گم میشوم میان
#دلتنگی هایم...
و محو نگاهت
که مشتاقانه #پرواز را
به انتظار نشسته ای...
#سالروز_شهادت
#شهید_مرتضی_عطایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️شهید همت:با کفر سر میز مذاکره نشستن ذلت است...
💌🌙
عمریست برایم خدایی کردھای
بندگے نکردهام، جرمم را مَبین
مرا بھ فضل تو امید است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 اینقدر غصه خودت رو نخور!
#حجت_الاسلام_پناهیان
خدایـا!
مـنبہخـودمبـدڪࢪدم...!
بـاگنـاهام،خیـلیازتـودورشـدم...مـنامیـدےجـزتـونـدارم!
°°ڪـاشیہڪاࢪےڪـنے،مثـلقبلاها،بـیشـترڪنـارهمبـاشـیم!°°
دلـمبہخاطراتخـوبـمبـاتورفت...هـموناییڪہگناهامنابودشونڪرد!
"چیـزینمیگم....فقط...."
دوسـ♥️ــٺدارم....!
#سخنیدلانھ💔
💛🌻
گرگفتمڪہخوشبختمدرعالم،عِلتےدارد..
ڪہدلباحُبِّآقا؎خراسانقیمتےدارد..!
💛¦⇠#السݪامعلیڪیاعلۍابنموسۍالرضا
•••━━━━━━━━━
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_328
بعد از رفتنش، خیلی از خودم عصبانی بودم.
اصلا راست می گفت. به من چه مربوط بود که او می خواهد در مورد هوتن چه تصمیمی بگیرد.
اما با همه ی این ها، باز نمی دانم چرا فکرم درگیرش بود.
لعنتی مدام انگار جلوی چشمم بود.
یا در افکارم یا خودش برای کاری یا حرفی در اتاقم.
و من.... اصلا هنوز دقیق نمی دانستم که چه اتفاقی افتاده است که آنقدر درگیر او هستم.
چند روزی گذشت. بعد از آمدن باران که اسمش را دختر چشم خاکستری گذاشته بودم، باز فروش محصولات شرکت بالا رفت.
از کارش راضی بودم. خیلی دقیق و نکته سنج بود اما از اینکه نگذاشت تا در مورد هوتن با او حرف بزنم، کمی دلخور بودم.
و باز سر و کله ی هوتن پیدا شد.
خصوصیت اخلاقی اش بود.... من او را خوب می شناختم.
خدا نکند که او چیزی را بخواهد....تمام تلاشش را برای بدست آوردنش می کند و اصلا باید بدستش بیاورد و همین قاعده ی کلی اخلاق هوتن بود که نمی توانستم بپذیرم.
مخصوصا که خودم هم هنوز نمی دانستم دقیقا چرا و به چه علت می خواهم هوتن دست از سر باران بردارد؟!
آن روز در شرکت بعد از چند روز که خواستم در مورد هوتن به باران هشدار بدهم و خودش اجازه نداد، من هم خودم را به بی خیالی زدم و با جدیت و اخم سعی کردم خودم را بی توجه نشان دهم اما.....
ساعت 4 بعد از ظهر بود و داشتم برای برگشتن به خانه، میزم را کمی مرتب می کردم که در اتاقم باز شد.
هوتن بود!
بدون حتی در زدن.
می خواست اذیتم کند به تلافی چند روز قبل... این را مطمئن بودم.
_سلام جناب فرداد.
_بهت گفتم این ورا نبینمت.
_چقدر تو لوس شدی رادمهر!.... حالا پیدام بشه چی میشه؟
کتم را از پشت صندلی ام برداشتم و تن کردم.
_ببین هوتن.... محیط شرکت منو به گند نکش خواهشا.
خندید.
_گند رو خوب اومدی ولی به جان تو همین یه بار میخوام سر به راه بشم.... میخوام توبه کنم.... میخوام بزنم تو کار حلال.
از چرندیاتی که بلغور کرد چیزی نفهمیدم، تنها با اخم نگاهش کردم که خودش توضیح داد.
_میخوام از این دختره خواستگاری کنم.
یعنی هر چیزی فکرش را می کردم جز همین!
_چی؟!... خواستگاری؟!.... چرت نگو سر جدت بابا.... تو اهل زن و زندگی نیستی.
باز خندید.
