eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. هرچه هست، درِ خانهء اهلبیت است ، کسی دست خالی برنمیگردد السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ اگر در این خانه بیایی: " گمشده " می‌آیی، اینجا سرپناهت می‌کنند " بی‌رمق " می‌آیی، اینها تکیه‌گاهت می‌کنند جز درِ اين خانه را يك بار هم حتّى نكوب اهلِ هر خانه، جز اینجا روسیاهت می‌کنند تا نَفَس در سینه داری خویش را اینجا کِشان هر که باشی اهل خانه، رو به راهت می‌کنند كاه باشى پشتِ این درگاه، کوهت می‌کنند کوه باشی بر درِ اين خانه، کاهت می‌کنند مادرِ اين خانواده، مادریّ اَت مى‌کند مادرت را اهلِ خانه، با وجاهت می‌کنند غم مخور هر قدر هم که خُرد باشی اهل‌بیت... می‌شناسندت در این درگه، نگاهت می‌کنند مستكين می‌آیی و بیچاره و بی‌آبرو وقت رفتن از درِ اين خانه، شاهت می‌کنند یک قدم بردار، صد لطف و کرم را بنگری شام باشی این خدا رویان، پگاهت می‌کنند اوج می‌گیری، خودت را وقفِ اين انوار كن با نگاهی، خالی از هر اشتباهت می‌کنند صبحگاهان، اربعینِ عهد را بر پا کنی... وعده‌ دادند آخر از خیلِ سپاهت می‌کنند هر چه هم پرونده‌ات سنگین بُوَد روز جزا... گر بخواهند این شفیعان، بی‌گناهت می‌کنند مرثیه خوان را مدد کن با سرشکِ خالصت روضه‌ها روشن‌تر از انوار ماهت می‌کنند گر پذیرند اهلِ اين خانه، تو را بر نوکری... صاحب بالاترین میزانِ جاهت مى‌کنند بی‌خودی جایی به جز اینجا مکن خود را حرام غیر این در، هر کجا باشی تباهت می‌کنند پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰ .
. صلّى اللّه عليكِ يا فاطمةالزّهرا... امتدادِ نظر، فقط به علی! - صاحبِ فضلهای بی‌مانند - ذکر حیدر چو می‌بری به لبت... فاطمه می‌زند به تو لبخند آمده در حدیث، این مطلب: اوليا را ولايتِ زهراست انبیا را به این شرافت، شرط... به قبولی، اطاعت زهراست همه‌ی کائنات، مات علی آسمان‌ها گِل نعالش بود كُفوِ زهرا شدن برای علی... وصفی از رفعت و کمالش بود جان‌نثار علی شده زهرا سپر نَفْس، بضعه‌ی طاهاست ماجرای شهادت بانو... مدحتی از مدایحِ مولاست جبرئیل و مُقَرّبينِ خدا... همه، محشر، سپاه مُلتَزمش نیّتِ روضه‌های مادر نیست... جز دعا بر ظهور منتقمش خواست با خونِ خود کند تبلیغ او مُطیعِ سروش ِ " بَلّغ... " بود در ره انعكاس نور غدير... فاطمه، اوّلین مُبلّغ بود به سرِ غاصبانِ حقّ علي... خُطبه‌اش را چو تازیانه كشيد نود و پنج روز، بعد پدر... پای عهدی که بسته بود خمید در رهِ عهدِ با وليّ خدا بهترين درس را بگیر اینجا وقت تجديدِ عهد با مهدي بٍنِشین پای مکتبِ زهرا فاطمه، پای میر خود، جان داد شیعه! امروز، امیرمان مهدیست با غدیر از صراط می‌گذریم شیعه‌‌! حالا غدیرمان مهدیست مرهم روضه‌ها! بیا مهدی! با ظهورت تمام کن غم را با ظهورت شروع کن در دهر... روزگارِ سُرورِ عالَم را يك شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ .
. شعر مهدوی و برائتی ( نهم ربیع الاول ) به شادی ِ دل خوبان، به فَرْحَةُ الزّهرا به ضرب خنجرِ پیروز، اَلْعَجَلْ مولا! کُنون که فاطمه شاد و غدیرِ ثانی شد بیا نجات بده خلق را از این دنیا بزن سر از تنِ ابلیس، پیش چشم همه برای شادی ِ کامل ترِ بتول، بیا بیا نخست، خودت را ز غم، رهایی بخش به انتقامْ گرفتن ز دشمنان خدا بیا و آن دو قَذِر را ز خاکْ بیرون کِش بِزَن شرر، تنشان را بریزشان دریا مِنَ الْاَزَل به ابد، لعن بر عدو... بشمار بُوَد هویّت من، این برائت از آنها رسید صبح " امامتْ رسیدن " اَت تبریك مَتَی نَراك؟ کی آیی ز راه، مولانا! گذار بر سرِ جانْ بر لبانِ وصلت، دست گذار بر نظرِ تشنگان رویت، پا "غریب" واژه‌ی تلخیست در ستایش تو ببخش از این که غریب‌اَت زدم صدا آقا! بیا و جان بده از نو مَعالم ِ دین را بیا تمام کُن این در به درْ شدن ها را به سالروزِ دركْ رفتنِ عدو، سوگند به شادی ِ دل خوبان، به فَرْحَةُ الزّهرا ✍ پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۱
. رب... رُدَّ مَولانا اِلَینا... - خدایا - مولای ما را - به ما - برگردان! مهربان‌ْ دادارِ یکتا! رُدَّ مَولانا اِلَینا رحم کن بر پیر و برنا، رُدَّ مَولانا اِلَینا رحم‌کن یا فارِجَ الْهَم! رحم‌کن یا کاشِفَ الْغَم! شد بزرگ، امواج بلوا، رُدَّ مَولانا اِلَینا برملا شد ضعف در ما تنگ شد بر ما زمانه پرده‌ افتاد از نهان ها، رُدَّ مَولانا اِلَینا بسته‌شد در روی باران، شد هوا آلوده از غم رو به تو داریم نجوا، رُدَّ مَولانا اِلَینا رُدَّ مَولانا اِلَینا کو؟ امام حاضر ما کو؟ طبیب حاذق ما؟ رُدَّ مَولانا اِلَینا صورت خورشید را تو از پس ِ پرده در آوَر تا کنیم آن را تماشا، رُدَّ مَولانا اِلَینا بار اِلها!  قدرِ پلکی، اَوْ هُوَ اَقرَبْ بتابان! طلعت او را به دنیا، رُدَّ مَولانا اِلَینا بر گشایش،بر رهایی، مثل یک‌غرقه به دریا می کنیم از تو تقاضا، رُدَّ مَولانا اِلَینا مُستَکینانِ رُباب و بر درِ اُمُّ الْبَنينيم بر غم و اندوه سقّا... رُدَّ مَولانا اِلَینا ✍ جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ .
. يا عليّ بْنَ محمّد الهادي النّقي آسمان‌ها در اعتکافِ تو اَند ماه و خورشید، شِعربافِ تو اَند شیعیان، جمله در طواف تو اند دشمنانت در اعتراف تو اند به هدایت، طریق، بِنْهادی " اَلسّلامُ علیكَ يا هادي " تو به عبد الْعَظیم در دنیا... مُهرِ " اَنتَ وَلیّنا حَقّا " زدی و شد حریمْ بان شما تو به دریای بی کران وفا... بُردی اش با نگاهِ ارشادی " اَلسّلامُ علیكَ يا هادي " از تو باشد حقیقتِ مَأثور جامعه، آن زیارتِ پُر نور و غدیریّه، کعبه ی منظور... کرده چشمانِ دشمنان را کور هم رَه و رَه نمای عبّادى " اَلسّلامُ علیكَ يا هادي " نحوه‌ی ارتباط با یاران... کُرسیِ درس هایی از قرآن... جبر و تفویض و شیعه و فرقان... زُهد و عقل و تقیّه و ایمان... تو خدا را به ما نشان دادی " اَلسّلامُ علیكَ يا هادي " چون حَرَمْ بانِ تو خدا باشد... به یقین سُرَّ مَنْ رَأىٰ باشد مهدی، امروز، سامرا باشد با دعای فرج، رضا باشد تا ظهورش حرام شد شادی " اَلسّلامُ علیكَ يا هادي " عليه_السلام چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ .
. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم . " اَللّهُمّ الْعَن الْجِبتَ و الطّاغوت " " بابُ الْفَرَج " بر جاده‌های بی قراری... " روحُ الْفَرَج " در عالَم ِ چشم‌‌انتظاری... رمز تعالي، در مسیرِ دینْ مداری... کار درستِ قبل و بعدِ بُردبارى... ...با دوستان، در سِلم و با اعدا عداوت بر جبت و بر طاغوت، لَعْنِ بی نهایت در واقعیّت، مظهرِ " اللّهُ اکبر "... همْ راستا با دادنِ اجر پیمبر... مصداقِ نُصرت کردنِ زهرای اطهر... باشد نمودِ دوستی، با آل حیدر... باشد دلیلی بر درستیّ ِ ولايت... بر جبت و بر طاغوت، لَعْنِ  بی نهایت در پیروی از سیره‌ و تقریرِ طاها... في کُلّ مَوطن... لَعْن بر اعدای زهرا في کُلّ مَوقف... لَعْن بر اعدای مولا مُهر قبولى می زند بر خدمت ما با نیّت لبیک بر امر برائت... بر جبت و بر طاغوت، لَعْنِ  بی نهایت کوتاه شد دست از ولی تا با سقیفه... تا بر سرِ کار آمد از ناحق، خلیفه... بالا به منبر رفت جای نور، جیفه مهجور شد بسیار، آیاتِ شريفه کوریّ چشمانِ حسودِ اهلِ بدعت... بر جبت و بر طاغوت، لَعْنِ  بی نهایت قدری عمل کردیم " اِلّا اللّه... " را ما در " لا اِلهَ... " بد عمل کردیم اما خانه تکانی باید اول کرد دل را بعدش فراخوانید مهمان را در آنجا دو روی یک سکّه بُوَد بُغض و محبّت... بر جبت و بر طاغوت، لَعْنِ  بی نهایت مایی که پیمانْ‌بسته از روز اَلَستیم ما با گناهان، قلبِ مهدی را شکستیم پیوندِ خيلى مُحكم ِ مان را گُسَستیم با نیتِ توبه، دخیلِ لعن بستيم با نیت شادیّ قلب آل عصمت... بر جبت و بر طاغوت، لَعْنِ  بی نهایت پنج‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ .
. اَلسّلامُ علیکُم يا اَهل‌َبیتِ النّبوّه آلِ حیدر، آلِ رسولید آلِ طاها آلِ بتولید به طهارت، شرحِ نزولید به عبادت، شرط قبولید شود آدم در بَرتان، گُم " وَ ایابُ الْخَلقِ اِلَیکُم " کَم ِ تان در جود، زیاد است با شما دل، زنده و شاد است قبرتان، مأمن به عباد است کویِ تان بر خَلق، مُراد است نجف و طوس و حَرَم ِ قُم " وَ ایابُ الْخَلقِ اِلَیکُم " اَطهر، اَنوَر، اَعلم و اَقدَس انبیا در پیش و شما پس همه عالَم نزدِ شما خَس به فدای روزیِ آنكس... که دهيدش لُطفِ تبسّم " وَ ایابُ الْخَلقِ اِلَیکُم " ذات‌تان باشد به خدا راز عَجزِ خود را می کنم ابراز ز شما خلقت شده آغاز به شما برگشت کند باز به جهان دارید تحکّم " وَ ایابُ الْخَلقِ اِلَیکُم " همه‌عالَم هست دِل‌اَفگار شده انسان، زار و گرفتار می‌رسد صبح فرجِ يار بر لبِ هر دیده‌ی غمبار... " ربّ عَجّل... " هست ترنّم " وَ ایابُ الْخَلقِ اِلَیکُم " ✍ سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ .
. یا رب... " لاَ فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ... " بخشی از دعای امام زمان علیه السلام در اعمال ماه رجب ( مفاتیح الجنان ) غیر از همین که حضرتِشان کردگار نیست فرقی میانِ مهدی و پروردگار نیست او خاتَم ِ وُلاةِ الهيست در زمین جز حضرتش به اَرض و سما شهریار نیست باشد امینِ راز خدا صاحب الزّمان نزدیک تر از او به خدا در دیار نیست دست خداست سلسله‌ی فَتق و رَتقِ او دیگر چه خصلتی ز خدا در نگار نیست؟ پُر کرده آسمان و زمین را خدا از او هیچ آیه‌ ای به جز رُخ او آشکار نیست فقدان او به ظاهر اگر، باطنی که نیست جز حضرتش شهی به جهان، سایه دار نیست غیر از دعای بر فرج او حقیقتاً... بر اقترابِ جنت و رضوان، شعار نیست ماه رجب، تمام شد و ماه او رسید هر کس نکرد خدمتِ او رستگار نیست سوگند به قداستِ نام قشنگ او جز نوکریّ ِ بیرق او افتخار نیست آن کس که با دعای فرج، اُنس داشته... دریافت بهجتی چو غم ِ انتظار نیست در گیر و دارِ سختی و تلخیّ روزگار... غیر از قرارِ او به دلِ ما قرار نیست ✍ دوشنبه 1 اسفند 1401 .
. اَللّهُمّ عَجّلْ فَرَجَهُ الشّريف نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... از تهِ دل، دعای بر مولاست او نیازی به ما ندارد که! او نه محتاجِ ندبه کردنِ ماست نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... صِدق ما در کلاممان باشد اینکه در مرکز توجّهِ ما... جایگاهِ اماممان باشد نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... از مَنیّت، در آمدن باشد خاك گشتن به خاكِ پای امام... از تواضعْ بر آمدن باشد نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... این بُوَد: حق بُوَد به ما آگاه هر کسی صادقانه داشت دعا... در عمل هم نباشد اهلِ گناه نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... اضطراری، اثر گذار بُوَد غرقِ اِفساد و دَم زدن از صُلح... این نه معنای انتظار بُوَد نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... صادقانه، دَم از فَرَج زدن است کِذب گفتن...، بُوَد به کامم خاک! سنگ بر خاتَمُ الْحُجَج زدن است نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... این بُوَد: " حق، مُعَطّلِ ما نیست " اعتقادِ به این بُوَد که فَرَج... متوقّف به این دعاها نیست نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... عینِ غیبت، ظهور داشتن است در کرانی، فراتر از دنیا... نزد مهدی، حضور داشتن است نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... طاعتِ امر حضرتش باشد اینکه دلهای ما در اوج امید... آرزومندِ دولتش باشد ✍ جمعه ۴ فروردین  ۱۴۰۲ .
. " اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ " ( ) باشد بهشتِ دنیا " في دَولَةٍ كريمَه " گردد زمین، مُصَفّا " في دَولَةٍ كريمَه " از بین می‌رود جهل، در زیر سایه‌ی عقل گردد خِرَد شکوفا " في دَولَةٍ كريمَه " از بین می‌رود شِرك، از بین می‌رود کُفر حق می‌شود هویدا " في دَولَةٍ كريمَه " بر اوجِ‌خود رسد علم،بر اوجِ‌خود رسد هوش در سایه سار مولا " في دَولَةٍ كريمَه " تنها چراغ راه است قرآن برای مَردُم عدلِ علیست برپا " في دَولَةٍ كريمَه " از کثرتِ عطایا معلوم نیست هرگز... فرق ندار و دارا " في دَولَةٍ كريمَه " امنیّتِ عمومی در اوج خویش باشد آرامش است پیدا " في دَولَةٍ كريمَه " شرمنده نيست مردى در جمعِ خانواده سرهاست رو به بالا " في دَولَةٍ كريمَه " مُلك ِ ائمّه ی کُفر، زشتی بُوَد سراسر سر تا سر است زيبا " في دَولَةٍ كريمَه " اين‌كِذب نيست،حقّ‌است فرمانروای دل‌هاست... فرمانروای تن‌ها " في دَولَةٍ كريمَه " ✍ سه شنبه ۸ فروردین ۱۴۰۲ .
