eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. اَلسّـــــــلام علَی صاحبِ الزّمان عرض ادبی به امام عصر ( ع ) با مدد از اولیـــاءَ النـّـــــــــِــعَم، امام زمــان وَ اُصــــولَ الْکـــَـــرَم، امام زمــان وَ بِکُم یُمسِــــكُ السّـــــــــما يعنی هــــــــــــر دَم و بازدَم، امام زمان و اَقَمتُــــــــــــــــــم حُدودَهُ يعنی به هــــدایت، عَــلَـــم، امام زمـان وَ اجْتَباكُم بِقُـــــــدرَتِهْ، مهدیست چشمه‌ســــــــــار جنم، امام زمان در حقــیقت، مُنَفّسُ الْهَـم، اوست مَرهـــــم ِ هر اَلَـــــــــم، امام زمان فَخــــرِ کاغذ به این بُوَد که بَرَش بِنِویســـــــــــــَـــد قلم: امام زمان صــاحبِ خانه ی زمــــــــانه ی ما بر عَــــرَب، بر عجــــم، امام زمان آن که قُربانِ قدّ و قـــــــــامتِ او صُبــح و شب مـی‌روم امام زمان او بهــــــــــــــار حقیقی دلهاسـت رافـــــــــــعِ درد و غم، امام زمان آری، آن پادشـــــــــــــــــاه می‌آید عـــــــــاری از هر ستم، امام زمان مَنْ اَتـاکُم نَجــا سْت در شأنــــش با خـــــــــــــــدا مُلتَزَم، امام زمان مُحـــــــــ‌تَــمِلٌ لِعِـــــــــلمِكُم یعنـی کوه عِلم و حِكــــــــــَم، امام زمان مُنــــــــــ‌تَظِــرٌ لِاَمـــــــــرِكُم يعنـي قبله‌گاهِ هِمَم، امـــــــــــــــام زمان حاجتِ زائــــــران کرب و بلاست در بهشــــــــــــتِ حَرَم، امام زمان صبح و شب، اشک سرخ می‌ریزد از شـَرار خِیَم، امام زمــــــــــــــان از غريبیّ عمّه می‌گـــــــــــــــــرید از غریبیّ عَم، امام زمــــــــــــــان تَحــتِ قُبّه، فقط دعــــــــای فرج هر نَفـَــس، هر قَــــدَم، امام زمان ✍ یکشنبه ‌۲۷ فروردین ۱۴۰۲ .
. 💠 *رشحاتي از دعاي وداع با ماه مبارك رمضان* 🔆 «وَ قُلْتَ: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ، فَسَمَّيْتَ دُعَاءَكَ عِبَادَةً ، وَ تَرْكَهُ اسْتِكْبَاراً ، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَى تََرْكِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» 🔆 «و گفتی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. آنان‌که از عبادت من، [یعنی دعا] تکبّر می‌کنند، به‌زودی خوار و ذلیل وارد دوزخ می‌شوند». دعا و خواندن خود را عبادت و ترکش را سرکشی نامیدی؛ و بر ترک دعا به ورود در دوزخ با ذلّت و خواری تهدید کردی.» ❇️ *خدايا خودت گفتي مرا صدا بزن كه همين صدا زدن، بندگي است* ❇️ خودت گفتي *اگر صدايت كنم براي هميشه مرا از حهنم فراق رها مي‌كني* و اجازه نمي‌دهي خوار و ذليل شوم. حال امروز آمده‌ام تا با تمام وجود فرياد بزنم كه دوستت دارم. 🔆 «وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقاً مِنْ نَفْسِهِ عَلَى مِثْلِ الَّذِي دَلَلْتَ عَلَيْهِ عِبَادَكَ مِنْكَ كَانَ مَوْصُوفاً بِالْإِحْسَانِ ، وَ مَنْعُوتاً بِالِامْتِنَانِ ، وَ مَحْمُوداً بِكُلِّ لِسَانٍ ، فَلَكَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِي حَمْدِكَ مَذْهَبٌ ، وَ مَا بَقِيَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ ، وَ مَعْنًى يَنْصَرِفُ إِلَيْهِ» 🔆 «و اگر مخلوقی از سوی خودش