eitaa logo
همسفر شهدا
370 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🍃ولادت : ۱۳۵۲ - سپیدان - روستای شیخ عبود بیضاء 🍂شهادت: ۹۶/۱/۸ - سوریه 🍁آرامگاه: سپیدان - گلزار شهدای روستای شیخ عبود بیضاء 🔰فرازی از # وصیت_نامه 🌸خدا را شاکرم که به من توفیق پوشیدن لباس مقدس را داده و لیاقت لبیک به سلام الله علیها و علیه السلام و سلام الله علیها را داشته باشم. 🌺و خدا را قسم به حضرت زهرا سلام الله علیها و امام حسین علیه السلام که شهادت در راه بی بی حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها را نصیب بنده کند ... 🇮🇷کانال «شهید محمدهادی ذوالفقاری» 🆔 @shahidzolfaghari
🔰 #هادی_دلها 🌸خیلی دوست داشت #سوریه بره و از حرم #حضرت_زینب سلام الله علیها دفاع کنه. 🌼یک طرف دیوار خونه رو بنری مزین به نام #عمه_سادات زده بود. 🌺می‌گفت نباید بگذاریم حرم، دست #تروریست ها بیفتد. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🆔 @shahidzolfaghari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمتر دیده شده از #حاج_احمد_متوسلیان در حرم #حضرت_زینب سلام‌ الله‌ علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 #شهید_مجید_سلمانیان 🔰شهیدی که قبل از اعزام به سوریه، #حضرت_زینب سلام الله علیها را در خواب دید و به وی گفت که شما هم انتخاب شدید.
💠زیارت #حضرت_زینب سلام الله علیها به نیابت از 🌷 #شهید_حمید_رضا_اسداللهی و 🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🔰از اسرای ایرانی تا در راه حرم 🌸توی اردوگاه تکریت۵، مسئول شکنجه اسرای ایرانی، جوانی بود بنام کاظم عبدالامیر.  یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی ها، و برادر دیگرش هم در جنگ کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت، و انگار ایرانیها را مقصر همه مشکلات خودش می دانست!  🌺کاظم آقای را خیلی اذیت می کرد. او می دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، به همین خاطر ضربات کابلی که نثارش می کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسراء داشت، اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به او احترام می گذاشت!  🌼کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی، روانی و جسمی بویژه آقای ابوترابی استفاده می کرد.  🌸تنها خوبی کاظم بودنش بود. خانواده کاظم به روحانیون و احترام می گذاشتند. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر رو برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی  🌸یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ آقای ابوترابی و گفت:بیا اینجا کارت دارم...  🌺ما تعجب کردیم و گفتیم لابد شکنجه جدید و...  اما از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای ابوترابی تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمی زد.  🌼وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم، گفت: کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو بهم کرده بود. بارها بهم گفته بود مبادا ایرانی ها را اذیت کنی، اما ... 👈دیشب خواب سلام الله علیها رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده. 🌸صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه ایرانی ها رو اذیت می کنی؟ حلالت نمی کنم... حالا من اومدم که حلالیت بطلبم.  🌺کم کم محبت حاج اقا ابوترابی در دل کاظم جا باز کرد و شد مرید ایشون، بطوری که وقتی قرار شد آقای ابوترابی رو به اردوگاه دیگری بفرستند کاظم گریان و بسیار دلگیر بود.  🌼وقتی اسرای ایرانی آزاد شدند، کاظم برا خداحافظی با اونا بخصوص اقای ابوترابی تا مرز ایران اومد.  🌸او بعد از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی رو تحمل کنه و برای دیدن حاج آقا راهی تهران شد. وقتی فهمید حاج آقا توی سانحه تصادف مرحوم شدند به شدت متاثر شد و رفت سر مزارش و مدتها آنجا بود.  🌺کاظم از خدا می خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذره. حتی رفت سراغ برخی از اسرای ایرانی که شکنجه شون کرده بود و حلالیت طلبید. او حتی تا روستاهای خراسان رفت.  💠👈تا اینکه کاظم داستان ما مدتی قبل رفت و در دفاع از حرم سلام الله علیها به شهادت رسید.  📚منبع:کتاب ، اثری از گروه فرهنگی  
🔰تقدیم به شهدای 🌸روی اجاق٫ قوری شبنم گذاشتم 🌸دمنوش خاطرات تورا دم گذاشتم 🌺شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک 🌺این روضه را برای گذاشتم 🌼گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم 🌼هر روز ختم سوره ی مریم گذاشتم 🌸هربار روی خون تو گذاشتند 🌸غمهای تازه ای به روی غم گذاشتم 🌺هرگز تکان شانه ی من را کسی ندید 🌺من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم 🌼تو در رکاب قدم زدی 🌼من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم 🌸حالا من ویتیمی گلهای باغ تو 🌸قابی که روی بختم گذاشتم 🌺این خانه بعد رفتن تو من است 🌺اینگونه پا به خط مقدم گذاشتم
🌷 🍃ولادت : ۶۷/۳/۱۵ - تهران 🍂شهادت : ۹۴/۹/۲۹ - خانطومان 🍁آرامگاه : تهران - گلزار شهدای چیذر ‌ 🌸براي اينكه مراسم #آبرومندانه برگزار شود، از هيچ ‌كاري دريغ نمي كرد... 🌺وقتي روضه #سلام الله علیها خوانده مي‌شد جور ديگري اشك مي‌ريخت و سينه مي‌زد. 🌼هميشه با وضو كار مي‌كرد و با احترام به مردم چاي مي‌داد. 💠«شهادت» مزد خدمتـــــهایش در مجالس #بود...
