eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
602 ویدیو
833 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•آمدم با همه پشیمانی.. و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم» لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ ، أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُو ، الحیُ القَیوم الرَحمانُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ «اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ،*همه خجالتم از آقام اینه من نتونستم یه روزه درست بگیرم، بی گناه ..* صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» اِلٰهی العفو .. آمدم با همه پشیمانی با دو چشم ذلیل و بارانی معصیت کرده ام به آسانی میتوانی که رو بگردانی ولی عبدت خیال کن من را جان زهرا حلال کن من را یاالهی و ربی احسان کن دل من بتکده است ویران کن باز رحمی به غرق عصیان کن روزی‌ام یک سفر، خراسان کن حق همسایه‌ام به گردنم است بی پناهم! پناهِ من حرم است *یا امام رضا .. اول با شما شروع کردیم آقاجان ..* وسط گریه ام تبلور کن خودت این سنگ تیره را دُر کن نان به نرخ تو نیست، آجر کن سفرۀ خالی مرا پُر کن درد خود را نگفته‌ام به کسی آمدم تا به داد من برسی توبه کردم نخست آمده‌ام همه‌اش کار توست آمده‌ام با همین پای سست آمده‌ام اتفاقاً درست آمده‌ام اتفاقاً حسین گفته بیا سجده کن روی خاک کرببلا پای صحبت بده خدای کلیم وقت درمان بده به حال وخیم با علی آمدم به پیشِ کریم بغلم کن تو با تمام بدیم شب قدر است آه و ناله بده نجفم دیر شد حواله بده *از غروب که اومد خونۀ دخترش هی گریه میکرد، هی میومد تو صحنِ حیاط آسمان رو نگاه میکرد ..* حیدر از بس‌که بیقرار همه است فکر خود نیست، فکر کار همه است آن شهیدی که رفت و یار همه است با مناجات خود کنار همه است در دعاها که گریه لازم هست ذکر آمین حاج قاسم هست زینب امشب به فکر تنهایی است زینبی که عجیب بابایی است سفره‌اش پهن شد چه غوغایی است گفت بابا عجب تماشایی است فکر مرحم به زخم یاس کنید تا نرفته است التماس کنید چشم حیدر به دلبر افتاده به روی زخم کوثر افتاده فاطمه دید حیدر افتاده شب قرآن به سر، سر افتاده کاش این غم به آخرش نرسد خبر او به دخترش نرسد کاش محزون و خون جگر نشود اینهمه گریه بی اثر نشود کوچه بازار کوفه شر نشود سر زینب شکسته تر نشود کاش راه عقیله سد نشود معجرش زیر پا لگد نشود شاعر: رضا دین پرور سَيدي اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيا مِنْ قَلْبي وَاجْمَعْ بَيني وَبَينَ الْمُصْطَفي وَآلِهِ خِيرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خاتَمِ النَّبِيينَ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَانْقُلْني اِلي دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ إلَيكَ وَاَعِنّي بِالْبُكآءِ عَلي نَفْسي *منو کمک کن یکم برا خودم گریه کنم* فَقَدْ اَفْنَيتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْري*دارم غصه و افسوس میخورم برا عمری که خرج آرزوهام شد* وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيسينَ مِنْ خَيري *دیگه از خودمم ناامید شدم* فَمَنْ يكوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّي‌*واقعا اگر منو با این بد حالی ببرن تو خاک چیکار کنم* اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلي مِثْلِ حالي اِلي قَبْري لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتي * وَمَا لِى لَاأَبْكِى وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا يَكُونُ مَصِيرِى،* منو میخوان کجا ببرن ..* وَأَرىٰ نَفْسِى تُخادِعُنِى،*نفسم هی به من میگه حالا عمر داری ..* وَأَيَّامِى تُخاتِلُنِى *روزگار هم با من درست تا نمیکنه ..* وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِى أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ ؟ *عقاب مرگ بالاسرمِ .. امشب نشد، فردا .. خلاصه این مرگ یهو یقه‌م رو میگیره ..* فَما لِى لَاأَبْكِى ؟ *به من نگید چرا گریه میکنی ..* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•آمدم با همه پشیمانی.. / و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر به نفس استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── اگه با این وضعیت تو قبر برم ..! من هنوز آماده نشدم ..* وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتي *با عمل صالحم قبرم رو آماده نکردم ..*أَبْكِى لِخُرُوجِ نَفْسِى،*گریه میکنم برا اون ساعتی که نفسِ آخرم رو میکشم .. دیگه کسی کاری ازش بر نمیاد ..* أَبْكِى لِظُلْمَةِ قَبْرِى، * یا نورُ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلْمِ .. امام علیه السلام می‌فرماید چنان تاریکی قبر وحشت مینداره به دلِ میت .. اصلا زبانش لال میشه .. امام داره گریه میکنه ..!! * أَبْكِى لِضِيقِ لَحْدِى،*خیلی قبرم تنگِ .. حضرت فرمود فشار قبر همه دارن الاّ چند دسته ..* أَبْكِى لِسُؤالِ مُنْكَرٍ وَنَكِيرٍ إِيَّاىَ* آن دو ملک نکیر و منکر میان تا میرسن صداشون یه جوریه خیلی میت میترسه .. تا میگه من ربک؟! کسی نیست جواب بده .. أَبْكِى لِخُرُوجِى مِنْ قَبْرِى عُرْياناً ذَلِيلاً حامِلاً ثِقْلِى عَلَىٰ ظَهْرِى *وقتی منو از قبر بیرون میارن، عریانم .. فقط بالِ اعمالم رو دوشمِ .. الهی العفو ..* کوفه قحطی آب شد حیوانات میمیردن، دیگه آب کم شد همه اومدن درِ خونۀ علی (ع) گفتن آقا دعا کن .. فرمود من دعا میکنم ولی اگر میخواد دعا سریع‌تر مستجاب بشه برید پیشه حسینم .. اومدن خدمت ابی عبدالله، حضرت دعا کرد بارونِ شدید اومد .. همه‌شون گفتن ما تلافی میکنیم .. ای حسین .. بابا مگه بچه چقدر آب میخواست .. بچه شیرخواره دو تا قطره سیرابش میکرد .. چه تلافی کردن .. ای حسین .. قرآن هاتون رو باز کنید اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ *آقامون رو به ما برسون ما دیگه حاجتی نمیخوایم .. قرآن‌هاتون رو به سر بگذارید* اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ _ ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ .. جل جلاله و عظم شأنه _ الهی! بمُحَمَّدٍ .. صل الله علیه و آله و سلَّم _ الهی!بعَلِیٍّ .. صلوات الله و سلامه علیه _ الهی بفاطِمَهَ سلام الله علیها ..* بی بی جان برا ما و ملت و رهبرمون دعا کن خانم _ الهی! بالْحَسَنِ بن علیٍ .. صلوات الله و سلامه علیه .. _ الهی! بالْحُسَیْنِ .. صلوات الله و سلامه علیه .. *قربونِ لبِ تشنه‌ت برم من ..* _ الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .. صلوات الله و سلامه علیه _ بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. صلوات الله و سلامه علیه _ الهی! بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد .. صلوات الله و سلامه علیه _ الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. صلوات الله و سلامه علیه _ الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .. صلوات الله و سلامه علیه _ الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی .. صلوات الله و سلامه علیه _ الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .. صلوات الله و سلامه علیه .. _ الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .. _ يَا أَبَانَا اِسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا " تو برامون دست به دعا بردار،ای بابایِ مهربون...هر کجا هستی اول آقاتون رو صدا بزنید: یابن الحسن .. ده مرتبه: الهی بالْحُجَّةِ .. صلوات الله وسلامه علیه پدری پیر شده دل نگرانِ زینب همه دلشوره‌ی او اشکِ روانِ زینب خواست با پای خودش وارد خانه بشود تا که بازی نکند با دل و جانه زینب دومین بار علی پیش همه خورد زمین ذکر یا فاطمه را روی لبانِ زینب گریه کردن همه شهر، بزرگ و کوچک به دل سوخته و مرثیه خوانِ زینب گریه میکرد ولی معجر او دست نخورد مثل عباس یکی گشته امانِ زینب دیدن آقا ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
