eitaa logo
حدیث اشک
6.9هزار دنبال‌کننده
44 عکس
85 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
خیرش قبول آنکه به ما رزق سحر داد مارا گذر بر خانه ی اهل نظر داد از معصیت بر دور خود پیله تنیدیم عشق آمد و بر جسم خسته بال و پر داد صحرا نشین گشتیم ما مانند یعقوب شاید نسیم از یوسف ماهم خبر داد هرکس پریشان نیست میگردد پشیمان قربان دستش آنکه بر ما دردسر داد مال و منالم که فدای تار مویش گاهی برای عشق میبایست سر داد من سائل آن خانه ام که کم ندارد کم هم طلب کردیم رزق بیشتر داد من جنس بنجل بودم و او شد خریدار من سود ها کردم ولی یارم ضرر داد سمت پدر بردیم در مشهد حوائج از کاظمین اما جوابش را پسر داد جان ها فدای آنکه شاه عالمین است دلهای ما امشب مقیم کاظمین است.... ماها مریدیم و یقینا او مراد ست شاه کرامت اهل خیر فوق العاده ست ما سائل معصومه و عبد رضائیم لطفش به ما ایرانیان خیلی زیاد ست باکی نباشد از زیادی حوائج مولود این خانه جواد خانواده ست قطعا سرافراز است در روز قیامت هرکس که گردن زیر پاهایش نهاده ست خیرالعمل یعنی برای او بمیرم سجده به سوی چشم او خیرالعباد ست من دوستداران توراهم دوست دارم حسم به دشمن های تو حس عناد ست بی معرفت باشم اگر جنت بخواهم وقتی بهشت ما دم باب الجواد است مژده،کویر تشنه را باران رسیده امشب علی اکبر سلطان رسیده نسبت به ما داری شما لطف مدامی ما که ندیدیم از تو غیر از خوش مرامی کارتو و اجداد تو شاهیِ عالم کار من و اجدادمن باشد غلامی جبریل زد دست توسل بر مقامت حالا اگر نزد خدا دارد مقامی این لطف تو بوده کنار ما نشستی شانت کجا با مثل ماها هم کلامی باید که دیوان ها همه مدح تو باشد کم گفته از تو حافظ و سعدی و جامی این خانواده کودکانش هم امیرند تو از همان بدو تولد هم امامی گفتی تو لعن قاتلان مادرت را یعنی تو هم مشتاق صبح انتقامی دنیا و عقبا چوب خواهد خورد قطعا هر کس کند بر ساحتت بی احترامی نطفه ش حلال آنکه شمارو دوست دارد دشمن نخواهد شد به تو غیر از حرامی در فصل هجرانیم حرف از وصل گفتیم امشب به عشقت لعن ام فضل گفتیم دست شما داده خدا سنگ محک را باید بخواهم از شما نان و نمک را تا چرخ هستی بستگی دارد به چشمت داده خدا دست تو افسار فلک را هرکس که بی روبند دیده چهره ات را مانده ست دیده یک بشر یا یک ملک را می خواند عمه وان یکادی سوی چشمت تا که می اندازی شما تحت الحنک را ما سائلان ماندیم عبدی یا که ربی بگذار تا باور کنیم اینگونه شک را امشب بخر درهم و از دم جمع ما را شاه کرم امشب نزن حرف الک را ما در قیامت سخت محتاج شماییم آقا نکن از ما دریغ آنجا کمک را جنت برای دوستانت شد محیا بدخواه تو خواهد برای خود درک را تو با پیمبر و امام مجتبی مان دارید هر سه غصه های مشترک را در خانه ی خود هم غریب عالمینی باید بخوانم لیتنا کنا معک را ای کاش یک عباس در دور و برت بود ای کاش مانند ربابی همسرت بود @hadithashk
بانو پسرت که اینچنین دلخواه است امید دل حضرت ثارالله است شادی که ولادت علی اصغر توست... افسوس که شادی ات فقط شش ماه است @hadithahk
رعیت فقط به وعده سلطان دلش خوش است مفلس به دست های کریمان دلش خوش است کافیست که به چشم تو آیم همین فقط مورم که بر نگاه سلیمان دلش خوش است در چاه مانده ام که تو را میزنم صدا یوسف به صوت زنگ شتربان دلش خوش است ما را که کشت درد فراقت تمام شد بر داد آن برس که به درمان دلش خوش است بگذار تا که گریه کنم در فراق تو لب تشنه بر چکیدن باران دلش خوش است آنکس که در دیار خودش هم غریبه شد تنها به یک سلام ز خویشان دلش خوش است خرما نداشت هسته چرا که بهانه بود زهرا به بازگشتن سلمان دلش خوش است در بین سوت و ساز و همه ناسزای خلق زینب که بر شنیدن قرآن دلش خوش است با اینکه شانه هم نشود گیسویش ولی دختر به چند تار پریشان دلش خوش است اینگونه که طبق جلویش پرت کرده اند به اینکه گوشه ای بدهد جان دلش خوش است @hadithashk
به دریای ولا گوهر مبارک به اهل آسمان، اختر مبارک به زهرا،احمد وحیدر مبارک که میلاد علی اصغر مبارک حسین بن علی می‌خندد امشب که راه غم به دل می‌بندد امشب سپهر معرفت قرص قمر زاد جمال بی مثال دادگر زاد عروس فاطمه یک گل پسر زاد برای کربلا شیری دگر زاد علی اصغر، به معنا اکبر است این تمام آرزوی مادر است این سلام الله بر قدر و جلالش تعالی الله بر حسن و خصالش کتاب الله روی بی مثالش عزیز فاطمه محو جمالش دمادم دل ز خیرالناس برده نگاه او دل از عباس برده حسین بن علی خیره به رویش کند مانند باغ یاس بویش زند شب تا سحر شانه به مویش بوَد مست سفیدی گلویش عزیز حیدر و زهرا خوش آمد مدال سینه‌ی بابا خوش آمد گل سرخ پیمبر آمد از راه چراغ و چشم حیدر آمد از راه صدف را دُرّ انور آمد از راه شفیع روز محشر آمد از راه بوَد قنداقه اش فردای محشر به روی دست زهرای مطهر چه طفلی! روی دامان رباب است چه طفلی! نور چشمان رباب است تمام هستی و جان رباب است یقینا ماه کنعان رباب است از او بزم ولا را شور وحالی ست که جای حضرت صدیقه خالی ست الهی بخت مادر بر نگردد گل نشکفته اش پرپر نگردد کبوتر بچه اش بی سر نگردد ز داغش چشم بابا تر نگردد ولی آنجا تب و تابش ندادند پدر رو زد ولی آبش ندادند @hadithashk
ما دهِ ویرانیم و خانه‌ی آباد عشق هرچه بادا باد یار و هرچه بادا باد عشق شعله و پروانه و خاکسترِ بر باد عشق دادِ عشق و یادِ عشق و هرچه در فریاد عشق عشق لبخندِ رضا و وان یکاد فاطمه است عشق یعنی یا علی یعنی جواد فاطمه است عاشقان بی‌چتر در شرشر باران خوش‌اند با وجودت با گرفتاری گرفتاران خوش‌اند تو کریمی و کریمان با بدهکاران خوش‌اند با خیالِ جمع با تو آبرو داران خوش‌اند کعبه می‌بوسد همیشه خاک این درگاه را جبرئیل امشب بخوان مدح جوادالله را اخم اگر دارد فلک ابرو گشادِ ما که هست گیرم، اما عاشقی‌ها بر مراد ما که هست ما به یاد او اگر نه او به یاد ما که هست بی کسم گرچه ولی باب‌الجواد ما که هست بعد از این دنیای ما دنیاتر از این حرف‌هاست آنکه امشب آمده آقاتر از این حرفاست نذر کردم نذر چشمش کارِ دنیامان گرفت تا که گفتم یا علی دنیا به من آسان گرفت ظرف آبی خواستم دیدم ولی باران گرفت آنقدر بخشید ما را آنقدر... طوفان گرفت با حسن یک روح اما در دو تن، می‌خوانمش می‌نویسم یا جواد و یا حسن می‌خوانمش یک سحر بین حرم پرواز در پرواز شد پنجره‌فولاد رفتم درد و دل‌ آغاز شد صد گره در هر گره بودم ولی اعجاز شد تا که گفتم جان تو جان جوادت باز شد من که تا عمر است در پیش تو مهمانم چه غم با علیِ اکبرِ شاه خراسانم چه غم تا شدم با نام تو مأنوس رفتم کاظمین من کبوتر بچه‌ام از طوس رفتم کاظمین شکر از پیش رضا پابوس رفتم کاظمین از غمِ دنیا ی پُرکابوس رفتم کاظمین شکر هی محو دو گلدسته دو گنبد می‌شویم از نجف تا کاظمین از کربلا رد می‌شویم تو تجلیِ علی تو انعکاس فاطمه بوی سیب کربلا و عطر یاس فاطمه ای به تو مشغول هر لحظه حواس فاطمه از همان اول پُر از حسِ تقاص فاطمه در کنار قائم زهرا قیامت دیدنی است ای جوانِ آل حیدر انتقامت دیدنی است @hadithashk