. اَلسّلامُ علیَ رَبیعِ الاَنام و نَضرَةِ الاَيّام گردد " نصیرِ حضرت قائم "، به اصطلاح... هر کس " دعای عهد " بخواند چهل صَباح یک منتظر به راه در این ماه، هر سحر... در بند واپسینْ فقرات است از افتتاح هَلْ مِنْ مُعینِ ندبه برای گریستن، یعنی که اشک هست به یک منتظر، سِلاح چون شاه‌بیتِ حضرتشان " اَکثِرُوا الدّعا " ست این استغاثه هاست یقین نسخه‌ی فلاح اِکثار در دعای به تَعجیلِ در ظهور منجر شود به اینکه شود بنده، ذی صَلاح او را " رَبیع " و " نَضره " صدا می‌زنیم چون... بر دست اوست پرچم اُمّید و مِهر و راح می‌آید آن جناب و به کف، تیغِ ذوالفقار می‌آید آن امیر و به کف، بندِ ذوالجناح باید بیاید او که فقط اوست در زمین... صاحب‌تقاص کُشته‌ی خونینِ بِالْجِراح پنج‌شنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۰ .
. " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام " ســــــلام بر بهار واقعی و حقیقی مردم ( بخشی از زیارت به نقل از سید بن طاووس ) چه می‌اَرزد به پیشَش این جــــــــــــانم؟ هیـــــــــــــــــــــچ، امّا حزینِ هجــــــرانم وَ " عَزيزٌ عَلَــــــــــيَّ ... " می‌خــــــــوانم نــــــــــدبه بر او کند مرا خوشــــــــــکام " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام " آخــِـــــــرین قبــــــــله و امـــام و ولـــی می دهـــــــــد تکْیـــــــــــه بر سرای علی می کـُــــــــــند باز، لب به صوت جــــلی فَرَجــــــــــش را خودش کند اعــــــــلام " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام " دُر بریزد ز صـــــُــــــــــحبتِ صدفـــــش ســَـــــرِ ابلیــــــــــــــــس را زند به کفَش کاش باشـــــــــــــــــــــــم فداییِ هدفش می شـــــــــود زنده با دمـَــــــــش اسلام " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام " او بتــــــــــابد به خـــــــاک، نه خورشـید هســــــــــت قانونِ اصلی اَش توحیـــــد احَــــــــــــــــــدی ظلم از او نخواهد دید دولــــــت او بُوَد ســــــــرای ســـــــــــلام " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام " صـــــــــــاحبِِ هر چه اشـــــــتیاق... آید آخـــــــــــــــــــــرش ماه، از مــــحاق آید " وَ تُــــــــــذِلُّ بِهَـــــــــــــا النِّــــفَاق " آید او بُــــــــــوَد روح بر صـــــلاة و صـــيام " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام " اوســــــــــــــت بابای هر یتیم صغیــــــر اوســــــــــــــت تفسیرِ " اَغنِ كُلَّ فقيــر " اوســــــــــــــت معنای " فُكَّ كُلَّ اَسيـــر " با ظــــــــــهورش جهـــــــــان شــود آرام " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام " رغــــــــــــبتم دولت امــــــام زمـــــــــان حاجــــــــــتم رؤیت امــــــام زمـــــــــان شــــــــــرفم خدمتِ امـــــــام زمــــــــان کــــــاش بر دیــــــــــــده ام گذارَد گـــام " اَلسّـــــــلامُ عَلـــــــىٰ رَبيـــعِ الاَنـــــام "   ✍ جمعه ۱۴۰۲/۰۱/۱۱ .
