حامد فلاحتی
🔰#منتقدانه ------------------------------------------------- حامدفلاحتی نگارش دوم 🔻در نوشتار قبل از
🔰#منتقدانه
———————————————————
حامدفلاحتی
نگارش سوم
🔻وقتی از تمدنسازی، نظامسازی و جامعهسازی سخن می گوییم در حقیقت به مولفههای مهمی از #خودآگاهی_تاریخی اشاره میکنیم.
ملت ایران با توجه به تلاشهای گوناگونی که در سالهای متمادی پس از ورود اسلام انجام داد به این حقیقت رسیدهاست که نمی تواند در حدود مرزهای جغرافیایی بماند.
#خودآگاهی_تاریخی این ملت را به یک حرکت فرامرزی رسانده است.
ادبیات #صدور_انقلاب در کلیدواژههای امامره فقط یک انگاره اسلامی نیست.
این اصطلاح بوی رهبری میدهد.
بلندپروازی نیست! غیرعادی نیست برای ایرانی است که بغضی با پهنای تاریخ در خود داشته است و هرچه امکان به دست او رسید خود را شکوفاتر کرد.
محکم گرفتن اسلام و بازتعریف ایرانی از آن یک رفتار ناسیونالیستی نیست یک استفاده از ظرفیت تئوریک در ادبیات فاخر دینی است.
ایرانیها به درستی توانستند از ظرفیت تئوریک اسلام به یک ظرفیت هژمونیک برسند.
همین نکته، مساله کانونی #خودآگاهی_تاریخی و بسط اندیشه #جامعه_سازی در انقلاب اسلامی است.
🔻مسوولان کشور در دورههای گوناگون با توجه به درگیری نظام اسلامی با نظام سلطه به این مهم دست نیافتند.
آنجایی که باید بعث و انفجار حرکتی انقلاب به سمت افقهای بالاتر با نرم افزار بومی را درک میکردند نکردند و آنرا تحت تأثیر مشکلات زیاد پیشرو به دامن غربگرایی و ارتجاع از انقلاب سوق دادند!
در مقاطع کانونی و مهم انتهای دهه شصت به اسم بستههای تعدیل اقتصادی و سپس در دهه هفتاد به اسم سازندگی و پیشرفت، رشد خود را رهاکرده به دامن توسعه غربی افتادند.
این #خودآگاهی_تاریخی در میان مسوولان کشور در تراز انقلاب نبود.
🔻در حقیقت چرخههای تداول قدرت در کشور ما بعد از انقلاب با همان حرارت انقلابی خط سیر خود را ادامه نداد.
با افتادن در ورطه آسیبزای قدرت گیری جریانها و باندهای محفلی دولتهای منافع الطوایفی شکل گرفت و آنها با درکی منفعتطلبانه گاه غربگرایانه و گاه تکنوکراتگرایانه و حتی گاه در التقاطهای بدون شناسنامه مشخص این خودآگاهی را دستکاری کردند و آنرا به عقب رساندند.
🔹رهبران نهضت به درستی از اندیشه روشنگر اسلامی برای حل مسائل و همزمان تربیت تودهها برای این مهم سخن میگفتند!
اما دولتها مردم را چندان به رسمیت نشناختند و با #اشرافیگری_فرهنگی به مردم نگریستند و به جای بسط اندیشه روشنگر از نگرشهای التقاطی و وارداتی وام گرفتند.
🔻اولین خسارت مهمی که به اندیشه انقلاب وارد گردید همین کمعمقی در تعهد به باور انقلاب در ذیل #خودآگاهی_تاریخی و هویتی مردم ایران بود.
«مساله تعهد و تخصص» یک دعوای حقیقی و همیشگی برای انقلاب اسلامی است و هرگز کهنه نمی شود!
درست است که از منظر تاریخی اولین بار در دوران مسوولیت دولت موقف انقلابیون با مهندس بازرگان و اطرافیانش درگیر این مساله شدند اما این دعوا یک تعارض هویتی در استمرار انقلاب بود!
تعهدها در انقلاب و عمق آن در میان فرزندان آن حدّایستا ندارد.
شما نمی توانید از واژه تندروی در انقلاب سخن بگویید.
تعهد به انقلاب و به اصطلاح انقلابی بودن در هردورهای از انقلاب نیاز به یک بازتعریف دارد.
نمی توان با شاخصههای دوران اولیه انقلاب به ادبیات انقلابی بودن پرداخت.
خطای نگرشی و اندیشهای در میان انقلابیون که میتواند رهزن مفاهیم عمیق این حرکت عظیم ملی در قامت یک جامعه بزرگ باشد، همین مضمون است که فرزندان انقلاب همچنین سابقین در آن با همان مفاهیم دهههای اولیه خود را انقلابی بنامند و در صدد پیشبرد اهداف انقلاب باشند.
انقلابی دهه شصت لوازم فهم و درک و عملش با انقلابی دهه هفتاد و هشتاد متفاوت است اگر در چالشها، درگیریها و منازعات و مخاطرات انقلاب نتوان این فهم را جا انداخت انقلاب دچار قهقرا و ارتجاع می شود.
تعهد و مرزهای انقلابی بودن در دهه نود و فراتر از آن دیگر بسیار پیچیدهتر و سختتر است.
شاید مرحوم شهید بهشتیره این مساله را در گفتار مراحل انقلاب در بخش آسیبهای نهضت در جایی که چسبندگی حلقه اول انقلاب به قدرت را مطرح مینمود به این مهم اشاره میکرد.
در انتخابات گذشته ریاست جمهوری فرزندان نسلهای گذشته انقلاب با همین تعریف و ادبیات آسیبزا به تعریف انقلابی بودن دست زدند و متاسفانه موجبات تشتت میان جریان متعهد به انقلاب شدند!!
این مساله روشن است که وقتی از پیشرانان انقلاب حرف میزنیم نمی خواهیم مرزگذاری افراد و تودهها را مشخص کنیم برای تودهها باید طیف معرفی کرد اما برای پیشرانان نمیتوان به آن مفاهیم بسنده کرد.
ادامه دارد....
#انقلاب_اسلامی
http://t.me/Jaryan_3
🆔 @h_falahati