eitaa logo
هم نویسان
290 دنبال‌کننده
306 عکس
56 ویدیو
103 فایل
💠‌ با هم بنویسیم تا به، ادبیات، فرهنگ و تمدن برسیم https://eitaa.com/joinchat/2477260908C5a78446aac سردبیر: @Jahaderevayat 🔻ارسال یادداشت و کوتاه‌نوشت #هم_نویسان
مشاهده در ایتا
دانلود
علیرضا نظری خرم داستان کوتاه.docx
حجم: 24K
👆از حجت الاسلام علیرضا نظری خُرَّم با عنوان «ناگهان چشمم تیز شد» محمد که سخت غافلگیر شده بود به ظاهر چیزی نگفت. رنگ و رویش نشان می داد که او نیز خدیجه را دوست دارد اما نجابتِ ذاتی محمد قفلی بر زبانش زده بود. نگاهش را پایین انداخت و آهسته لبخند ملیحی زد. دوان دوان به سوی خانۀ عموجانش ابوطالب دوید و خدیجه را در کوچه پس کوچه های مکه با آتش لبخندش تنها گذاشت. @hamnevisan
شکم‌های خالی بچه‌ها بی‌حال هرکدام طرفی دراز کشیده بودند. ام‌غسان به زحمت خودش را جلو کشید: کی میاد بازیِ شمردنِ دنده‌ها؟ بچه‌ها دوست داشتند بازی کنند، ولی توان بلند شدن نداشتند. ✍سیده اعظم‌الشریعه موسوی خراسان رضوی