم چه شده است پسر شروع کرد به گریستن و گفت ای پدر! استاد امروز به ما این آیه شریفه را درس داد: "و کیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا" پس اگر کافر شوید چگونه می‌ترسید از روزی که کودکان و نوجوانان از حول و سختی آن روز پیر می شوند. مزمل؛ آیه ۱۷ در نهایت آن پسر بیمار شد و با همان تب شدید از خوف قیامت از دنیا رفت. پیش از آن که به سن تکلیف برسد و مکلف به انجام احکام الهی گردد. وقتی جنازه او را دفن کردند پدر سر خاک فرزندش نشست و شروع کرد به گریستن و باحال حزن و اندوه گفت: ای فرزند سزاوار بود که من از ناپاکی خود بترسم و قالب تهی کنم نه تو که پاک و معصوم بودی و هیچ گناهی نداشتی. 📚منبع: قیامت و قرآن، تفسیر سوره ی طور، ص ۲۸ ۱۴۴۲ .
. ✨﷽✨ 🔴 نابود کننده حسنات ✍ اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: روز فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اعمالش را به او مى دهند، اما خودرا در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم. 📚جامع الأخبار، ص 412 ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ . 🔴 سوزن و انار ✍️از یکى از ستارگان علم و فضیلت حکایتى نقل شده که آیات و روایات و تجربه نیز، با آن مطابقت دارد: این دانشمند اسلامى در مسجد جامع اصفهان نماز مى خواند. شبى پسرش ‍ را با خود به آورده بود. پسر از ورود به مسجد خوددارى کرد و در حیاط مسجد نشست . پس از رفتن پدر، به مشک آبى که در حیاط مسجد بود، سیخى فرو برد و با آبى که از آن مى ریخت ، بازى مى کرد! پس از پایان ، پدر از این موضوع خبر یافت و بسیار ناراحت شد، به خانه رفت و به همسرش گفت : من در تغذیه و رعایت آداب و رسوم اسلامى ، پى و پیش از انعقاد نطفه و در دوران کودکى فرزندمان سعى تمام کرده ام ، ولى عمل امروز این کودک ، نشانگر تقصیر یکى از ماست . مادر گفت : یاد دارم که در هنگام باردارى به منزل همسایه رفته بودم که درخت انار آنها توجه مرا به خود جلب کرد، به یکى از انارها سوزنى فرو بردم مقدارى از آب انار را چشیدم ! آرى ، غذاى و شبه ناک در هر دورانى از زندگى ، اثر نامناسب بر انسان مى گذارد و در رفتار او بروز خواهد کرد و مى بینم که سوزنى که مادر، در دوران باردارى به انار درخت همسایه فرو کرده ، در تکوین شخصیت کودک اثر گذاشته است! 📚( خانواده در اسلام / 161.) .
. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و ... 🍃 سیره حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمه الله) 👈🏼شيخ علی، خادم مرحوم آقای (مؤسس حوزه علمیه قم) می‌گوید: شبی زمستانی خوابیده بودم. صدای در بلند شد. در را باز کردم. دیدم زن فقیری است اظهار کرد شوهرم مریض است نه دوا دارم نه غذا و نه ذغال دارم که اقلاً کرسی را گرم کنم. گفتم این موقع شب که کاری نمی شود کرد! آقا هم می‌دانم الآن چیزی ندارد که کمک کند. زن ناامید برگشت. 🔻آقا که حرف های ما را شنیده بود صدایم کرد و فرمود: اگر روز خداوند از من و تو بازخواست کند که در این ساعت شب بنده من به در خانه شما آمد چرا او را ناامید کردید؟ ما چه جوابی داریم؟ عرض کردم آقا ما الآن چه کاری می‌توانیم برای او انجام بدهیم؟ فرمود تو منزل او را بلد شدی؟ عرض کردم: بله، ولی رفتن در میان آن کوچه‌ها با این گل و برف مشکل است. فرمود: بلند شو برویم. 🔻وقتی که آمدیم مریض و وضعیت منزل را ملاحظه کردیم صحت اظهارات آن خانم معلوم شد. آقا به من فرمود برو از قول من به صدر الحکماء بگو همین الآن بیاید این مریض را معاینه کند. دکتر را آوردم. دکتر پس از معاینه نسخه ای نوشت و به من داد و رفت آقا به من فرمود برو به دواخانه فلان، بگو به حساب من دوای این نسخه را بدهند. رفتم دوا را گرفته آوردم. بعد فرمود برو بمنزل فلان علاف بگو به حساب من یک گونی ذغال بدهد. من رفتم ذغال را گرفته با مقداری غذا آوردم 🔻بعد فرمود روزی چقدر گوشت برای منزل ما می‌گیری عرض کردم هفت سیر فرمود نصف آن گوشت را هر روز به این خانه بده، نصف دیگر هم برای ما فعلا بس است. آن وقت فرمود حالا بلند شو برویم بخوابیم. 📚مردان علم در میدان عمل، ص۲۳۴ .
. 🟢 حکایات مناجاتی 9⃣ نوجوانی که از هول قیامت قبض روح شد. شهید آیت الله دستغیب نقل کرده است؛ مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی گفت: شخصی پسرش را به مکتب فرستاد تا درس بخواند. درس مکتب هم فارسی بود و هم قرآن یک روز ظهر که پسر او از مکتب بازگشت، پدرش دید حال و روز فرزندش با روزهای دیگر فرق می‌کند و غیرعادی است و بدنش داغ و بی حس و رنگش پریده و زرد شده است. پدر با نگرانی از او پرسید فرزندم چه شده است پسر شروع کرد به گریستن و گفت ای پدر! استاد امروز به ما این آیه شریفه را درس داد: "و کیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا" پس اگر کافر شوید چگونه می‌ترسید از روزی که کودکان و نوجوانان از حول و سختی آن روز پیر می شوند. مزمل؛ آیه ۱۷ در نهایت آن پسر بیمار شد و با همان تب شدید از خوف قیامت از دنیا رفت. پیش از آن که به سن تکلیف برسد و مکلف به انجام احکام الهی گردد. وقتی جنازه او را دفن کردند پدر سر خاک فرزندش نشست و شروع کرد به گریستن و باحال حزن و اندوه گفت: ای فرزند سزاوار بود که من از ناپاکی خود بترسم و قالب تهی کنم نه تو که پاک و معصوم بودی و هیچ گناهی نداشتی. 📚منبع: قیامت و قرآن، تفسیر سوره ی طور، ص ۲۸ .