eitaa logo
اقتصاد فرهنگی
6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
134 فایل
در میانه‌ یک جنگ تمام عیار ترکیبی مطالب کانال کپی‌رایت ندارد! ارتباط: حسین عباسی‌فر @h_abbasifar تبلیغات حرام است! 😊 "دکتر نیستم" https://virasty.com/ABBASIFAR
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
از میان رفتن کرامت انسانی در اثر سرمایه‌داری تا آنجا پیش رفت که انسان خود به محکموم در برابر قوانین عرضه و تقاضا مبدل شد و زندگی انسان در گروه این قوانین و در نتیجه در گرو قانون آهنین دستمزدها درآمد که براساس آن، چنانچه افزایش یابد و میزان عرضه آن در صحنۀ تولید سرمایه داری بیشتر شود، قیمت آن کاهش می‌پذیرد... امیدی که سرمایه داری در روح کارگران برمی‌انگیزد این است: اندکی شکیبا باشید تا گرسنگی و فقر، بخش بزرگی از شما را از پای درآورد و تعداد شما کاهش پذیرد... آنگاه دستمزدهای شما بالا خواهد رفت و روزگار شما خوب خواهد شد! ، اقتصادما، ج ۱، ص ۳۱۵ @DrSaeedi
ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح‌ها باشیم، امکان ندارد که به دست بیاید قبل از اینکه داشته باشیم. و همین‌طور اگر در ما وابستگی داشته باشیم، در اساس مسائل پیدا می‌کنیم. اگر شما بخواهید‏‎# ‎‏استقلال پیدا بکنید و حقیقی پیدا بکنید، باید کاری بکنید که در همه چیز خودکفا‏‎ ‎‏باشید؛ مستغنی باشید. باید کاری بکند که دیگر ما احتیاج به خارج نداشته‏‎ ‎‏باشیم. باید کاری بکند که ما در ، دیگر احتیاج به خارج نداشته باشیم،‏‎ ‎‏در احتیاج به خارج نداشته باشیم. صحیفه امام جلده ۱۰ @torabiran
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
بسم الله العلی الاعظم آمد که آفتاب‌پرست‌ها،قبله نما نشوند.. دکتر مصباح‌الهدی باقری کنی 🔘 در راه است. عزیز ، حالا به نزدیک کربلای وصال و فراق رسیده است... حسین، راه آسانی انتخاب نکرده، بل سخت‌ترین‌ها را به جان خریده، نه برای خود که برای و شرافت و : انسان بودن، انسان ماندن و انسان رفتن... تازه! سخت‌تر هم کرده آن‌گاه که نه خود که هر که خودی است و مشق آزادگی کرده را، همسفر راه نموده... حالا در این وانفسا، کسانی بودند و هستند که داد می‌زنند و یقه پاره می‌کنندو انذارش می‌دهند که: ◽️ را رها کرده‌ای؟! جانِ شیرین به خطر انداخته‌ای؟! دیگرانی را هم با خود به مهلکه برده‌ای؟! رها کن این راه و رأی را... دو روز دنیا را به چه ارزش که جان پرارزش را به سختی و تلخی اندازی... بنشین! بمان! حج بگذار و تلخی و سختی و درشتی وا بِنه! همه آنچه می‌خواهی را آرام با خدایت نجوا کن! گوشه بنشین و بگو با او هر آنچه که دل تنگت می‌خواهد! از خودش بخواه! تو که خوانی! اگر خیرت باشد می‌دهندت و اگر نباشدت که تو تکلیف تمامی..." 🔳 وای‌وای‌وای... چه جملات آشنایی! برای نیامدن چقدر حجت بزک کرده پیدا می‌کنند اما نمی‌دانند که برای راهی شدن، باید دلی ساخته باشی پر از حسین و زینب... از گل ... وَه! چه درّ کمیابی... "فاللهُ خَیرٌ حافظاً" را خواندند؛ زینب برای حسین و حسین برای زینب... دل‌های آماده آمدند و وامانده‌ها ماندند مثل همیشه... 