eitaa logo
همسفر شهدا
370 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 . 🔹 جان! 🔸 باوفایم! 🔹 شهیدم! . ✳️ از اولین ورق زدن و اولین آشنایی با یک آشنا گذشت! آشنایی ای که مصادف بود با زمینی و دوباره ... . ❇️در این یکسال تو به بهترین شکل ممکن رفاقتت را اثبات کردی... من بودم که بی وفایی کردم... بدعهدی کردم... لذت های زودگذر را به لبخندهای ابدی فروختم💔 و تو... مهربانانه و متواضعانه پوشیدی بر خطاهایم و هر بار به دوستی دستم را گرفتی! . 🌸چه زیبا صفت حضرت در وجودت یافت! . 🌺چه بودی که انتهای نصیبت شد! . 🌼روزگاری آرزوی من هم بود و بس... دیدی آخر دست و پایم را گرفت؟! . 🌸رهایم نکن در ای ... دنیا گناه دارد... دیگر نمیتوانم بمانم💔 . 🌺میشود برای منِ هم کنی؟! . 🌼به رسم التماس دعای ... . 🔹 🔸 🔹 💠 ارسالی از سرباز کوچک امام
🔰 ✅سید در خیلی فعال بود. تلاش می‌کرد تا همه گونه دانش‌آموزی را جذب نماید. حتی آنها که ظاهر درستی نداشتند. ❇️می‌گفت: اینها به این دلیل دچار انحراف شدند که شیرینی را نچشیده‌اند. لذا سعی می‌کرد حتی با کسانی که امیدی به آنها نبود شود و از این طریق آنها را جذب و هدایت کند. 🌷
🔰 ✅یکی از شاگردان سید می گفت: آشنایی من با سید برمی گردد به یک ! 😳 ❇️من دوره راهنمایی بودم. بعد از ظهر در خیابان به دنبال مردم بودم! یکدفعه سید در مقابلم قرار گرفت. او را نمی شناختم. ابتدا با ترساندن و ... با من برخورد کرد. ✳️مدتی بعد با من شد. سلام و علیک می کرد. حسابی تحویل می گرفت. آهسته آهسته مرا به سمت و و ... کشاند. 🌷
🔰 ✅با هم از میدان به خانه برمی‌گشتیم. جوانی به سمت ما آمد. با سید دست داد و روبوسی کرد و گفت: مخلص آقا سید هم هستیم. خیلی نوکریم! ❇️چهره‌اش اصلاً به بچه‌های مسجدی شباهت نداشت. موهای ژل زده و بلند. شلوار تنگ و... . وقتی رفت به شوخی گفتم: علیرضا، این کی بود. نگفته بودی از این رفیقا داری! بعد با خنده گفتم: پس تو بجای ، می‌ری با اینها می‌شی!؟ ✳️خندید و گفت: نه بابا، همین یکی بود. پسر خوبیه فقط ظاهرش غلط اندازه.کمی جلوتر مشغول صحبت بودیم. 🔸یک نفر دیگه جلو آمد و گفت: سلام آقا سید! بعد علیرضا را بغل کرد. این یکی چهره‌اش به مراتب از نفر قبلی بدتر بود. ظاهرش مثل خلافکارها بود. ازخنده صورتم سرخ شده بود. علیرضا هم همینطور.☺️ 🔹وقتی خداحافظی کرد به من نگاهی کرد و خندید. بعد گفت: 🔴👈هدفم از رفاقت با اینها فقط خداست. شاید با یاری خدا بتوانم بیارمشان سمت و... 🌷