پربرکت ترین مولود ابو يحيى صنعانى مى‏ گويد: در حضور امام رضا عليه السّلام بودم پسرش كه كودك بود نزدش آمد امام فرمود: 👈هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ اين آن نوزادى است كه هيچ نوزادى پر بركت ‏تر از او براى شيعيان ما اهلبیت علیهم السلام متولّد نشده است. 📚الأنوار البهية،شیخ عباس قمی،ص 394 ابن اسباط و عبّاد بن اسماعیل مى گویند: در محضر امام رضا علیه السلام بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آرى، این همان مولودى است که در اسلام بابرکت تر از او زاده نشده است» 📚 بحار الانوار ج 50، ص 20. این نامگذاری به این دلیل است که فرقه ای به نام واقفیه (علیهم العنة و العذاب)، امامت امام رضا علیه السلام را انکار کردند و چون امام رضا علیه السلام تا حدود چهل و هفت سالگى داراى فرزند نشده بود، بهانه ای برای واقفیه در جهت انکار امامت حضرت بود. اما این فشارها از سوی واقفیه با تولد حضرت جواد علیه السلام خاتمه پیدا کرد و موضع امام و شيعيان كه از اين نظر در تنگنا بودند، تقويت گرديد. @hadithashk
امام جواد علیه السلام فرمودند: اِنَّ القائِمَ مِنّا هُو المَهدیُّ الَّذی یَجِبُ اَن یُنتَظَرَ فی غَیبَتِهِ وَ یُطاعَ فی ظُهُورِهِ؛ همانا«قائم» از ما خاندان، همان «مهدی» است که باید در دوران غیبتش، ‌انتظارش را کشید و هنگام ظهورش، اطاعتش کرد. موسوعة کلمات الامام الجواد علیه السلام، ص 115 @hadithashk
جانم علی(ع) سلطان زمین و آسمان است علی با دشمن و دوست مهربان است علی دست همه را روز جزا می گیرد الحق که امیر مومنان است علی بر تابش خورشید دلیل است علی محبوب خداوند جلیل است علی شد آتش دوزخ ز نگاهش خاموش برتر ز پیمبر خلیل است علی در رزم و نبرد همچو شیر است علی در جود و کرم که بی نظیر است علی در روز غدیر این چنین گفت نبی بر جمله مومنین امیر است علی هم صوم و صلات با علی می آید هم حج و زکات با علی می آید او عاشق حضرت محمد بوده ذکر صلوات با علی می آید شاید که ز اندوه به دریا زده بود آنگونه که از کوه به دریا زده بود گفتند در آن روز که طوفان آمد با عشق علی نوح به دریا زده بود هم سایه آفتاب خواندند تو را دروازه هر ثواب خواندند تو را تو صاحب اصلی زمینی مولا این شد که ابوتراب خواندند تو را هنگام نبرد و جنگ می گفت علی بی وقفه و بی درنگ می گفت علی چون راه رهایی از همه سختی ها ست یونس به دل نهنگ می گفت علی در آتش شوق دیدنت می سوزد هی خیره شده چشم به تو می دوزد سلطان زمین و آسمانی مولا بی اذن تو خورشید نمی افروزد‌ شد از می جانانه تو مست علی چشم از همه خوبی جهان بست علی خورشید که نور میدهد عالم زا پشتش به محبت تو گرم است علی بر قبله حق اقامه ای مولا جان بر راه نبی ادامه ای مولا جان ما بی تو غریب و بی نشانیم همه ما را تو شناسنامه ای مولا جان خورشید رسول اکرم و ماه علی ست از رمز و رموز خلقت آگاه علی ست جنگاور بدر و فاتح خیبر شد معنای دقیق اسدالله علی ست با جهل به پایه های توحید زدند شمشیر به ریشه های امید زدند بر فرق علی زد آسمان ابری شد انگار که بر صورت خورشید زدند چشمش همه دریاست اگر می گرید بی یاور و تنهاست اگر می گرید باران که در آسمان عزادار شده از غربت مولاست اگر می گرید قلبی که ز تنگی قفس می گیرد با آمدنش باز نفس می گیرد فرزند برومند علی می آید حقی که ز شیعه رفته پس می گیرد سنجیده تر از کلام او نیست که نیست دلچسب تر از سلام او نیست که نیست این کعبه اگر چه محترم هست که هست واجب تر از احترام او نیست که نیست دنباله رو راه ولی بود فقط آیینه رب ازلی بود فقط هرجا که برای حق مولا برخوا ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم علی(ع) قلم در دست می گیرم، به اذن ذوالقلم حیدر به حق والقلم مایسطرون، صاحب قلم حیدر فتی الا علی کلا ، عطا الا علی حاشا فتی حیدر عطا حیدر، سخا حیدر، کرم حیدر محب کش تیغ ابرویش، عدوکش ذوالفقار او نمی باشد به جز او، صاحب تیغ دو دم حیدر علی حبه جنه، قسیم النار و الجنه امام الانس والجنه،به عالم از قدم حیدر بهشت حق به نام دوستان او سند خورده جهنم بهر خصم او همیشه پر الم، حیدر چه آرد بر زبان شاعر، خدا در مدح او ذاکر، ملائک بر درش چاکر، شه عالم خدم حیدر بلاغت را، فصاحت را، ببین در نطق گویایش بود فرمانروای شهر گفتار و کلم حیدر تمام عالم امکان، بود در تحت فرمانش امیر مومنان در هر زمان بر هر امم حیدر گهی نان و رطب بر دوش، گهی ایتام در آغوش فقیران درش را می کند صاحب کرم حیدر بخوان ناد علی بر گیر دامان ولی، بی شک بود دافع، بود رافع، به کل هم و غم حیدر خدا نبود، جدا نبود، یکی باشد، دوتا نبود که بعد از لا اله از لفظ الا زد علم حیدر تعالی الله که در صورت بود نام علی منقوش و چون آیینه هر قطره به چشمان ترم حیدر الا ای حاجیان دور علی گردید نی کعبه که او باشد حرم ،صاحب حرم،روح حرم حیدر خوش آن لحظه که در مستی از می خم کوثر گهی فریاد حق و هو گهی نعره زنم حیدر غلام ریزه خوار سفره شاهانه اش باشم به اذن الله باشد، رازق کل نعم حیدر  محمد مبشری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی جانم چرخانده‌ای به میل خودت روزِگار را بردی ز قلب عالم امکان قرار را مردانِ جنگیِ عرب از ترس مرده‌اند تا دیده‌اند در یَد تو ذوالفقار را در جنگ بدر ، لشکر کفار در فرار چون دیده‌اند حیدر دلدل سوار را شمشیر هم به حیرتِ تحریر دست توست یک ضربه‌‌ات تمام کند کارِزار را صفین،عمر و عاص حرامی به وقت جنگ ترجیح داده‌است،زِ خشمت،فرار را تو نه،که قنبرت به خدا کرده بر قرار با یک نگاه،گردشِ لیل و نهار را میگویم آخرش به رَهِ عشق، یا علی چون میثمت ببین سرِ بر رویِ دار را اصلا چه شد؟که صید نگاهت شدم،بگو... با من ز روی لطف، زمان شکار را بوسه زدم به تاکِ ضریحت،از آن به بعد بنگر دلی که گشته اسیر و خمار را شد قبله‌ی تمامی اهل یقین نجف سجده کنید حضرت پروردِگار را   علی گلچین پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر مددی قلم مست است در پس‌کوچه‌ی این شعر دفتر هم شراب ناب می‌ریزد به کاغذ جای جوهر هم مضامین بلندی ریخته در شعر کوتاهم که دارد واژه‌واژه از لب من می‌رود سر هم چگونه این منِ آلوده از او شعر بنویسم؟ که نامش را نبرده بی وضو حتی پیمبر هم دم از عشقش زدن اندازه‌ی این بی سر و پا نیست که جانش را فدای عشق او کرده‌ست کوثر هم چگونه مدح آن شاه بلندآوازه را گویم؟ که درمانده‌ست طبع قاصرم از مدح قنبر هم خودِ مولا اگر یاری کند با گوشه‌ی چشمی شکوفا می‌شود با یک اشاره نطق نوکر هم خدا از باء بسم الله خود تا سین والناسش نیاورده‌ست جز وصف علی یک حرف دیگر هم علی فرقان، علی برهان، علی حق و علی میزان علی راه و علی هادی، علی قاضی و داور هم علی حیدر علی صفدر علی رهبر علی سرور وصی و جانشین و نفس پیغمبر، برادر هم علی همبازی طفلان، علی تسبیح نخلستان علی پیروز میدان حنین و بدر و خیبر هم علی نان جوین می‌خورد و روی خاک می‌خوابید اگرچه بود با افلاک از خاک آشناتر هم غم مولا غم دین بود، تا بود آدم دین بود به دوشش پرچم دین بود و شد بی یار و یاور هم تمام زخم‌هایش تا که زهرا بود مرهم شد ولی زخمی که خورد از داغ او هرگز نشد مرهم علی راه سعادت بود و سد کردند راهش را درِ علم نبی بود و زدند آتش بر آن در هم علی را از میان راندند و خود با ناکسان ماندند نکردند اعتنا حتی به فرمان پیمبر هم علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟ که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم به احوال پریشان گرفتاران گیسویش که این نظمِ سراپا نقص روزی می‌خورد برهم گنهکارم ولی از عشق تو دم می‌زنم عمری تو هم فردا مرا با شیعیان خود بخر درهم  علی سلیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