eitaa logo
حدیث اشک
9.3هزار دنبال‌کننده
80 عکس
162 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
ای عشق مبتلای تو یا زین العابدین جان جهان فدای تو با زین العابدین ای جلوه عبادت آل عبا سلام وی نور دیدگان رسول خدا سلام مرد بکاء و روح دعا و عبادتی بعد از حسین حافظ نسل سیادتی مبهوت مانده صبر ز صبر تو ای صبور سجاده ها ز نور نماز تو غرق نور دور زمین و چرخ فلک هول خال تو امشب حسین خنده زند برجمال تو امشب سرم فدای سر یار میشود آقای من دوبار علی دار میشود تو دومین علی ثمر باغ کوثری در خطبه هات بی بدلی بی برابری این افتخار جز تو که دارد در عالمین جدت علی عموت حسن باب هم حسین شیواترین زبان مناجات باخدا ای اسرع الطریق ملاقات با خدا تو افتخار منبر وضع و خطابه ای تو با صحیفه تالی نهج البلاغه ای ما را سلاح اشک و دعا هست اگر زتوست شوق سفر به کرببلا هست اگر زتوست جانم فدات جان ز ولایت جلا گرفت بر سینه هر که سنگ تو را زد بها گرفت دیدند اهلل شام دراوج صلابتی الحق که در جهان الم استقامتی خیبر اگر شکست به دستان اقتدار با حمله علی و به هوهوی ذوالفقار تو کاخ ظلم آل امیه بهم زدی وقتی که با خطابه روی منبر آمدی افتاد لرزه از نفست بر تن یزید عمر بنی امیه ز نطقت به سر رسید @hadithashk
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید در دل صورها، صدا پیچید صوت شیرین ربَّنا پیچید عطر سجاده ی خدا پیچید مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک نغمه ی چَنگ و ضَربِ دف آمد موسمِ شادی و شعف آمد مِی عُشّاق از نجف آمد دادِ کعبه از آن طرف آمد: گوش‌ها! بشنوید فریادم عاشقِ سینه‌چاکِ سجادم ماه، نِعمَ الْبَدَل* گرفت تو را حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را تا پدرجان بغل گرفت تو را شب میلاد..،کربلا رفتی بین آغوشِ عشقِ ما رفتی ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم بخدا سرسپرده ی یاریم دار بر دوش ، مثلِ تَمّاریم با علی‌ها چه عالمی داریم شَرَفُ الشَّمس مشرقینی تو دوّمین حیدر حسینی تو عشق تزریق کرده در جانت تا پدر کرده بو‌سه‌بارانت عمه می گفت:ای به قربانت... ...به عمویت کشیده چشمانت چشمه ای، رو به جو نخواهی زد با ابالفضل مو نخواهی زد فرشِ پشتِ درِ تو از پرِ ماست بامِ تو لانه ی کبوترِ ماست خانه‌ات سرپناهِ آخرِ ماست مادرت آبرویِ کشورِ ماست با تو ما نیز جزءِ این ایلیم عجمی زاده ایم..،فامیلیم هر که در کویِ وحدتِ تو دوید از همه غیر رَبِّ خویش بُرید بال هرکه عروج را فهمید از صحیفه به صحن عرش رسید مَلَک وحی اگر جلیل شده با دعایِ تو جبرئیل شده قَطره ی نطقِ تو خودش دریاست واژه هایت عجیب،بی‌همتاست منبرت بانیِ تحول‌هاست خطبه ات مُهرِ ثبتِ عاشوراست از تو داریم نوحه و دم را از تو داریم این محرم را غمِ من را حضور تو کم کرد عشق را بین سینه ام دم کرد گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد حَرَمت را درست خواهم کرد در بقیعت به پا کنم..،علنی! اوّلین چایخانه ی حسنی کاشی‌اش پُر لَعاب خواهد شد دل زُوّار آب خواهد شد آب حوضش شراب خواهد شد صحن‌ها ، انقلاب خواهد شد کنج هر صحن،انجمن داری تا خودِ صبح،سینه‌زن داری در حرم عطر ناب خواهم ریخت مثل مشهد،گلاب خواهم ریخت مشک بر دوش..،آب خواهم ریخت یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت سهم جسمِ ضریح تو..،تب نیست بی‌حیا دور عمه زینب نیست *بهترین جایگزین @hadithashk
