eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. استاد حاج منصور ارضی: این جمله از دعای کمیل را که می فرماید: 🌹اللهم و من أرادنی بسوء فأرده و من کادنی فکده؛ خدایا هرکس نسبت به من اراده سوءی کرده به خودش برگردان و...🌹 خدا و امام زمان علیه السلام اول از تو قبول می کنند چرا که به ((و بشكرك مادحة)) رسیده ای تا می گویید ((هرکس به من نظر سوء دارد، به خودش برگردان)) همان موقع به او می خورد. 🔸باید به حقیقت این مطلب برسید و بعد بخوانید. چطور شما جگر، دل، کبد و کلیه هایتان را یک ساعت و نیم وقف خواندن دعای کمیل برای مردم می کنید، ولی خودتان ناامید از دعای کمیل برمی گردید؟ معلوم می شود به حقیقت مداحی نرسیده اید. 🔸بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر شب جمعه به نروم آن هفته برایم تیره و تار است و احساس می کنم گم کرده ای دارم. آیا شما هم اینگونه هستید؟ اگر هستید خوشا به حالتان ولی اگر نیستید ضرر می کنید و به جایی هم نمی رسید. .
. سلام می‌‌دهم از بامِ خانه سمت حرم ببخش نوکرتان را، بضاعتش این است صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ .
. محبت به امام حسین(ع) حضرت رباب(ع) بانویی بامعرفت بود و امام حسین(ع) عظمت خاصی در قـلب او داشـت. در این باره چند فراز تاریخی وجود دارد: الف) هنگامی که حضرت رباب(ع) به مدینه بازگشت، عده ای از بزرگان و اشراف قریش از او خواستگاری کردند؛ ولی ایشان نپذیرفت و فرمود: لایَکُون لی حمو بَعدَ رَسُولِ الله؛ بعد از رسول الله(ص) هرگز پدر شوهری نـمی گیرم. ب) اشـعاری که ربـاب پس از کربلا برای همسرش امام حسین(ع) سروده، نشانه ای از اوج محبت اوست؛ آن جا که گفته است: إنّ الذی کانَ نوراً یـُستَضاءُ به فی کَربلاء قتیل غیرُ مَدفونِ سِبطُ النبی جَزاکَ اللّه صالِحة عـَنّا و جـُنّبتَ خـُسرانَ المَوازین[4] ج) در احوالات حضرت رباب(ع) در مجلس عبیدالله بن زیاد، این گونه بیان کرده اند که چون نـگاه حـضرت رباب به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی تاب شد. سر را در بغل گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه سرایی کرد و این اشعار را خواند:   وا حُسَیناهُ فَلا نَسیتُ حُسَیناً اَقصَدَتهُ اَسِنَّةُ الاَعداءِ غادَرُوهُ بـِکَربَلا صـَریعاً لا سَقَی الله جانِبیَ الکَربَلاء[5] حضور رباب در کربلا بر اساس شواهد نقل شده، رباب(ع) در کربلا حضور داشـت و هـمراه اسـیران به شام رفت. گفته شده است که او شـهادت عـلی اصغر(ع) در آغوش پدر را نظاره گر بود (سماوی، 1341: 223؛ امین، ۱۴۲۱: 6/ 449). ابن کثیر دمشقی می گوید: او در کربلا همراه حسین(ع) بود و هنگامی که حسین کشته شـد، بـسیار بـی تابی می کرد. (ابن کثیر، 1413: 8/ 229) اوج صبوری حضرت رباب(ع) در واقعه کربلا وقتی حرمله را به نـزد مـختار بـردند، مختار از او پرسید: ای ملعون! هیچ وقت در کربلا دلت به حال امام حسین(ع) نسوخت؟ گـفت: آری! پس از شـهادت علی اصغر، هنگامی که حسین به خیمه ها برگشت، طفل کشتۀ خود را زیر عبا گرفته بود. در این وقـت دیـدم کـه زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ها ایستاده، گـویا مـادر آن طفل شیرخوار بود. همین که چشم حسین به مادر او افتاد، برگشت و چند دقیقه ای تـأمل کـرد؛ سـپس به سوی خیمه آمد، باز خجالت کشید و برگشت و این حرکت را سه بار ادامه داد. مختار گـفت: آخـر چه شد؟ گفت: بالأخره حسین از مرکب به زیر آمد و گودالی کند و طفل را در آن دفن کـرد. (اسـماعیلی یـزدی، بی تا: 547). در شب یازدهم محرم، حضرت زینب(ع) شام غریبانی داشـت؛ از یـک سـو برادران و فرزندان و خاندان خود را می دید که با پیکرهای آغشته به خون بر روی زمین گرم کـربلا افـتاده اند و از سوی دیگر، شاهد صدای ضجه و شیون کودکان و زنان داغ دار بود که هـمگی در غـم از دسـت دادن عزیزانشان مویه سر داده بودند. از سویی دیگر نیز به خیمۀ نیم سوختۀ امام سجاد(ع) می نگریست کـه حـضرت بـا تنی تب دار در درون آن افتاده بود. سکینه سراغ پدر را می گرفت؛ رباب(ع) به فکر اصغر خـود در خـیمه ای نیم سوخته لالایی می خواند، امّا کوفیان حتی گهوارۀ خالی علی اصغر را نیز برای رباب نگذاشته بودند و آن را بـه غـارت برده بودند. در شب یازدهم، کودکان امام حسین(ع) همگی در درون خیمه ای نیم سوخته جـمع شـده و به یاد طفل شش ماهۀ رباب بودند. رقـیه بـه یـاد برادر نازنینش اشک می ریخت. او به یاد خـنده های شـیرین علی اصغر(ع) می افتاد و از دل، شیون و زاری می کرد. او به یاد شب گذشته می افتاد که چگونه عـلی اصغر(ع) با لبانی تشنه درون گهواره بـه خـواب فرو رفـته بـود کـه ناگاه از پشت خیمۀ نیم سوخته صدای گـریه و شـیونی جان سوز بلند شد. زینب(ع) با شتاب از خیمه بیرون دوید. دید رباب گـریه مـی کند و اشک می ریزد. زینب(ع) خطاب به رباب(ع) فرمود: ای بانو! ما بـاید بـه خاطر کودکان و بچه ها آرامش خـود را حـفظ کنیم. رباب(ع) عرض کرد: امروز عصر به ما آب دادند. سینۀ من پر از شیر شـده، امـّا علی اصغر تشنه لب کجاست کـه از ایـن شـیر بیاشامد؟ (اسماعیلی یزدی، بـی تا: 637).
