eitaa logo
حدیث اشک
6.5هزار دنبال‌کننده
41 عکس
80 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا مظلوم زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان به لب خشک پدر آب گوارا برسان که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک غم لب های حسین زد شررم مهدی جان قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود وقعه ی کرب وبلا در نظرم مهدی جان زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان میدرخشد رخ ماه تو بیاد آوردم سر نورانی هجده قمرم مهدی جان  سعید خرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت عشق سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زند با سلامی بر امامان صبور سامرا با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنند جای حیرت نیست می چرخد امور سامرا پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنند پادشاهی را ببین در چشم مور سامرا شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدند شیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوش عطر لیموی حرم از راه دور سامرا لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است خواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده از نیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا با وجود این ضریح سبز چوبی می رسد بوی مادر از حریم جمع و جور سامرا عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کند می رسد یک روز هم روز سرور سامرا  محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا مظلوم خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت به خود از درد می پیچید و لبها به کبودی رفت به جای آب؛ زخم ِ زهر وقتی در نهانش داشت دلِ سرداب شد آشوب؛ موج ِ گریه راه انداخت سحر شد... آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید جگر می سوخت از زهری که کامل قصدِ جانش داشت اگر چه عسکری؛ اما حسن(ع) بود و دم ِ آخر گمانم ذکر «لا یومَ کَیومکْ» بر زبانش داشت به یاد ظهر عاشورا، به یاد جدّ مظلومش دم آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت پدر پیش پسر در سامرا...در کربلا امّا؛ پسر پیش ِ پدر جان داد! سر بر زانوانش داشت! مرضیه عاطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب آقام حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند دوتا کریم در عالم برای ما باشند حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند کبوتران همه راهی سامرا باشند دلیل خوشه ی انگور عسکری این است که تاک ها ننشینند روی پا باشند حسن شدی که میان مُضیف چشمانت تمام شهر به عشق شما گدا باشند حسن شدی که به هنگام بردن نامت بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛ به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند حسن شدی که غریبی غریب تر باشد که زائران تو در بین کوچه ها باشند حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد که خادمان تو در شهر کربلا باشند مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
العجل روزِ بی تو شبِ یلداست، سحر می خواهد روزِ وصلت چه قَدَر خونِ جگر می خواهد؟ چشمِ ما خشک شد از بس به رهِ آمدنت جمعه ها خیره به در مانده ، خبر می خواهد چه کسانی که تو را درک نکرده رفتند تا بیایی تو بگو چند نفر می خواهد...؟ العجل شامِ غم و غصه به پایان بِرِسد یوسف فاطمه این شهر قمر می خواهد خون شده چشمِ تو از گریه ی هر صبح و مساء روضه هایت چه قدر اشکِ بصر می خواهد قدری ام اشک به این چشمه ی خشکیده بده دلمان حالِ دعا ، دیده ی تر می خواهد غرق در بحرِ گناهیم و پریشان هستیم حالِ ما گوشه ی چشمی و نظر می خواهد همه جا ظلم و جفا، رنگِ سیاهی شده است بُتکده باز خلیلی و تبر می خواهد العجل کعبه تو را چشم به راه است بیا بازهم حیدری با تیغِ دو سر می خواهد خوب شد لحظه ی جان دادنِ بابا بودی (( پدرِ از نفس افتاده پسر می خواهد )) خوب ، باشد پسری ، تشنه نمیرد پدری برساند به لبش آب اگر می خواهد خوب این است که بالاسر بابا باشد تا مهیا کند هر آنچه پدر می خواهد آه از آن دم که حسین آب طلب کرد و لعین کرد از دادنِ یک قطره حذر ، می خواهد... آه از آن لحظه که با چشمِ خودش زینب دید شمر در حالِ تقلّاست و سر می خواهد. مهدی شریف زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من محاصره‌ست ولی جای هیچ دلهره نیست که نور لَم‌ یَزَلی قابل محاصره نیست تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست کدام‌ بند و اسارت؟ که دست فضل کسی چنین به میمنه‌ی روزگار و میسره نیست بگو به بحث بیایند اهل شایعه را اگر که در دلشان ترسی از مناظره نیست به زور حیله و تحریم و شایعه، کارِ کسی که کار دلش با خداست یکسره نیست کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت حصر، گریزنده از مخاطره نیست کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت جنگ در اندیشه‌ی مذاکره نیست کسی که شیفته‌ی زرق و برق سامری است مرام او که مرام امام سامره نیست به حج نرفت و سفارش به اربعین فرمود چنین گشوده به سوی ظهور، پنجره نیست چقدر درس گرفتیم از او ولی افسوس هنوز سیره‌ی او نام هیچ کنگره نیست علی سلیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب آقام حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند دوتا کریم در عالم برای ما باشند حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند کبوتران همه راهی سامرا باشند دلیل خوشه ی انگور عسکری این است که تاک ها ننشینند روی پا باشند حسن شدی که میان مُضیف چشمانت تمام شهر به عشق شما گدا باشند حسن شدی که به هنگام بردن نامت بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛ به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند حسن شدی که غریبی غریب تر باشد که زائران تو در بین کوچه ها باشند حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد که خادمان تو در شهر کربلا باشند مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت عشق سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زند با سلامی بر امامان صبور سامرا با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنند جای حیرت نیست می چرخد امور سامرا پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنند پادشاهی را ببین در چشم مور سامرا شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدند شیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوش عطر لیموی حرم از راه دور سامرا لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است خواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده از نیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا با وجود این ضریح سبز چوبی می رسد بوی مادر از حریم جمع و جور سامرا عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کند می رسد یک روز هم روز سرور سامرا  محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یاکریمِ سامرا کیستم من از غلامانِ قدیم سامرا کیستم جلدِ حریمش، یاکریمِ سامرا شکر عمری رزقم از دستِ کریمان می رسد از کریمِ در مدینه یا کلیمِ سامرا مزهّ دارد با مَصابیحِ الدُّجی، کَهفِ الوَری راه رفتن در صراطَ المستقیمِ سامرا گرچه شد تخریب این گلدسته ها و گنبدش کم نخواهد کرد از شانِ عظیمِ سامرا نسل اندر نسلِ ما را هم کفایت می کُند منصبِ کلبِ نگهبانِ حریمِ سامرا عطر و بوی کربلا دارد تمامِ مرقدش از نجف انگار می آید نسیمِ سامرا کاش می شد ساکنِ این قطعه بودم از بهشت کاش من هم می شدم عمری مقیمِ سامرا مهدی شریف زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا مظلوم زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان به لب خشک پدر آب گوارا برسان که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک غم لب های حسین زد شررم مهدی جان قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود وقعه ی کرب وبلا در نظرم مهدی جان زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان میدرخشد رخ ماه تو بیاد آوردم سر نورانی هجده قمرم مهدی جان  سعید خرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من بر خلایق لطف کردی، منتها برعکس شد! پاسخ «خوبی» نمیدانم چرا برعکس شد؟ خوب بودی، با بدی امّا جوابت داده‌اند سنّت آن روزگاران با شما برعکس شد قسمت خوبان عالم لطف مردم بوده است بهر «زهرازاده‌ها» این ماجرا برعکس شد لن تنالوا البرّ حتّی تقتلوا آل الرّسول!! سنّت تفسیر قرآن خدا برعکس شد جام‌ زهری هدیه‌ات کردند در تبعیدگاه شیوهٔ تکریم تو در سامرا برعکس شد سر نهادی روی زانوی پسر هنگام مرگ ... عُرف هم این است! امّا کربلا برعکس شد  سجاد شاکری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صَبرَاً عَلی قَضائِکَ سرها به نیزه رفته و تن‌هاست بر زمین داغی ندیده صفحه‌ی تاریخ این‌چنین افتاده بود عرش خداوند روی خاک وقتی «بلندمرتبه شاهی ز صدر زین...» اما در آن میانه علم را