eitaa logo
همراه با قرآن کریم📖
90 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
47 ویدیو
1 فایل
⭕همراه با قرآن کریم https://eitaa.com/hamrahbaquran خادم القرآن گمنام
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات ۴۰ و ۴۱ کهف پس امید است که پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا کند و مجازات (صاعقه و عذابی) حساب شده بر باغ تو از آسمان فرستد تا به زمینی هموار و بی ‏گیاه و لغزنده تبدیل شود. * یا آب آن (باغ به زمین) فروکش کند، پس هرگز نتوانی آن را بازیابی» _______________________ ▪«زلق» به زمین صاف و بدون گیاه گفته می‌شود؛ آن چنان که پای انسان در آن بلغزد. 👈 دادن و گرفتن‌های خدا، بر اساس ربوبیّت و تربیت اوست. «فَعَسی‏ رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ»  👈فقیران مأیوس نباشند، «أَنَا أَقَلَّ ... فَعَسی‏ رَبِّی» که یأس و ناامیدی بدتر از فقر است.  👈اگر خدا بخواهد، فقیر، غنی، بلکه برتر از غنی می‌شود. «خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ»  👈 آرزوی سلب نعمت از کفّار فخرفروش، و نفرین بر آنان، پسندیده است. «یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً»  ✅ قهر خداوند حساب شده و عادلانه است. «حُسْباناً»  ⚠️ ثروتمندان به داشته‌های خود مغرور نشوند، شاید در یک لحظه همه ثروتشان نابود شود. «فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً»  ❌ و و، دارایی و سرسبزی را به کویر تبدیل می‌‏کند. «فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً»  ⚠️ دست خدا برای قهر و عذاب، باز است؛ چه از آسمان، چه از زمین. «یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً»  👈 در برابر خشم و غضب الهی، قدرت و راه نجاتی نیست. «فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً» ⚠️هنگام فرارسیدن قهر خدا، مال و فرزند هر چند بسیار باشد به کار نمی‌‏آید. «وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ» ✅ولایت‌های غیر الهی ناپایدار و باطل است، و تنها ولایت خدا ثابت و حقّ است. «الْوَلایَةُ لِل
🔥آثار و پیامدهای شوم پیروی از هوی نفس: 🔥هواپرستى، سرچشمه است. «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ» 🔥هواپرستى، سرچشمه‌ى است. «مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى‌» 🔥آیا تر از آن کس که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته، کسی پیدا می شود؟! «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ» 🔥هواپرستى، است. «فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‌» 🔥هواپرستى، سرچشمه‌ى است. «لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» 🔥هواپرست، همیشه است و از مسیر اعتدال دور است. 🔥هواپرستى، سرچشمه‌ى . 🔥هواپرست، ايمان ندارد. 🔥هواپرست، است. 🔥آغاز پيروى از هوسها و ايجاد بدعت‌ها مى‌باشد. 🔥هوا وهوسها انسان را كرده وقدرت تشخيص حقّ از باطل را مى‌گيرد. 🔥 و بندگی در برابر خواسته های نفسانی، یکی دیگر از پیامدهای هواپرستی است. 💐امام علی(ع): از هوی و هوس ها دوری کنید، پس به درستی که آنها شما را به سوی گناهان و داخل شدن به بدی ها می کشانند. 💐امام على(علیه السلام) مى فرماید: اگر تو نفس را به کارى مشغول نکنى، او تو را به خودش مشغول مى کند. 💐پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هوى را بدان سبب هوى‌ ناميده‌اند كه صاحب خود را فرو مى‌افكند. ✅شجاع‌ترين مردم كسانى هستند كه بر هوس‌هاى خود غلبه كند. 📘مجموعه احاديث از ميزان‌الحكمة مى‌باشد.