. اَلسّـــــــلام علَی صاحبِ الزّمان عرض ادبی به امام عصر ( ع ) با مدد از اولیـــاءَ النـّـــــــــِــعَم، امام زمــان وَ اُصــــولَ الْکـــَـــرَم، امام زمــان وَ بِکُم یُمسِــــكُ السّـــــــــما يعنی هــــــــــــر دَم و بازدَم، امام زمان و اَقَمتُــــــــــــــــــم حُدودَهُ يعنی به هــــدایت، عَــلَـــم، امام زمـان وَ اجْتَباكُم بِقُـــــــدرَتِهْ، مهدیست چشمه‌ســــــــــار جنم، امام زمان در حقــیقت، مُنَفّسُ الْهَـم، اوست مَرهـــــم ِ هر اَلَـــــــــم، امام زمان فَخــــرِ کاغذ به این بُوَد که بَرَش بِنِویســـــــــــــَـــد قلم: امام زمان صــاحبِ خانه ی زمــــــــانه ی ما بر عَــــرَب، بر عجــــم، امام زمان آن که قُربانِ قدّ و قـــــــــامتِ او صُبــح و شب مـی‌روم امام زمان او بهــــــــــــــار حقیقی دلهاسـت رافـــــــــــعِ درد و غم، امام زمان آری، آن پادشـــــــــــــــــاه می‌آید عـــــــــاری از هر ستم، امام زمان مَنْ اَتـاکُم نَجــا سْت در شأنــــش با خـــــــــــــــدا مُلتَزَم، امام زمان مُحـــــــــ‌تَــمِلٌ لِعِـــــــــلمِكُم یعنـی کوه عِلم و حِكــــــــــَم، امام زمان مُنــــــــــ‌تَظِــرٌ لِاَمـــــــــرِكُم يعنـي قبله‌گاهِ هِمَم، امـــــــــــــــام زمان حاجتِ زائــــــران کرب و بلاست در بهشــــــــــــتِ حَرَم، امام زمان صبح و شب، اشک سرخ می‌ریزد از شـَرار خِیَم، امام زمــــــــــــــان از غريبیّ عمّه می‌گـــــــــــــــــرید از غریبیّ عَم، امام زمــــــــــــــان تَحــتِ قُبّه، فقط دعــــــــای فرج هر نَفـَــس، هر قَــــدَم، امام زمان ✍ یکشنبه ‌۲۷ فروردین ۱۴۰۲ .
. یا بارِئُ یا خالق! عَجّلْ فَرَجَ الْحُجَّه یا راحمُ یا رازق! عَجّلْ فَرَجَ الْحُجَّه یا مُنعِمُ یا مُفضل! یا سامِعُ یا قادر! یا فارجُ یا فاتق! عَجّلْ فَرَجَ الْحُجَّه سوگند بر اخلاص و حمد و نبأ و تکویر بر حاقّه و طارق، عَجّلْ فَرَجَ الْحُجَّه جان، گیر ز ما، کم کُن یک ثانیه از غیبت ذکر دلِ هر عاشق: عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه هر ظالم و هر فاسق، هر مُعتَد و هر باطل گردد به دمش زاهق، عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه يا رب! تو به او حافظ، يا رب! تو به او حامی او هست به تو شائق، عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه او هست به ما ناصح، ماییم از او غافل او هست به ما مُشفق، عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه ما را به دعا بر او، ما را به فرج‌خواهی یا رب! بِنَما لایق، عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه یا رب! به غم جعفر، علّامه‌ی این مذهب سوگند به آن حاذق، عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه سوگند به آن تنها در بین هزاران تن قبرش به غمش ناطق، عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه می خوانْد به سجّاده، در کوچه صدا می زد در اوجِ تَبَش صادق: عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه در هر غم خود گوید هر منتظرِ عاشق با گریه و با هِق هق: عَجّل فَرَجَ الْحُجَّه ✍ ۱۴۰۲/۰۲/۲۵ .
. السلام علی المهدی مِهرِ اسلام گشت زندانی چِقَدَر شد کسوف، طولانی هست خورشید در پریشانی خاک آمد به رنگِ ظلمانی غربتش هست بی مثل، مهدی رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی قرن ها پشتِ ابر، تابیده چِقَدَر هست او ستمدیده ستم از دوست، بیشتر دیده فاطمه پا به پاش گِرییده به لبش هست: " اَلعَجَل، مهدی! " رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی ما چه کردیم از برایش؟ هیچ ما چه گفتیم در ثنایش؟ هیچ ما چه اندازه ایم پایش؟ هیچ پای اِکثار در دعایش؟ هیچ در غمش هست بی‌بدل، مهدی رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی او چه خواهد ز کبریا؟ فَرَجَش حاجتش چیست از خدا؟ فَرَجَش هست تکلیف در دعا فَرَجَش به جمیع بلا، دوا فَرَجَش حاجتِ ماست از ازل، مهدی رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی ✍ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ .......... 🌷 بزرگی میفرمود : هر موقع ، حال خوشی به شما دست داد و متوجه شدید که دعایتان مستجاب است ، بگویید : اللّهُمَ اقضِ حَوائِجَ مُولانَا المَهدی ، پروردگارا ، حاجات مولای ما ، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را روا  بفرما 👌 در این صورت ، اگر حاجات شما ، جزو حاجات امام عصر باشد که مستجاب می گردد و اگر در بین حاجات ایشان نباشد ، متوجه می شوی که آن حاجت ، حاجت مطلوبی نبوده است. امام عصر ناظر است و می بیند که شما ، حال خوش ات را برای او ایثار نموده ای. .
