کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت چهاردهم از آن جهت که خدای متعال در دو جای قرآن در مورد نازل شدن سک
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت پانزدهم
🔹و نه تنها در آن شب امیرالمؤمنین علیه السلام در جای پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم خوابید و جان فدای رسول خدا کرد و از جان خود مضایقه نکرد بلکه در روز بعد بعنوان قائم مقام حضرتش اهل و عیال و جمع کثیری از اهل حرم و اسباب و اثاثیه ایشان را از شتر و گوسفند و غیره، تنها از مکه بیرون آورده و به مدینه رسانید و هر چند گروه گروه به قصد قتل و غارت آنها بر سر راه ایشان می آمدند امّا هیچیک را یارای آن نبود که رشته نخی از ایشان ببرد و همه را به صحت و سلامت به مدینه به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رسانید.
🔸و اگر کسی بخاطر مهاجر بودن فضیلت خاصی بیابد و لایق جانشینی پیامبر گردد چرا علیّ علیه السلام در بستر رسول خدا خوابید و جان خویش را بر کف نهاد و سپس به عنوان قائم مقام او در میان اهل و عیال آن حضرت بود تا اینکه آنها را به سلامت به مدینه رسانید و هم او بود که چندی بعد به دستور خدای متعال به شرف ابلاغ سوره برائت به کفار نائل گردید، شایسته جانشینی رسول خدا نباشد.
🔹ای ابراهیم! ابوبکر گرچه با رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم در غار بود، و از غار با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به مدینه رفت، امّا چون خدای متعال فرموده
«وَ مَنْ یَخْرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِرا اِلَی اللّه وَ رَسُولِه ثُمَّ یُدرِکهُ المَوت فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی اللّه»
▫️هرکس از خانه خود بسوی خدا و رسول خدا هجرت کند و در این راه مرگ او را دریابد، اجر و پاداش او بر خداست
🌸سوره مبارکه نساء،آیه 100» .
🔸لذا هجرت او بسوی خدا و رسولش نبوده، پس صحیح نیست که بگویند او نیز مهاجر بسوی خدا و رسول بوده است.
و نیز از آن جهت که هجرت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم به امر خدا و بسوی خدای تعالی بوده، و هجرت مؤمنان بسوی رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم ، و هرکس که هجرت کند به سوی رسول اللّه ، باید هجرت او بعد از هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم باشد، و ابوبکر با رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم از مکه بیرون رفت، از این رو صحیح نیست که شریک رسول الله در هجرت او بسوی اللّه تعالی باشد،
چون ابوبکر ملازم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بود و هجرت بسوی رسول نیز محقق نمی شود الاّ بعد از هجرت رسول،
و اگر کسی قبل از او هجرت نموده باشد، یا با او، صادق نیست که بگویند او مهاجر است.
🔸چون #حسنیه سخنش به اینجا رسانید، هارون وزیر خود یحیی را احضار کرد و به او گفت:
ای یحیی! #حسنیه در آوردن دلیل بر امامت پسر عمویم علی علیه السلام هیچ کوتاهی نکرد، اگر او هم مذهب و هم عقیده ما بود حتماً او را به همسری خود برمی گزیدم.
یحیی گفت: ای امیرالمؤمنین!! او به هر مذهب و عقیده ای که باشد لازم است برایش پاداش خوبی در نظر بگیری.
بحث حادث و قدیم بودن قرآن
🔹سپس #حسنیه در مورد یکی دیگر از ابحاث پر جنجال آن زمان ، یعنی حادث و قدیم بودن قرآن سخن آغاز نمود و گفت:
قرآن، معجزه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم است و محمد موجودی حادث است، و حادث چگونه می تواند معجزه اش آن گونه که شما می گوئید، قدیم و ازلی باشد؟
اگر بگوئید این قرآنی که بر روی کاغذ و پوست است و میان دو جلد قرار دارد قدیم است، این سخنی گزاف و نادرست است، چون این قرآنی است که با دست نوشته شده و بدیهی است که آنچه کتابت شود حادث است نه قدیم و ازلی.
و اگر بگوئید که کلام صوتیِ آن قدیم است، آن هم محال است، زیرا که بعضی از آیات قرآن از حیث زمان بر بعضی دیگر مقدم و هر یک به زمانی مقید و محصور است و هر چیزی که این چنین خصوصیتی داشته باشد قدیم نیست.
و اگر بگوئید منظور از قدیم بودن قرآن، قدیم بودن معانی آن است که از حروف و صوت آن فهمیده می شود، باید گفت معانی قرآن یا امر است و نهی و قصه و اخبار و یا وعده و وعید و یا ناسخ و منسوخ، و همه اینها خطاب به انسان است،
حال اگر قرآن قدیم بوده باشد، به این معنا خواهد بود که قبل از اینکه انسان پا به عرصه وجود بگذارد، این خطاب ها متوجه او بوده است و این امری محال و بی معنا است، از این رو قدیم بودن قرآن، محال خواهد بود.
همچنین خدای متعال درسوره مبارکه طور آیه 34 در مقام احتجاج با کافران می فرماید:
«فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِه»
▫️یعنی ای کافران اگر معتقدید که این قرآن سخن خدا نیست سخنی مانند آن بیاورید (که منظور از حدیث، در آیه، قرآن است و حدیث به چیز حادثی که قبلا نبوده و بعد بوجود آمده اطلاق می شود و این در مقابل قدیم است).
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت پانزدهم 🔹و نه تنها در آن شب امیرالمؤمنین علیه السلام در جای پیغمب
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت شانزدهم
و همینطور در جای دیگر می فرماید:
«ما یَأتیهِم مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِم مُحْدَثٍ...»
سوره مبارکه انبیاء آیه 2.
که منظور از ذکر در این آیه، قرآن است چرا که در آیه
«اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُون»
یعنی هماناماذکر(قرآن) را فروفرستادیم وتحقیقا ماحافظ آن هستیم.
سوره مبارکه حجرآیه 9.
قرآن کریم را ذکر نام می نهد، چون اگر قرآن، قدیم باشد، لازم می آید که تمام انبیاء و اولیاء و صلحاء و حتی فاسقان و کافران که قصه آنها در قرآن آمده قدیم باشند.
#حسنیه گفت: ای ابراهیم! گفتی خداوند قبل از آفریدن مخلوقات امر و نهی کرده و قبل از آنکه کسی رابیافریند فرموده:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا...» و «یا اَیُّهَا النّاس اتَّقُوا...» و «یا اَیُّهَا النَّبیّ....»،
ای ابراهیم سخن تو مثل این می ماند که شخصی در اتاقی تنها بنشیند و بگوید ای سعید بیا، و ای سلمان برو، و ای منصور برخیز، و ای حمید بنشین. و چون شخصی از او بپرسد چه کسی را می خواهی؟ و با که سخن می گوئی؟
بگوید که من در نظر دارم سی سال دیگر چند غلام بخرم و نام ایشان را سعید و سلمان و منصور و حمید و بگذارم و اینک دارم ایشان را صدا می زنم و با ایشان سخن می گویم.
بطور حتم هر عاقلی، چنین شخصی را که به معدوم امر و نهی می کند و با او سخن می گوید نادان و دیوانه به حساب خواهد آورد.
ای ابراهیم! آیا درست است که بخاطر ادعای غلط و نادرست کسانی مثل تو، به خداوند چیزی را نسبت دهند که به نادان ها و دیوانگان نسبت می دهند؟
چون سخن #حسنیه به اینجا رسید، هارون دستور داد طبقی زر بیاورند و بر پای #حسنیه بریزند.
همه اشراف و بزرگان که از شهرها و بلاد دیگر آمده بودند و در آن جلسه حضور داشتند ، #حسنیه را تحسین کردند
و بیشتر کسانی که از اطراف و اکناف در دار الخلافه حاضر شده بودند، مُهر محبت اهل بیت علیهم السلام بر جبین نهادند و حقیقت مذهب اهل بیت بر آنها ثابت گردید، امّا بخاطر تسلط بنی عباس آن را اظهار نکردند،
اکثر علمای اشاعره که پیروان مذهب اشعری بودند و قائل به جبر بوده اند. از شرمندگی سر بزیر افکنده و ابراهیم بر بالای صندلی زرین خجل و منفعل نشسته بود.
پرسش #حسنیه از طریق معرفت خدا
در این هنگام #حسنیه بار دیگر زبان گشوده و گفت:
ای ابراهیم! امروز که تو عالمترین دانشمند این عصری و من کنیزی بی اعتبار که از میان کفار به اسیری گرفته اند و خواجه ای مرا به چند درهم ناسره خریده و به شرف دین اسلام مشرف شده ام و به خدای یکتا معرفت پیدا کرده ام و پیغمبر و امام خود را شناخته ام، اینک سؤالات و شبهاتی دارم که نه بخاطر ستیزه جوئی و امتحان از تو سؤال می کنم، و از تو می خواهم که سؤالات مرا پاسخ گوئی تا در صورت پاسخ صحیح تو را مدح گفته و از امروز به سلک شاگردی تو در آیم و ملازم تو گردم.
ای ابراهیم! چون فرزند از مادر متولد می شود، نه جهود است و نه ترسا، نه مسلمان است و نه مشرک، نه شیعه است و نه سنی، پدر و مادر او هستند که معلم و استاد اویند و او را مسلمان یا کافر یا جهود یا ترسا یا مؤمن یا منافق می کنند
هرکس اعتقاد باطلی داشته باشد یکی از آن دو حالت برای او متصور است، یا آنکه اعتقاد خود را حق می پندارد و بدان اعتقاد راسخ دارد و طبق آن عمل می کند و یا آنکه می داند که اعتقاد او باطل است و به تلبیس و خدعه و نیرنگ حق را می پوشاند و مردم را بدان می فریبد. این هر دو گروه در دوزخ هستند.
ای ابراهیم بگو ببینم آیا هیچیک از انسان ها می توانند خدا را حقیقتا بشناسند؟ یا نه؟ اگر می توانند از راه هدایت و عطای الهی است یا از راه مطالعه کتب، یا هر دو؟
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت شانزدهم و همینطور در جای دیگر می فرماید: «ما یَأتیهِم مِنْ ذِکْرٍ
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت هفدهم
ابراهیم از ترس جواب نمی داد.
#حسنیه گفت ای ابراهیم! وقتی که تو، که از همه عالم تری جواب نمی دهی، پس من اشکال خود را از که بپرسم و تحقیق نمایم؟
ابویوسف که از شاگردان ابوحنیفه بود سر بلند کرد و گفت:
ای #حسنیه ! سؤال تو از راه تحقیق نیست، بلکه از این جهت است که با ما مجادله کنی و به ما کنایه و تعریض بزنی. با این وجود هر چه می خواهی سؤال کن.
#حسنیه گفت! بسیاری از احادیث و تفاسیری که شنیده و مطالعه کرده ام به نقل از امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و سلمان و ابوذر و مقداد بوده ولی در این ولایت بعضی از مردم بر خلاف آن می گویند و شما نیز مخالف آنها هستید و آنها را باطل می دانید و هرکس را که به آن عمل نماید تکفیر می کنید و متاسفانه می بینم که اکثر احادیث شما از معاویه و عمرو عاص و انس بن مالک و عایشه و مانند اینهاست.
در اقسام راویان حدیث
همانا در دست مردم هم حق است و هم باطل، راست است و دروغ، ناسخ است و منسوخ، و این دو گروه اختلافشان بر همگان ثابت است.
به من بگو که از این دو گروه کدامیک دروغگو هستند و بر پیغمبر افترا زده اند و احادیث جعلی و ساختگی بر سر زبان مردم انداخته اند و قرآن را بر وفق آن احادیث تأویل نمودند،
در حالی که صاحب شریعت فرموده: حدیثی که از من به شما می رسد از یکی از این چهار گروه است که پنجمی برایش متصور نیست.
عرض کردند آنان کیانند؟
حضرت فرمود: اول، شخص منافقی که به اسلام نگرویده، از خدا نمی ترسد و هیچ باکی از دروغ گفتن به خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ندارد و به دروغ اظهار ایمان می کند.
اگر مسلمانان بدانند که او منافق است و عمدا بر پیامبر خدا دروغ بسته، از او قبول نمی کنند و سخن او را باور نخواهند کرد
امّا متاسفانه مردم می گویند همین که او صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بوده، و آن حضرت را دیده، و از او حدیث شنیده حدیث و سخن او را قبول می کنند و معتبر می دانند، حال او را می دانند امّا از نفاق او مطلع نمی شوند.
چنانچه حضرت حق در قرآن کریم در وصف منافقین می فرماید:
«وَ اِذا رَأَیْتَهُم تُعْجِبُکَ اَجْسامهُم وَ اِنْ یَقُولُوا تَسْمَع لِقَولِهِم»
یعنی چون جسم ظاهری آن ها را ببینی ظاهرشان تو را به تعجب وادارد و چون لب به سخن گشایند، سخنانشان را گوش فرا می دهی،
سوره مبارکه منافقون آیه 4.
و هنگامی که آنها نزد پیامبر اینقدر ظاهر فریبی می کنند، دیگران چگونه آنها را بشناسند؟
ای ابراهیم! چون مردم آنها را نشناختند و سخنانشان را (چشم بسته و بدون تحقیق) قبول کردند، آنها را بر سر مسلمین حاکم کردند و دنیا را به ایشان دادند،
چون مردم تابع سلاطین و پادشاهان دنیا هستند (مگر کسی که خدا او را نگه دارد).
این یک قسم از آن چهار گروهند.
گروه دوم کسانی هستند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حدیثی شنیده اند و آن را یاد گرفته اند امّا در حفظ آن دچار اشتباه شده اند،
چرا که سهو و نسیان از غیر معصوم متصور است، و آن شخص عمدا بر پیغمبر خدا دروغ نبسته بلکه حدیث غلط در دست اوست، می گوید من اینچنین شنیده ام.
اگر مسلمانان می دانستند که آن حدیث غلط و اشتباه است از او قبول نمی کردند و اگر خود او نیز آن را می دانست که غلط است هر آینه آن را روایت نمی کرد.
قسم سوم گروهی هستند که حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده اند که مثلاً از چیزی نهی کرده ولی بعد آن را منسوخ نموده و به انجام آن امر فرموده ولی او در جلسه دوم حضور نداشته پس منسوخ را شنیده و یاد گرفته امّا ناسخ را نشنیده و نمی داند.
اگر او می دانست که حدیث منسوخ شده است روایت نمی کرد، و اگر مسلمین می دانستند که آن حدیث منسوخ است از او قبول نمی کردند.
و گروه چهارم کسانی هستند که که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دروغ نمی بندند، خداترستد و احترام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را بجا می آورند.
در آنچه شنیده اند نیز سهو و خطا نکرده اند، و روایت را بی کم و کاست نقل می کنند به ناسخ و منسوخ آن هم عالم و آگاهند، به ناسخ عمل کرده و منسوخ را رها می کنند.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت هفدهم ابراهیم از ترس جواب نمی داد. #حسنیه گفت ای ابراهیم! وقتی
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت هجدهم
بدرستی که در قرآن ،
ناسخ است و منسوخ،
خاص است و عام،
محکم است و متشابه،
خدای متعال در قرآن می فرماید:
«ما آتیکُمُ الرَّسُول فَخُذُوهُ وَ ما نَهیکُم عَنْهُ فَانْتَهُوا»
آنچه رسول من برای شما آورده بدان عمل کنید و آنچه شما را از آن نهی کرده واگذارید.
سوره مبارکه حشر آیه 7.
حال کسی که بر او مراد و مقصود خدا و رسول مشتبه شده تکلیفش چیست؟
چه باید بکند؟
بنا را بر سخن کدام طایفه باید نهاد؟
و سخن کدام طایفه را عمل باید کرد؟
آیا سخن آنهائی که خدای متعال بر پاکی ایشان گواهی داده و در حقشان فرموده:
«اِنَّما یُریدُ اللّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْت وَ یُطَهِّرکُم تَطْهیرا»
سوره مبارکه احزاب آیه 33.
و با وجود طهارت و عصمت از اول تا آخر عمر، همواره محرم و همدم رسول خدا و صاحب راز خیرالبشر بودند، آیا به روایت و سخنان ایشان عمل کردن سزاوارتر نیست؟
ای ابراهیم اصحاب رسولخدا صلی الله علیه و آله وسلم یارای سؤال کردن از آن حضرت را نداشتند چرا که حق تعالی آنها را از بسیاری از پرسش ها منع کرده بود چنانچه فرموده
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسئْلَوُا عَنْ اَشْیاء اِنْ تُبْدَلَکُم تَسُؤکُم»،
یعنی ای آنهائی که ایمان آورده اید از چیزهائی که اگر سؤال کنید امری ظاهر شود که موجب ناخوشنودی شما گردد مپرسید.
سوره مبارکه مائده آیه 101.
امّا از مولایم جعفر بن محمّد علیهماالسلام شنیدم که ایشان از جدّ خود علیّ بن الحسین علیهماالسلام روایت کردند و او از پدر بزرگوار خود ابا عبداللّه الحسین علیه السلام و ایشان از پدر عالی مقدار خود حضرت امیرالمؤمنین و امام المتقین و سید الاوصیاء المرضیین اباالائمه المعصومین و وصی رسول ربّ العالمین علیّ بن ابیطالب علیه السلام نقل نمودند که به سلمان فارسی فرمود: ای سلمان! من هر شب یک بار نزد حضرت رسول خدا می آمدم و با او همراز می شدم
همه روزه با او خلوت داشتم،
آنچه می پرسیدم جواب می فرموند
و هر جا می رفتند با او می رفتم،
همه اصحاب پیغمبر می دانند که هیچکس به جز من با پیغمبر این چنین نبود،
پیغمبر غیر مرا، محرمِ رازِ خود نمی دانست
و جز من کسی نمی توانست با او به خلوت بنشیند،
بیشترین خلوت آن حضرت در خانه من بود،
هرگاه نزد پیامبر می رفتم و می خواستم با حضرتش خلوت کنم، بخاطر من دیگران را (حتی زنان خود را) بیرون می کرد تا با هم خلوت کنیم امّا هرگاه که برای خلوت به خانه من می آمد فاطمه و فرزندان مرا بیرون نمی کرد (و آنها را محرم خویش می دانست) و آنقدر از حضرتش سؤال می کردم که کسی جز آن حضرت طاقت جواب گفتن نداشت.
حضرت از روی شفقت و مهربانی به من پاسخ می داد و جبرئیل در برابر من با او سخن می گفت و هیچ چیز را از من پنهان نمی داشت و من همه پیام او به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را می شنیدم در حالی که این امکان برای هیچکس فراهم نبود.
و هرگاه که سؤالات من تمام می شد خود لب به سخن می گشود و مرا تعلیم می فرمود.
هیچ آیه ای از قرآن نازل نمی شد و مطلبی از حلال و حرام، امر و نهی، طاعت و معصیت، بر حضرتش ظاهر نمی گردید الاّ اینکه به من تعلیم می نمود و بر من خوانده و املا می کرد و من به خط خود آن را می نوشتم و تأویل و ظاهر و باطن آن را بر من روشن می ساخت.
هر مطلبی که فرمود همه را یاد گرفتم و حتی کلمه ای از آن را فراموش نکردم.
چون سخن #حسنیه به اینجا رسید هارون و اهل مجلس بسیار گریستند و همگی کلام او را تصدیق کردند.
#حسنیه گفت ای ابراهیم! حال که کیفیت احوال و گفتار راویان و اصحاب تفسیر و حدیث را شنیدی، می خواهم اعتقادات این دو گروه را نیز برایت بیان کنم، تا بگوئی که اعتقاد کدام طایفه حق است و کدام باطل؟
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت هجدهم بدرستی که در قرآن ، ناسخ است و منسوخ، خاص است و عام، محکم
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت نوزدهم
بیان اعتقاد اهل بیت علیهم السلام در مسائل مختلف
ابتدا بدان که اعتقاد اهلبیت علیهم السلام و آنهائی که به سیره ایشان معتقدند این است که خدا را حکیم و عادل و پاک و منزه می دانند
و صفات را برای حضرتش قدیم و ازلی می دانند،
همه عزّت را از آن او می دانند
و او را عالم و قادر بر همه چیز می شناسند.
معتقدند که حق تعالی فاعل قبایح و زشتی ها و کاستی های مردم نیست.
و هر فعلی که از او صادر می شود بر وفق حکمت و مصلحت و مشتمل بر غرض و حکمتی است.
او ظالم نیست و تکلیفی خارج از طاقت به بندگانش نکند،
بنده خود را با اختیار کامل تکلیف می کند نه به جبر و اضطرار.
به نیکی ثواب می دهد و به بدی کردارشان آنها را عقاب می کند.
از جمله اعتقادات ایشان اینست که امر و نهی حادث است، زیرا امر به معدوم (چیزی که هنوز خلق نشده ) محال است.
او قادر است به آنچه بندگان بر آن قادر نیستند.
اهل بیت اعتقاد دارند که حق تعالی هرگز به گناه و کفر بندگان راضی نیست و ذرّه ای از کفر و فسق و ظلم آنها به تقدیر الهی صورت نپذیرد.
چون کسی او را بندگی کند بیش از آنکه استحقاق آن را داشته باشد به آنها مزد دهد.
آنها معتقدند که هیچکس با چشم سر نمی تواند او را دریابد و دیدن او را محال می دانند.
می فرمایند انبیاء همگی از همه گناهان صغیره و کبیره و سهو و نسیان معصومند.
و معتقدند که جمیع انبیاء و اوصیاء را خدا تعیین می کند
و هرگز امت هیچ پیغمبری برای خود وصی تعیین نکرده اند
و همینطور هیچ پیغمبری بی وصیت و بدون وصی و جانشین از دنیا نرفته. و اعتقاد راسخ دارند که پیغمبر ما که افضل همه انبیاست،
وصیّ و جانشین او به حکم الهی حضرت سیّد اوصیا علی بن ابیطالب علیه السلام است
و خدا او را تعیین فرموده و آیات قرآن بر این مطلب شاهد و گواه است.
و پیغمبر اکرم به اجماع امّت در غدیر خمّ به حکم الهی امّت را به وصایت و خلافت و امامت علی علیه السلام وصیت فرموده.
و معتقدند که خلفای رسول خدا علیهم السلام دوازده نفرند و جملگی طبق نص صریح قرآن معصوم و مطهرند و دارای معجزه و ولایتند و صاحب علم لدنّی و جامع همه علومند.
و همه علما از موافق و مخالف، هیچکس عصمت و طهارت و علم و سخاوت و شجاعت و زهد و قرابت و کرامت ایشان را نمی تواند انکار کند.
قبور و مشاهد شریفشان قبله حاجات عالمیان است و مطیع ایشان به حکم خدا و رسول اهل نجات و رستگار است. و منکرینشان ملعون و مردود و از بدترین کفارند.
آنها معتقدند که عالم هرگز از لطف پروردگار خالی نمی شود، و همواره باید امام معصومی باشد که از سوی خدا بر وجودش تصریح شده باشد. و در این باب از دلائل عقلی و نقلی کتاب ها نوشته اند.
و معتقدند که اجماعی که مخالف نصّ باشد باطل و بی اعتبار است و اجماع فاجران و فاسقان اعتباری ندارد.
هرگز بی طهارت نیستند و بی نیت وضو و غسل نمی کنند.
از این جا به بعد #حسنیه بدعت های ابوحنیفه و برخی از ائمه اهل سنت را گوشزد کرده و ضمن بیان مذهب حق که از سوی اهل بیت رسول خدا بیان شده آنان را به باد استهزا می گیرد.
#حسنیه به ابویوسف که از شاگردان ابوحنیفه بود رو کرد و گفت: تا آب نبینند وضو نگیرند و با هر دو دست روی خود را نشویند و معتقدند که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده «اَلْیَمینُ لِلْوَجْه وَ الْیَسارُ
لِلْفَرج»
دست راست را خدا برای شستن صورت آفریده و دست چپ را برای اسافل اعضا قرار داده.
و مسح گوش و گردن نکنند و آن را بدعت می دانند، چون برخلاف حکم الهی است.
پای خود را در هنگام وضو نمی شویند،
و نماز را بدون نیّت درست نمی دانند
و «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را از فاتحه «سوره حمد» نمی اندازند.
معنای حمد را به فارسی در نماز تجویز نمی کنند
و به جای یک سوره کامل (پس از حمد) در نماز «مُدْهامَّتان» نمی گویند.
یعنی بجای خواندن یک سوره کامل پس از حمد معتقد نیستندکه می شود به یک آیه ولو آیه ای که معنایش با آیات قبل و بعد معلوم می شود اکتفا نمود مثل «مدهامتان» در سوره الرحمن که به معنای دوباغ ودوبهشت سرسبز است.
الرحمن / 64.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت نوزدهم بیان اعتقاد اهل بیت علیهم السلام در مسائل مختلف ابتدا بدان
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیستم
✅بیان اعتقاد اهل بیت علیهم السلام در مسائل مختلف (2)
🔹( پیروان مذهب حق ) رکوع و سجود و قیام و قعود را به طریقه ای که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و اهلبیت علیهم السلام و صحابه کبار فرموده اند بجای می آورند
و بجای سلام بر انبیاء و ملائکه، باد رها نکنند.
کنابه از فتوای برخی از ائمه اهل سنت است که معتقدند که سلام در نماز واجب نیست بلکه بدون سلام نماز نمام است و لو به خارج نمودن باد معده.
▪️چون سخن #حسنیه بدینجا رسید هارون و اهل مجلس خندیدند و ابویوسف را تمسخر کردند.
#حسنیه گفت: گوشت خرگوشِ مستحاضه را حلال ندانسته
و پوست سگ نجس العین را با دباغی پاک نمی دانند.
شراب جوشیده را حلال نمی دانند،
شطرنج و همه گونه های قمار را حرام می دانند
و در نماز به هر فاسقی اقتدا نمی کنند
و فاسق را لایق امامت نمی دانند و به مرد عادل اقتدا می کنند.
حج تمتع و متعه نساء را با سخن یک فاسق و منع او حرام ندانسته و معطّل و ضایع نمی گذارند.
🔹سپس رو کرد به شافعی و گفت: ازدواج با دختر خود را که از زنا به عمل آمده جایز نمی شمرند و نمی گویند که فرزند می تواند چهار سال در شکم مادر بماند. و به صورت شافعی نگاه کرد و خندید.
شافعی دیگر مجال نفس زدن نداشت.
#حسنیه گفت: آنها اعتقاد ندارند که اگر کسی دانسته با مادر یا خواهر خود ازدواج کند، حدّ از او ساقط است،
و معتقد نیستند که کسی که بر آلت «ذکر» خود لفافه ای بپیچد و با مادر خود در راه کعبه زنا کند حد از او ساقط می شود،
و قائل نیستند که لواط کننده حدّ ندارد.
آنها به قیاس عمل نمی نمایند و قائلند اول کسی که به قیاس عمل کرد، ابلیس ملعون بود که گفت:
«اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نار وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین»،
(شیطان جنس خود را با جنس آدم مقایسه و قیاس کرد و گفت :) من از آدم بهترم، چون مرا از آتش آفریدی و او را از خاک.
آیه 76 سوره مبارکه ص
و دوم کسی که به قیاس عمل کرد ابوحنیفه بود و سومی توئی ای ابویوسف.
نگوئید امان ما و نجات ما در مشیّت است و خیال کنید که به جزم فرقه ناجیه مائیم.
یقین بدانید که ائمه شیعه پاک و مطهّر و معصومند و شفیع محبان و دوستان خویشند. و دشمنانشان را که همانا دشمنان دین خدا هستند به هلاکت و نابودی و عذاب ابدی دچار کنند.
آنها مخالفان و دشمنان خویش را به حکم نصّ الهی و حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ظالم و کافر و مستحق لعنت می دانند
آنها تعصب و عناد نمی ورزند و برای تشفی نفس خود، خون و مال هیچ کس را حلال نمی دانند.
آنان بنابر سنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم انگشتری را در دست راست می کنند
و از راه عناد و مخالفت با دیگران، سنّت خدا را ترک نمی کنند.
بر پیامبر و ائمه خود صلوات می فرستند
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیستم ✅بیان اعتقاد اهل بیت علیهم السلام در مسائل مختلف (2) 🔹( پیرو
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و یکم
بیان اعتقاد اهل بیت علیهم السلام در مسائل مختلف (3)
و( پیروان مذهب حق ) از سنّت معاویه و یزید پیروی نمی کنند که قائلند صلوات بر اهلبیت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم جایز نیست
و قائلند که طبق آنجه خدا در قرآن فرموده که:
«هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیْکُم وَ مَلائِکَتَهُ»،
👈سوره مبارکه احزاب آیه 43
پس بر آنها صلوات جایز بلکه واجب است.
آنها علیّ بن ابیطالب علیه السلام را امیرالمؤمنین می خوانند و این اسم را به حکم خدا و رسولش مخصوص او می دانند
و قائلند که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم همه او را امیرالمؤمنین علیه السلام می خوانده اند
و در زمان رسول اللّه هیچکس به غیر آن بزرگوار به لقب امیرالمؤمنین علیه السلام خوانده نشده و می گویند که بنابر نصّ صریح آیه 55. سوره مبارکه مائده
«اِنَّما وَلِیُّکُم اللّه وَ رَسُولُه و الّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوهَ وَ هُمْ راکِعُون»
که در شأن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نازل شده،
اکثر مردم در زمان رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم ایشان را ولیّ اللّه خطاب می کردند
و او را ولیّ المؤمنین می گفتند
و بر آن بزرگوار صلوات می فرستادند
و دشمنانش را در ظاهر و پنهان لعن می کردند.
آنها می گویند اجماع امّت بر پاکی و طهارت و عصمت ائمه ما قائم است
و همچنین قائلند اجماع خواص امّت بر کفر مخالفان ایشان و آنهائی که حقوق آنها را غصب کردند استوار است.
شیعیان قائلند پیرو حقیقی اهلبیت علیهم السلام هستند چون اکثر عبادات مستحبی و اعمالی که مخالفان بدان عمل می نمایند و آن را سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می شمارند، دروغ است و بهتان. چون اکثرا در زمان شیخین رواج یافت.
چون #حسنیه زبان به طعن شیخین گشود، علمای بغداد صدای اعتراض بلند کردند و دواتی که نزد شافعی بود را برداشته بسوی #حسنیه پرت کردند.
هارون خندید و گفت: ای شافعی! او که کنیزی بیش نیست، ما به او اجازه سخن گفتن داده ایم، و زبانش را معاف داشته ایم که هر چه می خواهد بگوید،
از قتل او چه سودی عاید شما می شود؟ اگر راست می گوئید با قرآن و حدیث او را متقاعد کنید.
#حسنیه چون از طرف هارون قدری تقویت شد گفت:
ای شافعی! تو دیگر چه می گوئی تو چه قدر و منزلتی داری که میان علما بنشینی، همین افتضاح تو را بس که به زعم خود قائلی که چهار سال در شکم مادرت بوده ای و چهار سال پس از مرگ پدر متولد شده ای!!
و اینک به این مسئله فتوا می دهی که مانعی ندارد کسی چهار سال در شکم مادر باشد!!
با این صحت نسب، چگونه با مذهب اهل بیت علیهم السلام مخالفت نکنی؟
توکسی هستی که ابتدا پیرو اهل بیت بودی و خود را از چاکران و بندگان آن آستان می دانستی و اوائل از رهگذر مخالفت ابوحنیفه نسبت به اهلبیت علیهم السلام او را هجو می کردی و در قصیده ای که در طعن او سروده ای و خطاهای او را از اجتهاد غلط و عمل کردن به قیاس، گوشزد کرده ای، و همه حضار مجلس از این مسئله باخبرند.
امّا متاسفانه بخاطر این متاع ناچیز و بی اعتبار و جاه و مقام پنج روزه دنیا، دین خود را به دنیا باختی و آرزوی امامت و پیشوائی تو را مانند ابوحنیفه . . . که نسخه دوم شیطان است نموده، رفیق او شدی و در راه خذلان به جانب آتش شتافتی؟
ای شافعی حضرت نوح علیه السلام با آن طول عمر و کثرت عبادت و ابراهیم علیه السلام با آن مقام خُلّت و موسی علیه السلام با درجه کلیمیّت و ذوالقرنین و سلیمان علیهماالسلام با آن ملک و سلطنت و داود علیه السلام با آن شوکت و قدرت و عیسی علیه السلام با آن رفعت و منزلت خود، سر بر آستان دولت و عتبه ارادت پیغمبر ما نهاده و تمنّای «اَللّهُمّ اجْعَلْنی مِنْ اُمَّهِ مُحَمَّد» کردند.
🔹و عترت و اهلبیت او که کاملان دین و برهان و یقین و حافظان شریعت و مقتدایان ملت و امنای خدای رحمان و مفسّران قرآن و حجت های خدا و اوصیای رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم ، همان معصومان
«اِنَّما یُریدُ اللّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْت وَ یُطَهِّرکُم تَطْهیرا»
🔹و منصوصان آیه
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطیعُوا اللّه وَ اَطیعُوا الرَّسُول وَ اُولِی الاَمْر مِنْکُم»
👈نساء / 59.
🔹و سروران و راستان و صدّیقان آیه
«یااَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقین»
👈توبه / 119.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و یکم بیان اعتقاد اهل بیت علیهم السلام در مسائل مختلف (3) و
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و دوم
✅فضایل اهل بیت علیهم السلام
▫️و جان بخشان
«اِنَّ اللّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤمِنینَ اَمْوالَهُم وَ اَنْفُسَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ...»
توبه / 111.
▫️ و نان بخشان
«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکینا وَ یَتیما وَ اَسیرا»هستند
انسان / 8.
🔹و رأس و رئیس اهل بیت، آن بزرگ صاحب دولت است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم طبق روایتی که خودتان نقل کرده اید در حق او فرمود:
«مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلْمِه وَ اِلی نُوحٍ فی تَقْواه وَ اِلی اِبْراهیم فی حِلْمِه وَ اِلی مُوسی فی هَیْبَتِه وَ اِلی عیسی فی عِبادَتِه فَلْیَنْظُر اِلی عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ علیه السلام ».
🔸ای شافعی! وقتی پیامبر ما صلی الله علیه و آله وسلم را با آن علوّ شأن و کمال رفعت چنین برادر و وصیّ و پسر عمّی داشته که حضرتش او را طبق سخن خودتان با پیامبران اولوالعزم برابر دانسته، چه چیز باعث شد که تو این شاهراه محبّت را گذاشته و قدم در راه ظالمان به اهلبیت علیهم السلام و گمراهان و غولان بیابان پستی و افول نهادی، و دست ارادت به دامن پیشوایان و امامان و ائمه «یَهْدُونَ اِلَی النّار» دادی و کمر نفاق بر میان جان بستی؟!
شافعی از شرم سر بزیر افکنده و قدرت جواب نداشت.
✅در معنا و حقیقت نبوت و امامت
بار دیگر #حسنیه رو به ابراهیم کرد و گفت:
ای ابراهیم! بگو ببینم آیا پیامبری، صورتی است که او را با چشم سر بتوان دید؟
یا اینکه چیزی از عالم معنی است در صورت انسانی، که جز اهل کشف و ایمان و یقین کسی نمی تواند آن را مشاهده کند.
دیگر اینکه بگو چرا فرستادن پیامبر بر حق تعالی واجب است؟ آیا هرگاه پیامبر از دنیا برود معنای نبوت نیز از بین می رود و غایب و پنهان می شود یا اینکه روحی مناسب مقام او باید وجود داشته باشد که آن نبوّت و پیامبری را نگه دارد تا رسالتش بریده و منقطع نشود، تا زمانی که پیامبری دیگر مبعوث شود،
به عبارت دیگر آیا احتیاج به امامی که دین را احیا کند هست یا نه؟
🔹ای ابراهیم تو را به خدا سوگند می دهم آیا شنیده ای (چون من نشنیده ام ) که از این صد و بیست و چهار هزار پیغمبر اعم از نبی و مرسل و اولوالعزم اینکه وصیّی تعیین نکرده و از دنیا رفته باشند.
ابراهیم گفت درست است آنها بدون وصی نبوده اند.
#حسنیه گفت : آیا وصیّ به حکم الهی بود یا خود، وصی و خلیفه تعیین می نمودند.
ابراهیم گفت: تعیین وصیّ به حکم الهی بود.
#حسنیه گفت: چگونه روا می دانید پیامبر که ما که افضل پیامبران بوده، خدا برای حفظ دین او وصیّ تعیین نکرده باشد؟
چگونه ممکن است پیغمبر امر به وصیت کرده باشد ولی خود بی وصیت و بدون وصی از دنیا رفته و برای حفظ دین و امّت خود وصیّ و خلیفه تعیین نکرده باشد؟ زهی گمراهی!
ای ابراهیم! پیامبر باید کسی باشد که امانتی را که آسمان ها و زمین نتوانستند آن را تحمّل کنند، تحمّل کند (چنانکه حق تعالی در قرآن آیه 72 سوره احزاب فرموده
انا عرضنا الامانه علی السماوات و الارض .. .
🔸بنابر این یا پیغمبر باید خطا کرده باشد ویا دروغگو باشد.
آیا رواست که شخصی ادعای پیامبری کند و طبق هوای نفسش بر مردم تکلیف کرده و پس از چندی که مردم گرد او جمع شدند و بر پیامبری او گواهی دادند، بگوید بعد از من هر چه می خواهند بکنند؟
و یا اینکه باید حجت و دلیلی از طرف خدا داشته باشد.
ای ابراهیم! میثاقی که خدا از پیامبران گرفته چیست؟
و عهد میان خدا و پیامبران در این معانی که در قرآن ذکر شده چگونه است؟
آیا اینها اعتباری دارد یا اینکه همه افسانه است؟
بگو تا ما نیز این بارها را از دوش خود برداریم و آسوده باشیم و این قدر به خود زحمت ندهیم، تا مردم هر که را که می خواهند به پیغمبری برگزینند و هرکس را که دلخواه آنهاست امام نمایند.
ای ابراهیم بگو ببینم امامت چیست؟
امامتی که ابراهیم خلیل علیه السلام دارا بوده و خدای متعال به او فرموده
«اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماما» و یا فرموده «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ اِماما»
کدامست؟
و اینکه در جای دیگر می فرماید
«وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّهً یَدْعُونَ اِلَی النّار» چیست؟
پس امامت بر دو قسم است:
امامت متقیان
و امامت اهل دوزخ، یعنی آنهائی که مردم را بسوی جهنم می خوانند.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و دوم ✅فضایل اهل بیت علیهم السلام ▫️و جان بخشان «اِنَّ الل
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و سوم
✅نشانه امام متقیان چیست؟
و آیا امامت از ناحیه پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بمثابه پیغمبری از ناحیه خدا نیست؟
آیا وصیّ پیامبر و امام مسلمین نباید دارای صفات ابراهیم علیه السلام باشد و آباء و اجداد او بزرگ و شریف بوده و هرگز بت نپرستیده باشند؟
آیا نباید پاک و طاهر متولد شده و طهارت مولد داشته باشد؟
آیا نباید این صفات را داشته باشد که دارای ایمان محکم و راسخ، نور علم، قدرت نفس، آداب و اخلاق پسندیده و معرفت به مبدأ و معاد باشد؟
آیا صبر و حلم و مداومت بر اطاعت خدا و دوری از شبهات و کرم و سخاوت و علم و شجاعت و عصمت و طهارت و حکمت و زهد از صفات لازم او نیست؟
آیا نباید بر کافران و منافقان و ظالمان و جباران خشن و شدید و بر مؤمنان و متقیان به رفق و مدارا و خوشخوئی رفتار کند و نزد آنها گرامی باشد؟
آیا لازم نیست به اسرار الهی و سیاست مملکت داری علم و احاطه کافی داشته و مشکلات مردم را بتواند به وجه احسن پاسخگو باشد؟
آیا انفاق در راه خدا و مصاحبت با مسکینان از صفات او نیست؟
آیا اینگونه نیست که امام باید از گذشته و آینده با خبر باشد و محبوب خدا و رسول بوده و آیات قرآنی در شان او نازل شده باشد؟
آیا کسی را که
▫️همواره در دفع کفر و زندقه تلاش نموده
▫️و لشکرهای عظیم را پاسخ گفته
▫️و طبق حدیث - «ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» - رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ضرب دست او را با تمام اعمال جن و انس برابر دانسته
▫️و پیامبر او را برادر و نور چشم خود معرفی کرده (به اجماع امّت )
آیا چنین کسی به امامت سزاوارتر نیست از کسی که
🔻بعد از چهل سال بت پرستی را ترک کرده،
🔻گوشت و پوست او از خمر و گوشت خوک پرورده شده
🔻و مدت مدیدی بندگی لات و عزّی - دو بت بزرگ مکه - را نموده و سپس اظهار ایمان کرده؟
🔸آیا آنکس که بر منبر از جواب زنی عاجز مانده و بجای پاسخ به او گفته
«کُلُّکُم اَفْقَهُ مِنّی حَتَّی الْمُخَدَّراتِ فِی الْبُیُوت»
همه شما از من فقیه ترید حتی بانوانی که در خانه هایشان هستند.
سزاوار امامت است؟
آیا کسی که بارها بر منبر گفته و موافق و مخالف گواهی داده اند که بر زبان جاری کرده که
«اَقیلُونی، اَقیلُونی وَ لَسْتُ بِخَیْرِکُم»
مرا واگذارید ، مرا واگذارید من که بهترین شما نیستم
و با انتخاب گروهی فاسق چون عمر و ابوعبیده جراح و سالم مولای ابوحذیفه و اسید بن حصیر و بشیر بن سعد و خالد بن ولید و چند تن دیگر که در سقیفه بنی ساعده گرد آمده و با او بیعت کردند، سزاوار امامت و خلافت است؟
ای ابراهیم آیا رواست چنین کسی بر خاندان نبوت مقدم گردد
و او را بعد از رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم به زعم و گمان چند فاسق، خلیفه و قائم مقام او بدانند
و او را با وجود عدم استحقاق
«اَکْثَرُ عِلما وَ ثَوابا عِنْدَ اللّه»
کسی که علم و ثواب او نزد خدا از همه بیشتر است .
بخوانند.
🔹ای ابراهیم بگو از این دو کدامیک به امامت و وصایت سزاوارترند؟
ابراهیم گفت: ای #حسنیه ! ما که منکر فضایل علیّ بن ابیطالب علیه السلام نیستیم و بر ما بیش از آنچه گفتی ثابت است آنقدر که عقول بشر از درک آن عاجز است ولی سخن ما این است که در خلافت ابی بکر امّت اجماع کردند و چون رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«لا یَجْتَمِعُ اُمَّتی عَلَی الْخَطاء»
امّت من بر خطا و اشتباه متحد نمی شوند .
پس هر امری که امت بر آن اجماع نمایند صواب و درست است.
#حسنیه گفت: ای ابراهیم، تو را به آن خدائی که آفریدگار همه است سوگند می دهم: آیا در تفاسیر شما نیامده که در حجه الوداع رسول خدا در غدیر خم که فرود آمد به امر الهی این آیه نازل شد که :
«یا اَیُّهَا الرَّسُول بَلِّغ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَم تَفْعَل فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَک»
ای پیامبر آنچه از ناحیه پروردگارت به تو ابلاغ شده برسان اگر آن را ابلاغ نکنی رسالتت را ابلاغ نکرده ای (یعنی ابلاغ ولایت علی علیه السلام برابر است با ابلاغ کل رسالت آن حضرت ).
👈سوره مبارکه مائده آیه 67.
و رسول خدا با وجودی که از حیله منافقان خائف بود این آیه را ابلاغ کرد چون خدا به او مژده داده بود که «وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاس»
خدا تو را از شر مردم نگه می دارد .
👈سوره مبارکه مائده آیه 67.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و سوم ✅نشانه امام متقیان چیست؟ و آیا امامت از ناحیه پیغمبر
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و چهارم
بعد از آن دست علیّ بن ابیطالب علیه السلام را گرفته و بر منبری که از جهاز شتر ساخته بودند بالا رفت و فرمود:
«مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاه اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُر مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُل مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَن مَنْ ظَلَمَه»،
هر کس من مولای اویم علی مولای اوست
بارالها هرکس ولایت او را بپذیرد تو هم ولی او باش
و هرکس دوستی و ولایت او را نپذیرد و با او دشمنی ورزد با او دشمن باش
و هر کس او را یاری کند یاورش باش و هر کس به او ستم نماید او را لعنت کن .
بحار ج 23 ص 103
و سپس این آیه نازل شد که
«اَلْیَوم اَکْمَلْتُ لَکُم دینکُم وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُم نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسْلامَ دینا»
. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را دین مرضی خود برای شما قرار دادم.
سوره مبارکه مائده آیه
ای ابراهیم! تو را به خدا سوگند مداهنه و مکابره نکن و آنچه واقع شده بگو.
ابراهیم سر بزیر افکند و جواب نداد.
#حسنیه رو به علما کرد و گفت: به حق رسول خدا شما را قسم می دهم، راست بگوئید، به تاج و تخت خلیفه سوگندتان می دهم، هر چه شنیده اید بگوئید.
چون آنها را به خلیفه سوگند داد، ابویوسف گفت:
ای #حسنیه ! اکثر مفسرین صحابه تصریح کرده اند که این آیه در شأن علیّ بن ابیطالب علیه السلام نازل شده و حدیث «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاه» نیز مشهور است.
#حسنیه گفت: ای ابویوسف! در مورد آیه 55سوره مبارکه مائده
«اِنَّما وَلِیُّکُم اللّه وَ رَسُولهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوهَ وَ هُم راکِعُون»
همانا ولیّ شما خدا و رسول او و آن کسانی هستند که نماز را بپای دارند و در حالی که در رکوعند زکات می پردازند.
چه می گوئی؟ راست بگو، در حق چه کسی نازل شده؟
ابویوسف گفت: به اجماع امّت در حقّ علیّ بن ابیطالب علیه السلام .
#حسنیه گفت در مورد آیه مباهله (آل عمران / 61 ) چه می گوئی که می فرماید:
«قُلْ تَعالَوا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَل لَعْنَهَ اللّه عَلَی الْکاذِبین»
به مسیحیان نجران بگو بیائید فرزندانمان و زنانمان و (برادران همچون ) جانمان را بیاوریم و با هم مباهله کنیم (یکدیگر را لعنت کنیم تا آن کس را که برحق نیست به عذاب الهی از میان برود) پس قرار می دهیم لعنت خدا را بر دروغ گویان .
، لعنت خدا بر تو باد اگر حق را پنهان نمائی .
آیا در روز مباهله بجز علیّ بن ابیطالب علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام کس دیگری هم با پیغمبر بود یا نه؟
ابویوسف گفت کس دیگری نبود.
#حسنیه گفت: ای ابویوسف! خدا علیّ بن ابیطالب علیه السلام را به منزله نفس و جان رسول خود خوانده، آیا این مقام مخصوص آن حضرت هست یا نه؟
ابویوسف گفت: هیچکس در این اختلافی ندارد و نمی تواند آن را انکار کند.
#حسنیه رو به هارون کرد و گفت: ای خلیفه! به حق رسول اللّه از زبان علمای مجلس شاهد باشد.
بار دیگر رو کرد به علما و گفت:
سؤال دیگری می پرسم، به یگانگی خدا راست بگوئید: در محلی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حال تسلیم کردن جان به جان آفرین بود، به اصحاب اشاره کرد و فرمود:
«آتُونی بِدَواتٍ وَ قِرْطاسٍ اَکْتُبُ لَکُم کَتابا لا تَضِلُّوا بَعْدی»
یعنی برای من قلم و کاغذ بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید، آیا کدامیک از صحابه مانع از وصیت رسول خدا شد و نگذاشت که دوات و کاغذ بیاورند؟
ابویوسف گفت: این از قضایای مشهور است، که عمر بن خطاب بخاطر آنکه مبادا بیماری رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم شدت پیدا کند این حرف را زد و گفت: «اِنَّ الْمَرْءَ لَیَهْجُر حَسْبُنا کِتابَ اللّه».
#حسنیه خندید و گفت:
ای ابراهیم و ای ابویوسف! احکام و فرامین قطعی خدا را کنار گذاشته، بیعت روز غدیر را به هیچ انگاشته و مانع وصیت رسول خدا می شوید و هذیان گفتن را به آن حضرت نسبت می دهید؟
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و چهارم بعد از آن دست علیّ بن ابیطالب علیه السلام را گرفته
💠#داستان_دنباله_دار #حسنیه_قسمت بیست و پنجم
آیا به کلام خدای متعال ایمان ندارید که فرموده:
«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی»
پیامبر هرگز از روی هوی سخن نمی گوید و کلام او جز وحی که ما به او الهام کرده ایم نیست.
👈سوره مبارکه نجم آیات 3 و 4
و باز می گوئید که امت در خلافت ابی بکر اجماع کردند؟!
ای ابراهیم! بگو ببینم، آیا اجماعی که مخالف نصّ و فرمان صریح الهی باشد منعقد می گردد؟
ابراهیم گفت نه.
#حسنیه گفت: پس چگونه به این اجماع استناد می کنی؟
ای ابراهیم از نصوص و فرمان الهی و حکم رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشتیم، بگو ببینم آیا در خلافت ابوبکر همه امّت اجماع کردند یا اجماع خواص امت بود؟
ابراهیم به فکر فرو رفت، چون اگر می گفت اجماع جمیع امّت بود کذب او ثابت می شد. چرا که اهل یک شهر بلکه اهل یک محله هم اتفاق نظر نکرده بودند، الاّ چند نفر معدود که به عداوت اهلبیت رسول اللّه صلی الله علیه و آله مشهور و در حیوه آن حضرت نفاق را پیشه ساخته بودند.
ابراهیم گفت: ای #حسنیه ! خاصان امّت از اهل حلّ و عقد اتفاق نظر کردند که او سزاوارتر است به خلافت از دیگران.
#حسنیه گفت! ای علمای حاضر! از شما سؤال دیگری می پرسم، در حضور خلیفه راستش را بگوئید، بعد از ابوبکر که در مورد او نزاع کردند بافضیلت تر و داناتر و مقدم بر جمیع صحابه از اصحاب خاص که
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در فضایل آنها سخن گفته و حدیث ایراد فرموده چه کسانی بودند،
و مناقب ایشان را اظهار نموده چه کسانی بودند
و از اهلبیت و بنی هاشم که افضلیت او بر همه اصحاب، بلکه بر جمیع مردم عالم ثابت بود چه کسانی بودند؟
گفتند: علی و عباس و حسن و حسین و عمر بن خطاب و طلحه و زبیر و عبداللّه بن مسعود و عبداللّه بن عباس و سلمان و ابی ذر و مقداد بن اسود و عمار یاسر و جابر انصاری و ابوایوب انصاری و عثمان بن مظعون و ابو دجانه انصاری و حذیفه یمانی و ابی بن کعب و سعد بن عباده و قیس بن سعد.
#حسنیه گفت: ای خلیفه تو را سوگند می دهم به حق آن کسی که اینک بر جای او نشسته ای، از علمائی که حاضرند بپرس که آیا علی علیه السلام و عباس و همه آنهائی که از اکابر بنی هاشم و اصحاب بودند با ابوبکر بیعت کردند یا نه؟
هارون رو کرد به علما و گفت: جواب بدهید از آنچه واقع شده است.اما آن ها همگی سر بزیر افکندند.
جریان سقیفه بنی ساعده
شافعی سر بلند کرد و گفت: چرا سر به زیر افکنده اید؟
آنچه به شما از اخبار و آثار رسیده است بگوئید.
ابویوسف گفت: آری ظاهر اخبار نشان می دهد که در میان اصحاب و اهل بیت منازعه و مخالفتی پیش آمده است.
#حسنیه گفت: من می توانم آنچه واقع شده و پیش آمده را طبق اخبار و احادیث و تفاسیری که علمای شمانقل کرده اند بیان نمایم، به شرطی که اگر راست گفتم سخن مرا تصدیق کنید.
هارون گفت: بگو.
#حسنیه گفت :جریان واقعه این است که در حالی که علیّ علیه السلام و فضل بن عباس و جمعی از بنی هاشم و گروهی از اصحاب کبار، مشغول کفن و دفن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بودند، تعدادی از منافقان صحابه در سقیفه بنی ساعده نشستند و پیکر پیغمبر خود را واگذاشته، برای کسب خلافت به منازعه برخاستند.
چون خبر به انصار رسید، جمع کثیری از انصار نیز آمده و در این امر به بحث و گفتگو نشستند.
سخن در میان آنها به درازا کشید.
گاه ابوبکر به عمر می گفت دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم،
وعده ای به سالم غلام حذیفه
وعده ای به ابوعبیده چنین می گفتند.
بالاخره پس از جر و بحث و منازعه بسیار انصار گفتند،
«مِنّا اَمیرٌ وَ مِنْکُم اَمیر»
یعنی «امیری از میان ما انتخاب شود و امیری از میان شما»،
و به سعد بن عباده که بزرگ انصار بود گفتند دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنیم. سعد قبول نکرد و از این کار خودداری کرد و آن را جایز نمی شمرد تا اینکه بر اثر اصرار زیاد انصار، سعد راضی شد.
قیس پسر سعد چون دید پدرش به امر خلافت راضی شده، برخاست و به روی او شمشیر کشید و گفت: پدر تو نزد امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب چه حجتی برای کار خود داری؟
آیا از آنچه در غدیر خم به حکم الهی واقع شد اطلاع نداری؟
آنجا که رسول خذا دست او را گرفته و بر شما امام و حاکم قرار داد و با او بیعت کردید و به او تهنیت گفتید، اما اینک که رسول خدا از میان ما رفته، با امر خدا و پیامبر او صلی الله علیه و آله وسلم مخالفت می کنید؟
به خدا قسم اگر این کار را ترک نکنی با این شمشیر سرت را از بدن جدا می کنم.
چون سعد سخنان پسرش را شنید پشیمان شد و استغفار کرد. پس گروه انصار کس دیگری را انتخاب کرده و به او پیشنهاد نمودند.
اما عمر برخاست و گفت: این هرگز درست نیست که دو نفر متصدی امر خلافت شوند و این امر سرانجامی نخواهد داشت.
و . . .
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92#داستان_دنباله_دار
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی ام
ای ابراهیم، حال که مخالفت این دو طایفه در اعمال و افعال و عبادات و اعتقادات از روز وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم تا حال ثابت شد، بگو که از این دو طایفه کدام بر حق بودند و کدام بر باطل؟
ابراهیم که در گل فرو مانده بود متحیر و پریشان نه طاقت سکوت داشت و نه قدرت جواب.
هارون برآشفت و گفت: ای ابراهیم چرا پاسخ نمی گوئی؟
گویا تو تا امروز بر دین رسول خدا نبوده ای و خود را اعلم و افضل علمای اسلام می دانستی اکنون با همراهی این همه دانشمند هم رأی نمی توانی جواب کنیزی را بدهی؟
ابراهیم درمانده شده بود، چرا که اگر می گفت طریق اهل بیت رسول خدا و معصومین باطل است، کفر او ثابت می شد و متهم به مخالفت با قرآن و حدیث می گوید و بیم آن نیز بود که مردم او را هلاک کنند، و اگر می گفت طریق ابوبکر و عثمان و اتباع ایشان باطل است اعتقادات و مذهب خودش باطل می گشت و باز بیم کشته شدنش بود.
#حسنیه و شاگردی امام صادق علیه السلام
هارون چون ابراهیم را بدان حال مشاهده کرد رو به #حسنیه کرد و گفت: ای #حسنیه ! این علم را چگونه آموخته ای؟
#حسنیه گفت! چون به سن پنج سالگی رسیدم خواجه ام مرا به خدمت آقا و مولایم امام جعفر صادق علیه السلام فرستاد که در ملازمت آن بارگاه عالی مقام باشم و از آن بزرگوار شرایط طهارت نفس و آداب بندگی و عبادت بیاموزم.
مدتی در محضر آن حضرت به خدمتکاری پرداختم و در منزل حضرت طریق طهارت و تقوی و نماز و روزه را آموختم و و حدود آن را رعایت نمودم.
پس از هفت سال، روزی حضرت به خانه آمده آبی برای وضو طلب نمود، من زیرکی کردم و بی درنگ دویدم و ظرف آب را برداشته به خدمت حضرت بردم،
چون نظر مبارکش به من افتاد، پرسید: کیستی؟
عرض کردم: من ملازم بیت شما هستم و مدتی است که در این حرم پر برکت به خدمت گذاری مشغولم.
از من سؤال فرمود: آیا نماز می خوانی؟
عرض کردم: بله ای مولای من.
فرمود: آیا وضو و طهارت بلد هستی؟
عرض کردم: آری.
از هر چه سؤال فرمود جواب مثبت دادم.
حضرت به شگفت آمد، و از وضعیت من از ملازمان بارگاه مبارکش پرسش نمود. پس بلافاصله شخصی را بدنبال خواجه ام فرستاد،
چون خواجه هم آمد حضرت فرمودند: این کنیز بسیار عاقلی است، او را به من بفروش!
خواجه ام عرض کرد: یابن رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم هزار جان من فدای شما باد، کنیز من هم چنان در ملازمت شما باشد، و اگر اجازه فرمائید من نیز یکی از بندگان و چاکران شما گردم.
از آن روز به بعد توفیق خدمت خاص آن حضرت به من عنایت شد و چون آن حضرت استعداد فراگیری علم در من مشاهده می فرمود، پیوسته مرا تعلیم می نمود و اگر برخی اوقات نمی توانستم به خدمت حضرتش برسم، در مکتب اولاد و اصحاب ایشان که هر یک سلطان انجمن فصاحت و بلاغت و ماه آسمان علم و دانائی بودند می رسیدم و علوم مختلف را از ایشان فرا می گرفتم.
به این ترتیب بود که به برکت توجّه آن حضرت امکان تحصیل علوم مختلف برایم حاصل شد و بیشتر کتاب های تفسیر و حدیث را مطالعه کردم و مسائل مشکلی که دانشمندان از حل آن عاجز بودند، از حضرتش فرا گرفتم و تا آنجا که توانستم نهایت کوشش و اهتمام را بکار بستم تا بتوانم چنین روزی در مجلس خلیفه حاضر شوم و حقیقت مذهب خود را بر موافق و مخالف به اثبات رسانم.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی ام ای ابراهیم، حال که مخالفت این دو طایفه در اعمال و افعال
💠 #داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی و یکم
بحث در امکان رؤیت خداوند
هارون گفت: ای #حسنیه از مولایت در مورد دیدن خدای تعالی چه مطلبی شنیده ای؟
گفت: شنیدم که فرمود: «لا تُدْرِکُهُ الاَبْصار وَ هُوَ یُدْرِکُ الاَبْصار وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیر».
چشم ها او را درنیابند بلکه او چشم ها را دریابد و او لطیف (بسیار دقیق ) و از همه چیز باخبر است.
سوره مبارکه انعام آیه103.
ابراهیم گفت: ای #حسنیه اگر دیدن خدای متعال محال باشد جگونه حضرت موسی علیه السلام که پیامبر اولوالعزم بود، از خدا طلب دیدن او را نمود و گفت:
«رَبِّ اَرِنی اَنْظُر اِلَیْک»
پروردگارا خود را به من نشان بده تا تو را ببینم.
سوره مبارکه اعراف آیه 143.
اگر دیدن خدا محال است پس این خواهش محال، آیا از نادانی بود یا اشتباه؟ مسلما هر کدام را بگوئی سخنی باطل است و بر خلاف مذهب تو.
#حسنیه گفت: تقاضای دیدن از سوی موسی علیه السلام نه جهالت بود و نه اشتباه، چنانچه برطبق آیه 155 سوره مبارکه اعراف که می فرماید: «وَ اخْتارَ مُوسی قَومَهُ سَبْعینَ رَجُلاً لِمیقاتِنا»، مأمور شد هفتاد تن از بنی اسرائیل را انتخاب کرده و با خود به کوه طور ببرد،
آن ها وقتی به آنجا رسیدند، گفتند: ای موسی از تو می خواهیم دعا کنی و از خدا بخواهی که در این محلی که تو با خدا مناجات می کنی سخن خود را به گوش ما برساند.
موسی نیز به خاطر تکلیفی که داشت دعا کرد و حضرت حق دعای او را اجابت فرمود.
اما وقتی که موسی علیه السلام از مناجات فارغ شد به ایشان گفت: آیا کلام پروردگار خود را شنیدید؟
گفتند: آری امّا نمی دانیم کلام حق تعالی بود یا کلام شیطان. ما باور نداریم و قبول نمی کنیم مگر آنکه او را آشکارا ببینیم.
چنان چه خدای متعال نیز در قرآن مجید فرموده:
«وَ قالُوا لَنْ نُؤمِن حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَهً فَاَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَهُ بِظُلْمِهِم»،
آنها گفتند ما ایمان نمی آوریم تا اینکه خدا را آشکارا ببینیم پس بخاطر این تقاضای ظالمانه ای که کردند صائقه ای آنها را در بر گرفت.
سوره مبارکه نساء آیه 153.
پس صاعقه آنها را فراگرفت و بخاطر ظلمی که کرده بودند همگی سوختند. چرا که آنها درخواست دیدن خداوند را کرده بودند.
پس موسی علیه السلام به خدای متعال عرض کرد: بار خدایا آیا به خاطر تقاضائی که سفیهان کردند ما را هلاک خواهی کرد؟
پس ای ابراهیم! اگر دیدن خدا ممکن بود حضرت حق آنها را هلاک نمی کرد.
ابراهیم گفت: ای #حسنیه پس چرا موسی بعد از سوختن و هلاک شدن قوم استغفار کرد؟
#حسنیه گفت: چون او قبل از آن که فرمان الهی بیاید، دعا نمود چرا که سؤال پیش از دستوری کرد بهتر این بود اجازه می خواست و بعد تقاضا می کرد.
البته آن اجازه نخواستن نیز گناه و صغیره محسوب نمی شود اما چون منزلت و معرفت او آن چنان بود که به خاطر ترک ادبی که کرده بود طلب بخشش نمود،
از آنجا که قدر و منزلت انبیاء والاست از این رو جهت ترک ادب نیز استغفار می کنند.
اما ای ابراهیم بحث بر سر عدم رؤیت بود و من بر عدم امکان آن دلیل آوردم، و توبه و استغفار موسی علیه السلام ربطی به بحث عدم رؤیت ندارد و از طرفی دلیل بر سخن تو نیست . بلکه شاهد بر سخن من است.
ای ابراهیم! هنگامی که خدای عزّوجل به موسی، با آن مقام تقرّب که اولوالعزم و کلیم خدا بود بگوید «لَنْ تَرانی» یعنی هرگز مرا نمی بینی، نه در دنیا و نه در آخرت، چون «لن» برای نفی ابدی است، پس غیر نبیّ چگونه می تواند خدا را ببیند؟
ای ابراهیم! دیدن سه شرط دارد:
اول سلامتی قوّه باصره
دوم دیدن شیی ء مرئی،
سوم عدم مانع و حجاب.
و اینک همه این شرائط در ما موجود است، پس اگر خدا دیدنی بود، بایستی در دنیا او را ببینیم پس چون دیده نمی شود، دلیل است که رؤیت او محال است.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠 #داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی و یکم بحث در امکان رؤیت خداوند هارون گفت: ای #حسنیه از مو
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی و دوم
از طرفی اگر رؤیت حق تعالی ممکن بود می بایست که او جسم یا عرض و یا جوهر باشد، و این محال است، چون این اشیاء حادث هستند و خداوند قدیم است.
ای ابراهیم! هر چیزی که دیده می شود حتما باید کیفیتی خاص داشته باشد تا بتوان آن را دید، و چیزی که کیفیت داشته باشد، حادث است.
و نیز هر چیز باید در برابر بیننده قرار بگیرد تا بیننده بتواند آن را ببیند و به عبارتی باید مکان و موقعت خاصی داشته باشد و داشتن مکان و موقعیت خاص به معنای محدود بودن اوست و محدودیت در ذات خداوند فرضی محال و باطل است.
ابراهیم گفت : پس در مورد آیه
«وُجُوهٌ یَومَئِذٍ ناضِرَهٌ اِلی رَبِّها ناظِرَه»
صورت هائی در آن روز شاداب و خوشحال است که به پروردگارشان می نگرند .
👈سوره مبارکه قیامت آیات 22 و 23.
#حسنیه گفت: این آیه تأویل دارد، و منظور این است که به نعمت و رحمت پرودگار می نگرند، در آیه شریفه کلمه نعمت حذف شده است و در قرآن مانند این بسیار است.
و دیگر اینکه دیدن عبارت است از این که حدقه چشم را به طرف شی ء دیدنی برگردانیم و چنین کاری نسبت به خدا ممکن نیست، زیرا که خدا جسم نیست.
و دیگر اینکه لازم نیست هر جا که نظر کردن باشد دیدن هم حاصل گردد، هم چنان که کسی می گوید:
«نَظَرْتُ اِلَی الْهِلالِ وَ لَمْ اَرَه»
یعنی به ماه نگاه کردم ولی آن را ندیدم
ازاین رو اگر نظر در آیه مورد نظر به معنی دیدن باشد سخنی متناقض خواهد بود.
ابراهیم گفت: ای #حسنیه در مورد آیه
«فَمَنْ کانَ یَرجُو لِقاءَ رَبِّه...»
هر کس امید دیدار و لقاء پروردگارش داشته باشد...
👈سوره مبارکه کهف آیه 110.
نظرت چیست؟
#حسنیه گفت: اگر منظور از لقاء، دیدن باشد، فقط نسبت به من و شما که در مقابل و نزدیک هم قرار داریم صحیح است ولی در مورد حق تعالی این معنا روا نیست.
دیگر اینکه، اگر لقاء به معنای دیدار باشد، در آن صورت منافقان نیز می توانند به لقاء و دیدار خدا نائل گردند، چون قرآن در مورد آن ها فرموده:
«فَاَعْقَبَهُم نِفاقا فی قُلُوبِهِم اِلی یَوم یَلْقَونَه ...»
یعنی در نتیجه این تکذیب و نقض عهد نفاقی در دلشان پدید آمد تا روزی که به ملاقات خدا بشتابند.
👈سوره مبارکه توبه آیه 77.
و طبق نظر همه مذاهب اسلام، منافقان موفق به دیدار حق تعالی نخواهند گردید. پس معلوم می شود که هر جا در قرآن سخن از لقاء است، مراد از آن دیدار نیست.
و حتی اگر نسبت به مؤمنان نیز آمده باشد، منظور لقای ثواب و رحمت الهی است
و در مورد کافران و منافقان مراد لقای جهنم و عذاب آن است،
چنانکه در مورد لقاء رحمت اللهی می فرماید:
«وَ اِنَّ کَثیرا مِنَ النّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُون»
همانا بسیاری از مردم نسبت به لقاء و دیدار پروردگارشان کافرند.
👈سوره مبارکه روم آیه 8.
و در مورد لقاء نقمت و عذاب اللهی می فرماید:
«وَ اَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الآخِرَهِ اُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُون».
و اما آنها که کافر شدند و آیات خدا و دیدار او را در آخرت تکذیب کردند آنها به عذاب خدا احضار شوند.
👈سوره مبارکه روم آیه 16.
ای ابراهیم، اگر دیدن خدا فقط در دنیا ممکن نبود، حق تعالی در جواب موسی علیه السلام و قوم او می گفت: «لَنْ تَرانی فِی الدُّنْیا»
یعنی مرا در دنیا نمی بینی ولی در آخرت می توانی ببینی
در حالی که به صورت نفی مطلق فرموده است: هرگز نمی توانی مرا ببینی. . .
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی و دوم از طرفی اگر رؤیت حق تعالی ممکن بود می بایست که او جسم ی
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی و سوم
هارون سخن او را قطع کرد و گفت ای #حسنیه : مولای تو جعفر بن محمّد علیهماالسلام به چه دلیل مردم را به مُتعه و ازدواج موقت ترغیب می نمود و به آن امر می کرد؟
#حسنیه جواب داد بنابر فرمایش صریح خدای تعالی در قرآن که فرموده
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنّ اُجُورَهُنّ فَریضَهً»
یعنی آن زنانی را که بواسطه متعه بر شما حلال گردیده بر شما فرض و واجب است که مهرشان را به تمامه به آنها بدهید.
👈سوره مبارکه نساء آیه 24
و خلیفه به طور حتم می دانند که همه مفسرین و فقها معتقدند که مراد از این آیه نکاح متعه است.
ابراهیم گفت: این آیه نسخ شده است و در مورد آن میان اهل سنت اختلاف است.
بعضی قائلند که در ابتدای اسلام مدتی متعه حلال بود و بعد از آن حرام شد.
و بعضی گفته اند که بعد از فتح مکه حرام شد.
#حسنیه گفت: ای ابراهیم، این سخن از روی تعصّب است زیرا علمای شما در این مورد، احادیث مختلفی روایت کرده اند که الفاظ آن ها با هم متفاوت است و از حیث معنا مناقض هم دیگر هستند.
ای ابراهیم، در قرآن هر آیه ای که منسوخ شده باشد، ناسخی دارد. حال اگر کسی از شما سؤال کند که ناسخ آیه متعه کدام است چه می گوئی؟
اما ابراهیم گفت: منع کردن عمر از متعه برای ما سند است چون اگر این آیه منسوخ نبود و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از آن منع نمی کرد عمر آن را منع نمی نمود.
#حسنیه گفت: ای ابراهیم! اتفاقا همان منع عمر، دلیل روشن و برهان متین بر حلیّت مُتعه و عدم نسخ آن است. زیرا که اگر متعه از ناحیه خدای متعال یا رسول گرامیش منسوخ یا حرام شده بوده، حتماً روزی که عمر آن را منع نمود به آن تمسک می جست و آن را سند قرار می داد و می گفت که خدا، یا رسول خدا متعه را حرام کرده است و دیگر نمی گفت
«مُتْعَتان کانَتا فی عَهْدِ رَسُول اللّه حَلالاً وَ اَنَا اُحَرِّمُهُما وَ اُعاقِبُ عَلَیْهِما، مُتْعَهُ الْحَجّ وَ مُتْعَهُ النِّساء»
دو متعه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حلال بود، من آنها را حرام کردم و کسی را که مرتکب آندو شود را عقاب می کنم، یکی متعه حج «حج تمتع» و یکی «متعه زنان».
پس منع عمر با این عبارت، شاهد است که متعه از جانب خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ممنوع نبوده است ، و اکنون ما موظف هستیم آنچه را که از ناحیه خدا و رسول آمده است حلال بدانیم و انجام دهیم و برای انجام ندادن آن نیز نیاز به حکم الهی داریم.
از طرفی بنابر آنچه دراحادیث اهل بیت علیهم السلام آمده متعه کردن ثوابی بی نهایت دارد هم چنان که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «لَولا عُمَر نَهی عَنِ الْمُتْعَهِ ما زَنی اِلاّ شَقِیٌّ اَو شَقِیَّهٌ».
اگر نهی عمر از متعه نبود هرگز کسی به زنا مبتلا نمی شد مگر مرد و زنی که شقاوت وجودشان را فراگرفته باشد .
📚تفسیر صراط المستقیم ج 3 ص 273
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی وپنجم
ای ابراهیم، در حدیث صحیحی وارد شده، روزی به عبداللّه بن عباس که نابینا بود گفتند: عبداللّه بن زبیر که در مکه ادعای خلافت می کند با جمع زیادی از اصحاب خود در مسجد نشسته اند
او که در همان ساعت به مکه رسیده بود وارد مسجد شد.
چون چشم عبداللّه بن زبیر به او افتاد به عنوان طعنه به او گفت:
کور بر ما وارد شد، خدا دلش را کور گرداند، متعه را که زنای محض است حلال می داند.
عبداللّه بن عباس چون سخن او را شنید نشست و گفت:
آری خداوند چشمهای مرا و عقل و بصیرت شما را گرفته است
به خدا قسم متعه در کتاب خدا در زمان رسول او نازل شد و خدا آن را حرام و منع نکرد و بعد از محمّد صلی الله علیه و آله وسلم هم کسی دیگر آن را حرام نکرد
و دلیل بر این قول، سخن عمر است که گفت: دو متعه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حلال بود و من آنها را حرام می کنم هرکس که آنها را مرتکب شود عقاب خواهم کرد.
اکنون ما گواهی عمر را قبول می کنیم اما تحریم او را قبول نمی کنیم.
ای پسر زبیر! بدان که تو هم از متعه بوجود آمده ای، اگر باور نداری برو از مادرت قضیه دو دستار عوسجه را بپرس.
با این سخن عبداللّه زبیر که ایام حکومتش بود از شرمندگی متغیر و منفعل شد و از مجلس برخاست و نزد خانواده خود رفت و از شدت غضب بر مادر خود شمشیر کشید و پرسید قضیه دو دستار عوسجه چیست؟
مادرش نیز از روی ترس گفت: پدرت زبیر در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بود، مردی بنام عوسجه دو دستار یَمانی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هدیه آورد. و آن حضرت هر دو دستار را به پدرت، زبیر، بخشید. پدرت باآن دو دستار مرا به عقد موقت خود در آورد و ثمره این عقد تو شدی.
چون سخن #حسنیه به اینجا رسید، هارون بسیار خوشش آمد، چرا که عبداللّه بن عباس جدّ وی بود، پس بر یحیی، وزیر خود، بانگ زد و گفت: ما تا امروز مانع این امر بودیم ولی اینک مردم را به نکاح متعه رخصت می دهیم.
همین مسئله باعث شد که پس از آن تا زمانی متعه شایع شد و حتّی در زمان مأمون نیز معمول بود تا آنکه معتصم ملعون آن را منع کرد.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی وششم
اثبات فضائل حضرت زهرا علیهاالسلام و جریان فدک
#حسنیه گفت: ای ابراهیم! سخن به درازا کشید و خلیفه ودیگران از این مباحثه و مجادله ملول شدند. من از تو یک سؤال دیگر می پرسم و خاتمه بحث را بر این سؤال قرار می دهم.
آیا صحت این حدیث نزد شما ثابت است که پیغمبر در حق فاطمه سیده نساء فرموده
«فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنّی مَنْ آذاها فَقَد آذانی وَ مَنْ آذانی فَقَد آذَی اللّه»
فاطمه پاره ای تن من است، هر کس او را برنجاند مرا رنجانیده است و هر کس مرا برنجاند خدا را رنجانیده است .
بحار ج 30 ص 353.
ابراهیم گفت : آری این حدیث صحیح است و همه علماء بر صحت آن معتقدند و کسی نمی تواند آن را انکار کند.
#حسنیه گفت: تو را قسم می دهم به آن خدائی که خالق جمیع اشیاست راست بگو، آیا عمر و ابوبکر، به زور و ظلم فدک را از حضرت سیده نساء علیهاالسلام نگرفتند؟
ابراهیم گفت: بلی، آن هم به حکم حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که
«نَحْنُ مَعاشِر الاَنْبِیاء لانُوَرِّث ، ما خَلَفْناهُ فَهُوَ صَدَقَهٌ»،
فرمود ما گروه انبیاء میراثی از خود نمی گذاریم، و هر چه از ما باقی بماند صدقه است. و این را ابوبکر نقل کرده است.
#حسنیه گفت: ابو سعید خدری که از اصحاب حدیث شماست روایت کرده است، چون آیه
«وَ آتِ ذَالْقُربی حَقَّهُ»
و حق خویشاوندان را ادا کن .
سوره مبارکه اسراء آیه 26.
نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فاطمه را طلبید و گفت: خدا می داند که پدر تو در زیر
فلک جز فدک ملکی ندارد، پس آن روز فدک را به فاطمه علیهاالسلام بخشید.
فاطمه علیهاالسلام سه سال( بعضی آن را پنج سال ذکر کرده اند) در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در آنجا کارگزاری گمارده بود و حاصل فدک به آن حضرت می رسید ،
ولی بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ابوبکر فدک را از آن مظلومه گرفت و چون آن حضرت ادعا کرد که فدک حق من است، ابوبکر از او گواه طلبید.
امیرالمؤمنین علیه السلام و ام ایمن و قنبر گواهی دادند که پیغمبر فدک را به حضرت فاطمه علیهاالسلام بخشیده
ولی آنها گفتند: علی چون شوهر توست به خاطر منفعت خود این گواهی را داده، ما با گواهی و شهادت او به نفع تو حکم نمی کنیم
و چون امام حسن و امام حسین علیهماالسلام گواهی دادند باز به همین بهانه گواهی آن ها را نپذیرفتند
و این در حالی بود که آن ها به این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم یقین داشتند که فرموده بود: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَق وَ الحَقُّ مَعَ عَلِیّ»
با این حال گواهی او را به بهانه اینکه منفعت طلبی می کند نپذیرفتند و حال آنکه ابوبکر برای منفعت خود حدیث «نَحْنُ مَعاشِرَ الاَنْبِیاء لا نُوَرِّث» را جعل کرده بود و این ظلم بزرگ را به اهل بیت رسول خدا علیهم السلام روا داشت.
و چون ام ایمن گواهی داد گفتند : به گواهی یک زن حکم نمی کنیم.
پس آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مانده بود همه را تصرف کردند و گفتند: که فدک ملک رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بوده و برای استفاده در تصرف فاطمه علیهاالسلام بوده است از این رو بعد از وفات آن حضرت باید از او بازپس گرفته شود.
واما این حدیثی که ابوبکر از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرد (که پیغمبران میراث نمی گذارند) را هیچ کس دیگر غیر از ابوبکر و دخترش عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نشنیده بودند. و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به هیچ کس دیگر از اعراب و حتی اهل بیت علیهم السلام و صحابه خود نفرموده بود که اهل بیت من از من میراث نبرند.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
💠کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی وهفتم
ای ابراهیم! اگر ابوبکر ظالم و دروغ گو نبود بایستی اهل بیت و صحابه از این سخن اطلاع داشته باشند، تا اهل بیت علیهم السلام بعد از او چیزی را که بر ایشان حرام است درخواست نکنند چرا که صدقه بر بنی هاشم حرام است،
پس اگر سخن ابوبکر صحیح باشد لازم می آید که اهلبیت علیهم السلام دنبال مال حرام بوده اند.
دیگر اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن گونه که سزاوار است رسالت خود را ادا نکرده و آیه
«اَلْیَوم اَکْمَلْتُ لَکُم دینُکُم»
غیر واقعی باشد، چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بر همه مردم جهان عموما، و بر اهل بیت و نزدیکان و عشیره خود، خصوصا رسول بود و بر اساس آیه «وَ اَنْذِر عَشیرَتکَ الاَقْرَبین» مأمور بود که عشیره و نزدیکان خود را انذار نماید.
حال اگر سخن ابوبکر راست باشد بدون شک رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در تبلیغ رسالتش به اهل بیت خودش کوتاهی کرده چه اینکه به آنها اعلام نکرده که شرعا مجاز نیستند از او میراث ببرند و هر چه باقی بماند صدقه است و بر آنان حرام است.
ای ابراهیم، چرا جواب نمی دهی؟
آیا خدای متعال از شما راضی خواهد شد که بخاطر صحّه گذاردن بر کلام ابوبکر، بر پیغمبر خود که اشرف کائنات است ظلم و تقصیر روا دارید؟
ای ابراهیم! اگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به عشیره و اهلبیت خود گفته بود که من میراث نمی گذارم و هر چه از من باقی بماند صدقه است و تصرف و استفاده از آن و بر شما حرام است، و ایشان سخن پیامبر را قبول نکره باشند، آیا دلیل بر عصیان بلکه کفر ایشان نیست!؟
و حال آنکه حق تعالی در قرآن بر پاکی ایشان گواهی داده و فرموده:
«اِنَّما یُریدُ اللّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْت وَ یُطَهِّرَکُم تَطْهیرا»
همانا خدا اراده فرموده که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را آنچنان که شایسته است پاک و تطهیر فرماید .
احزاب / 33.
و به اتفاق همه فرقه های اسلامی ایشان اهل بهشتند، بلکه قسمت کننده بهشت و دوزخ و ساقی حوض کوثر هستند و این مطلبی است که خود شما از بزرگانتان روایت می کنید.
حال که برای این سخن، دلیل قانع کننده ای ندارید پس ثابت می شود که ابی بکر حدیث دروغی جعل کرده و بر خدا و رسولش دروغ بسته و این عمل به اعتقاد خود شما و سایر مسلمانان کفراست هم چنان که آزار سیده نساء عالم و تکذیب شهادت امیرالمؤمنین، علی، و دو سبط بزرگوارش حسن و حسین علیهم السلام کفر صریح و ظلم محض است.
با این سخن صریح، ابویوسف و شافعی و همه علمائی که در مجلس حاضر بودند مجال نطق پیدا نکردند.
هارون نیز از افعال قبیح خود شرمنده شده بود.
#حسنیه از علمای جلسه پرسید: در حالی که حضرت فاطمه علیهاالسلام ادعای فدک نمود و گفت: پیغمبر در حال حیات فدک را به من داد ابوبکر گواه طلبید، آیا گواه طلبیدن او طبق شرع پیغمبر بود یا خلاف شرع؟
ابراهیم از ترس آنکه مبادا سخنی بگوید که موجب شکست و رسوائی او شود، هیچ نمی گفت.
#حسنیه گفت: ای ابراهیم، حضرت سیده النساء صاحب ید بود در آن حال بر فدک تسلط داشت و ابوبکر مدعی «نَحْنُ مَعاشِرَ الاَنْبِیاء..»، و به موجب حکم صاحب شریعت که فرموده «اَلْبَیِّنَهُ عَلَی الْمُدَّعی وَ الْیَمینُ عَلی مَنْ اَنْکَر» او می باید، گواه می آورد، اما با این وجود از حضرت فاطمه علیهاالسلام که صاحب ید بود، گواه طلبید، حال او قصد ظلم و تعدی به حق فاطمه داشت یا جاهل به شریعت پیامبر بود؟
ای ابراهیم! به خدای بزرگ سوگندت می دهم بگو، بگو و از کرسی زرین پایین بیا، و یا خلافت ابوبکر را انکار کن.
اوضاع آشفته بود و علما به مرگ راضی شده بودند، بر لب های همه حاضرین خنده تمسخر آمیزی نشسته بود اما از ترس هارون چیزی نمی توانستند بگویند.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی وهشتم
خالدبن عیسی، پسر عموی هارون که جوانی خوش سیرت و صاحب کمال و زیبائی بود، و به محبت اهل بیت شهرتی تمام داشت و تقیه نمی کرد دستانش را پر از درهم کرد و بر پای #حسنیه ریخت و او را تحسین نمود
او به خاطر این که هارون دوستش می داشت، هر چه می خواست می کرد و هر سخنی می خواست بر زبان می راند و کسی هم جرأت اعتراض به او را نداشت. علما را به مسخره گرفت و دست به قبضه شمشیر برد و مواظب بود مبادا کسی متعرّض #حسنیه گردد و او را دلداری می داد و به بحث کردن تحریص نمود.
آنگاه #حسنیه رو به هارون و یارانش کرد و گفت:
بدانید موقعی که علی علیه السلام در باب فدک گواهی داد و ابوبکر از قبول شهادت او امتناع نمود، فرمود: ای ابوبکر! اگر دو نفر پیش تو آیند و یکی از آنها مدعی شود که فلان ملک که در تصرف دیگری است مال من بوده و آن شخص غاصب است، آیا قبل از آن که به سخن آن شخص گوش فرا دهی و بفهمی که آیا او واقعا غاصب است یا نه؟ آن ملک را از وی می گیری و به مدعی می دهی؟
ابوبکر گفت: نه.
امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: گواه را از مدعی می طلبی یا از طرفی که بر علیه او ادعا شده؟
ابوبکر گفت: از مدعی می طلبم چون رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«اَلْبَیِّنَهُ عَلَی الْمُدَّعی وَ الْیَمینُ عَلَی الْمُنْکِر»
مدعی باید دلیل بیاورد و آنکس که انکار می کند باید قسم بخورد .
امیرالمؤمنین فرمود: پس چرا با نور چشم و پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بر خلاف قول خدا و رسولش عمل کردی؟
ابوبکر گفت: مگر چه کردم ای ابا الحسن؟
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: حال اگر فرضا پیامبر فدک را در زمان حیات خود به فاطمه نداده بود بلکه از خود به ارث گذاشته باز هم به حکم اسلام فدک باید در دست ورثه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم باشد تا زمانی که مدعیِ حدیث، برای سخن خود گواه بیاورد و این گواه باید کسی باشد که صدقه بر او حرام است و شرعا از صدقه نصیب نمی برد و چنین کسانی بنی هاشم هستند. و بقیه مسلمانان که از صدقات نصیب می برند، حق ندارند گواهی دهند، چون آنها در صدقه شریکند.
پس آن کس که ادعای فدک را دارد اگر از گواه آوردن عاجز باشد، از این ادعایش سودی نمی برد، لذا باید فاطمه علیهاالسلام سوگند بخورد که ملک از آن اوست، و در این حال مدعی که به دروغ چنین ادعائی کرده است دیگر ادعایش بی اثر شده و شرعا فدک برای فاطمه اثبات می گردد .
و تازه این راه حل بر اساس اعتقاد کسی که به عصمت اهل بیت معتقد نباشد.
ای ابوبکر! فاطمه به حکم الهی معصومه است، چگونه امکان دارد یک معصومه مرتکب گناه کبیره شود و ادعای باطل نماید!؟ و صدقه ای که بر او حرام است را طلب نماید؟
و ابی بکر خجالت کشید و سر بزیر افکند، همانند تو که نه جواب حقی دادی، و نه به گمراهی خود اعتراف می کنی.
ای ابراهیم! بدان که سخن ابوبکر باطل است، و حدیث «نَحْنُ مَعاشر الاَنْبِیاء ...» جعلی و مخالف نص کلام الهی است که در قرآن فرموده
«یُوصیکُمُ اللّه فی اَولادِکُم لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَیَیْن»
خدا به شما توصیه می کند که درهنگام تقسیم ارث برای اولاد ذکور دو برابر بهره زنها قائل شوید .
سوره میارکه نساء آیه 11.
و این حکم عام می باشد اولین کسی که مخاطب این سخن است خود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است و بجز این نیز در قرآن در بسیاری از موارد از ارث بردن انبیاء سخن به میان آمده چنانچه در مورد سلیمان علیه السلام می فرماید:
«وَ وَرِثَ سُلَیْمان داوُد»
سلیمان وارث داود گردید.
سوره مبارکه نحل آیه 16.
و در مورد حضرت زکریا علیه السلام آمده است که از حق تعالی فرزندی خواست تا از او و آل یعقوب ارث ببرد،
چنانچه می فرماید:
«فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّا یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّا»
بار الها مرا فرزندی عطا کن که وارث من و آل یعقوب گردد و خدایا او را مورد رضایت خویش قرار ده. سوره مبارکه مریم آیات 5 و 6.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی وهشتم خالدبن عیسی، پسر عموی هارون که جوانی خوش سیرت و صاحب کما
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی ونهم
به موجب این نصّ الهی معلوم می شود که انبیاء هم میراث داشته اند و بدین سان روشن شد که حدیث «نحن معاشر الانبیاء» تکذیب کننده قرآن است و معلوم می شود که کسی که این حدیث را جعل کرده چیزی از قرآن نمی دانسته است، چون اگر می دانست و چیزی را روایت نمی کرد که قرآن مخالف آن باشد.
ای ابراهیم! اگر ابوبکر حدیث را اینگونه جعل می کرد که پیغمبر فرموده:
«اَنَا مِنَ الاَنْبِیاء وَ لا اُوَرِّث وَ ما اُترِکُ یَکُونُ صَدَقَه عَلَی الْمُسْلِمین»
کذب و بطلان سخنش به شهادت قرآن روشن و معلوم نمی شد، امّا خدای تعالی برای هدایت مردم، دل او را کور گردانید تا بر اهل معرفت کذب و بطلان سخنش به گواهی خدا در قرآن ظاهر شود.
یکی از علمای بغداد که از شاگردان ابوحنیفه بود چون دید ابراهیم سخن نمی گوید، گفت: ای #حسنیه ! سلیمان بن داود علم نبوت را به ارث برد، نه مال و ملک و بستان را.
#حسنیه جواب داد: این سخنی است که قبل از تو نیز گمراهانی گفته اند و این از کم عقلی و نهایت جهل و تعصب و عناد آنهاست، چرا که سلیمان طبق نص صریح قرآن در حال حیات حضرت داود، هم دارای علم بود و هم نبوت، و دیگر لازم نبود آن ها را به ارث ببرد چه اینکه می فرماید:
«وَ داوُدَ وَ سُلَیْمان اِذْ یَحْکُمانِ فِی الَحَرْث اِذْ نَفَشَت فیهِ غَنَمُ القَوم وَ کُنّا لِحُکْمِهِم شاهِدین فَفَهَّمْناها سُلَیْمان وَ کُلاًّ آتَیْنا حُکَما وَ عِلْما»
و متذکر این قضاوت داود وسلیمان شو که در مورد آن گوسفندان بی چوپان که مزرعه ای را پایمال کردند حکم نمودند (که باید به مقداری که از آن مزرعه پایمال شده از شیر گوسفندان به صاحب مزرعه بدهند ) و ما بر حکم آنها گواه بودیم .
سوره انبیاء آیات 78 و 79.
بدانکه میراث به چیزی گفته می شود که بعد از مردن در بین ورثه او تقسیم شود، اما نبوّت قابل قسمت نیست .
و اگر چنین می بود، می بایست همه فرزندان نبیّ، تا قیامت در نبوّت او شریک باشند و حال آن که می بینیم در بین اولاد حضرت آدم فقط حضرت شیث به نبوت رسید.
پس نبوّت ارثی نیست تا از یک نبّی به دیگری برسد، بلکه شایستگی و عصمت می خواهد، و به خواست الهی صورت می پذیرد.
و اگر بگوئی که حضرت زکریا علیه السلام از خدای تعالی برای نبوت وارث طلب نمود نه برای مال و اسباب دنیوی، این سخن تو طعنه ای به نبوت زکریا است که نعوذ باللّه، آن حضرت با این درخواست معصیت کرده بلکه کافر شده است.
ابراهیم گفت: از چه جهت؟
#حسنیه گفت! از این جهت که حضرت زکریا در دعا گفت:
«وَ اِنّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائی وَ کانَت امْرَأَتی عاقِرا فَهَبْ لی مِنْ لَدنْکَ وَلِیا یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّا»
بار الهامن از این وارثان کنونی بیمناکم و همسرم نیز نازاست . تو به من فرزندی عطا فرما که از من و از آل یعقوب ارث برد و او را مرضی خود قرار ده.
سوره مبارکه مریم آیات 5 و 6.
چون مفسرین همگی معتقدند که مراد از «موالی» در اینجا پسر عموها هستند.
اگر خواسته حضرت زکریا، وارثی برای نبوّت بوده، در این صورت او از خدای تعالی استدعا کرده، خدا وارثی به او بدهد تا پسر عموهایش به نبوت نرسند، و این بدان معناست که حضرت زکریا علیه السلام به قضای الهی راضی نبوده و به پسر عموهای خود حسد می برده و این دلیل بر معصیت زکریا، بلکه کفر اوست، که از این اعتقاد پناه می برم به خدا.
اما او در آخر دعا کرد
«وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّا»
خداوند او را مورد رضایت خویش قرار بده
و از طرف دیگر بدون شک نبی مرضی خداست، پس اگر مراد او در دعا، نبوت باشد دیگر «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّا» نمی گفت و گفتن این جمله بی فایده می شد.
پس با دلائل و براهین عقلی و نقلی ثابت می شود که انبیاء نیز میراث می گذارند و حدیث «نحن معاشر الانبیاء» ساختگی و ابوبکر دروغ گو و حیله گر و ستم کار بوده است، چرا که سخن او مخالف قرآن است.
هنگامی که آیه
«اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتُون»
تو رحلت خواهی کرد وایشان نیز خواهند مرد.
سوره مبارکه زمر آیه 30.
نازل شد، پیغمبر بر منبر رفت و فرمود: ای یاران من! بدانید که پس از من بعضی از اصحاب از قول من مطالب دروغین بسیاری نقل کنند، و هرکس طبق ادعا و خواست خودش احادیثی را جعل خواهد کرد، بدانید هر حدیثی که از من روایت کنند و موافق قرآن نباشد، معتبر نشمرید و هر حدیثی که موافق کتاب خدا بود معتبر بدانید:
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی ونهم به موجب این نصّ الهی معلوم می شود که انبیاء هم میراث داشت
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهلم
. . . «اِذا جائَکُم عَنّی حَدیثٌ فَاَعْرِضُوهُ عَلی کِتابِ اللّه فَما وافَقَ کِتاب اللّه فَاقْبَلُوهُ وَ ما خالَفَهُ فَاضْرِبُوا بِهِ عَرْضَ الْحائِط».
هرگاه پس از من بر شما حدیثی عرضه شد که به من نسبت دادند اگر موافق کتاب خدا بود بپذیرید و گرنه آن را به دیوار بزنید.
و دیگر اینکه چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم از دار دنیا رحلت کردند، استر و شتر و شمشیر و عمامه و دیگر وسائل شخصی آن حضرت را امیرالمؤمنین علیه السلام تصرف نمود،
و زره حضرت صلی الله علیه و آله وسلم نزد شخصی گرو بود که بلافاصله آن را از گرو در آورد، در حالی که اینها نیز از میراث حضرت بود و هیچکس با او درباره آنها منازعه نکرد و این قضیه در کتاب های شما نیز مذکور است و هیچ کس نگفت که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم میراث نمی گذارد، چرا آنها را برداشته اید؟ در حالی که بایستی آن ها را نیز از امیرالمؤمنین علیه السلام می گرفتند.
اگر بگویند که ایشان طلبیدند ولی امیرالمؤمنین علیه السلام نداد و ایشان عاجز شدند و دست برداشتند.
این بدین معنا خواهد بود که امیرالمؤمنین علیه السلام ظلم کرده و چیزی را که شرعا حق نداشت تصرف کند تصرف کرده و کسی که در مال حرام تصرف کند، عملش، نعوذ باللّه، نزدیک به کفراست.
و اگر گفته شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حال حیات آنها را به تملک امیرالمؤمنین علیه السلام در آورده بود، این نیز دروغ است چرا که اگر این چنین بود، حدیثِ مورد اتفاقی در این مورد به ما می رسید.
پس معلوم می شود که آن وسائل به عنوان ارث به آن حضرت منتقل شده و ابوبکر دروغ گفته است.
چون استدلال ها و سخنان محکم و متین #حسنیه به این جا رسید، هارون برخاست و گفت:
ای ابراهیم! و ای علمائی که در مجلس حضور دارید! اکنون که جواب #حسنیه را ندادید و او مذهب شما را ردّ کرد و نتوانستید او را پاسخ دهید، چرا سکوت کرده اید و مذهب او را اختیار نمی کنید؟
چرا همگی سرها را به زیر افکنده اید؟
بار دیگر #حسنیه زبان به سخن گشود و گفت:
ای ابراهیم! و ای علمای مجلس! در همه کتابهای تاریخی شما آمده است و متفقا گفته اند که چون ابوبکر شهادت گواهان را ردّ کرد، فاطمه علیهاالسلام گفت:
ای ابوبکر! تو از پدر خود ارث می بری، ولی من از پدرم میراث نبرم؟ سپس برایشان دلائل بسیاری آورد و آن ها را محکوم کرد و بر آنها خشم گرفت و لعنت فرستاد و رنجیده خاطر از میان آنها بیرون رفت و در حالی که می گریست، سوگند یاد کرد که در قیامت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از آن ها شکایت کند،
و زمانی که داشت دار فنا را وداع می کرد به علی علیه السلام وصیت نمود که او را شب دفن کند و نگذارد که ابوبکر و طرفدارانش بر پیکر او نماز بگذارند.
حضرت وصیت را به جای آورد او را شبانه میان قبر و منبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم دفن کردند چنان چه پیامبر اکرم فرمود
«ما بَیْنَ قَبْری وَ مِنْبَری رَوْضَهٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّه»
میان مرقد و منبرم بوستانی از بوستانهای بهشت است.
سپس محل قبر آن حضرت را هموار و پنهان ساختند.
اما صبح آن شب و ابوبکر با هوادارانشان به در خانه امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند و به آن حضرت تسلیت گفتند و از حال آن مظلومه و از کفن و دفن او سؤال کردند؟
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: او را شب دفن کردیم. ابوبکر و عمر گفتند چرا اصحاب را خبر نکردید؟
حضرت فرمودند: به خاطر اینکه او چنان وصیت کرده بود و من نخواستم با آن مخالفت کنم چون مخالفت وصیت او نوعی اذیت کردن او است.
شما بارها از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده اید که فرمود:
«فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنّی مَنْ آذاها فَقَد آذانی وَ مَنْ آذانی فَقَدْ آذَی اللّه»
چگونه جایز می شمارید که من خدا و رسولش را ناخرسند نمایم.
عمر پریشان و مضطرب شد و گفت: برویم و او را از قبر بیرون آوریم و بر او نماز بگذاریم. ولی هر چه از قبر آن حضرت جویا شدند، نیافتند.
ای ابراهیم! این جریانی که نقل کردم، مورد قبول همه مسلمانان است و هیچ کس در آن اختلافی نکرده است.
پس رنجیدن فاطمه علیهاالسلام و غضب او و محروم شدن مهاجرین و انصار از نماز بر او، دلالت دارد بر نهایت قهر و غضب آن بانوی بزرگوار به خاطر ظلمی که بر او و شوهر بزرگوار و بر فرزندان و نورچشمانش روا داشتند و امامت او را غصب و شهادتشان را قبول نکردند. . . .
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهلم . . . «اِذا جائَکُم عَنّی حَدیثٌ فَاَعْرِضُوهُ عَلی کِتابِ ا
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهل و یکم
و همه مهاجر و انصار شنیده بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«ِانَّ اللّهَ یَغْضِبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضی لِرِضاک»
ای فاطمه! خدا به خاطر غضب تو غضب می کند و به خشنودی و خرسندی تو خشنود می گردد.
پس به موجب این حدیث، غضب فاطمه علیهاالسلام غضب خدای تعالی است و بر اساس حدیث اول که فرمود «فاطمه بضعه منی...» خدای تعالی بر آنها غضب فرموده، از این رو هرکس فاطمه را برنجاند خدا را رنجانیده و خدا می فرماید:
«اِنَّ الَّذینَ یُؤذُونَ اللّه وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّه فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَه».
و آنان که خدا و رسولش را اذیت می کنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعنت کند.
سوره مبارکه احزاب آیه 57.
پس بدون شک آنها و کسانی که با ایشان همکاری کردند و یا از آنها تبعیت کردند کافر و ظالمند و لعنت خدا و رسول خدا و ملائکه و غضب الهی متوجه آنهاست.
چون #حسنیه این سخنان را بر زبان راند، ابراهیم و ابو ایّوب شافعی و عده ای از علما به یکباره برخاستند و خواستند #حسنیه را بکشند.
چون یحیی بن خالد برمکی هجوم ایشان را دید، نزد هارون برخاست و گفت: تو امروز در جای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نشسته ای، کنیزی علمای زمان را محکوم نموده و جملگی از پاسخ به او عاجز گردیده اند و می خواهند با ظلم و تعدّی در مجلس تو به او آزار رسانند و او را بکشند، اما تو ساکت نشسته ای؟
هر یک از امراء نیز به طرفداری از #حسنیه کلماتی به هارون گفتند و پسر عموی هارون به سوی ابراهیم بن خالد عونی و علماء شمشیر کشیده و قصد دفاع از او را نمود، پس همه دست از #حسنیه کشیده و به جای خود نشستند.
هارون بر ابراهیم بانگ زد و گفت: آیا از خدا شرم نمی کنید؟ شما که خود را اعلم و افضل اهل زمان می دانید، از جواب کنیزی عاجز مانده اید و مردم از خاص و عام شما را مسخره می کنند، با این وجود شرمنده نیستید و قصد قتل و آزار او را دارید؟
چون جمعیت مجلس این سخنان را از هارون شنیدند، شروع به ملامت ابراهیم و علما نمودند.
#حسنیه با وجود این همه هجوم از حمله آنها نهراسید و ساکت نشد، و بار دیگر سخن آغاز کرد و گفت:
ای معاندان گمراه، و ای دشمنان خاندان رسول، از خدا بترسید و از روز بازخواست اندیشه کنید و به خاطر جاه و مقام دنیا و این حیات پنج روزه، کمر به دشمنی مصطفی و مرتضی و اهل بیت او مبندید و به مزخرفات و مهملاتی که چیزی جز افسانه نیست مردم را فریب ندهید .
این سخنان فقط چشم کوته نظران را می پوشاند، که فلان کس به اتفاق فلانی ها، خلیفه شد، و فلانی را به خاطر فلان مسئله امیر کردند، پس او افضل است. از این کلمات بیهوده که در مقابل علم رسالت و نبوّت و امامت و عصمت و طهارت و اسرار ملائکه و حقایق، حجت خود ساخته اید و بر زبان مردم انداخته اید دست بردارید،
چرا قیامت و عذاب ابد را به یاد نمی آورید، و از غضب الهی نمی ترسید؟ هزاران فتنه میان خلق انداخته اید و مردم را صدها فرسنگ از معرفت خدا و رسول و امام برحقش دور ساخته اید و در ظلمات گذاشته اید، اکثر روایات و احادیث دروغینی که از فاسقان و زنان و کودکان و پرنده بازان و ظالمان به اهل بیت علیهم السلام نقل شده است، از قبیل افسانه و خواب و خیال است
✅ادامه دارد.. . .
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهل و یکم و همه مهاجر و انصار شنیده بود که رسول خدا صلی الله علی
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهل و دوم
و این روایت شما به این می ماند که شخصی افسانه بگوید و جمعی از زنان و کودکان بشنوند و بعضی در حال شنیدن چرت بزنند، سپس نامهای کودکان و زنان و فاسقان را در جمع روایت کنندگان حدیث و اخبار نوشته و دم از «قالَ فُلان وَ قالَ بِهَمان» بزنند و بر زبان مردم بیندازند که فلان حدیث از زبان فلان شیخ روایت شده و فلان روایت از فلان شیخ سلمانی و فلان جولا و حجّام و مفسّر است و فلان جاهل بی بصیرت که در گوشه ای، چله نشینی کرده و از اولیاء کبار و مقتدای اهل روزگار شده است آن را نقل کرده و فلان شیخ در خواب دیده که از پیغمبر چنین و چنان شنیده است.
بر این روی، جاهلان بی بصیرت و ابلهان بی معرفت و کوران کنج جهالت و غولان صحرای ضلالت از اطراف و اکناف شهرها پیش دویده و تبرک می جویند و از شما نقل حدیث می کنند و بنای معرفت و شریعت و طریقت خود را بر خواب و خیال و وهم و گمان می گذارند و روایات شما را ارج می نهند.
و این مهملات آن چنان در خیال عوام و ابلهان مستحکم شد که به گذشت زمان های طولانی هم نمی توان آن را از ذهنشان پاک کرد.
و با همین مهملات معیار عادل و فاسق شمردن اشخاص، و مسلمان و کافر دانستن افراد در بین مردم پدید آوردند و زمان ها بدین منوال گذشت تا اینکه اولاد و احفاد آنها بوجود آمدند و عداوت اهلبیت و اولاد و پیروان آنها را به ارث بردند و با طریق ایشان مخالفت نمودند و ظالمان و فاسقان و دشمنان خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را که عمری به بت پرستی و شرابخواری گذرانیده بودند بر معصومان آن خاندان مقدم داشتند و آن قدر قصاب ها و بقال ها و... به عنوان عالم و دانشمند از یکدیگر روایت نقل کردند که کار به آنجا رسید که نقل روایت و حدیث و آیه از امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام را قبول نکردند و به سخن آنها اعتباری ندادند، ولی روایت امثال عایشه و انس بن مالک و ابو هریره و عمرو عاص و معاویه را که هر یک بدترین انسان های روزگار خود بودند معتبر دانستند در حالی که همه مسلمانان لعن بر چنین کسانی را واجب ترین عبادت می دانند.
ای ابراهیم از کسانی که آن ها را صدیق اکبر و فاروق اعظم می نامید چه فضیلتی سراغ داری؟ بگو تا بشنوم، کدام صدیق و کدام فاروق!!؟
بر همه اهل عالم ثابت است که این القاب تمسخر محض است. کدام علم و فضیلت و زهد و کدام تقوی و طهارت و کدام سخاوت و مروت را داشتند، چه دلیری و شجاعت و مردانگی در جنگ ها از خود نشان داده اند و کدامین جوانمردی از آنها دیده شده که مستحق چنین القابی باشند؟
کدامین دشمنان بی شمار را شکست داده اند و کدام مشکل را از جامعه مسلمین حل نموده و کدام معجزه و کرامت از ایشان دیده شده است؟
اصلاً! فضیلت را برای ما معنی کن و بگو فضیلت با چه چیز حاصل می شود.
«اَکْثَرُ ثَوابا عِنْدَ اللّه»
چه معنائی دارد و آن ثواب از چه رهگذری برای آن ها حاصل شده است که بر هیچ کس از اهل عالم ثابت نشده و کسی آن را نشنیده است. و در هیچ حدیث و خبری نیامده است؟
از این ریشِ بلند شرم کن و این مهملات را کنار بگذار و بدان که از اول خلافت ظالمانه و غاصبانه خلفا تا انتهای آن، بنای مذهب شما بر تعصب و عناد و ظلم و تعدی بوده و هرگز به سادات اهلبیت علیهم السلام و علمای شیعه و سایر دوستان آن ها مجال بحث و گفتگو نداده اید و نگذاشته اید که مذهب اهل بیت علیهم السلام را اظهار نمایند و همواره قصد کشتن و آزار آن ها را داشته اید و به مردم وانمود کرده اید که آن ها بدترین کافران هستند، و از ترس این که مبادا شما را مفتضح کنند و شما و مذهب شما را محکوم نمایند، مردم را به قتل آن ها تحریص نموده اید، تا کفر و فجور بزرگان شما را که دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و اهلبیت او بوده و هستند بر شما ثابت نکنند (آن چنان که من در دولت خلیفه ای دیگر ثابت کردم).
هر عاقلی می داند که شما دشمنان اهل بیت رسول خدا هستید و پیشوایان شما قاتلان اهل بیتند و عداوت و نفاقی را که به آن حضرت داشتند اظهار نمی کردند ولی خدا به پیامبر آن را خبر داده بود و بعد از آن حضرت ظاهر نمودند و انتقام آن حضرت را از اهلبیتش گرفتند.
و اکنون شما از این گونه افراد پیروی می کنید.
شما اهلبیت و شیعیان ایشان را در عالم باقی نگذاشتید، و در صدد ریشه کن کردن این شجره طیبه هستید و باز ادعای مسلمان بودن می کنید و خیال می کنید که بر دین محمّد هستید، به خدا قسم محمّد از شما بیزار است.
در این هنگام علما به یک باره گفتند: ما نیز از دشمنان اهلبیت و هر کسی که با ایشان در مقام عداوتست بیزاریم.
#حسنیه گفت: به خدا دروغ می گوئید، دل های شما مملوّ از عداوت اهل بیت و پیروان آن هاست، من در حضور خلیفه به شما ثابت می کنم.
✅ادامه دارد.. . .
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهل و دوم و این روایت شما به این می ماند که شخصی افسانه بگوید و ج
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهل و سوم
ای ابراهیم! در روز عید قربان که علما و مشایخ و سایر مردم در مصلی حاضر می شوید، چون خطیب بر منبر می رود و قصه حضرت ابراهیم و اسماعیل و قربان کردن او را به یاد می آورد، شما های های می گریید و هر وقت که می شنوید ابراهیم کارد را برگرفت و قصد کشتن اسماعیل کرد فریاد می کشید و دستار از سر می اندازید و اشک ها می ریزید و حال آنکه هیچ جراحتی به اسماعیل وارد نشد و عاقبت گوسفندی به جای او کشته شد، که هر روز صدها هزار مثل آن را قربانی می کنند.
امّا برخیزید و به جای ناله بر گوسفندی، بر آن قربانی که سر بریده او را در هر شهر و دیار گرداندند فریاد برآرید.
برای آن نور دیده مصطفی و جگر گوشه ولیّ خدا و آن فرزند ارجمند سیده نساء و برادر با جان برابر امام مجتبی علیهم السلام ، سید جوانان اهل بهشت حضرت امام حسین علیه السلام آن مظلوم و شهید کربلا در روز عاشورا گریه کنید،
آن بزرگواری که هیچ کس جدّی چون جدّ او و پدری همانند پدر او و مادری مثل مادر او و برادری مانند برادر او، و فرزندی مانند فرزندان او، که سروران و بزرگواران عالمند، نداشت.
امّا جمعی از کافران و ظالمان و منافقان امّت آن لعنت شدگان بی حمیّت، با او پیمان شکنی کردند و او را ظالمانه به شهادت رساندند و سر مبارک او را بر نیزه کردند و حرم محترم او را غارت کردند و هفتاد و دو تن از فرزندان و برادران و برادرزادگان و اصحاب و احباب آن حضرت را کشتند.
آیا اگر مؤمنی برای آنها دلتنگی نماید و ماتم بگیرد و گریه کند باید بگویند او رافضی و اهل بدعت است؟
ای ابراهیم! چگونه سزاوار باشد برای گوسفندی بعد از چهار هزار سال بتوان گریست و فراموش نکرد و امّا نشاید که برای قرّه العین رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و جگر گوشه بتول که بیش از دویست سال نگذشته نتوان گریست و ماتم داشت؟
آن گاه #حسنیه بر سر خود زد و نوحه و زاری آغاز کرد و گفت: آن حسینی که بر دوش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سوار می شد و پاهای خود را تکان می داد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بدان افتخار می کرد و می فرمود: چه نیکو سواری هستی و چه نیکو مرکبی داری و پدر شما از شما بهتر است. اما آنان گلوی مبارکش را که بوسه گاه سید کائنات و سرور موجودات بود با تیغ بریدند و بر سینه مبارکش اسب دوانیدند و اکنون شما قاتلان او را امام و پیشوای خود می دانید.
از گریه #حسنیه حضار مجلس به گریه و شیون افتادند.
هارون ترسید که مبادا فتنه بالا بگیرد، دستور داد خلعت های فاخری برای #حسنیه بیاورند و بحث و سخن #حسنیه را قطع کرد.
#حسنیه گفت: ای خلیفه کمی به من مهلت بده تا یک سؤال دیگر بپرسم و سخنم را بدان ختم کنم. هارون گفت: بگو.
#حسنیه گفت: ای علمای حاضر! به حق آن خدائی که معبود عالمیان است بگویید آیا در جائی یافته و یا شنیده اید که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در هر مکانی، در مسجد و هر جای دیگر، هنگامی که می نشست، کسی را بر علی علیه السلام مقدم داشته و یا امیر کرده باشد؟
همه علما تصدیق کردند که کسی را بر علی مقدم نمی داشت.
#حسنیه گفت! پس چون خدا و رسولش کسی را بر علی امیر نکردند، چگونه روا می دارید که بعضی از جاهلان کسی را بر او مهتر و امیر گردانند؟
ای ابراهیم! در محلی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سوره برائت را به ابوبکر داد و او را با گروهی عظیم فرستاده تا به مکه رود و بر کفار بخواند، آیا حکم الهی نازل نشد که او نباید ببرد و علیّ بن ابیطالب علیه السلام باید برود و آن حکم الهی را بر کفار بخواند؟
و این در حالی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم علی علیه السلام به تنهائی فرستاد و ابوبکر را با لشکری که همراهش بودند بازگرداند، اما ابوبکر از شرمندگی نتوانست به مدینه بازگردد، لذا از امیرالمؤمنین علیه السلام استدعا کرد تا کسی را به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بفرستد و برای او رخصت حج بطلبد تا به مدینه بازنگردد و در خدمت علی باشد.
ولی امیرالمؤمنین علیه السلام بنابر امتثال حکم الهی تنها رفت و آیه برائت را بر کفار مکه خواند که می فرماید:
«فَاِذَا انْسَلَخَ الاَشْهُر الْحُرُم فَاقْتُلُوا المُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُم وَ خُذُوهُم وَ احْصُرُوهُم وَ اقْعُدُوا لَهُم کُلَّ مَرْصَدٍ فَاِنْ تابُوا وَ اَقامُوا الصَّلوه وَ آتَوُا الزَّکوه فَخَلُّوا سَبِیلَهُم»
چون ماه های حرام سپری گردید مشرکان را هرجا یافتید بکشید . آنها را بگیرید و به محاصره درآورید و در هرجا به کمین آنها بنشینید اگر توبه کردند و نماز به پا داشتند و ذکات دادند از آنان درگذرید و ایشان را به حال خود واگذارید.
سوره مبارکه برائت (توبه) آیه 5.
✅ادامه دارد.. . .
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کانال #داستان و #طنز حال خوش
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت چهل و سوم ای ابراهیم! در روز عید قربان که علما و مشایخ و سایر مر
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت آخر
و هم چنین شرائط و احکام الهی که مقرر شده بود را به آن ها رسانید و هیچ یک از امّت در این مسئله اختلاف نکرده و بر صحت آن متفقند.
ای ابراهیم آیا این مسئله در کتب شما آمده است یا نه؟
ابراهیم گفت: آری، کسی نمی تواند آن را انکار کند.
#حسنیه گفت! ای ابراهیم آیا حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم در آن هنگام که می خواست جان را به جان آفرین تسلیم کند، اسامه بن زید را سردار لشکر اسلام نکرد و نفرمود
«لَعَنَ اللّه مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ جَیْشِ اُسامَه اِلاّ عَلِیّ بْن اَبی طالِب وَ فَضْل بْنِ عَبّاس»،
لعنت خدابر کسی که از سپاه اُسامه باز ایستد و با او نرود و تحت پرچم او قرار نگیرد، به جز علیّ بن ابیطالب علیه السلام و فضل بن عباس.
و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم هر چه این سخن را تکرار کرد، ابوبکر و عمر ناشنیده گرفتند، و از ترس اینکه اگر بروند حضرت، علیّ علیه السلام را به حکم الهی قائم مقام خود گرداند در مدینه ماندند.
و چون اسامه بن زید به دنبال آن ها قاصد فرستاد، توجهی نکردند تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به عالم باقی شتافت.
و در این حال آنها پیکر مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم را گذاشتند و برای تعیین خلیفه به سقیفه بنی ساعده رفتند تا آنکه خبر به اسامه بن زید رسید، قاصدی فرستاد که به آنها گفت: برگردید و به سپاه بپیوندد که شما تابع و فرمانبردار من هستید، شما را به خلافت چکار؟!
همه مسلمانان می دانند که آن ها تحت فرمان اسامه بودند و اگر لیاقت خلافت و وصایت داشتند بایستی اسامه در تحت فرمان و پرچم آنها باشد.
و آن ها با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مخالفت کردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم تا واپسین دم، بر آن ها لعنت فرستاد، و هرکس که رسول خدا بر او لعنت کند بدون شک به لعنت خدا و عذاب ابدی گرفتار خواهد بود.
ابراهیم و علمای بغداد از شرمندگی سر به زیر افکنده بودند.
در این هنگام #حسنیه گفت: الحمدللّه که خدا در این مجلس به این شکسته ناتوان توفیق عنایت فرمود تا از فضایل و مناقب اهلبیت رسول اللّه علیهم السلام شمه ای بیان کنم و کفر و زندقه و ظلم دشمنانشان را بدون خوف و هراس علناً برملا سازم و دشمنان دین خدا را با حجّت و دلیل قاطع محکوم نمایم هرچند تاکنون کسی از محبان خاندان رسالت به این امر موفق نشده بود، ولی خدا به این کنیز ضعیف توفیق عنایت فرمود و به خدا قسم اگر خلیفه ملول نمی شد سخنم را قطع نمی کردم و بر حقیقت مذهب اهلبیت و فضایل ایشان آن قدر دلیل و برهان اقامه می کردم که مستمعان را قدرت شمارش نباشد.
پایان ماجرا و ایمان آوردن بسیاری از مخالفان
یحیی بن خالد برمکی رو به #حسنیه کرد و گفت: شما در اثبات حقیقت مذهب خود هیچ کوتاهی نکردید و آن را ثابت نمودید.
آن گاه یحیی بن خالد و همه اعیان و اشراف از موافق گرفته تا مخالف که از ممالک مختلف آمده بودند #حسنیه را دعا و تحسین نموده و آفرین گفتند.
در آن روز چهارصد نفر مذهب خود را تغییر داده و مذهب اهل بیت علیهم السلام را انتخاب کردند و هارون از آن روز دیگر به ظاهر متعرض سادات و شیعیان نمی شد و دستور داد دوباره خلعت های فاخر به #حسنیه دادند و او را طلبیده، آهسته به وی گفت: هر کجا می خواهی باش امّا از این شهر برو، مبادا به تو صدمه ای بزنند.
سپس #حسنیه و خواجه اش از هارون خداحافظی کرده و از مجلس او سرفراز و شادمان خارج شدند.
پسر عموی هارون که از محبّان خاندان اهلبیت علیهم السلام بود و همه آنهائی که محّب این خاندان بودند، به #حسنیه عطایا و بخشش ها نمودند و ابراهیم و سایر علمای اهل سنت شرمنده و رو سیاه در حالی که مردم آنها را تمسخر می کردند از مجلس هارون بیرون آمدند.
#حسنیه با خواجه خود و عده زیادی پنهانی از بغداد بیرون رفتند و متوجه مدینه طیبه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شدند و خود را به خدمت حضرت ثامن الحجج امام علیّ بن موسی الرضا علیه السلام رساندند.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
✅از همراهان گرامی خواهشمندم نظر مبارک خود را درباره داستان حسنیه به @abasalialmasi ارسال فرمایید
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92