eitaa logo
حافظ‌هـ
904 دنبال‌کننده
306 عکس
202 ویدیو
2 فایل
تاریخ را به حافظه بسپارید! حسینیه هنر شیراز ارتباط با ادمین: @hafezeh_shz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حافظ‌هـ
ای عهده‌دار مردم بی‌دست‌وپا... برای مراسم تشییع شهیدان اغتشاشات اخیر رفتیم نورآباد. الحمدلله تشییع شهیدان شجاعیان و خوشنام بسیار با شکوه با عظمت برگزار شد. بعد از نماز شهدا، دو‌ دسته شدیم. عده‌ای به دنبال شهید خوشنام عازم روستای آهنگری شدند و ما دنبال شهید یاسر شجاعیان راهی گلزار شهدای نورآباد. به گلزار که رسیدیم زن‌ها پیوسته و در هم کِل می‌کشیدند. مات و مبهوت یکهو مجری مراسم گفت: «بذارید، همسر شهید یه صحبتی داره.» صدای زنی آمد با گریه‌ی شدید؛ دو سه بار فریاد زد و گفت: «یاسر حلالم کن.» تا آمدم بفهمم جایگاه مراسم کجاست و دوربین را آماده کنم، صحبتش تمام شده بود. جایگاه را که پیدا کردم دیدم زنی گریه‌کنان از جایگاه دور می‌شود. بعد از مراسم برای نماز و استراحت دنبال مسجد بودیم که اتفاقی وارد مسجد جامع شهر شدیم. نماز که تمام شد، امام‌جمعه‌ی نورآباد که ما را با دوربین و تشکیلات دید، به استقبالمان آمد. حاج‌آقا خیلی تحویلمان گرفت. با افتخار از سلحشوران نورآبادی برایمان گفت. از دفاع مقدس گفت؛ از رشادت لرهای نورآبادی در به خاک مالاندن پوزه‌ی کوموله و ضد انقلاب در کردستان؛ از بادپا، قهرمان نورآبادی حرم شاهچراغ و از یاسر. یاسر بچه‌ی محله‌ی توتستان نورآباد بود. بعد از ناهار عازم محله‌شان شدیم. ساعت ۲ به حسینیه‌ی توتستان رسیدیم؛ حسینیه شلوغ بود. بعضی لرها رسم دارند ۳ شبانه‌روز مراسم سنگین می‌گیرند. در حسینیه کارمان نشد و در جایی دیگر به سراغ آقاسیدمصطفی موسوی رفتیم. سید دوست کودکی و فرمانده‌اش در بسیج بود. یاسر به دلیل فقر شدید خانواده، تقریبا یتیم بزرگ شده بود. تحصیل آنچنانی نداشت. کارگری ساده، زحمتکش و فقیر. دخترش ۱۰ ساله بود و چند وقتی می‌شد از همسرش جدا شده بود. وضعش به حدی بد بود که لابه‌لای برخی پچ‌پچ‌ها متوجه شدیم خیلی از فامیل حتی حاضر نبودند یاسر را به عروسی فرزندانشان دعوت کنند. البته الان نزدیکی به یاسر عزت محسوب می‌شد. یاسری که به خاطر قضیه‌ی طلاقش به سختی توانسته بود پاسپورت بگیرد و امسال برای اولین بار، اربعین عازم کربلا شود. داشتم همین مطالب را در گروه کاری می‌نوشتم که یکی نوشت: «ای عهده‌دار مردم بی‌دست‌وپا حسین» بغضم گرفت. این همه عزت از پس این همه سختی، کار کسی جز امام حسین هم نمی‌توانست باشد. با خودم فکر می‌کردم اگر یاسر اهل فقر و سختی نبود آیا باز هم حاضر می‌شد تنِ خسته را بی‌مزد و مواجب عازم گشت عملیاتی کند و طعنه بخَرد؟ و امام ما چه خوب گفت: «تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.» روایت محمدصادق رویگر از تشییع شهدای امنیت شهرستان ممسنی؛ ٢٩ شهریور ١۴٠٢ تاریخ را به حافظ‌ه‍ بسپارید: @hafezeh_shz
📣 | فراخوان چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار منتشر شد 📌 دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار فراخوان «چهاردهمین» دوره این رویداد سینمایی را در ۵ بخش «رقابت اصلی جشنواره»، «جوایز مردمی»، «فیلم ما»، «اکران مردمی» و «قصه ما» اعلام کرد. 🔻 مطالعه متن کامل فراخوان: 🔗 ammarfilm.ir/?p=32193 📽 جشنواره مردمی فیلم عمار 🌐 @AmmarFest