. اَلسّلامُ عَلَیکُم یا اَهل‌َبَیتِ النّبوّه " وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً " (آیه ۸ سوره انسان) مادر به عشق ، سفره ی افطار ، گُستَراند بابا دعای ویژه ی افطار را که خواند شب بود و شهر بود بدونِ صدا خموش " تَق ، تَق " رسید از پسِ در یک صدا به ‌گوش مسکین رسیده بود ز راه و سوال داشت دستش تهیّ و هر نَفَس او ملال داشت آن شب ، طعام ، روزیِ مرد فقیر گشت از خوردنِ طعامِ خود ، اهل حَرَم گذشت فردا رسید و باز ، حَرَم در صیام بود وقت غروب آمد و نزدیک شام بود مادر ، دوباره با کمک اهل خانه اش گُستَرد خوانِ مرحمت بی‌کرانه اش بابا دوباره ، لحظه ی افطار با دعا آکنده ساخت خانه ی خود را پر از صفا شب بود و شهر بود بدون صدا خموش " تَق ، تَق " رسید از پسِ در یک صدا به ‌گوش با حال زار و خسته ، یتیمی رسیده بود از بی کسی ، ز عالم و آدم ، بُریده بود آن شب ، طعام ، روزیِ مرد یتیم گشت از خوردنِ غذای خود ، اهل حَرَم گذشت فردا دوباره اهل حَرَم ، روزه دار بود مهمانِ سفره‌خانه ی پروردگار بود نَم نَم ، دوباره عطر غروب از هوا وزید شب گشت و باز ، لحظه ی افطار سررسید قبل از طعام ، گرم دعاها شدند که آماده ی تناوُل خرما شدند که " تَق ، تَق " دوباره از پسِ در یک صدا رسید این خانه باز ، ناله ای از بی‌نوا شنید این بار هم به شوق فَرَج ، بنده‌ای اسیر دست نیاز زد به درِ خانه ی امیر آن شب ، طعام ، روزیِ مرد اسیر گشت بارِ دگر ز سهم خود ، اهل حَرَم گذشت این خانواده با همگان فرق می‌کنند هر چیز را به بحرِ کَرَم ، غرق می‌کنند قرآن ، گشوده کام به مدّاحی و ثنا قرآن ، ستوده در خودش این خانواده را یک بار هم رسید صدایی ز پشتِ در این بار با ادب نه ، به تندیّ و با شرر بانوی خانواده بیامد به پشتِ در آتش ولی گرفت به چوب درشتِ در نامرد با لگد به در خانه زد ، شکانْد بانو به پشتِ در، دم ِ " یا فضّه... " را که خوانْد آتش ز مُلک تا ملکوتِ جهان رسید بندِ دل از دلِ همه‌ی عرشیان بُرید بالا گرفت گرد غریبیّ و بوی دود از خانه ای که مأمن هر نا اُمید بود صیّاد رذل ، بعد، امیر و خلیفه شد اسلام ، پاره پاره به دست سقیفه شد آن در هنوز هم که هنوز است مأمن است راه خدا به منطق زهرا ، مُبَرهن است خورشیدِ پشت ابر ، نگهدارِ عالَم است امر فرج به خواست یزدان ، مسلّم است او منتظر بُوَد که تو و من ، دعا کنیم هر قصد را به غیر ظهورش ، رها کنیم ای آن که لطف کردی و خواندی سرودِ من دست دعا بلند نما و صدا بزن: " موعود خانواده ی عصمت! ظهور کن! بیچاره گشته ایم ز غیبت ؛ ظهور کن! " ✍ .