eitaa logo
حامی انقلابی🇮🇷
469 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1هزار ویدیو
41 فایل
🔸️کانال حامی دکتر وحید یامین پور ✔حمایت از نیروی انقلابی،حمایت از انقلاب است🇮🇷 ادمین @hami_enghelabi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از وحید یامین پور
💠 جهان و تحولاتش به شکل عجیبی به سمت مشترک شدن سرنوشت انسان‌ها سیر می‌کند؛ به سمت دردها و دلمشغولی‌های مشترک. هر معرکه‌ای دو جبهه دارد و هر انسانی یا این سو است یا آن‌سو. همه اینها مقدمه یک اتفاق جهانی است که مسئله مشترک انسان و تاریخ را برای همیشه حل خواهد کرد. آخرین تیری که در چلّه‌ی کمان خلقت نهاده می‌شود، آن‌هنگام شلیک می‌شود که همه‌ی انسان‌ها معرکه‌ی حقیقی و دو سوی حق و باطل معرکه را بشناسند و هیچگاه در تاریح مثل امروز چنین نبوده است. فرزندی که در زهدان تاریح منتظر تولد است، با درد بسیار متولد می‌شود. دردهای بزرگِ الان مقدمه فتوحات بزرگ آینده است. 🆔️ @yaminpour
♨️ "شُکر" توجه به بودن و داشتن چیزها، از مسیر توجه به امکان نبودن یا نداشتن آنهاست. @yadegarii
♨️ آزادی حقیقی در متن گفتارِ خلاف آمد عادت نهفته است. و خلاف آمد عادت دشمن مشهوراتی است که اکثریت به آن تعلق دارند و در صدر مشهورات هم شعار "آزادی" است.‌ اگر در طلب آزادی حقیقی هستیم آن را در انس با حُکما بیابیم. حکمت، حاصل بیرون رفتن از مشهورات زمانه و ترک فطرت اول و گام نهادن در مسیر فطرت ثانی است. در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم @yadegarii
هدایت شده از وحید یامین پور
تقریباً می‌توان مطمئن بود که باید به همه چیز شک کرد. جهان رسانه‌های نوین، جهان خوانش‌هاست. می‌توان با اطمینان خاطر بالایی گفت: "هیچ نقل قولی دقیق نیست" ؛ تا چه رسد به گمانه‌زنی‌ها و تحلیل‌هایی که بر اساس نقل‌قول‌ها بافته می‌شود‌. جهان رسانه، جهان برساخته‌هاست. جهان غلبه‌ی خوانش‌های تقابلی، جهان هایپر رئالیتی‌ها، جهان سوءتفاهم‌ها. رسانه‌ها با همان ژست حال بهم‌زن بی‌طرفانه، پیشاپیش به جای شما قضاوت می‌کنند و فقط صدور حکم را به شما می‌سپارند. رسانه‌ها ابزار اراده‌های معطوف به قدرت و غلبه‌اند و برای این غلبه در فهم مخاطبان تصرف می‌کنند. و مهمترین نشانه‌ی این تصرّفِ سِحرآمیز اینکه اغلب مخاطبان سِحر شده، منکر همین تصرف و سحر و جادو هستند. 🆔️ @yaminpour
هدایت شده از وحید یامین پور
▪️دو بیت از لسان الغیب: "دولت فقر" خدایا به من ارزانی دار کین کرامت سبب حشمت‌وتمکین من‌است ترکیب پارادوکسیکال "دولت فقر" در تفکر شاعرانه بزرگترین سرمایه‌ی انسان است. مرتبه‌ای است که انسان از توهّم نیست‌انگارانه‌ی قدرتمندی به حقیقت عجز و فقر تشرّف پیدا می‌کند، دقیقاً در همین لحظه، واجد حشمت و مکنت می‌شود. تشرف به عجز و فقر، اساس هستی ماست؛ چون حقیقت عالَم خرابی و فناست. پس رِند آن کسی است که خراباتی(خراب‌آبادی) باشد. ترکیب پارادوکسیکال بعدی "خراب‌آباد" است. جایی‌که آبادی‌اش در خرابی و تزلزل است: اگرچه مستی عشقم خراب کرد ولی اساس هستی من زآن خراب‌آباد است 🍉 🆔️ @yaminpour
هدایت شده از وحید یامین پور
