هدایت شده از امام حسین ع
شعرخوانی آقامجتبی خرسندی.mp3
1.55M
﷽
از غزلی جدید در #مدح_امیرالمومنین
دنیا قیاس کرد تو را با معاویه
درد است اینکهگفت؛ علی یا معاویه؟
شکرخدا که پای علی ماندهایم ما
در این جهانِ پستِ سراپا معاویه
حق با علیست بیبرو برگرد تا ابد
حتی اگر تمام جهان با معاویه...
#مجتبی_خرسندی ✍
.
..........
#پ.ن: مولی الموحدین (ع)فرمود:
«الدهر انزلنى ثم انزلنى ثم انزلنى حتى قیل معاویة و على!؟»
روزگار، مرتبه مرا پایین آورد، پایین آورد، پایین آورد به حدى که اسم #علی را کنار معاویه میآوردند.
📚مرحوم مقدس اردبیلی متوفای قرن دهم در کتاب "حدیقة الشیعه " ج1 صفحه 208 نقل فوق را آورده است. و مشابه این سخن را نیز دانشمند معروف اهل سنت "ابن ابی الحدید " در شرح نهج البلاغه ج20 ص326 رقم 733 نقل کرده است.
..............
.
متن 👇
بگو کدام ستم ریشه در سقیفه ندارد؟
https://eitaa.com/emame3vom/103335
اجرای مجلسی 👇
https://eitaa.com/emame3vom/54472
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
💠بیان مضمونمحور 🔹اصولاً شاعران واکنشهای عاطفی خود را به دو شکل انتقال میدهند: الف) بیان شاعران
.
#هنر_و_ادبیات
💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش دوم)
🔹تعریف زبان حال
زبان حال، قولی فرضی و خیالی است که شاعر یا نویسنده، مافیالضمیر و حال شخصی را وصف کند و سخنی را که آن شخص نگفته به او نسبت دهد با تکیه بر این اصل که اگر میگفت ممکن بود چنین بگوید. (ص۵۵)
بنابراین زبان حال، نوعی مُحاکات و بیان تقلیدگونه از شخص است.(ص۳۵)
به بیان دیگر، نوعی سخن نیابتی است، یعنی به نمایندگی از جانب کسی سخن گفتن. واضح است که کسی حق دارد سخنی را به کسی نسبت دهد که افکار، احساسات، سیره، نیت و حرف دل او را بشناسد و بتواند حدس بزند فرد مذکور در موقعیتهای مختلف چه رفتاری دارد، چه سخنی میگوید و چه واکنشی نشان میدهد.
همواره افراد فرهیخته و صاحب فکر، در نقل قول از دیگری احتیاط و امانتداری میکنند و از نقل زبان حال و انتساب سخن به او بهشدت پرهیز دارند و بر این باورند هیچکسی وکالت ندارد از جانب دیگری سخن بگوید مگر بر حسب اقتضائاتی که تعریف میشود.
حال، سخن و پرسش مهم این است که چه کسانی میتوانند به نیابت از ائمه اطهار، در قالبِ زبان حال سخن بگویند و نمایانگر افکار ایشان باشند؟
میتوان استنباط داشت و قاطعانه گفت: بیان زبان حال ائمه اطهار، رفتاری ظریف و خطیر است و شئون آن را باید شناخت و باید به آن توجه داشت.
لازم به ذکر است که یکی از امور مهم در عرصه ادب و هنر ولایی شناخت زبان حال و خطوط قرمز آن است و نیز آسیبشناسی و لغزشگاههای آن. زبان حال، تیغی است دو دم که اگر شاعر و مداح و نویسنده نثر ولایی، به ظرایف و حقیقت آن آگاه نباشند، قطعاً به فرهنگ توسل و عزاداری آسیبهای جدی وارد خواهند ساخت.
بیگمان نمونههای فراوانی از زبان حالهای نادرست، غیرقابل دفاع و یا شبههبرانگیز وجود دارد و لازم است از عرصه ادب و هنر ولایی زدوده شود. در ادامه به نمونههایی از این ابیات اشاره میشود:
حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید
نمک به زخم دل دردپرورم نزنید
در این مدینه همین جا سر مرا ببُرید(!)
غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید
و:
خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دری که ساختم آخر به من خیانت کرد(!)
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت
و:
برای علی بی تو بد میشود(!)
بدون تو غم بیعدد میشود
نرو که غرورم لگد میشود(!)
و این سقف، سنگ لحد میشود
تو باید غمم را بدانی بمان
چرا اشک را آبرو میکنی
چرا چادرت را رفو میکنی(!)
چرا استخوان در گلو میکنی؟(!)
چرا مرگ را آرزو میکنی
چه کم دارد این زندگانی بمان(!)
🔸دلایل شیوع برخی زبان حالهای ناشایست
۱. کمسوادی و فقدان روحیّۀ مطالعه و تحقیق در میان برخی زبان حال سرایان، شاعران و ذاکران.
۲. تلاش به منظور نوآوری در روضهخوانی (مصیبتآفرینی) بدون شناخت مرزها و خطوط قرمز آن.
۳. ذوق قصّهپردازی و اسطورهآفرینی شاعران و ذاکران.
۴. تبدیل شدن گریستن و گریاندن به هدف اصلی.
هریک از این موارد به سهم خود به فرهنگ توسل و مرثیهخوانی، آسیب وارد میکند و در نهایت به «تحریف» میانجامد. (ص۳۵۹)
🔹تفاوت زبان حال با زبان قال
زبان قال در اصطلاح، همان «قول واقعی» شخص است که یا مستقیماً از دهان او شنیده شود و یا آنان که مستقیماً از دهان او شنیدهاند نقل نمایند، یا در کتابی شنیدههای مستقیم خود را ثبت کرده باشند.
در صورتی که زبان حال «قول غیرواقعی» است. زبان حال، در واقع محاکات و تقلیدی است از زبان قال، زیرا به طور کلّی هنرِ محاکات، در گرتهبرداری و برداشت از طبیعت اصیل و اصل طبیعت است.
پس، زبان حال، قولی مجازی، فرضی و خیالی است؛ امّا زبان قال، واقعی.(ص۳۵)
نمونه زبان قال:
فرمود کور وارد محشر نمیشود
هرکس که در عزای حسن گریه میکند
و:
گویم ز امام صادق این طرفه حدیث
تا شیعۀ او به لوح دل بنگارد
فرمود که بر شفاعت ما نرسد
هر کس که نماز را سبک بشمارد
و:
بر روزها اگر که بریزد، چو شب شود
ظلمی که از مهاجر و انصار دیدهام
(ادامه دارد...)
📗 #آینه_بیغبار (دفتر دوم)
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#زبانحال
#الی_الحبیب
.
دوستان و همراهان کانال بنلی افسریه
جشنواره فروش، شرایط ویژه محصولات ۱۴۰۲
و از دست ندید
شرایط با پیش پرداخت ۱۲درصد
واقساط ۱۴ ماهه
و بدون سود هستش
تازه با ۵٪تخفیف
خرید نقدی هم شامل ۱۰٪تخفیف میشود
تعداد خیلی محدوده
به دلیل بازدهی بالای جشنواره
زودتر اقدام و ثبت سفارش کنید
هماهنگی
۰۹۳۹۶۱۱۲۶۰۶یعقوبیان
۰۹۱۹۲۱۱۸۰۳۹خانی
https://eitaa.com/afsa112
.
|⇦•این سخن ورد زبانها...
#قسمت_اول #روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
*از امشب همه آستین به دهان میگرفتن گریه می کردن تو اومدی میتونی ناله بزنی کسی بتو نمیگه یا روز ناله بزن یا شب ..دیگه ناله مدینه خاموش شد.دیگه از این خونه صدا بیرون نمیاد. امیرالمومنین میفرماید: نیمه شبها بذارید همه چراغهای مدینه خاموش بشه، همه اهل مدینه بخوابن.. حالا حسینم جلو برو،حسنم تو بیا من هم میام کسی قامت زینبم و نبینه، میرن بالای سر مزار مادر..امیرالمومنین اومد خودشو انداخت رو قبر فاطمه آروم آروم با فاطمه اش حرف میزنه...کجا رفتی عزیزم..همین یه دونه تو بودی جواب سلامم رو میدادی. از وقتی رفتی..*
این سخن ورد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
*با دلمون بریم مدینه..الان یه دختر بچه ای روی قبر مادرش افتاده یه پسر بچه رو قبر مادر افتاده، همه گریه میکردن ام کلثوم گریه می کرد، زینب گریه میکرد، اباعبدالله گریه میکرد، امیرالمومنین دست رو دیوار میگذاشت گریه میکرد.. اما دیدن امام حسن یه گوشه نشسته زانوی غم بغل گرفته. تو کوچه جلو در مینشست تو کوچه رو نگاه میکرد هی به دیوار زل میزد..امیرالمومنین می اومد چی شده پسرم؟ میگفت: بابا! دست رو دلم نزن بابا اون رد رو میبینی رو دیوار مادرم گفته بود هیچی نگم...
بعد شهادت بچه ها بیچاره میشن..امیرالمومنین یاد حرف فاطمه افتاد علی جانم نکنه بری بیا بالا سر قبرم بشین قرآن بخون من از تاریکی قبر میترسم.. امشب بگو مادر! اون لحظه ای که همه میرن تو باید به دادم برسی با علی بیا ما رو تنها نذارید.. تو چطور میترسی از تاریکی قبر من نترسم ؟مادر ما به شما زحمت نمیدیم با اون حالتون.. اما به حسینت بگو بیا ما یه عمر برا حسینت سینه زدیم به آقامون بگو آبرومون رو بخره ..
گفت: یادم اومد فاطمه گفت بالا سر قبرم بنشین قرآن بخون نشستم قرآن میخوندم در همون حال بودم خوابم برد.. خواب فاطمه رو دیدم پریشونه.. علی جان! چکار میکنی؟ گفتم:مگه چیکار میکنم عزیز دلم؟میبینم که خوب شدی زیر چشمات دیگه کبود نیست.. علی جان الان اومدی بالا سر قبر من خوابت برده اما حسینم تو خونه بیدار شده تشنه اشه برو به داد حسینم برس...سراسیمه از خواب بیدار شد بریم حسین بیدار شده ..
«صلی الله علیک یا ابا عبدالله»
مادره دیگه..مادر نگران بچه اشه.. قبل از اینکه خواست بره گفت: علی جان!" ابکنی وابک للیتامی" برا من گریه کن برا بچه هام گریه کن اما! علی حواست باشه من خیلی حواسم به حسین هست.. علی جان! حوایت باشه نیمه شب ها بیدار میشه تشنه اش میشه من همیشه بالا سرش یه ظرف آب میذارم..فکر میکنی مادر از دنیا بره تموم میشه نه.. همهی حواسش به کربلا بود.. سه روز بود هیشکی آب نخورده بود.دخترِ این مادر شب عاشورا داره دونه دونه وصیتهای مادر یادش میاد..مادر گفت یه روز میاد من نیستم. یه پیرهن گذاشت کنارش یادش نره به من گفت داداشت داره میره زیر گلوش رو ببوس..یادم نره. بابام شب بیست و یک رمضان وصیت کرد.وصیت بابام این بود: همه رو بیرون کرد. فقط بچه های فاطمه بمونن ..همه دارن آروم آروم بیرون میرن دید قمر بنی هاشم خجالت زده داره بیرون میره.ام البنین همیشه می گفت: عباسم! تو غلام بچه های فاطمه ای...تا دمحجره رفت امیرالمومنین فرمود: تو کجا میری عباس؟گفت:آقاجان فرمودین بچه های فاطمه بمونن..من غلام اونها هستم. فرمود:بیا همه حرفهام با توعه..عباسم بیا، حسینم بیا زینب داره میبینه دستاتون روگذاشتم تو دست هم ..عباس! یه روزی میاد کربلا من نیستم..حسینم رو یادت نره یاری کنی..هرچی شد حسین منو تنها نذاری.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_حسین_طاهری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_دوم #روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
شب عاشورا شد زینب شنید سر شبی نانجیب برا عباس امان نامه آورده. پاسبان خیام شب عاشورا عباس بود. گفت: همه برن استراحت کنن میدونیم فردا چه خبره من امشب خودم یه تنه از خیام حسین مراقبت میکنم.دید از دور یه سیاهی داره نزدیک میشه. گفت:کیستی؟همونجا بایست، امشب پاسبان خیام حسین عباسه... دید داره میاد نگاه کرد کی هستی؟ گفت: عباس جان منم نگاه کرد دید.. صدا آشناست.. صدا صدای زینبه.
سیدتی سیدتی مولاتی باید تو خیمه باشی چرا اومدی اینجا؟ گفت عباس جانم! من که در وفای تو شکی ندارم.. دم نماز داشتم خاطراتم رو مرور می کردم.یادم اومد از وصیت بابام امیرالمومنین.. یادته دستت رو تو دست حسین گذاشت یادته گفت نیاد روزی که حسینم و تنها بذاری.. دیدن عباس سرش رو پایین انداخت. میدونست زینب چی میخواد بگه.. عباس جان! شنیدم برات امان نامه آوردن. نکنه حسینم رو تنها بذاری.. فرداش رفت کنار داداشش گفت:من اومدم برات علمداری کنم بذار من برم میدون.. در همون لحظه صدای العطش خیمه ها بلند شد.دختر بچه مشک و بیرون آورد.عمو! علیاصغر داره جون میده، عمو! رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم میخوای بری میدون باشه. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند. سمعاً وطاعتا رفت. اما
دید یه صدایی میاد صدا آشناست. اما نوع کلام نه.. "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این طور صداش کنه.وصیت بابا م این بود همه رو بیرون کرد فقط بچه های فاطمه بودن قمر بنی هاشم رفت. امیرالمومنین فرمود: تو کجامیری .همه حرفهام با توعه.. سر شبی نانجیب برا عباس امان نامه آورده پاسبان خیام شب عاشورا عباس بود گفت همه برن استراحت کنن میدونیم فردا چه خبره من امشب خودم یه تنه از خیام حسین مراقبت میکنم. دید از دور یه سیاهی نزدیک میشه گفت بایست امشب پاسبان خیام حسین عباسه. دید داره میاد نگاه کرد کی هستی گفت عباس جان منم نگاه کرد دید صدا آشناست صدا صدای زینب..سیدتی مولاتی باید تو خیمه باشی
گفت: عباس جانم میدونم..من که در وفای تو شکی ندارم.. یه خاطره ای یادم اومد از وصیت بابام امیرالمومنین. یادته دستت رو تو دست حسین گذاشت؟ یادته گفت نیاد روزی که حسینم و تنها بذاری؟ دیدن عباس سرش رو پایین انداخت. گفت: عباس جان! شنیدم برات امان نامه آوردن. نکنه حسینم رو تنها بذاری.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#کربلایی_حسین_طاهری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی روضه حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
فرداش رفت کنار داداشش گفت: اومدم برات علمداری کنم بذار برم میدون. در همون لحظه صدای العطش بلند شددختر بچه مشک و بیرون آورد. عمو علیاصغر داره جون میده، عمو رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم! داری میری میدون.. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند سمعاّ و طاعتا رفت. دید یه صدایی میاد صدا آشناست.. اما نوع کلام نه! "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این جور صداش کن..داره میره سمت علقمه..*
قیامتی شده کنار علقمه
فاطمه اومده برید کنار همه
*چند تا روضه است باید بلند گریه کنی.. اول روضه ی مادرمونه چون مادرمون رو زدن بهش میخندید. روضه بعدی روضه ی علی اکبر همه اربابمون رو دوره کرده بودند یا کف میزدند یا هلهله میکردند. روضه بعدی روضه ی عباسه میگن تا ابی عبدالله رسید کنار این بدن دست گذاشت به کمر داد زد " الان انکسر ظهری" یعنی الان کمرم شکست همه شروع کردند کف زدن...*
قیامتی شده کنار علقمه
فاطمه اومده برید کنار همه
الهی عباست بمیره مادر
نیزه به پهلوها ت نگیره مادر
عمریم سید و سرور خواندی
چه شد این بار که برادر خواندی
مادرت فاطمه آمد به برم
یاریم کرد و صدا زد پسرم
*حالا داره به فاطمه میگه..*
شرمندهام و از شرم خونی شده اشکم
مادر حلالم کن که پاره شده مشکم
*مرحوم مازندارانی مینویسه: هر کاری کردن. دست راست قطع کردن، دست چپ، تیر زدن به چشما، براش مهم نبود مشک رو به دندان گرفت..میگفت یه طوری میرسونم علی اصغر تشنه اشه..اما لحظه ای که تیر به مشکش زدن..مرحوم مازندارانی مینویسه: "فوقف عباس متحیّرا" یه لحظه با تحیّر ایستاد اسب رو هی کرد سمت علقمه یعنی دیگه برو آبرو برام نمونده... *
کشته من و، خجالت از شیر خواره
فکر طناب و زینبِ آواره..
*اما مادر یه سوال دارم حالا که اومدی بذار آبرمو جلو همه بخری
حالا که اومدی مادر قد کمون
حسین داره میاد یه کم دیگه بمون..
باید ببینه من سرم رو پاته
بازم یکی از پسرات همراته
*عباس داره میگه اما دیگه علقمه نیستیم*
حالا که روضه شد روضه ی مو به مو
دست رو شونه ام بذار یه یا علی بگو
رو گونه جای دست اون بی دین بود
بشکنه دستش چقدر سنگین بود
وای مادرم ...مادرم ..مادرم..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_حسین_طاهری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها.mp3
21.54M
|⇦این سخن ورد زبانها....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری
نثار روح شهید مظلوم، همرزم و همراه علمدار مقاومت، شهید قهرمان #سید_هاشم_صفی_الدین و همراهانش صلوات.
.
قیام #امام_زمان همچون دیگر انقلابها، بدون مقدمه و زمینه سازی پدید نمیآید؛ بلکه در آستانۀ ظهور، حرکتهایی شکل میگیرد و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم میآورد. این سلسله قیامها و انقلابها که از سوی حق پویان صورت میگیرد،
بر اساس آنچه در بعضی از روایات آمده، زمینه را برای حرکت جهانی حضرت مهدی (عجّلاللّهتعالىفرجهالشريف) آماده میکند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: گروهی از ناحیۀ مشرق، قد برمی افرازند و زمینۀ حکومت مهدی (عجّلاللّهتعالىفرجهالشريف) را فراهم میسازند. [۱][۲][۳]
امام باقر (علیهالسّلام) میفرماید: گویی قومی را میبینم که از شرق در طلب حق قیام کردهاند؛ ولی بدانان نمیدهند و باز مطالبه میکنند؛ اما بدانها نمیدهند. چون چنین میبینند، شمشیرهای خود را بر دوش میگیرند. آن هنگام، آنچه میخواهند، به آنان میدهند؛ ولی نمیپذیرند، تا این که پیروز میشوند و آن را جز به صاحب الامر (علیهالسّلام) تسلیم نمیکنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر میگذارم. «کانی بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلا یعطونه ثم یطلبون فلا یعطونه فاذا راوا ذلک وضعوا سیوفهم علی عواتقهم فیعطون ما سالوه فلا یقبلونه حتی یقوموا و لا یدفعونها الا الی صاحبکم قتلاهم شهداء اما انی لو ادرکت ذلک لاستبقیت نفسی لصاحب هذا الامر»، [۴]
📚↑ متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال، ج۱۴، ص۲۶۳.
۲.↑ طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الاوسط، ج۱، ص۹۴.
۳.↑ ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ح ۴۰۸۸.
۴.↑ نعمانی، محمد بن إبراهیم، الغیبة، ص۲۷۳.
.
.
#زمینه_حضرت_زهرا
#کربلایی_حسین_طاهری 🎤
این قصه رو تازیونه میدونه
در و دیوار خونه میدونه
کسی چه میدونه چیه غصه
گریه های شبونه میدونه
مادر از درد عرق سرد میکنه
از طرز استراحتش
معلومه پهلوش درد میکنه
تا میخوابه این شبای آخریش
زخمِ رو ابروش وا میشه
خونی میشه بازم رو سریش
همه ی دغدغه اش اینه
علی نبینه زخم صورتو
درداشو ریخته تو خودش
خدا میبینی غیرتو
مادر مهربون من
****
در سوخته از آتیش دل مادر
داره یه دل پر گله مادر
غریبی یعنی اینکه روز و شب
جلو چشمه قاتل مادر
غربت یعنی فاطمه ی بی علی
که پشت در اون دومی
همدست بشه با اولی
غربت یعنی علیه بی فاطمه
یعنی که دستت بسته شه
به زور جلو چشم همه
علی حلال کنی منو
آخه نشد ببینی بچتو
مادر حلالیت میخواد
خدا میبینی غیرتو
مادر مهربون من
****
یاس علی زخمی از تبر داره
فقط حسنه که خبر داره
مادر امروزم تیمم کرد
آخه آب براش ضرر داره
میشه حساس صورتی که نیلیه
هرچی داره درد میکشه
زیر سر اون سیلیه
لعنت بر اون دستایی که بی هوا
بالا اومد تو کوچه ها
مادرمو کشت بی صدا
خاکیه چادرش ولی
رها نکرده این امانتو
خاکیه اما محکمه
خدا میبینی غیرتو
مادر مهربون من
#زمینه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حسین_طاهری
هیئت هفتگی آبان 1403
.👇