⚠️، نشانه تسلط ابلیس و تحقق وعده شیطان⚠️ ⚠️ابلیس از میان همه نشانه های گوناگون و متعدد و ، به و توجه می‌کند و آن را مهم‌ترین نشانه بر یا بر می شمارد. 🔴چرا خداوند میان این همه نشانه برای شناخت حقیقت و شخص، به و توجه می‌دهد و کفران را نشانه کفر و شکر را نشانه ایمان معرفی می‌کند؟ 💠خداوند در بیان عناد و دشمنی ابلیس و شیطان با انسان از زبان ابلیس نقل می‌کند که سوگند خورده است تا مردم را به و بکشاند: قال فبما اغویتنی لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لاتجد اکثر هم شاکرین؛ ابلیس گفت: پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندی من هم برای فریفتن آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست. آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها می‌تازم و بیشترشان را . (اعراف، آیات16 و 17) در این آیه خداوند گزارش می‌کند که هدف ابلیس در تسلط و ولایت یابی برانسان، کشاندن وی به ناسپاسی است. به نظر ابلیس که خداوند آن را انکار نکرده است، نشانه تسلط و ولایت ابلیسی و شیطانی، بشر است. 👈 نشانه و ایمان، و نشانه و حکومت شیطان برانسان، اوست. 👈 و از سوی انسان، مهم ترین نشانه و اصلی ترین اثر و پیامد و است. ❌ابلیس چنان که خداوند در این آیه بیان می‌کند، سوگندهای بسیار غلیظ و شدید می‌خورد تا انسان را از راه به در کرده و او را به بکشاند؛ زیرا به نظر ابلیس، ❌ بدترین شیوه و رویه برخورد با خداوندگاری و پروردگاری خداست. پس اگر کسی پیشه کند ابلیس به هدف خود یعنی ضلالت و گمراهی بشر دست یافته است و نشان می‌دهد که انسان شایسته خلافت الهی نیست. ❓اما پرسش این است که چرا مهمترین نشانه بندگی و ولایت الهی در و انسان خودنمایی می‌کند و ولایت ابلیسی و شیطانی و خروج از راه مستقیم انسانیت و عبودیت، در خود را نشان می‌دهد؟ در پاسخ به این پرسش باید به نقش سپاس و شکر در نگرش قرآنی توجه داشت و اینکه کفران و ناسپاسی به چه معنایی است... ✅ شکر کردن نخستین جلوه عقل عملی است. به این معنا که عقل عملی، حکم می‌کند که انسان در برابر نعمت و نعمت دهنده، شاکر و سپاسگزار باشد. ✅از نظر قرآن نشانه هدایت انسان و ضلالت وی در شُکر و کفران است. (انسان، آیه 3) 👈در حقیقت نشانه این که انسان در مسیر فطرت و عقل سلیم حرکت می‌کند یا خیر، باید در همین شکر و سپاس و یا کفران و ناسپاسی جست. 👈انسانی که در مسیر هدایت گام بر می‌دارد انسانی سپاسگزار است وگرنه ناسپاسی، خود بهترین دلیل و گواه بر گمراهی و خباثت طینت و شخصیت و دفن عقل و فطرت او است. (نمل، آیه 40، لقمان، آیه 12) 🔹 من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق، کسی که عادت به تشکر و سپاس نداشته باشد و شکرگزار بنده ای نباشد که به او نعمتی داده و خدمتی کرده است، هرگز شکرگزار خالق و پروردگارش نیز نخواهد بود. ✅در حقیقت بهترین جلوه عقل و بندگی و اطاعت و هدایت و تقوا و علم و حکمت و ایمان را باید در شکرگزاری از هر کسی و هر نعمتی دانست. ✳️به سخن دیگر، عقلانیت بشر در این رفتار خودنمایی می‌کند و اگر کسی بخواهد در مورد دیگری، قضاوت کند که او انسانی خردورز یا سفیه و بی خرد است می‌بایست به این بعد رفتاری او توجه کرد که آیا سپاسگزار است یا ناسپاس.
آیات ۱۵ و ۱۶و ۱۷ و ۱۸ فصلت ❌پس به ناحقّ در زمین ورزیدند و گفتند: «کیست که از ما قدرتمندتر باشد؟» آیا ندیدند که همان خداوندی که آنان را آفرید قوی‌تر از آنهاست؟ و پیوسته به آیات ما ورزیدند» ❌«پس ما بادی سرد و توفنده و مسموم کننده را در ایامی نحس بر آنان فرستادیم تا ‏ای را در همین دنیا به آنان بچشانیم، و قطعاً عذاب آخرت رسوا‌کننده‌‏تر است و آنان یاری نخواهند شد» امّا ، آنان را هدایت کردیم ولی پس به کیفر آن چه کسب می‏‌کردند صاعقه ⚡️عذابِ خفت بار آنان را فرو گرفت و (از عاد و ثمود) ما آنان را که ایمان آوردند و تقوا پیشه بودند نجات دادیم» ________________________ ❌قدرت، نشانه‏ ی حقانیّت نیست. «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ...»  👈داروی مبارزه با خود برتربینی، توجّه به قدرت الهی است. «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ... الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ‏»  👈نگاهی به آفرینش خود و ضعف ‏های دوران جنین و کودکی، و نیازمندی امروز تکبّر را برطرف می‏ کند. «الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ»  ❌آن چه کفّار را به هلاکت می ‏رساند، استمرار در کفر و لجاجت است. «کانُوا- یَجْحَدُونَ» ❌عاقبت استکبار، خواری است. «فَاسْتَکْبَرُوا ... عَذابَ الْخِزْیِ‏»  ❌کفر، کوردلی است. «الْعَمی‏»  ❌خوار کردن انبیاء خواری قیامت را به دنبال دارد. «الْعَذابِ الْهُونِ» 
آیه ۱۱ احقاف «وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا إِلَیْهِ وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ»  و کسانی که ورزیدند، درباره کسانی که ایمان آورده‌اند، گویند: اگر (اسلام) خوب بود، آنان در پذیرفتن آن بر ما سبقت نمی‌گرفتند. و چون خود ، به زودی خواهند گفت: این سابقه‌دار است. ________________________ 💠کفار گمان می‌کنند تنها آنان می‌فهمند و اگر امر مفید و خوبی وجود داشته باشد، پیش از دیگران به آن دست می‌یابند. و چون آنان ایمان نیاورده‏‌اند، لابد، ایمان امر خوبی نیست!  💠پس از آنکه پیامبر فرمود: «ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ» رسالت، چیز جدیدی نیست و من پیامبری نوظهور نیستم، دشمنان، دست به تخریب اصل نبوّت زدند و گفتند: «هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ» این دروغی قدیمی و نیرنگی کهن است. 🔰شأن نزول آیه ۱۱ احقاف : مفسران براى آیه مورد بحث، شأن نزول هاى متعددى نقل کرده اند: 1 ـ این آیه در مورد «ابوذر غفارى» است که در «مکّه» اسلام آورد و قبیله او (بنى غفار) نیز به دنبال او ایمان آوردند، (و از آنجا که قبیله بنى غفار بادیه نشین و فقیر بودند کفار قریش که مردانى ثروتمند و شهرنشین بودند گفتند: اگر اسلام چیز خوبى بود، این بى سر و پاها بر ما سبقت نمى گرفتند!) در اینجا بود که آیه فوق نازل شد، و به آنها پاسخ گفت. 2 ـ یک کنیز رومى در «مکّه» بود به نام «ذى النیره»که دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را اجابت کرد، بزرگان قریش گفتند: اگر آنچه را محمّد(صلى الله علیه وآله) آورده، چیز خوبى بود «ذى النیره ها» بر ما مقدم نمى شدند 3 ـ گروهى از قبایل بادیه نشین «مکّه» پیش از مردم شهر، به اسلام روى آوردند، اشراف «مکّه» گفتند: اگر اسلام چیز خوبى بود، این شترچران ها! بر ما سبقت نمى گرفتند. 4 ـ جمعى از مردان پاکدل، اما فقیر و تهیدست همچون «بلال»، «صهیب» و «عمار»، اسلام را با آغوش باز پذیرفتند، اشراف «مکّه» گفتند: مگر ممکن است آئین محمّد(صلى الله علیه وآله) چیز خوبى باشد و اینها بر ما پیشى گیرند؟! 5 ـ هنگامى که «عبداللّه بن سلام» و بعضى از یارانش، ایمان آوردند جمعى از یهودیان مغرور گفتند: اگر اسلام خوب بود آنها پیش قدم نمى شدند. 💠 اسلام از طرف قشرهاى فقیر و بادیه نشین و تهیدست، به سرعت مورد استقبال قرار گرفت؛ چرا که هم منافع نامشروعى نداشتند که به خطر بیفتد، و هم مغز آنها از باد غرور انباشته نبود، و هم قلب هائى پاک تر از قشر مرفه، عیاش و هوس باز داشتند . این استقبال گرم، از ناحیه این گروه که یکى از بزرگ ترین نقطه هاى قوت این آئین الهى بود، از سوى ، به عنوان یک نقطه ضعف بزرگ شمرده شد، و گفتند: این چه آئینى است که پیروانش انبوهى بادیه نشین فقیر و تهیدست و کنیزان و بردگانند؟! اگر مکتب معقولى بود، هرگز نباید افراد سطح پائین و منحط اجتماع، از آن استقبال کنند! اما ما که در سطح بالا قرار داریم و چشم و چراغ جامعه هستیم، عقب بمانیم! ❌این طرز تفکر انحرافى، امروز هم از رائج ترین طرز تفکرها در میان ثروتمندان مغرور، و هوسبازان مرفه در مورد مذهب است که مى گویند: مذهب، به درد فقرا و پابرهنه ها مى خورد، و هر دو براى هم خوبند، و ما در سطحى بالاتر و بالاتر قرار داریم! ❌این‏که قرآن مربوط به زمان پیامبر بوده و به درد امروز نمی‌خورد، شبهه و حرفِ جدیدی نیست، مخالفانِ مدعی فکر و اندیشه در زمان پیامبر نیز، این شبهات و حرف‌های بی‌‏اساس را می‌گفتند. «هذا ... قَدِیمٌ‏»  ❌تبلیغات تحقیرآمیز علیه اسلام و مسلمانان همیشه بوده است. «لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا ...»  ❌دشمن، همیشه از یک راه وارد نمی‏‌شود و یک حرف و منطق ندارد. گاهی می‌گوید: اسلام ارزشی ندارد وگرنه ما قبل از همه می‌پذیرفتیم، «لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا» و گاهی می‌‏گوید: این مطالب، دروغ کهن و سابقه‌‏داری بیش نیست. «فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ» 
آیه ۱ سوره محمد « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ الَّذِینَ وَ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ » به نام خداوند بخشنده مهربان کسانی‏که ورزیدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) ________________________ 💠عبارت‏ «صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» را دو گونه می ‏توان معنا کرد: الف) به معنای اعراض کردن، یعنی خودشان از راه خدا اعراض کردند. ب) به معنای ممانعت کردن، یعنی مردم را از راه خدا بازداشتند. ( تفسیر مخزن العرفان)  💠عبارت‏ «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» را نیز دو گونه می ‏توان معنا کرد: الف. خداوند اعمال خوب کفّار و مشرکان، مانند صدقه و انفاق به فقرا را به دلیل کفر و منحرف کردن مردم، باطل و بی اثر می ‏کند، به گونه ‏ای که در آخرت در پرونده آنان خبری از این چیزها نیست. ب. خداوند، تلاش‏ های آنان برای از بین بردن اسلام و شکست مسلمانان را بی اثر می ‏سازد تا به مقصد و هدف نائل نشوند.  ❌اعمال کفّار همه تباه است. «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» این تباهی اعمال کفّار با چند تعبیر در قرآن کریم آمده است: - «کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ» ( ابراهیم، ۱۸)، اعمال کافران چون خاکستری است که در روزی طوفانی، بادی سخت بر آن بوزد. - «فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» ( کهف،۱۰۵) اعمال کفّار محو می‏شود. - «کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ» ( نور،۳۹) اعمال کفّار همچون سرابی است که تشنگان، آن را آب می ‏پندارند. ❌ تلاش کفّار ناکام می ‏شود، کوشش آنان عاقبت ندارد و مردم دیر یا زود حقیقت را خواهند فهمید. « صَدُّوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ‏»  ⚠️راه خدا دشمن دارد و دشمنان بیکار نمی ‏نشینند و در صدد انحراف دیگرانند. «صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»  آیه ۲ سوره محمد « وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ » و کسانی که (به خدا) آورده و انجام داده ‏اند و به آنچه بر محمّد نازل شده که است و از جانب پروردگارشان است، آورده ‏اند، خداوند بدی ‏های آنان را پوشاند و ________________________ ▪کلمه «بال» یا به معنای کار و حالات و شئون است و یا به معنای روح و قلب. ✅ایمانی ارزش دارد که به اطاعت کامل از دستورات الهی بیانجامد. «بِما نُزِّلَ عَلی‏ مُحَمَّدٍ»  ✅پیروی از دستورات انبیا، طبق ملاک و معیار حق است. «وَ هُوَ الْحَقُّ»  ✅ معیار حقّ وحقیقت، مطابقت با وحی ودستورات خداست. «هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»  👈کفر، سبب تباهی عمل، و ایمان و عمل صالح، سبب اصلاح عمل می‏ گردد. « الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ‏- الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏ ... أَصْلَحَ بالَهُمْ‏»  👈 خداوند با تهدید کفّار «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» و بشارت به مؤمنان‏ «أَصْلَحَ بالَهُمْ»، از پیامبر و اهل ایمان دلجویی می ‏کند.
✅صف آرایی و و رویارویى با و روبرو شدن انبیا با مخالفان گوناگون از سنت الهی است. ✅جریان مبارزه حق و باطل همیشگی است.
آیه ۳ سوره محمد « ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ »  این (دو گونه سرانجام) به خاطر آن است که کسانی که ورزیدند، از پیروی کردند و کسانی که آوردند، از همان که از طرف (نازل شده) است پیروی نمودند. این گونه خداوند برای (بیداری) مردم، مثال حالشان را بیان می ‏کند. ____________________ 💠مقایسه و تفکیک میان سرانجام و ، یکی از شیوه ‏های تربیتی قرآن است که در این چند آیه مکرّر بیان شده است.  💠در این آیه، و بر اساس و از یکدیگر جدا شده ‏اند که بیانگر منطق قرآن در برخورد با مخالفان است. 👈باطل ‏گرایی، زمینه گرایش به کفر است. «الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ»  👈 هر راهی که در مقابل حقّ قرار گیرد، باطل و بی اساس است و میان حق و باطل، راه سومی وجود ندارد.« اتَّبَعُوا الْباطِلَ‏ ... اتَّبَعُوا الْحَقَ‏»  ✅مصداق بارز و روشن حقّ، است. «اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ» (در آیه قبل خواندیم: «بِما نُزِّلَ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ») 
💠 در سوره محمد صل الله علیه و اله و سلم درباره دو جریان و گفت و گو شده. کسانی اند که از تبعیت کردند، به نعمت های الهی ورزیدند و کردند. خداوند اعمال این افراد را گُم می کند. حتی آن اعمالی که قبل از ورود به وادی کفر انجام دادند هم به نتیجه نمی رسد. جریان دوم، است. کسانی که از این جریان پیروی می کنند، به و آورده اند، صالح انجام داده اند و همچنین به آنچه به پیامبر نازل شده ایمان آورده اند. در بسیاری از روایات گفته شده ❤️ علیه السلام همان ایمان اضافه ای است که در این آیه بیان شده. انسان برای آنکه بتواند در مسیر امیرالمومنین پایدار بماند باید داشته باشد. بدون تقوا انسان دچار انحراف شده و منحرف می شود. انسان اگر به خود رغبت پیدا کند و برای خودش اهمیت زیادی قائل شود، جایی که نیاز به است، نمی تواند جلو بیاید و کار کند. اگر انسان با این عامل مبارزه کند و در مسیر بماند، رنج ها و سختی هایی که متحمل شده، بصورت عمل صالح برایش در می آیند. اما اگر در این مسیر لغزید، بهره ای نخواهد داشت. وقتی انسان ایمان آورد، حالا باید وارد شود تا کارهای قبلی اش برای او موثر باشد وگرنه آن اعمال همه حبط می شوند. خداوند برای کسانی که وارد وادی هدایت می شوند، پاداش ویژه ای قرار داده است؛ خداوند اعمال معیوبشان را می کند و گناهانشان را پاک می کند. سپس خداوند از مومنین می کند؛ خداوند و امیرالمومنین به این یاری نیازی ندارند بلکه این یاری فرصتی از سوی خدا برای است. 💠سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۱
آیه ۳۱ سوره محمد وَ لَنَبْلُوَنَّکُم حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُم وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ ماقطعاً شما را ‏آزماییم تا از میان شما و را نشان دهیم و اخبار(و اعمالتان)را آزمایش خواهیم کرد. _____________________________ 💠«ابتلاء»گاهی به معنای آزمایش افراد برای کشف حقیقت است مانند:«إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ رَبُّه»(بقره۱۲۴)وگاهی به معنای ایجاد زمینه‏ های مختلف برای بروز حالات درونی است،مانند این آیه«نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ»  💠در آیه قبل خواندیم که خداوند عملکرد ما را می ‏داند«وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ»و برای علم و آگاهی خود نیازبه آزمایش ندارد.بنابراین آزمایش برای آن است که مردم کاری انجام دهند وبر اساس آن استحقاق پاداش یاکیفر را پیدا نمایند. 👈تفکیک انسان‏ ها از یکدیگر مراحلی دارد:در مرحله اول،انسان ‏هابا و جداسازی می ‏شود ودر مرحله دوم،اهل ایمان با و تفکیک می ‏یابندودر مرحله سوم، جهادگران با و بیشتر.بنابراین ‏های_الهی یکی پس از دیگری ادامه دارد. ✅آزمایش مردم،امری حتمی و همگانی و یکی از سنّت ‏های الهی است«وَ لَنَبْلُوَنَّکُم»(حرف لام و نون تأکید نشانه قطعی بودن آن است)  👈 یکی از بسترهای آزمایش و شناسایی انسان‏ها، میدان جنگ است.منافقان در جبهه رسوا می شوند«حَتَّی نَعْلَم الْمُجاهِدِینَ مِنْکُم»  ✅در جهاد، و نقش بسیار مهمی دارد«الْمُجاهِدِینَ مِنْکُم وَ الصَّابِرِینَ»  ❌ ادّعاها و سخنان انسان در صحنه عمل مورد آزمون الهی قرار می‏گیرند«نَبْلُوَا أَخْبارَکُم»  👈 معیار ارزیابی الهی،موفقیّت در آزمون ‏های عملی است«نَبْلُوَا أَخْبارَکُم»
💠سوره مجادله با یک مسئله به ظاهر فرع فقهی شروع می شود و شکایت بانوی محترمه ای است که محضر رسول خدا آمده و شکایت کرده از یک داستانی که در زندگی او پیش آمده و آن مسئله ظهار است.در دوره جاهلیت در پیوند خانوادگی و زناشویی یک روابط خاصی بوده که یکی از فروعش همین مسئله ظهار بوده که در جاهلیت مرسوم بوده همسر خودشان را تشبیه به مادر می کردند و دیگر برای همیشه این همسر برای آنها حرام می شد. قرآن می فرماید«قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتی تُجادِلُک فی زَوْجِها وَ تَشْتَکی إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ یسْمَعُ تَحاوُرَکما إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیر»(مجادله/۱)؛یعنی خدای متعال قول آن کسی را که خدمت شما آمده و مجادله می کند و در باب داستانی که برای او و همسرش پیش آمده؛را شنید. 👈مجادله یعنی گفتگو و اینکه چیزی بگویی و بشنوی و دوباره رد و بدل بشود. حضرت در مقابل این شکایت ظاهراً سکوت کردند تا آیه نازل شد و خدای متعال برخورد کرد با این حکم جاهلی واین حکم را الغا کرد؛خدای متعال می فرماید: این سنت غلطی است؛ ومادر آن کسی است که انسان را به دنیا آورده و با تشبیه و استعاره واز این حرفها نمی شود مادر درست کرد. و این حد، حد جاهلی است و باطل شده اگر کسی هم بعد از این چنین کاری کرد خدای متعال یک کفاره های سخت برای او در نظر گرفته است. سپس خداوند میفرماید:«وَ تِلْک حُدُودُ اللَّهِ وَ لِلْکافرین »(مجادله/4)؛یعنی این ها حدود خدا هستند 🤔 یعنی چه؟ خیلی ها تلقی کردند این شرایعی که اسلام دارد بخصوص در مورد روابط اجتماعی وخانوادگی و امثال اینها، مناسبات دوران خاص جزیره العرب است و برای یک شرایط خاص اجتماعی است و نمی شود اینها را به تاریخ تسری داد و سرایت به کل جوامع و تاریخ ندارد.قرآن به شدت با این برخورد می کند و می فرماید که این حد خداست. 💠داستان این است که در سوره مجادله ظاهر امر در مورد یک حکم فقهی است امّا به بحث یعنی و کشیده می شود که در ادامه از دوگانه و سخن می گوید. ❌ محاده با خدا یعنی دعوا بر سر حدودی که خدای متعال معین کرده است. 👈 صرفاً یک قانون اعتباری و قراردادی نیست بلکه مرزهای خداپرستی و مرزهای توحید و مرزهای جریان الوهیت اوست. ❌ کسانی هستند که در تمام امور در مقابل حکم و حدود الهی حکم خود را قرار داده و با خدا مقابله می­کنند و در واقع می­خواهند نظام و جریان الوهیت درعالم را برای خود قائل باشند.! و این اصلاً بحث حقوقی نیست بلکه بحث است!وتکویناً خدای متعال به ما اختیار داده، که یا را انتخاب می کنیم یا را انتخاب می کنیم! یک عده ای تعدی از حدود می کنند واز این حد خارج می شوند و یک جور دیگر زندگی و تجارت می کنند ودر یک چارچوب دیگری معامله می کنند و قرارداد می بندند.یک عده ای هم هستند که محاده می کنند یعنی مقابل حد خدا حد می گذارند؛در حالی که خدای متعال چارچوب معین کرده و حدود الوهیت است،اما یک حد دیگری می گذارند این معنایش این است یک اله دیگری را حاکم می کند،یک دین دیگری را حاکم می کند. محادین یعنی آنهایی که در حدود الهی با خدای متعال درگیر هستند.و در مقابل دین خدا دین می گذارد و مقابل شرایع خدا شرایع می گذارد.خدای متعال فرموده اینطوری زندگی کنید قواعد اکل و شرب و ازدواج وصلح و جنگ واشتغال و این قواعدی که گذاشته این طوری باشد،اینطوری درس بخوانید اینطوری بخوابید اینطوری ازدواج کنید اینطوری جنگ کنید اینطوری صلح کنید؛ اما مقابل اینها می آید در جامعه بشری ریل گذاری می کند و بعد کم کم می بینید همه حدود الهی را تغییر می دهد یک مرزهای دیگری را برای زندگی می گذارد و همه مرزها را زیرپا می گذارد. محادین کارشان این است و کارشان به جایی می رسد که در همه حدود با خدای متعال دعوا می کنند. 👈در سوره طلاق باز بحث از احکام روابط خانوادگی است و آنجا هم می فرماید«تِلْک ... 👈 در سوره بقره در آیه۲۲۹هم از روابط خانوادگی و نحوه جدا شدن دو نفر که داستان طلاق است،بحث می کند و می فرماید«تِلْک فَلا تَعْتَدُوها و مَنْ یتَعَدَّحُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُون»اینها است 💠آری! جدا شدن از حدود الهی مبدأ یک نوع رنج و عذاب برای انسان و جامعه می شود. مثل همین داستانی که پیش آمده و کار به شکایت و شکوا و مجادله و محاوره با حضرت کشیده و خدای متعال هم آن حد جاهلی را الغاء کردند و یک حد دیگری گذاشتند و میفرمایند تلک حدود الله؛ یعنی این حد خداست واینطور نیست که یک حکمی است که یک کسی کرده یا اقتضاء مناسبات اجتماعی دوره فلان در جزیره العرب است بلکه حدود الله است وجامعه یا انسان هایی که کفر بورزند و بپوشانند و از این حدود چشم پوشی کنند و جلوی تحقق این حدود را بگیرند مبتلا به می شوند.
🔸 دو جريان و بسيار پيچيده عمل می‌كنند، اما وجود مقدس رسول الله(ص) از آن دو جريان بسيار پيچيده‌ترند. چه كسي باور می‌كند كه حضرت به گونه‌اي عمل كردند كه گاهي برخی منافقین باورشان شد كه حضرت فردي ساده است و نعوذ بالله، متوجه نمی‌شود. گمان كردند كه درون دستگاه حضرت نفوذ کرده‌اند و ايشان را دور مي‌زنند! حضرت گاهي به گونه‌اي عمل مي‌كردند كه مي‌گفتند اين چه طور آدمي است كه هر چه به او مي گویيم، مي‌گويد همين درست است. آيا حضرت اين‌طوري بودند؟ يا اینکه به قدري پيچيده عمل مي‌كرده‌اند كه آنها خيال مي‌كردند كه حضرت يك شخصيت ساده‌ای هستند؟ 🔸در فتنه‌ها، باطن‌ها آشکار می‌شود و صف جدا می‌شود. 🔸 فتنه‌های بسيار سنگينی مي‌خواهد تا صفوف جدا شوند. کوره جنگ صفين را بايد حضرت امیرالمؤمنین (عليه السلام) داغ کند و کار به بر سر نيزه رفتن قرآن برسد تا صف خوارج جدا شود و باطن‌ها آشکار گردد؛ «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ يُفْتَنُونَ»(عنكبوت/۲) در امتحان‌هاي سنگين است که وقتي کوره داغ مي‌شود، ناخالصي‌ها از طلا جدا مي‌شود و جبهه نبي اکرم (صلي الله عليه وآله) خالص مي‌شود و جهنمي‌ها جهنمي مي‌شوند «فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ»(أنفال/۳۷). حضرت نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را نمي‌شناختند؟ بله، به‌خوبي مي‌شناختند، ولي براي اين‌که حرکت عالم به طرف خداي متعال سريع‌تر شود، منافقين را تحمل کردند و ميدان‌هايي را [هم] طراحي کردند که در اين ميدان‌ها صفوف از هم جدا مي‌شود، مانند جنگ صفين و روز عاشورا.