6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 ساعت پخش فصل جدید حسینیه معلی ویژه اعیاد شعبانیه مشخص شد
🔹این فصل برنامه تلویزیونی حسینیه معلی از ۵شنبه ۱۱ بهمن هرشب از ساعت ۲۲:۳۰ ، ۱۶:۰۰ و ۲ بامداد از شبکه سه سیما و ساعت ۱۹:۳۰ ، ۱۲:۳۰ ظهر و ۰۰:۳۰ بامداد از شبکه قرآن و معارف سیما پخش خواهد شد.
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
🌺 @hamechizestan313🌺
🔴شوکهکننده و غیرمنتظره/ موسیمانه یکطرفه فسخ کرد!
🔹پیتسو موسیمانه، سرمربی اهل آفریقای جنوبی استقلال دقایقی قبل قرارداد خود را به صورت یکطرفه فسخ کرد!
🔹 موسیمانه ساعتی پیش در تمرین استقلال حاضر بود و دیداری هم با مدیران باشگاه داشته بود!!
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
با مصرف این خوراکیها بیحوصلگی را در خورد کاهش دهید! (☝🏻)
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه خیر و برکتی یامحمد
طرفدار وحدتی یامحمد
اباالزهرایی امیر مایی
علمدار عزتی یامحمد
#عید_مبعث❣️🌼
#آغاز_رسالٺ❣️🌼
#رسول_مهربانے_مبارڪ❣️🌼
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
🌺 @hamechizestan313🌺
تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز مادر
دوستت نخواهد
داشت، از آن دوست
داشتن های "تمام نشدنی"
تمام دنیا را
بگردی هیچکس
جز پدر غصه
دار غمهایت نیست،
پس دنیا را به پایشان بریز
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
همه چیزستان
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴 قسمت چهل و پنجم ▫️من و نورالهدی مقابل حسینیه مانده و او نمیخ
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر سرخ
🔴 قسمت چهل و ششم
▫️حالت نگاه و حرارت نفسهایش شبیه همان شبی بود که مرا از دست داعش نجات داده و وقتی چشمش به زخم دستانم بر اثر فشار زنجیر افتاد، نجیبانه عذرخواهی میکرد و من مثل همان شب نمیدانستم چه بگویم که حرف را به هوایی دیگر بردم: «خیلی اضطراب پیدا کرده، حواستون بهش باشه!»
▪️انگار به همین چند ساعتی که او را در آغوشم پناه داده بودم، دلم بیحساب و کتاب برایش میتپید که او پدرش بود و من سفارش میکردم تا مراقبش باشد.
▫️زینب را با احتیاط روی صندلی عقب ماشین قرار داد و دیگر حرفی برای گفتن نمانده بود که زیرلب خداحافظی کرد و من میدیدم دیگر جانی به قد و قامت بلند و چهارشانهاش نمانده و نمیدانستم حالا با این دختر کوچک و پیکر همسرش در این شهر غریب چه خواهد کرد.
▪️او رفت و من خمار این دیدار دردناک، مات مسیر رفتنش بودم؛ شاید تنها زیارت امام رضا (علیهالسلام) میتوانست شفای این قلب غمدیدهام باشد و خبر نداشتم سرنوشت خواب دیگری برایم دیده است.
▫️ساعتی از طلوع آفتاب گذشته بود که اتوبوس از مقابل حسینیه حرکت کرد و هنوز از شهر کرمان خارج نشده بودیم که موبایلم زنگ خورد. مهدی بود و همینکه تماس را وصل کردم، ضجۀ زینب دلم را از جا کَند.
▪️صدای مردانۀ مهدی از غصه رعشه گرفته و میان جیغهای مدام زینب به سختی میشنیدم چه میگوید: «از وقتی از خواب بیدار شده داره جیغ میزنه. هرکاری میکنم آروم نمیشه. دیشب اینجوری نبود؟»
▫️دیشب در آغوش من آرام تا صبح خوابیده بود و میدانستم تا دیده من کنارش نیستم، ترس انفجار دیروز به دل کوچکش افتاده که دیگر امان ندادم چیزی بگوید و مصمم پرسیدم: «ما الان خروجی کرمان هستیم، میتونید بیاید پیش ما؟»
▪️نورالهدی مات و متحیر نگاهم میکرد و من میترسیدم قلب کوچک زینب نتواند اینهمه وحشت را تحمل کند که تماس را قطع کردم و سراسیمه به سمت مدیر کاروان رفتم.
▫️طوری دست و پایم را گم کرده بودم که به زحمت توانستم خودم را در اتوبوسِ در حال حرکت به ردیف اول برسانم و با نگرانی خبر دادم: «من باید پیاده شم، به راننده بگید نگهداره!»
▪️نورالهدی بیخبر از همهجا دنبالم آمده بود و تا اتوبوس جای مناسبی برای توقف پیدا کند، با صدایی که از دلهره به لرزه افتاده بود، برایش توضیح دادم: «زینب از وقتی بیدار شده وحشت کرده، همش داشت جیغ میزد، میترسم یه بلایی سرش بیاد. به باباش گفتم بیاد خروجی کرمان.»
▫️مدیر کاروان عجله داشت مسیر را سریعتر به سمت مشهد ادامه دهیم اما دیشب حال زینب را دیده و او هم نگرانش بود که پذیرفت توقف کنیم.
▪️آدرس دقیق این منطقه و نام خیابان را از راننده پرسیدم و دوباره با مهدی تماس گرفتم تا سریعتر ما را پیدا کند.
▫️چند دقیقه بیشتر نکشید تا ماشینش کنار اتوبوس متوقف شد و من همانطور که از پلههای اتوبوس پیاده میشدم دیدم زینب در آغوش پدرش پَر و بال میزند.
▪️مهدی بهشدت ترسیده و او بهقدری جیغ کشیده بود که دیگر نفسش رفته و رنگ صورتش از کمبود اکسیژن به کبودی میزد.
▪️نفهمیدم چطور از پلهها پایین دویدم و زینب را از دستان مهدی به سرعت گرفتم؛ سرش را روی قلبم قرار دادم و تلاش میکردم با همان آهنگی که دیشب برایش میخواندم، آرامش کنم.
▫️باز در دلم متوسل به حضرت رقیه (علیهاالسلام) شده بودم و به چند لحظه نکشید که اشکش بند آمد و نفسش برگشت اما نفس مهدی برنمیگشت و انگار اینهمه بیتابی زینب جانش را گرفته بود که تکیه به ماشین زد و چشمانش را بست.
▫️نورالهدی برای زینب آب آورده بود، مسافران از پنجرههای اتوبوس با نگرانی ما را نگاه میکردند و من نمیدانستم حالا چطور باید دوباره او را به پدرش بسپارم و بروم.
▪️مهدی هم شاید با همان چشمان بسته دلنگران همین موضوع بود که پس از چند لحظه چشمانش را گشود و با ناامیدی به سمت من آمد.
▫️در سرمای سخت صبح کرمان، صورت گندمگونش به سرخی میزد و برای زدن حرفی که شاید خجالت میکشید، نگاهش در فضا میچرخید و آخر دل به دریا زد: «شما دارید برمیگردید عراق؟» و به جای ما مدیر کاروان فوری جواب نداد: «نه حاجی! باید بریم سمت مشهد، تا الانم خیلی دیر شده.»
▪️مدیر کاوران عجله داشت سریعتر حرکت کنیم که به من و نورالهدی اشاره کرد سوار شویم و من حدس میزدم مهدی چه میخواهد بگوید که در برابر خواهش نشسته در چشمان شرمندهاش، مستأصل شدم و او حرف دلش را به سختی زد: «میترسم نتونه تحمل کنه... شما هستید آروم میشه...»
▫️مدیر سوار شده بود و راننده مدام بوق میزد تا ما هم برویم و مهدی در برابر من و نورالهدی به اضطرار افتاده بود: «من الان باید دنبال آمبولانس برم تهران، میترسم زینب باز بیقراری کنه. شما میتونید با من بیاید؟ فردا صبح که رسیدیم تهران براتون بلیط هواپیما میگیرم برید مشهد.»...
📖این داستان ادامه دارد...
✍️ فاطمه ولی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 طبیعت برفی هریس در آذربایجانشرقی
💫الهی امروز
🌹دریچه شادے بے پایان،
💫خوشبختے، سلامتے
🌹و روزے پر برکت
💫به روے همه شما عزیزان باز بشه
🌹صبحتون بخیر وشادی
#ایران_زیبا
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
هر کداماز انگشتهای دست مسئول یک احساس است که با ماساژ آن میتونید اون احساس رو کنترل کنید
شصت مسئول دلشوره
اشاره مسئول ترس
وسط مسئول عصبانیت
انگشتری مسئول ناراحتی
کوچک مسئول استرس
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
💧وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست.
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره.
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی بیمار میشی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده.
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی.
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ، حتماً داری امتحان پس میدی.
وقتی همه ی درها به روت بسته میشه، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده.
وقتی سختی پشت سختی میاد ،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه.
وقتی دلت تنگ میشه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی...
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کی فکر میکرد رئیس جمهور بشم؟!
شعرخوانی یاسر پناهی فکور😳😔
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درخت خیرهکننده 820 ساله
جمهوری چک🌳
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313
🛑یارانه ۳ دهک بالا حذف میشود
🔹نماینده مردم تبریز: امسال در موضوع یارانهها ،مجلس تصمیم خوبی گرفت به طوری که امسال یارانه دهکهای ۸ و ۹ و ۱۰ حذف میشود و مقدار آن به دهکهای ۱ و ۲ و ۳ اضافه میشود.
🇮🇷#همه_چیزستان 👇👇
💁♂ @hamechizestan313