طاقتِ ديدن نداشتى
فَرقِ مرا تو طاقتِ دیدن نداشتى
هِجده سَرِ بُریده ببینى چه میکُنى
اینجا همه به گریه ى توگریه میکنند
خَنده به اَشک دیده ببینى چه میکُنى
خون ریزد از شِکافِ سَرَم خونجگرشدى
جسمى به خون طپیده ببینى چه میکُنى
تو یکسره به چشم پدر بوسه میزنى
تیرى درونِ دیده ببینى چه میکُنى
وقتى که میرسد، زِشَریعه، حُسین ع را
با قامَتى خَمیده ببینى چه میکُنى
من پیکرم به غیرِ سَرَم لطمه اى ندید
جسمى به خاک ، دَریده ببینى چه میکُنى
طفلانِ دربِدر به بیابانِ کربلا
چون آهوىِ رَمیده ببینى چه میکُنى
یک ضَربه زَدبه فرقِ سرم راحتم نمود
تو قَتلِ صبر، دیده ؟ببینى چه میکُنى
سعید خرازى
#زبان_حال_مولا #سعید_خرازی #شعر_شعادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_حضرت_علی #شعر_شهادت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دنیای بی زهرا همینه
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
گفتن که: ماهش توی کوچه خورده سیلی
حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه
یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم
ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟
روی در و دیوار، ثبته خاطراتت
پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی باید ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم
مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم
با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم
من بیست و نه ساله عزادار تو هستم
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن
سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن
توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد
میمیره حرف بوریا پیشش بیارن
سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
یک ساعتش واسش قد یک سال میره
فکر حسینم، دردمو از یاد بردم
تنها و تشنه لب ته گودال میره
شعر از گروه `یا مظلوم”
#حدیث_اشک #رمضان_1402 #شعر_شهادت_اول_مظلوم_عالم #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع #شعر_شهادت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دنیای بی زهرا همینه
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
گفتن که: ماهش توی کوچه خورده سیلی
حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه
یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم
ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟
روی در و دیوار، ثبته خاطراتت
پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی باید ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم
مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم
با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم
من بیست و نه ساله عزادار تو هستم
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن
سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن
توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد
میمیره حرف بوریا پیشش بیارن
سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
یک ساعتش واسش قد یک سال میره
فکر حسینم، دردمو از یاد بردم
تنها و تشنه لب ته گودال میره
شعر از گروه `یا مظلوم”
#حدیث_اشک #رمضان_1402 #شعر_شهادت_اول_مظلوم_عالم #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع #شعر_شهادت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