🔴 حسین مسافر شد، حسین مهاجر شد... آمد که حجت تامّه شود برای هر مردّدِ وامانده‌ای... آمد که آفتاب تمام شود برای هر خیمه شب‌بازی... آمد که سجاده‌نشین‌ها قیمت بازار بندگی را لوث نکنند... آمد که گوشه‌نشینان، ملاک زهد و تهجّد نشوند... آمد که قاریان و تالیان، تراز مسلمانی نگردند... آمد که ولی‌نشناس‌ها نرخ بازار عاشقی نشکنند... آمد که آفتاب‌پرست‌ها، قبله‌نما نشوند... آمد که مذاکره، نسخه بدل مجاهده نشود... آمد که مصلحت‌اندیشان ولی نشناس، تقیه جاری نکنند... آمد که کاسبان بهانه و توجیه، دکان باز نکنند... آمد... آمد... آمد تا حقیقت، قیمتِ جان پیدا کند و حقیقت‌جوئی، جانبازی؛ آمد که سرمشق را تا به انتهای "تحریر شد" امضا کند... و عجب آن‌که با خونش، امضای آن شد... هر چند مُقَطّع و تکه تکه... هر تکه‌اش جائی و هر آیه‌اش، گوشه‌ای... انگار آن‌گاه که عرفه می‌خواند همه این تکه‌ها را می‌دیده: 🔳 "ای خدای من! شهادت می‌دهم با حقیقت ایمانم و یقین‌های قطعی و محکمی که دارم و توحید خالص و آشکارم و اعماق پنهانی وجودم و آویزه‌های راه‌های نور چشمم و چین‌های صفحه پیشانی‌ام و روزنه‌های راه‌های نفسم و پرّه‌های نرمه تیغه بینی‌ام و حفره‌های پرده شنوایی‌ام و آنچه که بر آن بر هم نهاده دو لبم و حرکت‌های زبانم و جای فرورفتگی سقف دهانم و محل روییدن دندانهایم و آن قسمت از زبانم که با آن می‌چِشم و آنچه درون جمجمه‌ام قرار دارد و مجرای عبور غذا در میان گردنم و آنچه را قفسه سینه‌ام در برگرفته و بندهای پی شاهرگم و آویخته‌های پرده دلم و قسمت‌های مختلف کبدم و آنچه را در برگرفته غضروف‌های دنده‌هایم و جایگاه مفاصلم و پیوستگی عضلاتم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضایم و آنچه در ایام شیرخوارگی بر آنها بافته شد..." ⚫️ چقدر حروف مقطعه ح‌س‌ی‌ن جانسوز است... انگار می‌خواست با تکه‌تکه وجودش "قل هو الله" بخواند... انگار می‌خواست حد و مرز "ثم استقاموا" را یادمان بدهد... انگار می‌خواست غایت "کَدحاً" را معنا ببخشد... انگار می‌خواست "من یتق‌الله" را تفسیر کند تا راه سعادت در "یَجعَل لَه مَخرَجا" خوب روشن شود... انگار می‌خواست "عِندَ رَبّهِم یُرزَقون" را مقابل "فی طُغیانِهِم یَعمَهون" شان به رخ بکشد... انگار می‌خواست "استَعینُوا بِالصَّبر وَ الصَّلوه" را تجلّی بخشد، انگار می‌خواست "رِجالٌ صَدقوا ما عاهَدوا الله علیه" و "رجال لا تُلهیهم..." را از اَشباه رجال دنیاپرست و دنیاخوار به ما بشناساند... و انگار می‌خواست را به بالاترین قیمت خود برساند... قیمت جان، قیمت جوان، قیمت ، قیمت گلوی نو رسیده، قیمت برادر، قیمت سر که سرنگون شده... و از همه سخت‌تر قصه پرغصه معجر و گوش‌واره و گوش‌پاره... علیه‌السلام
یعنی سعه صدر جمهوری اسلامی اونقدر زیاده که احمدی‌نژاد الان تو مجمع تشخیصشه و روحانی هشت سال رئیس‌جمهورش بود و سردار آزمون تو تیم ملیشه و عکس معتمدآریا روی دیوارنگاره ولیعصر 😂 اینجا مهد دنیاست...💪 💠 @h_abasifar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمهوری اسلامی هم عجب صبری دارد؟! فحاش‌هایی که فحش جنسی از دهانشان نمی‌افتد شعار می‌دهند تروریست‌هایی که خون از آستین‌شان می‌چکد شعار می‌دهند ایشان هم شعار !!! که فرمودید ؟ 😂😂 رفراندوم و بیعت؟ رفراندوم و چه باب میلشان باشد چه نباشد؟! رفراندوم و اطاعت در همه امور دینی و سیاسی و اجتماعی؟! باشه! ⭕️ جنگ شناختی‌اقتصادی: 🇮🇷 💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
