eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
759 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه_السلام ◾️ 👈🏼 ایام شهادت حضرت محسن بن علی علیه‌السّلام ➖ مطالب مطرح شده: ۱. بحث مظلومیت ۲. بحث سقط شدن حضرت محسن علیه‌السّلام ۳. شهرت سقط شدن حضرت محسن علیه‌السّلام نزد اهل‌سنت ۴. اشعار عربی در مدح حضرت محسن علیه‌السّلام ۵. پاسخِ استبعاد مخالفین
علیهاالسلام علیهاالسلام 🎴 | یکی از دوستان محترم در کانال، درخواست متن روضه و سینه‌زنی حضرت سکینه بنت الحسین علیهماالسلام رو کردند که تقدیم می‌کنیم‌.. ➖ اگه دل‌تون شکست، التماس‌دعای‌فرج ➖ به‌ترتیب: صفحات ۴۴، ۴۵، ۴۶ و۴۷ ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ➖ ۵ ربیع‌الاول ۱۴۴۳ق
. علیهاالسلام علیهاالسلام مرحوم در [۱] از حضرت سکینه (سلام‌الله‌علیها) روایت مى‌کند که: چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى‌فرمود: شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی‏ وَأَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی وَبِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی وسَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ یا لَرُزْءٍ وَمُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ[۲] ▪️ اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید، و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهادت شهیدى را شنیدید، بر من بگریید. ▪️ من نبیره رسول‌خدا هستم ، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. ▪️ اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى‌دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند. ▪️ به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند، واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه‌هاى کوه بلند حجون (در مکه) را به لرزه در آورد. ▪️واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى شیعیان من! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید[۳]. ➖ مرحوم مقرم نیز در این شعر را آورده است[۴] البته برخی نیز می‌گویند این شعر زبان حال است[۵]. 📚 منابع: ۱. المصباح‏، کفعمی ص۷۴۱؛ طباطبائى قمى، سیدتقى، شهیدکربلا، ج۱، ص۱۹۷ ۲. موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص۱۳۲؛ به نقل از اسرار الشهادة، فاضل دربندى، ص۴۶۲؛ دمعة الساکبة، ملاباقر بهبهانى، ص۳۵۰؛ معالى السبطین، محمدمهدى، مازندرانى، ج۲ ص۳۱ ۳. چهره درخشان حسین بن على علیهماالسلام، ص۸ ۴. عبدالرزاق، مقرم، مقتل الحسین، ص۳۰۷ ۵. الخصائص الحسینیه، شوشتری، ص۹۹ ....................... ◾️ دو روایات از وفات حضرت سکینه(س)؛ روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت “هشام بن عبدالملک” و در حاکمیت “خالد بن عبدالملک بن حارث”، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر می گوید که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکّه معظمه وفات یافت. در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله(نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود. گفت: صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت دفن نشد. پس از آن حضرت سجاد علیه السلام _ و به قولی یحیی بن حسن علیه السلام به قولی محمد بن عبدالله نفس زکیه _ بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام در مدینه به خاک سپردند. 📚منبع ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ج۳، ص۲۸۰ .
. علیهاالسلام ◾️  علیهاالسلام نقل مى‌کند: هنگامى که در خرابه شام بودیم شبى در خواب دیدم پنج نفر بر مرکب‌هائى از نور سوارند و فرشتگان آنها را احاطه نموده و خادمى نیز با آنها است و به راهى مى روند، مرکب‌ها گذشتند ولى خادم به طرف من آمد و چون نزدیک شد، فرمود: سکینه جدت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تو را سلام مى‌رساند. گفتم بر رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سلام باد، تو کیستى؟ گفت: خادمى هستم از خدمه بهشت. ▪️ گفتم: این مردانى که بر مرکب‌هاى نور سوارند، کیستند و به کجا مى‌روند؟ گفت: اول آدم صفى الله، دومى ابراهیم خلیل الله، سومى موسی کلیم الله، چهارمى عیسى روح الله. گفتم: آن‌که محاسنش را در دست گرفته گاهى مى‌افتد و برمى‌خیزد کیست؟ فرمود: او جد تو رسول‌خدا صلی الله علیه و آله است. گفتم: کجا مى روند؟ گفت: براى زیارت پدرت حسین به کربلا مى‌روند. ▪️ همین که نام جدم شنیدم دویدم تا خود را به رسول‌خدا برسانم و از مصائبى که بر ما گذشته او را خبر دهم و بگویم که ستمگران درباره ما چه کردند. ▪️ در این میان دیدم پنچ هودجى از نور فرود آمدند. در هر هودجى خانمى نشسته، پرسیدم این خانم‌ها کیستند؟ گفت: اولى حوا ام البشر، دومى آسیه بنت مزاحم، سومى مریم دختر عمران، چهارمى خدیجه بنت خویلد، گفتم خانم پنجمى که دست بر سر نهاده گاهى مى‌افتد و گاهى برمى‌خیزد کیست؟ فرمود: او جده تو فاطمه دختر محمد رسول خدا است. گفتم: مى‌روم و او را از آنچه بر ما وارد کرده‌اند آگاه مى‌سازم. ▪️ دویدم جلو فاطمه زهرا را گرفتم و شروع کردم به گریه کردن و گفتم: یا امّتاة! جحدوا والله حقنا، یا امتاة! بددوا والله شملنا، یا امتاة! استباحوا والله حریمنا، یا امتاة قتلوا والله الحسین ابانا؛ مادر، به‌خدا قسم حق ما را منکر شدند. مادر، به‌خدا جمعیت ما را پراکنده ساختند. مادر، به‌خدا قسم حریم ما را مباح ساختند. مادر، به‌خدا قسم حسین پدرم را شهید کردند. ▪️ فرمود: سکینه جان! دیگر بس است که از ناله‌ات جگرم آتش زد و بندهاى قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغشته به‌خون پدرت حسین است که از خود جدا نمى‌کنم تا خدا را ملاقات نمایم، که ناگهان از خواب بیدار شدم. 📚 منابع: ۱. لهوف سید بن طاوس، ص۱۸۸ ۲. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۴۰ ۳. نفس المهموم، ص۴۵۴ .