#منظررندان
#امامرندان
گونه: #مدح
موضوع: #أمیرالمؤمنین
قالب : #غزل
وزن: #مفاعیلنمفاعیلنمفاعیلنمفاعیلن
شاعر: #عمرانبهروج
ــــــــــــــ
چه سرهایی که بالا می رود از دار، با سکّه
گره خورده ست تاریخ بشر انگار با سکّه
از این شایسته سالاری نباید هیچ حیران شد
اگر سلطان جنگل می شود، کفتار با سکّه
نباید انتظار مهربانی از طبیبان داشت
در ان شهری که درمان می شود بیمار باسکبه
چگونه می شود از عشق شیرین گفت با فرهاد
که می سنجد عیار عشق را دلدار با سکّه
حنای شعرهایش تا ابد بی رنگ بی رنگ است
که مزدش را گرفته شاعر دربار با سکه
ملالی نیست ساعت ها اگر برعکس می چرخند
که گاهی هم مربّع می شود پرگار باسکّه
بهای سکّه بالا رفته امّا کور می خوانند
علی را کِی تبادل می کند عمّار با سکّه
#عمرانبهروج
#منظررندان
گونه: #پند/#عارفانه
موضوع: #الله
قالب : #غزل
وزن: #فعولنفعولنفعولنفعل
شاعر: مرحوم#قیصرامینپور
ــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟
به هنگام نیّت برای نماز
به آلالهها قصد قربت کنیم
چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟
چه اشکال دارد در آیینهها
جمال خدا را زیارت کنیم؟
مگر موج دریا ز دریا جداست
چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟
پراکندگی حاصل کثرت است
بیایید تمرین وحدت کنیم
«وجود» تو چون عین «ماهیت» است
چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟
اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟
بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم
پر از گلشن راز، از عقل سرخ
پر از کیمیای سعادت کنیم
بیایید تا عینِ عین القضات
میان دل و دین قضاوت کنیم
اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم
مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم
برادر چه شد رسم اخوانیه؟
بیا یاد عهد اخوت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گلها حمایت کنیم
رعایت کن آن عاشقی را که گفت:
«بیا عاشقی را رعایت کنیم»
👆🏻عکس از حجة الاسلام سیّدمحمّدحسن لواسانی👆🏻
#منظررندان
#مصیبترندان
گونه: #مرثیه/#مدح
موضوع: #حضرترقیّه
قالب : #غزل
وزن: #مستفعلنفاعلاتنمستفعلنفاعلاتن
شاعر: #حاجمحمّدصمیمی
ـــــــــــ
شاید در آن روزها که
مهمان ویرانه بودی
در سایهای محو و خاموش
با جِلوه بیگانه بودی
شاید رقیه نبودی؛
مستورهای در کبودی
روحی روان مثل رودی
با نام ریحانه بودی
وقتی سری مثل خورشید
بر قلهی نیزه تابید
پرپر زدی،… تا تو را دید
شاید تو پروانه بودی
شاید به کوتاهی خواب
وقتی که آزاد شد آب
عکسی که افتاده لرزان
در قلب پیمانه بودی
شاید حلولی مثالی
از مادرِ خسته حالی؛
با خانواده خیالی
از مادرِ خانه بودی
شاید تداعیِ بویی
یا حسرتِ آرزویی...
یک خاطره مثل مویی
جا مانده در شانه بودی
مقتل دهانش ترک خورد
این فقره دائم کتک خورد
ای کاش، ای کاش، ای کاش، ...💔
ای کاش افسانه بودی؛
#منظررندان
گونه: #پندیات/#مدح
موضوع: #اربعین
قالب : #ترجیعات/#غزل
وزن: #مفعولفاعلاتمفاعیلفاعلن
مشابه: #ماآزمودهایمدراینشهربختخویش
شاعر: #مولوی
ــــــــــــــ
ای صد هزار رحمت نو ز آسمان داد
هر لحظه بیدریغ بران روی خوب باد
آن رو که روی خوبان پرده و نقاب اوست
جمله فنا شوند چو آن رو کند گشاد
زهره چه رو نماید در فر آفتاب
پشه چه حمله آرد در پیش تندباد
ای شاد آن بهار که در وی نسیم تست
وی شاد آن مرید که باشی توش مراد
از عشق پیش دوست ببستم دمی کمر
آورد تاج زرین بر فرق من نهاد
آنکو برهنه گشت و به بحر تو غوطه خورد
چون پاک دل نباشد و پاکیزه #اعتقاد
آن کز عنایت تو سلاح صلاح یافت
با این چنین صلاح چه غم دارد از فساد
هرکس که #اعتماد کند بر وفای تو
پا برنهد به فضل برین بام بیعماد
مغفور ما تقدم و هم ما تأخرست
ایمن ز انقطاع و ز اعراض و ارتداد
سرسبز گشت عالم زیرا که میرآب
آخر زمانیان را آب حیات داد
بختی که قرن پیشین در خواب جستهاند
آخر زمانیان را کردست افتقاد
دریای رحمتش ز پری موج میزند
هر لحظهٔ بغرد و گوید که: « یا عباد »