📌 نئولیبرالیسم، سرمایه داریِ لایک است! آزادیِ انتخاب، ملغا شده است تا گزینش آزاد از میان مواردی که مجاب به انتخاب آنها هستیم جای آن را بگیرد. 📚 نئولیبرالیسم و فناوری‌های جدید قدرت ✒️ بیونگ چول هان 🖋 مصطفی انصافی ⭕️ جنگ شناختی‌اقتصادی: 🇮🇷 💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
🖋 بازار فرهنگی؛ فرهنگ بازاری (۱) منطق اسلامی مبتنی بر نوع دوستی، محبت و کمک بدون چشم‌داشت مسلمانان به یکدیگر است. این درک و شناخت مقام معظم رهبری از اسلام را بگذارید در برابر "آزادی برای رقابت" و آزادیِ گرگ‌ها بر سر به دست آوردن دنیا. از روز اولی که وارد دانشگاه شدم و سر کلاس اقتصاد نشستم آنقدر عبارت رقابت را شنیدم که آن را یک ارزش مطلق می‌پنداشتم. هر چه بازار رقابتی‌تر بهتر! هر چه بازاری‌ها برای کسب سود بیشتر با هم رقابت کنند به نفع مردم است. هزار دلیل و توجیه هم برای آن آورده می‌شد. خیلی از آنها هم درست بود. اما هیچ‌وقت از خودم نپرسیده بودم که آیا این رقابت برای کسب سود که به نفع مردم است به نفع خود آن فرد نیز هست؟ آیا چنین هدفی از آن بازاری یک انسان متعالی می‌سازد. آیا تفاوتی ندارد بین اینکه یک انسان با انگیزه الهی انصاف داشته باشد و با عدل و احسان با دیگران برخورد کند و اینکه به خاطر رسیدن به سود بیشتر و جذب مشتری بیشتری در رقابت با دیگران قیمت را پایین بیاورد؟ اگر زیربنای اقتصادمان فرهنگ باشد آنگاه قیمت پایینی که با استثمار کارگران و سرکوب دستمزدشان به دست بیاید به نفع مردم هم نیست چه برسد به نفع آن بازاری. قطب‌الدین شیرازی در رابطه با کسب و کار می‌گوید مومن در سوق‌المسلمین اینگونه است که در حد کفاف کار می‌کند و اگر همان اول صبح رزقش رسید حجره‌اش را تعطیل می‌کند تا به دیگران برسد. می‌گوید اگر مشتری آمد که فقیر است از او سود نمی‌گیرد و اگر غنی باشد از او زیاده می‌گیرد. گویی یک نوع مالیات مردمی وجود داشته که بوسیله خود اهالی سوق‌المسلمین اخذ و پرداخت می‌شده است. منطق کسب رزق در اسلام عبادت است. در حقیقت این کسب رزق یک امر فرهنگی است و نمی‌شود همزمان که فرهنگی باشد ضدفرهنگی ‌و ضداخلاقی هم باشد. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: چنین منطقی به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد که عده‌ای از انسانها به قیمت چند برابر شدن تولید ناخالص ملی زیر دست و پا له و نابود شوند؛ اما ادبیات و معارف آمریکا نشان می‌دهد که، قانون به نفع ترک‌تازی سرمایه داران و آزادی بی قید و بند آنان در تمامی تصرفات زندگی خویش است. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
هدایت شده از دانش حیاتی
بسم الرب الخبیر ✍️ ملازمهٔ لیبرالیسم و اولیگارشی: مورد ایرانی نویسنده این متن را خیلی نمی‌شناسم. ظاهراً متعلق به طیف اقتصادانان لیبرال است. این متن باعث واکنش‌هایی در بین جریان متدین شده است. تحلیل درخور این موضع نیازمند بررسی مبانی تصوری و تصدیقی آن است. مشهور در سنت لیبرال این است که آزادی سیاسی ملازم با است. دموکراسی یعنی حق عمومی برای تعیین سیاست‌ها و سیاست‌مداران. اما اگر کسی اقدام به نفی دموکراسی و اثبات کرد، لابد چیزی غیر از حق تعیین حکومت به طرق متعارف (انتخابات