حاج منصور ارضی _ باب الحرم.mp3
31.15M
|⇦•آمدم با همه پشیمانی.. و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر به نفس استاد حاج منصور ارضی
. |⇦•مراسم احیا .. احیا و قرآن بر سر گذاشتن ویژۀ شبهایِ قدر اجرا شده ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── *قرآن هارو مقابل صورت باز کنید، بگو:*اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى،أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ* حاجتِ خودت رو بخواه از خدا، صدر همه ی حاجات، فرجِ امام زمان، با خدا حرف بزن، معلوم نیست شبِ احیاء دیگه زنده باشیم، برا همه ی اونایی که دستشون از دنیا کوتاه شده، برا اونا هم بخواه، برا مریض هایی که رو تخت های بیمارستان خوابیدن هم بخواه، امشب همشون به برکت امیرالمؤمنین لباس عافیت خدا برتنِ آنها بپوشاند....قرآن هارو روی سر بگذارید: *اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ _ ده مرتبه همه با هم : *بکَ یَا اللّهُ….جل جلاله و عظم شأنه* _ ده مرتبه *الهی! بمُحَمَّدٍ……. صل الله علیه و آله و سلَّم* _ ده مرتبه:*الهی!بعَلِیٍّ…….. صلوات الله و سلامه علیه* عمری‌ست که دم‌ به‌ دم علی می‌گویم در حال نشاط و غم علی می‌گویم یک عُمر، علی گفتم و ان‌شاءالله تا آخر عُمر هم علی می‌گویم _ ده مرتبه: *الهی بفاطِمَهَ …… سلام الله علیها ….* _ این وقتِ شب، یه دونه زائر هم کنارِ قبر امام حسن نیست...*الهی! بالْحَسَنِ بن علیٍ….. صلوات الله و سلامه علیه ….* خدایا! با نابودیِ آلِ سعود این قدمها رو به حرمِ امام حسن برسان... _ * الهی! بالْحُسَیْنِ .....صلوات الله و سلامه علیه * بحق ابی عبدالله، قسمت میدهیم، خدایا! کربلایِ این جمع امضا بفرما _ ده مرتبه:*الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ… صلوات الله و سلامه علیه ….*آقامون امامِ سجاد، تا لحظه ی آخر گریه کنِ بابایِ غریبش بود، خدایا! بحق آقامون زین العابدین، گریه ی بر ابی عبدالله رو تا دَمِ جون دادن روزیِ ما قرار بده...* _ ده مرتبه:* بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ… صلوات الله و سلامه علیه ….* _ *الهی! بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد…الصادق صلوات الله و سلامه علیه ….* امام صادق علیه السلام می فرمایند: به شفاعتِ ما خانواده نمیرسه، کسی که نمازش رو سبک بشماره... _ *الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر… صلوات الله و سلامه علیه …* خدایا! هر آنچه زندانیِ بیگناه، گوشه ی زندانها هستند، بحقِ آقامون موسی بن جعفر، وسائل آزادیشون رو فراهم بفرما _ هر کی دلش پر میزنه تویِ حَرمِ امام رضا، کبوترِ دلش رو بفرسته مشهد... قربونِ کبوترایِ حرمت قربونِ این همه لطف و کَرَمِت …*الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى…المرتضی صلوات الله و سلامه علیه ….* _ *الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی…الجواد صلوات الله وسلامه علیه …..* … خدایا! قسمت میدهیم احدی رو امشب نا امید و دستِ خالی بر مگردان _ ده مرتبه:*الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد… صلوات الله و سلامه علیه …..* _ ده مرتبه:*الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ… صلوات الله وسلامه علیه …..* _ آخرین ذواتِ مقدسِ رو میخواهیم دَرِ خونه ی خدا قسم بدیم، هر چقدر کار با امام زمان داری، هر چی میخوای خدا نگاهت کنه بحقِ امام زمان، از پرده ی جگر خدا رو قسم بدیم: ده مرتبه: الهی بالْحُجَّةِ …. صلوات الله وسلامه علیه* آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدايا به سلامت دارش ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14000211-taheri-ehya.mp3
4.57M
|⇦•مراسم احیا.. مراسم احیا و قرآن بر سر گذاشتن ویژۀ شبهایِ قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری
🟢 حکایات مناجاتی 7⃣1⃣ شرح حال فضیل عِیاض(ره) فضیل بن عیاض مرد بزرگی بوده. او سالها در بیابانهای خراسان یک چادری داشت و در آن به عبادت مشغول بود؛ نماز و روزه و ... چند شاگرد هم داشت که به دستور او هر قافله ای از آنجا عبور می کرد این شاگرد ها می رفتند و قافله را می دزدیدند و غارت می کردند و بدین منوال روزی شاگردان و استاد تامین می شد. روزی یک نفر آمد و گفت ای فضیل من از تو تعجب می کنم که هر وقت تو را می‌بینم مشغول نماز و روزه هستی، از طرف دیگر این افراد تو مردم را قتل و غارت می‌کنند و برای تو پول می آورند. اینها چطور باهم می سازد؟ این اجتماع ضدّین است. فضیل برای او این آیه را خواند: وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (۱۰۲ توبه) یک روز قافله ای از آنجا می گذشت و پیرمردی مقداری پول طلا داشت. او از ترس غارت فضیل و یارانش پولها را به چادرِ در میان بیابان آورد و نمی دانست که این چادر برای فضیل است. دید یک نفر به لباس زهد و اهل تقوا مشغول عبادت است. گفت این کیسه پیش تو امانت باشد تا بعد. رفت. وقتی برگشت دید قافله را دزد زده و هرچه داشتند برده‌اند و دست و پای زن و مرد ها را بسته اند و روی زمین رها کرده‌اند. به سراغ آن چادر رفت تا پول خود را از آن آقا بگیرد که دیده همه دزدها با اموال دزدی شده در چادر هستند و این آقای بزرگ سهم خودش را برداشته و دارد بقیه را تقسیم می‌کند. تا چشم فضیل به پیرمرد افتاد به او اشاره کرد که پولت آنجاست برو بردار. این دزدها به فضیل گفتند ما در قافله درهمی پیدا نکردیم تو چطور این کیسه زر را از دست دادی و به صاحبش برگرداندی؟ او گفت این به ما حسن ظن پیدا کرد و بر این اساس ما را امین می دانست و من نخواستم خلاف حسن ظن او با او رفتار کنم. فضیل گاهی می‌گفت من بالاخره باید توبه کنم تا خدا از گناهانم بگذرد. ما خیلی جنایت می‌کنیم ولی خدا بالاخره باید از گناهان من بگذرد. تا اینکه عاشق دختری شد و نیمه شب برای تصاحب او از دیوار خانه آنها بالا رفت. روی پشت‌بام دید کسی قرآن می خواند و این آیه به گوشش رسید: أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّه؟ آیه ۱۶ سوره حدید سریع گفت: "آنَ، آنَ واللهِ قد آنَ: رسید، رسید، به خدا وقتش رسید." برگشت و توبه کرد. روز و شب گریه و تضرع و رفتن سراغ مردم برای حلالیت و ... سپس آمد مدینه و خدمت امام صادق(ع) رسید و از اصحاب خاص آن حضرت شد. از اولیای خدا شد. 📚منبع: سالک آگاه، علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، ج۱ ۱۴۴۳
. ✅داستان واقعی 💢برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند ✍️حجت الاسلام شیخ احمد کافی فرمودند :یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته؛ آدم دینی خوبی است از عاشقان امام زمان است، از رفقای من است. در نامه چیزی نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده؛ گرچه این پیغام خیلی به علما رسیده، به مرحوم مجلسی گفته به شیخ مرتضی انصاری گفته به شیخ عبدالکریم حائری گفته و... ، این بنده خدا نوشته: من چهل شبِ چهارشنبه از یزد می آمدم مسجد جمکران، توسلی و حاجتی داشتم. شب چهارشنبه چهلمی، دو هفته قبل بود. در مسجد جمکران خسته بودم، گفتم ساعتی اول شب بخوابم، سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم. در صحن حیاط هوا گرم بود، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو، گفتم چه خبر است؟ گفتند: آقا آمده. 🔺 من خوشحال دویدم رفتم جلو، آقا را دیدم اما نتوانستم جلو بروم. حضرت فرمودند: برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند. به خدا قسم آی مردم دعاهایتان اثر دارد، ناله هایتان اثر دارد. خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده: مجلسی به شیعه ها بگو برایم دعا کنند. هِی پیغام می دهد، به خدا دلش خون است. قربان غریبی ات شوم مهدی جان 📚 کتاب ملاقات با امام زمان در مسجد جمکران، ص۱۵۸ .
. گریز دعای جوشن کبیر مناحات آمدم با چشم گریان آمدم                گر گنه کارم پشیمان آمدم یا کریم و یا رحیم و یا رفیع               چهارده معصوم را آرم شفیع با چنین راُفت که می خوانی مرا       کی خداوندا بسوزانی مرا جوانی، هنگام مرگ رو به مادرش کرد و گفت: مادر جان می خواهم وصیتی کنم:وقتی مردم طنابی بیاور و دست و پای مرا محکم ببند. آن وقت مرا با طناب روی زمین بکش و با دلی شکسته به خداوند بگو:خدایا بنده فراری تو را اوردم؛بلکه خداوند به دل شکسته ی تو از من بگذرد. این جوان مُرد و از دنیا رفت .با این که برای مادر، مرگ جوان خیلی سخت است و طاقت و تحمل دیدن جنازه ی عادی به زمین افتاده ی پسر جوان را ندارد،بااین حال ،این مادر بنا به وصیت پسرش این کار را انجام داد.طنابی آورد و دست و پای پسرش را بست .آن وقت جنازه او را بر روی زمین کشید وبا حال رقت باری می گفت: خدایا ! بنده فراریت را اوردم.چیزی نگذشته بود که هاتفی ندا داد که مهمان ما را رها کن! او میهمان ماست.  اری دعای مادر در حق فرزند این چنین اثر گذار است و این چنین سریع به اجابت می رسد.باید دست به دامان مادران شد و از انها التماس دعای خیر داشت؛اما من مادری را سراغ دارم که یک نیم نگاه او عالمی را کن فیکون میکند.یک لحظه توجه او عالمی را زیرو رو میکند . امشب دست توسل مان را به سمت خانه ی مادر سادات دراز کنیم و از او مدد بجوییم. می پرسی کدام خانه؟ خانه ای که بوی اتش میدهد                  داغ مادر را به قلبم مینهد خانه ای که دست مردی بسته است    خانه ای که پهلویش بشکسته است خانه ای که دختری افسرده است             دید مادر را که سیلی خورده است خانه ای که کعبه ی دلها بود                        قتلگاه حضرت زهرا بود  خانه ای که از درش خون میچکد         خصم مولا را به بیرون میکشد خانه ای که مادری را میزند                  پیش چشمش دختری را میزند  اتش بر جان او انداختند                         گرگ ها از چه بر او میتاختند؟     اه خفاشان به قلب شب زدند                           تازیانه از چه بر زینب زدند؟   *پیغمبر به سلمان از فضائل دخترشون زهرای مرضیه بیاناتی رو فرمودند، تا رسیدن به ورود حضرت به صحنه ی محشر . یا سلمان ، دخترم فاطمه سواره وارد محشر میشه ، ندا میاد: "حَبِيبِي سَلِينِي تُعْطَيْ" ای حبیبه ی من هر چی میخوای اینجا درخواست کن به تو عطا میشه ، دخترم فاطمه تقاضاش اینه "یا رب اَسْأَلُكَ اَنْ لا تُعَذِّبَ مُحِبّي وَ مُحِبَّ عِتْرَتي بِالنَّارِ" خدایا محبین منه زهرا و محبین فرزندان منه فاطمه رو اینجا به آتش عذاب نکن ..." دلت با منه یا نه؟ کنار حرم فاطمه معصومه سلام الله گفتم ، همون خانمی که امیرالمومنین فرمود ثواب زیارت حضرت زهرا رو خدا به این بانو و زیارت او داده ، بلافاصله ندا میاد "وعزتی و جلالی" زهرا جان به عزت و جلالم قسم "لقد آلیت علی نفسی ان لا اعذب محبیک ومحبی عترتک بالنار" منه خدا بر خودم سوگند خوردم محبین تو و بچه های تو رو در آتش نسوزونم ..." حالا با محبت فاطمه و بچه های فاطمه پای مناجات شوهر فاطمه ، امیرالمومنین نشستی ...* .
