eitaa logo
روایت انقلاب | حامد فلاحتی
1.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
7.3هزار ویدیو
302 فایل
✅ دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه ✅ مدرس حوزه علمیه ✅ پژوهشگر معارف اسلامی 👈 مباحث نظری انقلاب اسلامی 👈 حوادث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی 👈 فایل های درسی و مطالعاتی 👈 سلسله مباحث هویت طلبگی 👈 ترویج مطالعه فلسفه ارتباط با ادمین: @HamedFalahati
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت انقلاب | حامد فلاحتی
💢 دمدمی‌مزاج ها و عدم موفقیت! دمدمی‌مزاج بودن برای طی مسیر موفقیت، صرفا یک آفت نیست بلکه یک ویرانگ
🔴«تکلف» و «تخلق» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عالمان اخلاق برای تخلق به فضایل راه‌ها و روش‌های فراوانی بیان کرده‌اند. بنده هم در کتاب «راه‌های اصلاح اخلاق اجتماعی» به تفصیل در این باره سخن گفته‌ام. یکی از راه‌های «تخلق» به خوبی‌ها، «تکلف» است. یعنی وادارسازی نفس به رفتارها و خلقیات خوب. اگر کسی مدت زمان قابل توجهی علیرغم میلش، خود را به آداب و اخلاقیات خاصی وادار کند، بعد از مدتی همان آداب و اخلاق خاص ملکه او می‌شود. این روش در روایاتی از و امام صادق علیهما السلام هم مورد تأکید قرار گرفته است: امیرمؤمنان(ع) می‌فرمایند: «إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُم‏.» آن حضرت در سخنی دیگر چنین فرموده‌اند: مَنْ تَحَلَّمَ حَلُمَ. (ع) نیز می‌فرماید: «إِذَا لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلّْ». تَحَلُّم یعنی «خود را به حلم زدن یا خود را وادار به حلم کردن» به تعبیر دیگر اگر کسی فطرتاً فاقد اخلاق خاصی باشد می‌تواند با تمرین و ممارست و ریاضت متخلق به آن شود. و حتی در روایتی از امام علی(ع) گفته شده است که حلم اکتسابی و حلمی که با ریاضت و تمرین و ممارست حاصل شود ارزشمندتر از حلم فطری و غیراکتسابی است: «خير الحلم التّحلّم» 🖋 یکی از راه های خروج از دم دمی مزاج بودن یافتن جدیت ورزی در زندگی است، راه تربیت و خودسازی در جدیت ورزی تکلف در تربیت است. 🆔 @h_falahati
🔴ابن‌سینا و عشق به امیر مؤمنان(ع) 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در این باره که ابن‌سینا سنی مذهب نبوده و بلکه گرایش‌های شدید شیعی داشته است هیچ اختلافی نیست. اما در اینکه پیرو چه مذهبی از میان مذاهب شیعی بوده است: اسماعیلیه، زیدیه یا امامیه، اختلاف است. اما آنچه که مسلم است عشق و محبت فوق العاده او به و بیان توصیفاتی بی‌نظیر از آن امام همام در نظم و نثر منقول از است. به عنوان مثال در کتاب معراج‌نامه که به زبان فارسی نوشته است، در وصف امیرمؤمنان چنین می‌گوید: «شريفترين انسان و عزيزترين انبيا و خاتم رسولان صلى‌الله عليه و آله و سلم چنين گفت با مركز حكمت و فلك حقيقت و خزينه عقل امير‌المؤمنين عليه‌السلام كه «يا على اذا رأيت الناس يتقربون الى خالقهم بانواع البر تقرب اليه بانواع العقل تسبقهم» و اين چنين خطاب جز با چنو بزرگى راست نيامدى كه او در ميان خلق آن چنان بود كه معقول در ميان محسوس. گفت يا على چون مردمان در كثرت عبادت رنج برند تو در ادراك معقول رنج بر تا بر همه سبقت‏ گيرى. لاجرم چون بديده بصيرت عقلى مدرك اسرار گشت همه حقايق را دريافت و ديدن، يك حكم دارد كه گفت: لو كشف الغطا ما ازددت يقينا» و دو رباعی هم در وصف امام علی و ابراز عشق و محبت خودش به امیرمؤمنان دارد که ذیلاً‌ نقل می‌کنیم: رباعی اول: تا باده عشق در قدح ریخته