مخلوقی دیگر را، به همین گونه که تو بندگانت را راهنمایی کردی، راهنمایی می‌کرد، موصوف به احسان و نعمت‌بخشی بود و به هر زبانی مورد ستایش قرار گرفته بود؛ پس تو را سپاس تا آنجا که در سپاست راهی یافت شود؛ و تا آنجا که برای سپاس، کلمه‌ای که به آن ستوده شدی و معنایی که به سپاس منصرف شود، باقی باشد.» ❇️ خدايا اگر بنده‌اي يك شب مرا ميهمان كند اسم او را محسن مي‌گذارم، حال *تويي كه يك ماه مرا دعوت كردي، يك ماه اكرام كردي، يك ماه سحر جدا، روز جدا، شب جدا لطف كردي چگونه شكر تو را بجا آورم؟* ❇️ *خدايا مي‌خواهم با هر كلمه‌اي‌ كه معناي حمد دارد، حمد و ستايش تو را بكنم.* براي حمد كردن تو كم آورده‌ام. خدايا!چقدر نعمت‌هايت در اين ماه واضح بود. چقدر عنايت‌هاي محسوس و پنهاني به من داشتي و داري. خدايا مرا بر سر چه سفرۀ گسترده‌اي نشاندي؟ .
1_983543805_۱۱۰.mp3
3.38M
🔴 قسمت ۲۸ وظایف منتظران 🔵 محبت به امام و روشهای آن 🎙️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعای پیامبر(صلی الله علیه وآله والسلم) در وداع با جمعه آخر ماه رمضان 📖«جابربن عبدالله انصارى »می گوید در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان خدمت حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله) رسیدم چون نظر آن حضرت بر من افتاد فرمودند: که اى جابر این آخرین جمعه اى است از ماه رمضان، پس آن را وداع کن و بگو:«اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامِنا اِیّاهُ فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى مَرْحُوما وَلا تَجْعَلنى مَحْرُوما» 📎خدایا این ماه را ماه آخر روزه داری ما قرارمده و اگر چنین خواهی کرد پس مرا ازکسانی قرار ده که مورد رحمت تو قرار گرفته اند ومرا از محرومین قرار مده. پس بدرستى که هر که این دعا را در این روز بخواند به یکى از دو خصلت نیکو ظفر مى یابد: 📌یا به رسیدن به ماه رمضان آینده برای او رقم خواهد خورد . 📌یا به آمرزش خدا و رحمت بى انتهایی الهی خواهد رسید. 🎙 📺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Kashani-14020126-24Ramezan-Hkashani_Com.mp3
47.07M
🔊 کامل 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه چهاردهم از سری دوم (در مجموع جلسه چهل و چهارم) 📆 سحر شنبه 26 فروردین ماه ۱۴۰۲؛ مصادف با سحر شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📋بهایِ عُمْر، هدر داده‌ام به ارزانی ............................................. بهایِ عُمْر، هدر داده‌ام به ارزانی چه سود و منفعتی دارد این پشیمانی؟! گناهکار قدیمی شدم به درگاهت .(بعضی این خوبه ها به ایمانشون ، به اخلاص شون ، به دست پر خیرشون ، به گریه کنه حسین بودنشون ، به محبتشون به اخلاق خوبشون ، ملائکه میشناسنشون ، از در مسجد که میاید داخل به هم میگن فلانی اومد با دست نشون تون میدن با هر ویژگی خوبی که دارید ، اما من چی!). خودت مقصری از بس قدیم الاحسانی خودش فرمود « انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین» ، من صدای ناله گنهکارامو دوست دارم .