. 🟢 حکایات مناجاتی 8⃣1⃣ شرح حال پسر فضیل عِیاض(ره) فضیل عیاض پسری داشت به نام علی که از خود او هم حالات عجیب تری داشت. نقل شده که در جوانی کنار زمزم ایستاده بود که یک نفر این آیات قرآن را خواند. او پس از شنیدن این آیات صیحه ای زد و افتاد و جان داد: وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ - سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (ابراهیم ۴۹ و ۵۰) و (در آن روز) بدکاران را زیر زنجیر (قهر خدا) مشاهده خواهی کرد. (و بینی که) پیراهنهای از مس گداخته آتشین بر تن دارند و در شعله آتش چهره آنها پنهان است. 📚منبع: سفینة البحار، ج۷، ص۱۰۳ ۱۴۴۳ .
. تا زمان امام صادق ♦️♦️پناه آوردن حیوانات به حرم امن امیرالمومنین علی(علیه السلام) و محمد بن زكریا (به سندش) از عبد اللَّه بن حازم حدیث كند كه گفت: روزى با هارون الرشید براى شكار از كوفه بیرون رفتیم، پس به ناحیه غریین و ثویه (كه جایى است پشت كوفه و قبر أبو موسى اشعرى در آن جا است) رسیدیم. آهوانى را در آنجا دیدیم، پس بازها و سگ ها (ى شكارى) را به طرف آنها رها كردیم، آنها ساعتى براى شكار آهوان دست و پا كردند (ولى نتوانستند آنها را شكار كنند) پس آن آهوان به تپه (كه در آنجا بود) پناه بردند و بالاى همان تپه ایستادند، (ناگهان دیدیم) بازها در كنارى از آن تپه فرود آمدند و سگ هاى شكارى بازگشتند. هارون از این جریان در شگفت شد، سپس آهوان از تپه به زیر آمدند بازها به طرف آن ها پرواز كردند و سگ ها نیز به سوى آنها دویدند، آهوان (كه این جریان را دیدند) دوباره به آن تپه رفتند، بازها و سگ ها نیز (آنها را رها ساخته) به جاى خود بازگشتند، و تا سه مرتبه این جریان تكرار شد. هارون الرشید گفت: بشتاب بروید و هر كه (در این اطراف) یافتید او را نزد من بیاورید (زیرا چنین می نماید كه این زمین مقدسى است و اسرارى در آن نهفته است. گوید: ما به جستجو در آن اطراف پرداختیم،) پیر مردى از قبیله‏ بنى اسد یافتیم، و او را نزد هارون آوردیم، هارون به وى گفت: مرا آگاه كن كه این تپه چیست؟ پیر مرد گفت: اگر امانم دهى ترا آگاه سازم، هارون گفت: عهد و پیمان خدا براى تو است (و من با خدا عهد كنم) كه ترا از جایگاهت بیرون نكنم و آزارت ندهم؟ پیر مرد گفت: پدرم از پدرانش براى من حدیث كرده كه آنها گفته‏ اند: در این تپه قبر على بن ابى طالب علیه السّلام است، و خداى تعالى آنجا را حرم امن قرار داده، و هیچ چیزى بدان جا پناه نبرد جز اینكه ایمن شود. پس هارون پیاده شد و آبى خواسته وضو گرفت و نزد آن تپه نماز خواند، و خود را به خاك آن مالید و گریست، پس برگشتیم‏. 📚منبع: الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد،ج١،ص٢۶ ۱۴۴۳ .
. 🌙 چند روایت در تفسیر آیه شریفه "لیلة القدر خير من ألف شهر" ⭐️روایت اول از ابن عباس روایت شده که براى رسول خدا(ص) ذکر مردى از بنى اسرائیل به میان آمد که او در راه خدا هزار ماه شمشیر خود را بر شانه اش حمل نموده (و آماده جهاد در راه خدا بود). رسول خدا(ص) از این جریان سخت تعجب نمود و آرزو کرد که این فضیلت در امتش باشد ... پس خداوند (در مقابل) به آن حضرت شب قدر را عطا کرد و فرمود: شب قدر، بهتر از هزار ماهى است که آن مرد بنى اسرائیلى در راه خدا سلاح حمل کرد (این شب قدر) براى تو و امّت بعد از تو، تا روز قیامت در هر ماه رمضان خواهد بود». 📚منابع: مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۹ نورالثقلین، ج ۵ ، ص ۶۲۲ .