اند واندر پی عشقْ عاشق انگیخته‌اند با جان و روان بوعلی، مهر علی چون شیر و شکر به هم برآمیخته‌اند رباعی دوم: بر صفحه چهره‌ها خط لم یزلی معکوس نوشته‌اند نام دو علی یک لام و دو عین، با دویای معکوس از حاجب و عین و اَنف با خط جلی معنای دو بیت آخر این است که خالق هستی چهره آدمی را به گونه‌ای آفریده است که اگر نیک بنگریم می‌بینم به صورت آشکاری دوبار نام «علی» در چهره هر انسانی ترسیم شده است: بینی به منزله «لام» علی؛ دو چشم به منزله دو «عین» علی؛ و پیشانی یا ابرو به منزله «یای» علی 🆔 @h_falahati
🔴معنويت و عقلانيت در عرفان علوی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــ از مشخصه‌های عرفان و معنویت ناب علوی همراهی و سازگاری معنویت و عقلانیت است. علیه السلام يکی از مهم‌ترين اهداف برانگيختن پيامبران را فعال‌سازی گنجينه‌های عقلی آنان می‌داند: «لِيُثِيرُوا لَهُم دَفَائنَ العُقُول». آن حضرت در سخنی جامع، جايگاه عقلانيت در دين و معنويت را به اين شکل بيان می‌کند: «أَسَاسُ الدِّينِ بُنِيَ‏ عَلَى‏ الْعَقْلِ‏ وَ فُرِضَتِ الْفَرَائِضُ عَلَى الْعَقْلِ وَ رَبُّنَا يُعْرَفُ بِالْعَقْلِ وَ يُتَوَسَّلُ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ وَ الْعَاقِلُ أَقْرَبُ إِلَى رَبِّهِ مِنْ جَمِيعِ الْمُجْتَهِدِينَ بِغَيْرِ عَقْلٍ وَ لَمِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ بِرِّ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ جِهَادِ الْجَاهِلِ أَلْفَ عَام؛ پايۀ دين بر عقل نهاده شده است،و فرايض در صورت داشتن عقل واجب شده است. پروردگارمان با عقل شناخته مى‌شود و به وسيلۀ عقل به او توسل مى‌جويند، و عاقل به پروردگار خود از همۀ كوششگران بى‌عقل نزديكتر است و همانا ذره‌يى از كار پسنديدۀ عاقل برتر از كوشش هزار سالۀ جاهل است.» اين وصيت و سفارش (ص) به امیرمؤمنان بود که از ميان همه راه‌های سلوک، اگر می‌خواهی زودتر از ديگران به خداوند برسی و به حقيقت دست يابی، راه سلوک عقلی را بپيما: «يَا عَلِيُّ إِذَا تَقَرَّبَ‏ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ‏ تَسْبِقْهُم؛ اى على! هر گاه بندگان به وسيلۀ عمل نيك به پروردگارشان تقرّب مى‌جويند، تو با عقلت تقرّب جو، تا از آنان پيشى بگيرى» چه زیبا این توصیه پیامبر اکرم(ص) به امیرمؤمنان را به نظم درآورده است: یا علی از جملهٔ طاعات راه بر گزین تو سایهٔ خاص اله هر کسی در طاعتی بگریختند خویشتن را مخلصی انگیختند تو برو در سایهٔ عاقل گریز تا رهی زان دشمن پنهان‌ستیز از همه طاعات اینت بهترست سبق یابی بر هر آن سابق که هست 🆔 @h_falahati
🟢چگونگی مواجهه با بی‌ادبی و بی‌ادبان 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادب از مهم‌ترین سرمایه‌های اخلاقی و وجودی هر انسانی است: «ادب مرد، به از دولت اوست» مع‌الاسف این فضیلت بزرگ اخلاقی در جامعه ما، قدری کم رنگ شده است. البته هیچ جامعه معصومی را نمی‌توان یافت؛ بی‌ادبان در همه‌جا حضور دارند؛ ما باید مهارت اخلاقی مواجهه با بی‌ادبی و بی‌ادبان را بیاموزیم و در خود و متربیان‌مان تقویت کنیم. به نظر می‌رسد برای مهار بی‌ادبی و در مواجهه با بی‌ادبان چند نکته مهم را باید مورد توجه قرار دهیم: یک، توجه کنیم که خود ما هم معصوم نبوده و نیستیم. خود نیز در مواقعی نسبت به افرادی بی‌ادبی کرده‌ایم! دو، بدانیم که خواهی نخواهی در همه ساحت‌های زیست اجتماعی خود با افراد بی‌ادب و گستاخ مواجهه می‌شویم. بی‌ادبان در همه جا حضور دارند: در خیابان، در بیایان، در کلاس درس، در شهر در روستا در حوزه، در دانشگاه ...