آزاد) منظورش است. آزادی در این سیاق قاعدتاً باید به آزادی‌های فردی مثل آزادی در رفتارهای شخصی با کمترین دخالت دولت حمل گردد. اما مشخصاً انکار ، خصوصاً با بیان جسورانه بالا، قاعدتاً نشان دهندهٔ عدم حساسیت (بلکه بی‌حسی) اخلاقی گوینده است. خوب حاصل این ایجاب‌ها و سلب‌ها را ببینیم چه می‌شود: کسی دغدغه‌اش تولید ثروت و آزادی‌های فردی است. دموکراسی به معنای انتخابات آزاد بنا به عرف سیاسی لیبرال مورد دغدغه‌اش نیست و آن را در کنار عدالت اجتماعی با بیانی تند نفی می‌کند. به نظر شما حاصل این همه چیست؟ این دقیقاً تعریف سرمایه‌داری لیبرال از نوع فرانسوی، انگلیسی و امریکایی است؛ یعنی لسه فر. در سرمایه‌داری لسه فر (لیبرال و نیولیبرال)، ثروت‌مندان حاکمان سیاسی حقیقی و نامحدود هستند. آن‌ها با کنترل ثروت، همه چیز از جمله انتخابات، سیاست‌مداران و رسانه‌ها را کنترل می‌کنند و بسط یدی فوق‌العاده دارند. در چنین سیستمی، از دموکراسی اگر اثری هم باشد، صرفاً مکانیسمی صوری است برای پنهان‌سازی یک نظام اولیگارشیک. حقیقتاً نظام‌های سیاسی لیبرال و نیولیبرال، تعریف را ارضاء می‌کنند که عبارت است از نظام سیاسی که در آن ثروت‌مندان قدرت و نفوذ بسیار زیادی دارند. طبیعتاً یک طرفدار اولیگارشی دقیقاً‌ مثل آقای خالقی می‌اندیشد: به تولید ثروت فکر می‌کند اما چون به عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی اعتقادی ندارد، منظورش تولید ثروت برای انباشت ثروت شخصی بدون هیچ مسئولیت اجتماعی است. در جامعه‌ای که عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی هم نباشد، طبیعتاً صاحبان ثروت حاکم خواهند بود! پس در حقیقت، آقای خالقی در یک خط ماهیت تفکر خود را فریاد زده است: اولیگارشی! لذا حدس می‌زنم (مطمئن نیستم) اگر وابستگی‌های مالی ایشان را هم چک کنید،‌ نهایتاً به اولیگارشی فائق در کشور برسید! البته آنچه عجیب‌تر است، چنان که جلوتر گفتم، میزان وقاحت و جسارت ایشان در بیان موضع خود است! البته شاید آقای خالقی به جمع طیف بزرگی از روشنفکران، سوسیالیست‌ها یا مذهبیون سابق پیوسته که معتقدند عدالت اجتماعی آرمانی دست‌نیافتنی است؛ ارتجاعی که در بین بسیاری از مارکسیست‌های سابق سابقه داشت. حقیقتاً واقع‌اش این است که عدالت اجتماعی بدون بنیان‌های متافیزیکی و الهیاتی درخور، آرمانی دست‌نیافتنی است و اگر دیدید بسیاری از اقتصاددان‌های فاقد دانش الهیات یا گرایش معنوی به این جمع‌بندی رسیدند تعجب نکنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
‏شاید هیچ قابی بهتر از این نمی‌توانست برای نئولیبرالیسم ایرانی مصداقی ملموس ارائه کرده و فرجام این اندیشه را پیش چشم ملت آورد. ‎، نه به مسئولیت‌زدایی از دولت در قبال ملت است؛ نه به سرود مزورانه ‎ است که گرگ‌ها برای دریدن گله می‌سرایند... @syjebraily
📌 نئولیبرالیسم، سرمایه داریِ لایک است! آزادیِ انتخاب، ملغا شده است تا گزینش آزاد از میان مواردی که مجاب به انتخاب آنها هستیم جای آن را بگیرد. 📚 نئولیبرالیسم و فناوری‌های جدید قدرت ✒️ بیونگ چول هان ✒️ مصطفی انصافی ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
من خانه دار هستم و هرگز آن را تغییر نمی دهم. خانه دار بودن به من می دهد تا برنامه روزانه ام را مدیریت کنم، من این امکان را دارم که کارهای روزانه ام (آشپزی، تمیز نگه داشتن خانه) را هر زمان که بخواهم و با هر پویایی که دوست دارم انجام دهم. وقتی نمی‌خواهم با افرادی برخورد کنم که مجبور نیستم یا وقتی احساس خستگی می‌کنم یا مریض می‌شوم، لازم نیست نگران رفتن به سر کار یا مرخصی باشم. وقتی احساس بی حوصلگی می کنم می توانم کار موردعلاقه خودم را پیدا کنم. شوهرم به خانه ای تمیز می آید که باعث می شود احساس آرامش کند و بعد برای من فوق العاده باشد. من نمی توانم تصور کنم که ما هر دو کار می کنیم و به خانه می آییم که باید تمیزش کنیم یا هر دو بعد از خستگی کار نیاز به آشپزی داشته باشیم (احتمالا به همین دلیل است که بسیاری از مردم بیرون غذا ناسالم می خورند). ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
🖋 بازار فرهنگی؛ فرهنگ بازاری (۱) منطق اسلامی مبتنی بر نوع دوستی، محبت و کمک بدون چشم‌داشت مسلمانان به یکدیگر است. این درک و شناخت مقام معظم رهبری از اسلام را بگذارید در برابر "آزادی برای رقابت" و آزادیِ گرگ‌ها بر سر به دست آوردن دنیا. از روز اولی که وارد دانشگاه شدم و سر کلاس اقتصاد نشستم آنقدر عبارت رقابت را شنیدم که آن را یک ارزش مطلق می‌پنداشتم. هر چه بازار رقابتی‌تر بهتر! هر چه بازاری‌ها برای کسب سود بیشتر با هم رقابت کنند به نفع مردم است. هزار دلیل و توجیه هم برای آن آورده می‌شد. خیلی از آنها هم درست بود. اما هیچ‌وقت از خودم نپرسیده بودم که آیا این رقابت برای کسب سود که به نفع مردم است به نفع خود آن فرد نیز هست؟ آیا چنین هدفی از آن بازاری یک انسان متعالی می‌سازد. آیا تفاوتی ندارد بین اینکه یک انسان با انگیزه الهی انصاف داشته باشد و با عدل و احسان با دیگران برخورد کند و اینکه به خاطر رسیدن به سود بیشتر و جذب مشتری بیشتری در رقابت با دیگران قیمت را پایین بیاورد؟ اگر زیربنای اقتصادمان فرهنگ باشد آنگاه قیمت پایینی که با استثمار کارگران و سرکوب دستمزدشان به دست بیاید به نفع مردم هم نیست چه برسد به نفع آن بازاری. قطب‌الدین شیرازی در رابطه با کسب و کار می‌گوید مومن در سوق‌المسلمین اینگونه است که در حد کفاف کار می‌کند و اگر همان اول صبح رزقش رسید حجره‌اش را تعطیل می‌کند تا به دیگران برسد. می‌گوید اگر مشتری آمد که فقیر است از او سود نمی‌گیرد و اگر غنی باشد از او زیاده می‌گیرد. گویی یک نوع مالیات مردمی وجود داشته که بوسیله خود اهالی سوق‌المسلمین اخذ و پرداخت می‌شده است. منطق کسب رزق در اسلام عبادت است. در حقیقت این کسب رزق یک امر فرهنگی است و نمی‌شود همزمان که فرهنگی باشد ضدفرهنگی ‌و ضداخلاقی هم باشد. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: چنین منطقی به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد که عده‌ای از انسانها به قیمت چند برابر شدن تولید ناخالص ملی زیر دست و پا له و نابود شوند؛ اما ادبیات و معارف آمریکا نشان می‌دهد که، قانون به نفع ترک‌تازی سرمایه داران و آزادی بی قید و بند آنان در تمامی تصرفات زندگی خویش است. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ﴿٢٢﴾ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالأرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ ﴿٢٣﴾ و روزی شما و آنچه وعده‌داده شده‌اید در آسمان است! سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حقّ است همانگونه که سخن می‌گویید! سورۀ ذاریات، آیات ۲۲ و ۲۳ ا***ا برای فهم اجتماعی این آیه به گزیده‌ای از مقدمۀ چاپ دوم کتاب ارزشمند اقتصادنا اثر شهید صدر رضوان الله علیه توجه کنید: انسان اروپایی همواره به زمین می‌نگرد نه به آسمان؛ حتی مسیحیت نتوانسته است بر گرایش زمینی انسان اروپایی چیره شود بلکه او توانسته است خدای مسیحیت را از آسمان به زمین بیاورد و در موجودی زمینی به آن تجسم بخشد. این نگاه به‌سوی زمین انسان اروپایی را قادر ساخت که برای ماده، ثروت و مالکیت، ارزشهایی پدید آورد که با آن نگرش هماهنگ باشد. این ارزشها توانسته‌اند خود را در مکتبهای و به نمایش بگذارند و بر تفکر فلسفی اخلاقی در اروپا سایه افکنند. از سوی دیگر، انقطاع ارتباط حقیقی انسان اروپایی با خداوند متعال و نگاه او به‌سوی زمین به‌جای آسمان، باعث شد هرگونه اندیشۀ حقیقی دربارۀ سرپرستی والا از جانب بالا یا هر نوع محدودیت واجب‌شده بر او خارج از چارچوب ذاتش، از ذهن او زدوده شود. این امر او را از نظر روحی و فکری آماده کرد تا به حق خود نسبت به ایمان بیاورد و مالامال از احساس استقلال و شود. بدین ترتیب، آزادی نقش اصلی در اقتصاد اروپایی پیدا کرد و فرایند توسعه توانست از احساس راسخ انسان اروپایی نسبت به آزادی، استقلال و فردگرایی برای موفقیت اقتصاد آزاد به‌عنوان وسیله‌ای هماهنگ با تمایلات رسوخ‌کرده در روح و اندیشۀ ملت‌های اروپایی بهره ببرد. نفس آزادی کلیدی بود که مفهوم را برای انسان اروپایی باز کرد. آزادی برای هر انسان این حق را قائل شد که بدون هیچ محدودیتی حرکت کند مگر آنکه شخص دیگری در طرف مقابل باشد که او را محدود کند. بدین ترتیب، اندیشۀ نزاع در ذهن انسان اروپایی پدیدار شد و مانند سایر اندیشه‌های اساسی که ماهیت تمدن مدرن غربی را شکل داده، خود را در عرصۀ فلسفه نشان داد. این نزاع اثر بزرگی در جهت‌دهی اقتصاد مدرن اروپایی و فرایند توسعۀ همراه آن داشت چه آنجا که اقتصاد شکل فردی می‌گرفت و خود را در رقابت داغ و نامحدود بین بنگاهها و طرحهای شخصی سرمایه‌داری در پرتو اقتصاد آزاد نشان می‌داد و رشد می‌کرد و ثروت کلی را ازطریق درگیری و رقابت برای بقا افزایش می‌داد و چه آنجا که اقتصاد شکل طبقاتی می‌گرفت و خود را در تجمعات انقلابی نمایان می‌ساخت که زمام تولید را در کشور به دست می‌گرفت و تمامی نیروها را به نفع توسعۀ اقتصادی به حرکت درمی‌آورد. این اخلاقیات اقتصاد اروپایی متفاوت است با اخلاقیاتی که امت در درون جهان اسلام درنتیجۀ تاریخ دینی خود دارد. انسان شرقی که رسالت‌های آسمانی او را پرورش داده و مدتی طولانی تحت تربیت اسلام قرار گرفته است، بالطبع پیش از نگریستن به زمین به آسمان می‌نگرد و پیش از آنکه از جهان مادی و عالم محسوس تأثیر بپذیرد، تحت تأثیر عالم غیب است. شیفتگی عمیق انسان شرقی نسبت به عالم غیب پیش از جهان محسوس، خود را در سطح فکری مسلمانان د‌ر قالب رویکرد اندیشه‌ای جهان اسلام به‌سوی افقهای عقلی معرفت بشری و دوری از زمینه‌های مرتبط با واقعیت‌های محسوس نمایان ساخت. این در طبع انسان مسلمان باعث محدودشدن نیروی فریبندگی ماده و قابلیت انگیزش آن نسبت به انسان