حافظ‌هـ
مصائب وطن‌دار یکی دو روز پیش حسین آمد پیشم. حسین از دانشجوهای فعال دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز هست. بحث رفت سمت فضای ضد مهاجران افغانستانی. حسین از نگرانی بابت تغییر بافت جمعیت و تعداد زیاد زایمان‌های افغانستانی‌ها در یکی از بیمارستان‌ها گفت. بهش گفتم: «ما این همه بیمارستان دولتی تو شیراز داریم که فقط یکی‌اش اینطوری هست. بقیه که اینطوری نیست. ضمن اینکه کلا اگر مهاجرین ساماندهی بشن می‌تونن ظرفیت باشن.» خلاصه گپ و گفتی کردیم و ته‌اش به این نتیجه رسیدیم که به هرحال مشکل از عدم ساماندهی مهاجر‌ها هست. حالا یا نژادپرستانه مثل استانداری فارس می‌خواهیم همه را بیرون کنیم یا اینکه کلا مسئله را رها می‌کنیم. وسط بحث، محسن فائضی گفت: «اصلا قصه این نیس. قصه نوع نگاه به این همزبانان هم‌کیش هست‌‌. مگه با اون‌ها که ساماندهی کردیم خوب برخورد می‌کنیم؟ یه روز کارت بانکی‌شون از کار می‌افته، یه روز سیم‌کارت‌شون. برای گرفتن گواهینامه هم نه هفت‌خان، که باید صد خان رو رد کنن.» خود حسین چیز دیگری یادش آمد: «برای گذر از مرز هم کلی مکافات دارن.» تعریف کرد امسال یکی از دانشجوهای افغانستانی علوم‌پزشکی با اینکه ویزا گرفته نتوانسته از مرز رد شود و برود زیارت. آخر کار هم یک کتاب بهتر از تو نداشتم که حکایتی از زندگی شهید سجادی اولین شهید فاطمیون فارس هست به حسین هدیه دادیم. کتابی که شرحی از مشکلات زندگی مهاجرین در ایران هم هست. پ‌ن: در فارسی دری، وطن‌دار به جای عبارت هم‌وطن استفاده می‌شود. روایت سیدحامد ترابی؛ ١٣ مهر ١۴٠٢ تاریخ را به حافظ‌ه‍ بسپارید: https://ble.ir/hafezeh_shz
جنگههههه، جنگ دخترک صبح خیلی زود بیدار شده بود و فاتحانه بابا رو به بازی گرفته بود بالاخره راضی شد با بابا خداحافظی کنه و چونه های آخرو می زد. محسن همینطور که نگاهش به گوشی بود و جواب سوال های دخترک رو میداد،کوله پشتی رو برداشت و رو به من گفت: جنگههه!جنگ!!! فرصت بیشتری نبود تا ببینم چه خبره ولی خب مشخصا باید خبر حول محور فلسطین باشه! کانال انتفاضه رو چک کردم،واقعا جنگ بود!جنگ!!! محمد ضیف علنا بیانیه داده بود! اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که پاسخ اسرائیل حتما سنگینه،مثل همیشه! پیام دادم به محسن که چه خبره؟!این چه وضعیه؟یکی بزنن،۱۰ تا می خورن!! ولی این بار مدل حمله حماس خیلی متفاوت بود شلیک صدها راکت و حجم گسترده آتش گرفتن ماشین ها،پاراگلایدر!! معمولا وقتی بخوام بازخورد عمومی یه اتفاق خاص رو بسنجم میرم سراغ مامان! پرسیدم شنیدین فلسطین چه خبره؟گفتن آره،عجب حمله ای کردن،با پاراگلایدر ریختن تو اسراییل! کانال کافه شهدا اعلام جشن مقاومت کرد،کاروان شادی از شاهچراغ تا موکب و بعد جشن و نورافشانی و.. خودمونو رسوندیم به مراسم و خدا رو شکر هم شلوغ بود هم پر هیاهو. امروز روز دوم طوفان الاقصی هست،از ته دل آرزو می کنم مثل انتفاضه دوم که نتیجش آزاد سازی غزه بود،این بار همه سرزمین های اشغالی آزاد بشن. ان‌شاءالله. اسما دشتکیان؛ ١۶ مهر ١۴٠٢ تاریخ را به حافظ‌ه‍ بسپارید: @hafezeh_shz
حافظ‌هـ
