eitaa logo
حامد کمالی | زاویه دید!
269 دنبال‌کننده
356 عکس
43 ویدیو
2 فایل
زاویه دید یا همان نقطه دید( Point Of View) چیزی است که جهت و نگرش ما به مسائل را می‌سازد. یک مطلب فقط محتوا نیست؛ یک جهت‌گیری خاصی بر آن حاکم است و جهت‌گیری به (P.O.V) نویسنده بستگی دارد. 🔺یادداشت‌های حامد کمالی اردکانی🔺 ارتباط با نویسنده: @hkamaly
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ عقل ندارد کسی که برای تأیید صلاحیت، خود را به آب و آتش می زند... بسم الله الرّحمن الرّحیم عن النّبیّ صلَّى ‌اللَّه علیه و آله قال: لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلىٰ عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلىٰ غِلِّهِ. (۱) لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه این حدیث درباره‌ی بنده و امثال بنده است؛ [رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر و امارت داشته باشد -هر کسی که بر ده نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد- «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه‌»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که این‌قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب میکند این را. در آن حوزه‌ی مأموریّت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم، بعضی از کارها انجام میگیرد که ما میتوانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت -پُست نگهبانی ما است دیگر- یا بعضی از کارها باید انجام میگرفت در حوزه‌ی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً می‌آورند؛ این چیز خیلی مهمّی است. می‌آورند او را در پای محاسبه‌ی الهی. فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنه اگر چنانچه او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آنچه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجّه او نبود، اینجا رها میکنند او را. بالاخره شارع مقدّس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان مَعفوّ باشد به دلیلی؛ قصورش قصورِ عن‌تقصیرٍ نباشد -گاهی ما قاصریم، جاهلیم امّا جهلمان عن‌تقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کرده‌ایم، زحمتمان را کشیده‌ایم، آخرش این [نتیجه] درآمده- این [قصور]، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فُکَّ عَنه. وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلىٰ غِلِّه امّا اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است -هرجور بدعملی‌ای که فرض کنید- اینجا آن و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا میکند. اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال [بودن] -چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ می‌بینید برای بعضی خودشان را میکُشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیّتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد- عقل نیست، نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه‌ی یک چنین دغدغه‌ای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن[جا] بله [لازم است]. 🔹بنده دوره‌ی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم -حالا دوره‌ی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ- دوره‌ی دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است -هر دو را گفتند- گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم برخلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛ بایستی با قوّت انسان دنبال بکند. ۱) امالی طوسی، مجلس دهم، ص ۲۴۶؛ 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح روز سه‌شنبه ۱۳۹۷/۹/۲۷ در ابتدای درس خارج فقه @hamedkamaliardakani
✅ دوران مدرن و بیماری تحجر! در خصوص مساله تحجر و سطحی نگری می نوشتم. نکته ای که خوب است در این یادداشت به آن بپردازم این است که با توجه به مطالب یادداشت های قبلی برداشت نشود که لزوما در بین افرادی پیدا می شود که دارند. البته این هست و به تعبیر مقام معظم رهبری این بلای بزرگی است که یک عالم نتواند با نگرش سنتی و با دنیای ساده و بسیطی که دارد برای دنیای بزرگ و پیچیده امروز فتوا صادر کند. چنین فردی اساسا نمی تواند برای نسخه ارائه کند. (1376/03/14) اما لزوما تحجر میوه نگرش های سنتی نیست؛ تحجر میوه و تنگ نظری هم هست. بسیاری از افراد به خاطر و شیفتگی که در درون شان از شرایط روز جامعه و اتفاق می افتد گزاره هایی را بدون دلیل می پذیرند و نمی توانند به مخالف آن فکر کنند. این تحجر است. اینکه فردی تحت تاثیر دوران مدرن قرار گرفته و ذهنش در موضوعی بسته و دگم شود نمونه ای از تحجر است. برخی اساسا فکر میکنند موضوعی صرفا چون مولود شرایط مدرن است درست است و و بصورت افراطی آن را حمایت و طرفداری می کنند بدون آنکه در خصوص آن کنند؛ اگر انتقادی هم بشوند نمی پذیرند. رهبر انقلاب در این خصوص میفرمایند: «من یادم نمی‌رود، دوران قبل از انقلاب در این مجالسی که با دانشجویان و بعضی از فعّالان سیاسی چپ تشکیل می‌شد، اگر کسی حرفی می‌زد که با مبانی مارکسیسم اندک مخالفتی داشت، استدلال لازم نبود، می‌گفتند این حرف باطل و غلط است.» (۱۳۸۱/۱۱/۰۸) نمونه این نوع تحجر را در انتخاب های سیاسی افراد می توان دید. گاهی دیده می شود شخصی که ادعای آزادی او گوش فلک را کر کرده متعصبانه حامی یک است و حاضر نیست اشتباهات او را بپذیرد. جوان امروز فکر میکند هرچه که از مانند فیلم و سینما و فضای مجازی و .. صادر می شود درست است و بخاطر شیفتگی که نسبت به آن دارد حتی اجازه نقد و سوال هم به خود نمی دهد؛ گاهی حتی اگر در جمعی قرار بگیرد سوال پرسیدن - نه اعتراض - را مصداق عقب افتادگی می بیند و بخاطر که دارد همراه جماعت شده و آرام آرام جذب می شود که این البته خطر بزرگی است. ذهن او نسبت به فضایی که در آن قرار گرفته متعصب و می شود. هنر این بود که با قدرت تفکر و اجتهادی که داشت نه گرفتار مردابِ تحجر شد و نه اسیر گردابِ روشنفکری! اینکه با تکیه بر مبانی مستدل و منطقی و قرائتی از دین برای جوانان ارائه داد که بتوانند با تکیه بر عقل و مبانی دینی، با تفکیک از گرفتار هیچ یک از این دو دام نشوند. اینکه با تکیه بر اصول ثابت دین می توان به اصول متغیر دینی که در هر دوران تغییر میکند دین با مظاهر زمانه قابل جمع است. اینکه و با همراه شدن با اقتضائات و منافاتی ندارد. ارزش کتاب های شهیدمطهری این‌جا مشخص می شود. بی سبب نیست که حضرت امام فرمودند آثارش خوب و است و سِرّ اینکه رهبر انقلاب خطاب به اقشار مختلف بخصوص متولیان دینی و روحانیون، دانشجویان، معلمین، فعالان فرهنگی و .. تاکید به مطالعه آثار ایشان دارد می تواند همین باشد. کتاب «اسلام و نیازهای زمان» تبلور یکی از ابعاد جدی اندیشه استاد مطهری است. ✍ @hamedkamaliardakani