(ندا رسید : «یا داوود! بَشِّرِ الْمُذنِبينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ. داوود بشارت بده به گنهکارا به صدیقا و خوبای درگاهم ، انذار بده حواسشون باشه ! عرضه داشت خدا به گنهکارا بشارت بدم؟ ندا رسید بله ؛ اگه بگن غلط کردیم میبخشم شون اگه باهام حرف بزنن صداشونو میشنوم ، اما رفیقام به رفاقت با من به خودشون می بالن اونا منو دارن ، اما گنهکارا فکر می کنند منو ندارن!). بس‌ست خیره سری کردنم، مرا یارب... به خویش وا مگذارم به کمتر از "آنی" مؤاخذه کن و دادی بزن ولی دیگر_ نگو که از من بی دست و پا گریزانی .(یه وقت ندا رسید موسی : اگه میخوای بارون بباره دعاتون مستجاب بشه ، هفتاد هزار بنی اسرائیل جمع شدن تو صحرا دعا و تضرع ! خشکسالی شده ، صدا زد خدا نکنه صدای منه پیغمبرتم نمی شنوی ؟ ندا رسید موسی ؛ یه نفر تو این جمع هست بهش بگو یا برو بیرون یا خبری از باران نیست! صدا زد آی مردی که تو این جمع ایستادی به خاطر کار تو که بارون نمیاد ؛ از جمع بیرون برو ! یه وقت دیدن ابرا اومد ، شروع کرد به رحمت الهی ، صدا زد خدا کسی که بیرون نرفت؟ ندا رسید موسی بنده منه پشیمون شد گفت خدا تو که تا به حال آبرومو نبردی غلط کردم آبرومو نبر ). بیا و بَخششِ آواره را عقب ننداز ببخش زود که تنگ است وقت مهمانی گناه، رزق نجف رفتن مرا سوزاند گناه کردم و پس داده‌ام چه تاوانی بهشت چیست؟ نشستن به گوشه‌ای تنها میان صحنِ نجف در هوای بارانی دل شکسته بیا و بگو علی مددی خیال کن که دوباره به زیر ایوانی همیشه ملت ما هست پای کار علی به عشق شیر حرم، قاسم سلیمانی .(آقا فرمود : این شبا شهدا رو واسطهٔ فیض قرار بدید). میان تخته‌ی تابوت، جسم حیدر رفت به سوی فاطمه بر شانه‌های لرزانی (اما با چه حالی بدن بابا رو نیمه شب می بردن ، یادشون افتاد مدینه اون لحظه‌ای که بدن مادر رو غسل دادن ، کفن کردن ، هر کس یه خاطره ای یادش می اومد داغ بابا داغ مادر رو تازه کرد هی با خودشون مرور می کردن). وسط كوچه ، می زدم فریاد بی هوا زد كه ، مادرم افتاد مادرم افتاد ، كه من افتادم مگه اون لحظه ، میره از یادم پشت در بود كه ، زدنش افتاد در نیم سوخته ، رو تنش افتاد رو تنش اُفتاد ، شعله ی هیزم میزدن بازم ، بی حیا مردم .(دستای علی رو بستن ، عمامه گردنش انداختن ، صدای ناله اش بلند شد « وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل» یعنی محسنم رو کشتن ، رو زمین بیهوش افتاد اما تا به خودش اومد صدا زد علی رو کجا بردن؟). ناله زد مادر ، نفسش تنگ شد انگاری كوچه ، میدون جنگ شد (حالا دارن مادر رو میون انزار می زنن ارازل و اوباش مدینه ، یه طرف یه مادر زخم خورده یه طرف). یه سپاه اومد ، هركی می تونست با لگد میزد ، هركی می تونست .(اما دارن از تشییع جنازه برمیگردن یه وقت دیدن صدای ناله های پیرمردی همهٔ سکوت کوفه رو پر کرده ، بچه ها دارن میگن مادر ، «مظلومیت رو ببین» ، چرا خبر از اون آقایی که شبا نان و خرما می آورد نیست؟ چرا مادر! چی میخوای بگی بهش؟ کارش دارم ، می خوام بگم دعای ما درگیر شد شنیدیم علی ای که به ما ظلم کرد و کشتن . صدای ناله پیرمرد میاد ، هی صدا میزنه محبوبم کجایی؟ همدمم کجایی ؟). نخوان رفیقِ خودت را که او سفر کرده مگر که پیر خرابه‌نشین، نمی‌دانی؟! .(آقا امام حسن و حسین اومدن ، کیه اینطور فریاد میزنه!؟ وارد یه خراب شدن پیرمردی بیمار با یه بدن نحیف ناله میزنه! نمیدونم شما کی هستید اما بگید ببینم از اون آقایی که شب ها مونس من بود حرفامو می‌شنید ، درد و دلامو میشنید لقمه درست میکرد بهم میداد محبت می کرد یکی دو شب خبری ازش نیست؟ آی پیرمرد بیشتر توضیح بده دستای پینه بسته ای داشت وقتی آه میکشید در و دیوار خرابه ناله می زدن ، نگاه مهربونی داشت خوب که توضیح داد ، خوب که توصیف کرد اشکای آقا جمع شد ، امام حسن گریه کرد امام حسین گریه کرد ، یه وقت فرمودن : آی ، اون مرد دیگه نمیاد الان داریم از تشییع جنازه‌اش برمیگردیم. به پای آقا
.👆 افتاد اگه میشه منو ببرید کنار قبرش! پیرمرد و آوردن اینقدر زجه زد تا جان داد! واسه علی باید جان داد واسه غربتش باید جان داد. بریم در خونه آقایی که اسمش علیه ، اما باباش میگه ای کاش بودن شیعیانم میدیدن چطور علی منو کشتن کاری ازم بر نمیومد «لَيْتَكُم في يَوْمِ عاشورا جميعاَ تَنْظُروني كَيْفَ اِسْتَسْقي لِطِفْلي فَاَبوا اَن يّرْحَمُوني» چطور واسه علی هی طلب آب کردم بهم رحم نکردن). یا رازق الطفل صغیر قسم به اون شش ماههٔ نخورده شیر قسم به گریه هاش به خشکی لباش / دست منو بگیر دست منو رها نکن ، قسم به اشکای رباب دست منو رها نکن ، به حضرت یه قطره آب .(فقط گفتن ، تا فهمیدن سه تا علی هست ، یه کاری میخوان بکنن نامی از علی باقی نمونه ، یه دست قران گرفته یه دست طفل شیرخواره عمامه پیغمبر به سر گذاشته عبای پیغمبر پوشیده مقابل لشکر دشمن آی دشمن «يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ» اگه به من رحم نمی کنید این بچه که گناهی نکرده یه جمله ای فرمود ، جا داره های های گریه کنید صدا زد «منو علی» به من منت بگذارید هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند .(هنوز حرفاش تموم نشده بود ، یه وقت احساس کرد بچه ای که توان نداره یه تکان سختی خورد.) ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
👆 📋گریه نکن بابا حالت میشه بدتر (ع) ............................................. .(بند اول). گریه نکن بابا حالت میشه بدتر خیسه چشات خشکه لبات ای آیه‌ی کوثر الآن برات میگیرم آب نخواب علی اصغر الآن دیگه میرسیم میدون طاقت بیار شایدم که بباره بارون طاقت بیار چند قدمِ دیگه بابا جون طاقت بیار اینا با تو کاری ندارن شاید برا تو آب بیارن مرهم روی دلم بزارن .(بند دوم). فکرش برام سخته که جای آب دادن رو دست من گریه هاتو با تیر جواب دادن پرپر زدی خندیدن و منو عذاب دادن با این حنجر پاره پاره چیکار کنم نمونده واسم راه چاره چیکار کنم فکرت راحتم نمیزاره چیکار کنم از داغ این گلوی پُر خون حیرون شدم تو این بیابون خیلی پریشونم پریشون .(بند سوم). هر جوری بود بابا جسمتو پوشوندم با دست و پای بی رمق واست نماز خوندم قبر کوچیک داغ بزرگ بدجوری سوزوندم خوابیدی چه خواب شیرینی بخواب علی دیگه خواب بد نمی‌بینی بخواب علی تو قلبمه داغ سنگینی بخواب علی چه خون دلهایی که خوردم تا که تورو به خاک سپردم کاشکی منم باهات میمردم شعر : سبک : ، ............................................. .👇
👆 📋بارالها! حسین از آن عشقی (ع) (ع) ............................................. بارالها! حسین از آن عشقی که ز تو منفک است، میترسد قبر اما عجیب تاریک است پسرم کوچک است، می ترسد! .(پشت خیمه ها با نوک شمشیر ی چاله ای قبر کند). روی این سر، چگونه سنگ لحد مثل اهل قبور بگذارم؟ آه باید به جای گهواره پسرم را به گور بگذارم اسمع، افهم، علی اصغر من! این صدای گرفته باباست به تن خسته ام نگاه نکن روح من هم کنار تو آنجاست .(غروب شد یه وقت یه قبیله ای نگاه کرد دید همه یه سری دارن واسه خودشون ! الان همه برمیگردن کوفه ، قبیله ما دست خالی ؛ اومدن با هم نشستن چه کنیم؟ یکی سر عباس داره! یکی سر علی اکبر داره! یکی سر قاسم ، مسلم ، حبیب ، گفتن چه کنیم ؟ یکی گفت من دیدم حسین طفل شیرخواره رو پشت خیمه ها خاک کرده ، آنقدر با نیزه تو خاک کوبیدند!(*۱) جمع شدن دور هم پرسیدن ، احوال همه شهدای کربلا یه طوری معلومه! ، بدن عباس کنار شریعه افتاده ، بدن حبیب مشخصه ، مسلم بن عوسجه ، حتی غلامم مشخص بدنش کجاست ، سوال شد براشون اما خبری از بدن علی اصغر نیست ؟ اومدن پیش خدمت عالم اون زمان کربلا ، پرسیدن بگید از احوال علی اصغر چه خبر ، کجاست؟ چطوریه ! با خودش چه فکری کرد هرچی منابع رو گشت چیزی پیدا نکرد ، یه وقت تو عالم مکاشفه توسل کرد به اباعبدالله گفت آقا یه سوال داریم ما؟ شیعیان شما تو کربلا میشه بگید بدن علی اصغر چی شد؟ روضه رو میخوان پرورش بدن ، فرمود از اون بدن چیزی برنگشت هر چقد بود به تکه های بدن خودم اضافه کردن ، تو روایات هست آقامون صاحب الزمان انشالله بیاد میره کربلا دست تو ضریح شش گوشه میکنه قنداقه رو بیرون میاره یا طفل رو بیرون میاره صدا میزنه « بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» محض تسکین مادرت، به تنت کاش می شد دوباره جان بدهم بازوی کوچک و نحیفت را من چگونه تکان تکان بدهم؟ هق هق من دوباره میشکند این فضای غریب و ساکت را با چه رویی بخوانم ای پسرم! بر تن تو نماز میت را؟ وای اگر بغض تیرخورده من سر شکوه به کفر باز کند جای دارد پس از نماز به تو یک نفر هم به من نماز کند سنگ پرتاب کرده اند این قوم سوی آیینه های صیقلی ام بارالها! خود تو شاهد باش غیر خوبی ندیدم از علی ام! خاک می ریزم و نمی خواهم بزنم حرفهای آخر را وقت غسل و حنوط تو دیدم میدهی بوی شیر مادر را غسل و حنوط تو دیدم میدهی بوی شیر مادر را شاعر : ✍ (*۱) 📚ریاض القدس ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Aleyasin_1402_01_25_a.mp3
33.07M
جلسـه عصـر هـای جمعـه آل ياسيـــن مـورخ 25 فروردین ماه 1402 سخنرانی حجت الاسلام
4_5825512993969933080.mp3
14.89M
" دلبسته‌ام " حجت‌الاسلام‌ دل بسته ام مرا زسر خویش وا مکن از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر گویم گرفته ای زعنایت رها مکن در من اگر سعادت ترک خطا نبود در تو کرامت است تو ترک عطا مکن خواهی اگر زلطف بمن اعتنا کنی دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن نزد کریم فرق ندارند خوب و بد یکجا قبول کن همگان را سوا مکن
شور2.mp3
27.97M