💠 شب یلدا را گرامی می‌داریم، چون یقین داریم شب و تاریکی ابدی نیست و از پس شب، خورشیدی طلوع خواهد کرد. گرامی‌داشت یلدا، گرامی‌داشت انتظار خورشید است. شب اگرچه طولانی، سرد و تاریک، با گرما و درخشش جان‌هایی که به دیدار هم رفته‌اند و به هم پیوسته‌اند، سپری خواهد شد. اجتماع جان‌ها در شب، نه فقط برای تحمل‌پذیر کردن شب، که همانا رفتن شب است. اتصال جان‌ها، همان طلوع خورشید است نه مقدمه‌ی ظهور خورشید. انتظار ظهور فقط با اتصال جان‌ها میسّر می‌شود یا بهتر است بگویم: اتصال جان‌ها همان ظهور است. اگر هنوز خورشید طلوع نکرده چون جان‌ها هنوز از هم بیگانه و دور اند. داستان همان است که بر سی‌مرغ رفت. آن‌هنگام که به هم پیوستند، سیمرغی که در جستجویش بودند از اتصال جان‌هایشان ظهور کرد. 🆔️ @yaminpour
مسیحیت، بشر را در تشویش همیشگی خروج از گناه می‌شناسد. اضطرابی دائمی برای رها شدن از فلاکتی که بودن در این دنیا ایجاد کرده است. مسیح آمده تا گناه بشر را به دوش بکشد و او را مشمول لطف الهی کند. همین احساس غربت انسان در این خانه‌ی گذرا -که وطن نیست- خود نشانه‌ای از لطف و کشش خداست. به تعبیر سنت آگوستین نخستین فیلسوف و متکلم بزرگ مسیحی، انسان فقط در شهر خدا آرام می‌گیرد. شهری که قرارگاه انسان کامل -مسیح- است. اگر انسان درکی از حقایق متعالی ندارد نشان آن است که عقل او از نور اشراقی بی‌بهره است بنابراین باید "ایمان بیاوری تا بفهمی." میلاد حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام و سال نو میلادی مبارک 🌲 🆔️ @yaminpour
♨️ به این فکر کردید که چرا در جهان پیشا تجدد چیزی به نام اوقات فراغت و تفریح چندان شناخته شده نبوده؟ آیا مردم از کار کردن خسته نمی‌شدند؟ بُعدِ گاه‌شمار مدرنیته به انسان می‌آموزد زمان را اندازه بگیرد و زندگی اش را در ظرف زمان بسنجد؛ کار، زندگی، تفریحات و همه چیزش را. آنگاه یک قسمت از زندگی را برای لذت‌بردن کنار می‌گذارد و بقیه زندگی را معطوف به آن تنظیم می‌کند. کار، شر، رنج و شکنجه‌ای است برای تمهید و فراهم کردن امکان لذت در بخش دیگری از زندگی مثلا در پایان هفته یا تعطیلات سال نو. ولی وقتی زندگی و کار از زمان لذت تفکیک شد، لذتِ محدود به زمان و مکان، خودش به فشار مضاعف روانی تبدیل می‌شود. سوژه مدرن، برای لذت بردن در بخشی از زندگی، تحت فشار زمانی است که به سرعت می‌گذرد و گویی از ابتدا نگران به پایان رسیدن آن است. اما انسان پیشاتجدد غالبا کارش، هنرش بوده و آفرینندگی او در صناعت، طبیعت و خدمت، بخش اصلی و معنابخش زندگی‌اش بوده است. برای او کار، شر نیست و زندگی به رنج و لذت تقسیم نشده است. مفهوم افسرده‌ی بازنشستگی در سنین میانسالی را با نشاط سالخوردگانی که در جهان سنتی خود تا روزهای پایان عمر با جدّیت به کارشان مشغولند، مقایسه کنید. @yadegarii