_میشم..... به خاطر این دختره میشم.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
♥️✋🏻
ایشاهڪلیدهمهحآجآتم
نامتسببقبولےطاعاتم
حتینفسیکهمیڪشم،واللهِ
مدیونِسهسالهعمهےسآدآتم
🖐🏻¦⇠#السݪامعلیڪیارقیهبنتالحسین
♥️¦⇠
⭕️ یه جوری هی میگن چرا روزه میگیری، آدم شک میکنه
نکنه ما روزه میگیریم اونا گشنهشون میشه :)
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
🌎 کره زمین با سرعت بســــیار زیاد در حال دگرگونی است،
این دگرگونی همــــه مناسباتِ جهانی را تغییر خواهد داد،
💥 اتفاقی در شُرفِ وقوع است که هیـــچکس پیش بینی نمیکرد!
استاد ایمان اکبرآبادی _ پیشگویی حاج قاسم سلیمانی - <unknown>.mp3
26.87M
♦️ پیشگویی آخرالزمانی شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد فتنه های آینده و فرمایش روشنگرانه رهبر انقلاب
🎙 با کلام جناب آقای #ایمان_اکبرآبادی ( مدرس و پژوهشگر دُکترین مهدویت و رسانه)
📌 🎵 این پاکدست صوتی مخصوص فعالان انقلابی حوزه رسانه و فضای مجازی است.
حتما گوش کنید دوستان👌👌👌
#سوادرسانه
اگر چہ حُسْن فروشان بہ جلوه آمدهاند
ڪسی بہ حُسْن و مَلاحَت بہ یارِ ما نرسد
💚¦⇠#السلامعلیڪیاحسنبنعلے
☘#دوشنبـههـایامـامحسنـی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استادشجاعی
▪️توی صحنه قیامت که میلیاردها آدم سرگردانن و ترس همه وجودشون رو گرفته؛
⚡️یهو یه عدهای رو صدا میزنن و با افتخار از بقیه جداشون میکنن!
• چرا جداشون میکنند ؟
• مگه اینا چه فرقی با بقیه دارن؟
▪️ویژه وفات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
استاد ایمان اکبرآبادی _ پیشگویی حاج قاسم سلیمانی - <unknown>.mp3
26.87M
♦️ پیشگویی آخرالزمانی شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد فتنه های آینده و فرمایش روشنگرانه رهبر انقلاب
🎙 با کلام جناب آقای #ایمان_اکبرآبادی ( مدرس و پژوهشگر دُکترین مهدویت و رسانه)
📌 🎵 این پاکدست صوتی مخصوص فعالان انقلابی حوزه رسانه و فضای مجازی است.
حتما گوش کنید دوستان👌👌👌
#سوادرسانه
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
🌎 کره زمین با سرعت بســــیار زیاد در حال دگرگونی است،
این دگرگونی همــــه مناسباتِ جهانی را تغییر خواهد داد،
💥 اتفاقی در شُرفِ وقوع است که هیـــچکس پیش بینی نمیکرد!
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استادشجاعی
▪️توی صحنه قیامت که میلیاردها آدم سرگردانن و ترس همه وجودشون رو گرفته؛
⚡️یهو یه عدهای رو صدا میزنن و با افتخار از بقیه جداشون میکنن!
• چرا جداشون میکنند ؟
• مگه اینا چه فرقی با بقیه دارن؟
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_329
_حرف مفت نزن.... آخرین باری که گفتی به خاطر این دختره میخوام اهل زندگی بشم دقیقا یادمه..... عاشق اون دختره اسمش چی بود؟!....
_شیرین.
_همون... عاشق شیرین شده بودی و مُخ دختره رو با حرفات زدی... یه عقد یه ماهه خوندی و بعد گفتی دلمو زد و ولش کردی رفت.
_تو باران رو با شیرین مقایسه میکنی.
از اینکه سرابی را به اسم صدا کرد، متعجب شدم.
_ببین اگه من قبل از این حرفا عاشق هزار تا دخترم شده بودم بازم این فرق داره.... این دختره اصلا انگار مُهره ی مار داره.... دقت کردی؟.... یه جوری دل میبره که خودتم متوجه نمیشی.... همون یه ماهی که تو شرکتم کار کرد مُخ و دلم رو باهم زد.... اصلا نفهمیدم عاشق چیش شدم... خوشگل که هست دروغ نگم ولی یه حس عجیبی تو وجودش هست که آدم رو جذب خودش میکنه.