🎧 🎤 📋خودم این زندگی رو برا خودم ساختم ............................................. .(بند اول). خودم این زندگی رو برا خودم ساختم به کسی نه، به گناهای خودم باختم نکنه چشاتو دیگه روی من بستی نکنه خودم رو از چشم تو انداختم من سرگردون من آزرده من دلشکسته ی دل مرده به تو محتاجم تو که آقایی توکه دست میگیری از هرکی زمین خورده همه دارائی من این گریس من امیدم به تو و اشکامه همه جا من و به تو میشناسن به همه گفتم حسین آقامه ابی عبدالله۲ حسین اقام .(بند دوم). تو به من نزدیکی اما من ازت دورم پر از اضطراب و دلتنگی‌و دلشورم تو بهشتی و منم میوه ی ممنوعه بین نوکرات مثل وصله ی ناجورم اگه آلودم اگه بیچارم اگه قدر نفسام توبه بدهکارم پیش این مردم میزنم فریاد به امام رضا قسم هنوز دوستت دارم به هوای کربلا محتاجم من و محروم نکن از آغوشت دل سرگردون و با دست خودت گره کن به گوشه ی شش گوشت شعر و نغمه : با تشکر از : ............................................. .
. به خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حسن مطلع به حسن ختام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب های انسی چه حال خوشی که پُر میشد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام دو چشمم عزادار آن تشنه ای است که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سُم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام ✍ .
. توسل به حضرت عليه‌السلام علیه السلام 🌷مرحوم آیت الحق آیت الله حق شناس در عالم رؤیا امام حسین علیه السلام را دیده بود. 💖امام حسین علیه السلام به ایشان فرموده بودند : "حق شناس چرا به علی اصغر ما متوسل نمی شوی؟ مگه شما علی اصغر ندارید؟ آقای حق شناس هم در خواب عرض کرده بود که آقا صبر کنید روضه خوان صدا کنم. 💖امام (ع) فرمودند نمیخواد به روضه خوان بگی، خودت روضه علی اصغر را بخوان." یکی از ویژگیهای آیت الله حق شناس که بسیاری از شاگردان و علاقه مندان او از آن آگاه بودند، مراتب ارادت وی به حضرت علی اصغر(ع) و استمداد از روضه ایشان است. 🍃ایشان برای برآورده حاجات توسل به این شیرخوار بزرگوار روضه ایشان را توصیه می فرمودند. لازم نیست که خیلی مفصل روضه خوانی شود. همین که با توجه به این باب الحوائج ششماهه بگویید👇 ⬅السلام علیک یا علی الاصغر السلام علیک و رحمة الله و برکاته یا ⬅اَلسلام علیک یا علی بن الحسین الاصغر علیه السلام ، بِاَبی اَنْتَ و اُمّی و نفسی ... یا ⬅السلام علیک یا علی بن الحسین الاصغر السلام علیکما و رحمة الله و برکاته 🌷توسل به حضرت علی اصغر(ع) باب الحوائج (ع) باعدداسم به ابجد👈1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد ما را برای نوکری ات اختیار کرد کشتی ِ هیچ‌ کس به دل ما محل نداد اما حسین آمد و ما را سوار کرد تا داغ تو جگر بخراشد به سینه‌ها برق نگاه تو دل ما را شکار کرد گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم دین را برای ما غم تو استوار کرد جانم فدای آن که تمامی عمر خویش بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود یک لحظه هرکسی که برای تو کار کرد دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم ما را صدای ناله ي او بی ‌قرار کرد من در نماز نيز به فكر لب توام احمد لبِ تو را سر منبر چكار كرد گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد ؟ جواد حیدری✍ ................ 🌺حضرت امام صادق(عليه السلام ) فرمودند: ▪️کلنا سفن النجاة ولکن سفینة جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع ▪️ همه‌ی ما اهل بیت کشتی‌های نجاتیم، ولی کشتی جدّم حسین "علیه السلام" وسیع‌تر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است. 📚(بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴) .................... . 🔹 مشهورات ناپیدا 🔹 یکی از سخنرانان مشهور می گفت: در یک نقل داریم سفینة الحسین اوسع و در یک نقل داریم سفینة الحسین اسرع 🔹 اصل مطلب مذکور که کشتی اباعبد الله علیه السلام اوسع و اسرع باشد ممکن است صحیح باشد ولی محض اطلاع بدانید در هیچ نقلی نداریم که سفینة الحسین اسرع و سفینة الحسین اوسع. 🔹 مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری در مقدمه الخصائص الحسینیة شبیه این عبارت را آورده اند و ظاهرا از آن جا معروف شده است. 🌺 .................. نحوه بیان 🔳تنها راه نجات شما از این بلایا، این است که به سفینة النجاةِ اهلبیت علیهم‌الصّلاةوالسّلام متوسل شوید. پیوند ولایت را قوی‌تر کنید به امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام که سفینة النجاة است. خیال کردید که ایشان فقط انسان را از گناه و غرقاب‌های معنوی نجات می‌دهد؟ نه، حتی انسان را از مصائب مادی و ملکی، از این بیماری و رنج، مرض و فقر هم نجات می‌دهد. اوسع است، اسرع است، باید به کشتی امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام و اهلبیت علیهم‌الصّلاةوالسّلام که همه‌ی آنها سفینة النجاة هستند پناه ببریم ▪️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
🏴 ورود کاروان امام حسین (ع) به مدینه پس از واقعه کربلا؛ بشير بن حذلم (جذلم) مى گويد: هنگامى كه به مدينه نزديك شديم، على بن الحسين(عليه السلام) دستور داد كه كاروانيان از شترها فرود آيند، خيمه ها را برپا كرده و در آن جاى گيرند. آن گاه فرمود: «اى بشير! خدا پدرت را رحمت كند، او شاعر بود، آيا تو نيز مى توانى شعر بگويى؟» گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نيز شاعرم. فرمود: «وارد مدينه شو و خبر شهادت ابى عبدالله(عليه السلام) (و ورود ما را) به مردم برسان.» بشير مى گويد: بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدينه شدم. هنگامى كه به مسجد النبى(صلى الله عليه وآله) رسيدم صدايم را به گريه بلند كردم و آنگاه چنين سرودم: «يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعي مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ» (اى مردم مدينه، ديگر مدينه جاى ماندن شما نيست، زيرا حسين [آقاى شما] كشته شد كه اشك من اين گونه سرازير است. پيكر او در كربلا به خاك و خون غلطيده و سر مقدسش بالاى نيزه، شهر به شهر گردانده شد). سپس گفت: اين على بن الحسين(عليه السلام) است كه با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. با اين سخن، حتّى زنان مدينه از خانه هايشان با موهاى پريشان بيرون ريختند و درحالى كه از شدّت مصيبت صورت هاى خود را مى خراشيدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گريه و زارى بلند كردند. (هيچ مرد و زنى را گريان تر از آن روز نديدم و بعد از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)؛ (… فَلَمْ أرَ باكِياً وَلا باكِيَةً أكْثَرَ مِنْ ذلِكَ الْيَوْمِ، وَلا يَوْماً أَمَرَّ عَلَى الْمُسْلِمينَ مِنْهُ بَعْدَ وَفاةِ رَسُولِ اللهِ.) در آن هنگام شنيدم كنيزكى اين گونه براى حسين(عليه السلام) نوحه سرايى مى كند: نَعى سَيِّدي نـاع نَعاهُ فَأَوْجَعا * فَأَمْرَضَني نـاع نَعاهُ فَأَفْجَعا فَعَيْنَيَّ جُودا بِالدُّمُوعِ وَاَسْكِبا * وَجُودا بِدَمْع بَعْدَ دَمْعِكُما مَعا عَلى مَنْ وَهى عَرْشَ الْجَليلِ فَزَعْزَعا * فَأَصْبَحَ هذَا الَْمجْدُ وَالدِّينُ أَجْدَعا عَلَى ابْنِ نَبيِّ اللهِ وَابْنِ وَصيِّهِ * وَإنْ كانَ عَنّا شاحِطَ الدّارِ أَشْسَعا خبر دهنده اى خبر مرگ مولايم را به من داد و دلم را به درد آورد و با آن خبر مرا بيمار كرد. اى چشمانم، اشك بريزيد و جارى شويد و باز هم پس از اشك، با هم اشك بريزيد. بر آن كس كه با مصيبت او عرش خداى جليل به لرزه درآمد و [شاخسار] بزرگوارى و دين بريده شد. [سوگوارى كنيد!] بر فرزند پيامبر خدا و فرزند وصىّ او، هرچند محلّ شهادت او از ما دور است. آن گاه گفت: امروز اندوه ما را در سوگ ابى عبدالله(عليه السلام) تازه ساختى و زخم هايى كه هنوز التيام نيافته بود، بار ديگر گشودى، سپس به من گفت: خدا تو را بيامرزد، تو كيستى؟ گفتم، من بشير بن حذلم هستم كه مولايم على بن الحسين(عليه السلام) مرا به سوى شما فرستاد و او هم اكنون با خاندان ابى عبدالله(عليه السلام) و زنانش در فلان مكان فرود آمده اند. بشير مى گويد: مردم مرا رها كردند و به سرعت به مكانى كه كاروان در آنجا بود، به راه افتادند و من نيز با مركبم به آنجا بازگشتم، ديدم سيل جمعيت راهها را بند آورده اند. من از مركب پياده شدم و خود را با زحمت به كنار خيمه ها رساندم. ديدم على بن الحسين(عليه السلام) هنوز داخل خيمه است، آن گاه از خيمه بيرون آمد، در حالى كه پارچه اى در دست داشت كه با آن اشك هايش را پاك مى كرد. كسى چارپايه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى كه پيوسته اشك هايش جارى بود و نمى توانست جلوى گريه اش را بگيرد. مردم كه اين صحنه ها را ديدند، صداى گريه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدينه نيز ناله و شيون برخاست؛ مردم از هر سو به نزد آن حضرت مى آمدند و او را تسليت مى گفتند و آن منطقه پر از شيون و غوغا شد. امام(عليه السلام) با دست به مردم اشاره كرد كه ساكت شوند و مردم نيز آرام گرفتند، سپس اين خطبه را ايراد فرمود: «حمد و سپاس مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان، بخشنده و مهربان، مالك روز جزا و آفريننده همه مخلوقات است. همان خدايى كه (از سويى شناخت حقيقت او) آن قدر از ما دور است كه گويا در آسمان هاى رفيع جاى گرفته و (از سوى ديگر با علم و احاطه اش) آن قدر به ما نزديك است كه گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسيب هاى روزگار، فجايع دردناك، رنج هاى سوزان، بلاهاى سنگين و مصيبت هاى بزرگ، خشونت بار، متراكم، شكننده و ويرانگر ستايش مى كنم.