۲ از جمله اموری که در قضایای بعد از عاشورا، نمودی ویژه دارد، سوگواری شدید حضرت رباب(ع) است. عزاداری یا اقامت در کنار قبر امـام حسین(ع) بنابر نقل برخی کتاب های تاریخی، رباب پس از بازگشت از شام، به مدت یک سال به تنهایی بر سر قبر امام حسین(ع) ماند و عزاداری کرد و سپس به مدینه بازگشت و در حالی که از شهادت آن حـضرت بـسیار ناراحت و غـمگین بود، از دنیا رفت (ابن اثیر، 1399: 4/ 88). در ماندن این بانوی مکرمه در کربلا، جای هیچ گونه استبعادی نیست؛ زیرا در آن روزگار، چنین کـاری به ویژه نزد زن های باوفا معمول بوده است، همان گونه که فاطمه پس از وفـات هـمسرش حـسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی (ع) تا یک سال در کنار قبرش چادر زد و عزاداری کرد (قمی، 1421: 1/ 256). این سخن را شـیخ مـفید و بسیاری از دیگر عالمان شیعی نیز نقل کرده اند؛ امّا شیخ کلینی از امام صادق(ع) نـقل مـی کند کـه آن بانو برای امام حسین(ع) یک سال عزاداری کرد، نه یک سال اقامت، و سپس از دنیا رفـت. برخی نویسندگان از این روایت استفاده کرده اند که رباب مجلس عزا را در مدینه برپا کـرده است نه بر سـر مـزار امام حسین(ع). افزون بر این، در منابع تاریخی آمده است که امام سجاد (ع) اجازه نمی داد رباب یک سال در آن سرزمین تنها بماند. خود آن بانو نیز به چنین کاری اقدام نمی کرد. عزاداری عجیب رباب(ع) امام صادق(ع) فرمود: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَینُ(ع) أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْکلْبِیةُ عَلَیهِ مَأْتَماً وَ بَکتْ وَ بَکینَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّی جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَینَا هِی کذَلِک إِذَا رَأَتْ جَارِیةً مِنْ جَوَارِیهَا تَبْکی وَ دُمُوعُهَا تَسِیلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهـَا مـَا لَک أَنْتِ مِنْ بَینِنَا تَسِیلُ دُمُوعُک قَالَتْ إِنِّی لَمَّا أَصَابَنِی الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِیقٍ قَالَ فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَةِ فَأَکلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِک أَنْ نَتَقَوَّی عَلَی الْبُکاءِ عـَلَی الْحـُسَینِ(ع)؛ (کلینی، بی تا: 1/466، باب مولد الحسین بن علی(ع)، ح9) هنگامی که امام حسین شهید شد، همسرش از قبیلۀ کلبی برایش مجلس ماتم و عزا گرفت و خودش همراه زنان و خادم ها می گریستند، تا آن که اشـک چـشمانشان خشک شد. روزی دید یکی از زنان خدمتکار گریه می کند، در حالی که اشک هایش جاری است. به او گفت: چرا در بین ما تنها اشک تو جاری است؟ پاسخ داد: من مقداری سویق خورده ام. او وقتی ایـن مـطلب را شـنید، دستور داد طعام و سویق بیاورند. هـمگی خـوردند و گـفت: با این کار می خواهیم قدرت گریه بر امام حسین(ع) پیدا کنیم. این امور را نمی توان صرف بروز عواطف دانست؛ اگرچه خالی از آن هـم نـیست. چـنین نوعی از اقامۀ عزا، در جامعه و اتفاقات پیرامون آن، اثری شـگرف دارد و حـضرت(ع) بار رسالت بعد از کربلا را با جان و دل به دوش کشیده است. ۲
. در روایتی این گونه نقل شده است: ... وَ أُهْدِیَ إِلَی اَلْکَلْبِیَّةِ جُونٌ لِتَسْتَعِینَ بـِهَا عـَلَی مـَأْتَمِ اَلْحُسَیْنِ. فَلَمَّا رَأَتِ اَلْجُونَ قَالَتْ: مَا هَذِهِ؟ قَالُوا هَدِیَّةٌ أَهْدَاهَا فـُلاَنٌ لِتَسْتَعِینِی بِهَا عَلَی مَأْتَمِ اَلْحسین(ع)، فَقَالَتْ: لَسْنَا فِی عُرْسٍ فَمَا نَصْنَعُ بِهَا؟ ثُمَّ أَمَرَتْ بِهِنَّ، فَأُخْرِجْنَ مِنَ اَلدَّارِ، فَلَمَّا خـَرَجْنَ مـِنَ اَلدَّارِ لَمـْ یُحَسَّ لَهُنَّ حِسٌّ کَأَنَّمَا طِرْنَ بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ لَمْ یُرَ لَهـُنَّ بـَعْدَ خُرُوجِهِنَّ مِنَ اَلدَّارِ أَثَرٌ؛ (محلاتی، بی تا: 3/ 316؛ مجلسی، 1403: 45/ باب 39. کلینی، بی تا: 2/368، ح9) روزی نزد حضرت رباب، ظرف عطر یا مـرغ بـریانی آوردنـد تا به وسیله آن در عزای امام حسین(ع) استعانت بجوید. هنگامی که چـشم حـضرت رباب(ع) به آن ظرف افتاد، فرمود: این چیست؟ عرضه داشتند: هدیه ای است که فلانی فرستاده تا شـما بـه وسـیله آن در عزای امام حسین(ع) استعانت بجویید. فرمود: ما که مشغول عروسی نیستیم! اینها به درد مـا نـمی خورد. سپس به آن بانوان دستور داد آنها از خانه خارج شوند. وقتی خارج شدند، اثری از آنـها احـساس نـشد، گویی در میان آسمان و زمین پرواز کردند و هنگامی که خارج شدند اثری به جای ننهادند. تـخریب خـانۀ رباب در مدینه سعید بن عاص - والی یزید در مدینه - وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) را شـنید، خـانه های حـضرت علی(ع)، عقیل و رباب - همسر امام حسین(ع) - را در مدینه خراب کرد (قاضی نعمانی، 1404: 3/ 269). زندگی رباب(ع) پس از امـام حسین(ع) حضرت رباب(ع) بعد از شهادت امام حسین(ع) یک سال بیشتر زنده نماند و در سـال 62 هـجری از دنـیا رفت. آن حضرت این مدت را در کمال ناراحتی و اندوه زیست و هرگز از آفتاب به زیر سقف یا سـایه نـرفت تـا این که بدنش فرسوده شد و از فرط اندوه و غصه از دنیا رفت . گویا وی پس از آن که به چشم خود بدن مطهر امام حسین(ع) را بـرهنه در مـقابل آفتاب دید، با خود عهد کرد در سایه زندگی نکند؛ چنان که نقل شـده اسـت هنگامی که حضرت زینب(ع) از او خواست همراه دیـگر بـانوان بـه زیر سقف و سایه بیاید و عزاداری کند، نـپذیرفت و فـرمود: « از هنگامی که دیدم جسم آقای من حسین زیر حرارت خورشید است، با خـودم عـهده کرده ام تا هنگامی که زنـده هـستم زیر سـایه نـروم» (قـمی، بی تا: 1/ 464). .۳
. منبر کوتاه متنی زیارت‌نامه اربعین، نوعی عهدنامه است اصل زیارت، حضور در محضر امام و تجدیدِ عهد با امام است، چه از دور، چه از نزدیک. مفاد زیارت‌نامه، مفاد عهدنامه است. این عهدنامه که در زیارت اربعین هست، خیلی لطیف است. شهود امام و مقامات امام و بعد هم عباراتی است که ما را به رجعت امام می‌رساند که «امری لامرکم سِلْم ونُصرَتی لکم مُعَدة» و ما را به نصرت و یاری و انتظار می‌رساند. یعنی ما شهادت می‌دهیم که این جریان شما در ظهور ائمه و رجعت، ادامه‌دار می‌باشد. هدف ما از انتظار، این است که قلب، تسلیم باشد و دنبال رأی امام باشد و تمام یاری‌مان، برای امام آماده باشد. نتيجه زيارت اربعين، آنچنان كه در انتهای زيارت‌نامه اربعین آمده است تسليم قلب، تبعيت محضِ رأی انسان از امام و آماده بودن زائر برای نصرت حضرت است. انسان بايد به جايی برسد كه هيچ رأیی در برابر امر معصوم نداشته باشد.۱ یکی از کسانی که بارها با ائمه معصومین تجدید عهد کرده است جناب جابربن عبدالله انصاری است جابر به همراه شاگردش عطیه عوفی نخستین زائران حرم امام حسین(ع) بودند که پس از واقعة عاشورای سال 61 هجری از مدینه رهسپار عراق شدند و روز بیستم صفر به کربلا رسیدند. زیارت اربعین سیدالشهدا(ع) یادگار اوست. جابر صحابی رسول خدا| و پنج امام معصوم(ع) پیش از هجرت پیامبر| به مدینه، در منی با آن حضرت بیعت کرد. او در جنگ¬های بسیاری در رکاب رسول خدا| و امیرمؤمنان(ع) شرکت کرد و همواره مدافع پیامبر| و اهل¬بیت(ع) بود. گزارش جابر از حجة¬الوداع و حضور او در شمار راویان حدیث غدیر، نشان از شخصیت آگاه و شجاع او دارد. این صحابی جلیل¬القدر هیچ¬گاه در برابر ستم خلفای اموی خاموش نماند در رخدادهای صدر اسلام، حضوری پرنگ داشت. جابر در حضور امام حسین(ع) شیخ طوسی جابر را در شمار یاران و اصحاب امام حسین(ع) نیز آورده است.(۲) چون غیر از امام هیچ کس از سرانجام سفر از مکه به کربلا که همانا شهادت بود، اطلاع نداشت، جابر و برخی دیگر از دوستداران امام، با ایشان همراه نبودند. از سخنان جابر با شاگردش عطیه استفاده می شود که اگر جابر پایان پرافتخار آن سفر را می دانست، امام را همراهی می کرد؛ گرچه حضرت کسی را برای آن سفر دعوت نکرده بود. در روز عاشورا امام خطاب به دشمن می فرمود: آیا من پسر دختر پیامبر شما نیستم؟ آیا من پسر وصیّ و پسرعموی پیامبر شما نیستم؟ همو که پیش از همه به پیامبر| ایمان آورد.. . آیا پیامبر درباره من و برادرم نفرمود: این دو آقای جوانان اهل بهشتند؟ اگر گمان می برید که چنین نیست، کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید، از حقیقت به شما خبر دهند. از کسانی چون جابر بن عبدالله انصاری و ابوسعید خدری و.. . بپرسید.(۳) جابر، اولین زائر امام حسین(ع) در کربلا چند روز پس از رسیدن خبر شهادت امام، جابر انصاری بارِ سفر به سوی کربلا بست. پیری و دوری راه و سبوعیت سفّاکانی چون یزید و ابن زیاد، مانع او از این سفر نشد. «عطیفه عوفی» شاگردش او را در این سفر همراهی می کرد. شیخ طوسی جابر را اولین زائر امام حسین (ع) دانسته و روز ورود او را به کربلا، بیستم صفر همان سال دانسته است.(۴) سید بن طاووس، داستان زیارت و عطیه از کربلا را نقل کرده و زیارتنامه ای را که جابر با آن، امام و شهدا را زیارت کرده، آورده است. جابر پس از زیارت، روی قبر خم شد و صورت خود را به قبر مالید و چهار رکعت نماز خواند و آن گاه به زیارت قبر علی اکبر رفت و آن حضرت را نیز زیارت کرد و بر قبر او بوسه زد و دو رکعت نماز گزارد. سپس به زیارت بقیّه شهدا رفت و با کلماتی عمیق زیارت نامه خواند. در پایان به زیارت حضرت ابوالفضل(ع) رفت و با جملاتی زیبا آن حضرت را زیارت کرد و دو رکعت نماز گزارد.(۵) ━━━━━━━━━━━━ ۱.