eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 اعمال شب و روز اول 1️⃣ غسل کردن سیّد بن طاووس مى‌گوید در کتب «عبادات» روایتى از رسول خدا ص یافتم که آن حضرت فرمود هر کس ماه رجب را درک کند و در اول، وسط و آخر آن، غسل کند همانند روزى که از مادر متولد شده، از گناهان خارج شود و پاک شود 2️⃣ روزه گرفتن روز اول روایت شده که حضرت نوح ع در این روز به کشتى سوار شد و به کسانى که همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر کس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود . 3️⃣ زیارت امام حسین علیه السلام از امام جعفر صادق ع روایت شده است که هر کس امام حسین ع را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. 4️⃣ خواندن نماز دو رکعتی بعد از نماز عشاء، دو رکعت نماز به ‌جا آورد  در رکعت اول «حمد» و « الم نشرح » را یک مرتبه و سوره « توحید » را سه مرتبه بخواند و در رکعت دوم، سوره‌هاى «حمد»، «الم نشرح»، «توحید» و «معوّذتین» (سوره‌هاى ناس و فلق) را یک‌ بار بخواند و پس از سلام ۳۰ مرتبه بگوید: « لا اله الاّ الله » و ۳۰ مرتبه «صلوات» بفرستد، رسول اکرم(ص) فرمود: کسى که این عمل را انجام دهد، خداوند گناهانش را مى‌آمرزد و از گناه پاک مى‌شود. 5️⃣ احیاى شب اول ماه رجب شیخ طوسى در « مصباح المتهجّد » از امام صادق ع  از جدش از امیرمؤمنان على ع نقل کرده است که آن حضرت دوست داشت که در چهار شب از شب‌هاى سال، فارغ از هر چیز، به عبادت بپردازد: شب اوّل ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان. در حدیثى دیگر، از امام صادق  ع نقل شده است که « تا مى‌توانى بر احیاى شب‌هاى عید فطر، عید قربان و شب اول رجب مراقبت کن 6️⃣ خواندن دعایى که از امام جواد (ع) نقل شده است که فرمودند مستحب است انسان در شب اول رجب، با این کلمات، دعا کند اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ، وَاَنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء مُقْتَدِرٌ، وَاَنَّکَ ما تَشآءُ مِنْ أَمْر یَکُونَ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّد نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللهِ، اِنّى اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَى اللهِ رَبِّکَ وَرَبِّى لِیُنْجِحَ بِکَ طَلِبَتى اعمال و نمازهای پر فضیلت دیگری هم برای این شب وارد شده که علاقمندان میتوانند به مفاتیح الجنان مراجعه کنند پیشاپیش ماه رجب مبارک باد شب دوشنبه اول رجب است ۱۴۰۱
🔴 احکام غذا خوردن در خانه میت 🔹️ غذا خوردن در خانه میت بعد از دفن میت چیست؟ 🔹️ امام صادق(ع) می‌فرماید الاکل عند اهل المصیبه من عمل الجاهلیه 🔹️ یعنی.. غذا خوردن نزد مصیبت زدگان با خرج آنان، از رفتارهای جاهلیت است و سنت پیامبر(ص) فرستادن غذا برای مصیبت‌زدگان است. (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 182) ❗️ براساس حدیث فوق، پس از شهادت جعفربن ابیطالب (جعفر طیار) پیامبر(ص) دستور داد به خانه جعفر غذا بفرستند تا خانواده‌اش جز مصیبت از دست دادن جعفر، دغدغه دیگری نداشته باشند. براساس سنت پیامبر، اگر حتی صاحبان عزا دیگران را برای غذا خوردن در خانه متوفی دعوت کنند شایسته نیست بروند زیرا غذا خوردن نزد اهل مصیبت و در منزلشان از اعمال مردم قبل از ظهور اسلام و دوره جاهلیت بوده است همچنین در حدیث آمده 🔹️ زمانی که حضرت جعفر طیار(ع) در جنگ موته شهید شد پیامبر(ص) از حضرت فاطمه(س) خواست که به نزد اسماء همسر جعفر و خانواده‌اش برود و برایشان غذا تهیه کند، بعد از این دستور پیامبر، میان مسلمانان رسم شد که وقتی کسی دچار مصیبت می‌شد همسایگان و خویشان او برایش غذا تهیه کرده و می‌بردند ✍ بیاییم سنت های غلط را از بین ببریم و برای کسانی که عزیز شون از دست میدن غذا ببریم... ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
. مناجاتی ماه رجب ماه رجب رسید و دلها صفا گرفته از لطف حضرت حق بوی خدا گرفته باز آمدم الهی؛ در اوج رو سیاهی... توفیق بندگی و ذکر و دعا عطا کن فکری به حال عبدِ مسکین و بی نوا کن باز آمدم الهی؛ در اوج رو سیاهی... ماهِ نزول رحمت ماییم و دست و خالی هر دم کنم صدایت با این شکسته بالی باز آمدم الهی؛ در اوج رو سیاهی... از جرم ما گذر کن به حقّ نور عِینت شاهِ شهیدِ تشنه آن بی کفن حسینت حسین عزیز زهرا، حسین عزیز زهرا... آن تشنه ای که بر خاک سر از تنش جدا شد سرِ مقدّسِ او هلالِ نیزه ها شد حسین عزیز زهرا، حسین عزیز زهرا... ✍ .👇
35.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترس و اضطراب قبل از سخنوری دارید❌ در این پست کامل در این خصوص براتون توضیح دادم و روش های حلش رو هم براتون شرح دادم بعد از دیدن کلیپ حتما نظرتون رو برام بفرستید👇👇👇👇👇 @Fanne_bayan4837
4_6001556475003011191.mp3
3.26M
📲 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 فضایل ماه رجب 🔖
29 جمادی الثانی 1 ـ ﻭﻓﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴّﺪ ﻣﺤﻤّﺪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ (1) ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴّﺪ ﻣﺤﻤّﺪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 252 هـ ﺩﺭ ﺳﺎﻣﺮﺍﺀ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ. (2) ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﺍﺑﻮ ﻋﻠﻰ ﻭ ﺳﻴّﺪ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻌﺎﺝ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍند. ﺟﻠﺎﻟﺖ ﻗﺪﺭ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺣﺪّﻯ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺑﺎ ﺭﺣﻠﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺵ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺳﻴّﺪ ﻣﺤﻤّﺪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻭﺍﻓﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻪ ﺣﺪّﻯ ﻛﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺣﻠﺖ ﺍﻭ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﭼﺎک ﻛﺮﺩ. (3) ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻠﺖ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺑﺎﺩﻯ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﻠﺪ، ﺩﺭ ﺷﺶ ﻓﺮﺳﺨﻰ ﺳﺎﻣﺮﺍﺀ ﺩﻓﻦ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻛﻪ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻗﺒﺮ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ. ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪﻩ، ﻭ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﮔﻨﺒﺪ ﻭ ﺻﺤﻦ ﻭ ﻏﺮﻓﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﺘﻌﺪّﺩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻣﺸﺮّﻑ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ. ﻧﺴﺐ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﺁﻝ ﺑﻌﺎﺝ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻠﻰ ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺳﻴّﺪ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻌﺎﺝ ﻣﻨﺘﻬﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. 📚 منابع : 1. این تاریخ مشهور بین شیعیان سامرا است و در حرم آن حضرت نیز نوشته شده است. 2. ﻣﺮﺍﻗﺪ ﺍﻟﻤﻌﺎﺭﻑ : ﺝ 2، ﺹ 262. و ... . 3. کافی : ج 1، ص 327. و ... . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5938414648956030329.mp3
10.31M
📻 بشنوید | نکته 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۲۵ معرفت افزایی در هیئت است هیئت رو دست کم نگیرید مراقب باشیم از آدمای بی اعتقادی که فقط فوت و فن بلدن ، تاثیر نگیریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | مداح درباره محتوای شعری که میخواند مسئول است 🔺️ حاج غلامرضا سازگار از ذاکران و شاعران باسابقه اهل‌بیت در گفتگو با رسانه khamenei.ir 🔍 متن کامل گفتگو👇 https://khl.ink/f/51797
.  جناب آقای سازگار شما از جمله ذاکران اهل‌بیتی بوده‌اید که از سال‌های اولیه شکل‌گیری دیدار مداحان با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدارها حضور داشته‌اید برای شروع گفتگو از خاطرات خود از این دیدارها و تاریخچه این رویداد و حال و هوای آن بگویید.  بسم الله الرّحمن الرّحیم. در دوره ریاست جمهوری ایشان قرار شد که جامعه‌ی مداح و اعضای مجمع الذاکرین بروند دیدار آقا، اولین کسی هم که در این دیدار خواند من بودم. قریب به چهل سال بیشتر است که از این قضیه می‌گذرد. بعد از آن هم که ایشان به مقام رهبری رسیدند من را هم به این مجلس دعوت می‌کردند. این افتخار از اول برای من بود و هست. نکته دیگر این‌که آقای خامنه‌ای در همان سال‌های اول انقلاب در مجلس مجمع‌الذاکرین که نزدیک مسجد لاله‌زار برگزار می‌شد، حاضر شدند.  از همان دیدارهای قدیم هم سرودهای همخوانی این دیدار را شما می‌سرودید؟  بله هر سال سرود را می‌گفتیم و آقا تعریف می‌کردند. یک سال یک نفر دیگر این سرود را سرایید؛ شاعر خوب، زبردست و ادیبی است. بعد آقا من را خواستند. گفتند که سرود را چرا شما نساختید. گفتم آقا می‌خواستیم این بار ایشان بسازد. فرمودند نه این حق شماست. سرود را باید هر سال شما بسازید. دیگر ما هم هرسال می‌سرودیم تا این سال‌ها که دیگر از دستمان برنمی‌آید. در یکی دیگر از دیدارها من خدمت حضرت آقا شعر شهریار را خواندم: «علی علیه‌السلام به باغ فدک بیل زارعان بر دوش؛ چنان‌که چوب شبانان عصاست با موسی». قصیده خیلی بلندبالایی است. شعری از این بهتر نداشتم در آن مجلس بخوانم. وقتی این قصیده را خواندم رهبری فرمودند این قصیده، خوب قصیده‌ای است اما مردم شعر خود شما را می‌خواهند. شعری که امروز به درد مردم بخورد، شعر خود شماست.  در دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب هم شما حضور داشتید. این دیدار را هم برای ما توصیف کنید.  ایشان در این دیدار هنر مداحی را یک هنر ترکیبی دانستند که اگر یک مداح از لحاظ خواندن، اجرای برنامه و محتوا همه را با هم ترکیب کند آن‌وقت می‌شود یک مداح کامل. گاهی اوقات شعر خوب است اما اجرای مداح خوب نیست. گاهی اجرا خوب است اما مضامین و مطالب خوب نیست. گاهی هم خود خواننده شعر را درست نمی‌شناسد. این‌ها همه لازم و ملزوم یکدیگر است که مداح واقعاً باید روی تک‌تک آن‌ها کار کرده باشد. همین بیتی که آقا از صائب خواندند (نسازد لن‌ترانی چون کلیم از طور مأیوسم، نمک‌پرورده‌ی عشقم زبانِ ناز میدانم...) بنده که ۵۰ سال است شعر می‌گویم عیب شعر را نفهمیدم. آقا از همه جمع مداحان و شاعران سؤال کردند این شعر درست است؟ همه گفتند بله، آقا فرمود نه درست نیست و علت غلط بودن آن را شرح دادند. بحث دیگر ایشان بحث آهنگ مداحی بود. خب بعضی از مداح‌های نوجوان که من دوست‌شان دارم و مثل فرزندم هستند اما خب متأسفانه بعضی آهنگ‌ها را در مداحی استفاده می‌کنند که مناسب نیست و طرب‌انگیز است؛ مربوط به موسیقی مطرب است. این‌ها را می‌خواهند با مداحی مخلوط بکنند. باید مواظب باشند. ما نباید با هر موسیقی‌ای مداحی کنیم.  شعری که در مدح اهل‌بیت سروده و خوانده می‌شود، چه خصوصیاتی باید داشته باشد که شأن و جایگاه آن ساحت قدسی مضمون موردنظر خودش را حفظ کند؟  