eitaa logo
همدم (همراه دانش آموزان معارف)
8.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
306 ویدیو
458 فایل
🔸🔷 📚 همدم 📚 🔷🔸 👈🏻اخبار 👈🏻مشاوره 👈🏻و منابع کمک آموزشی ⚡️ویژه دانش‌آموزان رشته معارف ارتباط با مشاورین و پاسخگویی به سوالات: @Moshaver_hamdam 💠معاونت آموزش سازمان مدارس صدرا💠
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 ثبت نام پذیرش حوزه‌های علمیه آغاز شد 🔔 ۲۰خرداد آخرین مهلت ثبت‌نام ◻️ثبت‌نام پذیرش از داوطلبان جهت ورود به حوزه‌های علمیه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ آغاز شده است. ◻️سامانه ثبت‌نام پذیرش حوزه‌های علمیه برای سال تحصیلی جدید فعال شده است و تا۲۰ خرداد ماه ادامه خواهد داشت. ◻️علاقه مندان به ورود به حوزه‌های علمیه جهت ثبت‌نام و تشکیل پرونده الکترونیکی و اطلاعات بیشتر در سایت سنجش و پذیرش حوزه‌های علمیه باید به آدرس https://paziresh.ismc.ir مراجعه کنند و برای دریافت دفترچه ثبت‌نام اقدام نمایند. ◻️کارت ورود به جلسه آزمون در سامانه پذیرش از روزهای ۱۷ الی ۱۹ تیرماه ۱۳۹۹ در دسترس خواهد بود. ◽️آزمون ورودی حوزه های علمیه در روز جمعه ۲۰ تیرماه ۱۳۹۹ساعت ۹صبح برگزار می‌شود. ⬅️ کانال پذیرش: @pazireshhowzeh hawzahnews.com/news/895205
💠 رمز موفقیت حاج شیخ حسنعلی نخودکی: آیت الله فاطمی نیا می فرمودند: بنده در جوانی با یکی از اولیاء خدا آشنا شدم که علما و عملا شخص بی نظیر یا کم نظیر بود. ایشان شش ماه شبانه روز با مرحوم نخودکی اصفهانی مصاحبت و معاشرت داشته است. روزی از ایشان می پرسد: دلیل و رمز موفقیت شما در امر سلوک چه بود؟ جناب شیخ پاسخ می دهد: «نورهایی را که از اعمال نیک بدست می آورم را خرج نمی کنم!»  یعنی با مراقبه و مواظبت، آنها را حفظ می کنم و با اعمال بد هدر نمی دهم!  ما ها متاسفانه قالبا ولخرج هستیم، ولخرج نور هستم. اگر از عبادتی نوری کسب کنیم، آن را حفظ نمی کنیم، فورا آن را با رفتارمان خرج می کنیم و از بین می بریم. نماز شب می خوانیم، بعد غیبت میکنیم، یک نورانیت هم اگر بدهند، صبح خرجش می کنیم. یک دعا می خوانیم، با جواب تلخی که مثلا به مادرمان می دهیم، از بین می بریم. خلاصه هر عمل خیر، نوری دارد که باید حفظ شود تا به تدریج این نور ها جمع شده و قوی شده و دارای آثار عالیه بشوند، وگرنه آن نور با اعمال سیئه از بین می رود. قسمتی از بیانات استاد فاطمی نیا ✅سیدسجاد رضوی✅
ترجمه درس دوازدهم عربی پایه یازدهم معارف.pdf
144.9K
📖 ترجمه 🔺 🔺 ◦◉✿📚کانال همدم📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
ترجمه درس یازدهم عربی پایه یازدهم معارف.pdf
137.8K
📖 ترجمه 🔺 🔺 ◦◉✿📚کانال همدم📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
🔺ما صدرایی ها به کلام لبیک می گوییم🔺 ✅مقام معظم رهبری فرمودند: چه خوب است که یک گسترده‌ای در کشور به وجود بیاید برای و و به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطره‌ی خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت. ما برای اینکه ارادتمان به ثابت بشود، بایستی صحنه‌ها و جلوه‌هایی از جامعه‌ی مهدوی را خودمان به وجود بیاوریم که عرض کردیم، جامعه‌ی مهدوی، جامعه‌ی قسط و عدل است و جامعه‌ی عزّت است، جامعه‌ی علم است، جامعه‌ی مواسات و برادری است؛ اینها را بایستی ما در زندگی خودمان تحقّق ببخشیم، به قدر امکان خودمان؛ این ما را نزدیک میکند. 💠از فعالیت های جهادی خود و دوستانتان گزارش تهیه کنید و در گروه زیر به اشتراک بگذارید. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2923102254Cddd8d272da
سوالات نهایی اصول عقاید.pdf
496.9K
📖 نمونه سوالات 🔺 🔺همراه با ◦◉✿📚کانال 📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
‼️یک خبر خوب‼️ ✅دوازدهمی های معارف❗️ ⏳سومین جلسه با تدریس جناب آقای طباطبائی نژاد چهارشنبه ٢٧فروردین ساعت ١١و نیم برگزار خواهد شد. 🔰برای شرکت در کلاس همین الآن در گروه زیر عضو شوید. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1475477543C560c15e4a6
🎁 جوایز مسابقه کتابخوانی به حساب افرادی که از طریق فرم مربوطه شماره کارت بانکی خود را اعلام کرده بودند واریز شد. 🔺 ضمنا جوایز کسانی که شماره کارت بانکی خود را اعلام نکردند به پایگاه جهت کمک به نیازمندان تحویل داده خواهد شد. ◦◉✿📚کانال 📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
🔺دانش آموزان عزیز معارفی سلام ✅قرار کتابخوانی ما مطالعه روزانه چند خط از این کتاب است. 🔆 در کتاب نویسنده محترم جناب آقای با یک داستان جذاب شما را به یک سفر تاریخی میبرد تا با علت صلح امام حسن علیه السلام آشنا کند. 📖 هر روز قسمتی از متن کتاب را در یک پست قرار می دهیم و شما با هشتک می توانید به آن دسترسی پیدا کنید و آن را مطالعه کنید. 🎁 انشاء الله در روز میلاد مبارک امام حسن مجتبی یه مسابقه متفاوت از این کتاب برگزار خواهیم کرد. 🔰برویم سراغ اولین قسمت از 👇
💠قسمت اول 🔻مقدمه🔻 ✅بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🔸هميشه مى خواستم بدانم چرا (ع) از جنگ با دشمن كناره گيرى كرد و با معاويه صلح نمود. 🔹راستش را بخواهيد من در مورد حماسه كربلا خيلى چيزها شنيده بودم و تعجّب مى كردم كه چرا (ع) در مقابل دشمن استقامت نكرد! 🔸من مى دانستم كه حتما كار او علّت واضحى داشته است كه من از آن بى خبر مانده ام. 🔹سرانجام يك شب تصميم گرفتم تا به عمق تاريخ، سفر كنم و از رمز و راز (ع) با خبر شوم. 🔸و اين چنين بود كه سفر شش ماهه من آغاز شد و فهميدم كه من از چه حماسه بزرگى بى اطّلاع بوده ام. 🔹اين كتاب كه در دست شماست حاصل سفر من است. 🔸شما مى توانيد با خواندن اين كتاب از عظمت حماسه (ع) با خبر شويد و باور كنيد كه اگر اين حماسه نبود اكنون از اسلام هيچ خبرى نبود. 🔹اين كتاب را به قهرمان اين داستان اهدا مى كنم ؛ به آن اميد كه روز قيامت شفاعتش، نصيب خوانندگان اين كتاب گردد. مهدى خدّاميان آرانى قم، آبان ماه ۱۳۸۷ 🔻من فرزند پيامبر هستم🔻 🔰چرا اين كتاب را در دست گرفته اى؟ آيا مى دانى كه من مى خواهم در اين كتاب تو را به سفرى در عمق تاريخ ببرم؟ آيا همسفر من مى شوى؟ 🔸 ما بايد به سال چهل هجرى قمرى برويم، روز جمعه، بيست و يكم ماه رمضان.۱ 🔰اينجا چه خبر است؟ چرا همه مردم در حال گريه و زارى هستند؟ 🔹دور تا دور خانه حضرت على (ع) پر از جمعيّت است. آرى، مردم شهر فهميده اند كه (ع) به ديدار خدا شتافته است. 🔸گويا ضربه شمشير ابن مُلجَم، كار خود را كرده است، ديگر مردم كوفه، امام مهربانى چون (ع) ندارند. افسوس و صد افسوس كه مردم قدر امام خود را ندانستند و امروز اين چنين بر سر و سينه مى زنند. 🔹آرزوى (ع) اين بود كه از دست اين مردم راحت شود و امروز به آرزوى خود رسيده است.۲ 🔸مردم، براى تشييع پيكر امام خود جمع شده اند، لحظه به لحظه بر تعداد جمعيّت افزوده مى شود. 🔷 اما ناگهان، درِ خانه باز مى شود و (ع) بيرون مى آيد و رو به مردم مى كند و به آنها خبر مى دهد كه ديشب، نيمى از شب گذشته، بدن (ع) دفن شد! 🔰همه، متحيّر مى شوند، چرا نيمه شب؟ ما مى خواستيم مراسم باشكوهى برگزار كنيم، ما مى خواستيم با امام خود وداع كنيم. 🔰به راستى قبر آن حضرت كجاست؟ جايى در ميانِ نى زارهاى خارج شهر! 🔹اى مردم، قبر پدرم (ع)، مخفى خواهد بود، چرا كه اگر دشمنان او بدانند قبر او كجاست بدن او را از قبر بيرون خواهند آورد! اكنون صداى گريه مردم بلند مى شود، آنها در حسرت عميقى فرو مى روند.۳ 🔸اكنون ساعت ده صبح است، و جمعيّت زيادى در كنار خانه حضرت على (ع) جمع شده اند، ديگر جاى سوزن انداختن نيست، عدّه اى از مردم نيز به رفته اند. اشك از چشم همه جارى است، شهر كوفه سراسر غم و عزاست. 🔹همه مى دانند كه حضرت على (ع)، فرزند خود، امام حسن (ع) را به عنوان امام بعد از خود معرفى نموده است، آنها مى خواهند با او بيعت كنند. همسفر خوبم! 🔸خوب نگاه كن، اين مردم خودشان براى بيعت كردن با (ع) آمده اند، هيچ كس آنها را مجبور نكرده است! 🔹همه منتظر هستند تا (ع) به مسجد بيايد ؛ امّا هنوز آن حضرت داخل خانه است. نزديك اذان ظهر مى شود. ناگهان صداى صلوات بلند مى شود، شورى در جمعيّت مى افتد، آنجا را نگاه كن، (ع) همراه با (ع) و برادران ديگر خود از خانه بيرون مى آيند و به سوى مسجد مى روند. 🔹آرى، سرانجام انتظار به سر آمد، بيا ما هم خود را به مسجد برسانيم، بايد جايى را نزديك منبر پيدا كنيم تا سخنان (ع) را به خوبى بشنويم. 🔸 (ع) وارد مسجد مى شود، همه مردم با صداى صلوات و تكبير، احساسات خود را نشان مى دهند. امام به سوى محراب مى رود....
💠 قسمت دوم ... ✅امام به سوى محراب مى رود، آرى، اينجا همان محراب مسجد كوفه است، همان جايى كه پدرش به نماز مى ايستاد. آنجا را نگاه كن، منبرى كه مى بينى هنوز صداى (ع) را به خاطر دارد، امام به بالاى آن مى رود، مسجد سراسر، سكوت است. 🔹او سخن خود را آغاز مى كند: «اى مردم! امروز در سوگ بزرگ مردى نشسته ايم كه ديگر همانند او نخواهد آمد. او كسى بود كه وقتى در ركاب پيامبر شمشير مى زد، جبرئيل از سمت راست و ميكائيل از سمت چپ، او را همراهى مى كردند.پدرم كسى بود كه جان خويش را فداى پيامبر مى نمود و در جنگ ها، پيامبر، پرچم اسلام را به دست او مى سپرد.او ديشب به ديدار خدا رفت در حالى كه از ثروت دنيا، چيزى براى خود ذخيره نكرده بود ». ۴ 🔸گريه و اشك مردم، نمى گذارد امام حسن (ع) سخن خود را تمام كند. امام حسن (ع) داغدار پدر است، او بارها و بارها مظلوميّت پدر را به چشم خود ديده است. 🔹با بلند شدن صداى گريه امام حسن (ع)، مسجد سراسر ناله و فرياد مى شود، آرى، به راستى كه تاريخ ديگر همانند حضرت على (ع) را نخواهد ديد. 🔸دقايقى مى گذرد، و بار ديگر، سكوت به مسجد باز مى گردد و امام به سخن خود ادامه مى دهد: «هر كس مرا مى شناسد كه مى شناسد، و هر كس مرا نمى شناسد بداند من حسن، فرزند پيامبر هستم.من چراغ هدايتم، من آن كسى هستم كه خدا در قرآن، هر گونه پليدى را از من دور ساخته است.من آن كسى هستم كه خدا محبت به مرا در قرآن، واجب ساخته است».۵ ✅خواننده خوبم! دلم مى خواهد قدرى در اين كلام امام حسن (ع) دقّت كنى. 🔰به راستى چرا امام، خودش را به عنوان فرزند پيامبر معرفى مى كند؟ 🔰چرا نمى گويد من حسن بن على هستم؟ نگاهى به اطراف خود كن، چه مى بينى؟ 🔸بزرگان شهر كوفه، ريش سفيدان، اكنون مى خواهند با امام حسن (ع) كه كم سن تر از آنهاست و حدود سى و هفت سال دارد، بيعت كنند. 🔹امام حسن (ع) بايد به معرفى خود بپردازد تا مردم بدانند با چه كسى بيعت مى كنند، در روى زمين غير از امام حسن و امام حسين (ع)، كسى ديگر نيست كه فرزند دختر پيامبر باشد. آرى، در ميان اين جمعيّت، پيرمردانى هستند كه از ياران پيامبر بوده اند و به ياد دارند كه چقدر، آن حضرت به امام حسن (ع) علاقه داشت. 🔸نكته ديگر اين كه امام حسن (ع) به آيه تطهير اشاره مى كند، آيا مى خواهى حكايت اين آيه را برايت بگويم ؟ ✅ يك روز كه پيامبر در خانه اُمّ سَلَمه (همسر پيامبر) بود، او را صدا زد و فرمود: «اُمّ سَلَمه! برو و از على و فاطمه و حسن و حسين بخواه تا به اينجا بيايند».۶ 🔸وقتى آنها وارد خانه شدند پيامبر به احترام آنها از جاى برخاست و از آنها دعوت كرد تا كنار او بنشينند. 🔹اُمّ سَلَمه ديد كه پيامبر دست راست خود را باز كرد و على (ع) را در آغوش خود گرفت. 🔸آنگاه دست چپ خود را باز نمود و حسن (ع) را در آغوش گرفت. 🔹حسين (ع) هم آمد و دست خود را در گردن پيامبر انداخت، و روى سينه پيامبر قرار گرفت. 🔸وقتى كه فاطمه (س) هم در مقابل پيامبر نشست، پيامبر نگاهى به آسمان كرد و چنين فرمود: «بار خدايا! اينها، خاندان من هستند، از تو مى خواهم تا آنان را از هر بدى پاك گردانى». ۷ 🔹نگاه پيامبر به سوى آسمان بود، چه صحنه قشنگى! يك شمع و چهار پروانه! جبرئيل فرود آمد و "آيه تطهير" نازل شد. «انّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهّركم تطهيراً: و خداوند مى خواهد شما خاندان را از هر پليدى پاك كند». ⬅️اكنون، مردم بيش از پيش امام حسن (ع) را شناخته اند.