احساس کردم هوتن داره از من و احساسات من حرف میزنه!
چقدر شبیه هم بودیم در این حس مشترک!
با این تفاوت که من خیلی دیرتر از هوتن متوجه شدم که یه جوری به نگاهش به رنگ چشمان خاکستری رنگش یا حتی به دیدن نجابتش، عادت کردم و هوتن خیلی زود دل باخته بود شاید!
_به هر حال فکر نکنم اون دختر با اون چادر و نجابت بخواد به تو جواب مثبت بده.
باز خندید.
_آره.... میدونم.... ولی منم بلدم چطور دلش رو ببرم.
چشمکی زد و ادامه داد :
_همین امروز براش گل فرستادم و تو اصلا متوجه هم نشدی.
_گل فرستادی!
دو دستش را در جیب شلوارش فرو برد.
_آره... امروز صبح.... یک سبد گل رز قرمز دادم به مامور حراست جلوی در شرکت و گفتم ببره بده به خانم سرابی.
نفس بلندی کشید و با لبخند چند قدمی جلوتر آمد.
_یکی از اون جملات قشنگ خودمم هم براش نوشتم..... می خواهم خاکستر چشمانت شود.... بگذار تا از آتش نگاهت بسوزم.
داشت کم کم عصبی ام میکرد.
_لعنتی توی شرکت من جای عشق و عاشقی نیست.... میذاری این دختره کارش رو بکنه یا از فردا بسپارم دم، جلوی همون حراست بگیرنت و بِدَنت به پلیس به جرم مزاحمت برای نوامیس مردم.
قهقهه ای سر داد.
_الان اون دختره ناموس کیه دقیقا ؟!... تو؟!.... پس حرف زیادی نزن.
فقط با غیض نگاهش کردم که با همان پوزخند روی لبش رفت سمت در اتاق و گفت :
_جوش نزن رادمهر جان.... همینه که هست یا جواب مثبت بهم میده یا منفی... ولی اگه جوابش مثبت بود یه دقیقه هم نمیذارم تو شرکت تو بمونه.... ....شاید شوهر خوبی براش نشم ولی میبرمش تو شرکت خودم و بهترین حقوق رو بهش میدم ولی لااقل قدرش رو میدونم.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
👈دنی بلوم فوتبالیست آلمانی و #تازهمسلمان
🍃اسلام به من امید و قدرتی فوق العاده داده....
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#شهیدشاهچراغ
#دانشآموزیکهخبراز #شهادتدادهبود 😭
🔖به گزارش جهان نيوز، حسین کشاورز پسر عموی شهید محمدرضا کشاورز شنبه در مصاحبه با خبرنگار ایرنا از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی این شهید گفت.
🌸به گفته او شهید محمدرضا کشاورز چندماهی بوده که ۱۵ سالگی را پشت سرگذاشته بود😔😔 و در مقطع دهم مشغول تحصیل در مدرسه شاهد شیراز بود.
☘️محمدرضا پسری با ادب و کارگر زاده و همواره در امور دینی و مذهبی سرآمد بود.
به گفته پسر عموی این شهید، محمدرضا از ۲ هفته پیش نیت کرده بوده که شامگاه هرچهارشنبه در حرم مطهر شاهچراغ(ع) حاضر و ضمن به پا داشتن نماز مغرب و عشاء به جماعت در جلسات مذهبی این آستان مقدس شرکت کند.
چهارم آبان ۱۴۰۱ وعده دومین میهمانی بوده که محمدرضا با خالق خود بسته بود که عصر این روز جامه تمیز خود را اتو کشیده و کفش نو به پا کرده و به تنهایی رهسپار حرم می شود.😭😭
🔶حسین کشاورز در ادامه به خاطره ای از زبان شهید محمدرضا کشاورز اشاره کرد و به خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: در هفتههای اخیر یکی از اقوام خطاب به شهید می گوید که مراقبت بیشتری در این شرایط از جان خود داشته باشد که محمدرضا می گوید من می روم حرم مطهر شاهچراغ و در آنجا شهید 🌷خواهم شد.😔😔
🌸وی ادامه داد: مادر شهید ابتدای امسال سفری به کربلای معلا داشته که قبل از سفر به محمدرضا می گوید، چه سوغاتی از این سفر زیارتی می خواهد که برای او بیاورد که شهید می گوید از کربلا برایم پارچه کفنی متبرک به تربت امام حسین(ع) بیاور.😭😭
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