امروز هر جا انجمن شعر می‌روید می‌بینید که در انجمن ادبی ایراد ادبی شعر را می‌گیرند اما ایراد مذهبی شعر را نمی‌گیرند. در صورتی که شعر اهل‌بیت یک چارچوبی دارد. باید قوانین شعری با شرع جور باشد. بعضی از شعرها را که می‌خوانند یک‌وقت می‌بینید امیرالمؤمنین را این‌قدر می‌برند بالا که دوشادوش خدا قرار می‌گیرد. یا گاهی این‌قدر می‌آورند پایین بعضی‌ها که می‌بینیم که علی علیه‌السلام را از یک فرد عادی هم کمتر حسابش می‌کنند. مداح‌ها باید خیلی حواسشان جمع باشد. شعری که می‌خواهند بخوانند اول ببینند این شعر با روایت وفق دارد. اگر هم وارد نیستند باید پیش یک عالم برود. این اشکالی ندارد. اگر در یک مداحی شعر از نظر قافیه یا از نظر وزن و ادبیات اشتباه داشته باشد شرعاً‌ اشکالی ندارد اما اگر از نظر شرعی و فقهی شعر مشکل داشت ما مسئولیم. شاعر باید حتماً در ابتدا مطالعه و تحقیق کند و خط قرمز شرع را دنبال کند. خرد را یافتم گفتم علی (علیه‌السلام) کیست     بگفت آن‌کس که وصفش حد کس نیست علی حسنی‌ست در آیینه غیب     که وصفش از زبان ما بود عیب گه از اوج فلک بر خاک بیینش     گهی از خاک بر افلاک بینیش نه لوح و نه سپهر و نه قلم بود     علی عبد خدا پیش از عدم بود همه در هر زمان وصفش شنیدند     نمی‌دانم ورا کی آفریدند این‌ها همه فضائل علی علیه‌السلام است که با روایات وفق دارد. ما هم تا آنجایی که بتوانیم سعی می‌کنیم که جوری بگوییم که با حکم خدا و گفتار ائمه جور دربیاید. امیدوارم ان‌شاءالله که بتوانیم این‌جوری باشیم.  برای خودتان پیش آمده که شعری سروده باشید و بعد احساس کنید در این چارچوب‌ها ن
. نبوده؟  بله حتی شعری من گفتم که چاپ هم شده و بعد فهمیدم اشتباه بوده. یک نفر از من ایراد گرفت دیدم ایرادش به‌جاست، گفتم افسوس که این شعر چاپ شده. امکان ندارد هیچ شاعری اشتباه نگوید. ما باید حواسمان جمع باشد و با علما و با بزرگانمان مشورت کنیم؛ یک‌وقتی می‌بینی یک‌چیزی ما متوجه نیستیم.  رهبر انقلاب در همین دیدار به این موضوع اشاره کردند که هرچند مداحی، استفاده از عنصر احساس است اما نباید از معرفت‌اندوزی هم غافل شد. چه راهکارهایی را برای رسیدن به این هدف به دیگران توصیه می‌کنید؟  به نظر من سه راهکار برای درمان آفت‌های مداحی‌ هست. اول استاد دیدن، دوم مطالعه کردن و سوم تقوا پیشه کردن است؛ که این خیلی مهم‌تر از آن دوتاست. یک‌چیزی که من می‌خواهم بگویم روی منبر اول فکر کنم ببینم که تقوای من اجازه می‌دهد؟ خدا اجازه می‌دهد؟ مداحان باید حتماً مقاتل صحیح را بخوانند. از شاعری شعر بخوانند که این شاعر متعهد بوده است. این آفت‌های مداحی از رعایت نکردن این سه چیز به‌وجود می‌آید. بعضی از مداحان متوسل می‌شوند به مطالب دروغ یا مطالبی که زیاد سندیت ندارد؛ این درست نیست. ما یک مداحی‌ای می‌خواهیم که آن ذوق مداحی و ذوق شعری و ذوق روضه‌ای را دارا باشد. بعضی‌ها دیده‌اید از بعضی از مضامینی که در کتاب‌ها هست جوری مطلب جمع می‌کنند و کنار هم می‌گذارند که آن‌وقت می‌بینید که روضه‌ای هم که می‌خوانند هم خداپسندانه است هم مردم می‌پسندند، هم خودش می‌پسندد. به قول آقای فلسفی «کار ما خیلی سخت است. باید ما منبری برویم که هم خودمان بپسندیم، هم خدا بپسندد هم مردم بپسندند.» این خیلی مطالعه و حواس‌جمع می‌خواهد.  به‌نظر شما رابطه و نسبت منبر و مداحی چیست؟ منبر باید بر مداحی اولویت داشته باشد یا مداحی بر منبر سبقت بگیرد یا اینکه این‌ها هرکدام کارویژه‌ و خصوصیت خودشان را دارند و از هم مستقل‌اند؟  مداحی گاهی باید بیاید مجلس را آماده کند، برای منبری. گاهی از اوقات هم که بعد از منبری مجلس را دست می‌گیرد؛ مداحی که بعد از واعظ می‌خواهد بخواند دیگر منبر نباید برود. باید مصیبت آن واعظ را دنبال کند. مثلاً آقای فلسفی منبر می‌رفت و یک ساعت سخنرانی می‌کردند. حالا مداح می‌خواهد از آقای فلسفی منبر را بگیرد. نمی‌تواند بگوید  بسم الله الرّحمن الرّحیم و سخنرانی دیگری را شروع کند. دیگر این توهین به منبری و مجلس است. باید این‌قدر مهارت داشته باشد که از همان‌جا دنباله‌ی مصیبت را بگیرد و ادامه دهد و همان مطالبی که سخنران گفته را هم تکرار نکند. مداح در خدمت منبری است. من یک‌وقت گفتم منبری درجه‌دار ارتش امام حسین است، مداح سرباز است، سرباز باید در مقابل درجه‌دار عرض ادب کند. منتهایش نه هر منبری و نه هر مداحی. ببینید ما مداح داریم که مداح در خدمت منبری است. گاهی مداحی داریم که از یک منبری سوادش خیلی بیشتر است. منبری‌ای هم داریم که سوادش بالاست؛ مثل آقای فلسفی که جمیع الجهات ایشان یک منبری بودند.  حضرتعالی بعد از حدود ۵۰ سال فعالیت در این حوزه چه فهم و تبیینی از رابطه نسبت مداح و مسئولیت اجتماعی‌اش دارید؟  مداح باید مداح روز باشد. یک‌زمانی انقلاب نشده بود مردم در خیابان‌ها ریخته بودند و مداح‌ها نوحه می‌خواندند. وقتی ریختند در فیضیه قم و طلبه‌ها را کشتند، مرحوم شاه‌حسین مداح خوانده بود: قم گشته کربلا، فیضیه قتلگاه شد موسم یاری، مولانا الخمینی یا مثلاً نوحه می‌خواندند ای شاه خائن آواره گردی... وقتی هم انقلاب پیروز شد مداح‌ها جور دیگری در خدمت جامعه و انقلاب بودند. امروز هم مداح‌ها باید ببینند جامعه چه نیاز دارد. مسیر درست همین است که بدانند امروز اسلام و انقلاب چه نیازهایی دارد.  نکته دیگری که رهبر انقلاب در مورد اهمیت و ضرورت مداحی به آن اشاره کردند این بود که بخشی از بار و مسئولیت فرهنگ‌سازی جامعه متوجه مداحان است. این نکته را هم لطفاً تبیین کنید.  من می‌خواهم بگویم که تبلیغات امروز می‌تواند در ذهن جامعه امام حسین علیه‌السلام را شمر ‌کند و شمر را امام حسین ‌کند. الان با تبلیغات بیگانه، دشمن تبدیل به دوست می‌شود و بسیج و سپاه را می‌کنند دشمن. سپاهی و بسیجی‌ای که در جبهه‌ها این‌جور بدنش تکه‌تکه و شهید شد. یکی از اصول مداحی این است که آدم بصیرت داشته باشد و دوست را در جای دوست ببیند و دشمن را به‌صورت دشمن ببیند. امروز دشمنان و بیگانگان ادعای دوستی با ما می‌کنند؛ خدا می‌داند که همین کار را با امام حسین کردند. چرا مردم کوفه به امام حسین نامه دادند؟ چرا امام حسین را که به دعوت خودشان آمده بود کشتند؟ به خاطر تبلیغات مسموم، گفتند حسین هشتم ذی‌حجه از مکه آمده بیرون و به حج پشت کرده و از دین خارج‌شده. کلمه خارجی را به امام حسین علیه‌السلام بستند. کلمه کفر را به سیدالشهداء بستند. خون امام حسین را ریختند و بعد هم ایستادند به نماز. .