از بیانات آیت‌الله سیدمحمّدمهدی میرباقری در مسجد جمکران ۲.رجال طوسی، ص 72. ۳.ارشاد مفید، ص 234 و بحارالأنوار، ج 45، ص 6. ۴.شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 730 و بحارالأنوار، ج 95، ص 195. ۵.سید بن طاووس، مصباح الزائر، ص 286 ـ 288؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 329 ـ 330. ━━━━━━⊱━━━━━━ دوست داشتی اربعین کربلا بودی؟هستی جابر وقتی رسید به قبر امام حسین علیه السلام یکسری الفاظ را به کار برده بود، که یک لفظش این بود: رو کرد به اصحاب امام حسین(ع)، سلام داد وگفت: منِ جابر، درثواب این شهادت شما شریکم عطیه گفت که چطور این حرف را میزنی؟ اینها در خون خودشان غلطیده اند و سختی ها کشیده اند، آنها در فشار عجیب قرارگرفته اند، اما تو هیچیک ازاین سختیها را نکشیده‌ای ! جابر گفت، خودم از حبیبم، رسول خدا شنیدم که فرمودند: هرکه قومی را به خاطر اعمال ایشان دوست بدارد ، روز قیامت در گروه همان قوم محشور می‌شود و اعمال آن قوم برای او نیز به حساب می‌آید، اگرچه عمل ایشان را انجام ندهد. و یا فرمودند:هر كه ما را دوست بدارد روز قیامت با ما خواهد بود.
و همچنین فرمودند: 💞هر كه ما را دوست بدارد روز قیامت با ما خواهد بود. انسان اگر سنگی را دوست بدارد خداوند او را با همان سنگ محشور می‌كند. ............................ 🚩زیارت اربعین 🔆 امام حسین (ع) را به دو صورت میتوان زیارت کرد 🔅 نوع اول: بری فرات، غسل کنی، لباس تمیز بپوشی، عطر بزنی، آهسته حرکت کنی و قدم های کوچیک برداری تابرسی به قبر امام حسین علیه السلام😭 و اینکه برسی به‌ قبرشان چه دعایی باید بخوانی چه ذکری وارد شده که بگویی، میری بالاسر نماز را چجوری بخوانی، ... 👈همین شرایطی که الان در مفاتیح هم هست ،این نوع، زیارت عاقلانه ست 🔅 یک نوع زیارت دیگر هم که برای امام حسین سفارش کردند این است که: همانجور گردآلود و خاک آلود یک ضرب به حرم برو، نه اذن دخول میخواد نه وایسادن، نه غسل، نه عطرزدن، نه قدمهای آهسته.... 👌 همینجور یک ضرب به حرم برو این زیارت، زیارت عاشقانه ست 👈 روز اربعین هم دوگروه آمدند زیارت امام حسین علیه السلام: 😔 یک گروه حضرت جابر بود و عطیه 😢 یک گروه هم اهل بیت علیهم السلام ⚜ حضرت زینب و اهل بیت علیهم السلام زیارتشان عاشقانه بود آنها همینجوری خود را از ناقه ها انداختند روی قبرها ❎ اما زیارت حضرت جابر از نوع عاقلانه بود ❤️ ۳۳ 💎 .
🚩نتیجه اربعین در وجود ما 🥀در مکتب امام حسین علیه السلام ، ما دهه اول محرم تا عاشورا عزاداری میکنیم و زمینه وجودی خودمونو (صفای باطنی، پاک شدن قلب، کسب محبت وجودی بیشتر ) حاضر میکنیم برای گرفتن یه چله تا اربعین 💔عاشورا، امام از دست دادیم ❤️اربعین، باید بدست بیاریم 💗یعنی اربعین وقتی شما با این محبتی که تو این مسیر جمع کردی ، یه چله روی خودت کار کردی، بعد وارد حرم امام حسین (ع) میشی(یا زیارت امام رو با حضور قلب میخونی) ،روح تو با روح امام حسین اتصال برقرار می کنه ✴️ این مهمه که شما با چه درجه ای از محبت زیارت میکنی، مثلا ۳۰ درجه ، اندازه ۳۰ درجه اتصال برقرار می کنی ❇️ بعد از زیارت و این اتصال روحی که با امام حسین (ع) پیدا کردی و این عشق و محبتی که نسبت بهش پیدا کردی باید تو سیستم زندگیت آثارشو ببینی، یه نشونه ست ✅ باید رفتارت تغییر کرده باشه محبتت تغییر کرده باشه ایثارت تغییر کرده باشه، با تمام این حس ها که اونجا بدست میاری باید اوج بگیری راحت تر بتونی عمل انجام بدی 💞 حالا یکی هفتاد درجه محبت زیارت میکنه، بیشتر گیرش میاد، هر چی این محبت بیشتر باشه هر چه محبت درونت بیشتر باشه، اونور بهره ات هم بیشتره ❤️ ۳۴ 💎 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
روضه ملحق شدن رأس #امام_حسین علیه السلام به بدن مطهّر در #اربعین #پرورش_روضه با استفاده از یک روای
. درباره محلّ دفن سر مبارك امام حسين(ع) به خصوص و سرهاى ديگر شهداى كربلا به صورت عموم، در كتاب‏هاى تاريخى شيعه و اهل سنّت و نيز منابع روايى شيعه اختلاف فراوانى مشاهده مى‏ شود. البته اقوال نقل شده نياز به بررسى دارد اما هم اكنون مشهورترين قول كه مورد قبول جامعه شيعى قرار گرفته آن است كه سر مبارك پس از چندى به بدن ملحق شد و در سرزمين كربلا مدفون گرديد. براى آگاهى بيشتر به بيان اين اقوال مى‏ پردازيم : 1⃣كربلا :👇 ♦️اين نظر ديدگاه مشهور بين علماى شيعه است و علامه مجلسى به اين شهرت اشاره كرده است.(۱) ♦️شيخ صدوق با نقل روايتى، الحاق سر به بدن در كربلا را از قول فاطمه دختر على(ع) و خواهر امام حسين(ع) نقل كرده است.