eitaa logo
حدیث اشک
6.9هزار دنبال‌کننده
44 عکس
85 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
امام جواد علیه السلام فرمودند: اِنَّ القائِمَ مِنّا هُو المَهدیُّ الَّذی یَجِبُ اَن یُنتَظَرَ فی غَیبَتِهِ وَ یُطاعَ فی ظُهُورِهِ؛ همانا«قائم» از ما خاندان، همان «مهدی» است که باید در دوران غیبتش، ‌انتظارش را کشید و هنگام ظهورش، اطاعتش کرد. موسوعة کلمات الامام الجواد علیه السلام، ص 115 @hadithashk
جانم علی(ع) سلطان زمین و آسمان است علی با دشمن و دوست مهربان است علی دست همه را روز جزا می گیرد الحق که امیر مومنان است علی بر تابش خورشید دلیل است علی محبوب خداوند جلیل است علی شد آتش دوزخ ز نگاهش خاموش برتر ز پیمبر خلیل است علی در رزم و نبرد همچو شیر است علی در جود و کرم که بی نظیر است علی در روز غدیر این چنین گفت نبی بر جمله مومنین امیر است علی هم صوم و صلات با علی می آید هم حج و زکات با علی می آید او عاشق حضرت محمد بوده ذکر صلوات با علی می آید شاید که ز اندوه به دریا زده بود آنگونه که از کوه به دریا زده بود گفتند در آن روز که طوفان آمد با عشق علی نوح به دریا زده بود هم سایه آفتاب خواندند تو را دروازه هر ثواب خواندند تو را تو صاحب اصلی زمینی مولا این شد که ابوتراب خواندند تو را هنگام نبرد و جنگ می گفت علی بی وقفه و بی درنگ می گفت علی چون راه رهایی از همه سختی ها ست یونس به دل نهنگ می گفت علی در آتش شوق دیدنت می سوزد هی خیره شده چشم به تو می دوزد سلطان زمین و آسمانی مولا بی اذن تو خورشید نمی افروزد‌ شد از می جانانه تو مست علی چشم از همه خوبی جهان بست علی خورشید که نور میدهد عالم زا پشتش به محبت تو گرم است علی بر قبله حق اقامه ای مولا جان بر راه نبی ادامه ای مولا جان ما بی تو غریب و بی نشانیم همه ما را تو شناسنامه ای مولا جان خورشید رسول اکرم و ماه علی ست از رمز و رموز خلقت آگاه علی ست جنگاور بدر و فاتح خیبر شد معنای دقیق اسدالله علی ست با جهل به پایه های توحید زدند شمشیر به ریشه های امید زدند بر فرق علی زد آسمان ابری شد انگار که بر صورت خورشید زدند چشمش همه دریاست اگر می گرید بی یاور و تنهاست اگر می گرید باران که در آسمان عزادار شده از غربت مولاست اگر می گرید قلبی که ز تنگی قفس می گیرد با آمدنش باز نفس می گیرد فرزند برومند علی می آید حقی که ز شیعه رفته پس می گیرد سنجیده تر از کلام او نیست که نیست دلچسب تر از سلام او نیست که نیست این کعبه اگر چه محترم هست که هست واجب تر از احترام او نیست که نیست دنباله رو راه ولی بود فقط آیینه رب ازلی بود فقط هرجا که برای حق مولا برخوا ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم علی(ع) قلم در دست می گیرم، به اذن ذوالقلم حیدر به حق والقلم مایسطرون، صاحب قلم حیدر فتی الا علی کلا ، عطا الا علی حاشا فتی حیدر عطا حیدر، سخا حیدر، کرم حیدر محب کش تیغ ابرویش، عدوکش ذوالفقار او نمی باشد به جز او، صاحب تیغ دو دم حیدر علی حبه جنه، قسیم النار و الجنه امام الانس والجنه،به عالم از قدم حیدر بهشت حق به نام دوستان او سند خورده جهنم بهر خصم او همیشه پر الم، حیدر چه آرد بر زبان شاعر، خدا در مدح او ذاکر، ملائک بر درش چاکر، شه عالم خدم حیدر بلاغت را، فصاحت را، ببین در نطق گویایش بود فرمانروای شهر گفتار و کلم حیدر تمام عالم امکان، بود در تحت فرمانش امیر مومنان در هر زمان بر هر امم حیدر گهی نان و رطب بر دوش، گهی ایتام در آغوش فقیران درش را می کند صاحب کرم حیدر بخوان ناد علی بر گیر دامان ولی، بی شک بود دافع، بود رافع، به کل هم و غم حیدر خدا نبود، جدا نبود، یکی باشد، دوتا نبود که بعد از لا