غریب آقام
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
دلیل خوشه ی انگور عسکری این است
که تاک ها ننشینند روی پا باشند
حسن شدی که میان مُضیف چشمانت
تمام شهر به عشق شما گدا باشند
حسن شدی که به هنگام بردن نامت
بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند
حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم
همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند
حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛
به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند
حسن شدی که غریبی غریب تر باشد
که زائران تو در بین کوچه ها باشند
حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد
که خادمان تو در شهر کربلا باشند
مهدی رحیمی زمستان
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من
محاصرهست ولی جای هیچ دلهره نیست
که نور لَم یَزَلی قابل محاصره نیست
تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است
نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست
کدام بند و اسارت؟ که دست فضل کسی
چنین به میمنهی روزگار و میسره نیست
بگو به بحث بیایند اهل شایعه را
اگر که در دلشان ترسی از مناظره نیست
به زور حیله و تحریم و شایعه، کارِ
کسی که کار دلش با خداست یکسره نیست
کسی که درس گرفت از امام یازدهم
به وقت حصر، گریزنده از مخاطره نیست
کسی که درس گرفت از امام یازدهم
به وقت جنگ در اندیشهی مذاکره نیست
کسی که شیفتهی زرق و برق سامری است
مرام او که مرام امام سامره نیست
به حج نرفت و سفارش به اربعین فرمود
چنین گشوده به سوی ظهور، پنجره نیست
چقدر درس گرفتیم از او ولی افسوس
هنوز سیرهی او نام هیچ کنگره نیست
علی سلیمیان
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب آقام
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
دلیل خوشه ی انگور عسکری این است
که تاک ها ننشینند روی پا باشند
حسن شدی که میان مُضیف چشمانت
تمام شهر به عشق شما گدا باشند
حسن شدی که به هنگام بردن نامت
بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند
حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم
همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند
حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛
به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند
حسن شدی که غریبی غریب تر باشد
که زائران تو در بین کوچه ها باشند
حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد
که خادمان تو در شهر کربلا باشند
مهدی رحیمی زمستان
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت عشق
سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا
قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا
می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود
با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا
سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زند
با سلامی بر امامان صبور سامرا
با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنند
جای حیرت نیست می چرخد امور سامرا
پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنند
پادشاهی را ببین در چشم مور سامرا
شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدند
شیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا
تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوش
عطر لیموی حرم از راه دور سامرا
لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است
خواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا
غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده از
نیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا
با وجود این ضریح سبز چوبی می رسد
بوی مادر از حریم جمع و جور سامرا
عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کند
می رسد یک روز هم روز سرور سامرا
محمد جواد شیرازی
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یاکریمِ سامرا
کیستم من از غلامانِ قدیم سامرا
کیستم جلدِ حریمش، یاکریمِ سامرا
شکر عمری رزقم از دستِ کریمان می رسد
از کریمِ در مدینه یا کلیمِ سامرا
مزهّ دارد با مَصابیحِ الدُّجی، کَهفِ الوَری
راه رفتن در صراطَ المستقیمِ سامرا
گرچه شد تخریب این گلدسته ها و گنبدش
کم نخواهد کرد از شانِ عظیمِ سامرا
نسل اندر نسلِ ما را هم کفایت می کُند
منصبِ کلبِ نگهبانِ حریمِ سامرا
عطر و بوی کربلا دارد تمامِ مرقدش
از نجف انگار می آید نسیمِ سامرا
کاش می شد ساکنِ این قطعه بودم از بهشت
کاش من هم می شدم عمری مقیمِ سامرا
مهدی شریف زاده
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یاکریمِ سامرا
کیستم من از غلامانِ قدیم سامرا
کیستم جلدِ حریمش، یاکریمِ سامرا
شکر عمری رزقم از دستِ کریمان می رسد
از کریمِ در مدینه یا کلیمِ سامرا
مزهّ دارد با مَصابیحِ الدُّجی، کَهفِ الوَری
راه رفتن در صراطَ المستقیمِ سامرا
گرچه شد تخریب این گلدسته ها و گنبدش
کم نخواهد کرد از شانِ عظیمِ سامرا
نسل اندر نسلِ ما را هم کفایت می کُند
منصبِ کلبِ نگهبانِ حریمِ سامرا
عطر و بوی کربلا دارد تمامِ مرقدش
از نجف انگار می آید نسیمِ سامرا
کاش می شد ساکنِ این قطعه بودم از بهشت
کاش من هم می شدم عمری مقیمِ سامرا
مهدی شریف زاده
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سوختم از اثر زهر جفا
سوختم از اثر زهر جفا مهدی جان
قوتی نیست تنم را به خدا مهدی جان (عج الله)
رعشه افتاده زپا تا به سرم میلرزد
کن تماشا بنگر حال مرا مهدی جان (عج الله)
جگرم پاره ولی پیکر من پاره نشد
چه نیازی بود اینجا به عبا مهدی جان (عج الله)
آخرین لحظه عمر است بیا یک لحظه
صورتم کن به سوی کرببلا مهدی جان (عج الله)
بدنم نیزه نخورده ست خیالت راحت
مثل جدم نشد اعضام جدا مهدی جان (عج الله)
جد ما را ته گودال همه سنگ زدند
زد یکی هم به تنش با نوک پا مهدی جان (عج الله)
دید از روی بلندی که برش گرداندند
وای بر حال دل عمه ما مهدی جان (عج الله)
محمود اسدی
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
تو کریمی و ما گدا هستیم
تو کریمی و ما گدا هستیم
آسمانی... شبیهِ بارانی
گرچه عنوانِ عسکری داری
حَسنِ دومِ کریمانی
ای که مافوق این و آن هستی
لشکرت صف کشیده در بالا
عرش تا فرش تحتِ فرمانت
همه مادونِ شوکتت آقا!!!