(۲) اما درباره كيفيت و چگونگى الحاق ديدگاه‏ هاى مختلفى ابراز شده است. ♦️برخى همانند سيد بن طاووس آن را امرى الهى مى‏ داند كه خداوند با قدرت خود و به صورت معجزه انجام داده است. وى از چون و چرا درباره آن نهى كرده است.(۳) ♦️برخى ديگر چنين گفته‏ اند : امام سجاد (ع) در بازگشت در روز (۴) يا روزى غير از آن، سر را در كربلا در كنار بدن دفن كرد.(۵) اما اينكه آيا دقيقاً سر به بدن ملحق شد و يا در كنار ضريح و در نزديكى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نيست و در اينجا نيز سيد بن طاووس چون و چرا را نهى كرده است.(۶) ♦️عده‏ اى نیز گفته‏ اند : پس از آنكه سر را در زمان يزيد سه روز به دروازه دمشق آويزان كردند، پايين آورده و آن را در گنجينه‏اى از گنجينه‏ هاى حكومتى گذاشتند و تا زمان سليمان بن عبدالملك در آنجا بود. سپس وى آن را بيرون آورده و پس از تكفين، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن كرد. پس از آن جانشين وى عمر بن عبدالعزيز (حكومت۹۹ تا ۱۰۱ قمری) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد كه با آن چه كرد اما با توجه به تقيد او به ظواهر شريعت، به احتمال فراوان آن را به كربلا فرستاده است.(۷) در پايان متذكّر مى‏ شويم كه برخى از دانشمندان اهل سنّت مانند شبراوى، شبلنجى و سبط ابن حويزى نيز اجمالًا پذيرفته‏ اند كه سر در كربلا دفن شده است.(۸) 2⃣نجف اشرف : 👇 ♦️از عبارت علّامه مجلسى و نيز با پژوهش در روايات چنين به دست مى‏ آيد كه رأس مبارك در نجف اشرف و در كنار قبر حضرت على (ع) دفن شده است.(۹) رواياتى همانند سلام دادن امام صادق(ع) به همراه فرزندش اسماعيل، بر امام حسين (ع) پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على(ع) در نجف به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق(ع) ثابت مى‏ داند.(۱۰) ♦️روايات ديگرى نيز همين مطلب را تأييد مى‏ كند به گونه‏ اى كه حتى در كتاب‏هاى شيعه، زيارتى براى سر امام(ع) در نزد قبر امام على(ع) نقل شده است.(۱۱) درباره كيفيت انتقال سر به اين مكان، از قول امام صادق(ع) چنين نقل شده است : يكى از دوستداران اهل بيت(ع) در شام آن را سرقت كرد و به كنار قبر حضرت على (ع) آورد.(۱۲) البته اشكال اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت على(ع) تا زمان امام صادق(ع) براى همگان شناخته شده نبود. ♦️در روايتى ديگر آمده است : پس از آنكه سر مدّتى در دمشق بود، به كوفه نزد ابن زياد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد كه آن را از كوفه خارج كرده و در نزد قبر حضرت على (ع) دفن كنند.(۱۳) اشكال ديدگاه قبلى به اين ديدگاه نيز وارد است. 3⃣ كوفه :👇 سبط ابن جوزى اين ديدگاه را ابراز كرده و گفته است : عمرو بن حريث مخزومى آن را از ابن زياد گرفت و پس از غسل، تكفين و خوشبو كردن، سر را در خانه خود دفن كرد.(۱۴) ادامه مطالب :👇
.👇 4⃣مدينه : ابن سعد صاحب طبقات الكبرى اين ديدگاه را پذيرفته و چنين بيان كرده است : يزيد سر را براى عمرو بن سعيد حاكم مدينه فرستاد و او پس از تكفين، آن را در قبرستان بقيع در كنار قبر مادرش فاطمه (س) دفن كرد.(۱۵) اين ديدگاه به وسيله تعدادى ديگر از دانشمندان اهل سنّت (مانند خوارزمى، در مقتل الحسين (ع) و ابن عماد حنبلى در شذرات الذهب) پذيرفته شده است.(۱۶) اشكال مهم اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت فاطمه(س) معلوم نبوده تا در كنار آن دفن شود. 5⃣شام :👇 شايد بتوان گفت : بيشترين گزارش‏هاى اهل سنّت، حكايت از دفن سر در شام مى‏ كند كه معتقدان به اين ديدگاه نيز در ميان خود اختلاف داشته و اقوال مختلفى ابراز كرده‏ اند همچون : ۱)در كنار دروازه فراديس كه بعدها مسجد الرأس در آن ساخته شد. ۲)در باغى در كنار مسجد جامع اموى ۳)در دارالاماره ۴)در گورستانى در دمشق ۵)در كنار دروازه توما(۱۷) 6⃣ رِقّة :👇 رقّه شهرى در كنار فرات بوده كه گفته شده است : يزيد سر امام (ع) را براى آل ابى محيط خويشان عثمان كه در آن زمان در اين شهر ساكن بودند فرستاد و آنها، آن را در خانه‏اى دفن كردند كه بعدها آن خانه به مسجد تبديل شد.(۱۸) 7⃣ مصر (قاهره) :👇 نقل شده است : خلفاى فاطمى كه از آغاز نيمه دوم قرن چهارم تا آغاز نيمه دوم قرن هفتم در مصر حكم مى‏ راندند و پيرو مذهب شيعى اسماعيلى بودند سر مبارك امام حسين(ع) را از دروازه فراديس شام، به عسقلان و سپس به قاهره منتقل كردند و بر آن مقبره معروف به تاج الحسين(ع) را پس از سال ۵۰۰ بنا كردند.(۱۹) مقريزى سال دقيق انتقال سر از عسقلان به قاهره را سال ۵۴۸ دانسته و گفته است : هنگام بيرون آوردن سر از عسقلان چنين مشاهده شد كه خون آن هنوز تازه و نخشكيده است و بويى همچون مشك از آن به مشام مى‏رسد.