چه خبررری! من ذاتا بی خبرم! و طبیعتاً این مورد هم مستثنی نبود. عمودهای نزدیک به ورودی حوزه استحفاظی کربلا بود یه میز بزرگ، یه صندوق شیشه‌ای و کلی کاغذ و یه عده مترجم بساط بساط بود و کلی مای البارد (آب خنک) هم بغل میز گذاشته بودند برای پذیرایی. پرچم های کشورهای آشنا و غیر آشنا به ردیف برافراشته شده بود و عکس یک روحانی سیاه پوست چسبیده بود روی صندوق شیشه‌ای. از جلوی آنها که رد شدم خانمی اهل ترکیه آب خنکی داد دستم و با ایرانی سلیسی گفت: «برای آزادی شیخ زکزاکی امضا جمع می‌کنن و طومار و... بفرمایید اگر تمایل دارید اونجا قلم و کاغذ هست.» بدترین حالت برای یک نفر توی مسیر تندرو پیاده‌روی اینه که هی وسط راه توقف کند. آن روزها ایام اربعین وسط پاییز بود و سرد و گرم شدن عواقبش بدتر از گرفتگی عضلات پا بود. از طرفی باید سر ساعت مشخصی هم عمودی می‌بودم که با خانواده قرار گذاشته بودم. _ بی خیال بابا این کیه اصلا، حالا یه امضا کمتر به جایی برنمیخوره. البته چون برام سوال شد که این سر و صداها برای چه کسی‌ست یک بروشور از روی میز برداشتم و به راهم ادامه دادم. ده تا عمود رفتم جلو(هر عمود معادل پنجاه قدمه حدودا) و بروشور رو می‌خوندم: ابراهیم یعقوب زَکزاکی؛ روحانی شیعه و رهبر شیعیان نیجریه که با تأثیر از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، شیعه شد و با تأسیس جنبش اسلامی نیجریه، سیصد مدرسه اسلامی در نیجریه و کشورهای همسایه آن تأسیس کرد. سه فرزند زکزاکی، در حمله نیروهای نظامی نیجریه به راهپیمایی روز قدس ۱۳۹۳شمسی، کشته شدند. نه دیگر نگران گرم و سرد شدن بودم، نه نگران کم و زیاد شدن قرارم. مطمئن بودم این معطلی با بقیه معطلی‌ها فرق می‌کند و اصلا از واجباته! با کمال میل و با غمی ناشی از دستگیری‌ش؛ هر ده عمودی رو که رفته بودم برگشتم. میز امضا شلوغ بود. از لابه‌لای آدمای دور میز رفتم تا برای خودم خودکار و کاغذی دست و پا کنم که دیدم به به خانواده‌ام همگی همان‌جا هستند. بعد از آن امضا به نظرم تنها کار مثبتی که برای شیخ کردم اینکه به نیت آزادی‌اش و به نیت خودش که آن سال نتوانسته بود بیاید مشایه (پیاده روی)، چند قدمی برداشتم. پ‌ن: فکر کردم دیگر شهید شده تا اینکه چند وقت پیش شنیدم آزاد شده و امروز شنیدم که دارد می‌آید ایران. خوش آمدی بزرگ مرد. روایت اسماء میرشکاری فرد؛ ١٨ مهر ١۴٠٢ تاریخ را به حافظ‌ه‍ بسپارید: https://ble.ir/hafezeh_shz
به سوی آزادی.mp3
13.91M
به سوی آزادی روایت تاریخی از رشد جریان مقاومت در غزه... متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
به سوی آزادی دیدار با خانواده شهید داوود جعفری سخنرانی دکتر محمدصادق شهبازی
به سوی آزادی دیدار با خانواده شهید داوود جعفری قرائت دعای جوشن صغیر توسط سیدرضا اسکندری به نیت پیروزی رزمندگان مقاومت در فلسطین
📚مسابقه کتاب بهتر از تو نداشتم ویژه استان فارس 🎁 جوایز نفر اول ۲ میلیون تومان نفر دوم ۱/۵ میلیون تومان نفر سوم ۱ میلیون تومان و ۱۰ جایزه ۵۰۰ هزار تومانی 💶 برای خرید کتاب با تخفیف و شرکت در مسابقه به شماره 09175850311 📨 در پیام‌رسان بله و ایتا پیام دهید. 📝 زمان مسابقه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ 📢 از طریق کانال حافظ‌ه‍ در پیام‌رسان بله و ایتا. 🎉اهدای جوایز پایان آبان ۱۴۰۲ حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz