eitaa logo
حا.میم || حسن مجیدیان
401 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
401 ویدیو
8 فایل
یادداشت ها و انتخابهاي حسن‌ مجیدیان ارتباط از طریق @Hamim1361
مشاهده در ایتا
دانلود
29.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️🎙گزارشِ خبریِ یابونیوز🐴♨️ 🔻یابونیوز شما را به دیدنِ اولین بخشِ خبریِ خود دعوت می کند.😎 🔵سرتیترِ اخبار🔵 📌حمایتِ بنیامینِ نتانیابو از مردمِ ایران🤪 📌پیامِ مهمِ خاخام های یهودی برای جهانیان🧐 📌رخدادِ معجزه ی طلوعِ آفتاب در شب در اسقاطیل😦 با ما همراه باشید😍 🌊 @safabeansoyedarya @EmamRaoof888
فکر کنید او را ترور می کردند. آن هم در سالگرد ۷ اکتبر. بسیاری او را بخاطر عملیات متهورانه اش، بخاطر تلفات جنگ ،بخاطر ویرانی غزه، بخاطر اینکه خودش در تونل ها مخفی است و مردم و اسیران را سپر کرده و ... شاید لعن و نفرین می کردند. حتی کسانی که با آرمان قدس همسو هستند، شاید او را با محاسبات هزینه و فایده محکوم می کردند. اما خداوند اراده کرد تا آخرین سکانس از زندگی او به زیباترین شیوه در عالی ترین موقعیت در تراژدیک ترین صحنه، در خط مقدم نبرد، توسط دشمنش ثبت ،ضبط و در جهان منتشر شود. تا او از همه اتهامات و برچسب ها و قضاوت ها مبرا گرداند و با خوشنامی اسطوره مانند، از این جهان فانی رخت بربندد. حتی آنان که او را تروریست می دانستند، او را ستایش می کنند و از شجاعت او و نخوت دشمنش می گویند. آری این وعده خدا است که فرمود ... إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ... به راستی خداوند از مؤمنین دفاع خواهد کرد. ✍ سلمان کدیور https://eitaa.com/hamim1377
‌ ‌ سردار شهید مجاهد بود در هنگام شهادت جلیقه خشاب (نه ضد گلوله) بر تن داشت که یعنی همچون رزمندگان عادی با دشمن مبارزه می‌کرد و در نبرد با پست ترین انسان‌های زمین آسمانی شد. قهرمان و شجاع بود و برخلاف دروغ‌های دشمنانش نه در زیرزمین مخفی شده بود نه سپر انسانی داشت.... شاید صهیونیست‌ها از شهادت سنوار خوشحال باشند اما در واقع آن‌ها موفقی در شهادت سنوار نداشته‌اند، این سنوار بوده است که انتخاب کرده همچون یک مجاهد دلیر هم‌پای سایر قهرمانان غزه بجنگد و برای آزادی فلسطین تلاش کند.. 🔹 او می‌توانست مثل سران ترسو و بزدل رژیم صهیونیستی در تونل های امن مخفی شود اما او به زندگی همچون یک مجاهد عادی را انتخاب کرد تا به همه نشان دهند که شجاعت و جنگاوری چیست... https://eitaa.com/hamim1377
آه یحیی! بس بود دیگر پیر مرد! شصت و اندی ساله شده بودی، ۲۳ سال اسیر بودی، کل عمرت را برای آزادی قدس و شرف مسلمین جنگیدی! میرفتی پشت تریبون و در سفرهای دیپلماتیک، از مقاومت حمایت میکردی! هیچکس هم جرات نداشت خرده ای به تو بگیرد، مگر یک مجاهد چندسال می‌تواند تفنگ به دست بگیرد؟! هرچه هم جنگجو باشد خلاصه‌ قهرا تبدیل به یک ژنرال می‌شود که باید از اتاق های امن در ساختمان های مخفی فرمانده ای کند. اصلا تا قبل شهادت حاج اسماعیل هنیه حق با تو بود، اما‌ بعد شهادتش اصلا عنوان اصلی تو 《رئیس دفتر سیاسی حماس》 بود! باید کار سیاسی میکردی و پوتین را به یادگار کنار اتاق کارت نگه میداشتی! آه یحیی، آنجا چه میکردی؟! با لباس معمولی و خشاب روی سینه بین آوارهای رفح ؟! مگر‌ جوان ۲۰ ساله ی گردان های قسام بودی؟! آه یحیی، آنجا چه‌ میکردی؟! چریک پیر، کهنه‌ سرباز، چقدر لاغر شدی؟! زیرتونل ها، این یک سال کم خوردی،کم خوابیدی و کم نوشیدی تا تو هم مثل آن کودک اهل غزه پوست و استخوان شوی! آه یحیی... 《شیر، پیر هم که شود،شیر است》. در آن جنگ تن به تانک، مثل شیر غریدی و حتی در قیاس با جوان های قسام، باز تو بیشتر نفس‌کشیدی و سینه‌ ی بنی صهیون را در آن ساختمان ها لگد کوب کردی،آخر هم زورشان به تو نرسید و به نامردی گلوله بارانت کردند. یحیی، دنیا دید که حرامی ها حتی در پشت دوربین کوادکوپتر هم جرات نکردند به تو نزدیک شوند و با فاصله به تماشایت نشستند، وقتی از پرکشیدنت مطمئن شدند، كفتارگونه‌ بالای پیکرت حاضر شدند. یعنی خدا عجب کارگردانی ای کرد، هرچه فیلم و عکس‌از نبرد تن به تانک تو منتشر شد، صلابت، حماسه و سلحشوری بود! دنیا سکانس پایانی زندگی‌تو را دید که وقتی سراغت آمدند، چون فاتحین به صندلی تیکه دادی و آن سگ الکترونیکی را با چوب راندی، بی‌اعتنا و با ابهت! لحظات ختم به شهادتت، برای رزمندگان جنگ های چریکی‌ دنیا، کلاس آموزشی بود، عجب استتاری کردی، وقتی چیزی برای بستن شریان نداشتی، بالای  جراحت خود را  با سیم بستی تا از خون ریزی جلوگیری کنی و کماکان بجنگی! چقدر تو خونسرد بودی مرد. این کارها در آن لحظاتی که برای چون مایی پراضطراب است، برای مجاهد ۶۰ ساله ی لشکر عزالدین قسام، این چنین عادی و باوقار طی می‌شود که‌ صدالبته سرچشمه اش قرآنی‌است که با آن مانوس بودی، اما سربازهای دشمن لا به لای جزوات دانشگاه های نظامی دنیا دنبالش میگردند. آه یحیی! کجا و کی زمانه بچرخد تا چون تویی چشم‌به دنیا باز کند و چشم دنیا را خیره؟! آه یحیی، در میان آن خرابه ها چه میکردی؟! میگفتند از ترس‌جانت مخفی شدی، میگفتند جاسوس بودی ؟!؟! ببین خدا چگونه‌ رسوایشان کرد، خدا اگر‌ بخواهد عزتی نصیب اهل حق کند، حتی به دست کثیف ترین مخلوقات خود، نمایش حقانیت مجاهدان خود را روی پرده می‌برد تا دنیا انگشت به دهان بماند. پرده ی آخر زندگی‌مجاهدانه‌ ات جوری رقم خورد، که تصویرش، لحظه ای از ذهن دوست و دشمن، در این معرکه ی آخرالزمانی پاک نخواهد شد. رحمت خدا بر روح پاکت که حتی محل شهادتت، ثانیه های آخر مجاهدتت و حتی تصاویر پیکرت، مسلمین را سربلند کرد. ✍احمد رباطی https://eitaa.com/hamim1377
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔹پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار» 📣 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به ملتهای مسلمان و جوانان غیور منطقه با تجلیل از مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار» تأکید کردند: جبهه مقاومت همانگونه که قبلاً با شهادت برجستگان خود از پیشروی باز نماند، با شهادت سنوار هم کمترین توقفی نخواهد داشت باذن‌الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند. 👇متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: 🔹️بسم الله الرّحمن الرّحیم ✏️ ملّتهای مسلمان! جوانان غیور منطقه! مجاهد قهرمان، فرمانده یحیی السّنوار، به یاران شهیدش پیوست. ✏️ او چهره‌ی‌ درخشان مقاومت و مجاهدت بود؛ با عزم پولادین در برابر دشمن ظالم و متجاوز ایستاد؛ با تدبیر و شجاعت به او سیلی زد؛ ضربه‌ی جبران‌ناپذیر هفتم اکتبر را در تاریخ این منطقه به یادگار گذاشت؛ و آنگاه با عزّت و سربلندی به معراج شهیدان پرواز کرد.. ✏️ کسی چون او که عمری را به مبارزه با دشمن غاصب و ظالم گذرانده است، سرانجامی جز شهادت شایسته‌ی او نیست. فقدان او برای جبهه‌ی مقاومت البتّه دردناک است، ولی این جبهه با شهادت برجستگانی چون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، رنتیسی و اسماعیل هنیّه از پیشروی باز نماند، و با شهادت سنوار هم کمترین توقّفی نخواهد داشت؛ باذن الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند. ✏️ ما چون همیشه، در کنار مجاهدان و مبارزان بااخلاص خواهیم ماند؛ بتوفیق من الله و عونه. ✏️ اینجانب شهادت برادرمان یحیی السّنوار را به خاندانش، به همرزمانش، و به همه‌ی دلبستگان جهاد فی‌سبیل‌الله تبریک، و فقدانش را تسلیت میگویم. ✏️ والسّلام علی عباد الله الصّالحین ✍ سیّدعلی خامنه‌ای؛ ۱۴۰۳/۷/۲۸ khl.ink/f/57913
اگر خون شهید مرا به حرکت نینداخت و من کپ کردم و زانوی غم بغل گرفتم و دست از کار و فعالیت و مسئولیت های فرهنگی و اجتماعی ام کشیدم و سرد و کرخت و راکد ماندم و....یعنی من به سهم خودم خون شهید را هدر داده ام. الان با این شهادت اسطوره ای و کم نظیر و قهرمانانه ی شهید یحیی، من باید اتفاقا با سرعت و انرژی و روحیه ی مضاعفی بدوم و تلاش کنم و کار و فعالیت و مجاهدتم را گسترش بدهم. https://eitaa.com/hamim1377
خطای بزرگ کفتارها 🔹 درست مثل آرش، درست مثل موسی، درست مثل سلیمان که تکه چوبی در دست داشتند، پرتاب کرد. پرتابی تاریخی، رؤیایی، اساطیری و... نه هوش مصنوعی بود نه سناریویی طراحی‌شده، همه هالیوود بخواهند این قاب را باز‌سازی کنند، نمی‌توانند. هزار بار سه، دو، یک، حرکت باید بدهند و آخرش هم یک‌چیز پلاستیکی مقوایی درمی‌آید و هیچاهیچ. 🔹۲۳ سال زندان بودن، یک‌عمر مبارزه کردن، به عبری و عربی مسلط بودن و آخرش هم با حمایل خشاب‌های پر بر دوش و چفیه بر گردن و سلاح بر دوش وسط معرکه در نبرد با سفّاک‌ترین و پلیدترین جلّادهای تاریخ که روی مغول، زامبی و آدمخوار را سفید کرده‌اند، یعنی یک رفتن یونیک، یعنی یک در میلیارد هم کسی زیستی آن‌گونه و رفتنی این‌گونه به خواب هم نخواهد دید. در کثافت و حقیربودن رژیم کودک‌کش همین بس که با تانک نفر می‌کشند، با ذهن خیال‌پردازم با کلمات پوک و حقیرم دارم به لحظات آخرش فکر می‌کنم، به لحظه‌ شلیک توپ، به چاک خوردن دیوار و توقف زمان، به نشستن داغی ترکش چدنی سرخ و سوزان روی کشکک زانو و ساعدش، به مژه‌های خاک گرفته‌اش، به دهان پر از خاک و تکه‌های بتن لای موهایش... قلبش تند زده؟ به چه فکر کرده؟ فرشته‌ مرگ را با آن هیبت در کدام صحنه از این سکانس دیده... نفس‌نفس زده؟ خون پاشان از زانوی خردشده‌اش را چرا با چفیه نبسته؟ چقدر دست‌هایم گزگز می‌کند، چقدر دهانم طعم خاک و فلز می‌دهد.  🔹فلسطین آزاد می‌شود، من یقین دارم عین شهادت محمدالدره، عین لحظه‌ تشییع آن تابوت چوبی و‌ کاک‌ خوردن تشییع‌کنندگان، این سکانس هم می‌شود یکی از تصاویر تیتراژ اخبار و کلیپ‌های سرود ملی جمهوری فلسطین... یحیی سنوار مردانه و لاتی رفت، با همه‌ مختصات یک چریک، با دلی قرص و یقینی لبریز، او با جمجمه‌ای مثل آینه هزارتکه حالا در عرش خداست... ماییم و حسرت رفتنش... لاتی آدابی دارد و سلوکی... ‌ای خدا ۱۰ سال از عمر من کم کن و یک‌هفته آزاد شدن فلسطین را به‌تعجیل بینداز... ✍ حامد عسگری https://eitaa.com/hamim1377
عصای یحیی 🔹 دوربین از بالا دارد ویرانی‌های شهر را قاب می‌گیرد. صحنه، آخرالزمانی است؛ پر از ساختمان‌های ویران و خالی از انسان. انگار دست شیطان در کار بوده تا این شهر سابقاً آباد به این حال و روز بیفتد. دوربین به سمت چپ خیز برمی‌دارد و از میان آوارها وارد یک واحد مسکونی ویران می‌شود. رؤیاهای خاک گرفته ساکنان این خانه را می‌شود وسط چوب و سنگ و آجرهای آوار شده بر زندگی تماشا کرد. جایی در عمق تصویر اما چیزی پیداست. درست ثانیه‌ای قبل از اینکه چشم بیننده به عمق تصویر برسد، مشتی خاک در فضا پراکنده می‌شود و از پس آن خاک، شمایل یک انسان پیداست. 🔹مردی چهره پوشیده که تیر نگاهش، دوربین دشمن را زخم می‌زند. نشسته روی مبلی که انگار از آخرین بقایای زندگی در این گوشه دنیاست. نوع نشستنش شباهتی به آدم‌های محاصره‌شده ندارد. دست مجروحش را روی دسته مبل خاکی گذاشته و سرش را جوری زاویه داده که انگار می‌خواهد دوربین روی پهپاد را تحقیر کند. مرد مثل یک رئیس وسط قاب میدان‌داری می‌کند. مدتی خیره می‌ماند. دوربین هم انگار ترسیده. چند ثانیه بعد، دست سالم مرد بالا می‌رود و چیزی شبیه چوب، عصا یا اسلحه را پرتاب می‌کند سمت سلاح دشمن. مرد جان ندارد. ضربه‌اش کاری نیست بر پهپاد، اما تاریخ را می‌شکافد. معنا می‌سازد. جاودانه می‌شود.  🔹زندگی یحیی سنوار هیچ پیرایه و اضافه‌ای نمی‌خواهد. خودِ خودِ اسطوره است. زندگی‌نامه‌اش بدون نیاز به بازنویسی بهترین فیلمنامه است و قصه زندگی‌اش بدون ویرایش، بهترین رمان. ما در روز ۲۶ مهر ۱۴۰۳ صحنه‌ای را دیدیم که هیچ کارگردانی نمی‌توانست آن را به این خوبی میزانسن دهد، قابی را تماشا کردیم که بهترین قاب آخر برای داستان زندگی یک قهرمان است. این بار حقیقت از خیال جلو افتاد. «مردی چنین میانه میدان» حالا برای ما قصه‌ای ساخته که می‌توانیم تا سال‌های سال تعریفش کنیم. ما مردی را دیدیم که آرمانش آزادی بود و زندگی و برای آرمانش برخاست، طرح نوشت، نقشه کشید، به دل دشمن زد، عملیات کرد و تاآخرین‌نفس جنگید. ما مردی را دیدیم که قصه‌اش رفت وسط لالایی مادرها و حکایت پدرها. از حالا دشمن باید بیشتر بترسد، چون نام تمام فرزندان جغرافیای بدون مرز مقاومت، یحیی‌است. ✍ محمد صالح سلطانی https://eitaa.com/hamim1377
عصای موسی در دست سنوار در این روزگار باژگون که ستمگران، این خفاشان خون آشام، نماد آزادی شده و ستمدیدگان، با کلمات مسخ شده زبان مرده‌ای که از حلقوم بیرون کشیده شده، متجاوز خوانده می‌شوند، مردی از جنس نور، تنها در هجوم خفاشان سیه روی، معجزه می‌آفریند. گوساله پرستان قوم موسی، نیرنگ ورزانه، نام موسی بر زبان می‌رانند و عشق گوساله زرین در دل نهان می‌دارند، غافل از این که عصای موسی اینک در دست سنوار است و آن را به سوی دریای ظلمانی دروغ و دغل پرتاب می‌کند و دریای فریب، به پهنای همه دنیای کنونی را سینه شکافته، به دو نیم خواهد کرد. این گذر کند زمان است که حجاب دیده خفاشان می‌شود و آینده شوم آنان را نهان می‌دارد. رخصتی باید؛ بگذاریم تا بگذرد. ✍ دکتر خسرو باقری https://eitaa.com/hamim1377
20.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قهرمان! در جهانی که همجنس‌گراها و مردان زنانه‌پوش و زنان مرد نما و فوتبالیست‌ها و بازیگران هالیوود و...، به عنوان الگو و قهرمان معرفی می‌شوند، مرگ شبه اساطیری یحیی سنوار تصویر جدیدی از «قهرمان» را برای بشر دلمرده قرن بیست و یکمی معرفی کرد. قهرمانی که نام و تصویرش از تک تک روستاها و شهرهای فلسطین گذر کرده و سرتاسر خاورمیانه و کشورهای اسلامی و جهان را دربر خواهد گرفت... زندگی سنوار ترجمه این شعر محمود درویش بود که می‌گفت: "محاصره را محاصره کن راه فراری نیست بازوان قطع شده ات را بردار و دشمنت را با آن بزن راه فراری نداری من در کنارت افتاده ام؟ مرا بردار و با من دشمنت را بزن که اکنون آزادی، آزاد..." https://eitaa.com/hamim1377
سلام لطفا اگر مقدور بود؛ برای عموی من، امشب نماز لیلة الدفن بخوانید یوسف علی ابن محمدقلی اگر هم حال نداشتید؛ به فاتحه ای آن مرحوم را میهمان کنید🙏 خدا اموات شما رو بیامرزه