دو خوانش غزل ۲۶۱ حافظ.mp3
2.7M
غزل شمارهٔ ۲۶۱
درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان گرآید باز
بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز
غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت
ز خیل شادی روم رخت زداید باز
به پیش آینه دل هر آن چه میدارم
بجز خیال جمالت نمینماید باز
بدان مثل که شب آبستن است دور از تو
ستاره میشمرم تا که شب چه زاید باز
بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ
به بوی گلبن وصل تو میسراید باز
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۲ حافظ.mp3
2.56M
غزل شمارهٔ ۲۶۲
حال خونین دلان که گوید باز
وز فلک خون خم که جوید باز
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر بروید باز
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت به ما که گوید باز
هر که چون لاله کاسه گردان بود
زین جفا رخ به خون بشوید باز
نگشاید دلم چو غنچه اگر
ساغر لاله گون نبوید باز
بس که در پرده چنگ گفت سخن
ببرش موی تا نموید باز
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد به سر بپوید باز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
زهـرا تـویـی یگـانــۀ داور فقـط تـویی
راز فـراتــر از همـه بـــاور فقـط تـویی
ای پـایـۀ نمـاز تــو مـعــراج مصطفـی
شـأن نـزول ســورۀ کـوثـر فقـط تـویی
آن بـانـویی که دست وی از روی احتـرام
بـوسیده بـود شخـص پیمبر فقط تـویی
پیغمـبـــر و امـیــر پــدرهــای امتـنـد
امّـا قسـم بـر این دو کـه مادر فقط تویی
خود عترت و کتاب دو سنگین امانت است
امّـا بـه وزن هـر دو بــرابــر فقـط تـویی
آن زن کـه روی مـرکبـی از عـزّ ذوالجـلال
رو میکند به عـرصـۀ محشـر فقـط تویی
هـم وارث مـکــارم اخــلاق مصـطـفـی
هم صـاحب منـاقب حیـدر فقـط تـویی
هم در زمـانه محشـر کبـری تـویی فقط
هم در زمیـن قیـامـت اکبـر فقـط تویی
آن گـوهر یگـانـه کـه دامـان عصمتش
پــرورده است زینـب اطهـر فقـط تویی
منظومۀ شـریف امـامت بـه نـام توست
خورشید و مـاه و یـازده اختر فقط تویی
گفتی کـه کیست پـارۀ جسم رسول، گفت-
سقف و ستون و مسجد و منبر: فقط تویی!
گفتی که کیست مادرِ مصحف، کتاب نور؟
گفتند عـرش و کـرسی و دفتر: فقط تویی
گفتی دگر ز گنج نبـوت چـه بـاقی است؟
بانگ خـدا رسید که دیگـر فقـط تویی
آن زادهای کـه قـابـلـۀ مـادرش شـدند
حـوا و مـریم آسیـه هـاجر فقـط تویی
گــر هفـت آسمــان خـدا را ورق زننـد
زهـرا تـویی و زهـرۀ ازهــر فقـط تویی
هـرگز چنین غـروب نکـرده است آفتاب
پهلوشکستـه گـوشـۀ بستـر فقط تویی
فلک نجـات امـت احمد ذبیـح توست
چون ناخدا و کشتی و لنگـر فقط تویی
عرش خدای، آن که ز تـابوت خویشتن
شـام وفــات بـود سبکتـر فقـط تویی
عرش است بطن فـاطمه، نور خدا در او
قاتل گمـان نمود پسِ در فقـط تویی؟
"
#محمدسعید_میرزایی
@hafez_adabiyat
شعرخوانی میلادع-Mp3Cutter.mp3
1.31M
"چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو با هر بهانه می لرزد
هنوز کوچه به کوچه، حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد
چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه می لرزد
چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟
چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد؟
هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار
به خانه چند دلِ کودکانه می لرزد
دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست
که در جواب، زمین و زمانه می لرزد
ز من شکیب مجو، کوه صبر اگر باشم
همین که نام تو آرند شانه می لرزد"
#شعرخوانی
#میلاد_عرفانپور
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۳ حافظ.mp3
3.44M
غزل ۲۶۳
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
که گفتهاند نکویی کن و در آب انداز
ز کوی میکده برگشتهام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
اگر چه مست خرابی خرابی تو نیز لطفی کن
نظر بر این دل سرگشته خراب انداز
به نیمشب اگرت آفتاب میباید
ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۴ حافظ.mp3
4.38M
غزل شمارهٔ ۲۶۴
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم
ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
ملک این مزرعه دانی که ثباتی نکند
آتشی از جگر جام در املاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
وان قبا در ره آن دلبر چالاک انداز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۶۵ حافظ.mp3
4.71M
غزل شمارهٔ ۲۶۵
برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز
روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز
از خطا گفتم شبی موی تو را مشک ختن
میزند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز
نام من رفتهست روزی بر لب جانان به سهو
اهل دل را بوی جان میآید از نامم هنوز
در ازل دادهست ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب
می رود چون سایه هر دم بر در و بامم هنوز
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام دل
جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز
در قلم آورد حافظ قصه لعل لبت
آب حیوان میرود هر دم ز اقلامم هنوز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
هدایت شده از حرم حضرت فاطمه معصومه س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو خوانش غزل ۲۶۶ حافظ.mp3
3.64M
غزل شمارهٔ ۲۶۶
دلم ربوده لولیوشیست شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد
هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
غلام آن کلماتم که آتش انگیزد
نه آب سرد زند در سخن به آتش تیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی.m4a
4.3M
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
#درس_سحر
#آیت_الله_حائری_شیرازی
۱_ پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر.m4a
3.12M
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
#درس_سحر
#آیت_الله_حائری_شیرازی
@hafez_adabiyat