اله از لفظ الا زد علم حیدر تعالی الله که در صورت بود نام علی منقوش و چون آیینه هر قطره به چشمان ترم حیدر الا ای حاجیان دور علی گردید نی کعبه که او باشد حرم ،صاحب حرم،روح حرم حیدر خوش آن لحظه که در مستی از می خم کوثر گهی فریاد حق و هو گهی نعره زنم حیدر غلام ریزه خوار سفره شاهانه اش باشم به اذن الله باشد، رازق کل نعم حیدر  محمد مبشری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی جانم چرخانده‌ای به میل خودت روزِگار را بردی ز قلب عالم امکان قرار را مردانِ جنگیِ عرب از ترس مرده‌اند تا دیده‌اند در یَد تو ذوالفقار را در جنگ بدر ، لشکر کفار در فرار چون دیده‌اند حیدر دلدل سوار را شمشیر هم به حیرتِ تحریر دست توست یک ضربه‌‌ات تمام کند کارِزار را صفین،عمر و عاص حرامی به وقت جنگ ترجیح داده‌است،زِ خشمت،فرار را تو نه،که قنبرت به خدا کرده بر قرار با یک نگاه،گردشِ لیل و نهار را میگویم آخرش به رَهِ عشق، یا علی چون میثمت ببین سرِ بر رویِ دار را اصلا چه شد؟که صید نگاهت شدم،بگو... با من ز روی لطف، زمان شکار را بوسه زدم به تاکِ ضریحت،از آن به بعد بنگر دلی که گشته اسیر و خمار را شد قبله‌ی تمامی اهل یقین نجف سجده کنید حضرت پروردِگار را   علی گلچین پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر مددی قلم مست است در پس‌کوچه‌ی این شعر دفتر هم شراب ناب می‌ریزد به کاغذ جای جوهر هم مضامین بلندی ریخته در شعر کوتاهم که دارد واژه‌واژه از لب من می‌رود سر هم چگونه این منِ آلوده از او شعر بنویسم؟ که نامش را نبرده بی وضو حتی پیمبر هم دم از عشقش زدن اندازه‌ی این بی سر و پا نیست که جانش را فدای عشق او کرده‌ست کوثر هم چگونه مدح آن شاه بلندآوازه را گویم؟ که درمانده‌ست طبع قاصرم از مدح قنبر هم خودِ مولا اگر یاری کند با گوشه‌ی چشمی شکوفا می‌شود با یک اشاره نطق نوکر هم خدا از باء بسم الله خود تا سین والناسش نیاورده‌ست جز وصف علی یک حرف دیگر هم علی فرقان، علی برهان، علی حق و علی میزان علی راه و علی هادی، علی قاضی و داور هم علی حیدر علی صفدر علی رهبر علی سرور وصی و جانشین و نفس پیغمبر، برادر هم علی همبازی طفلان، علی تسبیح نخلستان علی پیروز میدان حنین و بدر و خیبر هم علی نان جوین می‌خورد و روی خاک می‌خوابید اگرچه بود با افلاک از خاک آشناتر هم غم مولا غم دین بود، تا بود آدم دین بود به دوشش پرچم دین بود و شد بی یار و یاور هم تمام زخم‌هایش تا که زهرا بود مرهم شد ولی زخمی که خورد از داغ او هرگز نشد مرهم علی راه سعادت بود و سد کردند راهش را درِ علم نبی بود و زدند آتش بر آن در هم علی را از میان راندند و خود با ناکسان ماندند نکردند اعتنا حتی به فرمان پیمبر هم علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟ که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم به احوال پریشان گرفتاران گیسویش که این نظمِ سراپا نقص روزی می‌خورد برهم گنهکارم ولی از عشق تو دم می‌زنم عمری تو هم فردا مرا با شیعیان خود بخر درهم  علی سلیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم علی(ع) فقط کافی است در میدان علی سر را بچرخاند به دستش لحظه ای تیغ دو پیکر را بچرخاند چنان با سرعت از این سو به آن سو می رود لشگر اگر فرصت کند شاید فقط سر را بچرخاند اگر حیدر بخواهد روی انگشتش به آسانی در قلعه که چیزی نیست خیبر را بچرخاند برازنده است نام ساقی مستان برای او که اول می بریزد بعد ساغر را بچرخاند خدا دور سر حیدر اگر روزی عالم را یقینا دور قنبر رزق نوکر را بچرخاند همیشه وقت گندم آرد کردن آسیابان هم به ذکر یا علی هر روز محور را بچرخاند برای زینت هر مجلسی روحانی اش باید که با ذکر فضائل چرخ منبر را بچرخاند گلابی که بگیرند از گل قالی ایوانش برای سال ها بازار قمصر را بچرخاند تمام اهل محشر را شفاعت میکند زهرا به روی دست اگر قنداق اصغر را بچرخاند  علی کاوند لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولود کعبه «سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود...  محمدجواد غفورزاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
۹ یا مظهر العجایب روزی که قبله منزل بابای خاک شد کعبه به عشق آمدنش سینه چاک شد آن روز کار عرش بگو و بخند بود هوهوی جبرئیل در عالم بلند بود قد اَفلحَ العلی و خدا گفت مؤمنون! مثل علی نماز کسی نیست خاشعون قد افلح العلی نه علی رستگار بود از اولش علی ید پروردگار بود توحید ختم بر گل کفوا احد شده بنت اسد هر آینه ام‌الاسد شده می‌خواستند بند به قنداقه‌اش کنند گل را اسیر ماندن در ساقه اش کنند اما علی که بند به قنداق خویش نیست خورشید که معطل اشراق خویش نیست خود در فراز و تابش او بر فرود بود قوس نزول نور علی در صعود بود در کعبه رفت احمد و معراج وار رفت آیینه برملا شد و پرده کنار رفت پرده کنار رفت و نبی بود با خدا سجده کنان ملائکه گفتند یا خدا حق و جمیل و اکبر و لا منتها تویی این نور دیگر است در آیینه یا تویی این کیست این که طاق فلک را شکافته پیراهنی برای خود از نور بافته این کیست صبح را طلع‌الشمس می‌کند این کیست که وجود تو را لمس می‌کند این کیست این که خانه‌ی تو زادگاه اوست الّا ی اتحاد پس از لا اله اوست این کیست این که روی چو بر خاک می‌کند آن خاک را مسافر افلاک می‌کند این کیست این که روی سرش تاج انما و جامه‌ای‌ست بر تنش از جنس هل أتی این کیست این که هست عوالم ز هست او افتاده است صور قیامت به دست او افلاک جان به محضرش ایثار می‌کنند اجسام بر ولایتش اقرار می‌کنند تعظیم کرده‌ایم خدایا برای که شک رخنه کرده است میان ملائکه در این میانه هاتفی از بین همهمه فرمود یا نبی تو بیان کن به فاطمه بنت اسد ز مریم عمران تو برتری کآن مادر مسیح و تو هم ام حیدری ای دسته‌ی ملائکه جای سوال نیست وقتی منم خدای شما شک برای چیست در قدرت خدایی من هضم دید نیست پس خلق جلوه‌ی خودم از من بعید نیست تنها علی‌ست زاده‌ی این کعبه است و بس این کعبه هم بدون علی جعبه است و بس گفتند عرش و فرش بدون معطلی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی  وحید عظیم پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم علی(ع) رسید و با حضور خویش دنیا را مزین کرد جواب «لن ترانی» را به دنیا آمد و«لن»کرد میان چاردیواری کعبه آمد و آن گاه؛ برای اهل معنا چارچوبش را معین کرد علی صبح ازل برخاست جارو کرد دنیا را سپس در گردسوز آفتاب و ماه روغن کرد یکی مانند مالک حاصلش شد از سر تفریح؛ علی قبل از ازل وقتی که میل آفریدن کرد علی می ساخت انسان را ابوذر را و سلمان را که دُلدُل شیهه ای سر داد و رستم را تهمتن کرد برای وصله بر نعلین دنیا بارها دیدند طناب عدل را نخ کرده و در چشم سوزن کرد به دور قلب، بازوی ستبری داشت، چون معمار؛ همیشه چارچوب شیشه را از جنس آهن کرد گرفت از او هویت؟نه،به او از خود هویت داد علی در زندگی اش هر لباسی را که بر تن کرد علی رزم عرب را از حضور عقده خالی کرد علی بزم عرب را با کلام خود مطنطن کرد و ما در ظلمت مطلق گرفتار عدم بودیم علی در روبروی هر که یک آیینه روشن کرد  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
فقط حیدر امیرالمومنین است با نام علی حماسه آغاز شده مولاست که سر منشا اعجاز شده معنای شکاف روی دیوار‌ این است: کعبه ز تحیّر دهنش باز شده. او علت آفرینش دنیا بود در جود و کرم همیشه بی همتا بود با اذن و اجازه علی می تابید خورشید که زیر سایه مولا بود از عهد قدیم یا علی بر لب داشت چون طفل یتیم یا علی بر لب داشت گفتند در آن لحظه که از نیل گذشت موسای کلیم یا علی بر لب داشت آقای همه کریم ها مولا جان پایان تمام بیم ها مولا جان دستی ز سر لطف بکش بر سر ما بابای همه یتیم ها مولا جان از کنه دلش به محضر ماه آمد با کوله عشق و ناله و آه آمد زائر که به ایوان نجف می آید یعنی که گدا به دیدن شاه آمد در سفره الطاف خدا مهمان است هم صحبت با محبت باران است در ساحل امن زندگی خواهد کرد قلبی که محبت علی در آن است صاحب کرمی که در جهان بی همتاست یک عشق مدام در رکوعش پیداست تردید نکن در آنچه قرآن فرمود: قطعا فقط او به کل عالم مولاست دل در شب مهتاب تو را می خواهد باران شده بی تاب، تو را می خواهد وقت سفر از زمین به عرش است علی برخیز که محراب تو را می خواهد در هر دو جهان قبله نما مولا بود سرچشمه هر جود و سخا مولا بود شور و شعف لحظه میلادش را از کعبه بپرسید که با مولا بود ای اسوه استقامت ای مرد علی با حضرت مصطفی تو همدرد علی عیسی که چنین شهره آفاق شده با نام تو مرده زنده می کرد علی   حسن باقری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سلام ای ماورای فهم و ای مافوق باورها درود ای انبیا در بارگاهت همچو قنبرها دلیل پاکی دامان پر احساس مادرها قدم بگذاشتی از کعبه بر چشمان نوکرها زخاک زیر نعلینت به خلقت رنگ و رو دادی تو ای بابای خاک اینگونه برخاک آبرو دادی تو سر سر به مهر ذات پاک حق تعالایی تورا نشناختند از بس به شان و رتبه والایی چنان پیدایی و پنهان که هستی و معمایی فقط باید تورا اینگونه خواند ای شاه اعلایی علی و عالی و مولا تو را تنهاست زیبنده شد از لاسیف الا ذوالفقار اسلام پاینده مسیح و خضر و موسی و سلیمان یا علی گفتند تمام انبیا در موج طوفان یاعلی گفتند گنهکاران امت بهر غفران یا علی گفتند محبانت به وقت دادن جان یاعلی گفتند عجب نامی است شیرین چون عسل دلچسب چون انگور به عشق دیدن روی تو روزی سر نهم در گور چه شد آخر که ما را هم به کوی خویش دادی راه به چشمت آمدم با اینکه بودم گاه در بیراه خدا را صد هزاران بار شکر ای حجت الله گدا را هم سر خوان تو جایی داده اند ای شاه نگاهم کردی و با حب خود بر من بها دادی تو وقتی امدی دنیا به این دنیا صفا دادی خدا میخواست تصویر خودش روی زمین باشی خدا خود عاشق است وخواست تو عشق آفرین باشی به تو نام خودش را داد تا زیباترین باشی چه شانی که به زهرا هم امیر المومنین باشی هر آنچه داشت حق دور سرت گرداند ای دلبر کسی نشناخت جز زهرا و پیغمبر تو را حیدر غرض از شعر مدحمت بود مدحت کار انسان نیست خدا باید بگوید از تو در حد ادیبان نیست به جزوصف تو واولاد تو چیزی به قرآن نیست محبان تو را قبله نمایی غیر ایوان نیست ترک برداشت از شوق نجف دیوار بیت الله تو قران خواندی و بوسید لبهایت رسول الله بشارت باد زهرای تو را ای قاری قرآن نبی بوسیدن لبهای تورا ای قاری قرآن تبرک دیدسیمای تو را ای قاری قران جهان کم داشت آوای تو را ای قاری قرآن تو خواندی آیه اما احترامت کرد پیغمبر فدای قاری نیزه نشین زخمی حیدر میان طشت لب وا کرد و چوب خیزران می خورد به پیش چشم زینب ضربه های بی امان می خورد جمالش از یزید ودخترش از ساربان میخورد بمیرم آن سری که بر روی نیزه تکان میخورد فتاد از روی نی روی زمین در پیش طفلانش خرابه نیمه شب بوسید اورا طفل نالانش @hadithashk
گفتم که غمم به دل زیاد است زیاد بی مایه و بازار کساد است کساد گفتند که یک لحظه نباشی نومید... مولای تو وقتی که جواد است جواد @hadithashk