. 1⃣امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋《إِذَا کَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ فِي بُطْنَانِ الْعَرْشِ، أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ؟ فَيَقُومُ أُنَاسٌ يُضِي‏ءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ عَلَى رُءُوسِهِمْ تِيجَانُ الْمَلِکِ مُکَلَّلَةً بِالدُّرِّ وَ الْيَاقُوتِ مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ يَمِينِهِ وَ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ يَسَارِهِ يَقُولُونَ لَهُ : هَنِيئاً لَکَ کَرَامَةُ اللَّهِ يَا عَبْدَ اللَّهِ! فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِي وَ إِمَائِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُکْرِمَنَّ مَثْوَاکُمْ وَ لَأُجْزِلَنَّ عَطَايَاکُمْ وَ لَأُبَوِّئَنَّکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ إِنَّکُمْ تَطَوَّعْتُمْ بِالصَّوْمِ لِي شَهْراً عَظَّمْتُ حُرْمَتَهُ وَ أَوْجَبْتُ حَقَّهُ مَلَائِکَتِي أَدْخِلُوا عِبَادِي وَ إِمَائِي الْجَنَّةَ》 ♦️در روز قیامت هاتفی از درون عرش ندا مى‏ دهد رجبى‏ ها کجايند؟ گروهى بر مى‌خيزند که چهره‏ایشان براى مردم محشر مى‏ درخشد، بر سرشان تاج پادشاهى آکنده از مرواريد و ياقوت است. همراه هر يک از ايشان هزار فرشته از سوى راست و هزار فرشته از سوى چپ ايستاده‏ اند و به او مى‏ گويند : اى بنده خدا! کرامت خداى بر تو گوارا باد! از عرش هم ندا مى‏ آيد که اى بندگان من! سوگند به عزت و جلال خودم، جايگاه شما را گرامى و عطاى شما را جزيل قرار مى‏ دهم و غرفه‏ هايى از بهشت به شما ارزانى مى‏ دارم که از زير آن جوى‏ ها جارى است و جاودانه در آن خواهيد بود و پاداش عمل‏ کنندگان چه نيکوست، شما براى من در ماهى، روزه مستحبى گرفتيد که حرمت آن ماه را بزرگ و حق آن را واجب کرده‏ ام. اى فرشتگان من! اى بندگان و کنيزکان مرا به بهشت درآوريد. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《هَذَا لِمَنْ صَامَ شَيْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْ يَوْماً وَاحِداً فِي أَوَّلِهِ أَوْ فِي وَسَطِهِ أَوْ فِي آخِرِه》 ♦️اين پاداش کسى است که چيزى از ماه پرفضیلت رجب را روزه بگيرد، هر چند يک روز از دهه اول يا دوم يا آخر آن باشد.(۱) 2⃣حديث قدسى : 📋《جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِي》 ♦️ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار داده‏ ام ؛ هر كس به آن چنگ زند ، به وصال من رسد.(۲) 3⃣حديث قدسى : 📋《الشَّهرُ شَهري و العَبدُ عَبدي و الرَّحمَةُ رَحمَتي فَمَن دَعاني في هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَني أعطَيتُهُ》 ♦️ماه (رجب)، ماه من ،بنده ، بنده من ، و رحمت ، رحمت من است ؛ هر كه در اين ماه مرا بخواند ، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد، عطايش كنم.(۳) 4⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《رَجَبٌ شَهرُ اللّه‏ِ الأصَبُّ يَصُبُّ اللّه‏ُ فِيهِ الرَّحمَةَ عَلى عِبادِهِ》 ♦️رجب ماه بارش رحمت الهى است. خداوند در اين ماه، رحمت خود را بربندگانش فرو مى‏ ريزد.(۴) 5⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إنَّ في الجَنَّةِ قَصرا لايَدخُلُهُ إلاّ صُوّامُ رَجَبٍ》 ♦️در بهشت قصرى است كه جز روزه داران ماه رجب وارد آن نمى‏ شوند.(۵) 6⃣امام كاظم(عليه‏ السلام) می فرماید : 📋《رَجَبٌ شَهْرٌ عَظِيمٌ يُضَاعِفُ اللَّهُ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِيرَةَ مِائَةِ سَنَةٍ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّ》 ♦️رجب ماه بزرگى است که خداوند در آن ماه پاداش‏ها را دو چندان کند و گناهان را پاک سازد. هر که يک روز از ماه رجب را روزه بدارد، دوزخ به اندازه مسافت صد سال از او دورى گزيند و هر که سه روز از ماه رجب را روزه بدارد بهشت بر او واجب آيد.(۶) 7⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَلاَ إِنَّ رَجَباً شَهْرُ اَللَّهِ وَ شَعْبَانَ شَهْرِي وَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِي》 ♦️همانا رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است.(۷) 8⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَنَّهُ قَالَ إِنَّ فِي الْجَنَّةِ نَهَراً يُقَالُ لَهُ رَجَبٌ مَاؤُهُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ شَرِبَ مِنْه》 در بهشت نهريست به نام رجب، آبش از برف سفيدتر و از عسل شيرين‏تر و هر که يک روز از رجب روزه دارد از آن بياشامد.(۸) 📚منابع : ۱)روضه الواعظين ابن فتال نیشابوری، ج۲، ص۴۰۲ ۲)إقبال الأعمال ابن طاووس، ج۳، ص۱۷۴ ۳)إقبال الأعمال ابن طاووس، ج۳، ص۱۷۴ ۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۹۷، ص۳۳ ۵)بحار الأنوار مجلسی، ج۹۷، ص۴۷ ۶)ثواب الأعمال شیخ صدوق، ص۵۴ ۷)وسائل الشيعة حر عاملی، ج۷، ص۳۵۲ ۸)بحار الانوار مجلسی، ج۵۵، ص۳۴۱ .
. 🔹لقب‌ های ایشان را هادی، باقر، شاکر ذکر کرده‌اند. 🔹کنیه ایشان ابوجعفر است. 🔹زادروز:۱ رجب سال ۵۷ قمری هجری 🔹زادگاه:مدینه 🔹مدت امامت:۱۹ سال(۹۵ تا ۱۱۴) ♦️شهادت:۷ ذی الحجه در سال ۱۱۴ قمری 🔹طول عمر:۵۷ سال 🔹مدفن:بقیع، مدینه ✨🕌✨🕌✨🕌✨🕌✨🕌✨ 🔹امام محمد باقر(ع) فرزند امام سجاد(ع) و فاطمه(س) دختر امام حسن مجتبی(ع) است. 🔹رسول اکرم(ص) ده‌ها سال قبل از به دنیا آمدن امام باقر(ع)، نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داد و حدیث جابر و روایات دیگر بر این نامگذاری دلالت می‌کند. پس از نزول آیه اطاعت جابر بن عبدالله انصاری از حضرت رسول اکرم(ص) پرسید : یا رسول‌الله(ص)! ما خدا و رسول او را شناختيم، اولى الأمر كيستند كه خداى تعالى اطاعت آنان را دوشادوش اطاعت خود و شما قرار داده است؟ حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به جابر بن عبدالله انصاری فرمود : آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من‌ هستند که اولِ ایشان علی بن ابی‌طالب(ع) است و بعد از او به ترتیب حسن، حسین، علی بن حسین و محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و تو در هنگام پیری او را خواهی دید و هر وقت او را دیدی، سلام مرا به او برسان. پس از محمد بن علی نیز به ترتیب، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و پس از ایشان فرزندش هم‌ نام و هم‌کنیه من است.(۱) 🔹همسر ایشان فاطمه با کنیه أم فروه دختر قاسم بن محمد بن أبی بکر است. 🔹دوران امامت امام محمد باقر(ع) مصادف با ضعف دولت بنی امیه و درگیری امویان بر سر قدرت بود که عباسیان درصدد روی کار آمدن بودند که امام باقر(ع) در این دوره، جنبش علمی وسیعی را پدید آورد، که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. 