eitaa logo
حدیث اشک
7هزار دنبال‌کننده
45 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
احلی من العسل می نویسم سرخ تا با خونِ خود یاری کنی آبِــرویم خـــوب بــایـــد آبِــروداری کنــی نامه ام در کربلا تضمینِ میدان رفتن است پاسخِ خیرِ عمــو را می شود ” آری ” کنی خواهشِ شمشیرِ من صُلح است امّا خویشِ من در دلِ میــدان مبـــادا خویشــــتن داری کنــی وارثِ فتــحِ جَمل با ذوالفقــارِ کوچــک ات می توانی آیه های مــرگ را جـــاری کنــی جز شهادت هیــچ پایانی سزاوارِ تو نیست شک ندارم می روی شایسته ســالاری کنی نوجوانِ من جوان تر می شوی با زخم ها با علی اکبـــر اگــر همــزاد پنــداری کنی اشــک می ریزد برایـت شـــاه بیتِ کربلا ای گُلِ خندان مبــــادا گـریه و زاری کنی بیـــنِ اقیانــــوسِ نــا آرامِ او آرام بـــاش شاید اینگونه دلش را هم پرســـتاری کنی بوسه ای برداری از شش گوشه ی خشکِ لبش روزه ات را اینچنیـن شـــاهانه افطــاری کنی آخرِ نامه نوشته بود با یک قطره اشــــک : آه عبدلله جان باید تو هم کـــاری کنــی ...  ابراهیم زمانی قم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نفس بکش تو هم شبیه عمویت صدا بزن پدرت را نفس بکش؛ برسان تا مدینه نامه‌برت را به سوره‌ی مَدَنی دستِ بی‌وضوی کسی خورد همان که آیه به آیه گرفت، موی سرت را نوشت، با قلمِ نیزه روی مصحفِ جسمت کسی که داد، به من روضه‌های معتبرت را شبیه شیشه‌ی عطری؛ که سنگ خورده شکسته خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را چرا کشیده شدی آیه‌ی مقطعه‌ی من ؟! اگر چه قاتلِ تو بُرده است بیشترت را نهالِ باغِ امیدم ؛! تبر تو را به زمین زد و بعد، اسب، لگدمال کرد، برگ و برت را تو مثلِ حمزه‌ای و قاتل از عشیره‌ی هند است نشسته روی تو خورده عصاره‌ی جگرت را کبوترم !؛ قفست باز شد؛ برو به سلامت اگر چه سنگ‌پران‌ها شکسته‌اند پرت را  رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قد تو چون الف شد قد تو چون الف شد و با مد کشیده شد اما دریغ بیشتر از حد کشیده شد نجمه اگر به گوش تو آمد یقین بدان روی لبان قاسمت اشهد کشیده شد دستش مناره پیکر پاکش ضریح شد وقتی که تیغ بر سر گنبد کشیده شد دریا ز ماه علقمه شد دور بی گمان در رفت جذر داشت در آمد،کشیده شد تشدید تیر و نیزه به حرف بدن رسید ناچار پیکر تو مشدد کشیده شد یک نکته مانده است که در سینه ی حسین اعضای پیکر تو مجدد کشیده شد شش گوشه شد برای علی اکبرت حرم با قد قاسم این سوی مرقد کشیده شد  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
براي عاشق پسر رفته به بابایش خبرها اینچنین باشد کرم را ارث از او برده اثرها اینچنین باشد به حق در آسمانی اینچنین نورانی و زیبا توقع هم همین باشد قمرها اینچنین باشد به ظاهر سینزده سالش ولی خضر است شاگردش به حیدر رفته در هیبت نظرها اینچنین باشد به اصرار خودش آمد به سختی شد عمو راضی که در آخر وداع،حال پدرها اینچنین باشد برای او شهادت از عسل هم هست شیرین تر برای عاشق بی دل سفرها اینچنین باشد در آورده به زانو ارزق و اولاد ارزق را به نسل مرتضی کلأ جگرها اینچنین باشد به زیر سم مرکب ها قدش هم قد اکبر شد در این راهی که او رفته خطرها اینچنین باشد چه دامادی چه قدی به،به این طرز حنابندان به پیش آل پیغمبر هنرها اینچنین باشد... محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قلب معرکه غصه نخور تا پسر حسن هست پهلوون جنگای تن به تن هست هیچی نباید جلومو بگیره زره اگه پیدا نشد کفن هستهرکاری لازمه بگو می‌کنم یه صبح تا شب عمو عمو می‌کنم عمو اگه بازم نذاری برم وصیت بابامو رو می‌کنم توو قلب معرکه قدم می‌زنم رجز میخونم از تو دم مینزم بذار فقط پام برسه به میدون لشکر دشمنو بهم میزنم ازرق شامو سرجاش می‌شونم نیزه توو قلب بچه‌هاش می‌شونم هرکی طرف شه با تو مطمئن باش... ...که مادرش رو به عزاش می‌شونم من مدد از شاه نجف گرفتم واسه تو جونمو به کف گرفتم مثل علی توو خیبر و نهروان جمجمه‌هاشونو هدف گرفتم شمشیر و نیزه رو تنم نشسته راه تنفسم رو نیزه بسته توو این شلوغیا سم اسباشون استخونای سینمو شکسته نعره یا علی مدد کشیدم جلوی سیل اسبا سد کشیدم حالا دیگه کفن به اندازم نیست برای اینکه خیلی قد کشیدم  آرش براری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پَریشانِ حسن هم پَریشانِ حُسینم هم پَریشانِ حسن ای بِقُربانِ حسین و  ای بِقُربانِ حسن روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آنِ یکی آنِ حسن هرشبی که فاطمه بر روضه‌ها‌مان می‌رسَد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان می‌دهند من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی می‌رسد یاحسن جان می‌نویسم زیرِ ایوانِ حسن هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن نه که تنها این دوشب  کُلِ محرم می‌شویم شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت : می‌رود جانِ حسین و می‌رود جانِ حسن نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی” تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا نعره زد عباس  ؛  ای جانم به قربانِ حسن روضه‌های ما همه لطفِ امام مجتبی است شُکر هرشب می‌روم در زیرِ بارانِ حسن پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم... هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وارثِ فتــحِ جَمل می نویسم سرخ تا با خونِ خود یاری کنی آبِــرویم خـــوب بــایـــد آبِــروداری کنــی نامه ام در کربلا تضمینِ میدان رفتن است پاسخِ خیرِ عمــو را می شود ” آری ” کنی خواهشِ شمشیرِ من صُلح است امّا خویشِ من در دلِ میــدان مبـــادا خویشــــتن داری کنــی وارثِ فتــحِ جَمل با ذوالفقــارِ کوچــک ات می توانی آیه های مــرگ را جـــاری کنــی جز شهادت هیــچ پایانی سزاوارِ تو نیست شک ندارم می روی شایسته ســالاری کنی نوجوانِ من جوان تر می شوی با زخم ها با علی اکبـــر اگــر همــزاد پنــداری کنی اشــک می ریزد برایـت شـــاه بیتِ کربلا ای گُلِ خندان مبــــادا گـریه و زاری کنی بیـــنِ اقیانــــوسِ نــا آرامِ او آرام بـــاش شاید اینگونه دلش را هم پرســـتاری کنی بوسه ای برداری از شش گوشه ی خشکِ لبش روزه ات را اینچنیـن شـــاهانه افطــاری کنی آخرِ نامه نوشته بود با یک قطره اشــــک : آه عبدلله جان باید تو هم کـــاری کنــی  ابراهیم زمانی قم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای گل اندام عمو تو که نزدیک تر از من به منی لاله ی چاک شده پیرهنی ای گل اندام عمو غرق به خون مانده ام این که تویی یا حسنی فرش خون پهن شده بر بدنت غارت نیزه شده پیرهنت پاره پاره پیکری مانده ز تو دانه دانه شده تسبیح تنت بدنت نیزه بی جا خورده قامت کوچک تو تا خورده اسب ها رو به تنت اوردند چقدر صورت تو پا خورده دور تو بزم به پا گردیده تنت اماج جفا گردیده بس که با سنگ جوابت دادند بدنت سنگ نما گردیده  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
احلی من العسل احلی من العسل شده ای زیر سنگ ها در خاک سرخ حل شده ای زیر سنگ ها جسم تو مبتلای بلای عظیم شد از زخم بی بدل شده ای زیر سنگ ها نازک تن تو را چه شده سینه سرخ من؟ مشتاق بر اجل شده ای زیر سنگ ها بالا بلند قامت تو چون قصیده بود حالا غزل غزل شده ای زیر سنگ ها نسل سقیفه خیمه زده دور پیکرت از کینه ی جمل شده ای زیر سنگ ها باشد به جای من پدرت را صدا بزن با من چه بی محل شده ای زیر سنگ ها  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عمو حسین(ع) به سینه سنگ تو زنم چه در زِره یا کفنم نیزه چو شد پیرهنم به مرگ خنده می زنم اذن بده پر بکشم جام بلا سر بکشم عمو تویی کار و کسم عشق تو باشد نفسم گشته تنم چون قفسم به نوجوانِیم قسم قیام باشد سخنم من حسنم من حسنم به تیغِ اشقیا عمو به نیزهٔ بلا عمو زدند بی هوا عمو حلال کن مرا عمو «افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس» ای که به قاسم مددی تو ماهِ من تا ابدی حال که پیشم آمدی قدم به چشمِ من زدی از تو جدا نمی شوم ببخش پا نمیشوم به لحظه ی پریدنش ذره به ذره چیدنش پا به زمین کشیدنش نداشت