موسیقی عُشّاق دفش فرق ندارد دلداده که حُزن و شعفش فرق ندارد دل؛ تُنگ بلوری‌ست پُر از عشق به سادات یک دایره که هر طرفش فرق ندارد آن طاقچه ای که وسطش حک شده زهرا با عرش خدا قوسِ رَفَش فرق ندارد در حِصن علی هر که درآمد..،در امان است این ساختمان سقف و کفش فرق ندارد مقصود لب ما نمی از کوثر مولاست... این تیر ، خدایی هدفش فرق ندارد؟! دنبال علی هاست دل در به در ما پس خاک بقیع و نجفش فرق ندارد قنداقه ی سجّاد در آغوش حسین است دیدیم که دُر با صدفش فرق ندارد در عالم ذر مِهر تو در قلب من افتاد ای حضرت سجّاده‌نشین! خانه‌‌ات آباد تفسیر کند حُسن تو تجلیل شدن را تشریح کند اشک تو تنزیل شدن را الفاظ خداوند ، عبارات صحیفه است دادند به تو قدرت تمثیل‌ شدن را در زنگ کلاسِ کلماتت همه هستند... یعنی تو ببین عاشق تحصیل‌ شدن را! گهواره‌ی چوبیِ تو معراج پَر ماست بخشید به ما فرصت جبریل‌ شدن را تشخیص تو و چهره ی بابات محال است... آموختی آئینه ی این ایل شدن را شهزاده‌ی ایران! همه مدیون تو هستیم این حِس شعف‌آورِ فامیل‌ شدن را تقدیر زمستانی ما با تو بهاری‌ست تقویم گره زد به تو تحویل‌ شدن را غمناک شدن با تو بعید است همیشه هر روز کنارت شبِ عید است همیشه عشق تو به سلمان اگر اِحراز نمی شد این قصه‌ی عاشق‌شدن آغاز نمی شد از چهره اگر پرده نیانداخته بودی شخصیت عُشّاق تو ابراز نمی شد گر مادر ایرانی‌تان لطف نمی کرد اهل عجم این‌قدر سرافراز نمی شد در پنجره ی چشم تو دیدیم خدا را... هر منظره ای این همه دلباز نمی شد صحن پُر خاک تو مرا عرش‌نشین کرد بی تو پر من لایق پرواز نمی شد موسای کلیمی و عصایت کلمات است بی نُطق تو در معرکه اعجاز نمی شد آهنگ کلام تو پُر از شور حسینی‌ست آن نغمه جز این حنجره هم‌ساز نمی شد از نطق پر از منطق‌ات افکار بهم ریخت با خطبه ی تو لشکر کفار بهم ریخت ما جیره‌خورِ سفره‌ی پُر بار تو هستیم پس تا اَبَدُ الدَّهر بدهکار تو هستیم مانند عمو‌جان حسنت دست‌ به خِیری شرمنده‌ی این شیوه‌ی رفتار تو هستیم از خانه‌یمان عطر ابوحمزه بلند است ما پرسه‌زنان در دل گلزار تو هستیم تمثال تو در قاب دعا جای گرفته هر ثانیه مشتاق به دیدار تو هستیم ای چارمین خط‌کشِ توحید خداوند! عمریست که ما بنده‌ی معیار تو هستیم اقرار به حَقّانیتت کُفر اگر بود منصور تو هستیم..،سرِ دار تو هستیم آن رازِ پُر از رمز مصیباتِ عظیمی مابینِ کُتُب در پیِ اسرار تو هستیم ناموس تو را در دل انظار کشاندند... ما لطمه‌زن روضه‌ی بازار تو هستیم وای از صف طولانی دروازه ی ساعات ای کاش نفهمیم چه آمد سر سادات!... @hadithashk
دل از خدا نَبَرد کس مگر علی باشد و بر شکوهِ محمد نگر علی باشد حقیقت است که زهرا چنان علی شده که.. ..برای فاطمه نام دگر علی باشد علی و فاطمه، احمد شدند این سه نفر کمیست فاطمه و بیشتر علی باشد میان خلقت حق دوزخی نخواهی یافت امامِ جمعِ خلائق اگر علی باشد قرار هست که در خانه‌ی حسین از عشق پدر چنان که علی شد پسر علی باشد کم است هرچه بگویم، کم است پیش حسین میان خانه‌ی او هر قدر علی باشد رسید مثل پیمبر  رسید عین علی سلام ای علی  دوم حسین علی مدینه است اسیر حدیث گیسویش و مکه غرق نماز است رو به اَبرویش سلامِ صبح و شبِ شهرها و بانوها نفَس نفَس به حسین و به شهربانویش عروس، فاطمه  آورده است از ایران که گشت کل جهان و  ندید چون رویش علی‌است عاقد