بلند کرد با عزت و وقار زنی از تبار دین جانم فدای شیرزن و خطبه‌اش، که گفت؛ «صَبرَاً عَلی قَضائِکَ یارَبَّ‌العالَمین...» آری، صدا صدای رسای سکینه بود در اوج اقتدار و سرافرازی و یقین آتش گرفت منبر شام و دل یزید از آن خطاب حیدری و لحن آتشین شان‌وشکوه‌وشوکت خود را به رخ کشید با آن که بود لشکر کفّار در کمین گفت؛ ای گروه ظالم! با اهل‌بیت حق کاری که کرده‌اید، نکردند مشرکین! اف بر شما که پاس امانت نداشتید در حق خانواده‌ی پیغمبر امین ای اهل مکر و حیله و عصیان؛ «تَبَاً لَکُم» ای ننگ بر شما که ندارید غیر کین! گیرم که پر شده‌ست جهان از یزیدیان گیرم که سربه‌سر شده عالم پر از لعین گیرم که آمده‌ست هزاران غم از یسار گیرم هزار داغ رسیده‌ست از یمین گیرم تبر شدند تمام درخت‌ها گیرم که مارها زده بیرون از آستین اما هزارشکر که نام «حسین» ما شد بر رکاب خاتم پیغمبران نگین این نام در دوعالم از این پس زبان‌زد است وقتی به نام نامی حق است هم‌نشین حق با تبار ماست که هرکس به حق رسید هم بر «حق» آفرین زد و هم بر «حق‌آفرین» تا روز حشر پرچم ما بر فراز رفت پس با شما نشانه‌ی ننگ است بر جبین بر کشته‌های کرب‌وبلا نوحه می‌کنند در عرش حق ملائکه با ناله‌ی حزین صبح و مسا امام زمان گریه می‌کند بر این مصیبت‌وغم‌عظمی که شد قرین پایان این معادله اما خوش است، خوش تا از مناره می‌رسد این صوت دلنشین؛ از بام کعبه، حضرت خورشید اهل‌بیت آمد به انتقام شهیدان...، بیا ببین. مجتبی خرسندی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یاکریمِ سامرا کیستم من از غلامانِ قدیم سامرا کیستم جلدِ حریمش، یاکریمِ سامرا شکر عمری رزقم از دستِ کریمان می رسد از کریمِ در مدینه یا کلیمِ سامرا مزهّ دارد با مَصابیحِ الدُّجی، کَهفِ الوَری راه رفتن در صراطَ المستقیمِ سامرا گرچه شد تخریب این گلدسته ها و گنبدش کم نخواهد کرد از شانِ عظیمِ سامرا نسل اندر نسلِ ما را هم کفایت می کُند منصبِ کلبِ نگهبانِ حریمِ سامرا عطر و بوی کربلا دارد تمامِ مرقدش از نجف انگار می آید نسیمِ سامرا کاش می شد ساکنِ این قطعه بودم از بهشت کاش من هم می شدم عمری مقیمِ سامرا مهدی شریف زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله میخانه‌ای است در دلم از شور عسکری لشکر به لشکر از پی انگور عسکری مستان به کوچه‌کوچه‌ی تاریخ سرزدند در پرده بود چهره‌ی مستور عسکری آمیخت تا به هم، دو جهان را فرا گرفت جوش و خروش مهدوی و شور عسکری درّندگان، شکنجه‌گران و حرامیان زندان و پاسبان همه مسحور عسکری محکوم ذلت است و شکست است و نیستی مکر و فریب دشمن مغرور عسکری فریاد ایستادگی و استقامت است در سطرسطر مکتب و منشور عسکری در من کسی شبیه گدایان سامراست مبهوت آن کرامت و مسرور عسکری این بوی نرگس است که پیچیده در جهان نور محمّد است و علی، نور عسکری مهدی جهاندار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من ریشه کرده مهرت از روز ازل در جان ما هست ما از آن تو عشق تو هم از ان ما کار و بار شاعران با لطف تو رونق گرفت نام زیبای تو حسن مطلع دیوان ما نور چشمان تو تدوین کتاب الله کرد آیه آیه سوره سوره زینت قرآن ما خط به خط روزی سه وعده بوسه بارانت کنیم نور و قدر و کوثر و یاسین و الرحمان ما از خودت تنها خودت را در دوعالم خواستیم دردمندیم و نگاه رحمتت درمان ما منفعت یعنی همینی که گدایت میشویم ازکرامت های تو پر میشود دامان ما خادمان خانه ات روزی رسان عالم اند بی گمان پیوند خورده با تو آب و نان ما ارتباط مستقیمی دارد این زانو زدن روی فرش روضه با تقویت ایمان ما مینویسدنام زیبای تو را بر سینه ها در میان دسته های سینه زن دستان ما سجده بر خاک حرم کردیم و نورانی شدیم صحن روشن گشته از پیشانی تابان ما روی کاشی حرم با خون خود حک میکنیم خط نخواهد خورد هرگز بعد از این پیمان ما در دفاع, از حریم تو جوانی میدهیم دیدنی تر میشود با خون حنابندان ما من کفن پوشیده ام پای ضریح چوبی ات مثل من بسیار دارد جان به کف ایران ما مادرت بین قنوت خود دعامان میکند حضرت زهرای مرضیه ست پشتیبان ما قیمتش بالاست اشکی که برایت جمع شد بیش از اینها هم می ارزد لؤلؤ و مرجان ما جای ارباب مصیبت...جای مهدی خالی است درمیان روضه های خیمهالاحزان ما این هم از آثار عمری داغ حصر سامراست حبس گشته ناله ها در سینه ی سوزان ما یک دل سیری نشد آبی بنوشی عاقبت کربلایی شد دل و اندوه شد مهمان ما رو به قبله ذکر یا جداه گفتی زیر لب روضه هایت ابتدای حزن بی پایان ما علیرضا خاکساری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