(۲۰) علامه سيدمحسن امين عاملى (از دانشمندان معاصر شيعه) پس از نقل انتقال سر از عسقلان به مصر مى‏ گويد: «در محلّ دفن سر بارگاه بزرگى ساختند و در كنار آن نيز مسجدى بزرگ بنا كردند. من در سال ۱۳۲۱ قمری آنجا را زيارت كرده و مردان و زنان زيادى را در حال زيارت و تضرع در آن مكان ديدم. سپس مى‏ گويد : شكى در انتقال سرى از عسقلان به مصر وجود ندارد اما اينكه آن سر از آن امام(ع) يا شخص ديگرى بوده، جاى شك است(۲۱) علامه مجلسى(ره) نيز به نقل از گروهى از مصريان، به وجود بارگاهى عظيم در مصر با نام «مشهد الكريم» اشاره مى‏ كند.(۲۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۲)بحارالانوار مجلسی ،ج۴۵، ص۱۴۰ به نقل از امالى شیخ صدوق، ص۲۳۱ ۳)اقبال الاعمال ابن طاووس، ص۵۸۸ ۴)کتاب تحقيق درباره اولين اربعين حضرت سيدالشهداء طباطبایی، ج۳، ص۳۰۴ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۲۳۲ ۶)اقبال الاعمال ابن طاووس، ص۸۸۵ ۷)مع الركب الحسينى(ع) امینی، ج۶، ص۳۲۴ به نقل از مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۲، ص۷۵ ۸)مع الركب الحسينى امینی، ج۲، ص۳۲۵ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۷۸ به نقل از كامل الزيارات ابن قولویه، ص۳۴ و الكافى شیخ کلینی، ج۴، ص۵۷۱ ۱۱)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۲۵ ۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۱۳)بحارالانوار مجلسی،ج۴۵، ص۱۷۸ ۱۴)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۹ به نقل از مع الركب الحسينى امینی، ص۳۲۹ ۱۵)الطبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۱۲ ۱۶)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۰ ۱۷)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۱ ۱۸) مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۴ به نقل از تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۶۵ ۱۹)البداية و النهاية شهرستانی، ج۸، ص۲۰۵ ۲۰)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۷ ۲۱)لواعج الاشجان عاملی، ص۲۵۰ ۲۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۴ 🌐منبع : سایت عاشورا .
▪️راهی شده دلم، طرف کربلای تو با نیت فرج، به هوای تو یا حسین... زیبایی از عنایت عجیب امام حسین علیه السلام به زائری از راه دور.
. حاج میگه: «امام صادق(ع) فرمود : هیچ چشمی اجازۀ گریه بر جد غریبم رو پیدا نمیکنه، مگر اینکه روح جدّم حسین(ع) میاد مقابلش مینشینه، تو چشماش نگاه میکنه می فرماید : حالا تو برا من گریه کن منم برا تو گریه می کنم!» #پ.ن: چنین روایتی از امام صادق وجود ندارد. سخنرانی : «امام صادق(ع) : کسی در عالَم میشه سلمان و به این مقام می رسه که نگاه عمو جانم عباس(ع)، او را سلمان می کنه!» #پ.ن: این روایت نیز جعلی است و کلام امام نیست. .... 8️⃣ میگه: «امام صادق(ع) فرمودند : هفت پرده مقابل چشم شیعیان ما آویخته است، که اگر این پرده ها بره کنار، گودالو بشنوی در جا می میری!» این هم شامل و است. .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 🔆 درسهای اخلاقی در #زیارت_عاشورا 💠در چند بخش درس های اخلاقی از زیارت عاشورا می توانیم بگیریم و به
. برخی از مظاهر عرفان در زیارت عاشورای 🔹سلام دادن زائر به امام حسین (ع) به نیابت از خدای تبارک و تعالی «عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ». 🔸درخواست مقام عنداللهی و وجیها عنداللهی از خدا در این زیارت بسیار با عظمت «اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ..». 🔹رسیدن به مقام‌ قرب الهی و اهل بیت علیهم السلام به واسطه ی توسل به سیدالشهداء «اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی اللَّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلی امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَراَّئَةِ.. مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ».  🔸رسیدن به مقام‌ بهره مندی از درود و رحمت و مغفرت الهی در مقام زیارت سیدالشهداء «اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ». 🔹درخواست بالاترین مقام در پیشگاه خدا برای خود «اَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ». 🔸درخواست مقام معیت با اهل بیت در دنیا و آخرت «اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ». 🔹درخواست میل به مقام عنداللهی «مَعَ الْحُسَیْنِ» در بهشت، در ذکر سجده زیارت عاشورا به آن اشاره دارد «وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ» 🔸نائل آمدن به مقام خاکساری در برابر خدا و فنا فی الله در پایان زیارت عاشورا و آن هم حالت بسیار معنوی سجده است. 🎤 استاد نصوری، معاونت ارتباطات و تبلیغ مرکز تخصصی مهدویت قم 🏴 .
. 🔆 آموزش فرهنگ جهاد و شهادت طلبی در زیارت عاشورا 👌زیارت عاشورا زیارتی مجاهد پرور است که با ایجاد یک رغبت و علاقه به حماسه سازی و جانفشانی در راه خدا زائر را برای جریان سازی🌀 دینی و‌ آرمانی تربیت می کند. این زیارت افرادی که بی تفاوت باشند را به انسانهای مجاهد و‌ مسئولیت پذیر تبدیل می کند. 📖 مداومت بر این زیارت، هراس از مرگ را به اشتیاق✨ به شهادت تبدیل می کند و زائر را در آن درجه منازل حب به اهل بیت پیش می برد، 👈که نه تنها حاضر می شود خودش را فدای آرمانهای مکتب امام خودش بکند، بلکه حاضر هست عزیزترین کسان خودش یعنی پدر و مادرش🧔🏻🧕🏻 را نیز فدای ارزش‌های والای امام بکند و آرمانهای مقدس امام را در نظر قرار می گیرد و‌ در همین راستا در زیارت عاشورا عرضه می‌داریم «بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی». ⚠️اما نکته ای که وجود دارد این است وقتی ما می گوییم👇 ⬅️«اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» یعنی طلب مرگ شهادت گونه را انجام می‌دهیم، از جان خودمان می گذریم و روحیه جهاد و شهادت طلبی را به امام خودمان نشان می دهیم.🌷 ⬅️«اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ ...»✨ یعنی مجاهدت در رکاب امام مد نظر ماست. ⬅️«وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ ...» یعنی عملا ما در مرحله مبارزه هر چه داریم سکوت نمی کنیم می جنگیم و‌ نسبت به امام خودمان 📚دفاع می کنیم و روحیه ⚔جهاد خودمان را داریم. نمی‌نشینیم یک گوشه فقط ذکر و دعا و مناجات به زبان بگوییم دوستت داریم در عمل دفاع از امام را نشان💕 می دهیم. ⬅️«وَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ اِمامٍ هُدیً ..» مطالبه‌ ی خون امام حسین با جهاد ممکن می شود. 🔸لذا این را راحت می توانیم بگوییم که ما فرهنگ جهاد و مبارزه با ظلم را از زیارت عاشورا یاد می گیریم تا بتوانیم تا پای جانمان در رکاب امام عصر خودمان به نحو احسن اظهار ارادت کنیم. 🎤 استاد نصوری، معاونت ارتباطات و تبلیغ مرکز تخصصی مهدویت قم 🏴 .
01.mp3
11.2M
🔖منبر کامل 🔖 💠فرازی از زیارت اربعین💠 📌جهل و پیامدهای آن/ مبارزه امام حسین علیه السلام با و جهالت 🕌بیت رهبری
D1736439T15190623(Web).mp3
8.05M
🔖منبر کامل 🔖 💠شش حاجت حضرت ابراهیم 💠 حضرت ابراهیم علیه السلام در یکی از دعاهای خود شش حاجت زیر را از خدا خواست که در سوره مبارکه شعراء آیه ۸۳ به بعد به آن اشاره شده است: ۱. ربِ (این عبارت به معنای این است که من فقط از تو می خواهم) خدایا به من تدبیر بده. ۲. خدایا من را به صالحین ملحق کن. ۳. خدایا من را برای آیندگان الگوی خوب قرار بده. ۴. خدایا بهشت را نصیبم کن. ۵. و برای عمویش که حکم پدر برایش داشت دعا کرد. ۶. خدایا در قیامت رسوایم نکن. این نمونه از دعای ابراهیم علیه السلام می تواند الگوی خوبی برای دعاهای ما باشد.
bandani - shab-arbaeen-13940910.mp3
7.59M
🔖منبر کامل 🔖 💠معانی اربعین💠 🔷مفهوم و معانی اربعین 📌ماجرای کامل انصاری و عطیه
D1737212T12959712(Web).mp3
6.54M
🔖منبر کامل 🔖 💠شرح زیارت اربعین💠 بنا بر روایات امام صادق (ع) علامات مؤمن را چند چیز برشمرده اند که مهمترین آنها خواندن زیارت اربعین است. بعد از واقعه ی کربلا جناب جابر و عطیه، اولین زائران اباعبدالله الحسین (ع) بودند. یکی از بخش های مهم این زیارت نامه قسمتی است که به تحلیل دو جبهه ی حق و باطل می پردازد. امام صادق (ع) می فرمایند که کسانی که مقابل امام بودند: ۱. دنیا پرست بودند. آنها برای رسیدن به مال دنیا حق را زیر پا گذاشته و آن را نادیده گرفتند. مؤمن واقعی از سرزنش دیگران نمی ترسد و در امور واجب و حرام پای حق و حقیقت می ایستد. ۲. به خاطر دنیا، آخرت را از دست می دهند و به تعبیری آخرت را به دنیا می فروشند. نمونه ی روشن این امر عمر سعد است که به طمع حکومت بر ری حاضر شد روبروی امام خویش بایستد. استقامت پای دین و دین داری نیز یکی از ویژگی های یاران امام است که به خاطر این موضوع حاضر شدند جان خود را فدای امام خود کنند. روایات حاکی از آن است که یاران مهدی (عج) نیز چنین هستند و تا پای جان در رکاب امام خواهند ماند.
. طبق مقاتل، کاروان اهل بیت(ع) در روز ششم ربیع الاول وارد مدینه شدند. ابن نما حلی می نویسد : 📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》 ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(ع) به [نزدیکی] مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند و در آن جاى بگیرند و حضرت(ع) بشیر بن جذلم را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد و آنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۶) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدرت شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى، اى پسر رسول خدا(ص)، من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا، قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ، اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ، وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. ادامه مطالب :👇
👆 سپس بشیر گفت : این على بن الحسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۷) در مورد معرفت و ارادت این بانوی جلیل القدر به امام حسین(ع)، همین بس که وقتی، بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به مدینه رساند، در این هنگام در مسیر خود با ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد. در این هنگام؛ ام‏ البنین با صبر و بصیرتى بى‏ نظیر پرسید :  📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باد.(۸) هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛ 📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه!(۹) و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :  📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》 ♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۱۰) به این ترتیب، ام البنین شهادت چهار پسر رشید را درک کرد و در سوگ آنها نشست. او براى پسران خود ندبه و گریه مى‏ کرد و گاهی در بقیع مى‏ نشست و ندبه‏ هاى جانسوزى سر می داد و می گفت : 📋《يَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَى جَمَاهِيرِ النَّقَدِ، وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ، أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ، وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ》 ♦️اى كسی که عباس(ع) را ديدى حمله می كرد بر توده هاى فرومايه و از فرزندان حيدر هر شير يال دارى دنبال او بود. خبردار شده ام كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالى كه بريده دست بود، واى بر من بر شير بچه ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد. 📋《لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ، لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ، لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ، تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ》 ♦️اگر شمشيرت در دستت بود، كسى نمى توانست به تو نزديك شود و نيز از اوست. واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان، كه مرا به ياد شيران بيشه ام مي اندازى. 📋《كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ، أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى، قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ》 ♦️مرا پسرانى بود، كه به آنان خوانده مى شوم، اما امروز براى من پسرانى نيست. چهار پسر مانند كركسان بلندي ها كه با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند. 📋《تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ، فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعاً طَعِينَ، يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا، بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ》 ♦️نيزه ها بر پيكرهايشان ستيزه داشتند، همه آنان با تن مجروح به خاك افتادند. اى كاش مي دانستم آنچنان است كه خبر دادند، اين كه دست عباسم بريده شده بود.(۱۱) زنان مدینه نیز دور او جمع مى‏ شدند و می گریستند. ابوالفرج اصفهانی می نویسد : 📋《فَكَانَ مَروَانُ يَجِي‌ءُ فِيمَن يَجِي‌ءُ لِذَلِكَ، فَلَا يَزَالُ يَسمَعُ نُدبَتَهَا وَ يَبكِي》 ♦️حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهل بیت نیز با شنیدن سروده‌های جانسوز او می‌گریست.(۱۲) اما تاریخ وفات ام البنین(س) اطلاع دقیقی در دست نیست. 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۲ ۲)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷ ۳)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸ ۴)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۲ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۸۸ ۶)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۷)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴ ۸)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۱۸۶ ۹)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴ ۱۰)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴ ۱۱)سفینة البحار محدث قمی، ج۳، ص۳۰۸ ۱۲)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۹۰ .
اگر به حامد کاشانی اجازه بدهند قسمتی از عاشورا را پاک کند....mp3
4.82M
🎬 📌 برگرفته از برنامه اینترنتی 📋 اگر به شما اجازه بدهند قسمتی از عاشورا را پاک کنی... اباعبدالله وقتی داشت بسمت علقمه با کمر خم ، میرفت ، یه چشمش به سمت خیمه های بدونِ بود و یه چشمش به علقمه بود.شاید در فکر بود که؛ این خیمه های بدون عباس چه خواهند شد.؟ مردم ما که داعش رو دیدند ، بهتر میفهمند که سی هزار بی ادبِ وحشی یعنی چی؟
. حضرت بنت الحسن علیهما السلام تذکر: مطالبی که در رابطه با ایشان بیان شده است را در کتب تاریخی نیافتیم. آنچه که به ما رسیده است از طریق نقل شفاهی می باشد. حضرت فاطمه صغری علیهاالسلام به لقب (شریفه ) مشهور هستند و در حله مدفون میباشند. بنابر آنچه که از قدیم اهالی شهر حله، سینه به سینه از گذشتگان خود نقل میکنند، این بانو بعد از گذراندن ایام اسارت و تحمل مصائب آن، با اسراء اهلبیت علیهم السلام به کربلا بازگشته و بعد از مراجعت کاروان از کربلا به طرف مدینه، دو روز بعد از اربعین بر اثر تازیانه ها و شدت مصائب به شهادت رسیده و در حله دفن شدند. و همچنین آمده ایشان بیستم یا بیست دوم محرم در مسیر شام وقتی براثر خستگی و مصائب روی زمین افتادند ،زیر پای ناقه سواری که با عمد بر روی ایشان با ناقه رفت به شهادت رسیدند. شیعیان در این سالها معجزات خارق العاده ای مثل شفای بیماریهای صعب العلاج را از صاحب این حرم دیده اند. بنحوی که حضرت شریفه خاتون سلام الله علیها رابه "دکتور آل الله" و "طبیبة معلولین" لقب داده اند. حرم ایشان در تمامی ایام سال مملو از زائران دلباخته است. در این شهر مرسوم است که بعد از توسل و گرفتن حاجت، به عنوان عرض تشکر ازین بانوی جلیل القدر با نصب متنهای مختلفی بر در و دیوار حرم از حضرت سپاسگذاری میکنند. هم اکنون، از فاصله ی زیادی قبل از حرم مطهر ایشان، بسیاری از این تشکرات بر در و دیوارها مشاهده میشود. جالب اینکه در بین امامزادگان‌کشور عراق بیشترین موقوفه و نذورات را این حرم داشته است که نشان می دهد چقدر حاجتمند را پاسخ داده است ..................... علیهماالسلام شریفه ای که شرف داده ای شرافت را کریمه ای که بها داده ای کرامت را قرار بوده که حلّه ، مدینه ای باشد که وا کنی تو در آن باب استجابت را نوشته اند به دیوارهای مرقد تو کریم زاده ،کریمانه داده حاجت را چقدر نذر و نیاز و چقدر موقوفه میان حلّه، عَلَم کرده ای سخاوت را فلج‌ کنار ضریح تو پا شده ،باید گرفت از مطبت ،فضل خرق عادت را شبیه قاسم اگر زیر دست و پا رفتی گمان کنم که عسل ،خوانده ای شهادت را میان درد ،چه زیبا نموده ای تفسیر برای حضرت ایّوب، صبر و طاقت را به لطف حجب و حیا ،دور ماندی از انظار کشیده ای به رخ کوفیان،نجابت را میان سلسله ها کم نشد جلالت تو که ارث برده ای از مجتبی صلابت را برای تو که عزیز دل حسن بودی چگونه شرح دهم محنت اسارت را بگو نداشته ای زیوری به همراهت دمی که وصف کنم درد عصر غارت را کنار فاطمه ها در مسیر شام بلا چشیده ای همه دم تلخی جسارت را برای کشتن تو پای ناقه لازم نیست که دیده ای به سر نی، سر امامت را ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .