eitaa logo
حاج عمار
679 دنبال‌کننده
844 عکس
138 ویدیو
30 فایل
کانال شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا (ع) تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت : حلب سوریه مزار : بهشت زهرا(س) قطعه۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
دو ماه محرم و صفر را لباس مشکی می پوشید. اطرافیانش را هم همینطور بار آورده بود. قداست خاصی برای ایام عزاداری قائل بود. @shahidmohammadkhani
دیوانه میشدم وقتی میخواند. دل پاکی داشت و اشک روان. در روضه حرف های دلی میزد. قسمت هایی از مقتل را می خواند. یادم است سیاهپوشان بود؛ یک روز قبل از محرم. آمد روضه بخواند ، برگشت همان اول بسم الله گفت: "بچه ها محرم اومد". همین یک جمله را که گفت همه زدند زیر گریه ... @shahidmohammadkhani
در روضه خیلی خوب آه می کشید. آن آه کشیدن را با هیچ چیز عوض نمیکردم. می خواند " حسین آه ..." خیلی دوست داشتم این کلمه اش را. این کلمه را که میگفت دیوانه می شدم. @shahidmohammadkhani
میکروفون را می گرفت و می خواند. می دیدی ضجه می زند و می خواند. گریه می کرد و میخواند :" قتلوک ، ذبحوک " وارد روضه که میشد می دیدی خودش را دارد می زند. و از تباکی یک پله آن طرف تر است. صدایش سوز داشت . @shahidmohammadkhani
حاج عمار
صوت #شهید_محمدحسین_محمدخانی در هیات @shahidmohammadkhani
توصیه شهید محمدخانی برای مراسم عزای حضرت سیدالشهداء (ع) @shahidmohammadkhani
بچه ها را می آورد در قالب هیئت . به روضه خانگی خیلی اعتقاد داشت. این که پولش را خرج کند در این اتفاق. شام و ناهار بدهد. @shahidmohammadkhani
اصلا تکیه کلام او این بود که "خودت رو خرج امام حسین(ع) کن. معلوم نیست از این مجلس به مجلس بعدی برسی!" @shahidmohammadkhani
وقتی مسئول هیئت بود از اول تا آخر پای کار همه چیز می ایستاد. همه این را حس می کردند. در هئیت هفتگی علمدار، از سه چهار ساعت قبل می آمد همه چیز را بررسی می کرد. خاک های راه پله را جارو میزد، کفش هارا جفت می کرد. اسپند دود می کرد. مقید بود بچه ها از اول در مجلس حاضر باشند و آل یاسین در مجلس خوانده شود. @shahidmohammadkhani
آقا سـلام ماه مـحــرم شــروع شد بازاین‌چه‌شورش‌است‌وچه‌ماتم شروع شد آقا سلام کاسه اشکی به من دهید ماه گدایی من و چشمم شروع شد ... #روضه #محرم @shahidmohammadkhani
نوکرت شوم... شاید رسیده ای که تو آقا کنی مرا یا که فدای اکبر لیلا کنی مرا شاید میان دسته ی ظهر عزای تو اذنم دهی و تو سقا کنی مرا شاید میان روضه ی شش ماهه اصغرت اشکم ستانده، راهی ماءوا کنی مرا شاید شوم خرابه نشین، مثل دخترت مهمان روضه ی سر و بابا کنی مرا شاید مرا ببری ؛ و بعد مهمان خوان حضرت زهرا کنی مرا شاید به پای بمیرم برای تو صاحب نفس، چو حضرت عیسی کنی مرا شاید سرم به پای تو افتد، نگار من! با گوشه چشم، حضرت یحیی کنی مرا شاید مرا دمی بخری نوکرت شوم شاید رسیده ای که تو آقا کنی مرا سروده @shahidmohammadkhani
سائل من خراب افتاده ی این گوشه ام طائف و من سائل این کوچه ام با پیاله می به ساغر می زنم در کنار یار پرپر می زنم از وجودش مست و شیدا می شوم در سجودش همچو موسی می شوم پیچش مویش مرا دیوانه کرد طاق ابرویش مرا بیچاره کرد جوشش می پاکبازم می کند رقص مویش بی نیازم می کند از وجودش عشق را سر می کشم روی این دل، نقش یک سر می کشم یک سر روی نی و یک دل ز پی یک دل مجنون و یک لیلی به نی یک هوای عشق و من مستی ضمیر یک خدای عشق‌و من او را حقیر یک صراط و راه و یک خط مبین یک یقین، حق الیقین، عین الیقین سروده @shahidmohammadkhani