؛ به همین دلیل باید تلاش کنیم مهارت مواجهه با بی‌ادبان را بیاموزیم. سه، تلاش کنیم منشأ، علت یا دلیل بی‌ادبی او را بفهمیم؛ شاید مشکلات خانوادگی داشته باشد، شاید از جای دیگری ناراحت باشد، شاید اساساً رفتار خود را بی‌ادبی نداند! شاید به دلیل ساده‌لوحی یا ویژگی‌های شخصیتی خاصش، ابزار افراد دیگری قرار گرفته باشد! در عین حال هرگز سعی نکنید دلیل بی‌ادبی را در همان حین بی‌ادبی، از خودشان جویا شوید. زیرا افراد بی‌ادب و گستاخ، عصبانی هم هستند؛ و در حین عصابنیت هیچ اعتمادی به سخنان آنان نمی‌توان داشت. چهار، قلب و ذهن خود را درگیر آن گستاخی و بی‌ادبی نکنید. تمرکز و توجه ویژه به آن ممکن است خود شما را هم دچار رذایل اخلاقی دیگری کند: ممکن است دچار سوء ظن یا کینه و بغض نسبت به آن شخص شوید. که اینها نیز به نوبه خود گناهانی بزرگ‌اند. پنج، هرگز مقابله به مثل نکنید. و این دشوارترین اما مطمئن‌ترین راه مواجهه با بی‌ادبان است. دشواری آن از این جهت است که بی‌ادبی از مُسری‌ترین رفتارهای اجتماعی است. چون شخص بی‌ادب اصل شخصیت و هویت ما را نادیده می‌گیرد و به آن حمله می‌کند! و در چنین شرایطی همه ما تمایل به دفاع از خود داریم و مع الاسف عموماً راه دفاع را در مقابله به مثل می‌بینیم! اما باید بدانیم که رفتار متقابل فقط اوضاع را بدتر می‌کند. و این همان نتیجه‌ مورد علاقه فرد بی‌ادب است. اما در هر شرایطی باید مواظب باشید که در زمین افراد گستاخ و بی‌ادب بازی نکنید. باید چرخه و زنجیره بی‌ادبی را قطع کنید. و راه قطع این چرخه آن است که مواظب باشیم رفتار یا سخن ما تحت‌الشعاع رفتار یا سخن افراد بی‌ادب قرار نگیرد. حتی نباید سعی کرد که بلافاصله فرصت بی‌ادبی و گستاخی را از فرد بی‌ادب گرفت! سکوت و طمأنینه و آرامش شما، موجب می‌شود فرد گستاخ و بی‌ادب خلع سلاح شود. مهم‌ترین پادزهر بی‌ادبی، آرامش و خونسردی و مهربانی است. به تعبیر هاینریش بل، نویسنده بزرگ آلمانی قرن بیستم و برنده جایزه ادبی نوبل: «هنوز هم که هنوز است اظهار ادب، در مقابله با یک فرد بی‌ادب، مطمئن‌ترین، طریق تحقیر است» البته قصد ما از اظهار ادب در برابر فرد بی‌ادب، هرگز نباید تحقیر او باشد چرا که قصد تحقیر دیگران را داشتن نیز خود نوعی بی‌اخلاقی است. شش، اگر بی‌ادبی در جمع صورت می‌گیرد، سعی کنید با شوخ‌طبعی و مزاح و بیان حکایت‌های خنده‌دار مناسبی فضا را تلطیف کنید. چون افراد بی‌ادب همه فضا را پر از انرژی منفی می‌کنند. آنان قدرتی شیطانی در آلوده کردن فضا دارند. شوخی و خنده می‌تواند انرژی‌های منفی را از فضا دور کند. هفت، بی‌ادبی و گستاخی دیگران را باید پلی برای صعود و تعالی خود قرار دهیم؛ یعنی نه تنها در زمین بی‌ادبان بازی نکنیم که از دامی که برای ما تنیده‌اند، ریسمان صعود به تعالی و کمال نفس ببافیم. این شیوه برخورد حکیمان و فرزانگان عالم با بی‌ادبان بوده است: به علیه السلام گفته شد: «مَنْ أَدَّبَكَ؟» (ادب از که آموختی؟) در پاسخ فرمود: «مَا أَدَّبَنِي أَحَدٌ رَأَيْتُ قُبْحَ الْجَهْلِ فَجَانَبْتُه؛‏ کسی مرا ادب نکرد. من، زشتی نادانی و سفاهت را دیدم و از آن پرهیز کردم.» به قول : «لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی‌ادبان، که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم.» (علیه السّلام) است که فرمود: إِذَا رَأَيْتَ فِي غَيْرِكَ خُلُقاً ذَمِيماً فَتَجَنَّبْ مِنْ نَفْسِكَ أَمْثَالَهُ؛ هر گاه در دیگری اخلاق ناپسندی را دیدی، بپرهیز که آنگونه رفتار در خودت نباشد!» 🆔 @h_falahati