تابِ دیدنش دلش چه آزرده حسین کشان کشان برده حسین  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قاسم بن المجتبی(ع) از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل متن بازوبند او تلفیقی از ایثار و عشق شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو گفت بسم الله را و شد هماوردش اجل با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم مثلِ بابایش حسن(ع) در صحنۂ جنگ جمل سیزده ساله ست اما در مسیرِ رزم او سخت جان دادند؛ بی تیر و سپر شیرانِ یَل یکّه می تازید و افتادند فوراً یک به یک آن حرامی های باقی مانده از لات و هُبل بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین از لبِ شمشیر او میریخت در میدان، عسل بد نظر خورد و تنش شد نیزه باران و نماند؛ محض ِ لبهای عمو یک جایِ سالم لااقل رفت اما کاشکی می ماند تا جای پدر... چشم هایِ عمه زینب(س) را بگیرد رویِ تل! مرضیه عاطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س) *جامعُ‌الاَسرارِ خدا زینب است منبع‌ُالانوارِ خدا زینب است کاشف‌ُالآیاتِ کتابُ‌لَّه‌و.. اعظمِ اذکارِ خدا زینب است مُنتهَ‌لآمالِ همه انبیا کعبه‌ی اَبرارِ خدا زینب است معنیِ نورُالثَقَلین است او عینِ حسن عینِ حسین است او هست اگر بارِ دگر فاطمه بارِ دگر هست اگر فاطمه نیست بجز نیست بجز زینبش نیست مگر نیست مگر فاطمه جمعِ حسین و حسن و زینبین هست علی ضرب در فاطمه اوست که خاتونِ دو عالم شود فاطمه وقتی که مجسم شود چادرِ او از جبروت آمده‌است مقنعه‌اش از ملکوت آمده‌است رفته به معراج  زمانِ نماز یاکه پیمبر به هُبوط آمده‌است چشمِ حسین است به دستانِ او تاکه دو دستش به قنوت آمده‌است شیرترین حیدرِ بعد از حسین حضرتِ پیغمبرِ بعد از حسین ای همه وصفِ تو صفاتِ علی ای کلماتت کلماتِ علی عالِمه‌یِ عامِله‌یِ کامِله جامعِ نورِ جلواتِ علی ریخته از چادرِ تو بر زمین جلوه به جلوه برکاتِ علی در همه اوقات سلامُ علیک عمه‌ی سادات سلامُ علیک قامتِ تو قامتِ غم را شکست دختِ علی را نتوان دست بست دست به دامانِ تو هر آنچه بود گوش به فرمانِ تو هر آنچه هست ای شَرَفُ‌العِشق بتاب و بِبار تاکه مسلمان بشود بُت پرست خواست که غم دستِ تو بندَد ولی غم که بُوَد در بَرِ دُختِ علی با دو پسر آمده یا ذوالفقار یا‌که علی آمده با ذوالفقار چادرِ زهرا به کمر بسته و.. با خودش آورده دوتا ذوالفقار گفت برادر سه سپر را ببین گفت که ای شاه بیا  ذوالفقار بیرقِ تو بیرقِ زهرایی است با دو عَلَم رزم تماشایی است با کَمری خُرد غمم را ببین دار و ندارِ حرمم را ببین موقعِ پیریِ من و هیچ نیست با نظرِ لطف ، کمم را ببین ای نفَسَم با دو نَفَس آمدم آه دم و بازدمم را ببین هیچ نگفتی و به سر آمدم جایِ همه با دو جگر آمدم آه جوانمُرده سه جان با من است شکرِ خدا این دو جوان با من است بعدِ علی‌اکبرت آقا چه غم گفت محمد که اذان با من است نعره‌ی عبدُالَهِ من را ببین : بعدِ ابالفضل کمان با من است آمده هنگامِ جدایی‌شان هردویشان رفته به داییشان داغِ جوان دیده‌ای ای مو سپید آمده‌ام تا که شوم رو سپید پیر شدی بعدِ علی‌ات چه زود وای حسینم شده اَبرو سپید اِذن بده ورنه در این لحظه من می‌شوم از دردِ تو گیسو سپید چاک گریبان کُنَمَت رَد مَکُن موی پریشان کُنَمَت رَد مَکُن آب اگر نیست دو دریا که هست نیست کسی زینبِ کبری که هست باز پس از این دو غمی نیست نیست مادرشان روزِ مبادا که هست غصه ندارم اگرم رد کنی تا قسمِ حضرت زهرا که هست اِذن گرفتند و به میدان زدند بوسه بر آن مادرِ گریان زدند موقعِ رزمِ دو برادر رسید نیزه ولیکن دوبرابر رسید پشت به پشتِ هم و رو بر همه تیزترین تیغِ دو پیکر رسید تشنگی انداختشان از رَمَق رزم ولی زود به آخر رسید لشکر دشمن چقدر نیزه داشت هرکه رسیده‌است دو سرنیزه داشت  تاکه خجالت نکشد آه ، شاه مادرشان مانده در این خیمه‌گاه این یکی از تیغ فقط گفت آی آن یکی از دِشنه لبش گفت آه آی حسین است و دوتا نیمه جان آی حسین است و دوتا قتله‌گاه مادری از بی پسری سوخت سوخت در دلِ خیمه جگری سوخت سوخت حسن لطفی