موجیم تا به سینهی ما جز و مد که هست
ما عاشقیم ، عشق نفس میزند که هست
آری خدا ندیدهام اما مقابلم
آیینهای برای خدای اَحد که هست
دنبال قبله بودم و گفتند کعبه نه...
ایوان طلایِ شاهِ نجف تا ابد که هست
شیرزنی که شیر خدا آورد کجاست؟
فرمود مکه فاطمه بنتاسد که هست
دین من است دین ابو طالب ای جهان
این اعتقاد ماست قسم بر صمد که هست
گفتند عرش لایق تو نیست گفتهایم
قلبی میان سینهی ما میتپد که هست
سنگ تو میزنیم بر این سینه تا ابد
حتی اگر به پات بمیرم لحد که هست
ما هیچ ، با رسولِخدا وقتِ سختِ جنگ
میگفت جبرئیل علیجان مدد که هست
خاکیم اگر ، حرارت طوفان گرفتهایم
گفتیم یاعلی مدد و جان گرفتهایم
تا هست عشق و رایحهی بی کرانیات
ما را نوشتهاند اویسِ یمانیات
تو صاحبِ تمامِ جهانی ، عجیب نیست
موسی نموده وقت جوانی شبانیات
تیغی زدی و آنهمه لشگر دونیمه شد
جانم فدای سر زدنِ امتحانیات
میخواستی که ذوالفقار کمی گرمتر شود
دید آسمان شروع شده میدان تکانیات
تو تازه سرد بودی و لشکر به جوش بود
کارش نمیکشید به آتش فشانیات
خیبر کجا و آن طرف کهکشان کجا
در را بگیر با رجز پهلوانیات
جمعاند جبرئیل و خدا و پیمبرش
تا حَظ برند موقع قلعه پرانیات
نشناخت جز خدا و پیمبر تو را کسی
ره بسته است هیمنهی لَنتَرانیات
عالم کجا و نفس پیمبر شناختن
باید روند در پی قنبر شناختن
کعبه نَه رویِ توست دلیل طوافها
ایوان طلاست معبدِ این اعتکافها
ما از شرابّ تاک ضریحت چشیدهایم
مائیم و عمر و سرخوشی و این خلافها
با انبیا مقایسهات هم نمی کنیم
از عرش تا به فرش بود اختلافها
تقصیرشان نبود به تو سجده کردهاند
عمری نمودهاند از این اعترافها
تا نُطق میکند دو دمِ ذوالفقارِ تو
لالند لالِ لال ، اهالی لافها
وقتی که می رسی و زمین لرزه میشود
راهی نمانده است به غیر از قلافها
آرامتر بزن ملکالموت هم رسد
گم کرده است ردِ تو را در مصافها
با عَمرو وَد رسید تمامی کفر و شرک
با عَمرو وَد پرید سر ائتلافها
دست خدا نوشت امیرِ همه علی است
با مرتضاست فاطمه با فاطمه علی است
ما را ببر به چشمهی شعر و شرابها
ما را ببر به خاطرهای از کتابها
هرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد است
پهلو تُهی نمودهای از رخت خوابها
هرگز ندید دیدهی لیل و نهارها
چون لیلتالمبیتِ علی در حسابها
یک شب فقط نگاه تو مهمانِ خواب بود
شامی که بود دور و برت التهابها
در بستر برادر خود تا سحر بخواب
ای خوابِ تو عبادتِ اُمُالکتابها
تو گرمِ خواب بودی و گردنکشانِ کفر
نیزه به دست گِردِ تو همچون سرابها
مکه شنید نالهی واویلتایشان
این حیدر است حضرت عالی جنابها
تنها امیر ، نقش تو را تیشه میزند
وقتی که بُت تراش کند انتخابها
ما را ببر نجف به دَمِ ما دوا بریز
امشب بیا به کاسهی ما کربلا بریز
#شعر_ولادت_حضرت_مولا
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین
#حسن_لطفی
@hadithashk
صبحگاهی در حریم بوتراب
مانده بودم با سوالی بی جواب
رو به ایوان گفتمش _ قرآن به دست _