🟡هدفداری در زندگی ✍️ احمدحسین شریفی 🔹نیازها، مشکلات و مسائل فراوانند، تأمین و حل همه آنها ناشدنی است. افراد «موفق» کسانی‌اند که اولاً، دنبال نیازها و مسائل غیرقابل تأمین نمی‌روند؛ و ثانیاً، در نیازهای قابل تأمین نیز به تعیین اولویت‌ها می‌پردازند و در جهت تأمین آنها برنامه‌ریزی و اقدام می‌کنند. علیه‌السلام می‌فرماید: ✔️«مَنِ اشْتَغَلَ بِغَیْرِ الْمُهِمِّ (قَدْ) ضَیَّعَ الْأَهَمَّ؛ کسی که مشغول کارهای غیرمهمّ شود، امور مهم‌تر را تباه می‌کند.» ✔️«إِنَّ رَأْیَکَ لَا یَتَّسِعُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمِّ؛ اندیشه تو برای همه‌چیز گنجایش ندارد، پس آن را برای کارهای مهم آزاد کن» 🆔 @h_falahati
🔸معیارهای انتخاب مدیران در سخن امیرمؤمنان ✍ احمدحسین شریفی 🔹امیرمؤمنان علیه السلام در ضمن سفارش‌های خود به مالک اشتر درباره انتخاب والیان و مسؤولان، ده شاخص را بر می‌شمارد: «كسی را انتخاب کن كه ۱. خيرخواهی وی را برای خدا و رسول او و امام خود بيشتر دانی ۲. و دامن او را پاكتر ۳. و بردباری‌اش برتر، كه دير به خشم آيد؛ و زود به پذيرفتن پوزش گرايد؛ ۴. و بر ناتوانان رحمت آرد؛ ۵. و با قوی‌دستان برآيد؛ ۶. و آن كس كه درشتی او را بر نيانگيزاند؛ ۷. و ناتوانی وی را بر جای ننشاند؛ ۸. و از آنان كه گوهری نيك دارند؛ ۹. و از خاندانی پارسايند؛ ۱۰. و از سابقتی نيكو برخوردار.» (نهج البلاغه، نامه 53) 🆔 @h_falahati
✍ احمدحسین شریفی 🔻«خودسازی» نه تنها مقدم بر «دیگرسازی» و «جامعه‌پردازی» است، بلکه راحت‌تر از آنها هم هست. 🔸کسی که نتواند از عهده اصلاح خود برآید، هرگز نمی‌تواند دیگران را اصلاح نماید. علیه السلام می‌فرماید: «مَنْ لَمْ يُصْلِحْ نَفْسَهُ لَمْ يُصْلِحْ غَيْرَهُ؛ هر كس خودش را اصلاح نكند، نمى‌تواند ديگران را اصلاح نمايد.» 🖋 ذکر این نکته لازم است که این تقدم، تقدم در اهمیت و اولویت است. منظور از این جمله ترویج رهبانیت و گوشه گزینی نیست. خودسازی همراه با جامعه‌سازی و در متن اجتماعات انسانی ممکن است. 🆔 @h_falahati
◻️علی و غم فراغ یاران 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه بعد از حمد و ستایش خدا و سفارش مردم به پرهیزگاری و پارسایی، ناگهان به یاد یاران از دست‌رفته خود می‌افتد. یاد عمار و ابن تیِّهان و ذوالشهادتین و ... یاد کسانی که با همدیگر پیمان جانبازی در راه خدا و مبارزه با ظلم بسته بودند. دستی بر محاسن مبارک می‌کشد و گریه می‌کند؛ گریه‌ای طولانی. در روزهای پایانی عمر مبارک خود، حسابی احساس بی‌کسی می‌کند. علی احساس تنهایی می‌کند. حسرت و دریغ خودش را از فقدان این یاران باوفا با بیان ویژگی‌های آنان ابراز می‌کند. اینان کسانی بودند که: تَلَوُا اَلْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ؛قرآن را تلاوت می‌کردند و به کار می‌بستند؛ وَ تَدَبَّرُوا اَلْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ؛ در فرائض الهى تدبّر مى‌کردند و به پا مى‌داشتند؛ أَحْيَوُا اَلسُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا اَلْبِدْعَةَ؛ سنّت را زنده كردند و بدعت را ميراندند؛ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا؛ به جهاد خوانده شدند و مشتاقانه پذيرفتند؛ وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ؛ به رهبر خود اطمينان داشتند و از او پيروى کردند. 🖌تامل کنیم عبارت‌های حضرت همان خواست ایشان از ما و پیروان است. 🆔 @h_falahati