eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
965 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب به ادمین👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 . ▫️دانشجوی دانشگاه تربیت معلم تهران بود.همسنگرش ازش پرسید ، داوود تو که دانشگاه قبول شدی چرا نمیری ادامه بدی ؟ گفت : دانشگاه من جبهه ست . اون دانشگاه صوری و دنیوی است اما این جا دانشگاه اخروی من است. . 🇮🇷 ۲۷ مهر ۱۳۶۳ داود صفاری از ویژه ۲۵ . . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️مجتبی جورسرایی.متولد ۱۳۴۵ آمل. سال ۱۳۶۲ تو سن هفده سالگی رفت جبهه.۵ سال و ۶ ماه بطور مداوم تو جبهه ها بود.هر وقت خبری ازش نمی‌شد باید تو خط مقدم پیداش می‌کردند. چندین بار مجروح شد. ـ جنوب ، ترکش پا ـ جنوب، ترکش به چشم و شیمیایی ـ فاو ، ترکش به شکم و بازوی راست ـ فاو، ترکش به دست.آخرشم تو ام الرصاص بشهادت رسید.امروز هم سالروز شهادتشه. شادی روحش صلوات🇮🇷 . 💠 @hafttapeh
. ▫️1. حداقل خوابم بايد درشبانه روز 4 ساعت و حداکثر 6 ساعت باشد. . ▫️2. غذا بايد به اندازه نياز بخورم. . ▫️۳.بايد قاطع باشم، که هستم و دارای اراده توانا و مستحکم که هرمشکلی برای من هيچ باشد. . ▫️۴. کنترل نفس - يکی اينکه بايد تا آنجا که می توانم نفسم را تحت کنترل و غلام عقل درآورم . . ▫️۵. نمازم را آهسته بخوانم با حضور قلب و سطور کل هيچ فکری جز معانی نماز درنظرم نيايد و شب جمعه را نماز شب بخوانم وسعی کنم که نماز قضاء خود را بخوانم . . ▫️۶. سه روز در هفته را روزه بگيرم روز شنبه، دوشنبه و پنج شنبه. . ▫️۷.به هيچ وجه نبايد به کسانی ديگر که از من بهتر بلد هستند و پر استعدادترند حسودی کنم؛ زيرا خداوند استعداد و ذوق را در همه به وديعه گذارده است. پس نبايد به ديگران حسودی کرد بلکه بايد خوشحال شد و از خداوند خواست که آنها را در تحصيلشان موفق کند. . ▫️۸. برادر عزيزم هر زمان که شيطان سويت آمد، اين را به خودت بگو: که ای نفس مکاره مگر من چه کاری انجام دادم که به خود ببالم. به اين ارزش که مردم برای من قائل می شوند به خاطر خون پاسدارانی هست که در سراسر کربلای ايران به زمين ريخته است. اين را پاسداران شهيد به ما داده اند وگرنه من کاری انجام نداده ام. . 💠 @hafttapeh
💢 . حاجی مجروح بود، شبی سراسيمه به خونه اومد و به محض وارد شدن بدون اینکه سلام و عليکی بکنه، گفت: سوسن خبر داری پَست فطرت ها، مهران رو گرفتند؟ گفتم: حالا چرا اين قدر ناراحتی؟ خوب حتماً کاری کرد که گرفتن اش. چرا من و تو را نمی گيرند؟ با آن که عصبانی بود زد زير خنده😁 و گفت: بابا! مهران پرستش، رو نمی گم.(مهران پرستش از همرزمان و دستان شهید بود) بعثی ها دوباره شهر مهران رو از دست ما در آوردند؛ بايد برم. گفتم: لااقل اين دفعه را منصرف شو تو حالت خوب نیست، پايت هنوز خوب نشده... خودم می ديدم که شب ها از درد زانويش ،پيچ و تاب می خورد و موقع راه رفتن می لنگيد، اما می گفت: درد همیشه هست و می شه خوبش کرد، يا باهاش ساخت، اما اگر زود نجنبیم، مهران ديگه از نقشه ی ايران حذف می شه. بالأخره رفت و در عمليات آزادسازی مهران، به عنوان فرمانده گردان ویژه شهدا لشکر25کربلا شرکت کرد. هم رزمانش می گفتند: در طول عملیات با اینکه مجروح بود باز هم از خودش رشادت و شجاعت بی نظیری نشون داد. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️اصغر، حمید و اسکندر سه تا پرستو بودند؛ اصغر و حمید کوچ کردن ولی اسکندر جاموند.این سه تا پرستو از لشکر ویژه ۲۵ کربلا از بچگی باهم بزرگ شدن؛ عین سه تا برادر بودن، عاشق هم بودن؛ حتی از برادر هم به همدیگه نزدیکتر بودن. همش تو خونه ی هم بودن و پدر و مادراشون هر سه تای اینها رو بچه های خودشون می دونستن. قول و قرارهای زیادی باهم کرده بودن؛ مثلاً: باهم عهد بسته بودن عروسی شون رو تو مسجد محل بگیرن یا اگه شهید شدن شفاعت همدیگه رو بکنن و تو مسجد دفنشون کنند. اصغر و حمید الآن تو مسجدن و شدن «سردار شهید»؛ اسکندر رو تنها گذاشتن. اسکندر هم به یادگاری از اونا تو این دنیا سرداره و داره راهشون رو امروز در سنگر وزیر کشور ادامه می ده. خدا حفظش کنه. . 🔖اسکندر مومنی این مجاهد خستگی ناپذیر در دوران دفاع مقدس «فرمانده گردان های یازهرا(س) و پدافند هوایی ، رئیس ستاد لشکر ویژه ۲۵ کربلا» ، «رئیس ستاد تیپ مالک اشتر» و «فرمانده جنگل» بود.انشاله عاقبتش ختم به شهادت شود.🇮🇷 . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️حاج حسين بصير هم يک فرد بسيار سخت كوش و پر تلاش بود. شايد می توان گفت كه از نظر سخت كوشی در بين فرماندهان جبهه ايران جزء آن دو سه نفر اول است. اصلاً ادعا نداشت، خيلی خاكی و عادی زندگی می كرد كه بعضی وقتها با رزمنده ای عادی او را اشتباه می گرفتند يعنی اگر وقتی می آمد توی جلسه ای از بس بی ادعا بود شايد فكر می كردند كه يک آدم خيلی ساده اصلاً يک تكاور بيشتر نيست، يک سرباز عادی يا يک بسيجی ساده است.كم ادعا بود و پر تلاش و هم در تأ سيس لشکر ویژه 25 كربلا و هم در اداره لشکر نقش بسيار تعیین كننده ای داشت. نسبت به مسائل دنيایی خيلی بی خيال بود حتی نسبت به رفتن به خانه خدا. چند نفر به او گفتند: حالا نوبت شما شده بيایید برويد، نمی رفت. ماندن در جبهه را ترجيح می داد. بالاخره رفت.حاج بصیر مدتی قائم مقام لشکر ویژه 25 كربلا شدند و اداره لشکر را در حقيقت به عهده داشتند. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️یک شب قبل از شروع عملیات بیت المقدس حسین تو سنگر خوابیده بود، دوستانش وارد سنگر می شوند، با ورودشان در سنگر بوی عطر و گلاب مستشان می کند؛ بوی عطر از بدن حسین بود آنقدر از این بو مست شده بودند که حسین را از خواب بیدار کردند، به او گفتند:«حسین! این چه عطری ست که زده ای؟ چقدر خوش بوست ، گیج مان کرده. بده تا ما هم بزنیم.»حسین با چشمانی خواب آلود گفت:«عطر کجا بود؟ اصلاً من عطری ندارم؟ دیوانه شدید؟ بیائید مرا بگردید.» «چرا مرا از خواب بیدار کردید؟ داشتم خواب می دیدم.» . ▫️گفتند:«چه خوابی؟» نگفت. با اصرار زیاد حسین را به حرف آوردند.حسین با چشمانی اشک بار گفت: «امام زمان(عج) را سوار بر اسب سفید در خواب دیدم که به من گفت: به زودی شهید می شوی.»دوستانش می گفتند: « در حین عملیات تیری به حسین خورد و حسین را به زمین انداخت. او با همان حال قرآن را باز کرد و مشغول به تلاوت قرآن شد بچه ها می خواستند او را به عقب برگردانند ولی او مخالفت کرد»حسین گفت: «بچه ها با من کاری نداشته باشید مگه امام زمان (عج) را نمی بینید بروید جلو پیش امام زمان(عج)، مرا وِل کنید.»  . 💠 @hafttapeh
💢 فرمانده‌‌ی محسن بهاور ( ) از واحد و ویژه ۲۵ #شهادت ۲۱ ۱۳۶۴_: . 📩 مادرم از اینکه دامادم نکرده اید ناراحت نباشید و این را بدانید که بزرگترین عروسیم را در سنگرم که همان حجله دامادیم می باشد انجام داده ام و رگبار نقل بر سرم شروع به باریدن کرد مادرم اگر شما خواستید مجلس عروسی ترتیب بدهی سفره ای پهن نما لباس سپاهم که خیلی مایل بودی در روز دامادیم بر تن من بپوشانی در وسط قرار بده و خانواده های معظم شهدا و برادران حزب الله و دوستان محلمان را در مجلس دعوت نما و برادران مداح مدح امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر در این مجلس ذکر یادی بنماید. . 💠 @hafttapeh
💢 . // : سردارحاج کمیل‌کهنسال : . 🌴 يک روز بعد از پایان عمليات والفجرهشت، شهیدطوسی تویوتا را روشن کرد، حرکت کردیم به سمت اهواز.در حال طی کردن مسیر اروندکنار – آبادان، بودیم.یکدفعه طوسی شروع کرد به سرزنش کردن خودش. از جاماندگی از قافله ی دوستان شهیدش ناراحت بود و دائماً خودش را سرزنش می کرد. من که حالش را اینگونه دیدم، گفتم: «تو هم انشاءالله شهيد می شی، همه ما آرزو داريم به شهادت برسيم. دیر یا زود تو شهید می شی، من هم شهید می شم.همانجا دعا کردم. . 🌴 گفت کمیل من بیشتر برای زمان بعد از شهادتم، ناراحتم.» با تعجب گفتم:بعد از شهادت كه نارحتی نداره!گفت:«برای ما داره. را ديدی؟ را ديدی؟ را ديدی؟ را دیدی؟»ديدی اين بچه ها چقدر بچه های مظلوم، چقدر بچه های پركاری بودند، چه كارهای بزرگی توی جبهه كردند.هیچ كسی آنها را نمی شناخت و آنگونه که سزاوارشان بود از آنها تجلیل نشد. آنها گمنام و ناشناخته ماندند و شخصيت و زحمات شان برای مردم ناگفته ماند.» . 🌴من فرمانده این بچه ها بودم، مردم و مسئولین مرا می شناسند. ناراحتم و می ترسم از آن روزی که وقتی من شهید بشوم، تشییع جنازه ام شلوغ شود، صدا و سیما وارد شود، مسئولین بیایند، برایم تبلیغات کنند. کل استان اعلامیه پخش کنند. این است که برای بعد از شهادتم هم ناراحتم. من خودم را شرمنده ، ، و و ديگر شهدایی که واقعاً زحمت کشیدند و نامی از آنها نیست، می دانم. . 💠 @hafttapeh
🔆 مهم نیست زندگیت چقدر خوب یا بد بوده؛هر روز صبح که از خواب پاشدی، خدا رو شکر کن که هنوز یه روز دیگه فرصت داری.صبح زیباتون بخیر... No matter how good or bad your life is wake up each morning and be thankful that you still have one . 📷 موسی عمویی ((از امام محمد باقر ویژه ۲۵ )) را به کشید و او را قبل می بوسد. . 💠 @hafttapeh
منابع عبری: یکی از پهپادهای حزب‌الله به قیساریه، منطقه اقامت نتانیاهو اصابت کرده است .😊 💠 @hafttapeh