ما کنارِ مزارِ تو دیدیم
در ضریحِ تو عشق، لبریز است
تجربه کردهایم و میگوییم
در حریمت بهشت، ناچیز است
به صفایِ حریمِ قُدسیِ تو
دلِ ما جملگی شده پا بَست
چون گدایانِ سامرا ما نیز...
جَمعمان جمع، پیشِ سرداب است
تو و ایل و تبارتان هستید...
تا ابد باعثِ نجاتِ بشر
پسرِ توست آنکه از اول...
بوده مقصودِ آلِ پیغمبر
حیف از روزگار و بَد عهدی
قَدرِ تو ماند غافل از این دَهر
در عزایِ تو ابرِ بارانیم
جگرت پاره پاره شد از زهر
خونِ دل، از لبت چکید آخر
رویِ لبهایِ تو که چین افتاد...
رَمَقت رفت از تنِ بی حال
عرش آن لحظه بر زمین افتاد
جگرت جایِ خود که از آن زهر
به تنت استخوان، تَرَک برداشت
ضعف افتاد رویِ پاهایت
طاقِ هفت آسمان، تَرَک برداشت
هر که رفته به سامرا گفته
غُربتِ تو هنوز پا بر جاست
لحظه هایِ غروب در حَرَمت
سخت دلگیر، مثلِ عاشوراست
حج نرفتی و جَدِ مظلومت
آخرش حَجِ نا تمامی داشت
ای به قربانِ آن تن مجروح...
آخرین دم عجب قیامی داشت
از قیامش به سجده ای افتاد
جدتان تشنه بود در گودال
خواهرش خیره شد به جسمی که
با سُمِ اسبها شده پامال
لحظه هایِ غروبِ عاشورا
رفت خورشید، بر سرِ نیزه
وَ سرِ سنگ خورده قرآن خواند...
پیشِ زینب، به منبرِ نیزه
مهدی قربانی
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من
اگر چه با محبت بر فقیران آب و نان دادی
حسن(ع) بودی و مثل مجتبی(ع) با زهر؛ جان دادی
به زحمت میکشیدی یک نفس با چشم نیمه باز
به زحمت دستهای ناتوانت را تکان دادی
همان دستی که آب از جاریِ سرداب برمیداشت
همان آبی که نوشاندی؛ به دل تاب و توان دادی
گمانم جام زهر از غربتَت `یاعسکری(ع)” میگفت
دلش میسوخت وقتی دل به دستِ آسمان دادی
زمین بستر برای پیکرت بود و تمام عمر
چه سجده ها که بر این خاکدان بیکران دادی
تمام سینه ات را هُرم ِ زهرِ بی حیا سوزاند
لبان تشنه ات را دستِ آهی بی امان دادی
تپیدن ها به قلبِ مهربانت کاش برمیگشت
که با جان دادنت غم بر دلِ صاحب-زمان(عج)دادی
تمام سامرا یکپارچه رخت عزا پوشید
همان ساعت که تن را در کفن جا و مکان دادی
حسن(ع) بودی ولی تابوتِ تو تشییع شد آرام
ببین با رفتنت ماتم به قلبِ شیعیان دادی!
مرضیه عاطفی
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ابالمهدی (ع)
پیمبر زاده هستی شیوه ی اعجاز میدانی
بگو با عاشقان قدری از آن اسرار پنهانی
چنان نوری شتابان جاری از اقصای تاریخی
که بخشیدی بیابان را نجات از حجم ویرانی
صدایت میزنم در خود امیری یا ابالمهدی
صدایت میزنم در دل به پا کردی چه طوفانی
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که پشت ابر تیره کی شود خورشید زندانی
نسیم مهربانی تا وزید از دستهای تو
بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی
تو روح عدلی و حقا توانستی به حرف حق
ستون کاخ ظلمت را چو طوفانی بلرزانی
دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد
نگاهت نور خورشید است دریک صبح بارانی
شبیه بادسرگردان،میان صحن میچرخم
و میگویم به آنهایی که می آیند مهمانی
گدای سامرا بودن شرف دارد به اربابی
بیا مسکین در این خانه که پشت در نمیمانی
بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است
چه خوانی وچه احسانی چه روزی فراوانی
منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی
که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی
پریشانم پریشان هوای آستان تو
زیارت چیست؟ پایان دل انگیز پریشانی
منصوره محمدی مزینان
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امشب دوباره در هوای سامراییم
امشب دوباره در هوای سامراییم
پشت در ِ دارالشفای سامراییم
روضه به روضه ما گدای سامراییم
سینه زنان ِ مجتبای سامراییم
نام حسن آمد دوباره دیده تر شد
ماه ربیع ما خزانی چون صفر شد
دنیا نبود این مزد احسان ِ حسن ها
با بی کسی سرگشت هر آن ِ حسن ها
زهرای مرضیه است گریان حسن ها
ای زهر می خواهی چه از جان حسن ها
هر دو حسن پاره جگر رفتند ای وای
با قلب از غم شعله ور رفتند ای وای
امشب فلک ، جبریل را بی بال و پر دید
ریحانه را نوحه کنان ، بهر پسر دید
عالم امیدش را دوباره در سفر دید
تنها نه مهدی ، یک جهان داغ پدر دید
آه ای یتیمان ! رفت بابا در جوانی
با مهربانان باز شد نامهربانی
شکر خدا اصحاب ، تکفیرش نکردند
با یا مذل المومنین ، پیرش نکردند
در پیچ یک کوچه ، زمین گیرش نکردند
در کودکی از زندگی سیرش نکردند
صد شکر خانه قتلگاه این حسن نیست
بی شمع و زائر ، بارگاه این حسن نیست
ای سامرا ! مهمان مظلومت کجا رفت
ابن الرضای سومین ، پیش رضا رفت
آه از نهاد مهدی ِ او تا خدا رفت
دور از وطن چون کشته ی کرببلا رفت
خوب است که خار بیابان بسترش نیست
چشمی پی ِ عمامه و انگشترش نیست
شد سامرا کرببلایی واحسینا
مهدی کند نوحه سرایی ، واحسینا
ای تن که زیر دست و پایی واحسینا
تو زینت عرش خدایی ، واحسینا
تدفین تو شد ماجرایی واحسینا
جای کفن در بوریایی واحسینا
محمد حسین رحیمیان
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولای دلشکسته، امام زمان سلام
از ما زمینیان به شما آسمان سلام
مولای دلشکسته امام زمان سلام
این روزها هزار ودوچندان شکسته ای
حالا کجای روضه بابا نشسته ای؟
رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت
قربان ریشه های نخ شال گردنت
اماده می کنی کفن و تربت و لحد
مرد سیاهپوش، خدا صبرتان دهد
گویا دوباره بی کس وبی یار و خسته ای
این روزها کنار دو بستر نشسته ای
انگار غصه دار جراحات سینه ای
گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای
یکبار فکر زهر و دل پر شراره ای
یکبار فکر واقعه گوشواره ای
با اینکه بر سر پدر دیده بسته ای
اما به یاد مادر پهلو شکسته ای
ان مادری که بال وپرش درد می کند
هم دست وشانه هم کمرش درد می کند
هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد
هم اسمان روسریش پر ستاره شد
دو ماه ونیم کارحسن موشکافی و
دو ماه ونیم بازوی مادر غلافی و...
دو ماه ونیم گونه زخمی ماه!تر
از چادر سیاه سرش هم سیاه تر
تااینکه با کبودی یک تازیانه رفت
شمع شب مدینه هم اخر شبانه رفت
علی زمانیان
#سامرا #شعر_شهادت_امام_یازدهم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری #شعر_شهادت_حضرت_عسکری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