♨️ ما آزادتریم یا انسانی در ۳۰۰ یا ۷۰۰ سال پیش؟ همیشه از خودم می‌پرسم شیخ انصاری چطور تمام زندگی‌اش را رها کرد و قدم در سفری گذاشت که نه مقصدش معلوم بود و نه مسافتش و نه مدت زمانش؟! مرتضی از دزفول به بروجرد رفت، از آنجا به اصفهان، از آنجا به کاشان... صاحب‌دل فرزانه‌ای را گوشه‌ای از کویر پیدا کرد و سه سال همانجا ماند تا بیاموزد. همانطور که سعدی، همانطور که غزالی، همانطور که مولوی، همانطور که ملاصدرا... آزاد و رها، هزاران فرسخ را بدون معلوم کردن هدف طی می‌کردند؛ بدون ویزا، بدون بیمه، بدون اینکه در دسترس باشند، بدون رزرو بلیط و هتل... بدون محاسبه‌ی جایگاه و سود و زیان و بدون دغدغه‌ی بازنشستگی و حساب بانکی... حالا ما بیمه و حساب بانکی و امکان رزرو اینترنتی بلیط و هتل و فاند و گرنت و... را داریم، ولی مثنوی معنوی، اسفار اربعه، رسائل و مکاسب، بوستان و گلستان، کیمیای سعادت و هیچ چیز دیگری شبیه به آن نداریم.‌ گمان می‌کنیم آزادتریم، ولی گویی مدرنیته بزرگترین زندان تاریخ بشر را ساخته، زندانی با خوراک نیهیلیسم. @yadegarii
♨️ لحظه تولد، لحظه قرار گرفتن ما در قایقی است که در رودخانه‌ای به سوی حفره‌ی سیاه مرگ در حرکت است. ما در این قایق قد می‌کشیم و پیر می‌شویم، بدون اینکه حتی لحظه ای بتوانیم آنرا متوقف کنیم یا به سرنوشت دیگری، جایی جز حفره‌ی مرگ، منحرفش کنیم. تمام قایق‌های پیش از ما، بدون استثنا به این حفره افتاده‌اند. کل زندگی، بودن ما در این قایق، لحظه‌ی پیشامرگ است. همه‌ی آنها که به سوی مرگ‌اند، به کاری جز آگاهی نسبت به حفره‌ی مرگ مشغولند. فقط آنها که به یاد حفره‌اند، متوجه "بودن" خود پیش از آن حفره‌اند. به تعبیر هایدگر، در مرگ، خفای بزرگ "بودن" آشکار می‌شود. لحظه‌ی این آشکارگی، که محصول انس با یاد مرگ است، امکان قیام حقیقی انسان در عالم(اگزیستانس حقیقی) فراهم می‌شود و او به وادی "حیرت" قدم می‌گذارد. حیرت، سرآغاز هنر و تفکر حقیقی است. @yadegarii
♨️ فروید جایی گفته است تمدن غرب سه جراحت شدید بر خودشیفتگی انسان وارد کرده: جراحتی که کوپرنيک وارد آورد و آن اینکه زمین مرکز کائنات نیست که سیاره کوچکی است رها شده در فضایی لایتناهی؛ جراحتی که داروین با فرضیه انسان (اشرف مخلوقات!) از نسل میمون است، وارد کرد؛ و جراحتی که خود فروید با توضیح اینکه سرچشمه رفتار و انتخاب انسان نه عقلانیت و آگاهی که همه چیز بر ناخودآگاه استوار است وارد آورد. تحقیر سه‌گانه انسان: تحقیر کیهان‌شناختی، تحقیر زیست‌شناختی و تحقیر روانشناختی؛ شما فکر می‌کنید این تحقیرها و جراحت‌ها باعث تواضع انسان مدرن شد؟ نه! خود را جای خدا نشاند. @yadegarii
♨️ بله، محور اعتکاف "خلوت" است. اما اعتکاف فقط در مسجد "جامع" شهر پذیرفته می‌شود‌... و در این شرط، نکته‌ی ظریفی است. خلوت، عزلت از جامعه مؤمنین و سلوک در حاشیه تاریخ نیست. حتی درونی‌ترین و فردی‌ترین عبادات در قیام و حضور در متن تاریخ پذیرفته می‌شود. ...وگرنه امام را در کربلا سر می‌بُرند و مومنی مقدس در کنج خانقاهی سر به سجده تسبیح خدا می‌گوید! @yadegarii
♨️ لحظه‌ی ذکر، لحظه‌ای است که در نگاه شما به عالَم و در درک شما از چیزها ناگهان افق جدید و زاویه‌ی تازه‌ای از حقیقت گشوده می‌شود که در لحظات عادی زندگی دیده و درک نمی‌شود. لحظه‌ی ذکر همیشگی نیست. حواله‌ای از عالم بالاست که ما را در "طرب" تازه می‌کند. این قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد دریاب دمی که با طرب می‌گذرد @yadegarii
♨️ برای رسیدن به هر بهشتی فقط یک صراط هست که آن‌هم از میان جهنم می‌گذرد. آنها که با دیدن جهنم از پیمودن صراط منصرف می‌شوند و راه دیگری را جستجو می‌کنند، برای همیشه در آرزوی بهشت خواهند ماند. @yadegarii
♨️ به هر میزان انس و آشنایی ما با چیزها بیشتر می‌شود، نسبت به آنها مسئولانه‌تر سخن خواهیم گفت و بعید است در قبال آنها با صدای بلند و لحن بی‌پروا نقادی کنیم. سخنِ اُنس، از جنس نجواست. غالباً بی‌پروایی نسبت به چیزها از سر بیگانگی و دوری است. @yadegarii
♨️ اگر دین، کل زندگی ما نباشد، حتی اگر بخش بزرگی از زندگی ما باشد، باز هم سکولار هستیم. اگر شما انگلیسی زبانی باشید که تمام روز درباره تاریخ و فرهنگ ایران سخن می‌گویید، باز هم ایرانی به‌حساب نخواهید آمد. لحن و زبان، خود باید گویای این باشد که اهل کدام عالمیم... حتی اگر در آن عالم سرگرم کاری دیگر باشیم. @yadegarii
♨️ ما وقتی با عمل یا موضوعی در نسبت با خود مواجه می‌شویم، ناخودآگاه به "سود و زیان" آن می‌اندیشیم. اینکه "هر چیزی به چه‌کار می‌آید؟ و چه فایده‌ای دارد؟ این عمیقترین گمراهی ماست. یک بیماری دیرپا، که از عوارضش انکار خود بیماری است. ما زانو زدن در برابر هیبت و شکوه حیرت و لذت انس را از یاد برده‌ایم. آیا توان دست شستن از جستن سود و زیان را داریم؟ آیا سودای حظّ نفس دست از سر ما بر‌میدارد؟ آیا ورای سود و زیان، کاری از ما سر می‌زند؟ مثل حافظ که گفت: من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست @yadegarii
هدایت شده از وحید یامین پور
تا حالا خواسته‌اید که موفق نباشید؟! اراده‌‌ی به موفقیت، آرمان مدرن پرفشاری است که جامعه امروز از صدر و ذیل و کنج و کنار روی سر افراد آوار می‌‌کند. اضطراب کنکور و آزمونهای استخدامی، کشف کوتاه‌ترین راه‌های کسب ثروت، به‌روز کردن همه‌چیز، داشتن یک تعطیلات متفاوت در یک هتل ساحلی، خریدن مدل جدید گوشی و خودرو، و از همه خشونت‌بارتر، ارزیابی و قضاوت اجتماعی از "موفق" بودن یا نبودن که بر اساس "داشتن یا نداشتن" است و... این‌ها سیطره‌ی فطرت جاه‌طلب و کمیت‌گرای عصر ماست که انبوهی از افسردگی و اضطراب و احساس نگون‌بختی را برای ما به ارمغان آورده. چه کسی را یارای برون رفتن از این سیطره و تشرّف به فطرت ثانی است؟ ما تا حالا نخواسته‌ایم که موفق نباشیم چون نمی‌توانیم که نخواهیم. پیشتر از قول می‌گفتند شکسپیر می‌سرودند: "بودن یا نبودن؟!" امروز باید از قول گابریل مارسل پرسید: "داشتن یا بودن؟" مساله این است! از ثبت نام در کلاسهای انگیزشی توسعه‌فردی و موفقیت و پیشرفت جا نمانید! 💰 ➕️ @yaminpour
♨️ یکی از ویژگی‌های اهل بهشت این است که در دلشان نسبت به دیگر مومنان کدورت و حسد و کینه‌ای نیست. اگر این ویژگی را در دنیا در کسی دیدید، او همین الان یک رفیق بهشتی است. ➕️خداوند در آیه ۴۷ سوره حجر می‌فرماید: و نزعنا ما في صدورهم من غلّ اخواناً... "و ما آیینه دلهای پاک آنها را از کدورت کینه و حسد و هر خلق ناپسند به کلی پاک و پاکیزه ساختیم و همه برادروار روبروی یکدیگر بر تختهای عزت بنشینند." ➕️و برای رسیدن به این ویژگی در آیه ۵۳ سوره اسراء دستوری داده است: وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ "به بندگانم بگو: «سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد می‌کند." ➕️و این را یک خواسته مهم مومنان می‌داند چه آنها همیشه اینچنین دعا می‌کنند: ...يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ(حشر/۱۰) :...و آنان دایم به درگاه خدا عرض می‌کنند: پروردگارا، بر ما و برادران دینی‌مان که در ایمان پیش از ما شتافتند ببخش و در دل ما هیچ کینه و حسد مؤمنان قرار مده، پروردگارا، تویی که بسیار رؤوف و مهربانی" 🔺️ دعای آیه ۱۰ سوره حشر را حفظ کنیم و همیشه بخوانیم تا یکی از اوصاف اهل بهشت را در خود ایجاد کرده باشیم. @yadegarii
♨️ بشر وقتی متذکر تنهایی و غربت و درافتادگی خودش در عالم شد، حیرت و هیبت او را فرامیگیرد. این لحظه حقیقی‌ترین زمان بودن ما در هستی است.(هایدگر آنرا اگزیستانس حقیقی می‌نامد) لحظه‌ای که تفکر جوانه می‌زند‌. او گاهی به غوغای جماعت پناه می‌برد تا از این درک و دریافت فرار کند. غفلت جمعی نوعی پنهان شدن از این درک حیرت زاست. اما انسان با گم‌گشتی در جمع از تنهایی می‌گریزد. هستند کسانی‌که زیستشان "خلاف آمد عادت" است. اهل معنا از "خلوت" کام می‌گیرند. در خِلاف‌آمدِ عادت، بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم @yadegarii
♨️ راه‌های عالَم به هیچ جا نمی‌رسند، پایان ندارند. این انسان است که در میانه‌ی راه تمام می‌شود و به پایان می‌رسد. اگر با راه یگانه شدیم، بی‌پایان می‌شویم. حُکما می‌گویند: اتحاد سالک و مسلک ؛ هر کسی سالک راه خود است. هر کسی در درون خود راه می‌رود. بیرون از وجود ما راهی وجود ندارد. راه رستگاری در وجود یک انسان تحقق پیدا کرده که نامش "علی" است. بیرون از وجود علی علیه‌السلام صراطی نیست. در اتحاد جان با جان علی است که انسان سالک طریق رستگاری می‌شود. یک رستگاری بی‌پایان. مولا فرمود: أنا صراط الله المستقیم @yadegarii
هدایت شده از وحید یامین پور
دعا، فقط آن جملاتی نیست که بر زبان می‌آوریم. دعا، صدای پنهان در جان ماست. میل و خواست مخفی که گاهی خودمان هم آنرا به خوبی نمی‌شنویم. خداوند "سمیع" و بلکه "اسمع السامعین" است. اصل دعا همان اشتیاق و فریاد ناگفته‌ی پنهان در جان‌هاست که خدا آنها را می‌شنود. شاید تقدیر ما را همان‌ها رقم بزند. گاهی از بین هزار نام خدا در جوشن کبیر یا صد فقره از مناجات ابوحمزه با یکی از آنها گره می‌خوریم و خود را در کنار آن اسم یا دعا حاضر می‌بینیم. اینجا همان جایی است که دعای مخفی جان‌ها ظهور می‌کند. اغلب، آنچه بر زبان می‌آوریم لقلقه‌ایست بیگانه با حقیقتی که در جان پنهان کرده‌ایم. هر قدر این بیگانگی کمتر باشد، به حقیقت دعا و استجابت نزدیکتریم. ادعیه‌ای که از اهل بیت علیهم‌السلام به ما رسیده‌اند شاید کمکی است به وجود لال ما تا زبان باز کند؛ تا آنچه در چاه جان پنهان دارد، بالا بکشد و به گوش خودش بشنود و آن‌گاه در نقطه گفتگو با خدا قرار گیرد. و این همانا استجابت است.
هدایت شده از وحید یامین پور
اهمیت آوینی در انس دائمی او با حقیقت و باطن و امکان نهفته‌ی در چیزها بود. اهمیت آوینی در اقامتش در تفکر وجودبین بود‌. تفاوتش با دیگران در باقی‌ماندنش در زمان باقیِ ملکوت دفاع مقدس بود. او تنش از جبهه‌ها برگشت ولی جانش مقیم همان ‌جا شد. باقی بودن آوینی در ملکوت جبهه‌ها، امکان مکاشفه ی حقایق را به او داد و آنچه او نوشت و گفت روایت آن فتوحات بود. داستانش داستان ناله‌های دیشب و امشب اهل معناست که نمی‌خواهند با ماه رمضان وداع کنند‌. آنها مقیم ماه رمضان می‌مانند. برای همیشه. ماه رمضان یک زمانِ باقی است. آنها که مقیم آن زمان باقی می‌شوند هماره در همان قدس می‌مانند. ماه رمضان می‌ماند و زمان فانی ما رو با خود می‌برد. هم‌چون شهدا که مقیم زمانِ باقی دفاع مقدس شدند... "پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند." ➕️ @yaminpour
♨️ گفت: کسی‌که واقعاً شاد است، هیچ‌وقت بلند بلند نمی‌خندد. خنده‌ی بلند اغلب برای پنهان کردن یک افسردگی درونی است. مثل افسردگی در ساعت‌های پایانی یک تعطیلات که آدم را به دست و پا زدن برای یک شادی مضحک وا می‌دارد. نکند زمان بگذرد و من به اندازه کافی شاد نبوده باشم! من به‌یاد کسانی می‌افتم که در راه بازگشت از شمال، با اضطراب آخرین ساعت‌های فراغت‌شان را می‌گذرانند... با پایکوبی دسته جمعی کنار جاده‌ها و نعره زدن در تونل‌ها... شادی، کالایی نیست که با خرج کردن پول و زمان، بدست آید؛ شادی با فائق آمدن و چیره شدن بر زمان بدست نمی‌آید. تلاش برای شاد بودن مساوی است با اضطراب و نهایتا افسردگی. بهجت و انبساط خاطر حقیقی، نه نسبتی با "تعطیلی" دارد و نه دارایی. شادی حقیقی از چشمه درون می‌جوشد. در هنگام "انس" و نه در "نسیان". @yadegarii
صبر، تلاش و عزم برای باقی ماندن در مقام شُکر است. حالِ شُکر، عالی‌ترین جایزه‌ی بصیرت است. و بصیرت یعنی مقاومت در برابر عادی شدن امور و تذکر حقیقی نسبت به ایّام الله و کشف اراده‌ی خدا در تاریخ. فرمود: و قلیل من عبادي الشكور(سبأ/١٣) و عده قلیلی از بندگانم اهل شُکر اند @yaminpour