و شاهد علی‌است رو به عروس حسین این طرفش زینب است آن سویش به جای فاطمه، ام‌البنین بغل کردش شده است هدیه‌ی ام البنین النگویش بهشت با همه خوبی  هلاک ایران است حسینِ فاطمه داماد خاک ایران است اگر حسین علی ضرب در حسن بشود امام بعدی‌اش  از هر نظر حسن بشود امام چهارم ما لب به لب حسین است و امام چهارم ما سر به سر حسن بشود عزیز فاطمه داماد مجتبی گردید پدر حسین و پدرزن اگر حسن بشود امام‌ها همگی بعد از این  حسن زاده‌اند که هشت امام از این رهگذر حسن بشود قسم به فاطمه بنت‌الحسن که فاطمه خواست زِ هشت امام اگر جلوه‌گر حسن بشود امامِ راه حسن، ای  دوامِ راه حسین سلام حضرت سجاد خانه‌ی حسنین بنا نبود بجنگی اگر بنا می‌شد تمام قامت تو شکل مرتضی می‌شد بنا نبود وگرنه زمان رزم تو هم زمین کرب و بلا غرق لافتی می‌شد چه سخت است علی باشی و نگیری تیغ که با تو تیغ دودَم غرق مرحبا می‌شد اگر علَم به زمین می‌زدی به تو سوگند که کوفه با همه‌ی شام جابجا می‌شد خدا نخواست وگرنه خدای شاهد هست زمین کرب و بلا تازه کربلا می‌شد و امتحان تو از جنگ سخت‌تر شده بود همان زمان که حسین از حرم جدا می‌شد شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت من از تبار کویرم از این سفالی‌ها تو از دیار خدایی از آن حوالی‌ها کریم هرچه بریزد دوباره می‌‌ریزد تصدقت نظری کن به دستْ خالی‌ها بکش عبای سپیدت شبی به روی سرم که صبحدم بشوم من هم از ثمالی‌ها چه حیف شد که برایت حرم درست نشد که سر به سجده گذاریم روی قالی‌ها چه حیف شد که نداری ضریح تا برسد مسیر برکه‌ی اشکت به خشکسالی‌ها اگر ضریح نداری صحیفه که داری هنوز حضرت اشکی هنوز می‌باری کنار گریه‌ی تو صبح و شام  کم آورد دو چشم زخمی تو نه، غلام کم آورد همه به روی حسین و حسین زیر قدم که سینه‌اش نفَس از ازدحام کم آورد رسید عمه ولی تازه سر جدا شده بود دوید سمت حرامی... دوگام کم آورد زِ پشت، ضربه‌ی سنگ و زِ پیش رو شلاق بگو عزیزِ دلِ ما کدام کم آورد رها نمود و خودش رفت از میان گذر که نیزه‌دار هم از سنگِ بام کم آورد نه کربلا و نه کوفه  نگفت زینب هیچ ولی حراجیِ بازارِ شام کم آورد هنوز در جگر شیعه  های هایِ تو است و کربلا همه مدیون گریه‌های تو است @hadithashk
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است عشق در آینه ی مکتب ما ”سجاد” است مرد شبهای مناجات علی بن حسین ای برآورده ی حاجات علی بن حسین نوه ی مادر سادات علی بن حسین ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین ای به قربان تو و سفره‌ی با اکرامت خورده بر سر در قلب همه‌ی ما نامت شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو اثر خوف خدا هست به پیشانی تو و زمین تشنه لب گونه ی بارانی تو عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است پسر بانوی ایران نسبت را عشق است تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری زینت سجده – به سجاده ارادت داری به روی شانه ی خود شال سیادت داری گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری آقا قسمتت بود پیام آور قرآن باشی دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی کربلا بود ولی شام امانت را برد خنده های سر بازار دلت را آزرد @hadithashk
مُژده که ستاره بر زمین می آید آقایِ تمامِ ساجدین می آید لبخند بزن عاشقِ اولاد علی (ع) زیرا که زِینُ العابِدین می آید @hadithashk