🔰 🤔 🍃ولادت : ۶۹/۵/۳۰ - تهران 🍂شهادت : ۹۴/۱۰/۲۱ - خانطومان سوریه 🍁آرامگاه : به وسعت قلبهای عاشق 🌸مجید داشت. برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه می‌گرفت. برا همین بهش می گفتند 😊 🌺بارها برای نیازمندان نون بربری می خرید و بهشون می داد.🍪 🌼تو روضه سلام الله علیها رو خوندند و گفتند سوریه نا امن شده و حرم در خطره؛ گفت: "مگه من مُردم و هر طور شده باید برم"😠 ✅رو بدنش بود و هر جا برای اعزام می رفت قبولش نمی کردند تا اینکه به لطف و دعوت راهی براش باز شد. 🔴👈تو به همراه چند تن از رفقاش آسمونی و شد تا بدن خالکوبیش رو کسی نبینه و خدا چه زیبا او را انتخاب کرد.😭 🌷
👷به بهانه روز 🔰کارگر ساده‌ای که شد 🌸آقا سید ۱۳ سالش بود که جهت جنگ با کفار بعثی عازم جبهه شد. 🌺پس از دفاع مقدس و ازدواج ، به همراه همسر خود بر روی زمین های کشاورزی مردم گلستان کارگری می کرد. 🌼با شروع حمله تکفیری ها احساس وظیفه کرد و با پیگیری های فراوان عازم سوریه شد تا در پیشگاه عمه سادات شرمنده نشود. 💠تا اینکه در ۲۷ ماه مبارک رمضان سال ۹۷ پاداش زحمات خود را از سلام الله علیها دریافت کرد و آسمانی شد. 🌷
🔰برگزاری #نماز_جمعه حرم مطهر #حضرت_زینب سلام الله علیها - ۹۸/۴/۱۴
هدایت شده از همسفر شهدا
🌷 🍃ولادت : ۶۷/۳/۱۵ - تهران 🍂شهادت : ۹۴/۹/۲۹ - خانطومان 🍁آرامگاه : تهران - گلزار شهدای چیذر ‌ 🌸براي اينكه مراسم #آبرومندانه برگزار شود، از هيچ ‌كاري دريغ نمي كرد... 🌺وقتي روضه #سلام الله علیها خوانده مي‌شد جور ديگري اشك مي‌ريخت و سينه مي‌زد. 🌼هميشه با وضو كار مي‌كرد و با احترام به مردم چاي مي‌داد. 💠«شهادت» مزد خدمتـــــهایش در مجالس #بود...
💐گل‌آرایی حرم #حضرت_زينب سلام الله علیها توسط خادمان آستان قدس‌ رضوی
هدایت شده از همسفر شهدا
👷به بهانه روز 🔰کارگر ساده‌ای که شد 🌸آقا سید ۱۳ سالش بود که جهت جنگ با کفار بعثی عازم جبهه شد. 🌺پس از دفاع مقدس و ازدواج ، به همراه همسر خود بر روی زمین های کشاورزی مردم گلستان کارگری می کرد. 🌼با شروع حمله تکفیری ها احساس وظیفه کرد و با پیگیری های فراوان عازم سوریه شد تا در پیشگاه عمه سادات شرمنده نشود. 💠تا اینکه در ۲۷ ماه مبارک رمضان سال ۹۷ پاداش زحمات خود را از سلام الله علیها دریافت کرد و آسمانی شد. 🌷
🌷 ✅محل سکونتشان محله حصیرآباد اهواز بود. ۱۲ سال بیشتر نداشت که فعالیت های انقلابی خود را آغاز نمود و در دوران دبیرستان به پخش اعلامیه و توزیع کتب مذهبی می پرداخت و مورد تعقیب بود. ✳️سال ۱۳۶۱ به عنوان نیروی داوطلب به اعزام شدند و به افتخار نائل شد. در طول خدمت خود در اهواز سِمَت های مختلفی را عهده دار بود. ❇️بعد از شروع جنگ در به افتخار مدافع حرم نائل شد و پس از مجاهدت های فراوان در تاریخ ۹۴/۱/۳۱ و سن ۵۱ سالگی شهادت را به آغوش کشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمتر دیده شده از در حرم سلام‌ الله‌ علیها 🌸زخمي شده بود . پايش را گچ گرفته بودند و توي بيمارستان مريوان بستري بود. 🌺بچه ها لباس‌هايش را شسته بودند . خبردار که شد ، بلند شد برود لباس هاي ‌آن ها را بشويد. 🌸گفتم «برادر احمد ، پاتون رو تازه گچ گرفتن . اگه گچ خيس بشه ، پاتون عفونت مي‌کنه .» 🔹گفت «هيچي نمي‌شه .» 🔹رفت توي حمام و لباس همه بچه ها را شست . نصف روز طول کشيد . گفتيم الآن تمام گچ نم برداشته و بايد عوضش کرد . 🌺اما يک قطره آب هم روي گچ نريخته بود . 🔴👈مي‌گفت «مال بود ، مواظب بودم خيس نشه .»