⭕️ پایان دل تنگم، امروز تو امضا کن/ تا رنگ شعف گیرد پایانهی دلجویی
ای صاحب فال! معلوم است که بعد از امضای تضمینی کری پای آن عهدنامه، بسیار دلتنگش بودید؛ اما قرار است که او وزیر بایدن هم باشد. پس دلتنگی را کنار بگذارید و خوشحال باشید تا رنگ شعف سراسر شما را فرا بگیرد و با آن شوآف کنید. این مایهی افتخار شما است. بایدن، این دوست دیرینهتان آمده تا سال آخری همهچیز اوکی شود. آمده تا ما فراموش کنیم در این ۷ سال باید چه کارهایی میکردید که نکردید.
#امضای_کری_تضمین_است
روزنامه گاردین:
🔹 هکر های ایرانی حمله سایبری به نهادهای مختلف آمریکا در طول چند ماه اطلاعات را با دقت استخراج کرده و ردپای خود را پاک کردهاند.
ایالات هک شده ی آمریکا 😉
کارت بانکم گم شد، رفتم بانک بسوزونمش!
بانکیه گفت: با این میانگین حسابی که تو داری برو خودتو بسوزون چکار به کارت بانکیت داری؟!
حیف نون ﺑﺎ ﺯﻧﺶ ﺩﻋﻮﺍﺵ ﻣﯿﺸﻪ
ﺷﺮﻭﻉ می کنه...
ﻫﻤﻪ ﭼﺮﺍغ ها ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ می کنه
ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ می کنه
گاز رو خاموش می کنه
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﻪ ﻣﺮﮔﺘﻪ!!
ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ می کنی؟!
حیف نون ﻣﯿﮕﻪ :ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺑﻠﻬﺎﻥ ﺧﺎﻣﻮشی ست😂😂
@hal_khosh
تو هر بحثی کم آوردین بگین " آره بابا اصلا تو راست میگی"
اینطوری حداقل جنگ رو نباختین
🔑🔓مکافات اعمال 🔓🔑
« یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند:
مهندسی بود بساز و بفروش. صد دستگاه ساختمان ساخته بود، ولی به دلیل بدهکاریِ زیاد، شرایط اقتصادی بدی داشت. حکم جلبش را گرفته بودند.
به منزل پدرم آمد و گفت: نمیتوانم به خانهام بروم، خود را پنهان میکنم تا کسی مرا نبیند.
شیخ با یک توجه فرمود: برو خواهرت را راضی کن!
مهندس گفت: خواهرم راضی است،
شیخ فرمود: نه!
مهندس تأملی کرد و گفت: بله، وقتی پدرم از دنیا رفت ارثیهای به ما رسید. هزار و پانصد تومان سهم او میشد، یادم آمد که ندادهام.
رفت و برگشت و گفت: پنج هزار تومان دادم به خواهرم و رضایتش را گرفتم.
پدرم سکوت کرد و پس از توجهی فرمود، میگوید: هنوز راضی نشده. خواهرت خانه دارد؟
مهندس گفت: نه، اجاره نشین است.
فرمود: برو و یکی از بهترین خانههایی را که ساختهای به نامش کن و به او بده، بعد بیا ببینم چکار میشود کرد.
مهندس گفت: جناب شیخ ما دو شریک هستیم چگونه میتوانم؟
شیخ فرمود: بیش از این عقلم نمی رسد، چون این بندۀ خدا هنوز راضی نشده است.
بالاخره آن شخص رفت و یکی از آن خانهها را به نام خواهرش کرد و اثاثیه او را در آن خانه گذاشت و برگشت.
شیخ فرمود: حالا درست شد.
فردای همان روز چند تا از آن خانهها را فروخت و از گرفتاری نجات پیدا کرد. »
کیمیای محبت، ص۱۲۴
@hal_khosh
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت پانزدهم 🔹و نه تنها در آن شب امیرالمؤمنین علیه السلام در جای پیغمب
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت شانزدهم
و همینطور در جای دیگر می فرماید:
«ما یَأتیهِم مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِم مُحْدَثٍ...»
سوره مبارکه انبیاء آیه 2.
که منظور از ذکر در این آیه، قرآن است چرا که در آیه
«اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُون»
یعنی هماناماذکر(قرآن) را فروفرستادیم وتحقیقا ماحافظ آن هستیم.
سوره مبارکه حجرآیه 9.
قرآن کریم را ذکر نام می نهد، چون اگر قرآن، قدیم باشد، لازم می آید که تمام انبیاء و اولیاء و صلحاء و حتی فاسقان و کافران که قصه آنها در قرآن آمده قدیم باشند.
#حسنیه گفت: ای ابراهیم! گفتی خداوند قبل از آفریدن مخلوقات امر و نهی کرده و قبل از آنکه کسی رابیافریند فرموده:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا...» و «یا اَیُّهَا النّاس اتَّقُوا...» و «یا اَیُّهَا النَّبیّ....»،
ای ابراهیم سخن تو مثل این می ماند که شخصی در اتاقی تنها بنشیند و بگوید ای سعید بیا، و ای سلمان برو، و ای منصور برخیز، و ای حمید بنشین. و چون شخصی از او بپرسد چه کسی را می خواهی؟ و با که سخن می گوئی؟
بگوید که من در نظر دارم سی سال دیگر چند غلام بخرم و نام ایشان را سعید و سلمان و منصور و حمید و بگذارم و اینک دارم ایشان را صدا می زنم و با ایشان سخن می گویم.
بطور حتم هر عاقلی، چنین شخصی را که به معدوم امر و نهی می کند و با او سخن می گوید نادان و دیوانه به حساب خواهد آورد.
ای ابراهیم! آیا درست است که بخاطر ادعای غلط و نادرست کسانی مثل تو، به خداوند چیزی را نسبت دهند که به نادان ها و دیوانگان نسبت می دهند؟
چون سخن #حسنیه به اینجا رسید، هارون دستور داد طبقی زر بیاورند و بر پای #حسنیه بریزند.
همه اشراف و بزرگان که از شهرها و بلاد دیگر آمده بودند و در آن جلسه حضور داشتند ، #حسنیه را تحسین کردند
و بیشتر کسانی که از اطراف و اکناف در دار الخلافه حاضر شده بودند، مُهر محبت اهل بیت علیهم السلام بر جبین نهادند و حقیقت مذهب اهل بیت بر آنها ثابت گردید، امّا بخاطر تسلط بنی عباس آن را اظهار نکردند،
اکثر علمای اشاعره که پیروان مذهب اشعری بودند و قائل به جبر بوده اند. از شرمندگی سر بزیر افکنده و ابراهیم بر بالای صندلی زرین خجل و منفعل نشسته بود.
پرسش #حسنیه از طریق معرفت خدا
در این هنگام #حسنیه بار دیگر زبان گشوده و گفت:
ای ابراهیم! امروز که تو عالمترین دانشمند این عصری و من کنیزی بی اعتبار که از میان کفار به اسیری گرفته اند و خواجه ای مرا به چند درهم ناسره خریده و به شرف دین اسلام مشرف شده ام و به خدای یکتا معرفت پیدا کرده ام و پیغمبر و امام خود را شناخته ام، اینک سؤالات و شبهاتی دارم که نه بخاطر ستیزه جوئی و امتحان از تو سؤال می کنم، و از تو می خواهم که سؤالات مرا پاسخ گوئی تا در صورت پاسخ صحیح تو را مدح گفته و از امروز به سلک شاگردی تو در آیم و ملازم تو گردم.
ای ابراهیم! چون فرزند از مادر متولد می شود، نه جهود است و نه ترسا، نه مسلمان است و نه مشرک، نه شیعه است و نه سنی، پدر و مادر او هستند که معلم و استاد اویند و او را مسلمان یا کافر یا جهود یا ترسا یا مؤمن یا منافق می کنند
هرکس اعتقاد باطلی داشته باشد یکی از آن دو حالت برای او متصور است، یا آنکه اعتقاد خود را حق می پندارد و بدان اعتقاد راسخ دارد و طبق آن عمل می کند و یا آنکه می داند که اعتقاد او باطل است و به تلبیس و خدعه و نیرنگ حق را می پوشاند و مردم را بدان می فریبد. این هر دو گروه در دوزخ هستند.
ای ابراهیم بگو ببینم آیا هیچیک از انسان ها می توانند خدا را حقیقتا بشناسند؟ یا نه؟ اگر می توانند از راه هدایت و عطای الهی است یا از راه مطالعه کتب، یا هر دو؟
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
⭐️ هم زیستی با منکرگرایان هرگز!
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام: (ـ لِقَومٍ مِن أصحابِهِ ـ) : إنَّهُ قَد حَقَّ لی أن آخُذَ البَریءَ مِنکُم بِالسَّقیمِ، و کَیفَ لا یحِقُّ لی ذلکَ و أنتُم یَبلُغُکُم عَنِ الرَّجُلِ مِنکُمُ القَبیحُ و لا تُنکِرونَ عَلَیهِ و لا تَهجُرونَهُ و لا تُؤذونَهُ حتّى یَترُکَهُ؟!
🌺امام صادق علیه السلام (ـ خطاب به گروهى از اصحاب خود ـ) فرمود: من حقّ دارم بى گناه شما را به سبب گنه کارتان مؤاخذه کنم. چرا حق نداشته باشم،
در حالى که وقتى شما از کار زشتِ فردى از افراد خود خبردار مى شوید
به او اعتراض نمى کنید
و با وى قهر نمى کنید
و اذیّتش نمى کنید
✅تا از کار زشت خود دست بردارد.
📚تهذیب الأحکام: ۶/۱۸۱/۳۷۵.
@hal_khosh