🔹دوران امامت ایشان با پنج تن از خلفای بنی امیه معاصر بود. ۱)ولید بن عبدالملک (۸۶-۹۶ق) ۲)سلیمان بن عبدالملک (۹۶-۹۹ق) ۳)عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق) ۴)یزید بن عبدالملک (۱۰۱-۱۰۵ق) ۵)هشام بن عبدالملک (۱۰۵-۱۲۵ق) 🔹در اعیان الشیعه‌ آمده است که عبدالملک بن مروان به پیشنهاد امام باقر(ع)، اقدام به ضرب سکه اسلامی کرد. 🔹از جمله فعالیت‌های علمی امام باقر(ع)، مناظره با افراد مختلف در موضوعات گوناگون است، مانند : مناظره امام(ع) با اسقف مسیحی، با حسن بصری، با هشام بن عبدالملک، با محمد بن منکدر و.. 🔹از نظر علمای شیعه، فقیه‌ترین فقیهان صدر اسلام ،شش نفرند که همه آنان از شاگردان واصحاب امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده‌اند. آنان عبارتند از : زرارة بن اعین، ابو بصیر اسدی، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم طائفی و برید بن معاویه عجلی 🔹شیخ طوسی، در کتاب رجال خویش، اصحاب و شاگردان امام محمد باقر(ع) را که از آن حضرت نقل حدیث کرده‌اند ۴۶۲ مرد و دو زن دانسته است. 🔹شیخ مفید می‌نویسد : امام محمد باقر(ع) در علم، زهد و بزرگواری از همه برادرانش برتر، و قدر و منزلتش بیشتر بود و همه کس او را به عظمت می‌ستود و مورد احترام عامه و خاصه بود. بدان اندازه که از او در خصوص علم دین و آثار و سنت نبوی و دانش قرآن و سیره و فنون اخلاق و آداب، آشکار شده است از هیچ یک از فرزندان حسن(ع) و حسین(ع) آشکار نشده است. ♦️سرانجام امام باقر(ع) در روز هفتم ماه ذی الحجه، در سن ۵۷ سالگی، در دوران خلافت هشام بن عبدالملک، وبه دستور او، در سال ۱۱۴ قمری به شهادت رسید و در قبرستان بقیع نزد پدر گرامیشان به خاک سپرده شد.(۲) 🔹امام محمد باقر(ع) پیش از شهادت خود، به امام صادق(ع) وصیت کرد که بعداز شهادتش، به مدت ده سال در منی بر ایشان مرثیه و روضه بخوانند. در روایت آمده است : 📋《یَا جَعْفَرُ(ع)! أَوْقِفْ لِی مِنْ مَالِی کَذَا وَ کَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنًى أَیَّامَ مِنًى》 ♦️ای جعفر(ع)! از مال من فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه ‏سرایان ده سال در منى برایم نوحه ‏سرائى کنند.(۳) 📚منابع: ۱)اعلام الوری طبرسی، ج۲، ص۱۸۱-۱۸۲ ۲)سیره پیشوایان استاد پیشوایی، ص۶۵۳ ۳)الکافی شیخ کلینی، ج۵، ص۱۱۷ .
. «السَّلَامُ عَلَيكَ يَابنَ الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَینِ(ع)» ✅ این افتخار را دارد که نوه دو امام می باشد. پدر بزرگ مادری او امام حسن مجتبی(ع) و پدر بزرگ پدری اش امام حسین(ع) است. زیرا؛ فاطمه(س) دختر امام حسن مجتبی(ع)، همسر امام سجاد(ع) بود و امام محمد باقر(ع) حاصل ازدواج این دو بزرگوار است. ایشان نخستین امامی است که از نسل پاک امام حسن(ع) و امام حسین(ع) متولد شد و به سبب این کرامت به «هَاشِمیٌّ مِن هَاشِمِییِّنَ وَ عَلَوِیٌّ مِنْ عَلَوِییِّن وَ فَاطِمِیٌّ مِنْ فَاطِمِیِیّنَ» نائل شدند.(۱) از آن پس امامت از نسل حسنین(ع) امتداد یافت و ائمه بعدی از امام باقر(ع) تا امام مهدی(عج) به این کرامت مفتخر شدند که از نسل سبطین پیغمبر اسلام(ع) باشند و فاطمه بنت الحسن(ع) مادر هشت امام شیعه گردید. 📚منبع : ۱)التهذيب شیخ طوسی، ج۶، ص۷۷ .......... 🍃 امام باقر(ع) و پیشگویی پیامبر(ص) جابربن عبدالله انصاری، از یاران پارسای رسول خدا(ص) بود. روزی پیامبر(ص) به وی فرمود: ای جابر تو زنده می مانی تا آنکه فرزندم «محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام» را که در تورات به «باقر» معروف است ملاقات کنی، چون وی را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. جابر پس از رحلت رسول خدا(ص) – در حالی که از شدت علاقمندی و عشق به خاندان نبوت از همه گسسته و به اهل بیت علیهم السلام پیوسته بود در مسجد پیغمبر(ص) می نشست و به امید دیدار پیشوای پنجم(ع) و در انتظار رسیدن آن لحظه ی موعود برای رساندن سلام رسول اکرم(ص) فریاد بر می آورد: «یا باقر العلم» «یا باقر العلم» ای شکافنده ی علم، ای شکافندهی دانش. مردم مدینه – که به این راز آگاه نبودند – می گفتند: جابر (بر اثر پیری و ضعف نیروی اندیشه) هذیان می گوید. جابر در پاسخ آنان می گفت: نه به خدا هذیان نمی گویم و لیکن از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: «تو به زودی مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که نام او نام من و شمایل او شمایل من است، علم و دانش را می شکافد» من بر اساس پیشگویی پیامبر(ص) این سخن را بر زبان می آورم. جابر عمری دراز یافت تا اینکه – طبق نقل امام صادق(ع) – روزی امام باقر(ع) به نزد وی رفت و بر او سلام کرد. جابر جواب سلام را داد و چون نابینا بود پرسید: چه کسی هستی؟ فرمود: محمد بن علی بن الحسین. جابر گفت: فرزندم پیش بیا، امام(ع) نزدیک رفت. جابر دست امام (ع) را بوسید و خود را روی پای وی انداخت، می بوسید و می گفت: رسول خدا(ص) تو را سلام رسانده است... . و از آن پس پیوسته خدمت امام (ع) می رسید و از محضر پر فیضش استفاده می کرد. 📚منبع: الارشاد، شیخ مفید، ص ۲۶۲ .
. ✅طبق تاریخ امام محمد باقر(علیه السلام) در کربلا حضور داشته است. ایشان در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود : 📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنِینَ وَ اِنِّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》 ♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱) وقتی به سال ۶۱ هجری اسراء کربلا را وارد مجلس یزید کردند، یزید در طی سخنانی که امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛ 📋《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ!》 ♦️در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند! آنگاه امام باقر(ع) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود : 📋《لَقَد أشَارَ عَلَيكَ هَؤُلاء بِخَلَافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَلَيهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى وَ هَارُونَ، فَاِنَّهُم قَالُوا لَهُ : أَرْجِهْ وَ أخَاهُ، وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنَا، وَ لِهَذَا  سَبَبٌ》 ♦️اهل مجلس تو به تو اشاره‏ اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند : موسى را با برادرش‏ نگاه دار! ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره‏ اى كه اينها كردند داراى سببى است! یزید پرسید : به چه سبب؟ امام باقر(ع) فرمود : 📋《اِنَّ أَولئِكَ كَانُوا لِرِشْدَةٍ وَ هَؤلَاءِ لِغَيْرِ رِشْدَةٍ! وَ لَا يَقتُلُ الأَنبِياءَ وَ أَولَادَهُم إِِلّاَ أَولَادُ الأَدعِيَاءِ!》 ♦️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا كسى نخواهد كشت! آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۲) 📚منابع : ۱)تاریخ یعقوبى، ج‏۲، ص۳۲۰ ۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱ .
. 1️⃣شرکت کردن در مسابقه تیراندازی!👇 ✅هشام بن عبدالملک در زمان حکومت خود، امام محمد باقر(ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) را تحت الحفظ به شام آورد. روزی در مجلسی هشام تصمیم گرفت یک مسابقه تیراندازى ترتیب دهد و امام(ع) را در آن مسابقه شرکت بدهد. هشام رو به امام محمدباقر(ع) کرد و چنین گفت : 📋«يَا مُحَمَّدُ(ص)! اِرْمِ مَعَ أَشْيَاخِ قَوْمِكَ اَلْغَرَضَ» ♦️ای محمد(ص)! با بزرگان خويشاوند خود تيراندازى كن! حضرت(ع) فرمود : 📋«إِنِّي قَدْ كَبِرْتُ عَنِ اَلرَّمْيِ فَهَلْ رَأَيْتَ أَنْ تُعْفِيَنِي» ♦️من پير شده‌ام و موقع تير اندازی ام گذشته و مرا معاف دار. هشام که خیال مى کرد فرصت خوبى به دست آورده و امام باقر(ع) را در دو قدمى شکست قرار داده است، اصرار و پافشارى کرد و گفت : 📋«وَ حَقِّ مَنْ أَعَزَّنَا بِدِينِهِ وَ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) لاَ أُعْفِيكَ» ♦️قسم به حق خدائى كه ما را به دين خود و به پيامبرش امتياز بخشيده است، ممكن نيست. هشام در اين هنگام به یکی از شخصيتهاى بنى اميه اشاره نمود و دستور داد که تیر و کمان خود را به آن حضرت(ع) بدهند. 📋«فَتَنَاوَلَ أَبِي عِنْدَ ذَلِكَ قَوْسَ اَلشَّيْخِ ثُمَّ تَنَاوَلَ مِنْهُ سَهْماً فَوَضَعَهُ فِي كَبِدِ اَلْقَوْسِ ثُمَّ اِنْتَزَعَ وَ رَمَى وَسَطَ اَلْغَرَضِ فَنَصَبَهُ فِيهِ ثُمَّ رَمَى فِيهِ اَلثَّانِيَةَ فَشَقَّ فُوَاقَ سَهْمِهِ إِلَى نَصْلِهِ ثُمَّ تَابَعَ اَلرَّمْيَ حَتَّى شَقَّ تِسْعَةَ» ♦️پدرم بعد از اين اجبار، تیر و كمان را از هشام گرفت و تیرى در چله کمان نهاد و نشانه گیرى کرد و تیر را درست به قلب هدف زد! آنگاه تیر دوم را به کمان گذاشت و رها کرد و این بار تیر در چوبه تیر قبلى نشست و آن را شکافت! تیر سوم نیز به تیر دوم اصابت کرد و به همین ترتیب تا نُه تیر پرتاب نمود که هر کدام به چوبه تیر قبلى خورد! این عمل شگفت انگیز، حاضران را به شدت تحت تاثیر قرار داده و اعجاب و تحسین همه را برانگیخت. هشام که همه برنامه هایش غلط از آب در آمده و نقشه اش نقش بر آب شده بود، سخت تحت تاثیر قرار گرفت و بى اختیار گفت : 📋«يَا أَبَا جَعْفَرٍ(ع)! وَ أَنْتَ أَرْمَى اَلْعَرَبِ وَ اَلْعَجَمِ هَلاَّ زَعَمْتَ أَنَّكَ كَبِرْتَ عَنِ اَلرَّمْيِ؟» ♦️ای ابا جعفر(ع)! تو سرآمد تیراندازان عرب و عجم هستى، چگونه مى گفتى پیر شده ام؟! آنگاه سر به زیر افکند و لحظه اى به فکر فرو رفت که گویی از پیشنهاد خود پشیمان شده است. سپس امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را در جایگاه مخصوص کنار خود جاى داد و فوق العاده تجلیل و احترام کرد و رو به امام(ع) کرده گفت : 📋«يَا مُحَمَّدُ(ص)! لاَ تَزَالُ اَلْعَرَبُ وَ اَلْعَجَمُ تَسُودُهَا قُرَيْشٌ مَا دَامَ فِيهِمْ مِثْلُكَ لِلَّهِ دَرُّكَ مَنْ عَلَّمَكَ هَذَا اَلرَّمْيَ وَ فِي كَمْ تَعَلَّمْتَهُ؟» ♦️ای محمد(ع)! قریش از پرتو وجود تو شایسته سرورى بر عرب و عجم است، این تیراندازى را چه کسى به تو یاد داده است و در چه مدتى آن را فرا گرفته اى؟ حضرت(ع) فرمود : 📋«قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِينَةِ يَتَعَاطَوْنَهُ فَتَعَاطَيْتُهُ أَيَّامَ حَدَاثَتِي ثُمَّ تَرَكْتُهُ فَلَمَّا أَرَادَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ مِنِّي ذَلِكَ عُدْتُ فِيهِ» ♦️مى دانى که اهل مدینه اهل تیر اندازی هستند و به این کار عادت دارند، من نیز در ایام جوانى مدتى به این کار سرگرم بودم ولى بعد آن را رها کردم، امروز وقتی تو اصرار کردى ناگزیر پذیرفتم. هشام گفت : 📋«مَا رَأَيْتُ مِثْلَ هَذَا اَلرَّمْيِ قَطُّ مُذْ عَقَلْتُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ فِي اَلْأَرْضِ أَحَداً يَرْمِي مِثْلَ هَذَا اَلرَّمْيِ!» ♦️از وقتى به عقل آمده‌ام چنين تير اندازى نديده‌ام. گمان نمي كنم كسى روى زمين بتواند چنين تیری بزند!(۱) 📚منبع : ۱)دلائل الامامه طبرى شیعی، ص۱۰۵ .
. 2️⃣ و مرد مسیحی!👇 ✅همانطور که می دانید، لقب امام محمد باقر(ع) باقر(شكافنده) بود. در نقلی آمده است که؛ روزی مردی مسیحی، به صورت تمسخر و استهزاء، كلمه «باقر» را تصحیف كرد به كلمه «بَقَر» یعنی گاو! و به آن حضرت(ع) گفت : 📋«أَنْتَ بَقَرٌ!» ♦️تو گاوی! امام باقر(ع) بدون آنكه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت كند، با كمال سادگی گفت : نه! من بقر نیستم، من باقرم! آن مسیحی گفت : 📋«أَنْتَ اِبْنُ اَلطَّبَّاخَةِ» ♦️تو پسر زنی هستی كه آشپز بود! امام(ع) فرمود : 📋«ذَاكَ حِرْفَتُهَا» ♦️آشپزی شغل او بود.[این عیب و عار نیست!] آن مسیحی باز گفت : 📋«أَنْتَ اِبْنُ اَلسَّوْدَاءِ اَلزِّنْجِيَّةِ اَلْبَذِيَّةِ» ♦️تو پسر مادر سیاه و بی شرم و بدزبان هستی! امام باقر(ع) فرمود : 📋«إِنْ كُنْتَ صَدَقْتَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهَا وَ إِنْ كُنْتَ كَذَبْتَ غَفَرَ اَللَّهُ لَكَ» ♦️اگر این نسبت ها كه به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستی! آن مرد با مشاهده ی این همه حلم و صبر از امام باقر(ع)، سرانجام مسلمان شد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۶، ص۲۸۹ .
. 3⃣زنده شدن جوان شامی به دست مبارک !👇 ✅جوانى از اهل شام در جلسات کلاس امام محمد باقر(ع) زياد حاضر مى شد. روزى در محفل حضرت(ع) گفت : 📋«وَ اَللَّهِ! مَا أَجْلِسُ إِلَيْكَ حُبّاً لَكَ وَ إِنَّمَا أَجْلِسُ إِلَيْكَ لِفَصَاحَتِكَ وَ فَضْلِكَ» ♦️سوگند به خدا! من به جهت محبّت به شما در جلسه شما حاضر نمى شوم، بلكه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست كه در اين محفل حاضر مى شوم.  امام(عليه السلام) تبسّمى نمود و چيزى نفرمودند.  چند روزى گذشت و خبرى از جوان نشد، حضرت(ع) جوياى حال آن جوان شد.  شخصى گفت : او بيمار است! در اين حين شخصى وارد شد و گفت : 📋«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنَّ اَلْفَتَى اَلَّذِي كَانَ يُكْثِرُ اَلْجُلُوسَ إِلَيْكَ قَدْ قَضَى، وَ قَدْ أَوْصَى إِلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَيْهِ» ♦️اى فرزند رسول خدا(ص)! جوان شامى كه در مجلس شما زياد حاضر مى شد، از دنيا رفت. و نیز وصيّت كرده كه شما بر جنازه او نماز بخوانيد.  امام باقر(ع) فرمود :  📋«إِذَا غَسَلْتُمُوهُ فَدَعُوهُ عَلَىاَلسَّرِيرِ وَ لاَ تُكَفِّنُوهُ حَتَّى آتِيَكُمْ» ♦️وقتى او را غسل داديد، بگذاريد روى سرير باشد و كفن نكنيد تا من بيايم.  آنگاه حضرت(ع) برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طولانی کرد و بعد برخاست و رداى مبارک حضرت رسول اکرم(ص) را بر تن كرد و نعلين بر پا نمود و به سوى او حرکت کرد. هنگامی که وارد خانه آن جوان شامی شد، آنان درون اتاقى مشغول غسل آن جوان شامی بودند. بدین ترتیب او را غسل دادند و روى سرير گذاشتند و حضرت(ع) با نامش او را صدا زد و فرمود : اى فلانى!  ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّيك گفت و سر بلند كرد و نشست. حضرت(ع) شربت سويقى خواست و به او خورانيد.  آنگاه پرسيد: حالت چگونه است؟  آن جوان گفت : 📋« إِنَّهُ قَدْ قُبِضَ رُوحِي بِلاَ شَكٍّ مِنِّي وَ إِنِّي لَمَّا قُبِضْتُ سَمِعْتُ صَوْتاً مَا سَمِعْتُ قَطُّ أَطْيَبَ مِنْهُ : رُدُّوا إِلَيْهِ رُوحَهُ! فَإِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) قَدْ سَأَلَنَاهُ» ♦️ترديدى ندارم كه قبض روح شدم، وقتى روح از بدنم خارج شد صداى دلنشينى را شنيدم كه تا حال نيكوتر از آن نشنيده‌ام كه گفتند :  روح او را باز گردانيد، زيرا محمّد بن على(ع) او را از ما خواسته است.(۱) 📚منبع : ۱)الثاقب فی المناقب ابن حمزه طوسی، ج۱، ص۳۶۹ ............. 🍃حلم و بردباری امام مردى از اهل شام ساکن مدینه بود و وقتی با امام مواجه می شد، به ایشان اهانت می کرد. مثلا خطاب به آن حضرت می گفت: «از اهل دنیا، بیشتر از تو از کسی کینه در دل ندارم و بیش از تو و خاندانت، با هیچ کس دشمن نیستم». با این وجود امام با او مدارا می کرد و پاسخ این اهانات را با سخنان نرم می داد. پس از چندی آن مرد شامی بیمار شد. وصیت کرد اگر مرد، امام بر جنازه اش نماز بخواند. نیمه شبی بود که گفته شد آن مرد شامی از دنیا رفت. صبح روز بعد کسی به مسجد آمد و وصیتش را به اطلاع امام رساند. امام اما فرمود: آن مرد نمرده. اندکی صبر کنید تا من بر سر بالینش حاضر شوم. امام به منزلش رفت و بار بالینش نشست و صدایش زد. او به هوش آمد و پاسخ امام را داد. امام نوشیدنی به او داد و به بستگانش سفارش کرد غذاهای سرد به او بدهند. اندکی نگذشت که آن مرد شامی شفا یافت و نزد امام آمد و اعتراف کرد که امام، همان حجّت خدا بر زمین است. 📚منبع: الامالی، شیخ طوسی، ص ۴۱۰ .
. 4⃣برکات حبّ اهل بیت(علیهم السلام) در کلام !👇 ✅برید بن معاویه عجلی‏ می‏ گوید : در نزد امام باقر(ع) بودم مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را که پوست انداخته بود از کفش بیرون آورد و گفت : 📋«أَمَا وَاَللَّهِ مَا جَاءَ بِي مِنْ حَيْثُ جِئْتُ إِلاَّ حُبُّكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ» ♦️به خدا جز دوستی شما اهل بیت(علیهم السلام) هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است. امام(ع) به او فرمود : 📋«وَ اَللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟ إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ : {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ}(آل عمران ۳۱) وَ قَالَ : {يُحِبُّونَ مَنْ هٰاجَرَ إِلَيْهِمْ}(حشر ۹) وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحَبُّ؟» ♦️به خدا اگر سنگی ما را دوست‏ بدارد، خداوند او را با ما محشور می‏ کند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ خداوند می‏ فرماید : [ای پیامبر!] بگو : اگر خدا را دوست می‏ دارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود : کسانی را که به سوی آنها مهاجرت می‏ کنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟(۱) 📚منبع : ۱)التفسير عیاشی، ج۱، ص۱۶۷ .
. 5⃣مردی که از پند گرفت!👇 ✅محمد بن منکدر می گوید : 📋«مَا كُنْتُ أَرَى أَنَّ مَثَلَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(ع) يَدَعُ خَلَفاً لِفَضْلِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ حَتَّى رَأَيْتُ اِبْنَهُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِظَهُ فَوَعَظَنِي》 ♦️خيال نمي كردم على بن الحسين(ع) بتواند جانشينى مانند خود در علم باقی بگذارد. تا این که خدمت فرزندش محمد بن على(ع) رسيدم. دوستانش گفتند : چگونه تو را موعظه كرد؟ او گفت : روزی در شدت گرما به خارج‏ مدينه رفتم. محمد بن على(ع) را كه مردى فربه بود و تكيه به دو غلام سیاه خود داشت و در زمین خود کار می کرد، دیدم. با خود گفتم : شخصى از بزرگان قريش در چنين ساعتى با اين حال در جستجوى دنيا است؟!! به خدا قسم او را موعظه خواهم نمود. پيش او رفته و سلام كردم. جواب مرا با نفسی که از شدت خستگى بريده بود و عرق می ريخت داد. عرض كردم : 📋«أَصْلَحَكَ اَللَّهُ! شَيْخٌ مِنْ أَشْيَاخِ قُرَيْشٍ فِي هَذِهِ اَلسَّاعَةِ عَلَى هَذِهِ اَلْحَالِ فِي طَلَبِ اَلدُّنْيَا لَوْ جَاءَكَ اَلْمَوْتُ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ اَلْحَالِ؟» ♦️خدا خیرت بدهد! شخصيتى بزرگ از خاندان قريش در چنين ساعتى با اين حال بايد در طلب دنيا باشد؟! اگر در اين حال مرگ تو را فرا گيرد چه مي كنى؟ ایشان خود را از دو غلام جدا نمود و تكيه كرده و فرمود : 📋«لَوْ جَاءَنِي وَ اَللَّهِ اَلْمَوْتُ وَ أَنَا فِي هَذِهِ اَلْحَالِ جَاءَنِي وَ أَنَا فِي طَاعَةٍ مِنْ طَاعَاتِ اَللَّهِ أَكُفُّ بِهَا نَفْسِي عَنْكَ وَ عَنِ اَلنَّاسِ وَ إِنَّمَا كُنْتُ أَخَافُ اَلْمَوْتَ لَوْ جَاءَنِي وَ أَنَا عَلَى مَعْصِيَةٍ مِنْ مَعَاصِي اَللَّهِ» ♦️به خدا سوگند! اگر مرگ مرا در اين حال فرا گيرد، من در حال انجام يك وظيفه دينى هستم كه خود و خانواده ‏ام را از نياز پيدا كردن به تو و مردم نگه داشته ‏ام! ترس موقعى است كه مرگ فرا رسد و مشغول معصيت خدا باشى. من عرض کردم : 📋«يَرْحَمُكَ اَللَّهُ! أَرَدْتُ أَنْ أَعِظَكَ فَوَعَظْتَنِي» ♦️خدا رحمتت کند! من می خواستم شما را نصيحت كنم، شما مرا پند دادى!(۱) 📚منبع : ۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۶۱ 📚 .
. ایام 1⃣حضور در قفس شیران!👇 ✅در زمان حکومت متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که حضرت زینب(س) دختر حضرت فاطمه(س) است! متوکل به او گفت : تو زن جوانی هستی و از زمان حضرت رسول اکرم(ص) سالیانی گذشته است.  آن زن گفت : 📋«إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) مَسَحَ عَلَيَّ وَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ يَرُدَّ عَلَيَّ شَبَابِي فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ لَمْ أَظْهَرْ لِلنَّاسِ إِلَى هَذِهِ اَلْغَايَةِ فَلَحِقَتْنِي اَلْحَاجَةُ فَصِرْتُ إِلَيْهِمْ» ♦️حضرت رسول اکرم(ص) دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. اما اکنون احتیاج مرا واداشت که خود را به مردم معرفی کنم. در این هنگام؛ متوکل عباسی پسران ابی طالب(ع) و فرزندان عباس بن عبدالمطلب و قریش را خواست و با آنان مشورت کرد. آنان گفتند : در فلان تاریخ، زینب کبری(س) دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است. ولی آن زن به می گفت : 📋«كَذِبٌ وَ زُورٌ فَإِنَّ أَمْرِي كَانَ مَسْتُوراً عَنِ اَلنَّاسِ فَلَمْ يُعْرَفْ لِي حَيَاةٌ وَ لاَ مَوْتٌ» ♦️روايت دروغى است که از خودشان ساخته‌اند! من از نظر مردم پنهان بوده‌ام و كسى از مرگ و زندگى من اطلاعی نداشته است. متوکل به آنان گفت : 📋«هَلْ عِنْدَكُمْ حُجَّةٌ عَلَى هَذِهِ اَلْمَرْأَةِ غَيْرَ هَذِهِ اَلرِّوَايَةِ؟» ♦️غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد؟ آنان گفتند : خیر! متوکل گفت : من از جدم عباس بيزار باشم اگر او را مانع از ادعايش شوم مگر با دليل! آنان گفتند : 📋«فَأَحْضِرِ اِبْنَ اَلرِّضَا(ع) فَلَعَلَّ عِنْدَهُ شَيْئاً مِنَ اَلْحُجَّةِ غَيْرَ مَا عِنْدَنَا» ♦️ابن الرضا[امام هادى(ع)] را احضار كن تا شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد. متوکل شخصی را پى امام هادی(ع) فرستاد و جريان آن زن را برايش نقل كرد. امام هادی(ع) فرمود : 📋«كَذَبَتْ فَإِنَّ زَيْنَبَ(س) تُوُفِّيَتْ فِي سَنَةِ كَذَا فِي شَهْرِ كَذَا فِي يَوْمِ كَذَا» ♦️دروغ مى‌گويد! حضرت زينب(س) در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است. متوکل گفت : اينها نيز همين روايت را نقل كردند ولى من قسم ياد كرده‌ام كه مانع ادعايش نشوم مگر با دليل! امام(ع) فرمود : 📋«وَ لاَ عَلَيْكَ فَهَاهُنَا حُجَّةٌ تَلْزَمُهَا وَ تَلْزَمُ غَیرِهَا» ♦️چيز مهمى نيست! دليلى بياورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند. متوکل گفت : آن دلیل چیست؟ امام(ع) فرمود : 📋«لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ(س) مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلاَ تَضُرُّهَا» ♦️گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است، او را وارد گودال درندگان كن اگر از فرزندان فاطمه(س) باشد درندگان با او كارى ندارند. متوکل رو به زن کرد و گفت : چه می گویی؟ زن گفت : 📋«إِنَّهُ يُرِيدُ قَتْلِي!» ♦️او قصد کشتن من را دارد و قبول نکرد! امام هادی(ع) فرمود : 📋«فَهَاهُنَا جَمَاعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَأَنْزِلْ مَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ!» ♦️اينجا از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) زيادند،هر كدام را مايلى پيش درندگان بفرست. در اين هنگام، رنگ از چهره همه حضار پريد. سپس برخی از مبغضین امام هادی(ع) به متوکل گفتند : 📋«هُوَ يُحِيلُ عَلَى غَيْرِهِ! لِمَ لاَ يَكُونُ هُوَ؟» ♦️او مى‌خواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد! چرا خودش نمی رود؟ متوكل نيز با اين پيشنهاد اظهار تمايل كرد، چون ميل داشت بدين وسيله امام هادی(ع) از بين برود، بى‌آنكه او در خونش دخالت كرده باشد. پس متوکل خطاب به امام هادی(ع) گفت : 📋«يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! لِمَ لاَ تَكُونُ أَنْتَ ذَلِكَ؟» ♦️ای ابالحسن(ع)! چرا خودتان نمی رويد؟ امام هادی(ع) فرمود : 📋«ذَاكَ إِلَيْكَ!» ♦️اگر شما مايل باشيد، مي روم! متوکل گفت : این کار را انجام دهید. در این هنگام نردبانی آوردند و راه وارد شدن به محل شیران که تعدادشان شش عدد بود، گشودند و امام هادی(ع) پایین رفت. 📋«فَلَمَّا دَخَلَ وَ جَلَسَ صَارَتِ اَلْأَسْوَدُ إِلَيْهِ فَرَمَتْ بِأَنْفُسِهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ مَدَّتْ بِأَيْدِيهَا وَ وَضَعَتْ رُءُوسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ فَجَعَلَ يَمْسَحُ عَلَى رَأْسِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهَا ثُمَّ يُشِيرُ إِلَيْهِ بِيَدِهِ إِلَى اَلاِعْتِزَالِ فَتَعْتَزِلُ نَاحِيَةً حَتَّى اِعْتَزَلَتْ كُلُّهَا وَ أَقَامَتْ بِإِزَائِهِ» ادامه مطالب :👇