مسلمان شده است. این غیب‌گرایی، انسان جهان اسلام را از احساس آزادی شخصی و آزادی اخلاقی به سبک انسان اروپایی دور می‌سازد. احساس انسان مسلمان به محدودیت درونی بر مبنایی اخلاقی به نفع جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، باعث می‌شود به‌جای اندیشۀ نزاع که بر فکر اروپایی‌های مدرن حاکم است، انسجام و ارتباطی عمیق با جامعۀ خود پیدا کند. اگر این اخلاقیات انسان جهان اسلام را به‌عنوان حقیقتی تجسم‌یافته در وجود امت لحاظ کنیم، می‌توان از آن در الگوی اقتصاد در جهان اسلام استفاده کرد و آن را در چارچوبی قرار داد که با آن اخلاقیات هماهنگ باشد و به نیروی محرک و انگیزاننده تبدیل شود. اگر زمین در چارچوب آسمان قرار گیرد و کار با طبیعت، صفت واجب و مفهوم عبادت بگیرد، آنگاه همان نگاه غیب‌گرا در انسان مسلمان به نیرویی محرک و قدرتی برانگیزاننده به‌سوی در ارتقای سطح اقتصادی تبدیل می‌شود. در اینجا اهمیت به‌عنوان الگوی اقتصادی روشن می‌شود که قادر است از اخلاقیات انسان جهان اسلام استفاده کند و آن را به نیروی بزرگ محرک و سازنده در فرایند توسعه و عامل موفقیت برنامه‌ریزی سالم برای حیات اقتصادی تبدیل کند. اگر را بپذیریم می‌توانیم از این اخلاقیات استفاده کنیم و آن را در مبارزه با عقب‌ماندگی به کار بگیریم، برعکس زمانی که الگوهای اقتصادی دیگری را انتخاب می‌کنیم که از نظر روحی و تاریخی با زمینۀ اخلاقی دیگری مرتبط است. 🆔 @DrSaeedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب نطق محشری بود... Suzan Sarandon ۷۷ ساله است. از بزرگترین هنرپیشگان آمریکاست و از فعالان سیاسی. کلی جایزه دریافت کرده.. از ۲۰۲۱ حمایت از فلسطین و مقابله با دولت نتانیاهو رو شروع کرده. چقدر این جمله خوب بود: هیچ کس آزاد نیست تا زمانی که همه ما آزاد نباشیم! چقدر این جمله در اقتصاد هم معنا دارد! ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
من یک آزادی خواهم بانک آتش می زنم. خیابان را به آشوب می کشانم. میکروفن پرت می کنم. آخر ملاک منم. من آزادی ام. ☘️کانال تحلیل‌های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی @hamidrezamaghsoodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری در اسلام مبنای اصلی انسان، است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطه‌ی کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا». نمیگوید «لا نشرک به احدا» - البته یک جائی هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بی‌دلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است - آنجائی که به اراده‌ی الهی منتهی نشود - همه‌ی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی»؛ کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همه‌ی قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید. ما در اسلام، خودمان را بنده‌ی خدا میدانیم؛ اما بعضی از ادیان، مردم و خودشان را فرزند خدا میدانند. گفتم این یک تعارف است؛ فرزند خدا هستند و غلام هزاران انسان، غلام هزاران شی‌ء و شخص! اسلام این را نمیگوید؛ میگوید فرزند هر کس میخواهی، باش؛ فقط باید غلام خدا باشی، غلام غیر خدا نباید باشی. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar