eitaa logo
حامیان انقلاب
274 دنبال‌کننده
19هزار عکس
13.2هزار ویدیو
804 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃سال ۱٣٣٧ در یکی از روستاهای اصفهان دختری بدنیا آمد که تمام رفتارهایش با هم سن و سالانش متفاوت بود. از پنج سالگی به مکتب میرفت و تمایل داشت سر کند و چون بزرگان رو می گرفت. مادرش نگران زمین خوردنش بود  اما وقتی با او در میان می گذاشت طیبه می گفت زمین بخورم بهتره تا مردم رویم را ببینند! 🍃لباس کهنه را به نو ترجیح می داد تا مبادا طفلی یتیم نداشته باشد و حسرت بخورد. تنها شش سال داشت که دور حوض می چرخید و می خواند"خمینی عزیزم ،بگو که خون بریزم!" 🍃پدرش از روحانیون مبارز بود و طیبه قبل از نیمی از ماه مبارک را روزه گرفته و هشت روزش را برای سلامتی که در تبعید بودن و بقیه را برای سلامتی پدرش  هدیه میکرد. 🍃در هفت سالگی قرآنش که کامل شد ، قالی می بافت و می گفت: مزد قالیبافی روزم را برای ام بگذارید و مزد قالیبافی شبم را برای آقای خمینی! می خواهم وقتی به ایران بازگشت، پیش پایش گوسفند قربانی کنم. هر چه پول بدستش می رسید، یک قِران و ۱۰ شاهی کنار گذاشته و باقی را خرج می کرد. 🍃شهیده طیبه در سال ۱٣۵۰ با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان کرد و طی یک مراسم خانی به خانه بخت رفت. طیبه بعد از ازدواج با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و پرداخت. 🍃بعد از مدتی توسط همسرش به عضویت گروه مهدیون در آمد. سال ۵۴ که در صدد تعقیب ابراهیم برآمد، زندگی مخفی آنان شروع شد. سال ۵۶بعد از دستگیری همسرش، همراه پسر خردسالش، برادر و دختر خاله اش که از همرزمانش بودندتوسط ساواک محاصره شدند. 🍃 دراین  درگیری مسلحانه با ساواک، خودش دستگیر شده و همراهانش به شهادت رسیدند. وسیله آنان فرزند خردسالشان بود. طیبه و ابراهیم یک ماه زیر شکنجه بیشتر دوام نیاوردند و این در حالی بود که بانوی شهید تا آخرین لحظات در زیر شکنجه مراقب بود. 🍃گر چه طیبه نماند تا هنگام ورود امام جلوی پایش گوسفند قربانی کند اما با خون خودش راه آمدنش را هموار کرد. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🆔 @clad_girls
غیرقابل تحمل‌ترین شکنجه با تأسیس در سال 1335 در زندان‌های سیاسی رژیم عریان‌تر و مدرن‌تر شد. در این دوره شکنجه‌های مدرن و صدمات بیشتر به بدن مورد توجه نظام سیاسی قرار گرفت. این روند هنگامی شدت یافت که چند سال پس از تأسیس ساواک، برای ایجاد هماهنگی میان اضلاع سرکوب، کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شکل گرفت. (شاهی) که خود یکی از شکنجه‌شدگان در این دوره است در خاطرات خود آورده است: «آویزان کردن به صورت وارونه و چرخاندن نیز در کار بود. دستبند زدن صلیبی از همه شکنجه‌ها غیر قابل تحمل‌تر بود. در این شکنجه فرد را از مچ دست به دیوار صاف یا نرده‌ای آویزان می‌کردند که سنگینی بدن موجب کشیده شدن دست‌ها در طرفین و فشار طاقت‌فرسایی در مچ و آرنج و کتف می‌شد. آدم احساس می‌کرد که هر آن رگ‌هایش پاره خواهد شد. ادامه این شکنجه و تحمل آن بیشتر از 20 دقیقه ممکن نبود؛ چرا که دست‌ها باد می‌کرد و حرکت خون کند و دست‌ها کبود می‌شد. بعد چهارپایه‌ای زیر پای فرد می‌گذاشتند و از او می‌خواستند که حرف بزند؛ اگر به زبان می‌آمد که هیچ؛ اگر دم فرو می‌بست دوباره چهارپایه را از زیر پایش می‌کشیدند. یک سال بعد که مرا به ساختمان اصلی بازداشتگاه کمیته آوردند چندین بار از نرده‌های دور دایره آویزانم کردند و تا سرحد مرگ شکنجه‌ام دادند». 📚منبع: عزت‌الله شاهی، خاطرات ، تهران‎، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر، ‎۱۳۸۵،‎ ص 192. ◀️ میراث زخم خورده https://eitaa.com/joinchat/3099328514C4623e03da5