یاعلی! میزان تویی یا این کتاب؟
در دلم افتاد که: قرآن بخوان
خود مشخص میشود قول صواب
از نبا، از آل عمران، مائده
خط به خط تا «ناس» از «امالکتاب»
هرچه میخواندم به حیدر میرسید
نور میبارید از آن آیات ناب
آیه بعد از آیه، نورٌ بعد نور
آفتاب آمد دلیل آفتاب
مصحف نار است بیشک مصحفی
کز دلش بیرون نیاید بوتراب
خاک بودم پیشت افتادم به خاک
یا امیرالمومنین روحی فداک
من که سرتا پا پر از درخواستم
هر چه را دارم از این در خواستم
من غلام خانهزاد حیدرم
این غلامی را ز قنبر خواستم
نوکری نه، بلکه اینجا رو زدم
پادشاهی را ز نوکر خواستم
با علی دنیای خود را ساختم
هر چه را میخواست حیدر، خواستم
تا بیندازم به پای مرتضی
از خداوند علی سر خواستم
لب نیالودم به هر پیمانهای
ساغر از ساقی کوثر خواستم
هر زمان در زندگی خوردم زمین
یا علی گفتم زجا برخواستم
من خدای بی علی را کافرم
از علی، الله اکبر خواستم
ای برای دین و ایمانم ملاک
یا امیرالمومنین روحی فداک
ما گرفتاریم ای جان نجف!
جان نوکرها به قربان نجف
حاضریم از زندگیمان بگذریم
یک سحر باشیم مهمان نجف
رزق ما هر صبح بعد از هر نماز
می رسد از سمت ایوان نجف
چترها را بستهایم و دیدهایم
عشق را در زیر باران نجف
ما گرفتار شیاطین گشتهایم
رحم کن بر ما سلیمان نجف!
آرزو دارد سگ اصحاب کهف
تا شود یک روز دربان نجف
من یقین دارم که مهمان خداست
هر کسی گشته است مهمان نجف
دیده ام پروردگار خویش را
در شکوه صحن سلطان نجف
با خدا داری هزاران اشتراک
کعبه از عشق نجف شد سینه چاک
یا امیرالمومنین روحی فداک
روز خیبر بود و وقت کارزار
تیغ در دستان مرحب بی قرار
روز اول، اولی رفت و گریخت
دومی تا رفت میدان، الفرار
روز دوم میرود آنکس که شد
هم پیمبر عاشقش هم کردگار
نبض جنگ افتاد در دست علی
چون به دست کاردان افتاده کار
دیگر اکنون روز رزم حیدر است
خون مرحب نوش جان ذوالفقار
مرگ تنها چارهی بیچارهایست
که به خشم مرتضی گردد دچار
با نگاهش لشکری را زد به هم
شیر حق شمشیر میخواهد چهکار؟
مرگ جا میماند از چشمان او
پشت پایش میدود گرد و غبار
فرق دارد در اُحد زخمی شدن
یا که ترجیحِ فرارِ بر قرار
فرق دارد، خواب در آغوش مرگ
یا فرار از ترسِ مُردن سوی غار
فرق ایمان علی با آن سهتا
فرق بین جبر بود و اختیار
این قیاس اصلا قیاس باطلی است
حضرت دریا کجا و شورهزار؟
هر خلافت هر زمان و هر کجا
بی علی هرگز ندارد اعتبار
گفته این را دشمنش هفتاد بار
از شما هرکس جدا شد، شد هلاک
یا امیرالمومنین روحی فداک
کیست حیدر؟ در شجاعت بی بدل
کیست مولا؟ در وفا ضرب المثل
شانههایش شاهد انفاق او
شاهد جنگ آوری هایش جمل
در اذان خود شهادت میدهم
عشق بر حیدر بود خیرالعمل
تا ابد هم دل نخواهم کند ازین
دُرّ نایابی که دارم از ازل
تا نبینم روی ماه مرتضی
من نخواهم داد جان دست اجل
بی علی هر کار خیری هم کنی
گوییا که چک کشیدی بی محل
خسته از دنیا که باشم میروم
تا مرا مولا بگیرد در بغل
شیعه بودن افتخار انبیاست
من محب او که هستم لااقل!
تا تو را دارم نگردم بیمناک
یا امیرالمومنین روحی فداک
شعر وقتی وصف یار فاطمه است
واژه ها در اختیار فاطمه است
من چه گویم از علی بی فاطمه؟
از علی که بیقرار فاطمه است
فاطمه دار و ندار مرتضی
مرتضی دار و ندار فاطمه است
گفت «لولا فاطمه» یعنی بدان
کل خلقت بر مدار فاطمه است
هر که رو در روی ظالم ایستاد
تا قیامت در کنار فاطمه است
روز محشر هر که دنبال کسی است
چشم ما در انتظار فاطمه است
بار عشق مرتضی برداشتن
کار هر کس نیست، کار فاطمه است
عشق زهرا! لیس معشوقی سواک
یا امیرالمومنین روحی فداک
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین
#داود_رحیمی
@hadithashk
شکر خدا غیر از علی دلبر نداریم
ما جز نجف میخانه ای دیگر نداریم
شد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زد
پس خوش به حال ما که جز حیدر نداریم
دست زمانه هر چه آرد بر سر ما
دست از علی و بچه هایش بر نداریم
ای اهل عالم تا که جان در پیکر ماست
جانان به غیر از جان پیغمبر نداریم
کوری چشم نحس ها بین عددها
از سیزده اصلا مبارک تر نداریم
شکر خدا که های و هوی ماست حیدر
مانند کعبه آبروی ماست حیدر
باید که باشد در دو عالم بی برابر
پیغمبری که چون علی دارد برادر
اینها که در مدح علی گفتند و گفتیم
حتی نباشد ذره ای از مدح قنبر
مدح علی مرتضی دارد شنیدن
یا از خدا یا فاطمه یا که پیمبر
هر کس که در این چند روز عمر دارد
مولا به جز حیدر ، حرامش شیر مادر
لعنت به هر دین و مرام و مسلکی که
دارد امیرالمومنینی غیر حیدر
شاهی که نامش زینت عرش اله است
با انبیا حتی قیاسش اشتباه است
از قبل این خلقت فقط حق با علی بود
مثل خدا پیدای نا پیدا علی بود
در آن زمانی که نه دنیا بود و نه دین
دنیا و دین حضرت زهرا علی بود
با خط زهرا سر در ِ جنت نوشتند
اینجاست تنها جای هر کس با علی بود
در هر نفس ذکر همه صاحب نفس ها
هو یا علی ، هو یا علی هو یا علی بود
ای کاش در دنیا به جای مولوی ها
گوش همه بر امر مولانا علی بود
مولای قنبر ممکن ِ لا ممکنات است
تنها علی تنها علی راه نجات است
بر منکران حیدر کرار لعنت
بر هر که با مولا ندارد کار لعنت
بر هر کسی که با فلانی و فلانی
در طول این تاریخ گشته یار لعنت
بر هر که با قتل و دروغ و زور و تزویر
شد جانشین احمد مختار لعنت
بر آن مسلمان که نباشد با دل و جان
از دشمنان مرتضی بیزار لعنت
تا که خدا باشد خدا بر هر که دارد
با شیعه حیدر سر ِ آزار لعنت
ما بچه های حضرت دلدل سواریم
چشم انتظار انتقام دوالفقاریم
ما زیر دین رحمت نهج البلاغه
جان ها فدای نعمت نهج البلاغه
ای شیعه در دنیا به دنبال چه هستی
وقتی که داری ثروت نهج البلاغه
داریم دریا باز دنبال سرابیم
عالم بُوَد در حسرت نهج البلاغه
جز دین فروشی چاره ای دیگر ندارد
هر کس نداند قیمت نهج البلاغه
جان علی هر چه در این عالم کشیدیم
باشد فقط از غربت نهج البلاغه
شرمنده ایم از این که روی منبر ما
خالی است جای صحبت نهج البلاغه
آن قدر گل پرپر شده در خاک ایران
گردیم تا ما ملت نهج البلاغه
راه رهایی نهضت نهج البلاغه است
رمز فرج خط به خط نهج البلاغه است
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین
#محمد_حسین_رحیمیان
@hadithashk